نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1000
موضوع: تفسير سوره نحل (4)، نعمتهاي الهي
تاريخ پخش: 78/05/14
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقي بالهدي والهمني التقوي»
در تفسير سوره نحل، نعمتهاي الهي را برشمريم جلسه قبل تا آيه دوازده رفتيم در اين جلسه هم چند نعمت را بگوييم، شايد روحيه شكرگذاري در ما تقويت شود.
برادران و خواهران عزيز پاي تلويزيون قرآن را بازكنند، سوره نحل نصفهي اول قرآن تقريباً جزء 13، 14 ميشود از صداي خوب قاري استفاده كنيم و من آيه را مينويسم: (وَ ما ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ) (نحل /13).
1- دقت در نعمتها موجب استفاده صحيح
ازجمله نعمتها اين است كه آنچه در زمين براي شما آفريده به آن نگاه كنيد و طبيعت «ما ذَرَأَ لَكُمْ» يعني«ماخَلَقَ لَكُمْ»؛ هرچه روي زمين است براي انسان است و هيچ چيز بي هدف خلق نشده، اگر يك چيزي را شك كرديد، فكر كنيد كه ما نفهميده و نتوانستهايم از آن استغاده كنيم و الا خداوند به يك ليوان آب قدرتي داده كه شايد بتوان آن شهر يك برق را و يك منطقه را تامين كرد منتهي علم ميخواهد تا انسان اين قدرت را از درون ليوان آب استخراج كند.)
«وَ ما ذَرَأَ لَكُمْ» يعني براي شماست و اگر چيزي هست از آن استفاده نكرديد تقصير شماست بعد ميفرمايد: «مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ» نعمتهاي مختلف: گفتم ما نعمتها را زماني ميشناسيم كه آنها را واژگون كنيم.
فرض كنيد كه همه گياهان يك شكل و اندازه باشد، آدمها و ماشينها و لباسها اگر يك شكل باشد مشكل شده و بخش عظيمي از وقت ما صرف شناسايي و الاف ميشديم،
2- نعمت و خواص رنگها
رنگها نشانه چيست؟
نشانهي قدرت و حكمت و صنعت، ابتكار است، و چشم هم ميخواهد كيف كند الآن شوفر و راننده تاكسيهاي اصفهان از سي و سه پل لذت نميبرند چون براي آنها تازگي ندارد و فرق نعمتهاي دنيا و بهشت اين است كه:
مثلاً در دنيا اگر 5 دفعه عسل خورديم ديگه لذت، در تكرار لذت كم ميشود ولي: قرآن ميفرمايد: (وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ) (زخرف /71) يعني هر چه نگاه كني كيف كرده و لذت ميبري رنگها وسيلهي شناخت و آرامش روح، اگر همه چيز يك رنگ بود خسته ميشديم، لذت چشم بعد ميفرمايد: «إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً» در اين رنگها آيه و نشانه است
چطور از يك آب و خاك اين همه رنگ به وجود ميآيد، گاهي در يك پر گل نصف يك رنگ و نصف ديگر يك رنگ و يا چند رقم رنگ آميزي، زغال سياه ميكند و گچ سفيد، نميشود گچ در يك لحظه هم سفيد كند و هم سياه، و در ميوهها ترش، ترش، ليموترش، شيرين، شيرين خرماشيرين، ترش و شيرين انار، در يك باغ و باغچه، همه رقم، ميفرمايد: (يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ) (رعد /4) اين يك آب است، چطور سه رقم شد؟«لَآيَةً» يعني از كنار نعمتها ساده نگذريد و براي آنها فكر كنيد. حيف نيست خدايي كه براي چشم و فكر و روح ما رنگ آميزي كرده و ابتكارو صنعت نشان داده از كنارش راحت بگذريم؟ (يك كارخانه كه چند رقم پارچه آماده ميكند، چند مهندس طراحي ميكنند هر روزي رنگ و گل و حاشيه را تغيير ميدهند.
