نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 101
بسم الله الرحمن الرحیم الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
یكی از مسائل مهم اجتماعی مسئله ازدواج است من میخواستم در این زمینه صحبت كنم دیدم بحثها طولانی است ده دوازده جلسه میخورد و این به محرم و صفر میخورد گفتیم صبر كنیم محرم و صفر تمام بشود بحث را شروع كنیم بحث مهمی است و نیاز به یك عزم ملی و نهضت دارد و اگر اینطور كه هست داریم پیش میرویم روز به روز فساد بیشتر خواهد شد چارهای هم نیست موعظه هم كارساز نیست یعنی یك كسی كه تشنهاش است شما هر چه برای او حدیث بخوانی تشنهاش است بنابراین ما انشاء الله اگر خدا توفیق بدهد میخواهیم مقداری راجع به ازدواج صحبت كنیم و مسئله گیر و گوری هم نیست كه حل نشود یعنی از بیرون كردن شاه خیلی آسانتر است از جنگ هشت ساله خیلی آسانتر است از خیلی كارها خیلی آسانتر است منتهی كار فرهنگی باید كرد بحثهای مختلفی است حالا من كه دیشب یادداشت هایم را دیدم خیلی یادداشت بود حالا میگوئیم بعد هم قرآن چقدر حرف دارد روایات چقدر حرف دارند از دفاتر طلاق و ازدواج باید یك اطلاعاتی را گرفت از دادگاه خانواده باید یك حرفهایی را شنید من فكر میكنم بحث مفیدی باشد برای اینهایی هم كه داماد و عروس نشدهاند و هم اینهایی كه داماد و عروس شدهاند برای بچه هایشان یا برای برادر و خواهرهایشان و همكارانشان برای ازدواج باید به جوانها بگوئیم كه اولین مسئله ازدواج این است كه انسان یك مقداری باورش بیاید كه بی عیب نیست خدا رحمت كند شهید مظلوم بهشتی را میگفت روی كره زمین دنبال فرشته نگردید همین هست كه هستند یك دامادی میخواهد كه از هر جهت خوب باشد خوب پس بنشین كه بنشین یعنی حضرت امیر(علیه السلام) میفرمود مسجد كوفه خیلی ثواب دارد اما بالاخره میبینی كه آنجا فرش نیست زمیناش خاكی است مسجدالحرام بهترین جا است باز میبینی هوایش داغ است در زمین دنبال هیچكس. . . یكی مدرك ندارد یكی رانندگی بلد نیست یكی كامپیوتر بلد نیست یكی یك سانت پایش كوتاه است یكی پدرش شغلش مشهور نیست بنابراین ما آدمهایی دیدهایم كه سالها ازدواج را عقب انداختهاند بخاطر اینكه میخواستهاند صددرصد همسرشان بی عیب باشد بی مشكل باشد و خدا اصلاً خلق نكرده است(دار بالبلاء محفوفه) امام علی(علیه السلام) میفرماید دنبال چی میگردی. . . مثل اینكه آدم از قصاب گوشتی خواسته باشد كه استخوان نداشته باشد گوشت بی استخوان خدا خلق نكرده است ولی باید باورمان بیاید همین است كه هست یك خورده باید دیدمان را عوض كنیم بسیاری از. . . حالا این چیزی كه میگویم مربوط به غیر ازدواج هم هست بسیاری از اشكالاتی كه گاهی ما به خدا میكنیم بخاطر این است كه ما دیدمان كج است مثلاً فكر میكنیم دنیا آخور است خوابگاه است عشرتكده است میگوئیم آقا پس چرا همچین شد فكر میكنیم دنیا جای خوشی است چرا چرا میكنیم مثل آدمی كه میآید توی حمام فكر میكند هتل است میگوید پس چلوكبابش كو؟ بابا اینجا حمام است یا دكان تافتونی را میگوید پس سنگك كو؟ بابا اینجا تافتونی است اصلاً دیدمان باید عوض بشود دنیا جای عشرت نیست خلاص. . . (یكی از وزرای جمهوری اسلامی میگفت اوایل انقلاب از بس كارها سنگین بود یك روز دیدم این رگهای سر دارد پاره میشود اصطلاحاً میپُكم، گفتم آقا این رقمی كه كار میكنم سكته میكنم میخواهم یك بیست و چهار ساعت تخت بخوابم هیچ كس با من ملاقات نكند تلفن عادی و سیاسی و كردیم تا یك بیست و چهار ساعت استراحت مطلق بكنیم به رئیس دفتر هم گفتیم میگفت رئیس دفتر ما گفت آقا یك نفر از مثلاً بندرعباس بیست وچهار ساعت توی ماشین نشسته است میگوید من یك دقیقه بیشتر با وزیر كار ندارم اگر خواسته باشیم بیست و چهار ساعت بمانم باید بروم مسافر خانه بگیرم یك دقیقه كار دارم اگر بیش از یك دقیقه كار داشتم من را بیرون كنید میگفت دلم برایش سوخت كه این همه توی اتوبوس و گرانی و خرجی به وزیر گفتم آقا این از راه دور آمده است و یك دقیقه هم وقت میخواهد قول داده كه اگر بیش از یك دقیقه شد او را از اتاق بیرون كنم آمد گفت آقا من یك دقیقه وقت دارم ولی میترسم با تو حرف بزنم گفتم نترس گفت میترسم گفتم نترس گفت میترسم گفتم نترس هر چی میخواهی بگو گفت حالا كه نمیترسم الان یك دقیقه من تمام میشود به قدری از توی وزیر بدم میآید كه دوست دارم با چاقو تو را تكه تكه كنم یك دقیقه من تمام شد و رفت میگفت این را گفت و رفت این بیست و چهار ساعت سوختم چون تصمیم گرفته بودم استراحت مطلق كنم اینطور نیست كه ما به خواسته هایمان برسیم. استراحت مطلق نیست. آمد پهلوی یك نفر گفت آقا من بچه دار نمیشوم گفت خانمت درجه یك است گفت بله، فرمود یك قبیلهای هستند كه زن هایشان زشت هستند دخترهایشان قد و بالا ندارد خوشگل هایشان متوسط هستند ولی نسلشان نسل خوبی است هم تیزهوش هستند و هم. . . تمام كمالات توی نسل هست ولی زن زشت است یا متوسط شما یك خورده باید بیائی پائینتر. . .)خدا رحمت كند علامه جعفری بالا منبر بود بحث علمی داشت جمعیت هم نشسته بودند همچین كردند. . . یعنی یك خورده مسئله را عملیاش را بیاور پائین این بنده خدا فكر كرد كه میگویند یك پله بیا پائین از منبر یك پله آمد پائین باز همچین كردند. . . باز یك پله آمد پائینتر او هی میگفت سطح مطلب را پائین بیاور ایشان یك پله پائین میآمد یك پله باید پائینتر بیائیم. . . اگر تحمل میكنی زن یك مقدار شكلاش آنطور كه تو میخواهی نیست اما نسلاش خوب است بگذار از نهج البلاغه بگویم(ماد القامــــ قصیر الهمــــ) قامتاش كشیده است قد بلند است شاخ شمشاد اما در مقابل همت او كوتاه است(طلیق السان حدید الجنان) زبانش نرم است بیانش نرم است اما قلبش مثل سنگ میماند(قرن بسعتها فاقتها) یعنی كنار توسعهها فاقهها گذاشته است یعنی كنار عسل نیش زنبور هم هست كنار نرمی پوست مار زهر مار هم هست كنار گل خار هم هست كنار قله درّه هم هست. اصل مهم این است كه بی نقص وجود ندارد به توقع هایمان. . . مشكل خودمان توقعات است مثل آدمی كه روی میخ مینشیند میگوید آخ خوب بلند شو آنطرف بنشین ما خودمان گیر خودمان هستیم قرآن میفرماید بت پرست گیر خودشان گیر خودشان هستند (;قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ) (الصافات/95) با دست خودتان بت تراشیدهاید آنوقت راست آن گریه میكنید؟ با دست خودمان آداب و رسومی درست كردهایم خودمان با دست خودمان توی آداب و رسوممان ماندهایم چند میلیون آدم داریم كه میتواند یك میلیون و یك میلیون و نیم بردارد برود مكه آدم یك میلیونی و دو میلیونی خیلی داریم اما حساب میكند من بروم مكه باید چند میلیون سوغاتی بیاورم باید چند میلیون هم بنشینم وقتی هم برگشتم باید خانهام را هم رنگ كرده باشم توی خانهای اجارهای كه نمیشود باید خانه شخصی بخریم یعنی مكه را جوری گره میزنیم كه پنجاه سالگی میرویم مكه وگرنه اگر خرج مكه را. . . جوانی هم میشود رفت مكه یك كسی بود مكه نمیرفت به او گفتم تو واجب الحج هستی میدانی چقدر چیزی داری؟ گفت اگر من بروم مكه باید به همه شیعیان مكه یا مدینه حقوقی بدهم بنده خدا از دنیا رفت و مكه نرفت توقع را باید كم كنیم اولویتها را باید در نظر بگیریم. ازدواج مهمتر است یا تحصیل من نمیدانم چه حسابی است كه پدر و مادرها روی ازدواج بچهشان حساس نیستند ولی روی تحصیل بچهشان حساس هستند و حال اینكه تحصیل یك كمال است و ازدواج یك ضرورت اگر آدم بچهاش فوق لیسانس باشد بهتر از لیسانس است هر چه باسوادتر باشیم كمال است اما ازدواج یك ضرورت است دین در خطر است ولی میبینیم پدر و مادرها آن مقداری كه برای پز و تحصیل اهمیت میدهند. . . حتی برای مدل ماشیناش حساس است از همه جا قرض میكند خودش را به آب و آتش میزند تا ماشیناش را عوض كند اما برای ازدواج میگوید حالا كه جوان هستند بگذار خوش باشند یعنی برایشان مطرح نیست كه بچهشان فاسد بشود یا نشود یا كم مطرح است یكی از مسائل مهم در ازدواج این است كه هر چه سن ازدواج بالا برود توقع بالا میرود جوان بیست و دوسه ساله كسی توقع خانه شخصی ندارد اما اگر سن ازدواج را بالا بردیم داماد شد سی و پنج ساله و چهل ساله از داماد چهل ساله توقع خانه شخصی دارند یعنی ما هر چه عقبتر بیندازیم توقعشان بالاتر است. یكی از مسائل این است كه میگویند آدم خوب طرفش را بشناسد برای این كه خوب بشناسد میگویند یك روابطی با هم داشته باشیم هی. . . این روابط قبل از ازدواج ممكن است بعضی از جاها مفید باشد ولی اگر اینها عاشق و معشوق باشند خودشان همدیگر را گول میزنند مگر انسان موجودی است كه میتواند خودش را بشناسد انسان خودش هم خودش را نمیشناسد یعنی الان بنده ممكن است پنجاه جلسه راجع به عدالت اجتماعی صحبت كنم اما در یك صحنه ببینم عادل نیستم یا قربانی دادند كبابی هایش را برای خودم برداشتم اینطور نیست كه انسان بداند. . . . به امیر المومنین(علیه السلام) گفتند چرا میگویی(اهدنا الصراط المستقیم) تو كه راهت مستقیم است فرمود من خبر از یك دقیقه دیگر ندارم حضرت یوسف(علیه السلام) میگفت (;تَوَفَّنِی مُسْلِمًا) (یوسف/101) خدایا من مسلمان بمیرم من نمیدانم یك ساعت دیگر چه میشود به یكی از مراجع