نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1076
1- تلاش براي رشد ايمان و عمل 2- بازگشت از گناه و جبران و اصلاح گذشته 3- قيامت، روز شادي خوبان و گرفتاري بدان 4- قيامت، روز قطع همهي وابستگيها و دلبستگيها 5- قيامت، روز قطع پيوندهاي خانوادگي و خويشاوندي 6- گذشت در دنيا، زمينهي گذشت خداوند در قيامت 7- مسئوليت والدين در برابر فرزندان
موضوع: توبه و اصلاح، راه تربيت اسلامي
تاريخ پخش: 10/06/89
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمدلله رب العالمين، بعدد ما احاط به علمك! اللهم صل علي محمد و آل محمد! الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بينندگان عزيز بحث را رمضان 89 و روز بيست و يكم ماه رمضان ميشنوند. روز قدر هم مثل شب قدر، مهم است. موضوع بحث ما در اين رمضان بحث تربيت بود، انواع تربيتها، تربيت اخلاقي، تربيت اجتماعي، تربيت سياسي، تربيت… ابزار تربيت، اهميت تربيت، يكي از چيزهايي كه در تربيت مهم است، مسئلهي ايمان به معاد مبدأ است. اگر كسي ايمان به خدا و قيامت داشته باشد، قانوني هم نباشد، پليسي هم نباشد، قوهي قضاييه هم نباشد، به خاطر ايماني كه دارد، بسياري از خلافها را انجام نميدهد. البته به خاطر ايماني كه دارد، خودش… منتها ايمان درجه دارد. قرآن ميفرمايد كه: («وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُون») (بقره/4) يعني بالاترين درجهي ايمان! يقين! حضرت امير(ع) فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً» (شرح نهجالبلاغه/ص7) من به عاليترين درجهي يقين رسيدم.
1- تلاش براي رشد ايمان و عمل
صرف اينكه ما مسلمانيم و ايمان داريم و شيعهي اميرالمؤمنين(ع) هستيم، كافي نيست. اگر مقام معظم رهبري ميفرمايد: «همت مضاعف، كار مضاعف» اين در دعاها هست. در قرآن هست. قرآن ميفرمايد: («) يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا» (نساء/136) اي كساني كه ايمان داريد، ايمانتان را تقويت كنيد. مضاعف! قرآن اول ميفرمايد: («وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ») (بقره/155) بعد ميگويد صابر كم است، («لِكُلِّ صَبَّار») (ابراهيم/5) قرآن ميفرمايد اين سواد ليسانس و فوق ليسانس كم است.(«وَ قُلْ رَبِّ زِدْني عِلْما»)(طه/114) امام سجاد(ع) ميفرمايد مضاعف! امام سجاد(ع) ميفرمايد: «وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَان، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِين» (صحيفه سجاديه/ص92) يعني يقين نه! «أَفْضَلَ الْيَقِين» به كار حسن قانع نيستيم. («يَقُولُوا الَّتي هِيَ أَحْسَنُ») (اسراء/53) بهترين حرف را بزنيم. همين كه خدا كارهايش احسن است.(«أَحْسَنِ تَقْويمٍ») (تين/4) («أَحْسَنُ الْخالِقين») (مؤمنون/14) («أَحْسَنَ الْحَديث») (زمر/23) تو هم كارهايت درجهي يك باشد. به درجهي دو و سه قانع نشويد.
