زرگنده \ zargande\ ، درگذشته روستایی از توابع شمیران، و امروزه محلهای واقع در منطقۀ 3 شهرداری تهران. دربارۀ سبب نامگذاری زرگنده اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما بلاغی زرگنده را مرکب از دو واژۀ «زر» و «گنده» مخفف «آگنده»، و به معنی انباشته از زر میداند ( تاریخ تهران، قسمت ... ، 50). با توجه به شجرهنامۀ امامزاده اسماعیل مدفون در زرگنده که تاریخ وفات وی را 850 ق/ 1446 م ذکر میکند (سروقدی، 21)، میتوان گفت که زرگنده در سدۀ 9 ق/ 15 م، روستایی آباد بوده است؛ چنانکه در 961 ق/ 1554 م نیز شاه طهماسب صفوی در فرمانی، زمینهای بالغآباد واقع در زرگنده را وقف آستانۀ حضرت عبدالعظیم کرد (هدایتی، 29، 32، 109). این موقوفات بعدها به تملک اشخاص درآمد و عایدات آن دیگر صرف آستانۀ حضرت عبدالعظیم نمیشد، تا آنکه فتحعلی شاه قاجار در محرم 1229 / ژانویۀ 1814 بهموجب فرمانی بر موقوفه بودن زرگنده، اسلکه، بالغآباد و چهارهرز تأکید کرد و آن را به آستانۀ حضرت عبدالعظیم مسترد نمود (همو، 109-110). این زمینها تا ربیعالآخر 1260 / مۀ 1844 همچنان وقف آستانه بود. در این تاریخ، محمد شاه قاجار زرگنده را به وزیر مختار روس واگذار، و به جای آن قریۀ رامین از توابع شهریار را وقف آستانۀ حضرت عبدالعظیم کرد (همو، 113-114). محمدشاه همچنین قطعهزمینی را در قلهک به نمایندۀ انگلستان بخشیده بود. در حال حاضر (1391 ش) نیز باغهای سفارتخانههای روسیه و انگلستان در این دو محل قرار دارند. این دولتها درگذشته سفارتخانههای خود را در فصل گرما به این دو روستا منتقل میکردند و بدینترتیب، سفارتخانههای ییلاقی آنها در قلهک و زرگنده دایر میشد (معتمدی، 269). قلهک و زرگنده بهطورکلی در اختیار سفیران انگلیس و روسیه بود؛ چنانکه ایرانیانی که برای گذراندن تابستان خود در این دو روستا، قصد خرید یا اجارۀ ملکی را داشتند، نمیتوانستند بدون کسب اجازه از سفارتخانههای یادشده، به این کار مبادرت کنند. ساکنان این دو روستا عملاً شهروندان انگلیس و روسیه بهشمار میآمدند و اختلافات میان آنها نیز توسط سفیران این دولتها حل و فصل میشد (بنجامین، 12). در 1284 ق/ 1867 م عمارت تابستانی سفارت روسیه در زرگنده و بخشی از باغهای آن بر اثر سیل ویران شد (عدل، 55). در 1304 ق/ 1887 م دکتر مورل مدیر روزنامۀ اکو دُپرسدر گزارشی در یکی از شمارههای این روزنامه نوشت که زرگنده تحت حمایت دولت روسیه است؛ اما اعتمادالسلطنه سرپرست روزنامه، دستور حذف این جمله را داد. سفیر روسیه پس از اطلاع یافتن از ماجرا به ناصرالدین شاه شکایت کرد که شاه نیز از اعتمادالسلطنه بازخواست نمود (اعتمادالسلطنه، 579). در 27 جمادیالآخر 1327 ق/ 15 ژوئیۀ 1909 م و در پایان دورۀ استبداد صغیر، محمدعلی شاه قاجار، همراه با گروهی در سفارت روسیه در زرگنده تحصن کرد (هدایت، گزارش ... ، 238؛ مستوفی، 2/ 285). روز بعد، برکناری محمدعلی شاه از سلطنت توسط عدهای از پیشوایان