الٰهیه \ elāhiy(yy)e\ ، محلهای در منطقۀ 1 شهرداری تهران. در منابع دورۀ قاجاریه از الٰهیه به نامهای خُلازیر، خورآذین و یا خودآذین، خرازین و خُلازیل یاد شده است (اعتمادالسلطنه، 345، 359، 431؛ معیرالممالک، 179، 199؛ نیز نک : جمالزاده، 94؛ بلاغی، 44؛ بامداد، 2/ 365). بلاغی نام الٰهیه را به میرزا محمدجعفر حکیمالٰهی لواسانی (د 1298 ق/ 1881 م) (ه م)، منسوب دانسته است (همانجا). حکیم الٰهی در 1286 ق، بخشی از اراضی خُلازیر را خریداری کرد؛ از اینرو، آن قسمت از اراضی که در تملک وی قرارگرفت، به نام او الٰهیه خوانده شد (الٰهی، 234). افضلالملک، تاریخنگار دورۀ مظفرالدین شاه، از الٰهیه و خودآذین (خلازیل) همزمان نامبرده، و الٰهیه را در نزدیکی خودآذین ذکر کرده است (ص 141)؛ اما بعدها کمکم نام الٰهیه جایگزین نام خلازیر شد و به سراسر آن منطقه اطلاق گشت. پس از مدتی الٰهیه به تملک امینالدوله، میرزاعلی، منشی خلوت عهد ناصرالدین شاه و صدراعظم مظفرالدین شاه درآمد. امینالدوله در آن روزگار در الٰهیه منزل ییلاقی و باغی برپا داشت که تابستانها را برای گریز از گرمای تهران غالباً در آن منزل بهسر میبرد و از مهمانان خود در آنجا پذیرایی میکرد (نک : اعتمادالسلطنه، همانجاها). ظاهراً خانۀ امینالدوله، خانهای مجهز و بزرگ بوده است؛ چنانکه امینالدوله در ربیعالاول 1315، در این خانه از مظفرالدین شاه و فرزندان او و دیگر شاهزادگان، امرا، وزرا و درباریان و خدمۀ همراه مظفرالدین شاه پذیرایی مفصلی کرد (افضلالملک، 141-142). در 1308 ق، امینالدوله توسط شرکتی روسی با سرمایهای اندک حدود 000‘ 20 لیره در خلازیر (الٰهیه) یک کارخانۀ کبریتسازی ایجاد کرد؛ اما به سبب آنکه در این منطقه چوب کافی وجود نداشت، نتوانست با کبریت اتریش و سوئد رقابت کند و تعطیل شد (هدایت، 130؛ جمالزاده، بامداد، همانجاها). محل این کارخانه امروزه در محلۀ زرگنده، در نزدیکی امامزاده اسماعیل (ع) است. این کارخانه پس از تعطیل شدن، به غسالخانۀ گورستان امامزاده اسماعیل (ع) تبدیل شد. در 1361 ش نیز در آنجا کارخانۀ رنگسازی دایر گردید (معتمدی، 357؛ تحقیقات ... ). امینالدوله پس از عزل از صدارت، تا زمانیکه به رشت برود، در منزل ییلاقیاش در الٰهیه اقامت داشت (افضلالملک، 232-233). پس از مرگ امینالدوله، اراضی الٰهیه بـه ورثۀ او از جمله عروسش فخرالدوله ــ دختر مظفرالدین شاه، مادر علی امینی ــ تعلق گرفت (بلاغی، 51؛ معتمدی، همانجا). در الٰهیه باغهای بسیاری وجود داشت که تعدادی از آنها متعلق به اعیان و اشراف، و شماری دیگر، باغهای ییلاقی سفارتخانههای بعضی از کشورهای اروپایی بودند. امروزه نیز 3 باغ ییلاقی بزرگ متعلق به سفارتخانههای آلمان (در شمال الٰهیه)، ترکیه (در مرکز الٰهیه) و روسیه (در جنوب الٰهیه) وجود دارد (نک : معتمدی، 358؛ نقشه ... ). یکی از باغهای بزرگ الٰهیه به امینالدوله تعلق داشت. فرزندان او پس از حفر چاه و لولهکشی آب و قطعهبندی آن، برخی از قسمتهای آن را فروختند، ولی قطعـهای کوچک از قسمت اصلی آن ــ که امـروزه در مسیـر اصلی خیابـان فرشتـه جای دارد ــ همچنان باقی است (بلاغی، معتمدی، همانجاها). باغ دیگری که در الٰهیه وجود داشت، متعلق به امیندفتر از اشراف دورۀ ناصرالدین شاه بود (همانجاها). امیندفتر علاقۀ بسیاری به گل و گلکاری داشت؛ لذا باغ گلی در الٰهیه احداث کرده بود. پس از مرگ امیندفتر، چون وارث درجۀ یک نداشت، این باغ به همسرش فاطمه خانم، دختر آصفالدوله والی خراسان رسید؛ محل اقامت فاطمه خانم نیز در عمارتی در همین باغ بود. این باغ تا رودخانه و پل آن امتداد داشت. در زمان حیات فاطمه خانم این باغ به قطعات کوچک و بزرگ تقسیم شد، و به فروش رسید. شرکت نفت ایران و انگلیس در 1303 ش/ 1924 م، قسمت اصلی این باغ ییلاقی را با ساختمان و دیگر تجهیزات و وسایل بهوسیلۀ نمایندۀ مدیرعامل شرکت نفت ایران و انگلیس به نام «فرلی»، به مبلغ 500‘ 7 تومان (500‘ 1 لیره)، از فاطمه خانم خرید. این باغ تا زمان خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس، محل سکونت مدیران رده اول آن شرکت بود و برخی از مذاکرات شرکت نفت در همین باغ صورت میگرفت. این باغ که امروزه در شرق خیابان شریعتی جای دارد، همچنان به شرکت نفت تعلق دارد. استخوانبندی این باغ و عمارت آن تغییری نکرده، و فقط در داخل آن تغییراتی داده شده است (بلاغی، معتمدی، همانجا). چاپارباشی، نویسندۀ مقالۀ «در بیان تعریف جغرافیای فیزیکی شمیران» در 1319 ق، نیز از باغی ناتمام در الٰهیه متعلق به امینالدوله نام برده (ص 553)، اما شرحی دربارۀ آن نداده است. برخی از این باغها بهوسیلۀ نهر آبی موسوم به نهرچال که نهری منشعب از رودخانۀ جعفرآباد بود، آبیاری میشد. این نهر از جنوب قنات مقصودبیک میگذشت و قسمتی از اراضی و باغهای الٰهیه را آبیاری میکرد (ستوده، 1/ 218؛ معتمدی، 356). الٰهیه هیچگاه دِه مستقلی نبود و در 1328 ش، از آن به عنوان مزرعهای از قصبۀ زرگنده یاد شده است ( فرهنگ جغرافیایی ... ، 1/ 104؛ معتمدی، همانجا)، و امروزه بهعنوان محلهای در شهر تهران، از شمال به تجریش، از شرق به قیطریه، از غرب به محمودیه، از جنوب غربی به امانیه، و از جنوب به زرگنده محدود است (نک : نقشه) و براساس تعریف شهرداری تهران از شهر تجریش، این محله در جنوب شهر تجریش (ه م) جای دارد.
مآخذ
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛ افضلالملک، غلامحسین، افضل التواریخ، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، 1361 ش؛ الٰهی، امیرسعید، «سه حکیم الٰهی»، پژوهشهای ایرانشناسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1378 ش، ج 11؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1347 ش؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، قسمت شمالی و مضافات، شمران قدیم، قم، 1350 ش؛ تحقیقات میدانی مؤلف؛ جمالزاده، محمدعلی، گنج شایگان یا اوضاع اقتصادی ایران، برلین، 1335 ش؛ چاپارباشی، علیاکبر، «در بیان تعریف جغرافیای فیزیکی شمیران»، یغما، تهران، 1345 ش، س 19، شم 10؛ ستوده، منوچهر، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران، 1371 ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایران (استان مرکزی)، دایرۀ جغرافیایی ستاد ارتش، تهران، 1328 ش؛ معتمدی، محسن، جغرافیای تاریخی تهران، تهران، 1381 ش؛ معیرالممالک، دوستعلیخان، رجال عصر ناصری، تهران، 1361 ش؛ نقشۀ راهنمای منطقۀ یک تهران، گیتاشناسی، تهران، 1377 ش، شم 301؛ هدایت، مهدیقلی، گزارش ایران، به کوشش محمدعلی صوتی، تهران، 1366ش.