يكي از ابزارهاي تربيت همين الگوهاست. ما اگر الگويمان اميرالمؤمنين(ع) باشد… به امام سجاد(ع) ميگفتند: خيلي در عبادت خودت را به زحمت مياندازي؟ ميگفت: من كجا و علي كجا! نقش الگو! خدا را شكر كه ما الگويمان اميرالمؤمنين(ع) است. يك روز پيغمبر(ص) نمازش را خواند و بعد از نماز ديد يك جواني رنگش پريده است، فرمود: جوان حالت چطور است؟ گفت: به يقين رسيدهام! يقين! چون روايت داريم كه يقين را به هر كسي نميدهند. حج خيليها ميروند، پول خيليها دارند، كربلا خيليها ميروند، نماز خيليها ميخوانند، اما يقين؟ اين جوان گفت: من يقين دارم! فرمود: چطور يقين داري؟ گفت: ديشب خواستم بخوابم، انگار جهنم را ميبينم! خوابم نبرده است. فرمود: بلي! اين علامت يقين است. كه انسان ولو پليس هم نباشد، تبصره و آييننامه و اضافه كار و قانون و هيچي هم نباشد، خود ايمان او را ميسازد. ما يك مقدار راجع به…
2- بازگشت از گناه و جبران و اصلاح گذشته
يكي از ابزار تربيت اين است كه انسان از كارهاي خلافش دست بردارد. توبه! بييندهها شب نوزدهم و بيست و يكم را پشت سر گذاشتهاند، يك شب ديگر مانده است، كه شب قدر هم به احتمال قوي شب بيست و سوم است. توبه! توبه يعني چه؟ يعني بياييم و قرآن سر بگيريم و فقط گريه كنيم؟ اين قرآن است. همه هم قبول داريم. در قرآن كلمهي توبه خالي نداريم. ميفرمايد: («تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحا») (مريم/60) («تابُوا وَ أَصْلَحُوا») (بقره/160) («) تابُوا … وَ بَيَّنُوا» (بقره/160) اگر چيزي را كتمان كردي، («بَيَّنُوا») بيان كن! اگر خلاف كردي («أَصْلَحُوا») اصلاح كن! اگر كسي توبه ميكند، بايد در اخلاقش در لباسش و… نميشود بگوييم هم مسجد ميآييم و قرآن سر ميگيريم و بعد از بيست و يكم و شب قدر و بعد از ماه رمضان هم باز همان لباسهاي قبلي را ميپوشيم. در عملش، در دوستش، در مجلسهايي كه ميرود، در حرفهايي كه ميزند، توبهي خالي ما در اسلام نداريم. هر جا ميگويد: («تابُوا») ميفرمايد: («تابُوا وَ أَصْلَحُوا»)، («تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحا»)
خوب! روز قيامت چطور انسان حاضر ميشود؟ يادي از مرگ و از قيامت بكنيم. بالاخره حدوداً هزار آيه در قرآن براي معاد هست. از اين هزار مورد بيست موردش را… شب قدر شبي است كه قرآن نازل شده است. با قرآن آشنا شويم. روز قيامت چطور حاضر ميشويم. اصل حاضر شدنمان كه قطعي است. از همين خاك است. («مِنَ الْأَجْداث») (يس/51) («الْأَجْداث»)(«جدث») يعني قبر! («مِنْ مَرْقَدِنا هذا») (يس/52) قرآن ميگويد: («مِنَ الْأَجْداث») يعني از قبر بيرون ميآييد. («مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا»)، كسي ما را از قبر… («وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَت») (انفطار/4) ما از همين خاك بيرون ميآييم. معاد جسماني است؟ قطعاً!
3- قيامت، روز شادي خوبان و گرفتاري بدان
نحوهي حضور؟ خوبها يك طور حاضر ميشوند و بدها يك طور! اما خوبها («يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِم») (حديد/12) نور در مقابلشان است. خوبها («يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذينَ آمَنُوا») (تحريم/8) خداوند پيغمبر و مؤمنين را در قيامت خزي و خوار نميكند. («تَبْيَضُّ وُجُوهٌ») (آلعمران.106) صورتها ميدرخشد. («جُوهٌ يَوْمَئذٍ مُّسْفِرَةٌ، ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ») (عبس/38و39) ميخندند. به هم بشارت ميدهند. خوبها در قيامت ميبينند، عجب! ميارزيد كه چند سالي دندان بر روي جگر گذاشتيم و اين لقمه را نخورديم و اين حرف را نزديم، رابطهمان با اين آدم فاسد قطع شد، اين آهنگ و نوار و ماهواره را گوش نداديم، بالاخره يك مقداري دندان بر روي جگر گذاشتيم، عوضش چه دنيايي! («ضَاحِكَةٌ») ميخنديم. («مُّسْتَبْشِرَةٌ» )به هم بشارت ميدهند. («يَسْعى نُورُهُمْ») اينها خوبها هستند.
