کتلراه \ kotal-rāh \ ، راهی کهن و سبکرو که دشت ری را به مازندران متصل میکرد. این راه از دو مسیر از ری (بعدها تهران) به لواسان کوچک میرسید. مسیر اول به ترتیب، از تهران و سرخهحصار، و سپس در منطقۀ جاجرود از کنار رودخانۀ جاجرود میگذشت و به لواسان کوچک میرسید. مسیر دوم از تهران به تلو، و سپس به روستاهای لتیان و قاسمآباد (این دو روستا اکنون به زیر آب دریاچۀ سد لتیان رفتهاند) که در آنجا، پل حاج اللهیار روی رودخانۀ جاجرود احداث شده بود، میرسید و در لواسان کوچک به مسیر اول متصل میشد. این دو مسیر پس از اتصال به یکدیگر در لواسان کوچک از مجاورت روستاهای سینک، هنزک و انباج میگذشت و پس از عبور از افجه، به منطقۀ دشته، و بعد به دشت هویج یا کهچال میرسید؛ سپس در این منطقه، به شرق منحرف و با گذر از ناحیۀ پرسون، به گردنۀ افجه بشم وارد میشد و پس از ورود به درۀ خشکهلار، به رودخانۀ لار میرسید. این راه در کنار رودخانۀ لار به دو شاخه تقسیم میشد؛ راه اول به سمت شرق امتداد مییافت و با گذر از کمردشت و گزلدره، به کوه عسلعسل میرسید و از راه پلور، لاریجان و رینه به آمل میرفت. راه دوم از کنار رودخانۀ لار به سمت شمال غرب ادامه مییافت و با گذر از یوردقید، به چشمه و کاروانسراهای آبشار اول و دوم میرسید. پس از گذر از ناحیۀ سرخک و گردنۀ کبود، کاروانسرای پاکبود در °51 و ´50 طول شرقی، و °36 و ´5 / 2 عرض شمالی و ارتفاع متوسط 000‘ 3 متر نمایان میشد. این مسیر در ادامه به درۀ گوشلک به سمت بلده و نور میرسید و سپس، به جلگۀ مازندران وارد میشد. کتلراه بهعنوان راهی سبکرو در همۀ ادوار مختلف مورد توجه، و استفاده بود؛ اما از زمان انتخاب تهران بهعنوان پایتخت مورد توجه خاص شاهان قاجار قرارگرفت. اعتمادالسلطنه در کتاب مرآة البلدان از این راه با نام «راه کتل» یاد کرده است که از طریق آن زغال و برنج از مازندران به تهران میآوردند. به نوشتۀ او، این راه بسیار سختگذر بود و گاهی مسافران در راه تلف میشدند. بهسبب اهمیت این راه صدراعظم وقت، میرزا آقا خان نوری، فرمان به مرمت آن داده بود و در حدود سال 1270 ق، کار مرمت این راه رو به پایان بوده است. اعتمادالسلطنه در وصف این راه به دو پل که از قدیم، روی رودخانۀ جاجرود وجود داشت، اشاره میکند و میافزاید: یکی از این دو پل بر سر راه گلندوک و لواسان (پل قاسمآباد) بوده است که در گذر زمان، استواری و استحکام خود را از دست داده، و چند بار از خزانۀ دولتی هزینههای مرمت آن نیز پرداخت شده بود؛ اما سرانجام در 1295 ق، پلی استوار از سنگ و آهک در محل آن روی رودخانۀ جاجرود بسته شد. مسیر راه تهران به افجه و دشت لار و مازندران به شرحی که گفته شد، در فصل زمستان بهسبب کوههای بلند و دشتهای بسیار مرتفع و برفگیر بسته بود و تنها پیکها و مأموران دولتی در صورت اضطرار در آن تردد میکردند. در فصلهای دیگر سال نیز، فقط کاروانهای سبک که شمار مسافران آنها از 50 تن افزون نبود و باروبنۀ بسیار نداشتند، این مسیر را برای عبور و مرور انتخاب میکردند. سبب نامگذاری این مسیر به کتلراه از سوی اهالی لواسان و روستاهای اطراف آن و نیز اهالی روستاهای بلده و نور یا اطراف پلور آن است که این راه از چند گردنه که نامهایشان مترادفِ با بلند و مرتفع است، میگذرد؛ مانند افجه بشم، کدوک و کتل. به عبارت دیگر، کتلراه یعنی راه بلند، راهی که از تپهها و کوههای بلند میگذرد؛ بلندیهایی نظیر گردنۀ افجهبشم با ارتفاع 150‘ 3 متر، دشت لار با ارتفاع متوسط 800‘2 متر، و گردنۀ کبود با ارتفاع 250‘ 3 متر از سطح دریا.