responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه تهران بزرگ نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 16

ابوالفضل (ع)، سقاخانه


نویسنده (ها) : سهیلا فرجی

آخرین بروز رسانی : دوشنبه 4 دی 1402

تاریخچه مقاله

ابوالفضل (ع)، سقاخانه \saqqā-xāne-ye ab-ol-fazl\، نام چند سقاخانه در تهران.
ساخت سقاخانه نزد مردم ایران، با واقعۀ عاشورا و موکل اصلی آب در کربلا، یعنی حضرت ابوالفضل العباس (ع) پیوند تنگاتنگ دارد. در ایران، شمار بسیاری سقاخانه‌های بی‌نام وجود دارند که مردم آنها را به‌نام سقاخانۀ ابوالفضل (ع) می‌خوانند (ربانی، 4/ 226). در تهران نیز چندین سقاخانه با نامهای ابوالفضل عباس، قمر بنی‌هاشم، یا باب‌الحوائج همچنان پابرجا ست که مهم‌ترینشان عبارت‌اند از:

1. سقاخانۀ ابوالفضل (ع)

واقع در خیابان خیام، کوچۀ آب‌انبار معیر، کوچۀ مهدویان احدی، پلاک 70.
این سقاخانه که به سقاخانۀ سید نصرالدین (سید ناصرالدین) نیز معروف است، به‌شکل یک دکان نیم‌بابی است که بخشی از ملک شخصی به حساب می‌آید. بر روی سقف، بقایای گچ‌بری با نقوش گیاهی، و در برخی نقاط، آثاری از آیینه‌کاری بر جا مانده است. در 3 طرف دیـوار سقاخانه، یک ردیف کتیبه از کاشی هفت‌رنگ با پیش‌زمینۀ لاجوردی و متن سفیدرنگی که دورگیری سیاه ـ رنگی دارد، دیده می‌شود؛ در سمت راست «وَ اِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا ... » (قلم/ 68/ 51)، در وسط، نام سقاخانۀ حضرت ابوالفضل (ع)، و در حاشیۀ سمت چپ آن، سورۀ کوثر (108) نوشته شده است. این کاشیها در حدود سالهای دهۀ 1330 ش در سقاخانه کار گذاشته شده‌اند.
در سقف سقاخانه، جای قندیل همچنان برجا ست. شمع‌خانۀ سقاخانه در سمت راست بنا جای دارد و بقایای انبوهی از شمعهای سوخته در آن دیده می‌شود. در این سقاخانه، اثری از دخیل به‌صورت پارچه‌های سبزِ گره‌زده یا قفلهای کوچک وجود ندارد؛ یک دستگاه آب‌سردکن جایگزین منبع آب قدیمی سقاخانه شده است. نذورات این سقاخانه بیشتر به‌صورت مواد خوراکی است و امروزه، صاحبِ مغازۀ کوچکی واقع در کنار سقاخانه، از آن نگهداری می‌کند (بنیادلو، 70).

2. سقاخانۀ ابوالفضل (ع)

واقع در خیابان خیام، کوچۀ مهدویان احدی، کوچۀ مسجد معیر.
این سقاخانه بخشی از ملک خصوصی حاج عبدالله لرزاده (متولی بنا) است. در گذشته، سقاخانۀ معروفی به‌نام معیر، که واقف آن دوستعلی خان معیر‌الممالک ملقب به نظام‌الدوله بوده (بلاغی، 208)، در این کوچه قرار داشته که مدتها پیش از بین رفته است (ربانی، 4/ 216).
دیرینگی این سقاخانه، به حدود اواخر دورۀ پهلوی اول یا اوایل پهلوی دوم می‌رسد؛ دو پایه‌ستون از بقایای ساختمان قبلی در دیوار آن بر جا مانده است.
به‌دلیل ممانعت شهرداری، لولۀ آب سقاخانه مسدود شده، ولی شمع‌خانۀ آن برجا ست و روی آن، پنجرۀ فلزی مشبک ساده‌ای نصب گشته است. بالای شمع‌خانه، پنجه‌ای سنگی دیده می‌شود. در گذشته، 3 پنجه وجود داشته که یکی از آنها بزرگ‌تر بوده و در مرکز قرار داشته، و دوتای دیگر به‌صورت متقـارن در دو طرف آن بوده‌اند. امروزه تنها یکی از آن دو به جا مانده است. این پنجه‌ها را حاج عبدالله از کربلا خریده، و پس از تبرک آن، در سقاخانه نصب کرده است.
در قسمت بالای شمع‌خانه، کتیبه‌ای با عبارت «لا فتى الا علی لا سیف الا ذوالفقار» قرار دارد. بالای آن، شمشیر فلزی دودمی بوده که به سرقت رفته است. این شمشیر نیز، توسط حاج عبدالله از نجف خریداری و متبرک شده بود.
در گذشته چندین شمایل بر دیوارهای سقاخانه آویخته شده بود؛ اما پس از به‌سرقت‌رفتن چند شمایل از داخل شمع‌خانه، دیگر شمایلها در داخل خانه نگهداری می‌شود. اهل محل، اعتقاد زیادی به این سقاخانه دارند. شمع‌خانۀ آن مملو از شمعهای سوخته و بر پنجرۀ مشبک آن، قفلها و دخیلهای بسیاری بسته شده است.