اما بدها! هر چه ميخوانم از قرآن است. 1- قرآن ميفرمايد كه: («وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى») (حج/2) اصلاً مانند آدمهاي مست هستند. ديگر چه؟ («جَرادٌ مُنْتَشِرٌ») (قمر/7) مانند ملخ پخش شدهاند. («كَأَنَّهُمْ إِلى نُصُبٍ يُوفِضُونَ») (معارج/43) يعني انگار با عجله به سمت يك تابلويي ميروند. انگار دارند ميدوند. («كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ») (قارعه/4) مانند پروانه در هم و بر هم هستند. («يَوْمَ يَفِرُّ المَْرْءُ مِنْ أَخِيهِ، وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ») (عبس/34و35) از هم فرار ميكنند. («يَوْمٌ عَسِيرٌ، عَلىَ الْكَافِرِينَ غَيرُْ يَسِيرٍ» )(مدثر/9و10) روز سختي است. («يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شيباً») (مزمل/17) الله اكبر! بچه پير ميشود. چقدر بايد سخت باشد؟ يعني بچهاي كه هنوز ريشش در نيامده است، انگار ريشش سفيد ميشود. يا از نظر زمان اينقدر طول ميكشد، كه در آن روز بچه پير ميشود، يا فشار مشكلات به قدري زياد است كه…
چون اين دو رقم معنا دارد. قرآن ميگويد كه روز قيامت روزي است كه بچه پير ميشود. بچه پير ميشود يعني چه؟ يعني اين قدر روز طولاني است كه بچه جوان ميشود و جوان پير ميشود؟ روز طولاني ميشود؟ روز طولاني باشد، خطر است. يا بچه پير ميشود، براي اين است كه فشار مشكل است؟
روز قيامت («يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ») (غافر/51) همه شهادت ميدهند. خداوند ميگويد: من ديدم! پوست بدن حرف ميزند. قرآن ميگويد: انسان به پوستش ميگويد چرا بر عليه من شهادت ميدهي؟ ميگويد: دست خودم نيست. همينطور كه در اين دنيا گوشت زبان حرف زد، در قيامت اين گوشت حرف ميزند. براي قدرت خدا فرقي نميكند، اين گوشت و آن گوشت، هر دو گوشت است. هشتاد سال با اين گوشت حرف زدي، حالا اين… زبان مهر ميشود. دست حرف ميزند. دست ميگويد كجاها رفتم، به چه كسي سيلي زدم، چه مالي را سرقت كردم، اين ايمانها آدم را از سرقت باز ميدارد. چشم ميگويد چه چيزهايي ديدم. پوست بدن ميگويد با كجا تماس گرفتم. پا ميگويد كجا رفتم. اينها هيچ كدامش حديث نيست و متن قرآن است. قيامت را باور كنيم.
آن وقت در روز قيامت كسي هست كه دستمان را بگيرد؟ در دنيا يازده مورد نخ داريم. همه نخها در قيامت پاره ميشود.
4- قيامت، روز قطع همهي وابستگيها و دلبستگيها
بسم الله الرحمن الرحيم. موضوع اصليمان تربيت است. بحث ما اين است كه راه تربيت توبه است كه دست برداريم. توبه هم به تنهايي نميشود، گريه توبه نيست. قرآن سر گرفتن تنها توبه نيست. با مسجد رفتن توبه نيست. مال مردم را خوردهاي؟ بايد بدهي! ظلم كردهاي؟ بايد عذرخواهي كني! توبه است. مسئلهي ياد ايمان و ياد قيامت است. اين آدم را تربيت ميكند. چون انسان در دنيا به يازده بند وصل است. يك، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت، نه، ده، يازده! همهي نخها پاره ميشود. يكي از نخها شفاعت است. در دنيا يك كسي ميآيد و شفاعت ميكند. واسطه ميشود. قيامت براي افرادي شفاعت نيست. آن كسي كه نماز نخواند، امام صادق(ع) فرمود: ما شفاعت نميكنيم. آن كسي كه در دنيا به سراغ قرآن نرفته است، ما شفاعت نمي كنيم. از شفاعت محروم است. («فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعينَ») (مدثر/48) شفاعت هست، اما به اين نميرسد. نخ شفاعت پاره ميشود. شفاعت هست، اما به اين نميرسد.
در دنيا گاهي آدم معذرت خواهي ميكند. ميگويد اين نخ هم پاره ميشود. («لا يَنْفَعُ الَّذينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُم») (روم/57) «ظَلَمُوا»ها و آدمهاي ظالم، معذرتشان سودي ندارد. قرآن ميفرمايد كه در دنيا اسبابي فراهم ميشود كه انسان را نجات ميدهد. («تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ») (بقره/166) همه اسباب نجات قطع ميشود. در دنيا رفيق رفيق را كمك ميكند. ميگويد در آنجا («لا يُغْني مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئا») (دخان/41) («مَوْلًى» )يعني رفيق! دوست از دوست حمايتي نميكند. در دنيا گاهي توطئه و برنامه و حيله و تدبير و سياستها آدم را نجات ميدهد، ميفرمايد: («لا يُغْني عَنْهُمْ كَيْدُهُم») (طور/46) («كَيْد») يعني نقشه! نقشهها هم هيچ تأثيري ندارد و بيخاصيت ميشود. در دنيا گاهي آدم پول ميدهد و سربازياش را ميخرد. ميفرمايد: («لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَة») (حديد/15) پول و فديهاي در كار نيست. در دنيا گاهي ميگوييم، اين را عوض من بگير. («لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْل») (بقره/48) كسي را هم عوض كس ديگر نميگيرند.
