آلمانی، مدرسه \madrese-ye ālmānī\ (1325-1336 ق/ 1907- 1918 م)، نخستین مؤسسۀ آموزشی که با مشارکت دولت آلمان در تهران تأسیس شد. مدرسۀ آلمانی تهران که از آن با نام مدرسۀ پطرس نیز یاد شده است (ناطق، 111)، پس از استقرار مشروطیت در ایران آغاز به فعالیت کرد. تأسیس این مدرسه با تغییر سیاست خارجی آلمان نسبتبه ایران و تلاش این کشور برای نفوذ بیشتر در ایران ارتباط داشت. در آن زمان در نظر بسیاری از ایرانیان، برخلاف انگلیس و روسیه، آلمان کشوری مناسب برای انتقال دانش، بهویژه دانش صنعتی، به شمار میآمد (بهرامی، 39). در آغاز جنبش مشروطه و هنگامی که احتشامالسلطنه سفیر ایران در برلین بود، مقدمات برپایی مدرسۀ آلمانی در تهران فراهم شد. آرتور الکساندر کاسپر سفیر آلمان در ایران که از او با نام کُنتِ رکس نیز یاد شده است، مجوز تأسیس مدرسه را از دولت ایران گرفت (ناطق، همانجا؛ قس: مظاهری، 58، که نخستین مذاکرات را به دورۀ ناصرالدین شاه نسبت میدهد). بودجۀ سالانۀ مدرسه 8هزار تومان پیشبینی شده بود؛ 5هزار تومان از آن را دولت ایران، و مابقی را دولت آلمان پرداخت میکرد. در 1325 ق، معلمی آلمانی به نام گوستاو پیترز که در منابع دورۀ مشروطه از او با نام «پطرس» نیز یاد شده است، مأمور تأسیس مدرسه شد (دولتآبادی، 2/ 209). دولت ایران قصد داشت برای مدرسه ساختمانی اختصاصی بنا کند؛ ولی پیترز منتظر پایان کار ساختمان نشد و مدرسه را در خانهای واقع در خیابان سپه، در نزدیکی انباری معروف به باستیون افتتاح کرد. این خانه پیشتر به دکتر ادکوک، پزشک ویژۀ مظفرالدین شاه اختصاص داشت و دارای اتاقهای بزرگ بود (بهرامی، 39-40). ابتدا دانشآموزان 9 تا 16ساله در شعبان 1325 ثبتنام شدند و برای تحصیل آنها «اتاق دوم» (کلاس دوم) اختصاص داده شد و یک ماه بعد، کلاسی برای دانشآموزان 7 تا 9ساله تشکیل شد (مجلس، س 2، شم 174، ص 4). مدرسه کار خود را با 40 دانشآموز آغاز کرد. همزمان، دولت ایرانْ زمینی را در بهترین منطقۀ تهران، پشت میدان مشق و در اراضی جنب میدان توپخانه به مدرسۀ آلمانی اختصاص داد و 11هزار تومان هزینۀ ساخت مدرسه را نیز متقبل شد ( ندای وطن، شم 76، ص 3؛ ناطق، 111). طراح و ناظر ساخت مدرسه، معماری آلمانی به نام اتوشولتس بود و اجرای آن را معماری ایرانی به نام میرزا عبدالله بر عهده داشت (هدایت، خاطرات ... ، 52؛ ناطق، همانجا). ساخت مدرسه 3 ماه به طول انجامید. مدرسه دارای تجهیزات آموزشی، آزمایشگاهی و وسایل ورزشی بود که از آلمان خریداری شدند ( ندای وطن، همانجا، نیز شم 78، ص 2؛ کاتانزارو، 564). مراسم گشایش مدرسه با حضور جمعی از رجال معروف ایرانی همچون ناصرالملک، سپهدار، صنیعالدوله، علاءالدوله، مخبرالسلطنه و نیز ویلهم اشتمریش سفیر آلمان برگزار شد. در مراسم افتتاحیه