نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 104
بسم الله الرحمن الرحیم الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
موضوع بحثی كه دنبال میكردیم بحث ازدواج بود و گفتیم كه ازدواج خیلی مسئله مهمی است یعنی یك مسئله… اینطور نیست كه فقط مسئله شهوت باشد پیرها نیازشان به همسر كمتر از جوانها نیست آدمهای جوان همسر را برای یك كار میخواهد آدم پیر همسر را برای چند تا كار میخواهد یعنی انسان انس میخواهد انسان دوست دارد كه عشقاش را به كسی بریزد با یك كسی مانوس بشود همدم میخواهد انسان بدون انس نمیشود.
1- نیاز طبیعی انسان به انیس و همدم
در یكی از این كشورها یك كسی سگی داشت گفتم چرا با این سگ زندگی میكنی؟ گفت سگ وفادار است بچه هایم همه ول كردهاند و رفتهاند من هستم و این سگ. آن كسی كه آدم گیرش نمیآید سراغ سگ میرود مثل اینكه بچهای كه شیر مادرش را نخورد سر شیشهای میمكد چون این میخواهد بمكد شیر مادر گیرش نیاید سر شیشهای میمكد. اگر بچه غذای سالم نخورد غذای آلوده میخورد اگر رفیق خوب گیرش نیاید میرود سراغ رفیق بد این ظرف خالی باید پر بشود انسان نیاز به همسر دارد حالا بحثمان این بود كه این نیاز را كی باید حل كند گفتیم دولت به تنهایی نمیتواند اصولاً كارهای دولتی هر چه بیشتر دولتی بشود توفیقات آن كمتر است. من یكوقت تصمیم گرفتم تجربههای تبلیغی خودم را منتقل كنم به طلبهها فرض كنید ساعت پنج بعداز ظهر تصمیم گرفتم گفتهها و نوشتههای خودم را دیدم سر فصل هایش را نوشتم زنگ زدم به رادیو كه بیایند ضبط كنند نوار كاست گفتند تعطیل است گفتم به دو تا از این كارمندها بگوئید كه دو ساعت اضافه بایستد پولی به آنها بدهید اضافه كار ساعت نه شب كه صدا و سیما تعطیل بود رفتیم تا حدود یازده شب رفتم توی استودیو تنهایی پر كردم آمدم بیرون زنگ زدم به دو سه نفر بانی پیدا كردیم نوار گرفتیم زنگ زدیم به كارخانه نوار به اندازه یك كامیون نوار خریدیم سریع دادیم تكثیر كردیم دادیم به ائمه جمعه و طلبهها و دفتر تبلیغات و سازمان تبلیغات حدود صد هزار تا این نوار را پخش كردند از وقتی تصمیم گرفتم تا وقتی پخش كردم چند ساعتی بیشتر طول نكشید حالا همین را بدهی دست یك وزارتخانه اول میگویند طرح بدهید بعد میگویند برود توی كمیسیون بعد میگویند ارزیابی بعد میگویند نظارت بعد میگویند جمع بندی بعد میگویند هماهنگی بعد میگویند تأمین اعتبار بعد میگویند مناقصه و مزایده بعد میگوید مسئول خرید بعد میگویند ورود به انبار بعد میگویند كارت خروج كاری كه بنده پنج ساعت یا ده ساعت یا كمتر یا بیشتر كردم به هر وزارتخانهای بدهی شش ماه طول میكشد خیلی از كارهای دولتی فشل است یك كسی گفت پشه كه گرفتی بكشی یك سنجاق از لب كتات بیرون میكشی از فاصله بیست سانتی هفت بار سنجاق را به چشم راست پشه میزنی وقتی چشم راست او از بین رفت روی چشم چپ آن اثر میگذارد وقتی چشم چپ او هم از بین رفت دیگر نمیتواند پرواز كند و وقتی كه پرواز نكرد دیگر نمیتواند تامین غذایی كند به مرور ایام میمیرد گفت بابا ولم كن پشه را همچیناش كنی میمیرد. گاهی اینقدر كارها را لفت میدهد… كاشان ما یك كسی سوار الاغ شد الاغ راه نمیرفت اینقدر به این الاغ زد كه هه هه هه هه كرد آخرش گفت اینقدر پایم را از اینطرف آوردم از آنطرف آورده بودم الان رسیده بودم. اگر میخواهید كار بشود گیر آداب و رسومی كه توی خانه هاست و توی اداره هاست نباشید این قیدها را برداریم درست میشود یك آدم جوهر دار به اندازه یك گردان آدم به درد میخورد و یك گردان آدم بی جوهر به درد یك آدم جوهر دار نمیخورد باید آدم عاشق باشد كاردان باشد انگیزه داشته عشق داشته باشد بعد اگر اخلاص داشته چی میشود… چون قرآن گفته است كه اگر اخلاص داشته باشی ما مددهای غیبی هم میفرستیم الهام میكنیم كمك میكنیم.
