عصار لواسانی \ assār-e lavāsānī \ ، سید محمدکاظم (د 1353 ش / 1975 م)، عالم دینی، فیلسوف و مدرس. او که فرزند محمد بن محمود حسینی بود، پیش از 1301 ق در سامرا متولد شد (نک : صدوقی، 162، به نقل از عصار)، اگرچه محل تولد او کاظمین نیز گفته شده است (نک : شریف، 244). همچنین سال تولد وی را به اختلاف، 1301 ق (گلچین معانی، 459)، 1305 ق (شریف، همانجا؛ سحاب، 169؛ مدرس، 143؛ مرعشی، 2 / 391) و 1306 ق (مرسلوند، 4 / 325) نیز آوردهاند. اجدادش همگی از مشاهیر لواسان بودند و چون نیای بزرگش کارگاه روغنکشی داشت، اعقابش به عصار معروف شدند. پدر وی از علما و فقهای طراز اول زمان خود بود (مدرس، مرسلوند، همانجاها). عصار یک یا دوساله بود که به همراه خانوادهاش به تهران آمد (سحاب، مرعشی، همانجاها). در 3 سالگی نزد محمدعلی اصفهانی آموختن زبان فارسی و فراگیری خط و حفظ قرآن کریم را آغاز کرد. در 5 سالگی به مدرسۀ عبداللهخان نزدیک تیمچۀ حاجبالدوله رفت و به مدت 3 سال نزد آقاشیخ موسى، از طلاب آن مدرسه، به فراگیری زبان و ادبیات عربی مشغول شد. در همان ایام، مقدمات علم منطق را نیز خواند و سپس به مدت 6 سال در مدرسۀ خان مروی و صدر به فراگیری فقه و اصول و منطق نزد مدرسان بنام پرداخت (عصار، بیست و سه). عصار برای فراگیری علوم جدید، مدتی به مدرسۀ دارالفنون رفت و این در حالی بود که پیش از آن، ریاضیات قدیم را نزد میرزا علیاکبر حکیم یزدی در مدرسۀ شیخ عبدالحسین خوانده، و توسط او به ریاضیات علاقهمند شده بود. محمدکاظم ریاضیات را که شامل حساب استدلالی کامل، جبر، مقابلۀ فیزیک، هیئت و نجوم جدید میشد، نزد میرزا عبدالرزاقخان سرتیپ بغایری و میرزا عبدالغفار اصفهانی، معروف به حاج نجمالدوله و علیمالدوله فرا گرفت و موفق به اخذ شهادتنامه (مدرک تحصیلی) شد (همو، بیست و شش ـ بیست و هفت؛ صدوقی، 162؛ محقق، 23-24) و در همین مدرسه، زبان فرانسه را نیز آموخت (مرسلوند، 4 / 326). عصار در 1323 ق به اصفهان رفت و در آنجا به مدت 3 سال نزد آخوند ملا محمد کاشی و میرزا جهانگیرخان قشقایی به تحصیل فلسفه پرداخت (سحاب، شریف، مرعشی، همانجاها). او پس از مدتی به تهران بازگشت و نزد میرزا شهابالدین نیریزی شیرازی، از استادان فلسفه، و میرزا هاشم گیلانی، عارف مشهور، و میرزا حسن کرمانشاهی، فلسفه و عرفان خواند (شریف، 244-245؛ محقق، 24). در همان زمان، نزد پدرش و نیز آقاسید عبدالکریم شفتی لاهیجی، میر سید محمد تنکابنی، شیخ عبدالنبی نوری و شیخ محمدباقر نجمآبادی به تکمیل تحصیلات خود در فقه و اصول پرداخت (سحاب، همانجا؛ شریف، 245؛ مرعشی، همانجا). سید محمدکاظم در اواخر سال 1327 ق برای تدریس ریاضیات به تبریز رفت و در مدرسههای این شهر به تدریس مشغول شد (عصار، بیست و هشت). وی در این زمان به مشروطهخواهان پیوست و سخنرانیها و خطابههای مؤثری در پشتیبانی آزادیخواهان و حکومت مشروطه ایراد کرد و در سلک مخالفان استبداد محمدعلی شاهی درآمد. او دو سال در تبریز ماند و 5 روز پیش از به دار آویخته شدن ثقةالاسلام، این شهر را به قصد ادامۀ تحصیل ترک کرد (مرسلوند، 4 / 326). عصار نخست به فرانسه رفت و پس از مدتی در 1330 ق رهسپار عتبات شد. ابتدا در سامرا در محضر میرزا محمدتقی شیرازی مشهور به میرزای دوم، شاگردی کرد، سپس به نجف رفت و از محضر آیتالله نائینی و آقاضیاءالدین عراقی و شیخالشریعۀ اصفهانی بهره جست و با دریافت اجازۀ اجتهاد از استادانش، در 1340 ق به تهران بازگشت (همانجا؛ سحاب، 170؛ محقق، 25). عصار در میان استادانش به شاگردی آقاضیاءالدین عراقی میبالید و آراء علمی او را به مناسبت نقل میکرد. در مقابل، آقاضیاءالدین نیز به عصار دلبسته بود و به داشتن شاگردی چون او افتخار میکرد؛ به طوری که خروج عصار از حوزۀ نجف را ضایعهای علمی بـرای آن حـوزه خواند (نک : مرعشی، 2 / 391). از