اتفاق و ترقی، حزب \hezb-e ettefāq-o taraqqī\، یکی از احزاب دورۀ مشروطه به ریاست مستعانالملک. حزب اتفاق و ترقی، 5 ماه پیش از فتح تهران و در دوران استبداد صغیر بهصورت مخفی در تهران تشکیل شد («اتفاق ... »، 1؛ اتحادیه، 350). هدف از تشکیل این حزب، چنانکه در نظامنامۀ آن ذکر شده است، کمک به مشروطیت و حفظ استقلال کشور و همچنین نگاهداری از حقوق انسانی و سیاسی همۀ زیردستان و حقوق کلیۀ طبقات متوسط و کارمندان بود («نظامنامه ... »، 139). خواستههای حزب نیز شاملِ آزادی اجتماعات، کنفرانسها، مطبوعات و افکار، و اجرای قوانین توسط قوۀ مجریه بود. رویکرد حزب دربرابر اقوام مختلف در ایران، دفاع از تساوی حقوق و قوانین اجتماعی برای همۀ اقوام تحت تابعیت دولت ایران بود. همچنین دفاع از زارعان و توقف قوانینی که موجب تضییع حقوق آنها باشد، از برنامههای عنوانشدۀ حزب به شمار میرفت. همراهی با تمامی ملتهای مظلوم و اتحاد و اتفاق طبقاتشان نیز مورد توجه بنیانگذاران حزب بود (اتحادیه، 351-352). منشأ این حزب بهگفتۀ برخی منابع، حزب اتفاق و ترقی در عثمانی است (همو، 351، نیز 364، حاشیۀ 84)؛ حزبی که مقدمات انقلاب مشروطه و تغییر رژیم در عثمانی را فراهم ساخت (شمیم، 481). هرچند اهداف این دو حزب با یکدیگر کاملاً یکسان نبود (اتحادیه، 351)، بااینحال، به نظر میرسد که این ارتباط مورد توجه حکومت عثمانی بوده است، زیرا قاضیالقضات عثمانی در دیدار سید حسن مدرس با خلیفۀ عثمانی، حزب اتفاق و ترقی ایران را شعبهای از حزب اتفاق و ترقی عثمانی خوانده بود. البته مدرس نسبت به وجود این حزب در ایران اظهار بیاطلاعی نموده، و تنها بر اتحاد اسلام تأکید کرده بود (تشید، 35). مستعانالملک رئیس حزب اتفاق و ترقی در خارج از مجلس شورای ملی بود (اتحادیه، همانجا). او براساس گفتۀ سپهدار اعظم، در جریان انقلاب مشروطیت، بههمراه گروهی تفنگدار به جمع انقلابیون پیوست (احترامی، 66). وی بهواسطۀ کمیتۀ جهانگیر (نک : دنبالۀ مقاله)، نام جهانگیری را برای خود برگزید (فراهانی، 2/ 455، حاشیۀ 7). مستعانالملک در دوران استبداد صغیر، با همدستی میرزا محمد نجات و حسینقلی خان نواب، تلاشی برای ترور شیخ فضلالله صورت دادند که البته نافرجام بود (ابوالحسنی، «انتقام ... »، 22). او و ابوالفتحزاده، عضو دیگر حزب اتفاق و ترقی، بعدها و در جریان محاکمۀ شیخ فضلالله نوری، از جملۀ اعضای دادگاهی بودند که رأی به اعدام شیخ فضلالله نوری دادند (شهبازی، 42). مستعانالملک در جریان تشدید مبارزات مطبوعاتی حزبی میان روزنامۀ شرق (به مدیریت سید ضیاءالدین طباطبایی)، و ایران نو (به مدیریت سید امین رسولزاده)، جزو روزنامهنگارانی بود که در پی ایجاد صلح میان مدیران این دو روزنامه قدم برداشت (افشار، 354؛ سالور، 4/ 3064). مستعانالملک در جریان اولتیماتوم دولتهای روس و انگلیس برای خروج مُرگان شوستر، از آن دسته نمایندگان احزاب بود که موافق رد اولتیماتوم بودند و در این خصوص بههمراه برخی نمایندگان احزاب، وزرا و نظامیان به حضور ناصرالملک نایبالسلطنه رسیدند (شریف، 2/ 693-694)، اما دولت وقت اولتیماتوم را پذیرفت، مجلس منحل شد و