سعدآباد، پیمان \ peymān-e saºd-ābād \ ، پیمانی امنیتی که در دورۀ رضا شاه پهلوی (سل 1304-1320 ش) در 17 تیر 1316 ش / 8 ژوئیۀ 1937 م در محوطۀ بیرونی کاخ سبز (شهوند) واقع در مجموعهکاخهای سعدآباد، میان 4 کشور ایران، ترکیه، عراق و افغانستان بسته شد؛ هرچند با آغاز جنگ جهانی دوم (1318-1324 ش / 1939-1945 م)، اهداف مورد نظر آن تحقق نیافت. پس از انقلاب اکتبر 1917 م / 1335 ق در روسیۀ تزاری و سقوط سلسلۀ رومانفها، حکومت جدید سوسیالیستی شوروی به یکی از قطبهای سیاسی و نظامی در جهان بدل شد. بر همین اساس، انگلیسیها بهمنظور جلوگیری از توسعۀ نفوذ شوروی که در برقراری روابط دوستانه با کشورهای مسلمان همجوار همت گماشته بود، دولت بریتانیا را واداشت تا افزون بر انعقاد پیمانهای دوجانبۀ نظامی با پارهای از کشورهای خاورمیانه، به فکر تشکیل گروهبندی جدیدی در منطقه بیفتد (مکی، 6 / 340؛ مشایخ، 188). با توجه به قدرت روزافزون آلمان و ایتالیا و چشمداشت آن کشورها به منطقۀ خاورمیانه، چنین گروهبندیای میان متحدان شناختهشدۀ بریتانیا که مرزی مشترک با اتحاد جماهیر شوروی داشتند، میتوانست کمربندی امنیتی به دور آن کشور بکشد و درعینحال، سدی در مقابل دستاندازی ایتالیا و آلمان بر این منطقه ایجاد کند (همانجا؛ بیگدلی، 176). سیاست خارجی ایران نیز پیش از جنگ جهانی دوم و در دورۀ رضا شاه، بر پایۀ استوار ساختن موقعیت خود در برابر دو قدرت آن روزگار، شوروی و بریتانیا بود. این خطمشی تنها با نزدیکی به چند کشور اروپایی ازجمله آلمان تحقق پیدا نمیکرد؛ از اینرو، رضا شاه به برقراری روابط دوستانه با دولتهای همجوار و قدرتهای منطقهای همت گماشت و در ادامۀ همین سیاست بود که پیمان دوستی و عدم تعرض، با عنوان پیمان سعدآباد منعقد شد (نک : نوری، 392-394؛ رمضانی، 274؛ همبلی، 239؛ زیرینگ، 341-342). ترکیه ازجمله کشورهایی بود که ایران به روابط دوستانه با او روی آورد. برقراری این نوع از روابط برای ایران دستاوردی بزرگ بهشمار میآمد؛ چرا که در نتیجۀ آن، آزادی مناطق شمالی کشور از سیطرۀ کامل شوروی ممکن میشد؛ همچنین دسترسی بیشتر ایران به غرب از طریق ترکیه، و نیز مسئلۀ مشترک آنان دربارۀ ناآرامی عشایر کُرد در مرزهایشان از دیگر عوامل نزدیکی این دو کشور به شمار میرفت. پس از برقراری این روابط دوستانه، رضا شاه بنـا به دعوت مصطفى کمال پاشا آتاتورک، رئیس جمهور ترکیه (1923- 1938 م / 1302-1317 ش)، در 1313 ش / 1934 م به این کشور سفر کرد (مختاری، 469-471؛ لنچوفسکی، «خاورمیانه ... »1، 163؛ رمضانی، 269-272؛ هوشنگ مهدوی، 218-219). افغانستان دیگر کشوری بود که ایران با توجه به سیاست یادشده، و نیز میانجیگری ترکیه بر سر رفع اختلاف مرزی دو کشور، روابطش را به نحو چشمگیری با آن بهبود بخشید (مختاری، 