نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1004
موضوع: تفسير سوره نحل (8)
تاريخ پخش: 78/06/11
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقي بالهدي والهمني التقوي»
«اللهم كن لوليك الحجه بن الحسن صلواتك عليه و علي آبائه في هذه الساعه و في كل الساعه ولياً و حافظا و قاعداً و ناصرا و دليلاً و عينا حتي تسكنه ارضك طوعا و تمتعه فيها طويلا»
خدا را شكر كه ما را آفريد بر سر سفره قرآن نشاند و ما را اينچنين تربيت ميكند در تفسير سورهي نحل به آيه 31 رسيديم.
قاري: (جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ كَذلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقينَ) (نحل /31) دنبالهي آيه قبل است كه فرمود قيامت مهمتر است.
1- يادآوري نعمتهاي بهشتي و دنيايي
«جنه» يعني باغ و «جَنَّاتُ»: يعني باغها چرا به بهشت ميگويند «جَنَّاتُ»؟ چون به باغي كه درختانش بهم پيوسته است هم ميگويند «جَنَّاتُ» چون با سايه زمين را پوشش ميدهد. و به همين دليل هم به فرزند و نطفه در رحم مادر ميگويند «جنين» چون تحت پوشش است و به همين دليل ميگويند «مجنون» چون عقلش تحت پوشش قرار گرفته، و به همين دليل ميگويند «جن» چون به چشم نميآيد، ريشهي همه اين الفاظ يكي است، باغها چون از يك باغ انسان خسته ميشود، الآن سي و سه پل اصفهان براي راننده تاكسيهاي اصفهان تازگي ندارد چون زياد ميبينند، «عَدنٍ» و «معدن» يعني: هميشگي است و يا حالا، حالا هست و تمام نميشود، باغهاي هميشگي را وارد ميشوند كه «تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» نهرها در آن جاري است.
در آن باغها چهار نهر داريم:
الف: از شير
ب: از آب
ج: از عسل
د: از شراب
و آن شرابي كه مستي ندارد و آبي كه آلوده نيست و شيري كه فاسد نميشود، چون در دنيا هم كم است هم فاسد و آلوده ميشود و هم از انسان ميگيرند،
نعمتهاي دنيايي 4 آفت دارد: مثلاً باغ:
الف: گير نميآيد.
ب: مقدارش كم است.
ج: آفت دارد و در مسير خطر است.
د: دير يا زود آن را از انسان ميگيرند.
نعمتهاي پيچيده به سختيهاست ولي در بهشت اينچنين نيست.
دو رقم نهر در باغهاي بهشت است:
الف: «تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» از زير درختان آن آب جاري است.
ب: ميفرمايد: «تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» از زير قدمهاي خودشان آب جاري است.
مثل قهوه خانههايي كه در ميان جويهاي آب تخت ميگذارند و از زير آن آب جاري ميشود و مثل يكي از شهرهايي كه خانههاي آنها در آب است بنام (ونيز) البته آنها زندگيشان دردسر دارد.
اينها واقعيتهايي است كه اگر انسان ايمان پيدا كرد ترتيب اثر ميدهد مثل اينكه ميگويند 7 بار شتر اسكناس جايزه انسان اگر كم خود و فرزندانش هم بگذارد در آن بانك حسابي باز ميكند. اگر اعتقاد قوي باشد دل كندن از دنيا راحت است.
2- برتريهاي بهشت و فراواني نعمتها نسبت به اين دنيا
بيش از 50 حديث در جلد 6 بحارالانوار داريم كه: وقتي مؤمن ميخواهد از دنيا برود و دل كندن از دنيا سخت است، خداوند چيزهايي از آن دنيا به او نشان ميدهد كه وقتي به او ميگويند اين دنيا يا آن دنيا را ميخواهي ميگويد آنجا را، و مرگ را مثل گل بو ميكند. اولياء خدا كه به راحتي دل از دنيا ميكنند عاقلتر از ما هستند چون ميدانند، و ما نميدانيم.
«لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ» هر چه بخواهي در آنجا هست. ما مكه بوديم جواني به ما رسيد و گفت كه قرآن ميگويد: زنهاي بهشتي چشمهاي مشكي دارند، من چكار كنم كه چشم زاغ دوست دارم، مثل اينكه حالا در بهشت است و ميخواهد انتخاب كند من هم به ايشان گفتم درست است ولي آيهاي هم داريم كه: «لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ»: هرچه بخواهند براي آنها هست.
