سلطنتآباد \ saltanat-ābād \ ، باغ و عمارتی ییلاقی، و روستایی به همین نام در شمیران. ساخت عمارت سلطنتآباد در 1274 ق / 1858 م به دستور ناصرالدین شاه آغاز، و کار تکمیل آن در 1305 ق / 1888 م به پایان رسید. ناصرالدین شاه در حالی تصمیم به برپایی این عمارت گرفت که چند سالی بیش از ساخت کاخ جهان نما در نیاوران (صاحبقرانیۀ بعدی) نمیگذشت. به نوشتۀ اعتمادالسلطنه، با وجود آنکه کاخ جهاننما چشماندازی باز، زیبا و رو به جنوب و تهران داشت، اما چون در دامنۀ البرز جای داشت، چشمانداز شمالی آن به سبب بلندی کوههای البرز بسته بود. از اینرو، ناصرالدین شاه دستور داد تا عمارتی دیگر بنیاد نهند که از 4 سو دارای چشماندازی باز و دلگشا باشد. برای این کار، زمینهایی نزدیک روستای رستمآباد در نظر گرفته شد (مرآة ... ، 2 / 1345). از شواهد امر اینگونه پیدا ست که سلطنتآباد در زمینهای روستایی در همسایگی رستمآباد برپا شده است. عبدالحجت بلاغی از این روستا با نام حصاررضابیک یاد کرده است و میافزاید که پس از بنای عمارت سلطنتی در زمینهای آن، نام این روستا به سلطنتآباد تغییر کرد (ص 44).
ظاهراً پیش از برپایی عمارت سلطنتآباد، بر جای آن ساختمانی از دورۀ فتحعلی شاه باقی بوده است و هدایت (مخبرالسلطنه) در جایی که از سُرسُرههای معروف فتحعلی شاه در تهران یاد میکند، مینویسد که یکی از این سرسرهها در سلطنتآباد بوده است (ص 52)؛ اما دیگر منابع دورۀ قاجار اشارهای به وجود ساختمانی متعلق به دورۀ فتحعلی شاه در این محل ندارند. سلطنتآباد از بزرگترین باغهای سلطنتی تهران در عهد قاجارها، و مشتمل بر چندین عمارت و یک کلاهفرنگی بود و دیواری از خشت پخته به درازای حدود یک فرسنگ بر گرد آن کشیده شده بود (اعتمادالسلطنه، المآثر ... ، 86-87). 6 قراولخانه در دور باغ وجود داشت که به هنگام حضور شاه در سلطنتآباد، در هر یک از آنها 12 سرباز به نگهبانی میپرداختند. پس از گذشتن از ورودی باغ و گذر از خیابانی پر درخت، عمارتی دوطبقه وجود داشت که محل آبدارخانه و آشپزخانه و محل اقامت کارکنان آنها به شمار میرفت. در کنار این عمارت و متصل به آن یک برج یا عمارت مربعشکل وجود داشت. در جلو این عمارت، استخری بزرگ واقع بود که در آن معمولاً چند کَرَجی برای گردش و تفریح آماده بود. پس از این عمارت و در وسط باغ، عمارت بیرونی قرار داشت. این عمارت دارای 3 طبقه و یک حوضخانه بود که از میان حوض کاشی آن فوارهای پیوسته آبفشانی میکرد و هوای محوطه را خنک میساخت. اتاقهای هر 3 طبقۀ این عمارت مشرف به حوضخانه بود. این اتاقها با گچبریهای زیبا و ظریف تزیین شده بودند. در طبقۀ سوم، ایوانی به دور عمارت میگشت و در چند اتاق از این عمارت مجموعههایی از پروانههای خشک شده در جعبههای مخصوص به دیوارها آویخته بودند و در یکی از اتاقها بیش از 200 گونه از پرندگان با پرهای رنگین و زیبا به صورت تاکسیدرمی شده در محفظههای بلورین نگهداری میشد.
