نویسنده (ها) :
علی محمد مرادیان منفرد
-
میترا آقامحمدحسنی
آخرین بروز رسانی :
جمعه 15 آذر 1398
تاریخچه مقاله
امیرکبیر، مجسمهها \ mojassamehā-ye amīr kabīr\ ، دو پیکرۀ برنزی و تمام قد از میرزا تقی خان امیرکبیر، یکی در بوستان ملت، و دیگری در بوستان قیطریه.
1. در بوستان ملت
این پیکره در قالب شیوۀ کلاسیک و رئال، اثر ابوالحسن صدیقی است که در 1357 ش، ساخته شد و در 1389 ش به ایران وارد، و در بوستان ملت نصب گردید.
در 1350 ش، پس از بازگشت ابوالحسن صدیقی از ایتالیا به ایران، پیشنهادی از سوی سپهبد فرجالله آق اِولی، رئیس وقت انجمن آثار ملی، مبنی بر تعمیر مجسمۀ امیرکبیر در دبیرستان دارالفنون دریافت کرد. این پیکرۀ ایستاده از امیرکبیر در اوایل دهۀ 1310 ش توسط ابوالحسن صدیقی از جنس گچ، و به مناسبت بازگشایی مدرسۀ دارالفنون ساخته شده بود. در آن زمان، امکان ریختهگری در ایران وجود نداشت، و تنها کارگاه ریختهگری فعال به قورخانۀ ارتش متعلق بود که فقط تسلیحات نظامی از قبیل توپ میساخت. ازاینرو، صدیقی مجسمۀ امیرکبیر را در همان حالت گچی که در واقع، مرحلۀ پیش از ریختهگری و ساخت مجسمۀ برنزی است، پتینهکاری، و در تالار مدرسۀ دارالفنون نصب کرد. ابوالحسن صدیقی هنگامی که در 1350 ش به درخواست انجمن آثار ملی برای مشاهده و بررسی عمومی مجسمه به مدرسۀ دارالفنون رفت، آن را در وضعیت نامناسبی دید و در گزارش خود به تیمسار آق اِولی اظهار داشت که امکان مرمت مجسمه وجود ندارد و بهتر است آن را خُرد کنند. خوشبختانه در آن زمان، به سخنان صدیقی دربارۀ مجسمۀ امیرکبیر توجهی نشد تا سرانجام، در 1385 ش، فریدون صدیقی هنرمند مجسمهساز و فرزند ابوالحسن صدیقی، آن را مرمت کرد. در 1350 ش، سپهبد آق اولی پس از شنیدن گزارش ابوالحسن صدیقی دربارۀ امکانپذیر نبودن مرمت مجسمۀ گچی امیرکبیر، ساخت مجسمۀ دیگری را از این شخصیت سیاسی و فرهنگی به صدیقی سفارش داد. در سفارش انجمن آثار ملی قید شده بود که جنس مجسمه باید از سنگ کارارا باشد. این سنگ بهترین گزینه برای ساخت مجسمه در جهان است که از معدن کوهی به همین نام در رشته کوه دلمیت، واقع در شمال ایتالیا استخراج میشود؛ اما ابوالحسن صدیقی با این درخواست مخالفت، و در نهایت، اعضای انجمن را به استفاده از برنز در ساخت مجسمۀ جدید امیرکبیر متقاعد کرد. صدیقی در همان سال (1350 ش) به ایتالیا بازگشت. کارگاه مجسمهسازی جنوب رُم به حجاری و ساخت مجسمههای سنگی اختصاص داشت. در حالی که ساخت مجسمههای برنزی در کارگاههایی متفاوت و با تجهیزاتی دیگر صورت میگرفت. صدیقی به کارگاه برنزریزی هنرمندی به نام لورنزو میکلوچی، در شهر کوچکی به نام مونته کاتینی ترمه در حومۀ فلورانس ایتالیا رفت و در آنجا، کار ساخت مجسمۀ امیرکبیر را آغاز کرد. مجسمۀ امیرکبیر در کارگاه میکلوچی، به اندازۀ دو برابر جثۀ طبیعی ساخته شد، اما از آنجا که ساخت این مجسمه با اوجگیری حوادث پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (1357 ش) مصادف شد، انجمن آثار ملی توانایی پرداخت هزینههای ساخت و انتقال آن را