گلخندان، دژ \ dež-e gol-xandān \ ، دژ یا قلعهای واقع در فاصلۀ 5 / 4 کیلومتری سمت جنوب جادۀ تهران ـ بومهن ـ مازندران و در دامنۀ تپهماهورهای سمت مشرق مسیل رودخانۀ سیاهرود و در سمت شمال ارتفاعات منتهاالیه رودخانۀ رودهن که به رودخانۀ سیاهرود ختم میشود، و در سمت جنوب و متصل به روستای گلخندان جدید و در فاصلۀ حدود 200 متری شمال غربی روستای گلخندان قدیم.
این دژ بر بالای تپۀ منفرد نسبتاً کوتاهی در محل تلاقی دو رودخانۀ سیاهرود و رودخانۀ رودهن در °51 و ´52 طول شرقی، و °35 و ´41 عرض شمالی، در ارتفاع 605‘1متری از سطح دریا جای دارد. تپهای که دژ گلخندان بر فراز آن برپا شده است، از سطح زمینهای سمت شمال حدود 20 متر، و از کف رودخانۀ بومهن که در سمت جنوب آن از شرق به غرب جریان دارد، حدود 50 متر بلندتر است. با این وضعیت، دژ گلخندان یک دژ سوقالجیشی نظامی مستحکم و صعبالوصول نبوده است. سطح این دژ که در جهت شمال شرقی ـ جنوب غربی امتداد و گستردگی دارد، دارای ابعادی حدود 25×45 متر است. سمت شمال و شمال غربی این دژ دارای استحکامات صخرهای طبیعی است که شالودۀ صخرۀ آن از نوع کنگلومرا (لایههای رسوبی ترکیبی شن، ماسه و قلوه سنگ) است و دارای سختی و مقاومت زیاد نیست. جهات جنوب و جنوب غربی دژ گلخندان با احداث دیواری متشکل از سنگهای لاشه و قلوهسنگ و ملاط گچ سنتی مقاومسازی، مستحکم و غیرقابل نفوذ و صعود شده است. از وضعیت استحکاماتی سمت شرق و شمال شرقی دژ گلخندان اطلاع دقیقی در دست نیست و آثار و شواهد برجای مانده اطلاعات دقیقی را به بیننده منتقل نمیکند. بخش عمدۀ آثار این جبهۀ دژ بر اثر احداث جادۀ ارتباطی روستاهای بخش جنوبیِ منطقه، تخریب شده، و امروزه نیز این جاده دقیقاً از دامنه و پای دژ و به احتمال زیاد از روی بخشی از آثار معماری آن میگذرد. از آثار و شواهد معماری باقیمانده از دژ در این سمت اینگونه برمیآید که این جبهه مانند سمت جنوب دارای دیوار محیطی و استحکاماتی مقاوم بوده و احتمالاً درِ اصلی قلعه در آن تعبیه شده بوده است. آثار معماری و بخشهای مختلف سکونتی و خدماتی و تأسیسات دژ گلخندان را به 3 دسته میتوان تقسیم کرد: 1. تأسیسات و ساختمانهای بخش خارجی قلعه که به آن در گذشته ربض گفته میشد و عموماً در مواقع برقراری امنیت و آرامش و در هنگامی که ساکنان قلعه را خطری تهدید نمیکرد، مورد استفاده قرار میگرفت. این تأسیسات که شامل انبار علوفه، اصطبل، انبار هیزم و واحدهای مسکونی بود، در پیرامون قلعه قرار داشت. در کاوشهایی که توسط علی فرحانی در 1385 ش در دژ گلخندان انجام گرفت، به موارد فراوانی از این قبیل آثار برخورد شد. 2. بخش شارستان یا عامهنشین دژ. در این بخشِ دژ، خانههای افراد عادی، سربازان، نگهبانان و نیروهای خدماتی و تدارکاتی و انبارهای آذوقه و اسلحه و آبانبار قرار داشته است. این بخش از دژ گلخندان در قسمت میانی و در سطح شیبدار جبهۀ شرقی آن واقع بوده، و آثار دهها اتاق و انبار و چند واحد آبانبار آن قابل مشاهده است. 3. بخش ارگ و حاکمنشین که در مرکز و در بالاترین سطح قلعه احداث میشد و دارای استحکامات دفاعی مضاعف بود. اتاقهای این قسمت وسیعتر، مقاومتر