گفتند میخواهیم برای شما بزرگداشت بگذاریم فرمود تا من زنده هستم و شیطان زنده است صبر كنید چون ممكن است دقیقه آخر خراب كنیم بگذارید اگر سالم مردم اگر دسته گل آب ندادم برایم قرآن بخوانید اما تا من زندهام میترسم بزرگداشت بگیرید بعداً بزنید توی سر خودتان كه ما برای این بزرگداشت گرفتیم دسته گل آب داد بسیاری از آدمهای انقلابی بعد از اینكه سالها سابقه جبهه و جنگ دارند ممكن است خطر پیش بیاد آیت الله است ممكن است برایش خطر پیش بیاید قرآن خیلی آیه داریم كه میفرماید «فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ» خیلی عبادت كرد ولی حبط شد امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه میفرماید شیطان شش هزار سال عبادت كرد بعد میفرماید نمیدانیم كه این سالها سالهای دنیا است یا سالهای آخرت كه سال آخرت (;وَإِنَّ یَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ) (الحج/47) روز قیامت باندازه هزار سال شماست، شیطان شش هزار سال عبادت كرد حضرت میفرماید نمیدانیم از سالهای دنیا است یا آخرت بعد از شش هزار سال گفتند سجده كن گفت من سجده كن نیستم نژاد من بهتر است. بعضی از جوانها دخترها و پسرها در دنیای خیال میگویند حالا یك مدتی با هم باشیم ببینیم اخلاقمان به هم میخورد یا نمیخورد بابا اگر همدیگر را دوست داشته باشد هر دو تملق میگوئید وقتی با هم بد شدید تملقها كنار میرود آشنایی دوره كوتاه اینها نشانه سعادت ابدی نیست. یكی از مسائل در ازدواج این است كه میخواهیم امتیاز بگیریم نمیخواهیم امتیاز بدهیم اینها گیر و گورهای ازدواج است انگار دارند با هم كشتی میگیرند دختر فروشی و پسر فروشی میكنند مهر سنگین الان گروگان شده است میگوئیم آقا مهر سنگین تو كه نمیتوانی بدهی بعضی وقتها آدم شك میكند كه این عقدها درست است یا درست نیست اینها را از مراجع تقلید بپرسید من فتوایش را نمیدانم كه آه در بساط ندارد میگوید پانصد سكه میگوئیم این قیافهاش پانصد سكه تا آخر عمرش میتواند پانصد سكه جور كند؟ چیزی كه آدم نمیتواند مثلاً میگوید كوه هیمالیا را بر میدارد فرار میكند آخر تو الان با عصا هم نمیتوانی راه بروی آنوقت میخواهی كوه هیمالیا را برداری و فرار كنی گاهی وقتها آثار دروغ توی مهریه پیدا است بعد به پدر عروس میگوئیم این كه نمیتواند بدهد میگوید این گروگان است آنوقت داماد میگوید این بخاطر پولهایم زن من شده است زندگی هم كه میكنند بخاطر گروگان است نمیدانم چه خاكی به سرم كنم گیر هستم زندگی گروگان گیری. ما توی مسجد به پیش نمازها گفتهایم بین دو نماز سخنرانی نكنند سخنرانی بین دو نماز گروگان گیری است دو تا نماز را بخوان هر كه خواست در برود هر كس خواست بنشیند ما میگوئیم نه بعد از نماز جیم میشوند خوب اگر جیم بشوند تو بلد نیستی چیزی بگویی كه جیم بشوند و اینكه جیم شوند كی گفته مشتریهای ما چهل تا باشند بگذار بیست تا باشند بیست تا آزاد بهتر از چهل تا اجباری است حتی گفتهایم بین دو تا نماز استخاره نكنند چون این یك نفر استخاره میكند آن