چند خیابان پهن از 4 سوی عمارت بیرونی تا انتهای باغ امتداد داشت که یکی از این خیابانها به عمارتی دوطبقه منتهی میشد. این عمارت نیز حوضخانهای داشت و به دستور ناصرالدین شاه به دیوارهای آن و دیگر اتاقهای این عمارت از روی کتابهای تاریخ طبیعی تصاویری از پرندگان و جانوران وحشی به اندازۀ طبیعی نقاشی شده بود و ناصرالدین شاه آن را موزۀ تاریخ طبیعی میخواند. عمارت اندرونی سلطنتآباد در فاصلۀ اندکی از عمارت موزه در انتهای باغ و کمی در طرف چپ عمارت بیرونی قرار داشت (نک : معیرالممالک، 137- 138؛ فووریه، 186-187؛ ارسل، 211-212). عمارت اندرونی دارای تالاری باشکوه در طبقۀ اول آن بود و در گرداگرد حیاط آن اتاقهایی برای زنان حرمسرای ناصرالدین شاه قرار داشت (فووریه، 188). از دیگر سازههای سلطنتآباد برج ساعت بود. این برج مدور و بلند مشتمل بر چند طبقه بود که همه دور یک محور مرکزی میگشتند، با این تفاوت که هر طبقه از طبقۀ پایینتر کوچکتر میشد و گرداگرد برج را پلکانی مارپیچی در برگرفته بود که به یک مهتابی راه مییافت که ساعتی بزرگ در آن نصب شده بود (معیرالممالک، 140؛ فووریه، همانجا). در یکی از بخشهای باغ سلطنتآباد برجی بود که در آن کبوتر پرورش میدادند و گهگاه ناصرالدین شاه به تماشای آنها میرفت و کبوترها را در حضورش میپراندند (معیرالممالک، همانجا). این کبوترخانه به دستور ناصرالدین شاه در 1292 ق توسط اعتمادالسلطنه ساخته شده بود (اعتمادالسلطنه، روزنامه ... ، 17). از دیگر بناهای موجود در مجموعۀ عمارتهای باغ سلطنتآباد ساختمان تکیه بود. این عمارت در انتهای خیابانی که در سمت شمال شرقی باغ کشیده شده بود، جای داشت و دارای حیاطی جداگانه بود و دیوارهای اتاقهای آن با کاشیهای نقشدار پوشیده شده بود و در برخی از سالها که ماه محرم مصادف با تابستان بود، معمولاً مراسم تعزیهگردانی و سوگواری عاشورا در آنجا برگزار میشد (همو، مرآة، 2 / 1385؛ معیرالممالک، همانجا). از نوشتههای اعتمادالسلطنه اینگونه برمیآید که در 1298 ق، در میان باغ سلطنتآباد عمارتی اختصاصی نیز برای ملیجک عزیزالسلطان به دستور ناصرالدین شاه ساخته شده بود (اعتمادالسلطنه، روزنامه، 117). زمینهای باغ سلطنتآباد رو به جنوب تا تپهماهورهایی واقع در پاییندست آن امتداد مییافت؛ این بخش از باغ، به باغچال معروف بود و باغبانهای زردشتی در آن، درختان میوه پرورش میدادند (معیرالممالک، همانجا). آب باغ سلطنتآباد از 3 رشتهقنات تأمین میشد. این 3 رشتهقنات پیش از برپایی سلطنتآباد دایر بود و آب آنها متعلق به روستای اصفهانک، واقع در جنوب شرقی تهران کهن بوده است. اما به دستور ناصرالدین شاه آب این 3 رشته قنات برای آبیاری باغ سلطنتآباد ضبط شد و باغها و زمینهای روستای اصفهانک خشکید (نک : اعتمادالسطنه، همان، 292). در 1278 ق، مسیو کاستگر ــ مهندس اتریشی مقیم ایران ــ با همکاری یکی دو تن از شاگردان دارالفنون به دستور ناصرالدین شاه مأمور شد راه سلطنتآباد را هموار سازد تا کالسکه به آسانی در آن رفتوآمد کند (همو، مرآة، همانجا). پس از برپایی باغ و مجموعۀ عمارتهای سلطنتآباد، روستاییانی که پیش از آن در زمینهای آنجا به کشتوکار میپرداختند، همچنان در آنجا ماندند. در میان این رعایا چند خانوار ارمنی نیز بودند که به زراعت اشتغال داشتند (نک : همو، روزنامه، 499). در نقشۀ تهران و اطراف که در 1328 ق / 1910 م، توسط مهندس بغایری ترسیم شده است، روستای سلطنتآباد در شرق رستمآباد، میان اُزگُل در شمال و لویزان در جنوب نشان داده شده است (نک : نقشه ... ). در دورۀ محمدرضا شاه پهلوی، اراضی سلطنتآباد در اختیار ارتش قرار گرفت و ادارۀ تسلیحات ارتش در آنجا کارخانه و کارگاههای مهماتسازی و ساختمانهای متعددی در اطراف عمارتهای به جا مانده از دورۀ قاجار احداث کرد (نوربخش، 2 / 1313)؛ اما پس از آن نیز روستای سلطنتآباد همچنان پا بر جا بود. در اواخر دهۀ 1320 ش، بیشتر اهالی روستا در کارخانۀ مهماتسازی ارتش به کار اشتغال داشتند و شمار اندکی نیز به صورت محدود به کشاورزی میپرداختند و محصول آنان اندکی غلات بود. آب مصرفی روستا نیز از آب قنات تأمین میشد. در آن سالها شماری از افسران و کارمندان مهماتسازی در همانجا اقامت داشتند (نک : فرهنگ ... ، 1 / 115). در سرشماری 1335 ش، جمعیت روستای سلطنتآباد همراه با روستای دروس شمارش شده است که روی هم 421‘4 تن بوده است (نک : گزارش ... ، 3)؛ اما در دهۀ 1340 ش، با گسترش کالبدی شهر تهران، دیگر اثری از آن روستا باقی نماند و محلهای نوساز به نام سلطنتآباد در زمینهای آن شکل گرفت که پس از پیروزی انقلاب، به پاسداران تغییر نام داد.
