responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه تهران بزرگ نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1441

لواسان


نویسنده (ها) : ناصر پازوکی طرودی

آخرین بروز رسانی : شنبه 24 خرداد 1399

تاریخچه مقاله

لـواسان \ lavāsān \ ، بـاغ ـ شهری کـه از بـه هـم پیوستن چند روستای نزدیک هم در دهستان لواسان کوچک، در دهۀ 1340 ش پدید آمده است.
این شهر که مرکز بخش لواسانات شهرستان شمیران به شمار می‌رود، در °51 و ´37 طول شرقی، و °35 و ´49 عرض شمالی، در جنوب‌مرکزی شهرستان شمیران و شمال‌شرقی کلان‌شهر تهران جای دارد.
سمت شمال شهر لواسان را کوههای نسبتاً بلندی در برگرفته که مرتفع‌ترین آنها کوه ورجین است، اما سمت جنوب آن به بلندیهای هزاردره که ارتفاع چندانی ندارند، محدود می‌شود. نواحی مرکزی شهر لواسان را دشت نسبتاً همواری که تپه‌ماهورهای متعدد و دره‌های آبریز رودخانه‌های ناصرآباد، افجه و کوه آلون از شمال به جنوب آن را بریده‌اند، تشکیل داده است. وسعت شهر لواسان اندکی کمتر از 50 کمـ2 است.
تا پیش از شکل‌گیری شهر لواسان، مهم‌ترین روستای دهستان لواسان کوچک روستای ناران بود که امروزه به عنوان محلۀ ناران از آن یاد می‌شود. افزون‌بر ناران، روستاها و مناطق مسکونی کوچک دیگر در پهنۀ دهستان لواسان کوچک پراکنده بودند که به آنها اشاره خواهد شد؛ اما هیچ‌کدام بیش از 20 خانوار جمعیت نداشتند.
در گذشته مرکز ناحیۀ لواسان، روستای لواسان بزرگ بود و دارای چنان اهمیت و رونقی بود که نقش سیاسی و حاکمیت بر منطقه را برعهده داشته، و حتى در
دوره‌هایی بر مناطقی از دماوند و ورامین نیز حکم می‌رانده است. امروزه لواسان بزرگ مرکز دهستانی به همین نام در شرق بخش لواسانات است.
از اوایل دوران حکومت پهلوی (1304 ش) و به دنبال احداث جادۀ لشکرک به شمشک که برای برداشت زغال‌سنگ از معادن شمشک و انتقال آن به تهران صورت گرفت، امکان دسترسی به مناطق لواسان کوچک و رودبار قصران (اوشان، فشم، میگون، شمشک و روستاهای اطراف آنها) تسهیل شد و توجه ثروتمندان و خوش‌نشینان تهران به ییلاقهای این منطقه جلب گردید و به سمت آن سرازیر شدند و روزبه‌روز بر وسعت، جمعیت و عمران و آبادانی آن افزوده شد تا جایی که حد افراط به خود گرفت و همۀ منابع آبی، محیط زیست، کشاورزی، دامداری، حیات وحش، آثار تـاریخی ـ فرهنگی، منـابع طبیعـی، مـراتع و مزارع آن رو به نابودی گذاشت و قصران داخل (لواسان و رودبار قصران) را که روزی انبار غلات و میوه، مرکز ذخایر و منابع آبی و قرق و آبشخور و چراگاه هزاران رأس دام بود و تولیدکننده محسوب می‌شد، به منطقه‌ای مصرف‌کننده بدل کرد. هرچند این وضعیت برای منطقۀ لواسان بزرگ و روستاهای اطراف آن نیز وجود دارد، اما روند آن در دورۀ پهلوی بسیار کندتر از لواسان کوچک بود و در نتیجه لواسان کوچک در 1349 ش عنوان شهر یافت و روزبه‌روز بزرگ و بزرگ‌تر شد و لواسان بزرگ به همان صورت ماند و امروزه ده یا روستا محسوب می‌شود.