دویست نفر عمرشان تلف شده است آن دویست نفر چه گناهی كردهاند كه بخاطر استخاره یك نفر وقتشان تلف شود. گروگان گیری حتی توی سخنرانی حتی توی نماز جماعت مهریه سنگین گروگانگیری است. یكی از گیر و گورها تحصیل است تحصیل یك عبادت است ازدواج هم یك عبادت است نباید یك عبادت نباید جلوی یك عبادت را بگیرد قدیمها البته نه خیلی قدیم چند سال پیش هر دختری كه عروس بود از دبیرستان او را بیرون میكردند میگفتند چرا. . . آخر ازدواج مقدس است تحصیل هم مقدس است این دو تا مقدس نباید با هم. . . داشته باشد الان هست یا نیست؟ اگر هست كه كار غلطی است اگر نیست كه الحمدلله چه بهتر، رضا شاه رفت بازدید از پادگانی دم آشپزخانه گفت غذا چیه؟ سرباز گفت قربان آبگوشت است رضا شاه رفت دید پلو است گفت پسر اینكه پلو است گفت قربان چه بهتر حالا اگر برداشتهاند باید بگوئیم آموزش و پرورش قربان چه بهتر اگر برنداشتهاند این كار كار درستی نیست ما داشتیم از همكاران توی نهضت سوادآموزی آن شبی كه دخترش عروس شده بود میخواستند ببرند خانه شوهر خبر دادند كه پسرت توی جبهه شهید شد یكمرتبه شوكه شد گفت به مادر عروس و به هیچ كسی دیگر نگوئید شهادت پسرم خیری بوده است عروسی دخترم هم خیری بوده است نباید آن خیر جلوی این خیر را بگیرد حرف قشنگی است. حدیث داریم اگر دامادی برایتان آمد، من دیروز به مادر عروسی زنگ زدم و بهش گفتم، حدیث داریم اگر دامادی آمد كه مشكل اخلاقی و دینی ندارد و مشكل جسمی هم ندارد یكوقت یك داماد فلان مرض را دارد خوب این حق با عروس است اما نه داماد سالم است متدین است از نظر اخلاق و فكر هم سالم است صرف اینكه ایشان هنوز مدركش را نگرفته یا هنوز خانهاش را تمام نشده یا هنوز استخدام رسمی نیست قراردادی است یا هنوز یا هنوز یا هنوز. . . حدیث داریم اگر دامادی گیرتان آمد قبول نكردید دخترت به فتنه عظیمی گرفتار خواهد شد. و خواهش هم میكنم كه نگوئید دختر ما یا پسر ما حزب اللهی است من خواهش میكنم این لقب را به بچه هایتان نگوئید صرف اینكه ایشان چادرش مشكی است مسجد میرود بسیج است و انجمن اسلامی است و. . . اینها همهاش درست اما آن هم كه من میگویم درست است یك كسی رفت چلوكبابی بیرون آمد پول نداد گفتند كجا میروی پول بده؟ گفت درست میگوئید گفت خوب بده، گفت درست میگویی، یك نفر آنجا بود غذا میخورد گفت آقا مردم آزاری نكن پول را بده گفت تو هم درست میگویی یكی گفت بابا شاید ندارد گفتها! تو هم درست میگویی! بچه شما حزب اللهی است نمیگویم حزب اللهی نیست نماز هم میخواند همه خوبیهایی كه میگویی درست میگویی اما من هم درست میگویم شهوت تاریخ سرش نمیشود شهوت زمان سرش نمیشود مكان سرش نمیشود فشار شهوت انفجار است قصه خیلی جدی است ساده نگیریم بعد هم گناه اول ممكن است بچه شما ناراحت بشود سیگار اول آدم سرفه میكند سیگارهای بعد آدم كیف میكند دفعه اول اگر خلافی از او سر زد ممكن است رنگش بپرد بگوید چه گناهی كردم چرا بد شد میرسد بچههایی كه روزی گناه نكنند میگویند امروز روز خوشی نبود چیزی گیرمان