مستعانالملک بههمراه میر محمدعلی مغازهای، به اتهام تلاش برای ایجاد شورش در تهران، به مازندران تبعید شد (کسروی، 507). کمیتۀ جهانگیر از کمیتههای معروف حزب اتفاق و ترقی بود (اتحادیه، همانجا). این کمیته در دوران استبداد صغیر و در ابتدای جمادیالآخر 1327، در تهران تأسیس شد (سالور، 3/ 2574). کمیتۀ جهانگیر تا حدی رهبری مجامع ملی تهران را بر عهده داشت و بهطور مستقیم با رهبران ملّیون تبریز و گیلان در ارتباط بود (فراهانی، همانجا). ابوالفتحزاده، مستعانالملک و منشیزاده از مؤسسان این کمیته بودند (شهبازی، همانجا). از دیگر اعضای این کمیته میتوان به میرزا محمود متفقه، میرزا محمدعلی خان مغازهای، میرزا عبدالحسین قندی، و مقتدر نظام اشاره کرد (فراهانی، همانجا). این کمیته طی بیانیهای خود را حافظ استقلال کشور و ضامن بقای مشروطیت معرفی کرد. همچنین مجازات افرادی که مخالف اهداف والای مشروطیت باشند، وظیفۀ کمیته عنوان شد. به نظر میرسد سودجویانی به نام این کمیته، اقدام به جمعآوری کمکهای مردمی میکردند که کمیتۀ جهانگیر طی اعلانی از مردم خواست که فریب درخواستهای مالی به اسم کمیته را نخورند (سالور، همانجا). این کمیته در جنگ بادامک ــ روستـایی حوالی اراک ــ کمکهای زیادی به سپاه ملّیون کرد (فراهانی، همانجا). استقلال ایران، ارگان رسمی حزب اتفاق و ترقی بود و نخستین شمارۀ آن در 22 جمادیالاول 1328، در 4 صفحه منتشر شد (صدر هاشمی، 161). این روزنامه هر روز بهاستثنای روزهای تعطیل منتشر میشد. استقلال ایران، میانهرو و معتدل بود (کهن، 2/ 569) و با روزنامههای ایران نو و وقت، مجادلات قلمی داشت (دولتآبادی، یحیى، 3/ 133). مدیرمسئول استقلال ایران، دکتر حسین کحال بود. وی مدتی رئیس بهداری بلدیۀ تهران، رئیس کل اوقاف ایران (کحال، 59-60)، و مدیرمسئول روزنامۀ شرق و همکار سید ضیاءالدین طباطبایی بوده است (صدر هاشمی، 162). در پاورقی روزنامۀ استقلال ایران، از همان شمـارۀ نخست، ترجمۀ کتاب تـاریخ انقلاب فرانسه درج میشد که نشان از تلاش گردانندگان آن در معرفی و شناخت انقلابها و جنبشهای مترقیانه و آزادیخواهانه داشت. این روزنامه مدافع دولت ملی بود و تا پایان مجلس دوم نیز انتشار مییافت؛ اما بعد از انحلال مجلس، این روزنامه توقیف شد (کهن، 2/ 571). آخرین شمارۀ آن (234)، به تاریخ شعبان 1329 منتشر گشت (صدر هاشمی، همانجا). در دورۀ استبداد صغیر حزب اتفاق و ترقی با هدف اعادۀ مشروطیت، تلاشهایی برای ایجاد هماهنگی میان انجمنهای مخفی تهران صورت داد (انجمنهایی که در دوران استبداد صغیر و پس از تعطیلی انجمنهای علنی مجلس اول، بهصورت مخفی به فعالیت میپرداختند)؛ بهاینترتیب که هریک از انجمنهای مخفی، نمایندهای در حزب اتفاق و ترقی داشته باشد تا مبارزات، برضد حکومت استبدادی محمدعلی شاه بهصورت هماهنگ و منسجم صورت گیرد. بعد از فتح تهران، شعبههای حزب در دیگر شهرها تأسیس شد (اتحادیه، 350-351). اتفاق و ترقی از احزاب مجلس دوم شورای ملی بود، ولی نسبت به دو حزب اعتدالیون و دموکرات اهمیت کمتری داشت. اهداف این حزب به اهداف حزب دموکرات نزدیکتر بود، ازجمله مخالفت با تشکیل مجلس سنا و