مآخذ
ارسل، ارنست، سفرنامه، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، 1353 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛ همو، المآثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1374 ش؛ همو، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1367 ش؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، قسمت شمالی و مضافات، شمران قدیم، قم، 1350 ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، استان مرکزی، دایرۀ جغرافیایی ستاد ارتش، تهران، 1328 ش؛ فووریه، ژان باتیست، سه سال در دربار ایران، ترجمۀ عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1326 ش؛ گزارش مشروح حوزۀ سرشماری تهـران، وزارت کشور، تهران، 1337 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1351 ش؛ نقشۀ تهران و اطراف در 1328 ق / 1910 م، ترسیم مهندس عبدالرزاق بغایری، تهران، مؤسسۀ جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب؛ نوربخش، مسعود، تهران به روایت تاریخ، تهران، 1381 ش؛ هدایت، مهدیقلی، گزارش ایران، به کوشش محمدعلی صوتی، تهران، 1363 ش.
علی کرمهمدانی
معماری
از مجموعۀ بناهای کاخ سلطنتآباد امروزه دو بنا برجا مانده که در تاریخ 11 / 11 / 1334 ش به شمارۀ 418 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. یکی از این دو بنا به صورت کوشکی است که تصاویری از آن توسط عبدالله خان قاجار، عکاس دورۀ ناصری برداشته شده، و به نام عمارت حوضخانه مشهور است (نک : سمسار، 267). این ساختمان همان عمارت 3 اشکوبهای است که معیرالممالک از آن نام برده است (ص 137-140؛ دربارۀ شمار دقیق طبقات عمارت حوضخانه، نک : دنبالۀ مقاله). بنای دیگر که در فاصلۀ اندکی از عمارت حوضخانه قرار گرفته، در واقع متشکل از دو ساختمان مجزا ست که از پهلو به یکدیگر متصل شدهاند. این بنای مرکبْ شامل یک برج چندوجهی 5 طبقه موسوم به برج خوابگاه است (اعتمادالسلطنه، 1 / 86)که در جبهۀ شرقی آن عمارتی دوطبقه به نام تالار آینه بدان متصل است. عمارت یادشده شامل یک حوضخانه در طبقۀ همکف و یک تالار آینه در طبقۀ فوقانی است. به گزارش اعتمادالسلطنه، عمارت تالار آینه در 1305 ق و به دستور ناصرالدین شاه به ساختمان برج افزوده شد (همو،1 / 87). گزارشهای مندرج در دیگر منابع تاریخی نیز این مطلب را تأیید میکنند. ازجمله در سفرنامۀ ارنست ارسل، که احتمالاً در فاصلۀ سالهای 1299-1300 ق در ایران به سر میبرده، برج سلطنتآباد به صورت بنایی منفرد گزارش شده که در پشت آن، اتاقهای کوچکی وجود داشته است (ص 215)؛ درحالیکه چندی بعد دکتر فووریه، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، در خاطرات مربوط به سال 1308 ق از برجی یاد کرده که عمارتی از پهلو بدان متصل است (ص 187). عمارت تالار آینه در آن زمان محل دیدار ناصر الدین شاه با مقامات بلندپایۀ داخلی و خارجی بود و در دورههای بعد نیز برخی از رویدادهای مهم تاریخی، ازجمله محاکمۀ محمد مصدق، پس از کودتای 28 مرداد 1332 در این مکان اتفاق افتاد (نوروزیطلب، 164).