نیامد یعنی از گناه كردن لذت میبرد ولذا در دعای كمیل داریم(اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتك العصم) یعنی آن گناهی كه دیگر من را بی حیا میكند. برای ازدواج باید اقدام كرد یك مقداری هم باید توقعها را كم كنیم. تحصیل مانع نیست، شغل مانع نیست، فقر مانع نیست، شما یك آماری بگیرید، نگاه به فامیل كن نگاه به پدرت بكن، تمام كسانی كه. . . نود و نه درصد افراد وقت ازدواج چیزی نداشتند بعد از ازدواج زندگیشان خوب شده است شما الان همه تحصیلكرده هستید كسی از شما هست بگوید من قبل از ازدواج وضعام بهتر بود؟ بسیاری از رزقها مال بچه است تا بچه نباشد رزق توی خانه پدر و مادر نمیآید قرآن میفرماید چرا بچهات را میكشی بخاطر خرجی؟ چرا از بچه جلوگیری میكنی؟ «نَحْنُ نَرْزُقُهُم» بعد میفرماید (;وَإِیَّاكُمْ) (الإسراء/31) هم قبل از ایاكم است یعنی صدقه سر بچه یك چیزی هم به تو میدهم ما آب را میخواهیم به مزرعه برسانیم حالا صدقه سر مزرعه جویها همتر میشود پدر و مادر جوی هستند برای مزرعه گاهی وقتها خدا میخواهد خیری به بچه برساند از صدقه سر بچه. . . این خیلی قشنگ است. برای ازدواج باید یك تصمیمی گرفت امام فرمود كسی ازدواج كند پنجاه درصد دیناش حفظ شده است(من تزوج فقد احرز نصف دینه) باید یك عزم ملی كرد حدیثهای من هم فایدهای ندارد فقط من میخواهم ناخنك بزنم تا افرادی حركت كنند مثلاً نمیشود در هر نماز جمعهای دختری را جهازیه بدهند هر نماز جمعهای یك عروس و داماد توی آن باشد حالا شهرهای كوچك هر دو تا نماز جمعه یكی چهار نماز جمعه یكی شهرهای بزرگ در هر نماز جمعه ده تا هر كس میآید نماز جمعه. . . واقعاً اگر پول دسته گلها را بریزند توی صندوق ازدواج سالی صدها جوان و دختر و پسر بخاطر پول گل. . . گل پرپر میشود جوان. . . یكسری پولها ولخرجی میشود بعضی از افرادی كه بسیاری از كارهای مستحب را میكنند. . . مثلاً هیئتهای عزاداری نمیتوانند در هیئت عزاداری دو تا از جوانهایی كه توی محلهشان است داماد كنند؟ منتهی رئیس هیئت به فكر داماد كردن نمیافتد او میخواهد علمات بخرد سینه بزند جوان زیر علمات زن ندارد آنوقت این آدمی كه رئیس هیئت است دهها میلیون آهن میخرد میگذارد روی دوش جوانی كه گرسنهاش است من نمیدانم از این نوع مدیریت. . . بدترین نوع مدیریت است بدترین نوع فكر است كه شكم گرسنه است روی شكم گرسنه آهن میگذارد به اسم امام حسین(علیه السلام) بودجه علمات میدهیم و فكر هم میكنیم كه عبادت است قربان قرآن بروم خیلی آیههای قشنگی دارد میفرماید بعضیها گناه میكنند خیال میكنند كه عبادت میكنند (;یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا) (الكهف/104) یعنی پهلوی خودشان حساب میكنند كه اینها نیكوكار هستند خیال میكند. . . اصلاً اگر كسی نذر كند كه علمات بخرد شرعاً نذر او درست نیست من بعنوان یك آخوند میگویم نذر باید یك كار عقلایی باشد این همه منار دراز میخواهند چه كنند اصلاً كی است كه میخواهد برود آن بالا؟ آن بالا هر چه داد بزنی كی است كه این پائین بفهمد؟ گفتهاند برو پشت بام برای اینكه همسایهها بفهمند ما اینقدر منار را درازش كردهایم كه دیگر بالا هر چه نعره بكشند پائین نمیفهمند قاطی كردهایم هم خواص ما و هم عوام ما یك مسیرهایی میرویم كه جوانهای ما ازدواج نكردهاند بودجه برای تهاجم فرهنگی است همه استخر درست كردهاند بعضیها ساختمان ساختهاند حتی بعضی سازمانهای مذهبی بودجه تهاجم فرهنگی را گرفتند استاندار یكی از استانها میگفت فلان تشكیلات فرهنگی بودجه تهاجم فرهنگی را نود درصد بنایی كرد یك عده هم كه استخر ساختند جوان رفت توی آن شیرجه زد حال آمد وقتی حال آمد گفت حالا باید چه كرد؟ حالا باید چه كرد؟ (والله من كه عقلم نمیرسد من یكسری حرف دارم میخواهم بزنم میترسم ولی حالا خدا رحم كرده است. . . من به یكی از واعظهای درجه یك گفتم من اگر یكوقت قدرت پیدا كنم میگویم حرام است شما منبر بروید برای اینها گفت چرا؟ گفتم اینها صدتا پیرمرد هستند اینها هم همینهایی هستند كه هستند اگر بدند دیگر خوب شو نیستند كسی كه شصت سال است كه بد است دیگر مشكل است كه خوب بشود تصادف است در تاریخ اگر بد هستند خوب شدن آنها شبه محال است اگر هم خوب هستند دیگر صابون روی صابون میمالی گفت چه كنم؟ گفت چه كنم؟ گفتم بغل این روضهای كه میخوانی بیست تا پیرمرد هستند بغلش یك. . . ما كارهایمان درست نیست. . . گاهی توی یك اداره توی یك پادگان بیست تا پرسنل است شصت تا پرسنل است هر روز واعظ میآید با ماشین آنوقت بغل همین اداره دبیرستان هشتصد تا جوان توی آن هستند یك پیش نماز ندارند حالا این اداره بخاطر اینكه پول دارد یا ارتش است یا سپاه است عقیدتی سیاسی است بخاطر اینكه پول دارد زور دارد ماشین دارد قانون دارد هر روز نماز جماعت برپا میشود هشتصد تا جوان بغل مدرسه پول ندارند زور ندارند بی آقا هستند اینها باید یك كارهایی كرد نمیدانم باید چه كرد؟ خیلی باید تصمیم بگیریم مسئله ازدواج را حل كنیم چه اشكالی دارد شهرداری هر كس میخواهد خانه بسازد بگوید یك سوئیت بیست متری هم باید بسازی یك سوئیت باید كنار خانهات بسازی حالا یا سرایت دار یا تلفن چی یا جوانی از فامیل همسایه كارمند یك كسی كه فعلاً آغاز زندگیاش است اگر خواستید. . . چون ما ساختیم خیلی بزرگ است نه من، بعضیها، خانههای خیلی بزرگ است منتهی جوری نساختهاند كه یك نفر دیگر از این خانه استفاده كند یكوقت جنگ كه بود میگفتند خانه باید پناهگاه داشته باشد یك سوئیت بساز منتهی اختیار آن با خودت است بسیار آدمهایی هستند اگر بخواهند حرفی هم ندارند مثلاً پسر خواهرش دانشجو است فعلاً بیاید توی خانه ما بنشیند یك آدمهایی هستند كه دوستشان دارند جوان هستند جوان خوبی هم هستند سالم هم هستند میخواهند ازدواج كنند گیر یك اتاق هستند یك اتاق یك سرویس كوچولو سی متری این خانههای بزرگ اگر یكی یك اتاق هم بسازند هم فشار به آن كسی نمیآید كه خانههای سنگین میسازد هم میتواند یك نفر را نجات بدهد ولی نقشهها نقشههایی است كه خانه چهارصد میلیون ساخته است ولی یك زن و شوهر توی آن زندگی میكنند همین آقا یك مشت فامیل دور او هستند كه همه از بی اتاقی میسوزند آدم بدی هم نیست ولی میگوید من كه نمیتوانم پسر مردم را بیاورم پهلوی زنم؟ خوب از اول یك گوشه میساختی كه. . . میشود از اول جور طراحی كرد كه. . . ما یك خورده مدیریتمان كم است مدیریت پول خرج كردنمان كم است یك پیش نماز بود وقتی میخواست مهر بخرد مهر چهارگوش میخرید به او گفتند چه فرقی میكند مهر گرد باشد یا چهار گوش گفت ببینید من پیش نماز هستم یك بار كه پیش نماز بودم مهرم گرد بود چسپید به پیشانیام افتاد و رفت جمعیت پشت سرم بود من فكر كردم چه خاكی به سرم كنم دیگر تصمیم گرفتم مهر چهار گوش بخرم یك مهر نماز باید روی آن مدیریت بشود ما الان خانه میسازیم سنگین اما چون مخ مدیریتمان و توجه به نسل فقیر در ما نیست حتی فامیلهای خودمان را نمیتوانیم. . . دنیای ورزش جوان هایمان مثلاً گاهی توی فشار جمعیت از بین میروند بخاطر. . .) همین بازیهای بین المللی اگر پول بلیطاش را خرج ازدواج ورزشكارها بكنند توی هر بازی كه راه میافتد بیست سی تا از این ورزشكارها هم داماد میشوند هم گل میزند هم پول ندارد هم خواهرش جهازیه ندارد یعنی همه گرسنه تنبك میزنیم یك مقداری خلاصه از منارها از علماتها از تجملات یك مقداری باید یك فكری كرد نمیدانم باید چه كرد من در حد یك طلبه بنا دارم چند جلسهای اینها را نخ نخ كنم یك گوشههایی بزنم(شاید آن كسی كه دارد بنایی میكند بگوید این راست میگوید پس ما كنار خانهمان یك سوئیت بسازیم خیلیها ویلا ساختهاند جاهای خوش آب و هوا ولی نقاشی ویلا جوری است كه جز یك خانواده توی آن عذاب میشود و حال اینكه میشد اینرا جوری ساخت كه من كه میروم لذت ببرم این آقایی هم كه فقیر است همسایه است بگوئیم آقا این كلید یك تك اتاق است آب و هوایش هم خوب است توی تابستان دو شب هم تو بگیر بخواب كار به زن و بچه من هم ندارد در آن جداست راهش هم جداست سرویس آن هم جداست یك چیز بیست متری كنار ویلا بسازیم حالا كه شما توی یك ویلای چند هزار متری لذت میبری یكی از فقرای محله یكی از بستگان هم یك شب جمعه یك آب و هوای خنك بخورد تصمیم نگرفتهایم كه كمك كنیم هنوز نیت نكردهایم اگر نیت كنیم همه با هم مشكل ازدواج مشكلتر از جنگ نیست.) خدیا یادمان بده. . . الله اكبر چه دعای قشنگی است(اهدنا الصراط المستقیم) خدایا یادمان بده كه وظیفهمان چیه و كشور ما رهبر ما جوانهای ما ناموس ما نسل ما دین ما رهبر ما دولت ما امت ما آبروی ما هر چه كه به ما دادهای در پناه امام زمان حفظ بفرما. این نسل آسیب پذیر را از همه آسیبها حفظ بفرما. خدایا گرههای ازدواج را باز و آسان بفرما. غلها مراد من از غل یعنی خرافات غلهایی كه خودمان به گردن خودمان انداختهایم (;الْأَغْلَالَ الَّتِی كَانَتْ عَلَیْهِمْ) (الأعراف/157) قرآن میفرماید اینها خودشان به گردن خودشان غل انداختهاند غلها را از گردن ما از گردن جامعه ما آداب و رسوم غلط را خرافات را از فرهنگ ما برطرف بفرما. والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 101