هرچند در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی سیل جمعیت خوش‌نشین متوجه آن ناحیه نیز شد، اما روند رشد آن به اندازۀ شهر لواسان نیست. در محدودۀ شمال‌شرقی شهر لواسان و پس از محلۀ ناران، در اراضی واقع در شرق رودخانۀ فصلی افجه که در ناران به‌نام رودخانۀ ناران نامیده می‌شود، روستاهای تیمورآباد، سبوکوچک و سبوبزرگ واقع شده‌اند. هرچند این روستاها جزو شهر لواسان به حساب می‌آیند، اما عملاً مستقل‌اند و امورشان توسط خودشان اداره می‌شود.
بخش جنوبی شهر لواسان که در سمت جنوب رودخانۀ جاجرود و در دامنه‌های شمالی ارتفاعات کوه هزاردره واقع است، وضعیت طبیعی و اولیۀ خود را حفظ کرده، و از تعرض و ساخت‌وساز مصون مانده است و این بدان‌سبب است که اولاً دریاچۀ سد لتیان مانعی طبیعی برای دسترسی افراد به آن ناحیه است و ثانیاً وجود مراکز نظامی مانند پادگانها مانع توجه افراد به آن نواحی شده است. ازاین‌رو، شهر لواسان بیشتر در دامنۀ جنوبی ارتفاعات سمت شمال دشت لواسان شکل گرفته است.
محور اصلی شهر لواسان خیابانی به نام امام خمینی، به درازای 500‘1 متر است که از دامنۀ گردنۀ قوچک و مرز روستای زردبند (درۀ فولادوش و پل کله‌گاوی رضا شاهی) آغاز می‌شود و از سمت جنوب لشکرک به سمت شرق کشیده، و اندکی به سمت شمال منحرف می‌شود و از پل لشکرک و رودخانۀ جاجرود می‌گذرد و پس از عبور از روستاها یا مناطق مسکونی قدیمی لواسان که امروزه همگی در آن ادغام شده‌اند و حکم محلات آن را دارند، مستقیماً به سمت شرق امتداد می‌یابد و به محلۀ ناران و سه‌راهی افجه می‌رسد. این خیابان از محلۀ ناران به بعد باریک می‌شود و روستاهای تیمورآباد، سبوکوچک و سبوبزرگ را به یکدیگر متصل می‌سازد و پس از آن به صورت جادۀ خاکی از جنگلهای مصنوعی شمال سد لتیان عبور می‌کند و به جادۀ جاجرود در لواسان بزرگ متصل می‌شود. این مسیر تا پیش از دوران حکومت پهلوی مالرو بود و از شرق به غرب در آن رفت‌وآمد می‌شد و انتهای آن در مواجهه با رودخانۀ جاجرود در شمال لشکرک به بن‌بست می‌رسید. به همین سبب غربی‌ترین نقطۀ لواسان را «توک‌مزرعه» می‌نامیدند. این نام بعدها در برخی از منابع به اشتباه «ترک‌مزرعه» نوشته شد، «توک = تُک» در گویش محلی مردم لواسان به معنی لبه، جلو و انتها به‌کار می‌رود؛ مانند توک بام به معنی لبۀ پشت بام. توک را گاهی نوک نیز تلفظ می‌کردند.
رفت‌وآمد در لواسان از غرب به سوی شرق از اوایل حکومت پهلوی، و از زمانی که جادۀ لشکرک به شمشک برای حمل زغال‌سنگ احداث شد، متداول گردید. در آن زمان برای فراهم کردن امکان عبور از رودخانۀ جاجرود در محل فعلی پل لشکرک، غلامعلی خواجه‌نوری، ملقب به نظام‌السلطان که مالک بخش عمدۀ اراضی گلندوک بود و از اربابهای خوب منطقه به شمار می‌رفت و نزد مردم منطقه از احترام برخوردار بود، کسانی را به عنوان جارچی به روستاهای منطقۀ لواسان کوچک می‌فرستاد و به نسبت جمعیت هر روستا عده‌ای را به عنوان «همیار» و کمک فرامی‌خواند و در روز معینی همۀ افراد حاضر می‌شدند، از درختان چنار لشکرک می‌بریدند و اقدام به احداث پل چوبی بر روی رودخانه می‌کردند و رفت‌وآمد از روی آن صورت می‌گرفت. در بعضی از سالها به‌سبب وقوع سیلابهای مکرر و تخریب پل، این اقدام چندین‌بار تکرار می‌شد.