3. سقاخانۀ ابوالفضل (ع)

واقع در خیابان خیام، کوچۀ شهید مرتضى مشتاقی (پشت امامزاده سید نصرالدین)، کوچۀ شهید محمد فتاحی، نبش کوچۀ شهید داوود اکبرپور.
این سقاخانه که بخشی از ملک خصوصی بانی آن، مشتاقی بوده (بنیادلو، 71)، در فاصلۀ نزدیکی از بقعۀ امامزاده سید نصرالدین واقع است و به‌این‌سبب، سقاخانۀ امامزاده سید نصرالدین هم خوانده می‌شود (ربانی، 4/ 211).
این سقاخانه، نمایی به‌شکل تورفتگی دارد و طاق آن از نوع ضربی است. دیوارهای بیرونی سقاخانه با کاشیهای خشتی به سبک کاشیهای دورۀ قاجاریه پوشیده شده است. این کاشیها دارای نقوش اسلیمی با رنگهای غالباً آبی، لاجوردی و اُخرایی‌اند. بر پیشانی بنا دو کاشی‌نوشته که دیرینگی آنها به حدود دهۀ 1340 ش می‌رسد، نصب شده است؛ روی یکی از آنها عبارت «السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین»، و روی دیگری «یا ابوالفضل العباس» نقش شده است.
سقاخانه دارای پنجره‌ای مشبک از جنس فلز است که حاجتمندان بسیـاری به آن دخیل بسته‌اند. این سقاخانه تا سالهای دهۀ 1330 ش پنجره‌ای مشبک از جنس چوب داشته است؛ اما در آن سالها پنجرۀ مشبک فلزی کنونی جایگزین آن پنجره شده است.
دیوارهای درون سقاخانه، مزین به کاشیهای هفت‌رنگی است که صحنه‌هایی از واقعۀ کربلا روی آنها به تصویر کشیده شده است؛ اما فقط بخشی از این کاشیها پیدا ست و بیشتر آنها با شمایل منسوب به ائمۀ اطهار (ع)، که مردم نذر سقاخانه کرده‌اند، پوشیده شده است.
این سقاخانـه در وضعیت کنـونی، بدون آبخور است و فقط شمع‌خانه دارد. رسیدگی به کارهای سقاخانه را سالها شخصی به‌نام سید محمد پوریا معروف به «آسیّد» که کنار سقاخانه شمع‌فروشی داشته، عهده‌دار بوده است (مولایی، بش‌ )؛ دو قاب عکس از او در داخل سقاخانه گذاشته شده است. پس از مرگ وی، مدتی نیز همسرش حفاظت از سقاخانه را بر عهده گرفته بوده است.
امروزه (1395 ش)، خواهر «آسیّد»، روزهای پنجشنبه قفل سقاخانه را بازمی‌کند تا زنان محل به نیت حاجتهای خود، شمع روشن کنند. چون این سقاخانه در نزدیکی سقاخانۀ سید نصرالدین قرار دارد، حاجتمندان بیشتر اوقات، دخیلهای خود را در هر دو سقاخانه می‌بندند و در صورت برآورده‌شدن حاجتشان، نذورات خود را به آن سقاخانه‌ای که حاجتشان را برآورده کرده است، تقدیم می‌کنند.