چطور از كنار طراحي اين هستي راحت عبور ميكنيم؟ و يك «الحَمدُالله» نميگوييم، بگو الحمدالله كساني كه از طبيعت عكس تهيه ميكنند بايد زير آن بنويسند: (هذا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُوني ما ذا خَلَقَ الَّذينَ مِنْ دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ في ضَلالٍ مُبينٍ) (لقمان /11) خداوند اين را آفريد بگو ببينم شما چه كرديد؟
3- رام كردن دريا براي انسان و ويژگيهاي اين نعمت
«إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً» نقش را ديديد از نقاش غافل نشويد.
(وَ هُوَ الَّذي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ) (نحل /14)، دريا در اختيار شماست، روي آن سوار شويد و در آن غواصي كنيد، هم وسيله قهر است فرعون در آن غرق ميشود و هم وسيله مهر است موسي(ع) را نجات ميدهد.
خداوند يك پيامبر را روي آب نوح(ع) و يك پيامبر را داخل آب حفظ كرد يونس(ع) و يك پيامبر را كنار آب حضرت يوسف(ع) كنار چاه آب، «وَ هُوَ الَّذي سَخَّرَ الْبَحْرَ» خداوندي است كه دريا را در اختيار شما قرار داد، تابستان كنار دريا شيرجه و شنا ميرويم، چه استفادههاي معنوي ميتوانيم بكنيم.
اول: پرورش گوشت تازه، نزديكترين، ارزانترين، سالمتيرين، راه است.
دوم: نظافت محيط، نهنگها را آفريد، ماهي مردهها را ميخورند، اگر اينكار نشود آب دريا بد بو ميشود تنفس براي ما مشكل ميشو. يعني نفس كشيدن ما صدقه سر نهنگها است.
برويم دريا تخمه بشكنيم، شنا و شيرجه برويم همين، چرا غافل ميشويم؟ دريا در اختيار شما و «سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا»گوشت تازه، شايد بتوان استفاده كرد كه اگر بناست گوشتي به كشور وارد كنيم چرا خود حيوان گوشت تازه نباشد و ممكن است در حمل و نقل آن مشكلاتي باشد اما گوشت تازه و مانده خيلي فرق دارد. مانده خوري مكروه است، از چيزهايي كه اين جامعه مدرن براي ما آورده اين فريزر است كه هر چه ميخوريم مانده خوري است، نژاد كهنه خور و بروز پيري زودرس و عوارض ديگر آن، جمله بعد: «وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها»
4- اهميت ارزش آرايش و زيبايي در اسلام
انسان غير از شكم و خوراك، زيبا طلب است و از آن لذت ميبرد، و اين غريزه را خداوند در وجود انسان قرار داده و وسيلهي آن را هم آفريده، بهترين نوع مرواريد طبيعي در صدفها استخراج كرده و استفاده كن. اسلام با زيبايي و آرايش موافق و آرايش زن براي شوهر ثواب دارد، به ما گفتهاند مسجد را با آرايش برويد.
حديث داريم: اگر مردي از نظر ظاهري به خود نرسيده و ژوليده شد و به اين واسطه زن منحرف و فاسد شد گناه آن به عهدهي مرد هم هست.
زيبايي و تجمل خواهي يك غريزه است ولي مثل بقيه غريزهها بايد كنترل شود. و اگر غريزه كنترل شد مفيد است. مثل كپسول گاز، اگر شيلنگ گاز به صورت طبيعي هدايت شد، حرارت و نور و پختن غذا هست و اگر كنترل نشود انفجار است. غرائز هم اينچنين است اگر از طريق صحيح تامين شد عامل رشد و زندگي سالم است.
جمله و آيه بعد ميفرمايد: «وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» دريا منبع توليد بخار و ابر و باران براي ما ميباشد، و توليد گوشت تازه، و صنعت و تجارت از آن صورت ميگيرد و كشتي را ميبيني كه آب را از چپ و راست ميشكافد و به جلو ميرود، تا شما تلاش كرده و از فضل خدا طلب كنيد.
تلاش كنيد، يعني بايد جان كند، بي كاري و بي عاري ممنوع، در دو سه جلسه قبل گفتم كه چرا خداوند به گلهي گوسفند ميگويد «جمال» چون گله رفته صحرا خود را سير و شير تازه هم براي جامعه آورده اين «جمال» است نه جوان سوپر دولوكسي كه هم گرسنه است و هم جامعه را سير نميكند تيپ زيباست ولي خداوند به اين «جمال» نميگويد آن «جمال» است كه هم خود سير و هم جامعه را سير كند. «لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» من اينها را آفريدم براي بدست آوردن آن برو.
5- اهميت كار براي استفاده از نعمتها
حديث داريم: اگر آب و خاك را داريد ولي چيزي براي خوردن نداريد واي به حال شما. معلوم ميشود بي حال هستيم، پادگان چند هزار جوان، گندم از آن طرف دنيا بياوريم و اين جوان 120و18و10و80 كيلويي بالا و پايين ميپرد و نان براي خوردن ندارد، آب و خاك كه هست و تعداد زيادي از آنها كشاورزي بلد هستند، من نميدانم بعضي چيز به ذهنم ميآياد ميگويم تكرار كنم غصه ميخورم ميگويم تكرار نكنم، گاهي هم وقتي گوش نداد دوبار بايد تكرار كرد.
به علاوه مگر نماز تكراري نيست، مگر در اذان الله اكبر تكراري نيست، تكرار براي چيست؟ يعني با يكبار گفتن فايدهاي ندارد.
مثلاً همين باغ، كه الآن در اختيار شما هست، نصيري رفت جمهوري اسلامي آن را گرفت در آن زمان چمن بود حال اگر ما سبزي بكاريم مدرن نيستيم؟ ما بايد مترقي باشيم
چمن هر روز آب ميخواهد و سبزي هفتهاي دو روز، مصرف آب كم ميشود، ميگويند راديو گفت آب سد كم شده چرا سبزي نميكاري كه در هفتهاي دوبار آب بخواهد؟
و برگ سبزي بزرگتر توليد اكسيژن بيشتر است،
سبزي سلول انسان ميشود و چمن سلول الاغ هم نميشود.
سبزي بذرش كيلويي 3 هزار تومان و چمن كيلويي 40 هزار تومان است.
تخم سبزي داخلي و بذر چمن خارجي است
من نميدانم روي چه عقلي، محيط زيست توليد اكسيژن سبزي بيشتر است،
چمن بو و عطر ندارد، سبزي بو دارد
يك چيزي كه عطر دارد و سلول بدن انسان شده و مصرف آب آن كم است، و برگ آن بزرگتر است، توليد اكسيژن بيشتر ميكند، بذر و تخمش ارزانتر، توليد داخلي است، همه اين ارزشها را زير پا ميگذاريم زمان هويدا چمن بوده و الآن هم بايد چمن باشد. يك مخ بيايد اينها را عوض كند ما ميتوانيم اين كار را بكنيم.
فضل خداوند هست شما استفاده نميكنيد، تابستان چقدر جوان داريم كه ميتوانند مطالعه كنند؟ چقدر ميشود مطالعه كرد؟ تابستان تعطيلي است، چرا؟ گرم است، از قبل از ظهرتا بعدازظهر گرم است. از صبح تا ساعت 9 كه هوا خنك است، اگر هيچ نباشد از 8 تا 9 كه ميشود مطالعه كرد، 9 هوا داغ ميشود، يك ساعت مانده به به غروب كه ميشود مطالعه كرد يعني روزي دو ساعت، حتي در هواي بندرعباس و خوزستان دو ساعت ميشود مطالعه كرد
(وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ) (نحل /15). خداوند القا كرد در زمين كوههاي استوار تا شما را نلرزاند، گداختگي داخل زمين باعث ميشودكه زمين دائماً بلرزد مثلاً ديگ آب كه ميجوشد آن سيني كه روي آن ديگ است ميلرزد براي اينكه سيني تكان نخورد يك سنگ روي سيني ميگذارند به خاطر عمق زمين پوست زمين دائماً در لرزش بود، ما القا كرديم در زمين كوههاي استوار تا شما را از اضطراب نجات بدهد.
