اندرزگو \ andarz-gū\ ، سید علی (1317-1357 ش/ 1938- 1978 م)، از روحانیان مبارز پیش از انقلاب اسلامی ایران. او در طول اختفای خود طی دو دهۀ 1340 و 1350 ش مدتی را در محلۀ چیذر شمیران گذراند. اندرزگو در رمضان 1357 (1317 ش) در خانوادهای فقیر و مذهبی در محلۀ شوش تهران متولد شد (سیفپور، 3؛ «مصاحبه ... »، 42). او دورۀ ابتدایی را در دبستان فرخی به پایان رساند؛ اما به سبب فقر خانوادگی ناگزیر در کنار تحصیل، در یک کارگاه نجاری در بازار مشغول به کار شد. اندرزگو پس از گذراندن دورۀ ابتدایی به تحصیل در حوزه روی آورد و جامع المقدمات، تحف العقول، نهج البلاغه و کمی هم فقه و اصول را فراگرفت (حماسه ... ، 9-10؛ «مصاحبه»، 42-43؛ یاران ... ، نُه). دورۀ جوانی اندرزگو با توجه به وقایع سیاسی و اجتماعی آن روزگار سیری پرفرازونشیب داشت. وی پس از اعدامِ سید مجتبى نواب صفوی (1303-1334 ش/ 1924-1955 م) ــ بنیـانگذار فـداییـان اسلام ــ شیفتـۀ آرمانخواهی و اسلامگرایی او شد؛ ازهمینرو، خود در اوایل دهۀ 1340 ش به فعالیتهای مبارزاتی برضد حکومت پهلوی روی آورد (حماسه، 21-22). با شکلگیری جمعیت مؤتلفۀ اسلامی که خاستگاه آن هیئتهای مذهبی و بازار تهران بود، اندرزگو که در بازار تهران اشتغال داشت، به هیئت صادق امانی که یکی از هیئتهای تشکیلدهندۀ مؤتلفه بود، راه یافت و در پخش اعلامیههای امام خمینی و روحانیت به فعالیت پرداخت. شخصیت معنوی و مبارزاتی امانی تأثیر بسزایی در ادامۀ راه اندرزگو داشت و او را به سوی فعالیتهای مخفی سوق داد. در همین زمان اندرزگو وارد حوزۀ علمیۀ قم گردید و نزد آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله مشکینی به فراگیری تفسیر و اخلاق، و نزد آیتالله دوزدوزانی به فراگیری بخشهایی از قوانین و شرح لمعه پرداخت (سیفپور، همانجا). گویا در همین زمان بود که او برای نخستینبار ازدواج کرد؛ اما باتوجه به اینکه ساواک بارها برای همسر و پدر همسرش مزاحمت ایجاد میکرد، این وصلت چند ماهی بیشتر دوام نیافت (همانجا؛ حماسه، 35). پس از چندی اندرزگو در قم مجدداً توسط ساواک شناسایی شد؛ ازهمینرو، بهناچار لباس روحانیت را درآورد و با نام مستعار شیخ عباس تهرانی در 1348 ش در حوزۀ علمیۀ چیذر شمیران به ادامۀ تحصیل پرداخت (همان، 32-33؛ سیفپور، همانجا). اندرزگو پس از مدتی که در حوزۀ علمیۀ چیذر اقامت گزید، مجدداً به لباس روحانیت ملبس گردید؛ اما بهسبب مخفیکاری به جای عمامۀ سیاه که نشان سیادتش بود، عمامۀ سفید بر سر گذاشت. اندرزگو در پوشش فعالیتهای ظاهری در نهان به فعالیتهای تشکیلاتی با خطمشی مبارزۀ مسلحانه برضد حکومت و ازجمله بمبگذاری در سینمایی در قم پرداخت (دوانی، 7/ 290-291؛ حماسه، 38؛ یاران، بیست؛ «سخنان ... »، 6). اندرزگو در 1349 ش به اصرار نزدیکانش برای بار دوم ازدواج کرد و حاصل این ازدواج 4 فرزند پسر بوده است («گفتوگو ... »، 24). در 1351 ش یکی از دوستان اندرزگو پس از بازداشت، در بازجوییها به ارتباطش با اندرزگو اعتراف میکند که در پی آن تعدادی سلاح کمری کشف و ضبط میشود («شهید اندرزگو از ورود ... »، 6؛ حماسه، 37-41). پس از آن اندرزگو بهناچار همراه با خانواده از چیذر به قم رفت. او در قم متوجه شد که ساواک در سراسر کشور در پی او ست؛ اما با این حال، دست از مبارزه نکشید