2- لزوم تشكیل ستاد ملی ازدواج
یك ستادی میخواهد و این ستاد دیگر حقوق بگیر نباشند یعنی مثل ظهر عاشورا كسی حقوق نمیگیرد هر كسی سر كار حقوقاش است كارش كه تمام شد میرود خانه این ستاد دیگر نباید یك مدیركل و یك روابط عمومی و یك چی و یك چی… همه… ستاد اقامه نماز ده دوازده تا اتاق بیشتر ندارد دیدم زدهاند اتاق رئیس اتاق قائم مقام دفتر آبدارخانه گفتم اینجا چند تا اتاق بیشتر ندارد یك نگاه كه میكنی میفهمی این كجاست. یك كسی یازده تا كتاب داشت گذاشته بود توی تاقچه اسامی آنها را نوشته بود و زده بود آنطرف اتاق بعد هر كتابی میخواست میرفت از روی لیست نگاه میكرد میخواند مثلاً شماره هفت گفتم بابا یازده كتاب كه اینقدر بازی ندارد نگاهش كن بردار. خدا میداند اینقدر اداری شدهایم كه اگر از این اتاق به اتاق بغلی بخواهند بگویند اینرا مینویسند تایپ میكنند شماره میزنند ابلاغ میكنند كه شما فردا در جلسه تشریف داشته باشید من دیدم یك زنی از شوهرش توی روزنامه تشكر كرده بود خوب شما كه توی خانه هستی از شوهرت تشكر كن مرد میخواهد از زنش تشكر كند خوب توی خانه از زنت تشكر كن مثل اینكه نیت كردهایم عمر خودمان را آتش بزنیم پول خودمان را و پول دولت را هم آتش بزنیم گاهی وقتها جوری پول خرج میكنند كه اگر به ما گفته بودند تو را خدا پولها را آتش بزن از این بهتر نمیشد آتش زد. برای ازدواج چه كنیم: غیر دولتی، افراد با انگیزه، مجانی، آبرومند، كاردان و باتجربه، حالا این ستاد چه كند؟ فتاوای مراجع و قوانین یك فتواهایی از مراجع بگیریند فتواها و قوانینی كه كار را آسان كند چون ما گاهی وقتها گیر قانون داریم و گاهی وقتها گیر فتوا داریم این گیرهایش را باز كنند.
3- نذر برای ازدواج جوانان نیازمند
یك گروه میخواهد جذب كمكهای مردمی كمكهای مردمی خیلی زیاد است اصلاً هر دختر و پسری پدر و مادرش نذر كند كه اگر این دختر من به سلامتی رفت خانه بخت اگر انشاءالله پسر من یك همسر خوب گیرش آمد به شكرانه این من یك پسر و دختر فقیر را خرج دامادیش یا جهازیهاش را میدهم به شكرانه اینكه من رفتم مكه و برگشتم یك نفر را مشهد امام رضا(علیه السلام) میفرستم نذر كنیم این كار بیاید توی نذرها شما كه سه تا بچهات رفتند فرض كن بچه چهارمیات است اگر چهار تا بچه داشتی چه میكردی فرض كن چهار تا بچه داری این افرادی كه متمكن هستند میتوانند هر دو سالی سه سالی بعضیها به قدری وضع مالیشان خوب است كه میتوانند ماهی یك نفر را خانه بخت بفرستند بسیار آدم داریم ماهی یك جهازیه دادن مثل یك دانه سیگار میماند معاملات سنگین میكند درآمدهای خوبی دارد. فكر نكنید ثوابش هم كم است. اوایل انقلاب بعضی از مدارس دستشویی نداشت بچهها میرفتند مدرسه… شاید الان همه داشته باشیم بچه ادرارش را نگه میداشت كه ظهر برود خانه خوب نگه داشتن ادرار خیلی