و در آيه ديگر: (وَ فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ) (زخرف /71) هر چه انسان اشتها داشته باشد در اختيارش قرار ميدهند.
نكته: اينكه ميگويند باغهاي بهشت و درختان بهم پيوسته براي اعراب عربستان كه با و آب و هواي خشك و بي آب و علف دمساز هستند تازگي و جاذبه و جلوه دارد اما براي بعضي از كشورهاي اروپايي كه آنهمه سر سبز است جاذبه ندارد و حتي به دنبال آفتاب هم ميگردند چگونه است؟
جواب: اينكه از خصوصيات بهشت ميگويد به معناي مشت نمونه خروار است. مثل اينكه ميگوييم قدم به چشم، قدم كه توي چشم نميرود، چشم داخل است و پاروي صورت و پيشاني و ابرو قرار ميگيرد والا پاي شما توي چشم من نميرود، اينكه ما ميگوييم يك نمونه است، سليقهها مختلف است يكي را به مجلسي دعوت ميكنيم و ميگوييم در آن مجلس بوعلي سينا و مقام معظم رهبري، و امام خميني(ره) هم هستند، و يك وقت طرف شكمو است ميگوييم صبحانه و آبگوشت كله، چون ما مادي هستيم خداوند هم با كد شكم با ما ميگويد.
البته بعد از اينكه ميفرمايد: (وَ حُورٌ عينٌ كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ) (واقعه /23-22)، (وَ كَواعِبَ أَتْراباً) (نبأ /33)، (وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ) (واقعه /21)، گوشتهاي پرنده، عسل مصفي، بعد از همه اينها ميفرمايد: (وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَر) (توبه /72) رضايت خداوند مهمتر و بهتر است.
مثل يك خودنويس كه خودش شايد چند صد تومان بيشتر ارزش نداشته باشد ولي اگر گفتيم اين را رئيس جمهور و رهبري داده، ارزش پيدا ميكند، عنوان ارزش دارد.
گاهي لوح با امضا يك نفر از سكهاي كه به آن چسبانيدهاند بيشتر براي انسان ارزش دارد و مثل بچهاي كه روزهاي اول، با بيسگويت و شكلات و … به مدرسه ميفرستند تا بعد كه شيريني و ارزش علم را دانست علاقهي بيشتري پيدا ميكند.
(كَذلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقينَ) (نحل /31) اينچنين خداوند متقين را پاداش ميدهد، و «متقين» كساني هستند كه پروا دارند و به موقع گناه تن به گناه نميدهد و اين نگاه و اين امضاء و اين ماشين، اين ميهماني حرام است انجام نميدهم.
3- رعايت احترام حتي نسبت به اموات كفار
مثل كسي كه پاهايش را از آزادي محروم كرده و كفش ميپوشد در عوض سالم ميماند، هر محدوديتي زشت نيست، ما گاهي از بعضي كلمات بي مورد استفاده ميكنيم، مثلاً توسعه خوب است، سياسي، اقتصادي، ولي نه به آن مقدار كه هر حرفي بزني و آبروي افراد را بريزي، بالاخره حيايي و حريمي براي افراد بايد باشد
ميآمدند پشت ديوار ميگفتند «محمد» بي ادبي نكنيد او كه برادر شما نيست، «يا أَيُّهَا الرَّسُول» و «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ» بگوييد اينكه آدم عادي كه نيست مثلاً ديدم در روزنامه نوشته فلان فلاني، ريش او سفيد است سالها زندان بوده و شكنجه شده، نماينده امام خميني(ره) پيرمرد و ملا است حتي آقا هم نميگويد فلاني، اين بي ادبي است.
خداوند مرحوم شهيد بهشتي را رحمت كند در يكي از كشورهاي اروپايي با جمعي راه ميرفتند از كنار قبرستان كفار عبور ميكردند سگي را در قبرستان ديدند و در آن قبرستان، قبر يكي از بزرگان آنها بود يكي گفت اين سگ ميرود سر قبر فلاني فاتحه بخواند، ايشان فرمودند گرچه او كافر است، ولي ما اجازه نداريم حتي نسبت به يك انسان كافر بي ادبي كنيم، ادب يك ارزش است خداوند ميفرمايد: به بت پرستها فحش ندهيد چون آنها هم به خداي شما ناسزا ميگويند
آقا اين حرفها قديمي است هر ارتجاعي كه بد نيست، چون تمام مريضاني كه ميروند دكتر ميخواهند معالجه شوند، هر برگشتي بد و هر رشدي نيكو نيست چون سرطان هم رشد ميكند.