نیز مخالفت با ملاکان؛ باوجوداین، اتفاق و ترقی از مخالفان حزب دموکرات بود و استقلال ایران همواره انتقادهایی را به دموکراتها وارد میکرد (همانجا). این مخالفتها تا حدی بود که ادیبالممالک فراهانی، از علاقهمندان حزب اتفـاق و ترقـی، در قصیـدهای (نک : ابوالحسنی، «شیخ ابراهیم ... »، 46)، از ترس ترور رهبر حزب اتفاق و ترقی بهدست عوامل حزب دموکرات سخن میگوید. اتحادیه (ص 351) ادلۀ مختلفی را برای اختلافنظر این دو حزب برمیشمرد که میتوان به تفاوت منشأ و یا تضادهایی اشاره کرد که از ابتدا میان ملّیون حکمفرما بود. اتفاق و ترقی بههمراه احزاب اعتدالیون، ترقیخواهان جنوب، و نیز بیطرفها و لیبرالها ائتلافی را به وجود آورد (دولتآبادی، علیمحمد، 73؛ سالور، 5/ 3362) که هیئت مؤتلفه نامیده میشد (نوایی، 168)؛ آنها تلاش میکردند تا با مهار تندرویهای دموکراتها، ناصرالملک نایبالسلطنه را در اجرای برنامههای دولت همراهی کنند (تقوی، 28- 29). اتفاق و ترقی در مجلس دوم شورای ملی، 4 نماینده داشت که عبارت بودند از: اسماعیل خان فرزانه، میرزا علی اصفهانی، فتحالله خان مشیر حضور و میرزا محمد خان وزیرزاده (اتحادیه، همانجا، 365). این حزب ازلحاظ پایگاه مردمی و تشکیلات حزبی، بهرغم حضور در مجالس دوم و سوم، اهمیت چندانی نداشت (طاهایی، 99). بنابه نوشتۀ علوی (ص 466)، نمایندۀ مجلس اول شورای ملی، این حزب تا 1336 ق همچنان مشغول به کار تشکیلاتی در تهران بوده، اگرچه رونق چندانی نداشته است. حزب اتفاق و ترقی، نظامنامۀ داخلی خود را مشتمل بر مرامنامه، ساختار و تشکیلات حزب، در 1328 ق به تصویب رساند («نظامنامه»، 139). برایناساس، حزب اتفاق و ترقی دارای یک مجمع عمومی متشکل از نمـایندگان و منتخبان حزب در شهرهای مختلف ایران بود. همۀ بخشهای حزب، اعم از کمیتۀ مرکزی، کمیتۀ ایالات و ولایات، شعبهها و دستهها، موظف به اجرای دستورالعملهای مجمع عمومی بودند. واحد تشکیلات حزب، دسته بود که شامل 12 تن میشد. ورود عضو جدید به دستهها، بهواسطۀ معرفی یکی از اعضای دسته و تأیید حداکثر اعضا صورت میگرفت. حق عضویت در حزب، حداقل یک قران بود که بهصورت ماهانه پرداخت میشد. هر دسته میبایست یک سردسته، یک منشی و یک صندوقدار را برای مدت یک سال و براساس رأی اکثریت اعضا انتخاب میکرد؛ اعضای دسته موظف به برگزاری جلسات هفتگی منظم، فعالیت تبلیغی برای جذب نیرو، آموختن تیراندازی، و تا حدی تمرین عملیات نظامی، و نیز ملزم به حمل اسلحه بودند. هر شعبه شامل 12 دسته بود. در صورتی که شمار دستهها در یک شهر کمتر بود، فعالیت آنها زیر نظر شعبۀ شهر نزدیک به آن قرار میگرفت. اعضای شعبه 12 تن بودند که به مدت یک سال و با رأی نمایندگان دستهها انتخاب میشدند. هر شعبه میبایست یک صدر، یک منشی، یک صندوقدار، یک دفتردار، یک رابط، یک کتابخانۀ خصوصی حاوی کتاب و روزنامههای روز، و نیز یک اسم مخصوص میداشت. ناطق هر شعبه میبایست اهداف و مرامنامۀ حزب را طی جلساتی برای اعضای هر دسته تشریح و تبیین میکرد. کمیته در حزب اتفاق و ترقی، شامل 9 عضو بود. و هر کمیته صدر، منشی، صندوقدار، دفتردار، ذخیرهدار، محاسب و یک رابط داشت. جلسات