خطرناك است حدیث داریم اگر رفتی مسجد ادرارت گرفت وضو هم داری اما اگر دو مرتبه بروی وضو بگیری دو مرتبه برگردی نماز جماعت تمام میشود اسلام میگوید بگذار نماز تمام بشود و شما برو وضو بگیر دستشویی برو جماعت را از دست بده فرادی بخوان كه ادرارت را نگه نداری حتی اگر كسی در حال ادرار نماز بخواند نماز او قبول نیست. صحیح است ولی قبول نیست مثل اینكه شما آب میآوری ولی من نمیخورم آب آوردن شما كار درستی است اما من نمیخورم خدا قبول نمیكند. من از اول انقلاب معاون وزیر بودم به وزیر گفتم بعضی از مدارس ما دستشویی ندارد بسازید گفت بودجه نداریم آن زمان بودجه نبود خیلی وضع خطرناك بود افرادی آمدند گفتند آقای قرائتی بیا صبحت كن گفتم به شرطی میآیم كه شما ده تا مستراح بسازی گفت شما بیا ما میسازیم گفتم نه شما پولش را بده به من هم نده كه فردا بگویی قرائتی به اسم مستراح پول میگیرد جیب خودش میگذارد برو بده به انجمن اولیاء و مربیان ما صدها هزار تومان هی دستشویی ساختیم و سخنرانی كردیم یكی آمد گفت آقای قرائتی معلوم میشود كه پول ما قابلیت ندارد گفتم اگر شك داری ثواب سخنرانی من مال تو و ثواب دستشویی ساختن تو مال من این كارها خیلی ثواب دارد. من یك سال روحانی كاروان حج بودم البته از آن سال به بعد دیگر روحانی حج نشدم به قصدهای دیگر رفتم ولی یك سال روحانی شدم چون روحانی باید خیلی زبل باشد باید حاجیها را ببرد طواف بدهد من هم بلد نبودم یادم هست یازده نفر را بردم یكی یكی گم كردم آن سال خانم خودم هم بود خانم خودم را گم كردم بعد آمدم و كفش هایم را هم گم كردم ولی یك سال كه روحانی بودم در حج یك كاری هست كه حالا نمیدانم غلط است یا درست شاید درست باشد و شاید هم غلط اینست كه زن و مردها را از هم جدا میكنند مثلاً میگویند طبقه سوم مال زنها و طبقه چهارم مال مردها یك زن و شوهری بودند جوان بودند اینها را از هم جدا كرده بودند یك مرد گفت این چه قانونی است كه ما را از هم جدا میكنند؟ گفتم میخواهید با هم باشید گفت بله گفتم خوب این اتاق آخوند است آخوند یك اتاق خصوصی دارد چرا؟ بخاطر اینكه مثلاً یكی میخواهد حمد و سوره درست كند خوب این نمیتواند در جایی كه چهار نفر خوابیدهاند بیاید حمد و سوره درست كند پزشك اتاقاش جداست گفتم این اتاق مال من است من هم تا دو سه ساعت نیستم كلیدش را بگیر با خانمتان با هم باشید برگشتم اینقدر به من دعا كرد كه گفتم شاید ثواب این اتاق خالی كه من دادم به این زن و شوهر از همه آخوندی من در عمرم بیشتر باشد شما فكر نكنید كه نذر فقط مال نذر امام حسین(علیه السلام) است شما یك دختری را عروس كنید یك پسری را داماد كنید شاید ثواب آن از بسیاری از كارهای دیگر… گاهی ثواب مدرسه سازی از مسجد سازی بیشتر است گاهی مدرسه داریم مسجد سازی ثوابش از مدرسه سازی بیشتر است.