و دارای ظرافت معماری بیشتری بودند. علی فرحانی در گزارش حفاری این بخش از دژ گلخندان مینویسد: «از دیگر یافتههای مهم معماری فصل نخست کاوش در دژ گلخندان میتوان به تأسیسات معماری ارگ دژ اشاره نمود. در حوضچۀ ذخیرۀ آب یا مواد غذایی که در بافت رسوبی ارگ به شکل بیضی کنده شده بود، دیوارهای پیرامونی آن با سنگ و ملاط گچ برپا و تمام سطح داخلی آنها را با ملاطی از ساروج پوشاندهاند. احتمالاً حوضچۀ بزرگتر برای ذخیرۀ آب، و حوضچۀ کوچکتر برای ذخیرۀ مواد غذایی مورد نیاز بخش حاکمنشین دژ مورد استفاده بوده است. در زیر بافت رسوبی این بخش فضایی شامل دو اتاق مرتبط به هم (شرقی ـ غربی) و یک پیشخوان در قسمت جنوب شرقی اتاقها میباشد. ساکنان دژ پس از تعبیۀ این فضاها برای جلوگیری از تخریب یا ریزش احتمالی دیوارها و سقف، به وسیلۀ سنگ و ملاط گچ پوشش حفاظتی مناسبی در داخل آنها ایجاد نمودهاند» (ص 136-137). ارتباط ساکنان دژ گلخندان با محیط خارج از طریق 3 راه برقرار میشد: راه اول از طریق جبهۀ شرقی دژ و مسیری که گفته شد، احتمالاً دارای در و دروازه بوده است و امروزه نیز برای رفتن به داخل دژ از آنجا عبور میکنند. راه دوم در جبهۀ غربی دژ تعبیه شده بوده است. این راه با شیب تندی که تقریباً شبیه چاه است، در عمق صخرۀ رسوبی دژ حفر شده، و قطعاً عبور و مرور از آن در مواقع اضطرار و به کمک نردبانهای طنابی صورت میگرفته، و در مواقع عادی مسدود میشده است. راه سوم که از دو راه دیگر مهمتر بوده، در جبهۀ جنوبی دژ ساخته شده بوده است. حدود این راه در فضای داخلی قلعه و به صورت نقب زیرزمینی بوده که سقف آن را به صورت گهوارهای پوشانده بودند و بقیۀ آن در فضای خارج دژ اصلی و احتمالاً در محیط ربض و بر روی یال صخرهای کوه و به شکل دالان احداث شده بوده است. در بدنۀ دو طرف دیوار این دالان روزنههایی برای دیدبانی و تیراندازی تعبیه شده و به احتمال زیاد سقف آن پوشیده بوده است. به نظر میرسد که هدف اصلی از احداث این راه ایجاد مسیری امن برای دسترسی ساکنان قلعه به آب رودخانه بوده، زیرا دقیقاً تا کنار رودخانه ادامه یافته است. از مهمترین یافتههای معماری این دژ، راهروی مسقف است که به واسطۀ آن ساکنان قلعه میتوانستند با خارج دژ ارتباط برقرار کنند. راهرو یادشده به طول تقریبی 12 متر و عرض متغیر حدود 110 سانتیمتر با جهت شمال غربی ـ جنوب شرقی با مصالحی از سنگ قلوه و لاشه با ملاط گچ بر روی بافت صخرهای ایجاد شده است. سقف راهرو دارای پوشش طاقمانند از نوع گهوارهای است که نورگیری به ابعاد 50 × 50 سانتیمتر در سقف آن تعبیه شده است. در کاوشهای باستانشناختی دژ گلخندان راهپلهای به طول تقریبی 14 متر و عرض تقریبی 105 سانتیمتر با 13 پله مشخص شده است که توسط ساکنان دژ بر روی بافت صخرهای محل ایجاد شده بوده است. در واقع این راهپله، در امتداد مسیر راهرو و ورودیای که قبلاً به آن اشاره شد، ایجاد شده بوده، و ساکنان دژ از طریق آن راهرو و ورودی، وارد این پله شده، در نهایت به حوضچۀ آبی که در مجاورت رودخانۀ رودهن ایجاد شده بوده است، دسترسی پیدا میکردهاند (نک : فرحانی، 135). در اطراف بنای دژ گلخندان آثار حداقل 5 