دیگر استادان عصار در دوران تحصیل، باید از میرزا مسیح طالقانی، شریعت سنگلجی، میر سید محمد یزدی، شیخ علی نوری و شیخ محمدرضا نوری نام برد (مشار، 5 / 31). عصار در تهران به تدریس علوم عقلی، نقلی، حکمت و فلسفه در مدرسۀ صدر، عبداللهخان و مدرسۀ عالی سپهسالار (شهید مطهری کنونی) و دانشگاه تهران (از زمان تأسیس) پرداخت (سحاب، صدوقی، مرعشی، همانجاها). او که در دانشگاه تهران رتبۀ استادی داشت، در مدرسۀ سپهسالار بر سیاق و روش حوزههای علمیه تدریس میکرد و کتاب شرح منظومۀ حاج ملاهادی سبزواری را درس میداد و چون به حاج ملاهادی ارادتی تمام داشت، به تحلیل اندیشههای وی میپرداخت. شاگردان معروف او در این مدرسه شیخ محمدجواد مناقبی و شیخ نصرالله و شیخ نورالله، فرزندان آیتالله شیخ محمدعلی شاهآبادی و دکتر مهدی محقق بودند (محقق، 14). از دیگر درسهایی که عصار در همان مدرسه تدریس میکرد، کفایة الاصول آخوند خراسانی بود (همو، 15). او همچنین از 1308 ش از طرف وزارت معارف به تدریس فلسفه در دانشسرای عالی منصوب شد و از زمان تأسیس دانشکدۀ معقول و منقول، به تدریس فلسفۀ مشاء و علم اصول در آنجا پرداخت (همو، 25-26). در زمان وزارت عدلیۀ علیاکبر داور، قانون مدنی ایران توسط میر سید محمد فاطمی و سید مصطفى منصورالسلطنه عدل، بر پایۀ فتواهای فقهای بزرگ شیعه نگاشته، و پس از تأیید علمای بزرگ تهران، برای تنفیذ نهایی به حضور عصار و شیخ علی بابای مازندرانی برده شد که آن قوانین هنوز هم سندیت علمی و حقوقی دارد و مورد اجرا در محاکم است (همو، 29). از دیگر ویژگیهای بارز عصار، میتوان به دائمالذکر بودن او اشاره کرد (همو، 18). همچنین در اظهار عقیده صریح بود و تسلیم افکار و اعمال زور نمیشد. او در دورۀ رضا شاه و در جریان متحدالشکل شدن لباسها، از خود مقاومت نشان داد و با اینکه درآمدی جز تدریس در دانشگاه نداشت، از تدریس چشم پوشید، اما تغییر لباس نداد (مرسلوند، 4 / 326).
آثـار
تفسیر سورۀ حمد؛ کتاب درسی علم الحدیث (سحاب، 170)؛ رسالۀ وحدت وجود؛ رسالۀ بداء؛ اجابة الدعاء فی مسألة البداء؛ شذراتی در جبر و اختیار؛ مجموع این آثار در 1376 ش با نام مجموعۀ آثار عصار، به کوشش سیدجلالالدین آشتیانی با حواشی و تعلیقات ایشان در تهران به چاپ رسید (محقق، 29). رساله در برخی از مسائل الٰهی عام که به تصحیح منوچهر صدوقی سها به چاپ رسید؛ حاشیه بر کفایة الاصول؛ حاشیۀ استدلالی بر العروة الوثقى؛ حاشیه بر المکاسب؛ حاشیه بر اسفار ملاصدرا؛ الجمع بین الریاضیات القدیمة و الجدیدة؛ حول القرآن الکریم؛ حاشیه بر منظومۀ سبزواری؛ و منظومهای در فلسفۀ الٰهی (مرعشی، 2 / 392). عصار سرانجام در 19 دی 1353 در تهران درگذشت و در مقبرۀ شیخ ابوالفتوح رازی، در مجاورت حرم امامزاده حمزه در کنار برادرش، سیدابوالقاسم، به خاک سپرده شد (شریف، 245؛ مرعشی، همانجا؛ صدوقی، 164؛ محقق، 27).
مآخذ
سحاب، ابوالقاسم، تاریخ مدرسۀ عالی سپهسالار، تهران، 1329 ش؛ شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران، قم، مکتبة الزهراء؛ صدوقی سها، منوچهر، حاشیه بر منتخب معجم الحکماء (نک : هم ، مدرس گیلانی)؛ عصار، محمدکاظم، «زندگینامۀ خودنگاشت»، رساله در برخی مسائل الٰهی عام، به کوشش منوچهر صدوقی سها، تهران، 1382 ش؛ گلچین معانی، احمد، گلزار معانی، تهران، 1363 ش؛ محقق، مهدی، «پیشگفتار»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم سید محمدکاظم عصار، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تهران، 1382 ش؛ مدرس گیلانی، مرتضى، منتخب معجم الحکماء، به کوشش منوچهر صدوقی سها، تهران، 1384 ش؛ مرسلوند، حسن، زندگینامۀ رجال و مشاهیر ایران، تهران، 1374 ش؛ مرعشی نجفی، محمود، تراجم شیوخ الاجازة، قم، 1416 ق؛ مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی، تهران، 1343 ش.