تودۀ مردم، مجتهدان و چند تن از نمایندگان مجلس منحلشدۀ پیشین، به طور رسمی اعلام شد (بامداد، 2/ 442)؛ نمایندگان مجلس مؤسسان به زرگنده رفتند و محمدعلی شاه را از عزلش، و نصب احمد شاه مطلع ساختند. بدین ترتیب، احمد شاه همراه با گروهی از قزاقان روس و ایرانی و عدهای از سواران هندی از زرگنده به سلطنتآباد آمد و بر تخت سلطنت نشست. محمدعلی میرزا نیز در 23 شعبان/ 9 سپتامبر به قصد روسیه از زرگنده خارج شد (هدایت، همان، 239-240، 242). در 13 رجب/ 31 ژوئیۀ همان سال و پس از اعدام شیخ فضلالله نوری، حاجی سید ابوالقاسم امامجمعۀ تهران و از همفکران شیخ فضلالله، به سفارت روسیه در زرگنده پناهنده شد (بامداد، 1/ 57). در آن زمان، برخی از رجال دورۀ قاجار در زرگنده باغ و خانههای ییلاقی داشتند که از آن میان، میتوان به حشمتالدوله، حاجی رئیسالتجار، سعدالملک، سردار اسعد، سپهدار اعظم، طومانیانس و نصرالسلطنه اشاره کرد (معیرالممالک، 33، 51؛ هدایت، خاطرات ... ، 401؛ محمودیان، 184؛ اعتمادالسلطنه، 998). همچنین مدفن حاج میرزا یحیى دولتآبادی، از نمایندگان مجلس شورای ملی، میان قلهک و زرگنده قرار دارد (بلاغی، تاریخ تهران، 238). در تابستان 1299 ش سید ضیاءالدین طباطبایی به همراه تنی چند، در خانۀ خود در زرگنده گروهی سری موسوم به «کمیتۀ آهن» یا «کمیتۀ زرگنده» تشکیل داد (غنی، 175؛ دولتآبادی، 4/ 150؛ ملکی، 145؛ همچنین برای آگاهی بیشتر، نک : ه د، کمیتۀ آهن). روستای زرگنده در اواخر دهۀ 1320 ش دارای 000‘ 3 تن جمعیت بوده که این شمار در تابستانها به حدود 000‘ 4 تن افزایش مییافته است ( فرهنگ ... ، 1/ 104). برخی از ساکنان این روستا مهاجرانی بودند که از شکرآب آهار و اوشان به این منطقه آمده بودند. تپههای شمالی روستای زرگنده در گذشته محل ییلاق عشایر اطراف تهران بود (تحقیقات ... ). شغل بیشتر ساکنان این روستا کشاورزی و کارگری در کارخانۀ مهماتسازی و ضرابخانه، و محصولات کشاورزی زرگنده غلات و انواع میوههای سردسیری بود. در آن دوره مزرعۀ الٰهیه نیز بخشی از روستای زرگنده به شمار میآمد. آب مورد نیاز زرگنده از 3 رشته قنات تأمین میشد و در بهار از رودخانۀ دربند (جعفرآباد) حقابه داشت. در دهۀ 1330 ش، کثرت خانههای ییلاقی و باغها در زرگنده نیز همچون برخی دیگر از نقاط شمیران، موجب کمآبی شده بود، به گونهای که ساکنان این منطقه ناگزیر شده بودند تا با حفر چاه و نصب تلمبۀ برقی آب مصرفی مورد نیاز خود را تأمین کنند ( فرهنگ، همانجا؛ یکرنگیان، 46؛ ستوده، 1/ 455). زرگنده دارای یک کارخانۀ رنگسازی و یک کارخانۀ روغنکشی بوده است. در این روستا همچنین افزون بر عمارت ییلاقی سفارتخانۀ روسیه، در نزدیکی پل رومی، عمارتی ییلاقی متعلق به سفارت عثمانی قرار داشت ( فرهنگ، ستوده، همانجاها؛ سرنا، 219). در دهۀ 1340 ش تکیهای به مسـاحت 200 مـ2، مسجدی به مساحت 20 مـ2، دو بـاب مغـازه، قطعـهزمینی بـه مساحت 000‘ 3 مـ2 و همچنین