در سمت شمال رودخانۀ جاجرود و ابتدای اراضی لـواسان کـوچک، جـایی کـه امـروزه مجتمع ورزشی ـ فرهنگی امام خمینی واقع است، باغی بود که به آن باغ شاهپور گفته می‌شد. در کنار این باغ کاروان‌سرایی به نام کاروان‌سرای سرهنگ کاووسی وجود داشت. گاهی که سیل موجب تخریب پل می‌شد، مسافران در این کاروان‌سرا اقامت می‌کردند تا شرایط عبور از رودخانه فراهم شود. پل کهن و اصلی لواسان کوچک در محل «بندک» که حدود 500 متر بالاتر از دهانۀ تنگۀ جاجرود قرار داشت و بعدها تاج سد لتیان در آنجا احداث شد، واقع بود. این پل توسط شخصی به نام حاج الله‌یار که از اهالی لواسان بزرگ بود، به سبک پلهای کهن ایران با دو دهانه و طاق و تویزه احداث شده بود و پل حاج الله‌یار نامیده می‌شد.
در اواخر حکومت قاجار شخصی به نام قاسم خان، اراضی بندک را خرید و از آن به بعد آنجا را قاسم‌آباد نامیدند. این پل پس از احداث پل فلزی لشکرک در اوایل حکومت محمدرضا شاه (ح 1325 ش) از رونق افتاد و پس از احداث سد لتیان در 1346 ش به زیر آب رفت. زمانی که پل حاج الله‌یار دایر بود، مسیر اصلی لواسان کوچک و روستاهای اطراف آن از همان مسیر بود. این راه پس از عبور از پل مذکور به ناظم‌آباد می‌رسید و از آنجا شعبه‌ای به روستاهای سبوبزرگ و سبوکوچک و شاخۀ اصلی به روستای ناران می‌آمد که از بقیۀ مناطق مسکونی لواسان آبادتر و پرجمعیت‌تر بود و از آنجا به افجه امتداد می‌یافت. افجه حاکم‌نشین منطقه بود و بر سراسر منطقه نظارت داشت. حتى در دورۀ پهلوی اول در تقسیمات کشوری تبدیل به مرکز بخش شد و حاکمیت آن بر لواسان بزرگ نیز نفوذ یافت. راهی که از پل حاج الله‌یار به ناران می‌آمد، انشعاباتی به سمت شرق لواسان داشت و روستاهایی مانند گلندوک، شورکاب، جائیج و جز آنها را به یکدیگر متصل می‌ساخت.
با احداث پل فلزی لشکرک در حدود سال 1325 ش، چرخۀ حرکت در لواسان کوچک تغییر کرد و از سمت غرب به شرق رواج یافت. این راه در ابتدا باریک و با پیچ‌وخمهای متعدد همراه بود تا مناطق مسکونی لواسان را به یکدیگر متصل سازد؛ اما از 1349 ش که لواسان عنوان شهر یافت، راه قبلی به‌مرور پهن‌تر شد تا به صورت بلوار کنونی (بلوار امام خمینی) درآمد.