نگوييد صنف دانشجو چون ما دانشجو داريم كه از آگاهياش خبري نيست و يا غير دانشجويي كه خوب ميفهمد آخوند داريم گل گل است و يكي داريم(ع) نيست، همينطور بازاريها، آخوندها و دانشجوها و زنها خوب يا بد هستند، ما زن داريم كه از مردها عقلش بيشتر كشش دارد و لذا دربارهي مشورت با زن داريم: با زني مشورت كنيد كه عقل او را تجربه كرديد و بعد با او مشورت كنيد، ما ميگوييم اميرالمؤمنين(ع) فرموده: با زن مشورت نكنيد، البته حضرت اين جمله را هم فرموده كه: آنجا كه عقل آنها را تجربه كردهايد با آنها مشورت كنيد.
و اگر تجربه كردهاي كه از روي هوا و هوس نظر ميدهد مشورت نكنيد، البته بقيه مردم هم همينطور است. ملاك نژاد و زبان و شغل نيست «كَذلِكَ» يعني: اين نسخه قابل فتوكپي است هركس باشد كه از «متقين» است، سعي كنيم در جامعه تقوا را زنده كنيم.
خداوند شهيد آيت الله مدني را رحمت كند كه ما در نجف از شاگردان و مريدان ايشان بوديم، ميفرمود: روزي در بازار نجف ميرفتم و جلو من دو پسر از فرزندان آيت الله حكيم ميرفتند و البته نميدانستند كه من پشت سر آنها هستم، يكي از آنها از ديگري سؤال كرد و جواب گرفت بعد گفت راست ميگويي؟ در جواب شنيد مگر بناست دروغ هم بگوييم مگر يادت نيست چند شب قبل آقا (آيت الله حكيم پدر آنها) فرمود سعي كنيد از جواني دروغ نگوييد.
ايشان (آيت الله مدني) فرمود: من از اين برخورد فهميدم كه آيت الله حكيم(ره) چند شب قبل فرزندانش را نصيحت ميكرده كه سعي كنيد از جواني دروغ نگوييد و عادل باشيد (كَذلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقينَ) (نحل /31).
در آيات قبل خداوند طريقهي جان گرفتن ملائكه از افراد غير مؤمن را فرمود كه از هول درست جواب نميدهند دروغ ميگويند، و دروغ هم جزء ذات آنها شده، ولي در اين آيه طريقه جان دادن افراد نيكوكار را فرموده است.
حديث: مؤمن به هنگام مرگ مثل گلي را كه بو ميكند جان ميدهد
انواع جان دادن
الف: خوباني كه خوب ميميرند.
ب: خوباني كه بد ميميرند.
ج: بدهايي كه خوب ميميرند.
د: بدهايي كه بد ميميرند.
براي اين چهار نوع جان دادن هم حديث داريم:
اما دستهي اول سزاي خوبي آنهاست.
فرمودهاند: مؤمن به هنگام مرگ مثل كسي است كه لباس كثيفش را بيرون آورده و لباس تميز ميپوشد و مثل اينكه از خانهي خرابه به خانهي خوب و آباد ميرود و مثل اينكه از پلي عبور ميكند.
امام حسين(ع) فرمود: مرگ براي مؤمن مثل گردنبند در سينهي عروس است.
يعني زيباست و مرحله عوض ميكند مثل بچهاي كه از شكم مادر بيرون ميآيد و از دنيا هم ميرود برزخ و از آنجا به قيامت. مرگ مرحلهاي از زندگي است.
اما دسته دوم:
كه بد جان ميدهند حديث:
افرادي هستند كه تخلفات و گناهاني جزئي دارند خداوند ميخواهد به عوض قيامت اينجا آنها را گوشمالي داده و با آنها تسويه حساب كند و آنها پاك ميشوند
اما دسته سوم:
گرچه انسانهاي بدي هستند ولي در طول عمر خود يكسري كارهاي خوب و پسنديدهاي را انجام دادهاند و خداوند مزدشان را اينجا ميدهد تا در آنجا ديگر حسابشان يكسره باشد
اما دسته چهارم:
سزا و جزاي اعمال خودشان است، مثل حرمله كه با تير گلوي علي اصغر امام حسين(ع) را پاره كرد به موقع دستگيري به مستراح خانهي همسايه فرار كرد و به زير يك سبد پناه برد كه او را دستگير و تكه تكه كرده و سوزاندند، يعني هم جهنم و عذاب آخرت به جاي خود و هم در دنيا بد جان داده و ميميرد، «خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ» خواري و ذلت در دنيا و آخرت.
مثل منافقيني كه در عمليات مرصاد ذغال شدند، هم چند سال از خانه و پدر و مادر به دور بودند و هم به روي امت اسلامي اسلحه كشيدند و شهيد كردن امثال آيت الله بهشتي و رجايي را در كارنامه دارند. بعد هم در بيابانها زغال شدن، خيلي حساب و كتاب خدا دقيق است.
طلبهاي از تبليغ برگشته و در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به يكي از دوستان طلبهي ديگرش برخورد ميكند از احوالات او ميپرسد ميگويد خير ما امسال تنوانستيم به تبليغ برويم بلكه درگير گرفتاريها و مشكلات و مريضي خانواده شديم و قرضهايي هم برايمان مانده.
گفت پيش خود گفتم من هم سالم هستم و مريضي ندارم و هم رفتهام تبليغ و پول به من دادهاند من پول تبليغ را به اين دوست گرفتارم بدهم، با اصرار پول را داده و در مسير خانه به منزل آيت الله العظمي بهاء الدين كه از هم دورههاي امام خميني(ره) بود رفتم كه در قم اخيراً كنگرهاي دربارهي ايشان برگزار كردند، براي ديدن ايشان رفتم وقتي مرا ديد گفت كاري كه در حرم كردي كار خوبي بوده اولياء خدا خبرهايي دارند.
معاون وزير امور خارجه به من گفت: ما در سالي كه امام خميني(ره) آن پيام معروف را براي حجاج دادند كه درگيري شد و عدهاي در مكه كشته شدند (به دست عمال دست نشاندهي آمريكايي آل سعود) گفتيم به ايشان كه اين پيام ربطي به حج ندارد دوم ذي الحجه ايشان پيام داد و ششم ذي الحجه آن اتفاق افتاد نوشتند: (وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً) (نساء /100) كسانيكه از منزل و وطن هجرت كرده و در آن منطقه از دنيا ميروند، اجر آنها با خداست.
اينها رفتهاند حج و برگردند نه هجرت و مردن، مناسبت ندارد (مثل اينكه كسي بيايد در عروسي بگويد فاتحه. حضرت امام(ره) فرموده بود اين آيه باشد و بعد آن اتفاقات افتاد و معلوم شد كه چقدر مناسبت هم داشته، ما نميدانيم.
5- ويژگيهاي ملائكه
«الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ» چند جمله دربارهي «ملائكه»:
الف: كارگزاران هستياند: (فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً) (نازعات /5) فرشتگاني كه تدبير امور به دست آنهاست.
فرشتگان حافظ بر شما و عزيزاني كه اعمال شما را مينويسند.
ج: حفظ كننده هستند: (لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّه) (رعد /11). فرشتگاني كه شماها را حفظ ميكنند.
مثل بچهاي كه در موقع خواب بودن او مادر دست به چه كارهايي ميتواند بزند ولي محفوظ ميماند تا بزرگ ميشود.
د: امدادگران در جبهه هستند: (إِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ ريحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها) (احزاب /9) براي شما از فرشتگان لشگراني را فرستادم كه شما آنها را نميبينيد و آنها دستهاي غيبي هستند
امام سجاد(ع) در دعاي مقدمهي صحيفه سجاديه بر اقسام و اصناف فرشتگان سلام ميدهد: سلام بر فرشتگاني كه… سلام بر فرشتگاني كه … 19 صنف را نام ميبرد كه بعضي مامور باران و بعضي مامور آسمانها و عرش خدا و جهنم هستند دارد: (عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ) (مدثر /30) جهنم 19 فرشته و مامور دارد. چرا 19 ميگفت 20 قرآن ميفرمايد: مخصوصاً گفتيم 19 تا ببينيم فضول كيست؟ (وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِلَّذينَ كَفَرُوا) (مدثر /31)
يك نفر راه ميرفت مرتب ميگفت 16، 16، 16 … يكي از راه رسيد گفت چرا ميگويي 16 گفت 17، پرسيد چرا گفتي 17، گفت فضولها را ميشمردم ديدم يكي هم شما هستي. «عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ» نميدانيم.
فرشتگاني مامور قهر الهي هستند مثلاً داريم: (إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ) (فصلت /30) آنها كه گفتند خدا و ايستادگي كردند بر آنها فرشتگاني نازل ميشود.
البته اينكه فرشته نازل ميشود نه به معناي اين است كه به آنها وحي ميشود.(إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ) (يونس /21) فرشتهها حتي مكر و حيلهها و كلكهايي كه به مغز شما خطور ميكند مينويسند.
عدهاي دائماً در سجده و يا در ركوع و يا واسطهي فيض الهي براي انسان هستند و عدهاي هم مسئول قبض روح كه سه رقم آيه براي اين موضوع داريم:
الف: (اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها) (زمر /42) خود خدا جان ميگيرد.
ب: «ملك الموت» جان ميگيرد (يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذي وُكِّلَ بِكُمْ) (سجده /11) يعني عزراييل جان ميگيرد.
فرشتگان جان را گرفته تحويل «ملك الموت» و او هم تحويل خداوند ميدهد، يعني سلسله مراتب دارد. مثل پرواز يك هليكوپتر فرمانده كل قوا امضاء ميكند از آنجا به ستاد مشترك از آنجا به نيروي هوايي و… يكسري اينطوري است.
شايد هم معنايش اين باشد كه:
الف: يكسري را خداوند جان ميگيرد مثل اولياء
ب: يكسري را ملك الموت درجه دوم ها
ج: يكسري را فرشتگان درجه بعدي ها
يك وقتي ما با مقام رهبري كه رئيس جمهور بود رفتيم مسافرت در فرودگاه 21 توپ زدند من هم دفعه اولم بود گفتم چي شد كاشاني بودم و شجاع. گفتند قانون و قاعدهي شخصيتهاست كه به احترام او چنين كنند، گفتيم اگر رئيس مجلس، يا نخست وزير و يا… چند تا گفتند گفتم من تنها بيايم؟ گفتند يك تيركمان چون سلسله مراتب دارد شايد هم معنايش اين باشد نسبت به بعضي افراد و اولياء خدا تفاوت قائلاند.
چون در قرآن كريم داريم فرشتگان در يك مرتبه نيستند: (مُطاعٍ ثَمَّ أَمينٍ) (تكوير /21) بعضي از فرشتگان از ديگران مقامشان بالاتر است معصيت نميكنند، مطيع هستند، شهوت ندارند و دائماً در حال عبادت هستند.
6- نحوهي ورود به بهشت و خوشامدگويي ملائكه
بعد ميفرمايد: (يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ) (نحل /32) 6 مرتبه در قرآن «سَلامٌ عَلَيْكُمْ» داريم.
نمي دانم اشكال داشت يا خير، البته اين فضوليها به من نرسيده من به عنوان معلم قرآن حق دارم بگويم اگر ما بايد يك ادب بين المللي داشته باشيم ادب بدهيم ولي بگوييم «سَلامٌ عَلَيْكُمْ» ميگويند: «أَعْلَمُ النَّاسِ مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النَّاسِ إِلَى عِلْمِهِ» (منلايحضرهالفقيه/ج4/ص394).
يعني طب قديم را بلد باشيم طب جديد را هم اضافه كنيم، معماريهاي قديم مثل گنبد و بارگاهها را بلد باشيم اين برجهاي جديد را هم ياد بگيريم، خياطي قديم، قبا را بلد باشيم خياطي جديد را هم كت و شلوار ياد بگيريم، اش رشته را بلد باشيم، بستني و كيك را هم ياد بگيريم،
يعني به آنچه بلد هستيم اضافه كنيم نه آنچه ميدانيم يادمان برود ما 6 آيه داريم «سَلامٌ عَلَيْكُمْ» منتهي براي قوانين بين الملل هم ميگذاريم بالا ولي ادب دادن به اين معنا نيست كه 6 آيه را فراموش كنيم، «سَلامٌ عَلَيْكُمْ»، من نميدانم چه اشكالي دارد 6 آيه داريم) فرشتگان ميگويند، «سَلامٌ عَلَيْكُمْ».«ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» داخل بهشت شويد به خاطر اعمالتان.
يعني بهشت رفتن عمل ميخواهد و نميشود گفت اميد به خدا، مثل كسي كه براي خريد ميرود بازار، پول داري؟ خير، اميد به خدا، شما حتي اگر نسيه ميخواهي يك صد هزار تومان بايد داشته باشي تا 150 هزار تومان خريد كرده بگويي 50 هزار تومان نسيه يك نمرهي 8 بياور تا يكي دو نمره ارفاق كنند بگويند قبول، يك نفسي داشته باشد دو تا آمپول هم بزنند تا راه بيافتد، مرده كه با آمپول راه نميافتد، نمرهاش صفر است به اندارهي درب اين قوري هم نميشود ارفاق كرد. به انسانهايي ميگويي نماز خواندهاي، نه، روزه خوردهاي، فحش دادهاي، بله، هيچ عمل درستي ندارد فردي به ديگري نصيحت ميكرد كه مال مردم را ميخوري بخور، دزدي ميكني، بكن، فحش ميدهي بده، ربا ميگيري بگير، نماز نميخواهي نخوان، روزه ميخوري بخور، اما مسلمان باش، آخر پس چي، پس چي چي باشد؟
بعضيها فقط مسلمان هستند، اين حجابي است كه حضرت زهرا(س) دوست دارد از كارهاي خوب دولت جمهوري اسلامي اين بود كه شهادت حضرت زهرا(س) را تعطيل رسمي اعلام كردند، يكي از مراجع قم به رياست محترم جمهوري فرموده بود حتي اگر ميخواهيد از تعطيلات اميرالمؤمنين علي(ع) كم كنيد ولي شهادت حضرت زهرا(س) را اضافه كنيد چون خود علي(ع) به اينكار علاقه دارد چون حضرت در راه امامت و ولايت علي(ع) شهيد شد از تولد 13 رجب علي(ع) را هم اگر كم ميكنيد اين تعطيلي را اضافه كنيد و اين از كارهاي خوب بود
هديه حضرت زهرا(س) اين بود كه روز تولد ايشان امام خميني(ره) به دنيا آمد كه امسال را سال امام گذاشتند،
و مثلاً روز تولد پيامبر(ص) امام صادق(ع) متولد ميشود و روز تولد حضرت زهرا(س) امام (خميني ره) متولد ميشود تصادفي نيست
«سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» داخل شويد به خاطر عملتان.
مشابه اين آيه هم در سورهي بقره آيه 210 و هم در سورهي انعام 158 آمده و با اين سورهي نحل آيه 33 به يك مضموناند.
چرا اين كفار متنبه نميشوند و صبر ميكنند تا ملائكه، جبرئيل بيايند يقه آنها را بگيرند؟ ميخواهند وقتي به بن بست رسيدند مثل فرعون وقتي ديد غرق ميشود گفت «آمنا» ايمان آوردم.
«هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ» چرا مستكبرين تا فرصت دارند متذكر نميشوند، انتظار فرشتگان قبض روح را دارند.
بعد ميفرمايد: «كَذلِكَ فَعَلَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» در طول تاريخ خط استكبار اينچنين بوده كه به موعظهها گوش نميداده اند. «وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ»: خداوند به آنها ظلم نكرده بلكه خودشان به خود ظلم كردهاند.
هر كس كيفر ميبيند نتيجهي اعمال خودش ميباشد، قرآن ميفرمايد: (وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ) (نساء /79) اگر مصيبتي ديدي از جانب خودت ميباشد.
در دنيا هم چنين است، اگر به تلخي رسيدي ببين چكار كردهاي؟ چوب لاي چرخ چه كسي گذاشتي؟ كه چوب لاي چرخ تو گذاشتند، (به خانم چه كسي خيانت كردي كه به خانمت خيانت ميكنند فردي آمد خدمت حضرت(ع) دوست دارم به دختر مردم نگاه كنم و خواهر مردم، فرمود: آيا دوست داري به دختر و خواهر خودت بد نگاه كنند؟ گفت: نه، فرمود: او هم خواهر ديگري است.
اگر كسي به ناموس مردم خيانت كند به ناموسش خيانت ميكنند و اگر كسي خير برساند، خير ميبيند، «وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
حتي دو تا پيامبر موسي و خضر گاهي آمدند توي روستا ديوار خرابي را بنايي و صاف كرده، مفت و مجاني موسي(ع) به خضر(ع) گفت: چرا مفت و مجاني؟ گفت: زير اين ديوار گنجي از يك انسان خوب و صالحي است كه مرده اگر نسازيم مردم ميبينند و ميدزدند، اين ديوار را تعمير كرده تا بچههاي يتيم بزرگ شده خودشان از اين گنج استفاده كنند يعني دو تا پيامبر كارگري و عملگي مفت كردند و گنج يك نفر را براي نسلش حفظ كردند، بناست نسل شما خير ببيند و گرچه دو پيامبر كارگري مفت بكند چرا، براي اينكه شما آدم خوبي باشي، اگر آدم خوبي بود افراد حتي انبياء كار ميكنند كه بچه هايت از شما خير ببينند، اگر آدم خوبي نبودي، در دستت خير نميبيني، گنج زير خاك توسط انبياء بنايي ميشود و يك نفر جنس در دستش خير نميبيند مثل اينكه وقت تمام شد يك آيه ديگر بخوانيد.
8- عاقبت امور نتيجه عملكرد انسان
(فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ) (نحل /34).
بدي عملكردشان دامنشان را گرفت، (سربسرشان گذاشتند سر به سرت ميگذارند) و آنچه مسخره ميكردند به آنها رسيد، و از آن چيزي كه فرار ميكردند به آن رسيدند و به آن گرفتار شدند، دنيا خانهي مكافات است.
از مكافات عمل غافل مشو *** گندم از گندم برويد جو ز جو
مي فرمايد: (فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ) (صف /5)، (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ) (اسراء /7). خوب كردي خوبي ميبيني و بد كردي بدي ميبيني، ممكن است بگويي خوبي كردم ولي خوبي نديدم مثل شهيد جانش را ميدهد ولي نيست كه خوبي ببيند، نسلش خوبي خواهد ديد، جزاي كسي گم نميشود.
حضرت لقمان(ع) به پسرش فرمود: اگر ذرهاي خوبي (يا بدي) در عمق آسمانها و يا در دل صخرهها باشد حساب دارد و ميفرمايد: (يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ في صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطيفٌ خَبيرٌ) (لقمان /16).
فكر نكنيم كه ما جان كنديم كسي نديد و زحمت كشيديم كسي قدرداني نكرد، در امتيازات سهم ما را مراعات نكردند، در مسائل رفاهي به ما نگفتند و فلاني به فلان درجه رسيد و ما…
حسابهاي هستي همهاش زير نظر و خداوند «جبار» جبران ميكند، گاهي هم موقت ممكن است عوارضي پيش آيد بعد برطرف ميشود.
حضرت ابراهيم(ع) كعبه ميسازد بعد بتخانه ميشود و بعد علي(ع) ميآيد و بتها را ميشكند و باز محل طواف ميشود.
و نيت خوب و خير در كار ميماند، گرچه امروز نفهمند، بعد معلوم ميشود.
علي(ع) ميفرمايد: كاري كه حق است انجام بده و هيچ منتظر قدرداني مردم نباش ميگويد كسي به ما نگفته و ما ماموريت نداريم، فعلاً اين مشكل هست حل كن، كسي قدرداني و تشكر نكرد و اضافه كار ندادند. كساني را خداوند هدايت كرده كه جبران كرده و قدرداني كنند.
بگذار امام حسين(ع) زير سم اسبها برود گروههاي كه گنبد او را طلا كنند پيدا خواهد شد.
خدايا به حق محمد آل او هر چه به عمر ما اضافه ميكني به ايمان، عمل و عقل، اخلاص و عمق و بركات كار ما بيفزا.
خدايا قطب عالم هستي، روح جهان، هستي هستي، حضرت مهدي، قلبش را از ما راضي ما را از يارانش، و رهبر و دولت و ملت ما را در پناه او حفظ و ظهورش را نزديك بفرما.
خداوندا: توطئهها را خنثي، توطئه گران را نابود بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1004