4- استفاده از خمس و زكات برای ازدواج نیازمندان
زكات، شما نمیدانید درآمد زكات چقدر است؟ زكات دیمی بیشتر است چون پول موتور و چاه نمیدهد ما چند تن گندم داریم هر پانزده كیلو یك كیلو چقدر میشود؟ بنده یك وقت حساب كردم دویست و پنجاه میلیارد تومان فقط زكات گندم است غیر از جو و طلا و نقره و فلان واقعاً اگر زكات بدهیم… حدیث داریم امام فرمود اگر مردم زكات بدهند روی زمین فقیری باقی نمیماند. درآمد خمس، بیست درصد سرمایه مال خمس است بازار تهران چقدر خمس دارد بازار قم و كاشان… بیست درصد این سرمایهها خمس است چند درصد خمس میدهند خمس را میشود از مراجع اجازه گرفت حداقل بخشی از آنرا… زكات را میشود نذر را میشود وصیت را میشود شما مثلاً میخواهی برای هر بچه ده میلیون بگذاری به هر بچه نه میلیون بده اینكه فرقی نمیكند بچههای محله هم حق دارند فكر نكن كه از مخات پیدا كردهای قارون میگفت مال مخ من است مدیریت اقتصاد خدا میگوید جان ننهات خیلی از تو باسوادتر و گردن كلفتتر بودند و به جایی نرسیدند كسی چیزی را از خودش نداند. (;إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی) (القصص/78) یعنی علمی توی كله من هست. هر كسی ثلث مالاش را میتواند بدهد، كفاره، انفاق، ما اگر پول یك روز نفتمان را بدهیم به مسجدهای ایران تمام مسجدهای ما سوپر دولوكس میشوند خادم مشكل دارد آقا مشكل دارد فرشهایش را پنج هزار پنج هزار جمع میكنند برای فرش شویی یعنی واقعاً شهرداریها نمیتوانند فرش مسجدها را سالی یكمرتبه بشورند؟ البته كارهای خوبی كردهاند خدا پدرشان را بیامرزد ما باید اینجا تشكر هم بكنیم از خیلی از آنها.
5- نقش شهرداریها در ساخت سالنهای چند منظوره
بعضی از استانها شهرداریهای آنها مقداری پول داده است آموزش و پرورش هم گفته است هر چه شهرداری بدهد من هم میدهم سالن بسازیم آنوقت سالن چند منظوره من اصفهان بودم شورای شهرش گفت من اینقدر برای سالن میدهم بعد آموزش و پرورش هم كمك كرد برای مدارسی كه سالن نمازخانه نداشتند سالن ساختند آنوقت اصفهان یك شهر توریستی است مردم میخواهند بروند اصفهان را ببینید پول هتل هم ندارند تابستان كه میشود عید كه میشود مدرسهها تعطیل است ما اگر صد تا سالن بسازیم ایامی كه بچهها هستند نماز میخوانند ایامی هم كه تعطیل است در سالن توی خیابان باز میشود این آقایی كه از سنندج آمده اصفهان را ببیند روزها تاب میخورد توی اصفهان شب هم میآید تو سالن فردا هم بر میگردد یك اصفهان را بازدید میكند پول مسافرخانه را نمیدهد. توی محله میخواهند عقد یا عروسیای باشد پول ندارند عقدشان را توی سالن دبیرستان میگذارند هیچكدام از این كارها محال نیست ما باید تصمیم بگیریم كه ازدواج را آسان كنیم امام صادق(علیه السلام) فرمود ازدواج را آسان كنید پنجاه درصد مفاسد حل میشود معتاد میشود بعضی هایش بخاطر این است كه همسر ندارد تنبل است توی خانه كار نمیكند بخاطر این است كه زنی ندارد بگوید بلند شو برو یك نان بگیر بیاور اگر زن به آدم بگوید برو نان بگیر و بیاور این هم بالاخره میرود بعضی زنها مردشان را بكار میگیرند و به فعالیت وادار میكنند. تشكیل هیئتی از علما، پول گرفتن هم هنر میخواهد گاهی وقتها…
6- جمع آوری كمكهای مردمی از طریق افراد سرشناس