نخستین محل شهر لواسان پس از عبور از پل لشکرک، استلک نام دارد که به غلط آن را به صورت اصطلک نیز نوشته‌اند. استل در گویش محلی به معنی «آبگیر»، و مترادف کلمۀ «استخر» در فارسی است و حرف «ک» در آخر، «ک» تصغیر، و روی هم به معنی استل یا استخر کوچک است. در میان مردم منطقه چنین متداول بود که آب چشمه‌هایی را که خروجی اندکی داشت، در چاله و گودالهای بزرگی که در مظهر چشمه ایجاد می‌شد، ذخیره می‌کردند و سپس آن را به روی مزارع می‌گشودند تا آب با حجم بیشتر بتواند مزرعۀ زیردست را آبیاری کند. نمونۀ دیگر این نوع استل را با نام «استل سومه لووار» در روستای نیکنام‌ده، هم‌اکنون نیز می‌توان مشاهده کرد (برای آگاهی بیشتر، نک‌ : ه‌ د، استل). اراضی استلک با عبور جاده از میان آن، به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد. امروزه به استلک شمالی، استلک بالا، و به استلک جنوبی استلک پایین می‌گویند.
سمت غرب اراضی استلک «احمدآباد» قرار داشت و تنها دارای 5 خانوار جمعیت بود. آب موردنیاز آنها از دره‌ای که از دامنۀ جنوبی کوه ورجین و از ناحیه‌ای به‌نام اسرچال (بالاتر) سرچشمه می‌گرفت و سپس از منطقۀ نوشانی (پایین‌تر) عبور می‌کرد و به احمدآباد می‌رسید، تأمین می‌شد. اراضی احمدآباد بیشتر در سمت جنوب خیابان اصلی لواسان واقع است. در سمت شمال اراضی احمدآباد و نیز در شمال خیابان اصلی لواسان، توک‌مزرعه واقع است. ساکنان توک‌مزرعه بیشتر از سادات بودند و شمار خانوار آنها از 10 تا 12 تجاوز نمی‌کرد. در سمت شمال توک‌مزرعه و اراضی احمدآباد و در شیب تند دامنۀ جنوبی کوه ورجین و در مراتعی که اسرچال و نوشانی نامیده می‌شد، منطقه‌ای بود که به آن «ناهارخوران شاهی» می‌گفتند. پادشاهان قاجار برای تفرج بیشتر به اتفاق خدمه و حرم‌سرا به این محل می‌آمدند و خیمه و خرگاه برپا می‌کردند، و شکار می‌زدند.
در دورۀ پهلوی نیز این منطقه مورد توجه بود و در آنجا ساختمانها و تأسیساتی برای اقامت خاندان شاهی ساخته بودند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت و گویا آنان نیز آن مجتمع را به بنیاد علوی واگذار کردند یا اجاره دادند. بنیاد علوی که با انحلال بنیاد پهلوی سابق تشکیل شد، آنجـا را «مجتمـع ورزشـی ـ فـرهنگـی امـام خمینـی» نام‌گذاری، و با صرف هزینه‌های فراوان تکمیل، و تجهیز کرد و همۀ امکانات ورزشی، رفاهی، تفریحی نظیر سالنهای متعدد ورزشی، اسب‌سواری، استخر، سونا، جکوزی، رستوران، بوفه و سایر امکانات را در آن دایر ساخت.
آبادیِ پس از احمدآباد شورکاب بود که بخش عمدۀ آن در سمت جنوب خیابان اصلی لواسان، و بخش اندکی از آن نیز در سمت شمال خیابان قرار داشت. این آبادی اربابی بود و مالکان آن اشخاصی به نامهای سیدشریف و اتحاد بودند و چند نفر رعیت نیز داشتند. حدود 20 خانوار جمعیت در آنجا زندگی می‌کردند. بخشی از آب آبادی شورکاب از یکی از دره‌های سمت جنوب کوه ورجین، و بخشی نیز از رودخانۀ کُند تأمین می‌شد. در مرکز آبادی شورکاب تپۀ نسبتاً بلندی وجود داشت و بر روی آن بقایای ساختمانی دیده می‌شد.