بهترتیب سفیر، مدیر مدرسۀ آلمانی و مخبرالسلطنه سخنرانی کردند. سفیر در سخنان خود اشاره کرد که منظور از تأسیس مدرسۀ آلمانی این است که محصلان ایرانی برای آموزش علوم جدید مجبور به مسافرت به اروپا نباشند و متحمل رنج سفر نگردند ( ندای وطن، شم 76، ص 3-4). مخبرالسلطنه نیز در سخنرانی خود دولت آلمان را خادم ایران (ناطق، همانجا)، و آلمانها را «برادران ما» ( ندای وطن، همانجا)، یا به قول خودش «عموزادگان ما» خطاب کرد (هدایت، گزارش ... ، 165). با گشایش سـاختمان ویژۀ مدرسۀ آلمانی، 120 دانشآموز برای تحصیل در آن ثبتنام کردند ( ندای وطن، شم 76، ص 4). پطرس مدیر مدرسه، در نخستین روزهای ورود به تهران برای آشنایی با برنامههای مدارس تهران از شماری مدارس ملی تهران، همچون مدرسۀ ادب بازدید کرد (دولتآبادی، 2/ 209). او برنامۀ آموزشی مدرسۀ آلمانی را مطابق با برنامۀ مدارس آلمانی تنظیم کرده بود. به نوشتۀ دولتآبادی دانشآموزان در این مدرسه از کلاس اول به یادگیری زبان آلمانی میپرداختند و هفتهای 18 ساعت درس داشتند که نیمی از ساعات درسی آنها به زبان آلمانی اختصاص داشت (همانجا). گویا این برنامه چندی بعد، هنگام افتتاح رسمی مدرسه تغییر کرد. مثلاً آموزش زبان فرانسوی به برنامۀ مدرسه افزوده شد. والدین دانشآموزان حاضر نبودند بچههای خود را بدون آنکه به آنها زبان فرانسوی آموزش داده شود، در مدرسه نامنویسی کنند (کنفینو، 264). نفوذ زبان فرانسوی در ایران بهحدی بود که مسئولان مدرسه بهناچار گواهی تحصیلی فارغالتحصیلان را معادل باکالورهآ (دیپلم فرانسوی) در نظر گرفتند، نه معادل دیپلم مدارس آلمانی (ناطق، 112). مدیر مدرسه در مراسم افتتاحیه، بخشهایی از نظامنامۀ مدرسه را شرح داد. بنابر این نظامنامه شاگردان مدرسۀ آلمانی در 3 سطح ابتدایی، متوسطه و عالی آموزش میدیدند و هریک از این سطوح دارای دورههای سهساله بودند؛ در سطح ابتدایی به دانشآموزان، فارسی، حساب و ورزشهای جسمانی (ژیمناستیک) آموزش میدادند. در سطح متوسطه افزونبر فارسی و حساب، عربی، آلمانی و فرانسوی نیز تدریس میشد. همچنین تاریخ، جغرافیا، تاریخ طبیعی و نقاشی نیز در برنامۀ این دوره جای داشت. در سطح عالی مواد درسی دورۀ متوسطه بهصورت کاملتر تدریس میشد و درسهای ریاضی، فیزیک، شیمی و معدنشناسی نیز به برنامۀ درسی افزوده میگشت. فارغالتحصیلان مدرسۀ آلمانی میتوانستند تحصیلات خود را در مدارس عالی اروپا ادامه دهند ( ندای وطن، شم 77، ص 4). مدرسۀ آلمانی با توجه به کمکهزینۀ قابل ملاحظهای که دریافت میکرد، کاملاً رایگان نبود و از هر دانشآموز 8 قران شهریه دریافت میشد (ناطق، 111). البته این مبلغ از شهریۀ دیگر مدرسهها کمتر بود. بودجۀ سالانۀ مدرسۀ آلمانی بهزودی افزایش یافت و به 20هزار تومان رسید. پس از پایان مأموریت احتشامالسلطنه و بازگشت او به ایران و انتخابش بهعنوان رئیس مجلس شورای ملی، وی و برادرش علاءالدوله تصمیم داشتند به هزینۀ شخصی خود 7هزار تومان به بودجۀ مدرسۀ آلمانی بیفزایند و مدرسه با افزودن دو معلم آلمانی، یک دورۀ شبانهروزی را بهصورت خصوصی برای فرزندان این دو تأسیس کند. چندی بعد، احتشامالسلطنه این موضوع را با عنوان افزایش کمک دولتی ایران به اطلاع دولت آلمان رساند. سفارت آلمان در تهران به وزارت خارجۀ ایران خبر داد که در مراسم تولد امپراتور آلمان خبر افزایش کمکهزینۀ مدرسه را به اطلاع او خواهند رساند و دولت باید بهزودی قطعیشدن این کمک را اعلام کند. موضوع افزایش کمک ـ هزینۀ مدرسۀ آلمانی در ذیحجۀ 1325 مستقیماً از سوی احتشامالسلطنه در مجلس مطرح شد. او در سخنانی، به نمایندگان گفت در صورت افزایش بودجۀ مدرسه، شمار دانشآموزان آن از 120 تن به 700 تن افزایش خواهد یافت و دورۀ عالی در مدرسه تشکیل خواهد شد (مشروح ... ، 440). به نوشتۀ دولتآبادی، مجلس در آغاز با طرح یادشده مخالفت کرد و سرانجام محمدعلی شاه قبول کرد که از حقوق خود این کمکهزینه را پرداخت کند (دولتآبادی، 2/ 209-211). اما بعدها بودجۀ مدرسۀ آلمانی از محل بودجۀ وزارت معارف پرداخت میشد (منصورالسلطنه، 31). گویا کمک مالی آلمان نیز افزایش یافت و بودجۀ مدرسه درمجموع به بیش از 20هزار تومان رسید. مدرسۀ آلمانی از معلمان ایرانی استفاده میکرد. میرزا غلامحسین خان رهنما، میرزا عبدالعظیم خان قریب، مسیو عباسقلی خان قریب و شیخ محمد بروجردی عبده، از جملۀ معلمان ایرانی مدرسه بودند. شیخ محمد بروجردی در زمانی که در این مدرسه عربی تدریس میکرد، دو کتاب صرف و نحو تألیف کرد و به چاپ رساند (عبده، 1/ 21-23). شرایط استخدام معلمان ایرانی با معلمان آلمانی تفاوت داشت. هر معلم آلمانی قراردادی یکساله با مدرسه تنظیم میکرد؛ ولی برای معلمان ایرانی قرارداد نهماهه تنظیم میشد و آنها در تعطیلات سهماهۀ تابستان در استخدام مدرسه نبودند (همو، 1/ 25). در آستانۀ جنگ جهانی اول، مدیریت مدرسۀ آلمانی را شخصی به نام دریگر بر عهده داشت (احرار، 1/ 210؛ قس: صفایی، 10، که به نادرست دکتر مِگِر ثبت کرده است). عبدالله بهرامی نیز از جملۀ کارکنان مدرسۀ آلمانی بود و دو سال در آنجا بهعنوان منشی خدمت کرد. او در خاطرات خود چنین نوشته است: منشی و ناظم مدرسۀ آلمانی بهدلیل پرخاشگری مدیر، مدرسه را ترک کردند. پس از آن، من با ارسال نامهای به زبان آلمانی، درخواست استخدام در مدرسه کردم و بهعنوان منشی با حقوق ماهی 50 تومان استخدام شدم. به نوشتۀ بهرامی معلمان مدرسه با دقت کامل انتخاب میشدند و در انجام وظیفۀ خود بسیار کوشا بودند. مدرسه در آن زمان بیش از 400 دانشآموز داشت (ص 129-130). مدرسه در آغاز هر سال تحصیلی با انتشار آگهی، تاریخ تشکیل کلاسها و زمان نامنویسی دانشآموزان جدید را اعلام میکرد (بـرای آگهی 1328 ق، ﻧﻜ : مجلس، س 4، شم 1، ص 1؛ برای سال 1329 ق، ﻧﻜ : همان، س 5، شم 8، ص 1). در آغاز جنگ جهانی اول (1332 ق/ 1914 م)، مدرسۀ آلمانی، کانونی برای تشکیلات سری آلمان در ایران بود که از سوی نمایندگان حزب دموکرات دور سوم مجلس بسیار مورد توجه قرار میگرفت. این تشکیلات سری که گویا 5 عضو اصلی داشت و دکتر دریگر، احمد علیخان، شیخ محمد بروجردی عبده و کاردرف، شارژدافر (کاردار) سفارت آلمان، از جملۀ اعضای آن بودند و 3 شب در هفته در مدرسۀ آلمانی جلسه برگزار میکردند (احرار، 1/ 210). مدرسۀ آلمانی از ابتدای ذیحجۀ 1336/ اکتبر 1918، و در پایان جنگ جهانی اول بهدلیل مخالفت نیروهای نظامی روسیه و انگلیس تعطیل شد ( گزیده ... ، 448، 469). چندی بعد کوششهایی از طرف دولت ایران و آلمان به عمل آمد تا مدرسۀ آلمانی با عنوان «مدرسۀ ایران و آلمان» بازگشایی گردد. نظام آموزشی مدرسۀ ایران و آلمان با مدرسۀ آلمانی متفاوت بود و با هدف آموزش فنی در ایران تأسیس شد که در این راه هیچ کمکهزینهای از دولت آلمان دریافت نمیکرد. مدرسۀ ایران و آلمان چندی بعد به «مدرسۀ صنعتی تهران» تغییر نام داد. از جملۀ دانشآموزانی که در مدرسۀ آلمانی تحصیل کردند، میتوان از عبدالله و نصرالله انتظام، احمد متیندفتری و برادرش علیاکبر دفتری، عبدالله و فضلالله بهرامی، رضا بوشهری و سرلشکر عطاپور نام برد.
مآخذ
احرار، احمد، توفان در ایران، تهران، 1352 ش؛ بهرامی، عبدالله، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، تهران، 1344 ش؛ دولتآبادی، یحیى، حیات یحیى، تهران، 1361 ش؛ صفایی، ابراهیم، دکتر احمد متیندفتری، تهران، 1383 ش؛ عبده، جلال، چهل سال در صحنۀ قضایی، سیاسی، دیپلماسی ایران و جهان، به کوشش مجید تفرشی، تهران، 1368 ش؛ کنفینو، ا.، «خاطرات سفر ایران، تأسیس مدرسۀ آلیانس در تهران»، پادیاوند، به کوشش امنون نتصر، لسآنجلس، 1999 م، ج 3؛ گزیدۀ اسناد روابط ایران و آلمان، به کوشش مینا ظهیرنژاد ارشادی، تهران، 1376 ش؛ مجلس، تهران، 1325-1330 ق؛ مشروح مذاکرات مجلس ملی، دورۀ 1، جلسۀ 221؛ مظاهری، حسن، «شرححال وزرای فرهنگ»، تعلیـموتربیت، تهـران، 1326 ش، س 22، شم 2؛ منصورالسلطنـه (عدل)، مصطفى، راپرت سالیانه در باب معارف و تعلیمات عمومی سنۀ 29- 1328، تهران، 1329 ق؛ ناطق، هما، کارنامۀ فرهنگی فرنگی در ایران، تهران، 1380 ش؛ ندای وطن، تهران، 1324-1327 ق؛ هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، تهران، 1363 ش؛ همو، گزارش ایران قاجاریه و مشروطیت، به کوشش محمدعلی صوتی، تهران، 1363 ش؛ نیز:
Catanzaro, Ch., «Germany, VIII, German Cultural Influence in Persia», Iranica, vol. X. مسعود تاره