471-472؛ رمضانی، 266-269). دربارۀ برقراری رابطه با عراق نیز، هرچند مشکلات و مسائل میان دو کشور بیش از دیگر کشورها بود، تلاشهایی ازجمله دربارۀ ادارۀ مشترک شطالعرب صورت گرفت (هوشنگ مهدوی، 217- 218؛ مختاری، 473-474). از 1314 ش / 1935 م، دولت ایران بهعنوان مبتکر پیمان سعدآباد به فکر ایجاد اتحادی در منطقه افتاد و نخستینبار این موضوع با وزیران خارجۀ ترکیه و عراق در میان گذاشته شد و طرح عهدنامۀ عدم تعرض تهیه گردید. در مهرماه همان سال، همزمان با برگزاری اجلاس عمومی جامعۀ ملل (بعداً سازمان ملل متحد) در ژنو، این طرح به وزیران خارجۀ ترکیه و عراق پیشنهاد شد و سپس در همانجا به پاراف نمایندگان 3 کشور ایران، عراق و ترکیه رسید. دولت افغانستان نیز در آبان همان سال موافقت خود را به طور کتبی، با پیوستن به این پیمان، به دولت ایران اطلاع داد ( کلیاتی ... ، 41-42؛ رمضانی، 272؛ مکی، 6 / 342). بدینترتیب در 17 تیر 1316، در حضور رضا شاه، ملک غازی اول، شاه عراق؛ کمال مصطفى پاشا؛ و محمدظاهرشاه، شاه افغانستان، پیمان عدم تعرض در کاخ سعدآباد تهران به امضای عنایتالله سمیعی، رشدی اراس، ناجی اصیل و فیض محمدخان، وزیران خارجۀ ایران، ترکیه، عراق و افغانستان رسید (توکلی، 100-101؛ نبوی، 564-565؛ «در کاخ ... »، 1؛ «پیمان سعدآباد، تصمیمات ... »، 1). پیمان سعدآباد که به زبان فرانسوی نوشته شد، مشتمل بر یک مقدمه و 10 ماده بود و مدت اعتبار آن بنابر مادۀ 10، 5 سال پیشبینی شده، و قابل تمدید نیز بود. براساس مفاد این پیمان، کشورهای مزبور متعهد شدند تا در امور داخلی یکدیگر مداخله نکنند؛ مصونیت مرزهای مشترک یکدیگر را کاملاً محترم بشمارند؛ در مورد تمام اختلافات بینالمللی که با منافع مشترک آنها مربوط است، با یکدیگر مشورت نمایند؛ در هیچ مورد، خواه به تنهایی و خواه به معیت یک یا چند دولت دیگر، به هیچگونه عملیات متجاوزانه علیه یکدیگر مبادرت ننمایند و در صورت نقض آن، دیگر کشورهای متعاهد میتوانستند موضوع را در شورای جامعۀ ملل مطرح کنند؛ در صورت تجاوز یکی از دولتهای متعاهد به دولتی ثالث، طرف دیگر میتوانست بدون اطلاع قبلی، این عهدنامه را نسبت به متجاوز فسخ بنماید؛ در حدود سرحدات و مرزهای خود از تشکیل یا عملیات گروههای مسلح و نیز از ایجاد هرگونه تشکیلات برای تخریب مؤسسات موجود یا ایجاد اختلال در نظم و امنیت هر قسمتی از خاک متعاهد دیگر و یا سرنگونی حکومت طرف دیگر، جلوگیری کند. همچنین مقرر شد با توجه به پذیرش میثاق عمومی تحریم جنگ در 27 اوت 1928 م / 5 شهریور 1307 ش توسط کشورهای متعاهد، حل هرگونه اختلاف یا منازعۀ احتمالی میان آنها، فقط از راههای مسالمتآمیزی که برای این منظور فعلاً میان کشورهای متعاهد موجود است و یا در آینده موجود شود، برطرف گردد. هیچیک