اعتمادالسلطنه در کتاب مرآة البلدان (ج 4)، ذیل نام جائیج، یادی از این تپه کرده و به نقل از کتاب تاریخ طبرستان، رویان و مازندران، تألیف ظهیرالدین مرعشی آنجا را محل قصر «علی کامه»، از سرداران رکن‌الدوله، معرفی می‌کند. بخش شمالی این تپه در جریان احداث بلوار شهر لواسان تخریب، و از میان برداشته شد. قسمتهایی از سمت شرق و غرب آن نیز تسطیح گردیده، و بر روی آن در دهه‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی ساختمانهایی احداث کرده‌اند و هویت اولیۀ آن دگرگون شده است. با این حال، تپۀ شورکاب دارای ارزش تاریخی ـ فرهنگی است و با عنوان «تپۀ باستانی شورکاب» در مهر ماه 1382 به شمارۀ 377‘10 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
در سمت شمال آبادی شورکاب و در منتهاالیه دامنۀ جنوبی کوه ورجین و در سمت شمال بلوار امام خمینی شهر لواسان، مزرعۀ باستی واقع بود. این مزرعه متعلق به شاهزاده مظفر فیروز، یکی از پسران عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود. مزرعۀ باستی دارای 5 خانوار جمعیت بود و چشمۀ آبی داشت که هنوز در این محله وجود دارد. بخشی از آب مورد نیاز این مزرعه از رودخانۀ کند تأمین می‌شد و بعغععه وسیلۀ جوی به آن منطقه می‌رسید.
آبادیِ پس از شورکاب و مزرعۀ باستی، جائیج بود. بخش عمدۀ آبادی جائیج در سمت جنوب جادۀ لواسان (بلوار امام خمینی کنونی) واقع بود؛ بیش از 25 خانوار جمعیت، یک امامزاده به نام امامزاده عبدالله، مسجد و چشمۀ آب داشت. آب کشاورزی اهالی جائیج از رودخانۀ کند تأمین می‌شد و این روستا جزو آبادیهای پررونق لواسان به شمار می‌رفت و کشاورزی خوبی داشت.
خیابان اصلی و آبادترین آبادی محدودۀ لواسان کوچک که مرکز آن نیز محسوب می‌شد، گلندوک بود. خیابان اصلی لواسان از وسط گلندوک می‌گذشت و آن را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می‌کرد. این آبادی متعلق به غلامعلی خواجه نوری ملقب به نظام‌السلطان، از فرزندان میرزا آقاخان نوری صدراعظم و خواهرش شرف‌الدوله از شاهزادگان قاجار بود. شرف‌الدوله همسر مؤید همایون بود. مؤید همایون را پس از مرگش در باغ نظام‌السلطان که جزئی از املاک گلندوک است، دفن کردند؛ اما اکنون اثری از آن باقی نیست. خواهر شرف‌الدوله، لقاءالدوله نام داشت. وی مادر خواجه‌نوری‌ها بود که از رجال سیاسی دورۀ پهلوی بودند. شوهر لقاءالدوله، نظام‌الدوله بود. گلندوک بیش از 30 خانوار جمعیت داشت و اراضی آن از همۀ آبادیهای لواسان بزرگ‌تر بودند و از آب رودخانۀ کند آبیاری می‌شدند. رونق کشاورزی و دامداری در گلندوک باعث شکوفایی وضع اقتصادی مردم آن، و عمران و آبادی آنجا شده بود.
پس از گلندوک تا ناران آبادی‌ای وجود نداشت و مراتع و مزارع وسیعی در این ناحیه بود. تنها یک خانه وجود داشت که گرداگرد آن دیوار بلندی کشیده بودند. آن خانه و اطرافش را قلعۀ قاضی‌آباد می‌گفتند. قسمتی از اراضی آن را نیز نجارکلا می‌نامیدند. سمت شمال قلعۀ قاضی‌آباد را کوهک و تپه‌سرخه می‌گفتند. بقایای قلعۀ خرابه‌ای نیز در نزدیکی تپه‌سرخه بود که اکنون دیگر اثری از آن وجود ندارد. شخصی به نام دکتر مؤتمنی اراضی بخشی از قلعۀ قاضی‌آباد و نجارکلا را خرید و آباد کرد و آن را نازنین‌کلا نامید، اما این نام متداول نگشت و نام نجارکلا باقی ماند.

صفحه 1 از2
نام کتاب : دانشنامه تهران بزرگ نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1441
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست