شیان \ šiyān \ ، درگذشته روستایی از توابع شمیران، و امروزه محلهای واقع در محدودۀ منطقۀ 4 شهرداری تهران. شیان در لغت به معنای جزا و پاداش، نیز نام گیاهی دارویی است که به آن خون سیاوشان گفته میشود (برهان ... ). شیان همچنین نام ایلی کردنژاد از طوایف پشتکوه و تیرهای از طوایف کلهر است. افزون بر این، نام شیان در نخستین سدههای اسلامی بر چند موضع ازجمله یکی از روستاهای بخارا و روستایی در بُست افغانستان اطلاق میشده است (یاقوت، 3 / 345). امروزه روستایی واقع در 36کیلومتری جنوب غربی سنندج در کردستان نیز به این نام خوانده میشود ( فرهنگ ... ، 35 / 212). اراضی شیان از شمال به ازگل، از غرب به لویزان، از جنوب غربی به مبارکآباد، از جنوب به باکک، و از شرق به زمینهای نارمک محدود است. شیان از روستاهای بسیار قدیمی شمیران است که بنابر گفتههای ریشسفیدان آن، پیش از انضمام این روستا به تهران، آبادی بزرگی بوده است. شیان پس از انقراض سلسلۀ صفوی، از یورشهای افغانان آسیبهای فراوان دید و شمار ساکنان آن به 7 خانوار کاهش یافت (ستوده، 1 / 542). این روستا در 9کیلومتری جنوب شرقی تجریش و 3کیلومتری شرق سلطنتآباد قرار داشت (کریمان، 1 / 519)، و فاصلۀ آن تـا تهران حدود 13 کمـ بود. روستای شیان آبوهوایی به مراتب خنکتر از تهران داشت و ازاینرو، مورد توجه تهرانیان بود. در دورۀ قاجار، این روستا متعلق به میرزا آقا خان نوری، صدراعظم ناصرالدین شاه، بود و شاه گاهی در تابستان به آنجا میرفت. در دورۀ قاجارها مردم بر این باور بودند که هرگز در روستای شیان، بیماری وبا شایع نمیشود؛ ازاینرو، به نوشتۀ اعتمادالسلطنه، در حدود سال 1269 ق که وبا در تهران و روستاهای شمیران شایع شده بود، ناصرالدین شاه به همراه اطرافیانش برای مصون ماندن از این بیماری در روستای شیان اقامت گزید (ص 1093). ازجملۀ رویدادهای مهم دورۀ قاجار در شیان، پنهانشدن میرزا حسینعلی نوری ملقب به بهاءالله در ملک میرزا آقاخان نوری بود. در 1268 ق، چند تن بابی در نیاوران به جان ناصرالدین شاه سوء قصد کردند و پیروان علیمحمد باب مورد پیگرد قرار گرفتند. در این هنگام، میرزا حسینعلی نوری که خود را جانشین باب میخواند، در شیان در ملک میرزا آقاخان نوری که از بستگان او بود، پنهان شد و مخفیانه در آنجا زندگی میکرد تا اینکه حاج علی خان مراغهای حاجبالدوله او را در آنجا یافت و به تهران آورد (همانجا). شیان در گذشته بر سر راه قدیم تهران به لواسان جای داشت و راهی دیگر این روستا را به لویزان، مبارکآباد، سلطنتآباد و ضرابخانه متصل میساخت؛ همچنین از شیان راهی فرعی به قاسمآباد و نارمک، و راهی دیگر به ازگل منتهی میشد. زمینهای این روستا بهصورت اربابی اداره میشد؛ بدین ترتیب که محصول زمین به ارباب، و آن به رعایا میرسید، اما محصولات سردرختی و میوهها میان ارباب و رعیت بهصورت مساوی تقسیم میشد. دامنۀ شمالی تپههای واقع در جنوب این روستا دیمکاری میشد، و سهم هر یک از ارباب و رعیت نیمی از محصول بود. در دهۀ 1320 ش، زمینهای روستای شیان به فردی به نام تیرداد بارسقیان، حسابدار دبیرستان البرز، تعلق داشت. او در 1326-1327 ش، بخشی از زمینهای شیان را قطعهبندی کرد و به دبیران دبیرستان البرز فروخت. در 1326 ش، در روستای شیان 8 خانوار رعیت زندگی میکردند که شغل اصلی آنها کشاورزی، باغداری و دامداری بود، اما در تابستانها بر جمعیت این روستا افزوده میشد. در آن زمان، از کشتزارهای روستای شیان حدود 80 خروار گندم و 50 خروار جو به دست میآمد. افزون بر آن، رعایا محصولاتی چون سیبزمینی، بادمجان، نخود، لوبیا، یونجه، اسپرس و شبدر نیز میکاشتند و حدود 300 رأس گوسفند و بز هم داشتند. برخی از زمینهای کشاورزی شیان با توجه به میزان محصولدهیشان، به نامهای چهلمنه، سیمنه، سهخرواری و چهارخرواری خوانده میشدند. آب روستای شیان از رشتهقناتی به درازای 5 / 3 کمـ با میزان آبدهی 5 / 2 سنگ تأمین میشد (ستوده، 1 / 543-545). به نوشتۀ فرهنگ جغرافیایی ایران (1 / 129)، در سالهای پایانی دهۀ 1320 ش، روستای شیان 80 تن جمعیت داشته که در سرشماری رسمی 1335 ش، جمعیت آن به 24 تن کاهش یافته است ( گزارش ... ، 4). روستای شیان در دهۀ 1340 ش، همچون بسیاری از روستاهای شمیران بر اثر رشد کالبدی شهر تهران، در این کلانشهر ادغام، و به محلهای از شهر تهران بدل شد. امروزه چندین مجتمع مسکونی بزرگ در محلۀ شیان وجود دارد.