به ایران نداشت. بدین ترتیب، پس از چندی، ابوالحسن صدیقی، مجسمه را در کارگاه میکلوچی رها کرد و به ایران بازگشت. او تا زمان مرگش (1374 ش) همواره، با متولیان جدید فرهنگی کشور مکاتبه میکرد و منتظر فرصتی برای آوردن این مجسمه به ایران بود، اما تلاشهایش بینتیجه ماند. سرانجام، در 1387 ش، نمایشگاهی از عکسها، دستنوشتهها، احکام اداری و لوازم شخصی و فیلمهایی مربوط به زندگی و آثار ابوالحسن صدیقی به همت محمدحسن حامدی و مجتبى موسوی، مدیر نگارخانۀ برگ، برگزار شد. در میان این اسناد، نامههایی یافت شد که نشان میداد مجسمهای برنزی از امیرکبیر در کارگاهی به نام لورنزو میکلوچی در شهر مونته کاتینی ترمۀ ایتالیا وجود دارد. در این نامهها، صدیقی به سبب نیاوردن مجسمه به ایران از مقامات مسئول وقت گِله کرده بود. مسئولان برگزاری نمایشگاه یاد شده، پس از مشاهدۀ این اسناد، به فکر بازگرداندن مجسمۀ برنزی امیرکبیر به کشور افتادند؛ برای این منظور محمدحسن حامدی مأمور شد تا حسن واحدی، از نقاشان ایرانی ساکن رُم، را در جریان امر قرار دهد. وی پذیرفت که به کارگاه میکلوچی مراجعه، و حامدی و همکارانش را در ایران از سرنوشت مجسمۀ امیرکبیر آگاه کند. پس از 10 روز، وی با تهران تماس گرفت و از وجود مجسمه در کارگاه میکلوچی خبر داد. لورنزو میکلوچی که در زمان حیات ابوالحسن صدیقی در این کارگاه با او همکاری داشت، سالها پیش از دنیا رفته، و کارگاه وی به کارخانۀ در و پنجرهسازی بدل شده بود. واحدی پس از ملاقات با فرزند میکلوچی که در آن زمان (ح 1388 ش)، بیش از 70 سال داشت، نشانی مجسمۀ مورد نظر را داد. او در پاسخ گفته بود: «که شاید این مجسمه همان مجسمۀ آخوندی است که سالها در حیاط کارگاه ما رو به زمین رها شده است». او در مقابل تحویل مجسمۀ امیرکبیر مبلغ 000‘20 یورو را برای هزینۀ نگهداری و تحویل مجسمه خواستار شد. در مرحلۀ بعدی، علیرضا اسماعیلی، رایزن فرهنگی ایران در رم، به کارگاه وی مراجعه، و از وضعیت عمومی مجسمه بازدید کرد. سرانجام با موافقت ملاصالحی، مدیر عامل وقت سازمان زیباسازی شهر تهران، مقرر شد، مجسمۀ برنزی امیرکبیر، زیر نظر مجتبى موسوی به ایران بازگردانده شود. در 16 فروردین 1389، هیئت ایرانی در کارگاه میکلوچی حاضر شدند و دربارۀ مبلغ 000‘15 یورو با فرزند وی به توافق رسیدند و بدینترتیب، با مسئولیت رایزن فرهنگی سفارت ایران در رم، کار انتقال مجسمه به ایران آغاز شد. انجام کارهای بستهبندی، گمرک و بیمه حدود یک ماه طول کشید و هنگامی که مجسمه در فرودگاه امام خمینی تهران به زمین گذاشته شد، 32 سال از ساخت آن میگذشت. در 1389 ش، این مجسمه را سازمان زیباسازی شهر تهران طی مراسمی، در بوستان ملت، نصب، و از آن پردهبرداری کرد. این مجسمه در حدود 850 کیلوگرم وزن و در حدود 75/ 3 متر ارتفاع دارد و بر پایهای مکعبیشکل با ارتفاع تقریبی 90 سانتیمتر نصب شده است. از آنجا که مجسمه بر اساس تصاویر موجود از میرزا تقیخان امیرکبیر در لباس صدر اعظمی، و کاملاً شبیه وی ساخته شده است، مجسمهای کلاسیک و رئال به شمار میآید.