ما آخوند داریم كه یك ساعته میتواند میلیاردها پول بگیرد آخوند هم داریم كه هیچی نمیتواند بگیرد خود پول گرفتن هم هنر میخواهد مقام معظم رهبری میفرمود پدر من… پدر ایشان از علما بود پنج تا اجازه اجتهاد داشت از نجف، میگفت زمان رضا شاه پاسدارهای زمان شاه من را بغل كردند سوار جیب كردند كه تبعید كنند آیت الله خامنهای میگفت بابام را كه سوار كردند دیدند كه به خانه خبر ندادهاند هیچی پول جیب او نیست میگفت مسافت هم جاده خاكی بود گفت خوب سفر كه طولانی است من برای شما قصه میگویم یك خورده قصه گفت پاسدارها هم خندیدند بعد مسئله گفت بعد نماز گفت بعد حدیث گفت تا قصه را به خمس كشید گفت آیه و حدیثاش این است اگر كسی خمس ندهد چی است و… اگر كسی ندارد میتواند دست گردان كند مثلاً شما هزار تومان خمسات میشود نداری بدهی صد تومان به من خمس بدهی من قبول میكنم بعد به تو قرض میدهم بعد اینرا كه گرفتی مالك شدی اینرا به نیت خمس به من بده میشود دویست تومان میگفت دست گردان كردیم و خلاصهاش آن صد تومان آخر را برای اینكه پولات حلال بشود هر چه میخواهد بده پاسداره گفت این صد تومان آخر مال تو میگفت پدر من اینقدر هنر داشت كه توی راه تبعیدی توی ماشین جیب توی جاده خاكی از پاسدار رضا شاه پول گرفت گذاشت توی جیباش به این میگویند آخوند! مسئله اینكه در چه زمانی… ما یك رفیق داشتیم هر وقت زمان جنگ دویست سیصد تا شهید راه میافتاد آنوقت میرفت توی مسجد میگفت دیدید دویست جنازه شهید را آنوقت برای بنیاد شهید یا عملیات جنگها پول میگرفت پول ویژه میگرفت منتهی آن روزی كه شهید میآوردند ما باید حساب كنیم كه… بخصوص اگر پول دست خودشان خرج بشود یكوقت میگویم پول را به من بده یكوقت میگویم من راهنمایی میكنم خودت خرج كن الان هفتصد تا مسجد توی جادهها ساخته شده است اما یكیاش را من نساختهام میآیند میگویند من یك نذری دارم میگویم آقا نذر شما سه میلیونی است یا صد میلیونی اگر سه میلیونی این كار را بكن اگر صد میلیونی است این كار را بكن میگوید تو برای من چكار میكنی؟ میگویم من موانع را برطرف میكنم یعنی اگر وزارت راه گیر قانونی داشت یا جنگل بانی گاز برق به مسئولین میگوئیم چون ایشان مسجد میسازد و غرضی هم ندارد برای مسافرین میخواهد بسازد یك كمكی از طرف مسئولین به او بشود میشود از بعضی… گاهی وقتها یك هنرمند یك شاعر گاهی وقتها یك پدر شهید گاهی وقتها یك استاد دانشگاه این هم كدش معین است یعنی یك جا ممكن است یك كشتی گیر بتواند پول جمع كند یك جا ممكن است یك فوتبالیست بتواند پول جمع كند بعضی از اینها اینقدر عزیز هستند كه توی یك جلسه میتوانند پول خوبی بگیرند.
7- فراهم كردن زمنیههای شادی در مجالس عروسی
خبررسانی از پیشرفت ها، بسیاری از كارهای خوب توی كوچهها و محلهها میشود كه دیگران نمیدانند خبررسانی مسئله مهمی است. گرفتن تجربه ها، تهیه سرود مناسب بالاخره عروسی یك شادی میخواهد حضرت زهرا(علیها السلام) را كه میبردند خانه حضرت علی(علیه السلام) پیغمبر فرمود یك رجزی بخوانید تكبیر بگوئید وقتی پیغمبر وارد مدینه شد با آهنگی رجز خواندند رجز و شعر و سرود داریم منتهی گران است من خودم دخترم میخواست عروس بشود دختر آخرم شب تولد امام حسین(علیه السلام) هم بود تهران هر جا رفتیم دیدیم اینهایی كه شعر قشنگ میخوانند توی بورس هستند و از قبل اینها جایی قول دادند به دامادم گفتم خودم میخوانم گفت صدا كه نداری گفتم مگر بنا نیست كه بخندانیم؟ هم حدیث میخوانیم هم بخندند و ختم پدرم را هم خودم منبر رفتم دیدم پول بدهم به كی كه منبر برود تازه آن آقایی كه منبر میرود پدر من را كه نمیشناسد من كه پدرم را بهتر میشناسم من هم توی ختم پدرم منبر رفتم و هم توی عروسی دخترم سخنرانی كردم یك چیزی گفتیم هم قرآن بود و هم قشنگ حالا برایتان بگویم كه چی گفتم، گفتم ما سه تا رابطه توی قرآن داریم یكی اینكه رابطه پیامبر با مردم دوم رابطه مردم با پیامبر سوم رابطه عروس و داماد رابطه پیامبر با مردم رحمت است قرآن میفرماید (;وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ) (الأنبیاء/107) تو رحمت هستی برای عالمیان رابطه مردم با پیغمبر مودت است آیه داریم مزد پیغمبر این باشد (;إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى) (الشورى/23) شما اهل بیت را دوست داشته باشد رابطه عروس و داماد، قرآن میفرماید هم رحمت است و هم مودت (;وَجَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً) (الروم/21) رابطه پیغمبر با ما رحمت است، رابطه ما با پیغمبر مودت، رابطه عروس و داماد مودت و رحمت است. بغل مدرسه فیضیه یك حمام بود حمامی پیر بود و چاق بود و كور از همه پنج ریال میگرفت آن زمان از طلبهها سه ریال میگرفت منتهی چون كور بود نمیفهمید كی آخوند است و كی كت و شلواری اینكه لنگ میداد سر حمام میگفت زكی یعنی شیخ سه ریال بگیر یكی از طلبهها میگفت ما آمدیم پول بدهیم كسی نیست بگوید زكی خودم گفتم زكی یعنی سه هزار گذاشتم خودم گفتم حالا ما خودمان میتوانیم خیلی مشكلات را خودمان حل كنیم. توی عروسیها كسی نیست كه یك خاطره شیرین داشته باشد نه اینكه حالا دست بیندازیم یه زبان كردی و لری و كاشانی و یزدی حرف بزنیم چرا دیگران را مسخره میكنیم بلند شو یك خاطره بگو ما اصلاً بلد هم نیستیم بخندیم گاهی هم كه میخواهیم بخندیم خندهمان با گناه و تحقیر و دست انداختن با غیب و تهمت است یعنی خندهمان لابلای هزار تا گناه است ما باید یك كلاس بگذاریم كه چطور بخندیم من یكوقت توی تلویزیون بلد نیستیم سبزی بخوریم یك سبزی كه میخوریم سه بار پول گِل كشی میدهیم یك بار كامیون سبزی را با گِل از خارج شهر میآورد توی میدان كه پول گل را از ما میگیرد بعد وانت میرود توی میدان سبزیها را با گل میآورد توی بقالی باز آن بقال میخرد بعد ما میوریم دو كیلو میگیریم نیم كیلوی آنرا میخوریم باقیاش گل میریزیم توی سطل زباله شهرداری این گلها را برمی دارد میبرد توی بیابان. نیم كیلو سبزی كه میخواهیم بخوریم چهار بار پول گل كشی میدهیم. سرودهایی درست كنیم پر محتوا وظیفه عروس وظیفه داماد چه چیزهایی زندگی را شیرین میكند آنوقت این سرودها باشد خیلی از هزینهها را كم میكند. باید یك نهضتی راه بیفتد كه بی همسرها را همسردار كنیم قیدها را برداریم.
8- مهریّه واجب است ولی جهیزیّه، نه
دادن مهریه واجب است ولی دادن جهیزیه واجب نیست مهریه دین است كی داد كی گرفت یعنی چه؟ بنویس پانصد تا سكه بابا تو تا آخر عمرت سرت را هم بكوبی به دیوار پانصد تا سكه گیرت نمیآید چرا با هم شوخی میكنید بگوئید من شغلام این است با هم راست حرف بزنید در ثانی آن پانصد سكه را ده تا الان بده چهارصد و نود تا را بعداً بده یك خورده… ده تا را الان بده كه ما جهازیه دخترمان را جور كنیم شما اگر نیتات این بود كه ما مهر را میگوئیم اما نمیدهیم این انگار با خانماش زنا میكند اینطور نیست كه كی داد و كی گرفت این دین است واجب است مهریه جدی است آدم وقتی قصد میكند باید جدی بگیرد. خدایا تو را به حق محمد و آل محمد به ما یاد بده كه چه جوری فكر كنیم(اهدنا الصراط المستقیم) در گفتن در عمل در تحصیل در قوانین در اصلاح قوانین در روابط در قطع روابط ما را به راه مستقیم هدایت بفرما. والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 104