4. سقاخانۀ ابوالفضل عباس (ع)

واقع در خیابان ناصر خسرو، کوچۀ خدابنده‌لو.
این سقاخانه که بنایی شش‌ضلعی دارد، تا 1392 ش، بخشی از ملک وقفی بوده است، که در آن سال به‌منظور نوسازی تخریب شد؛ اما یکی از کاسبان محل به‌نام هادی زمانی، با هزینۀ شخصی خود، سقاخانه را از دیوار آن ملک مخروبه جدا ساخت و مرمت کرد. گفته می‌شود این اقدام او در پی خواب‌دیدن یکی از دوستان همسرش بوده است.
سقاخانه در وضعیت اولیه، دارای سقفی مسطح و ساخته‌شده از تیرهای چوبی و حصیر بوده است، اما در بازسازی، گنبدی کوچک جایگزین سقف پیشین شده است. دیوارهای آجرین سقاخانه مزین به دو کاشی‌نگاره از جنس کاشیهای هفت‌رنگ است. یکی از این دو کاشی‌نگاره‌ها، شمایل منسوب به حضرت ابوالفضل عباس (ع) را سوار بر اسب در واقعۀ کربلا نشان می‌دهد. در 1394 ش دو ردیف بالایی این کاشی‌نگاره (قسمت سر سوار) به سرقت رفته است. حاشیۀ این کاشی‌نگاره با کاشی‌نوشته‌ای از شعر محتشم کاشانی با مطلع «کشتی شکست‌خوردۀ طوفان کربلا» تزیین شده است.
دیگر کاشی‌نگارۀ سقاخانه، تصویر «خورشید خانم» بوده است که قطعات کاشیهای آن به هنگام مرمت ناشیانۀ سقاخانه، به‌صورت پراکنده برای پرکردن فضاهای خالی دیوار استفاده شده است. در گذشته، سنگابی (دوستگامی) گلدانی‌شکل در سقاخانه وجود داشته است که امروزه موجود نیست. این سقاخانه که در همسایگی امامزاده اسحاق جای دارد، بسیار مورد توجه زائران این امامزاده است و این زائران پس از زیارت بقعۀ امامزاده اسحاق به زیارت این سقاخانه می‌روند و بر این باورند که زیارت این سقاخانه ثواب زیارت مقبرۀ حضرت ابوالفضل عباس (ع) را دارد.
گفته می‌شود که محل این سقاخانه مقبرۀ خواهر امامزاده اسحاق است. در مقبرۀ امامزاده اسحاق نیز نوشته‌ای بدون ذکر منبع و با عنوان فهرست امامزادگان تهران وجـود دارد که از امامزادۀ «عالی‌مقام فاطمه (ع)» نام برده که مقبرۀ او به‌صورت سقاخانه بوده است. در مجالس وعظ و عزاداری محل نیز، معمولاً واعظ یا مداح از مقام این سقاخانه با عنوان امامزاده فاطمه (ع) یاد می‌کنند. این سقاخانه نزد مردم به «امامزاده ایستاده» نیز شهرت دارد (فرجی).
برخی دیگر بر این باورند که این سقاخانه در محوطۀ گورستان امامزاده اسحاق جای داشته، و با تخریب آن گورستان در دورۀ ناصری، به‌سبب تقدس آن نزد مردم تخریب نگشته است. همچنین روایتی وجود دارد که برپایۀ آن، این سقاخانه، موقوفۀ بانویی نیکوکار بوده است که پس از مرگش، وی را در خانه‌ای وقفی واقع در مجاورت سقاخانه دفن کرده‌اند. در برخی از منابع این سقاخانه با نـامهای «سقاخـانۀ ناظم‌الرعایـا» (نک‌ : بنیـادلو، 58)، یـا «سقاخانۀ باغچۀ علیجان» معرفی شده است، اما امروزه نزد مردم محل به سقاخانۀ حضرت ابوالفضل عباس (ع) شهرت دارد (نک‌ : ابریشمی، 260).