با حضور حداقل 5 عضو رسمیت مییافت. هر کمیته میبایست یک روزنامۀ مخصوص برای نشر عقاید حزب میداشت که بهعنوان ابزاری در جهت کمک به جذب نیرو به کار میرفت. اعضای کمیته مخفی بودند و شیوۀ انتخاب آنها هم تابع قوانینی خاص بود. هر کمیته در امور داخلیاش مختار بود، ولی در مواقع و مسائل مهم، کمیتهها تابع نظر کمیتۀ مرکزی حزب بودند. شعبۀ تشکیلات زارعین نیز از جملۀ سازمانهای حزب بود که وظیفهاش حفظ حقوق زارعان و نیز کمک به آنها در شرایط سخت بود. اعضای این سازمان نیز با اکثریت آراء و به مدت یک سال انتخاب میشدند («نظامنامه»، 139-144).
مآخذ
ابوالحسنی (منذر)، علی، «انتقام رژی در ظهر توپخانه (مروری بر رویدادی بینظیر در تاریخ ایران: محاکمه و اعدام شیـخ فضلالله نوری)»، زمـانه، تهـران، 1383 ش، س 3، شم 23؛ همو، «شیخ ابراهیم زنجانی: زمان، زندگی، اندیشه»، تاریخ معاصر ایران، تهران، 1382 ش، شم 25؛ اتحادیه (نظام مافی)، منصوره، پیدایش و تحول احزاب سیاسی مشروطیت، تهران، 1381 ش؛ «اتفـاق و تـرقـی»، اسـتقـلال ایـران، تهـران، 1328 ش، شم 124؛ احترامی، منوچهر، «چشماندازهای طنزآمیز نهضت مشروطه»، فرهنگ مردم، تهران، 1385 ش، شم 18؛ افشار، ایرج، «نفاق میان روزنـامههای ایران نو و شرق»، بخـارا، تهـران، 1377 ش، شم 2؛ تشید، علیاکبر، «اولین دولت آزاد: مدرس، وزیر اوقاف و دادگستری و ملاقات خلیفۀ عثمانی»، تاریخ اسلام، تهران، 1348 ش، شم 28؛ تقوی، مصطفى، «محک تجربه: مروری اجمالی بر عملکرد مدیریت سیاسی کشور در مشروطیت (از فتح تهران تا قرارداد 1919)»، تاریخ معاصر ایران، تهران، 1383 ش، شم 30؛ دولتآبادی، علیمحمد، «یادداشتهای پراکنده»، خاطرات وحید، تهران، 1352 ش، شم 26؛ دولتآبادی، یحیى، حیات یحیى، تهران، 1371 ش؛ سالور، قهرمان میرزا (عینالسلطنه)، روزنامۀ خاطرات، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، 1374 ش؛ شریف کاشانی، محمدمهدی، واقعیات اتفاقیه در روزگار، به کوشش منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران، 1362 ش؛ شمیم، علیاصغر، ایران در دورۀ سلطنت قاجار، تهران، 1387 ش؛ شهبازی، عبدالله، «جستارهایی از تاریخ بهاییگری در ایران»، تاریخ معاصر ایران، تهـران، 1382 ش، شم 27؛ صدر هـاشمی، محمد، تـاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان، 1363 ش؛ طاهایی، محمد، «نگاهی به تاریخچۀ جمعیتها و احزاب سیاسی در ایران (از ابتدا تا 1320 ش)»، مصباح، تهـران، 1371 ش، شم 2؛ علوی، ابـوالحسن، «رجال صدر مشروطیت»، یغما، تهران، 1331 ش، شم 55؛ فراهانی، حسن، روزشمـار تاریخ معاصر ایران، تهران، 1385 ش؛ کحال، حسین، «سقـوط تهران و فرار محمدعلی شـاه»، گوهر، تهران، 1351 ش، شم 2؛ کسـروی، احمد، تاریخ هیجدهسالۀ آذربایجان، تهران، 1383 ش؛ کهن، گوئل، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، تهران، 1362 ش؛ «نظامنامۀ داخلی جمعیت اتفاق و ترقی»، مجموعۀ متون و اسناد تاریخی، به کوشش منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران، 1361 ش، ج 4؛ نوایی، عبدالحسین، دولتهای ایران از آغاز مشروطیت تا اولتیماتوم، تهران، 1355 ش.