از این مواد عهدنامه نمیتواند به هیچوجه تعهداتی را که دولتهای متعاهد به موجب میثاق جامعۀ ملل متقبل شدهاند، تضعیف نماید (نوری، 753-755؛ «عهدنامه ... »، 1، 4؛ زیرینگ، 342؛ لنچوفسکی، «روسیه ... »، 305-306، نیز حاشیۀ 16؛ توکلی، 97-100). پیمان سعدآباد در 25 اسفند 1316 در مجلس شورای ملی به ریاست حسن اسفندیاری تصویب شد و در 21 فروردین 1317، به امضای رضا شاه رسید و سرانجام در 3 خرداد 1317، حکم مبادلۀ نسخۀ مصوب عهدنامۀ مزبور میان کشورهای طرف قرارداد صادر گردید (مکی، 6 / 346؛ «پیمان سعدآباد، عهدنامه ... »، 708). با امضای پیمان سعدآباد مقرر شد که شورایی ائتلافی در کنار آن تشکیل شود و این شورا همهساله در یکی از 4 کشور به مذاکره بنشیند. جلسۀ نخست در 30 شهریور 1316 ش / 21 سپتامبر 1937 م در تهران تشکیل شد و جلسۀ دوم که قرار بود در 1318 ش / 1939 م در افغانستان برگزارگردد، با شروع جنگ جهانی دوم تشکیل نشد. پس از جنگ جهانی دوم، اهداف مورد نظر پیمان سعدآباد در عمل تحقق نیافت؛ اما این پیمان سنگ بنای پیمان بغداد در 1334 ش / 1955 م شد (مشایخ، 191؛ رمضانی، 276؛ توکلی، 103؛ زیرینگ، همانجا).
مآخذ
بیگدلی، علیرضا، «پیمان سعدآباد»، فصلنامۀ تاریخ روابط خارجی، تهران، 1380 ش، س 2، شم 9؛ «پیمان سعدآباد، تصمیمات شورای وزراء خارجۀ دول آسیای غربی»، اطلاعات، تهران، 1316 ش، شم 187‘3؛ «پیمان سعدآباد، عهدنامۀ عدم تعرض میان ایران و ترکیه و افغانستان و عراق»، آینده، تهران، 1324 ش، ج 3، شم 14-16؛ توکلی، احمد، تاریخ روابط سیاسی ایران با دنیا، افغانستان، تهران، 1327 ش؛ «در کاخ سعدآباد ـ مراسم امضای پیمان چهارگانه»، اطلاعات، تهران، 1316 ش، شم 187‘ 3؛ «عهدنامۀ عدم تعرض»، همان؛ کلیاتی دربارۀ: روابط دولت شاهنشاهی ایران با دول حوزۀ مسئولیت ادارۀ اول سیاسی، تهران، 1355 ش؛ مختاری، حبیبالله، تاریخ بیداری ایران، تهران، 1326 ش / 1947 م؛ مشایخ فریدنی، آزرمیدخت، مسائل مرزی ایران و عراق و تأثیر آن در مناسبات دو کشور، تهران، 1369 ش؛ مکی، حسین، تاریخ بیستسالۀ ایران، تهران، 1363 ش؛ نبوی، حسن، تاریخ معاصر ایران، تهران، 1350 ش؛ نوری اسفندیاری، فتحالله، رستاخیز ایران، تهران، 1336 ش؛ هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، 1349 ش؛ نیز:
Hambly, R. G., »The Pahlavī Autocracy: Riżā Shāh, 1921-41«, The Cambridge History of Iran, vol. VIII, eds. P. Avery et al., Cambridge, 1991; Lenczowski, G., The Middle East in World Affairs, New York, 1952; id, Russia and the West in Iran, 1918-1948, New York, 1949; Ramazani, R. K., The Foreign Policy of Iran, Virginia, 1966; Ziring, L., The Middle East Political Dictionary, Oxford, 1984. حسن موسویزاده