برج نگهبانی وجود دارد که 3 مورد آن در جبهۀ جنوبی دژ کاملاً مشخص است و بخش عمدۀ آثار آن باقی مانده است. این برجهای نگهبانی افزون بر آنکه برای مدافعان دژ امکان تیراندازی و دفاع بهتر از قلعه را فراهم میکرده، کاربرد استحکاماتی داشته، و بهعنوان پشتبند دیوارهای بلند دژ عمل میکرده است. در مورد تاریخ احداث این دژ هنوز اظهارنظر قطعی نشده است. برخی آن را از آثار دوران ساسانیان میدانند. علی فرحانی ضمن عملیات کاوش، قدیمیترین سندی که از دژ به دست آورده است و حکایت از قدمت آن دارد، سکهای است از جنس نقره که مربوط به سدۀ 2 ق / 8 م است. وی در مورد این سکه مینویسد: «مهمترین شیء فلزی سکهای است از جنس نقره که از کارگاه 17 به دست آمد، و پس از پاکسازی آن، تاریخ 197 هجری بر روی آن نمایان شد. سکۀ مذکور مربوط به قرن 2 هجری قمری همزمان با خلافت هارونالرشید از خلفای عباسی، و محل ضرب آن شهر اصفهان بوده است» (همو، 138). در مورد حوادث و رخدادهایی که بر سر ساکنان این دژ در طول تاریخ آن رفته است، اطلاعات دقیقی در دست نیست و در کتابهای تاریخی و سفرنامهها در مورد آن مطالب زیادی نوشته نشده است. قدیمیترین مورخی که به حوادث این دژ اشاره کرده است، ظهیرالدین مرعشی است که در سدۀ 9 ق / 15 م میزیسته است. وی در کتاب تاریخ گیلان و دیلمستان شرح لشکرکشی به دژ گلخندان را به رشتۀ تحریر درآورده است (ص 283-284). دژ گلخندان از جملۀ قلعههای نظامی این سرزمین بود که در آخرین دورۀ قلعهداری و قلعهگیری یکی از حوادث سخت و هولناک را از سر گذراند و پس از آن دیگر حیات مجدد خود را از سر نگرفت. در جریان این ماجرا، شاه اسماعیل صفوی در تعقیب رقیبان و مدعیان سلطنت و برای گسترش و تسلط همهجانبۀ قدرت خود بر سرتاسر ایران و تشکیل حکومت صفویه، حسین کیامی چلاوی و سپاهیان او را در دژ گلخندان محاصره کرد و پس از مدتی موفق به فتح آنجا شد و تمام ساکنان آن را از دم تیغ گذراند. غیاثالدین محمد خواندمیر، مؤلف کتاب تاریخ حبیبالسیر، شرح چگونگی لشکرکشی شاه اسماعیل به دژ گلخندان و فتح و کشتار مردم آنجا را در کتاب خود آورده است (4 / 475-476). دژ یا قلعۀ گلخندان از قلعههای مهم ایران محسوب نمیشود، اما از لحاظ پیشینۀ تاریخی و اسناد و مدارکی تاریخی ـ فرهنگی که در آن نهفته است، میتواند در تعیین و تدوین و بازگو کردن تاریخ منطقه (از دماوند تا تهران و ری) نقش بسیار مهمی ایفـا نماید. هرچند این اثـر تاریخی ـ فرهنگی در تاریخ 5 / 9 / 1379 ش با شمارۀ 888‘2 و با قید قدمت ساسانی در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده، و مشمول قوانین حفاظتی شده است، اما متأسفانه در چند سال اخیر تعرضات فراوانی به حریم آن صورت گرفته است و اگر این روند ادامه یابد، طی دو سه دهۀ آینده چیزی از آن باقی نخواهد ماند.
مآخذ
خواندمیر، غیاثالدین، حبیبالسیر، تهران، 1333 ش؛ فرحانی، علی، «دستاوردهای فصل نخست پژوهشهای باستانشناختی دژ گلخندان»، گزارشهای باستانشناسی، تهران، 1386 ش، شم 6؛ مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ گیلان و دیلمستان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1364 ش.