مآخذ
تحقیقات میدانی مؤلف؛ حامدی، محمدحسن، مصاحبه با مؤلف؛ صدیقی، فریدون، مصاحبه با مؤلف؛ صدیقی، نوشیندخت، مصاحبه با مؤلف.
علی محمد مرادیان منفرد
2. در بوستان قیطریه
این مجسمه توسط ایرج محمدی به سفارش سازمان زیباسازی شهر تهران برای نصب در بوستان قیطریه (ه م) ساخته شده است.
مجسمۀ امیرکبیر که 40/ 3 متر طول، و یک تن وزن دارد، به شیوۀ ریختهگری به روش موم گمشده ــ که از متداولترین روشهای مجسمهسازی به شمار میرود ــ ساخته شد. این مجسمه با همین روش، همچون دیگر مجسمههای بزرگ، ابتدا از جنس گچ ساخته، و پس از تأیید طرح کلی آن، قالبگیری شد و لایهای از موم به ضخامت 6 میلیمتر بر روی آن قرارگرفت. در این مرحله پس از پر کردنِ قالب توخالی مجسمه با گچ نسوز، برخی از جزئیات آن از قبیل ریش، ابروها، چشمها و جز آن که بر روی گچ قابل اجرا نبود، بر روی موم طراحی شد. پس از اجرای چند مرحلۀ دیگر، مجسمه در کوره قرار داده شد تا مومِ روی آن کاملاً ذوب شود. بدین ترتیب، کلیۀ طرحهای روی موم به گچی که در زیر آن قرار داشت، انتقال یافت. سرانجام، بر روی مجسمه برنز ریخته شد و کار ساخت مجسمۀ برنزی امیرکبیر به پایان رسید. تنها مرجع مورد استفاده برای محمدی در طراحی چهرۀ امیرکبیر، نقاشیهای برجای مانده از دورۀ قاجار بود. او در ساخت این تندیس کوشید تا تصویری مقتدر، متفکر و با ابهت از امیرکبیر به عنوان یک شخصیت برجستۀ سیاسی و تاریخی ارائه نماید. در این اثر، مجسمه به حالت ایستاده است و در کنار آن چند پلۀ ناهموار و نامساوی وجود دارد؛ بر روی آخرین پله نیز مکعبی با خطوط کاملاً عمودی قرار دارد. درون این مکعب چراغ یا فانوسی دیده میشود که نماد معرفت، خرد و روشنایی است و اتکای امیرکبیر به آن بیانگر منش انسانی و شیوۀ خردمندانۀ او در تدبیر امور کشور در دوران صدارت است. همچنین چند قطره خون در پشت این چراغ به چشم میخورد که تصویری از نخبهکشی و قتل امیرکبیر را به ذهن متبادر میسازد. کار ساخت مجسمۀ امیرکبیر یک سال به طول انجامید و مجسمه طی مراسمی در 1373 ش در بوستان قیطریه نصب شد.
مأخذ
محمدی، ایرج (سازندۀ مجسمۀ امیرکبیر)، مصاحبه با مؤلف.