7- رهبر براي جامعه مانند كوه براي زمين
ببينيد همينطور كه زمين كوه ميخواهد تا نلرزد جامعه هم رهبر ميخواهد تا نلرزد. و لذا حديث داريم: كه همانطور كه كوه مانع لرزش زمين است انبياء و امامان(ع) هم مانع لرزش جامعه هستند افرادي هستند كه يكدفعه همه عقايدشان ميلرزد و به همه چيز شك ميكنند، چنين فردي نياز دارد به يك استاد و مربي تا او را از شك و ترديد و اضطراب نجات دهد.
من خندهام ميگيرد از آنهايي كه دربارهي ولايت فقيه بحث ميكنند واقعاً خندهام ميگيرد اصلاً ولايت فقيه بحث ميخواهد، بابا امام خميني(ره) بود چي شد و اگر نبود چي ميشد، اين بحث نميخواهد.
مثل اينكه انسان بحث كند دربارهي فلسفه لباس، گيرم هيچ كتابي نباشد، من ميگويم لباس را بيرون آوردم لرزيدم و پوشيدم از سرما نجات پيدا كردم.
اين با امام خميني(ره) و بدون امام خميني(ره) بحث ندارد، گاهي وقتها انسان فكر ميكند مرض است، البته آنها كه از ولايت فقيه سيلي خوردهاند شك ميكنند، و الا چه كسي در اين مملكت پيدا ميشود كه بگويد آمريكا هيچ غلطي نميتواند بكند، ميروند از گور كسي را پيدا ميكنند كه دست فرح را ببوسد كسي كه دست فرح را ميبوسد مطرح ميكنند، او به آمريكا ميگويد هيچ غلطي نميتواني بكني و اين در مقابل يك زن به اندازهي ركوع در مقابل خدا خم ميشود، كسي را ميخواهند مطرح كنند كه نتوان جرئت كند به امريكا بگويد هيچ غلطي نميتواني بكني، اين را بايد برداشت. امام فرمود همانطور كه كوه زمين را از لغزش نجات ميدهد امام و پيامبر جامعه را از اضطراب نجات ميدهد.
البته يك عده نميدانند. پيامبر آمد ديد مردم خدا را رها كرده و سراغ بت رفتهاند فرمود: (بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ) (نمل /55) شما نميدانيد و جاهل هستيد
مثل بچهاي كه گرسنه است به جاي بيسگويت، گِل ميخورد اين در تشخيص دچار اشتباه شده مثل آنهايي كه عوض اينكه بروند در سينه مادر شير بخورند سر شيشه ميخورند.
فرمود: «وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ» نه «أَلْقى علِي الْأَرْضِ» در زمين كوهها را قرار داد معلوم ميشود كه بيشتر از آنچه كه از كوهها بيرون است از كوهها داخل زمين است.
علي(ع) فرموده: بن كوهها در زمين دنده و پنجه انداخته (و زمين را از لرزه نگه داشته) و نوك آن در فضا پنجه انداخته و لذا قرآن ميفرمايد: كوه ميخ است
و زماني كه ميخ را ميكوبيم بيشتر آن داخل است و كمي از آن بيرون، ميخ 5 سانتيمتري را كه ميكوبيم يكي، دو ميلي متر آن بيرون و بقيه داخل چوب است، چند برابر كوه كه ميبيني در داخل است.
ما كوهها را آفريديم البته راه بندان هم نكرده، در كنار آن نهر قرار داديم كه:
الف: لوله كشي طبيعي آب را توزيع ميكند.
ب: مجاني
ج: زيبا
د: توليد كننده
از كنار رودخانه درخت سبز ميشود كه از كنار لوله نميشود. در كوه جاده هم قرار داديم.
در سورهي انبياء ميفرمايد: (وَ جَعَلْنا فيها فِجاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ) (انبياء /31) كنار كوهها راه هم براي شما قرار داديم. بعد ميفرمايد: «لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ»: تا شما هدايت شود.
اگر زمين مسطح بود ما جاده را گم ميكرديم، و كوهها علامت راهنمايي و هدايت براي جادهها هستند.
و يا اينكه كوهها را ببين و به سوي خدا هدايت شو.
نقش كوهها:
الف: پس انداز و ذخيرهي برف
اگر كوه نبود امروز برف ميآمد و دو روز بعد آب ميشد، ولي كوه برف را ذخيره و تدريجاً آب ميشود و ما استفاده ميكنيم
ب: سنگ كوه
ج: داروهاي كوهي
د: جلوگيري از طوفانها
ه: غاركوه
و: اثر آن در هوا
ز: اثر آن در حركت زمين
چه ميگويم ما يك مرتبه در عمر خود نگفتهايم: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ» (فاتحه/2) كه خدايا كوه آفريدي. ما عطسه كرديم ميگوييم مريض شدهايم آكسار ميخوريم ميگوييم «الْحَمْدُ لِلَّهِ» يعني سَر و تهِ «الْحَمْدُ لِلَّهِ» يك آسپرين يا آكسار است، كاري نداريم كه اين نهنگ بايد دريا را زباله رويي كند برگ بايد اكسيژن و كوه چنين كرده قرآن ميفرمايد: از كنار نعمتها ساده رد نشويد.
كوهها براي جادهها علامات است واز طريق ستارهها هدايت وآنها وسيله شناخت هستندامام معصوم(ع) ميفرمايد: همانطور كه ستارهها وسيله شناخت هستند ما هم هستيم
اصولاً براي اينكه خط گم نشود و مردم دچار انحراف نشوند پيامبر(ص) چند چراغ نصب كرد (شكل روي تخته) فرض كنيد اين پيامبر است (ص) تاريخ خودش را ديد. اين يك تاريخ و تاريخ بعد و بخش سوم و چهارم و پنجم تاريخ و پيش بيني كرد و فرمود:
مردم «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» منحرف نشده و از اين چراغها بعنوان علامت استفاده كنيد.
شما مشهد كه مشرف ميشويد براي رفتن به حرم به خانم و بچهها ميگوييد: اگر گم شديد بياييد داخل صحن پاي فلان چراغ، يا زير نقاره خانه، منبع آب، منار، بلندگو، بالاخره چيزي را علامت قرار ميدهيد.
10- عواملي كه پيامبر براي جلوگيري از انحراف قرار داد
پيامبر (ص) 5 تابلو نصب كرد و فرمود: مردم من دارم ميروم بعد از من اگر دربارهي رهبري دچار مشكل شديد برويد پاي اين چراغها.
اول: زهرا(س)؛رضاي او رضاي من و غضب او غضب من است.
بعد از من ببينيد او شما را به كدام و چه كسي هدايت و راهنمايي ميكند او بعد از 70 يا 95 روز شهيد شد.
دوم: اباذر
ببينيد او شما را به كجا و چه كسي هدايت ميكند. چون كسي راسگوتر از اباذر نيست، برويددنبال خط او، او هم به ريذه تبعيد شد و از دنيا رفت. اين حرف شيعه و سني ندارد همه قبول دارند.
سوم: عمار ياسر
حضرت فرمود: اي عمار هر كسي تو را بكشد باطل است. و لذا در جنگ صفين وقتي لشگر معاويه اباذر (عمار ياسر) را كشتند، به خود گفتند معلوم ميشود معاويه بر باطل است، به ياد حديث پيامبر(ص) افتادند. معاويه دست به دامن عمروعاص شده براي اين مشكل كه پيدا كرده و عمروعاص گفت: بگو: عمار ياسر را علي كشته چون اگر او را علي به ميدان جنگ نميآورد كه كشته نميشد.
مثل اينكه بگويند: حضرت امام خميني(ره) جوانهاي ما را كشت، امام خميني(ره) گفت برويد جبهه اگر صدام به ما حمله كند وظيفهي ما چيست؟ بالاخره كسي كه مسلمان (اسلام هم) ندارد وطن كه دارد تجاور به حريم ما كردهاند. دفاع نه تنها حق انسان كه حق حيوانها هم هست. يك پرنده هم بخواهد برود در لانه پرندهي ديگر دفاع ميكند نه تنها حق اسلامي و انساني كه حق حيواني است، پس يك چراغ هم عمار فرمود ببينيد عمار را چه كسي ميكشد)
«وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» كوهها علامت هستند و با ستارهها هدايت ميشود.
قرآن يك ظاهري و يك باطني دارد، مثل ضرب المثلهاي ما، ميگوييم ماهي را هر وقت از آب بگيري تازه است به كسي ميگوييم كه ميگويد ببخشيد من براي مهماني شما را فراموش كردم دعوت كنم، يعني باز ميتواني دعوت كني اين ضرب المثل هميشه قابل استفاده است.
امام(ع) ميفرمايد: اينكه ميفرمايد با ستارهها هدايت ميشود پوست و ظاهر است، ستارهي حق ما هستيم و توسط ما هدايت ميشوند.
گاهي گفته ميشود كدام روزنامه را بخوانيم، كسيكه تقوا و سوادش از همه بيشتر است و سابقهاش نويسندهاي كه 8 سال جنگ در جبهه نبود و الآن هم بسيجيها را مسخره ميكند و تضعيف و باز هم اگر يك موشك در ايران رها شود اول كسي كه فرار ميكند همين است، چرا دنباله روي از او خدا را شكر ميكنيم كه روي كره زمين در خط رهبري كسي از ما جلوتر نيست، شرط اول ما اين است كه رهبر بايد معصوم باشد و زماني كه امام (زمان عليه السلام) غايب است ميگوييم بايد بهترينها باشند.
حديث داريم: اگر كسي را با نمرهي 17 پيدا كرديد و فردي را با نمرهي 16 رهبر قرار داديم خيانت به خود و خدا و مسلمين كردهايم. علي(ع) فرمود: كسي كه با وجود فرد با فضيلتتر سراغ ديگري برود خيانت به خدا و رسول او و مومنين كرده بلكه به خاطر، حزب، باند، فاميلي، خط سياسي، دنبال او رفته، و اگر گفته شود اين كه بهتر است ميگويد او از خودمان است)
اين را ميگويند مديريت مثل پيامبر(ص)، براي اينكه دهها سال بعد از خودش، امتش گرفتار انحراف و گيجي نشود. افرادي را معرفي ميكند كه جامعه به او پناه برده و هدايت شود.
كسي كه اينها را آفريد مثل كسي است كه نيافريده؟كسي كه رفته جبهه با آنكه نرفته و كسيكه به آمريكا ميگويد هيچ غلطي نميتواني بكني، با آنكه ترسو است يكسان است.
تازه ميفرمايد: «يَخْلُقُ» يعني: دائماً خلق ميكند نه اينكه «خَلَقَ»: خلق كرد و تمام شد مثل بنا كه ساختمان را ميسازد و ميرود ولي برق هر لحظه قطع ميشود و اگر به كارخانه وصل نباشد تاريك ميشود.
يعني قدرت خداوند در خلقت آفرينش مثل اتصال برق به لامپ است. نه رابطه بنا با ساختمان يك لحظه لطف خداوند نباشد خلاص. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» روح خداپرستي در انسان هست، كمي فكر و تذكر ميخواهد. «تذكر» يعني: ميداني يادت رفته نميفرمايد «أَ فَلا تَعْلَمُونَ» نميداني.
12- فراواني نعمتهاي خداوند
(وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحيمٌ) (نحل /18) اگر بخواهيد نعمتهاي خدا را بشماريد نميتوانيد، مثلاً فكر كنيم در درست شدن نان چه عوامل و دستهايي در كار است تا نان به دست ما رسيده آنچه را ميدانيد يادتان باشد و آنچه را نميدانيد خداوند «غفور و رحيم» است و ميبخشد. مثل ورقه امتحاني كه به بچهها ميدهند ميگويند:
آنچه ميداني بنويس و آنچه نميداني نمره كمتري خواهي آورد.
ما ميخواهيم دنباله رو كسي باشيم كه خوب باشد اما من نميدانم
حديث داريم:
اگر اختلاف ميان زن و شوهر خداي ناكرده منتهي به طلاق شد بعد از آن اگر مرد ميخواهد زن بگيريد باز هم برويد سراغ آن زن قبلي.براي اينكه خوب با هم آشنا شدهايد، هم براي بچهها خوب است، و هم يكسري تجربههاي تلخ داريد و معلوم نيست بعد از چه نسلي و چه عوارضي داشته باشد، باز هم زن اول از زنهاي بيگانه مقدم است حال تازه آشنا شده ايم.
خلاصه اينكه شمردن و توجه به نعمتها انسان را از غفلت بيرون ميآورد.
بدترين كلمهاي كه خداوند به انسان و بعضيها گفته: مثلاً الاغ است خداوند ميگويند؟ بله كسي كه سواد دارد ولي عمل ندارد مثل الاغي است كه كتاب بار كرده ولي متوجه نيست
(كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً) (جمعه /5) با سواد بي عمل مثل الاغ است. و در جاي ديگري ميفرمايد: (فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث) (اعراف /176) اينها مثل سگ و چهارپا هستند.
شايد تا اينجا قابل تحمل باشد ولي در جاي ديگر ميفرمايد: اينها از چهارپا بدتر هستند: (أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ) (اعراف /179).
چرا از چهارپا بدتر است چون به هيچ چيز به ديد عبرت نگاه نميكند. اصول دين چند تاست؟ سه تا: خوراك، پوشاك، مسكن.
كسي كه خود را بدهكار خدا ديد بدهكار كس ديگري نميكند، راحت و خوب ميگويد «الحمدالله» ستايش از آن خداست و من بله قربان گوي ديگري نميشوم.
قانون را از خدا ميگيريد و به ديگري ميگوييد تو يك آبگوشت به ما دادي كه قانون وضع كني هستي من از آن خداست و او بايد قانون وضع كند، زير سلطه شرق و غرب نميرود و از آنها نميترسد.
توجه به نعمتها عشق انسان را به خدا زياد ميكند. پس نه زير بار طاغوتها و نه قانونها ميرود، ميشود بندهي خدا، و آنوقت ميتواند يك جامعهاي را عوض كند.
خدايا ما را از غافلين قرار نده. به ما توفيق بده پشت هر نعمتي تو را ببينيم. اميرالمؤمنين ميفرمايد: هر چه را ميبينم خدا را هم با او ميبينم. يعني نقش را كه ميبيند نقاش را هم ميبيند، ما نقشه را كه ميبينيم تعريف ميكنيم، نقاش را نميبينيم، از خدا غافل نباش.
خدايا ما را از غافلين قرار نده. از چيزهايي كه غفلت را برطرف ميكند نماز است چون ميفرمايد: (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري) (طه /14) نماز غفلت را برطرف و رابطهي انسان را با خدا زياد ميكند.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1000