5. سقاخانۀ قمر بنی‌هاشم (ع)

به نشانی میدان وحدت اسلامی (شاهپور سابق)، بازارچۀ قوام‌الدوله، روبه‌روی مسجد حریری.
دیرینگی این سقاخانه به حدود سالهای پایانی دورۀ قاجارها یا سالهای آغازین حکومت پهلوی بازمی‌گردد. گفته می‌شود بانی آن شخصی به نام تهرانی بوده است. امروزه نیز بازماندگان وی رسیدگی به کارهای سقاخانه را بر عهده دارند. این سقاخانه را در 1369 ش، خانوادۀ تهرانی بازسازی کرده‌اند. سقاخانه دارای آیینه‌کاری است که نشان از اهمیت آن نزد مردم در گذشته دارد (عباسی، 73). به هنگام بازسازی سقاخانه، شمع‌خانۀ آن برچیده شده است. در وضعیت اولیه، سقاخانه دارای سنگاب بوده است؛ اما امروزه یک دستگاه آب‌سردکن جایگزین آن شده است. دو بیت شعر بدین شرح: «آب آبِ تشنگان زد آتشم / خجلت از سقایی خود می‌کشم / / کاش در دشت بلا طوفان نبود / یا از اول اسم من سقا نبود» بر سردر سقاخانه نصب گشته است.

6. سقاخانۀ باب‌الحوائج (ع)

واقع در خیابان امیرکبیر، خیابان شهید جاویدی (میرزا محمود وزیر سابق)، انتهای کوچۀ شیرازیها به سمت کوچۀ آبشار.
این بنا بخشی از ملک خصوصی، و به‌صورت یک باب مغازه است. شاخصۀ تزیینی خاصی ندارد و یک دستگاه آب‌سردکن در آن قرار داده‌اند. روی در فلزی آن، سکوی کوچکی به‌منظور شمع‌خانه، وجود دارد و دخیلهای بسیاری بر آن بسته‌اند. دیوار این سقاخانه به رنگ آبی، اما داخل سقاخانه، سبزرنگ است و شمایلهای مذهبی بر روی دیوار آن قـرار دارد. امروزه (1395 ش) یکی از کاسبان محل، مسئولیت نگهداری از سقاخانه را بر عهده دارد.

7. سقاخانۀ قمر بنی‌هاشم (ع)

واقع در خیابان امیرکبیر، خیابان شهید جاویدی (میرزا محمود وزیر سابق)، پلاک 118.
این سقاخانه درواقع اتاقی بزرگ است که یک دستگاه آب‌سردکن در آن قرار دارد. بر روی در فلزی بزرگ سقاخانه، نام جلالۀ الله و پنج‌تن آل عبا و یک بیت شعر: «باز شد آیینۀ دل منجلی / جلوه‌گر شد نور عباس علی» و همچنین حدیث نبوی «حسین منی و انا من الحسین» نوشته شده است. همچنین جایی برای قراردادن شمع بر روی پایۀ فلزی وجود دارد. نمای این سقاخانه از سنگ است و هیچ تزیینی ندارد. داخل سقاخانه نیز سنگ‌کاری شده است. در سردرِ سقاخانه، یک قطعه سنگ سیاه که بر روی آن نوشته شده: «السلام علیک یا قمر بنی‌هاشم علیه‌السلام، آب هم خجل است از ادبت یـا عباس» نصب گشته است.

مآخذ

ابریشمی، فرشاد، تهران روزگاران قدیم، تهران، 1389 ش؛ بنیادلو، نادیا، سقاخانه‌های تهران، تهران، 1381 ش؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، «قسمت غربی و مضافات»، قم، 1350 ش؛ ربانی خلخالی، علی، چهرۀ درخشان حضرت قمر بنی‌هاشم، قم، 1417 ق؛ عباسی، اسماعیل، آبنامۀ تهران، تهران، 1387 ش؛ فرجی، سهیلا، تحقیقات میدانی؛ قرآن کریم؛ مولایی، مینا، «دست دلت را بگیر و بیا»، جام‌جم‌آنلاین (مل‌ )؛ نیز:

Jamejamonline, www.jamejamonline.ir.
سهیلا فرجی

نام کتاب : دانشنامه تهران بزرگ نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 16
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست