آیینه، سقاخانه \saqqā-xāne-ye āyīne\، نام چند سقاخانۀ قدیمی با تزیینات آیینهکاری در تهران که دو باب از آنها در خیابانهای ظهیرالاسلام و مولوی تاکنون (1395 ش) برجا مانده است.
سقاخانههای قدیمی ازلحاظ تزیینات معماری به 3 دسته تقسیم میشدند؛ برخی از آنها تزیینات سنگی، برخی کاشیکاری و دستهای دیگر آیینهکاری داشتند. از سقاخانههای موسوم به آیینه، دو سقاخانه در مرکز تهران یکی در خیابان مولوی، کوچۀ ارامنه، و دیگری در خیابان ظهیرالاسلام باقی مانده است (بنیادلو، 94-96). در روزنامۀ تربیت، که محمدحسین (ذکاءالملک) فروغی صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن بود، از سقاخانهای دیگر با نام آیینه یاد شده، که در خیابان ناصری (ناصر خسرو کنونی)، ابتدای کوچۀ ارامنه (کوچۀ حاج نایب کنونی) بوده است (ص 2262). عبدالرحیم جعفری، بنیادگذار مؤسسۀ انتشاراتی امیرکبیر، نیز در خاطرات خود، به این سقاخانه واقع در کوچۀ حاج نایب اشاره کرده (مسلم، بش ) که امروزه اثری از آن باقی نمانده است. سقاخانۀ خیابان ظهیرالاسلام، در نبش کوچۀ آزادیخواه (توسلی سابق) جای دارد. این سقاخانه یکی از بزرگترین سقاخانههای تهران به شمار میرود. بلاغی در تاریخ تهران آن را در شمار سقاخانههای مهم تهران آورده که در کوچهای منشعب از شمال خیابان شاهآباد (جمهوری کنونی) جای داشته است. به نوشتۀ او، این سقاخانه را فردی به نام حاج میرآخور در 1304 ق/ 1887 م، بنا نهاده است (ص 205). بنابر باور مردم، حاج میرآخور در محل سقاخانه، نوری میبیند و نذر میکند که در صورت برآوردهشدن حاجتش در محلی که نور را دیده است، سقاخانهای بسازد و بدینترتیب، این سقاخانه بنا نهاده میشود. پس از خیابانکشیهای سال 1348 ش و تخریب سقاخانۀ آیینه، با همت فردی به نام حاج میرعلی اردیبهشت و کمک اهالی محل، سقاخانۀ دیگری با نام و یاد سقاخانۀ آیینه ساخته شده، که امروزه یکی از مجللترین سقاخانههای تهران است (بنیادلو، 45). این بنا با ارتفاع تقریبی 5/ 3 متر و حدود 2 متر عرض، در تقاطع خیابان ظهیرالاسلام و کوچۀ آزادیخواه قرار گرفته است. سقاخانه بهشکل محرابی با تزیینات کاشی، گرهکاری، کتیبهنویسی، و آیینهکاری ساخته شده است. برای محافظت از آیینهکاریهای داخل محراب، دری چهارلنگه تعبیه شده، که شبیه ضریح است و فضای داخلی آن دارای مقرنسهای آویز آیینهکاریشده است. بالای این در، کتیبهای کار گذاشته شده که در آن نام جلالۀ اللّٰه و نامهای امامان در 4 شمسه و در میان گرههای فلزی کار شده است. لچکیهای پشت قوس جناغی کتیبه، زمینۀ کاشی هفترنگ از نوع خشتی دارد و در تیزۀ قوس سرْدر، نام جلالۀ اللّٰه و پنجتن آمده است (مرادی). ازارۀ این بنا از سنگ گرانیت مشکی ساخته شده است و دو کاشینگارۀ جدید در دو طرف ازاره و دو صندوق فلزی بالای آنها قرار گرفتهاند. بالای این صندوقها در دو طرف طاق، دو کاشینگارۀ دیگر وجود دارد که تصویر دو تن از شخصیتهای واقعۀ کربلا بر آنها نقش بسته است. در بالای آنها، کتیبهای موجود است که فضای بالای طاق را نیز در بر میگیرد و آیات سورۀ نور (24) به خط ثلث بر زمینۀ لاجوردی یکدست آن نقش بسته است و دور آن، نوارهای تزیینی با نقوش گیاهی پیچان و درهمتنیده دیده میشود. در بالاترین قسمت بنا، کتیبهای جدید با نقوش گیاهی ریز، بر زمینۀ کاشی لاجوردی ساده به خط نستعلیق کار شده، که روی آن عنوان «سقاخانۀ آیینۀ طهران» و تاریخ «1285 ش» آمده است. بالای این کتیبه، یک پیشآمدگی قرار دارد که عملکردی مانند سایبان را برای محافظت از بنا دارد. بر سطح زیرین این پیشآمدگی، تزیینات آیینهکاری در زمینهای سبزرنگ بهشکل شمسه در دو طرف و گچبریهایی همراه با قطعات کوچک آیینه، روی ساقههای پیچان اجرا شده، و دور آن با نوار آیینهکاری قاب گرفته شده است (مرادی). گفتنی است که در تعمیر جدید این بنا، استفاده از سنگ گرانیت در ازاره، چاپ تصویر روی کاشیها، 3 چراغ بزرگ درپیشآمدگی بالای سقاخانه و رنگهای تند آبی و سبز در تزیینات، از زیبایی بنا کاسته است. بلاغی از سقاخانۀ دیگری با نام آیینه در خیابان حاج ابوالفتح، کوچۀ ارامنه، مقابل مسجد گذارباشی در بخش 8 تهران قدیم (منطقۀ بازار) یاد کرده است (ص 58) که امروزه به نام سقاخانۀ آیینه یا ابوالفضل (ع) معروف است. این سقاخانه برپایۀ نام خیابانهای کنونی تهران، در خیابان مولوی، کوچۀ ارامنه، جنب کوچۀ ناهید، مقابل مسجد ابوالفضل (ع) قرار دارد و تولیت کنونی آن برعهدۀ مسجد روبهروی آن است. امروزه اثری از آیینهکاریهای این سقاخانه، که گویا در دورۀ پهلوی اول ساخته شده، باقی نمانده است. شاید دلیل این کمتوجهی در بازسازی بنا، آتشسوزیهای مکرری باشد که در آن رخ داده است. امروزه سقاخانه فاقد شمعخانه است و از روشنکردن شمع داخل آن نیز جلوگیری میشود. در آخرین بازسازی سقاخانه، که گویا در دهۀ 1360 ش، انجام شده، داخل آن سراسر با کاشی سفید تزیین شده است. سقف این بنا دارای تیرکهایی چوبی است که نشان از دیرینگی آن دارد (بنیادلو، 43-44). این سقاخانه داخل طاقنمایی با قوس هلالی (نیمدایره) قرارگرفته، و دارای نعل درگاه تخت و یک پنجرۀ دولنگۀ فلزی است. گاهی سقاخانهها چنان مورد توجه قرار میگرفتند که محله یا بازارچۀ نزدیک به آنها به نام آن سقاخانه شهرت مییافت (عباسی، 75). گویا نام «بازارچۀ سقاخانه» که بین خیابانهای جمهوری اسلامی (شاهآباد سابق) و صفیعلیشاه قرار داشته، برگرفته از سقاخانۀ آیینۀ خیابان ظهیرالاسلام بوده باشد.