و به تهیۀ پول و سلاح پرداخت. اندرزگو از قم به تهران، و سپس به مشهد، و از مشهد به زابل و از آنجا به همراه همسرش به افغانستان رفت و پس از یک ماه با تغییر چهره به مشهد بازگشت. او در مشهد در درس ادیب نیشابوری حاضر شد و نزدیک 5 سال از محضر او استفاده کرد (سیفپور، 3؛ «شهید اندرزگو، روحانی ... »، 223-227). اندرزگو سالها میان مشهد، تهران و قم در رفتوآمد بود. او پس از مدتی برای انجام مناسک حج راهی مکه شد و از آنجا به نجف رفت و با امام خمینی ملاقات کرد. اندرزگو پس از نجف، دو ماه در سوریه و لبنان به سر برد و در لبنان دورههای فشردۀ آموزش نظامی را سپری کرد و سپس به ایران بازگشت؛ اما پیش از آنکه عملی انجام دهد، به دام مأموران ساواک افتاد. ماجرا از این قرار بود که ظاهراً ساواک از محل سکونت او در تهران مطلع میشود و اندرزگو در 2 شهریور 1357 (19 رمضان) طی یک درگیری خیابانی محاصره و به شهادت میرسد (دوانی، 7/ 280-281؛ «شهید اندرزگو، روحانی»، 220). شایان ذکر است که ساواک همواره از 1343 تا 1357 ش به دنبال اندرزگو بوده تاآنجاکه گویا جایزهای برای یافتن او تعیین کرده بوده است. اندرزگو به سبب تبحر و سابقۀ مبارزاتی همواره جوانب احتیاط را رعایت میکرد و با تغییر چهره و اوراق هویت جعلی، ساواک را مستأصل کرده بود. دهها کارت شناسایی ساختگی، داشتن اسامی و شناسنامهها و مدارک مختلف، لباسهای متنوع و استفاده از لهجههای مختلف محلی، و جاسازی هوشیارانۀ مدارک نشانۀ تجارب تحسینبرانگیز مبارزاتی او بوده است (ربانی، 1/ 323؛ «شهید اندرزگو، روحانی»، 219؛ خاطرات ... ، 386-387؛ یاران، بیستوهشت). اندرزگو با مسافرت به برخی کشورهای منطقه نیاز انقلابیون به اسلحه را تأمین میکرد (دوانی، 7/ 280-281؛ ربانی، 1/ 324؛ خاطرات، 384). شهید سید علی اندرزگو در بهشت زهرا مدفون است و در محلۀ قیطریه در منطقۀ 1 شهرداری تهران بلواری به نام این شهید موسوم شده است. دربارۀ شخصیت، زندگی، افکار و مبارزات اندرزگو آثار متعددی تدوین شده است («مرکز ... »، بش ).
مآخذ
حماسۀ شهید اندرزگو بر اساس اسناد و خاطرات، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1379 ش؛ خاطرات احمد احمد، به کوشش محسن کاظمی، تهران، 1386 ش؛ دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، بیجا، بیتا؛ ربانی خلخالی، علی، شهدای روحانیت شیعه در یکصد سال اخیر، بیجا، 1402 ق؛ «سخنان برادر عبدالمجید معادیخواه راجع به شهید اندرزگو: اعدام مستشاران آمریکایی»، جمهوری اسلامی، تهران، 1359 ش، س 2، شم 338؛ سیفپور، وجیهه، «اسطورۀ تنها»، شاهد یاران، 1386 ش، شم 24؛ «شهید اندرزگو از ورود به میدان جهاد تا شهـادت»، جمهـوری اسلامی، تهـران، 1359 ش، س 2، شم 338؛ «شهید اندرزگو، روحانی مبارز، چریک مسلمان، پدری مهربان»، پانزده خرداد، تهران، 1375 ش، س 5، شم 24؛ «گفتوگو با همسر شهید اندرزگو»، سروش، تهران، 1359 ش، س 2، شم 61؛ «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» (مل )؛ «مصاحبه با برادر سید علی اندرزگو»، سروش، تهران، 1359 ش، س 2، شم 61؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب هشتم، «سردار سرافراز» شهید سید علی اندرزگو، تهران، 1377 ش؛ نیز:
Irdc, www.irdc.ir/ fa/ content/ 6430/ print.aspx. حسن موسویزاده