گـورستانی بـه مساحت 000‘ 3 مـ2 ازجمله موقوفات زرگنده بهشمار میآمدند (بلاغی، تاریخ تهران، قسمت، 50)؛ گورستان یادشده در ابتدای دهۀ 1350 ش، به بوستان زرگنده تبدیل شد. در اواخر دهۀ 1330 ش و با گسترش کالبدی شهر تهران، این روستا به شهر تهران ضمیمه، و از آن پس به یکی از محلههای آن بدل شد. این محله امروزه (1390 ش) از شمال به الٰهیه و باغ سفارت روسیه، از جنوب به خیابان ظفر (دستگردی) و محلۀ داوودیه، از شرق به خیابان شریعتی و محلۀ قلهک، و از غرب به بزرگراه مدرس محدود میشود. قسمت اصلی باغ سفارت روسیه در زرگنده واقع شده است و بخش کوچکی از آن در الٰهیه قرار دارد. بخش جنوبی این محله، حسنآباد زرگنده خوانده میشود (تحقیقات). مسیل زرگنده که از رشتهکوههای البرز سرچشمه میگیرد، با گذشتن از محلۀ پل رومی و الٰهیه، وارد زرگنده (خیابان رودکی شمالی) میشود و پس از آن به محلههای میرداماد (داوودیه) و سیدخندان میریزد. درگذشته در مسیر این رودخانه چندین آسیاب آبی کار میکرد (معتمدی، 358، 556). بقعۀ امامزاده اسماعیل، سینما فرهنگ و دانشکدۀ علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی از اماکن مهم محلۀ زرگنده به شمار میآیند.
مآخذ
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، بهکوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1357 ش؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، قم، 1350 ش؛ همو، تاریخ تهران، قسمت شمالی و مضافات، شمران قدیم، قم، 1350 ش؛ تحقیقات میدانی مؤلف؛ دولتآبادی، یحیى، حیات یحیى، تهران، 1362 ش؛ ستوده، منوچهر، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران، 1371 ش؛ سروقدی، محمدجعفر، بقاع متبرکۀ بوستان تهران، تهران، 1384 ش؛ عدل، شهریار، تهران، پایتخت دویست ساله، تهران، 1375 ش؛ غنی، سیروس، ایران، برآمدن رضاخان، برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها، تهران، 1385 ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، استان مرکزی، دایرۀ جغرافیایی ستاد ارتش، تهران، 1328 ش؛ محمودیان، علیاکبر و دیگران، اطلس شهرستان شمیران، تهران، 1381 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1386 ش؛ معتمدی، محسن، جغرافیای تاریخی تهران، تهران، 1381 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، وقایع الزمان (خاطرات شکاریه)، بهکوشش خدیجه نظاممافی، تهران، 1361 ش؛ ملکی، حسین، تهران در گذرگاه تاریخ ایران، تهران، 1370 ش؛ هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، تهران، 1344 ش؛ همو، گزارش ایران، بهکوشش محمدعلی صوتی، تهران، 1362 ش؛ هدایتی، محمدعلی، آستانۀ ری، مجموعۀ اسناد و فرامین، تهران، 1344 ش؛ یکرنگیان، حسین، جغرافیای تاریخی ری و تهران، تهران، 1332 ش؛ نیز:
Benjamin, S. G. W., Persia and the Persians, London, 1887; Serena, C., Hommen et Choses en Perse, Paris, 1883. پویا هیبتاللٰهی