خاتونبارگاه، کوه \ kūh-e xātūn-bārgāh\ ، کوه، گردنه و محوطهای در منتهاالیه شمالشرقی بخش رودبار قصران. این مجموعه در انتهای درهای واقع است که از فشم آغاز میشود و در جهت شرق به مزرعۀ فردآباد، و سپس به روستاهای زایگان، آبنیک، و گرمابدر میرسد و در ادامۀ مسیر خود به سوی شرق، از مزارع و مراتع پیرجبار، شیربرکش و محوطۀ خاتونبارگاه عبورکرده، به کوه خاتونبارگاه و گردنۀ خاتونبارگاه پایان میپذیرد. آبریز این دره و تنگه از شرق به غرب است و یکی از 3 شاخۀ اصلی رودخانۀ جاجرود را تشکیل میدهد. آبریز سمت شرق و شمال کوه و گردنۀ خاتونبارگاه به دشت و رودخانۀ لار منتهی میشود. موقعیت کوه، گردنه و محوطۀ خاتونبارگاه بدین شرح است: کوه خاتونبارگاه در سمت شمالِ گردنۀ خاتونبارگاه و در سمت شرقِ محوطۀ خاتونبارگاه، در °51 و ´42 و ´´30 طول شرقی، و °36 و ´59 و ´´30 عرض شمالی، و در ارتفاع متوسط 877‘ 3 متری از سطح دریا جای دارد. گردنۀ خاتونبارگاه در سمت جنوب کوه خاتونبارگاه و در سمت جنوبشرقی محوطۀ خاتونبارگاه، در °51 و ´42 طول شرقی، و °35 و ´58 و ´´50 عرض شمالی، و در ارتفاع متوسط 350‘ 3 متری از سطح دریا واقع است. محوطۀ خاتونبارگاه در سمت غرب کوه خاتونبارگاه و در جهت شمالغربی گردنۀ خاتونبارگاه، در °51 و ´40 و ´´20 طول شرقی، و °36 و ´59 و ´´40 عرض شمالی، و در ارتفاع 815‘2متری از سطح دریا قرار دارد. قلۀ خاتونبارگاه و چند قلۀ فرعی دیگر که در شرق آن قرار دارند، آخرین قلهها بر روی خطالرأسی بلند و طولانیاند که از قلۀ برج خلنو آغاز میشود و تا تنگۀ یونزار ادامه مییابد. قلۀ خاتونبارگاه بهسبب سختیِ راهِ دستیابی به آن و داشتنِ طبیعت زیبا مورد توجه کوهنوردان است. در شرق این قله رو به سمت جنوب، دیوارهای به همین نام وجود دارد که چندان مورد توجه کوهنوردان نیست. کوهنوردان برای صعود به این قله از دو مسیر شرقی و غربی استفاده میکنند: مسیر شرقی از طریق انتهای جادۀ خاکی گرمابدر به دشت لار، و سپس از طریق گردنۀ یونزار به سمت چپ تغییر جهت داده، از طریق قلههای فرعی به قلۀ خاتونبارگاه میرسد. مسیر غربی از طریق روستای آبنیک و گذر از درۀ دشت جانستون و ادامۀ مسیر به سمت راست، و صعود به قلۀ خرسنگ و خرسنگ کوچک، سرانجام، به قلۀ خاتونبارگاه میرسد. البته این مسیر از مسیر شرقی طولانیتر است. آبـریز سمت غرب کـوه خاتونبارگاه به رودخانۀ خاتونبارگاه، آبریز سمت شمال آن به رودخانۀ لار (نواحی کلاردک، درۀ لار، در محل دوآب)، و آبریز سمت جنوب آن به تنگ یونزار و سپس رود لار در نزدیکی سفیدآب منتهی میشود. دامنۀ شرقی کوه خاتونبارگاه حدود 000‘5 متر پیشروی دارد و به نزدیکی سفیدآب میرسد. دامنههای کوه خاتونبارگاه از مراتع بسیار غنی و با پوشش گیاهی انبوه از انواع گیاهان صنعتی و دارویی است و یکی از چراگاههای کمنظیر منطقه به شمار میرود. بخشهای زیادی از دامنههای جنوبی و شرقی این کوه از مناطقِ حفاظتشده به شمار میرود و ورود همگان به آنجا ممکن نیست. گردنۀ خاتونبارگاه یکی از گذرگاههای سبکرو شمیران به دشت لار، و از آنجا به مازندران (نور، بلده، کُجور) است. در گذشته، مردم ری و تهران برای دسترسی به مازندران چند راه سبکرو داشتند که یکی از آنها گردنۀ خاتونبارگاه بود (برای کسب آگاهیهای بیشتر در خصوص راههای یاد شده، نک : ه د، دشت لار). این راه از فشم به زایگان، آبنیک، گرمابدر و محوطۀ خاتونبارگاه، و از آنجا به بعد، پس از پشت سر گذاشتن پیچوخمهای بسیار، و طی دامنۀ کوه خاتونبارگاه به گردنۀ خاتونبارگاه میرسید؛ آنگاه از مسیر سرازیری عبور کرده، به کاروانسرا و چشمۀ دوبرار دشت لار میرسید و در جهت شمالشرقی، درۀ تنگ سفیدآب را طی میکرد و کاروانسراهای آبشار اول و دوم را پشت سر گذاشته، در مسیر سربالایی سخت و دشواری به کوه و گردنه و کاروانسرای پاکبود رسیده، وارد سراشیبی تنگۀ گوشلک میشد و به بلده و نور مازندران میرسید. محوطۀ خاتونبارگاه که در مرکز آن دو کوه بلند صخرهای به ارتفاع حدود 815‘2 متر قرار دارد، دشتی نسبتاً هموار با تپهماهورهای فراوان است و مردم روستاهای اطراف حکایتهای زیادی دربارۀ آن نقل میکنند. آنان میگویند که خاتون خواهر رستم، و اینجا محل فرمانروایی او بوده است. به گفتۀ مردم آنجا، خاتون در غار این کوه گنجهای فراوانی ذخیرهکرده است که همچنان وجود دارد. در سمت شمالغربی محوطۀ خاتونبارگاه، دو صخرۀ سنگی در امتداد شرق به غرب یکدیگر قرار دارند که از میان آن دو، رودخانۀ کوچکی به سمت جنوب و سپس غرب جریان دارد. در بدنۀ شرقی صخرۀ غربی و به ارتفاع حدود 10 متر از کف دره، دهانۀ غاری وجود دارد که حدود 35 متر درازا دارد (در حال حاضر تنها حدود 10 متر به داخل غار میتوان پیش رفت و بعد از آن بهسبب ریزش بخشی از سقف، غار مسدود شده است). در داخل غار حجم بسیار زیادی از خاک و سنگ، حاصل حفاریهای قاچاق، انباشته شده است؛ اما تاکنون آثاری که بر تاریخیبودن غار دلالت کند، یافت نشده است.