5- قيامت، روز قطع پيوندهاي خانوادگي و خويشاوندي
در دنيا گاهي مال و فرزند به درد ميخورد.(«يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ») (شعراء/88) گاهي پدر و پسر به درد هم ميخورند. ميفرمايد: («لا يَجْزي والِدٌ عَنْ وَلَدِه») (لقمان/33) گاهي در دنيا فاميل به درد ميخورد. قرآن ميفرمايد: («لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُم») (ممتحنه/3) («أَرْحام») صلهي رحم! فاميلها هم به درد نميخورند. در دنيا گاهي ميگوييم، من داماد چه كسي هستم، برادر زن چه كسي هستم، فلان شخص هستم، نسبتي دارم. ميفرمايد: («فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ») (مؤمنون/101) نسبتها هم قطع ميشود. انسان تنها ميشود. تمام اين زرنگ بازيها براي اين دو سه روز دنياست. اين جاست كه ميشود گل رنگ را به جاي زعفران فروخت. اينجا ميشود كه آدم مغازه را طوري رنگ آميزي كند كه مشتري رنگها را قاطي كند. اينجا ميشود كه آدم يك چيز قلابي و بدلي را جاسازي كند. در تمام اين طرحها و برنامهها… انسان تنهاي تنها ميشود.
خوب! نشستهايم فكر كنيم؟ سؤال ميكنند. از چه چيزي سؤال ميكنند؟ سؤال چقدر مشكل است. انسان مورد سؤال قرار دارد. خوب از چه چيزي سؤال ميكنند؟ 1- از همه! («فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلينَ») (اعراف/6) از پيغمبرها و غير پيغمبرها و از همه ميپرسند. از چه چيزي ميپرسند؟ از همه چيز ميپرسند. («عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ») (نحل/93) هر كاري كه كردهاي! ديگر چه؟ كارهاي مخفي را هم ميپرسند؟ ميگويد از كارهاي مخفي هم ميپرسند. («إِنْ تُبْدُوا ما في أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوه») (بقره/284) («تُخْفُوه») يعني مخفي! از كارهاي مخفي هم سؤال ميكنند. در هر كجا باشد، قرآن ميگويد اگر كاري را زير صخره انجام بدهيد، («فَتَكُنْ في صَخْرَة») صخره يعني سنگ! زير سنگ باشد(«أَوْ فِي السَّماواتِ») اگر در اوج آسمانها باشد، («أَوْ فِي الْأَرْض») (لقمان/16) در عمق زمين… اوج آسمان، عمق زمين، زير هر سنگي باشد. ببينيد! اينها آدم را تربيت ميكند. اگر كسي اين ايمان را داشته باشد، حقوق بشر را مراعات ميكند. وقتي ايمان نيست، مرتب بنشينند و بگويند: حقوق بشر! حقوق بشر! تبصره و آيين نامه…
ما خط را گم كردهايم. خوب اينها را كه حساب ميكنند، حسابگر چه كسي است؟ خود خدا است. («وَ كَفى بِنا حاسِبينَ»)(انبياء/47) خدا ميگويد خود من حسابگر هستم. وجدان تو هم حسابگر است. ميفرمايد: («) اقْرَأْ كِتابَكَ» نامهات را بخوان! («كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسيباً») (اسراء/14) عربيهايي را كه ميخوانم قرآن است. هم خدا حسابگر است. هم ميگويند: خودت قاضي باش! هر طوري كه خودت ميگويي. خودت بگو چه كار كنيم. خودت بگو چه كار كنيم. در جامعه گرسنه نبود؟ چرا! نميدانستي؟ چرا! نميتوانستي يك مشكلي را حل كني؟ يكي از اين گرسنهها را سير كني؟ چرا! يعني واقعاً مسئله بلد نبودي، نميتوانستي نمازت را اصلاح كني؟ يك عمري نماز غلط خواندي، چطور اگر شش بشقاب، يكي از آنها شكست، بازار را زير و رو ميكنيم كه گل بشقاب ششم، به آن پنج گل ديگر بخورد، وگرنه ميگوييم: خاك بر سرمان! گل ششم به گل پنجم نخورد، آن وقت يك عمري نمازت را غلط خواندي؟ دخترت را اين گونه تربيت نكن، بيحجاب ميشود. آقا! اين نه سالش نشده است. خوب پس سيگار هم بكشد، سر نه سال ميگوييم سيگار هم نكشد. بابا وقتي آدم آلوده شد، ديگر در نه سالگي نميتواند خودش را نگه دارد. بچه بايد از همان ابتدا سيگار نكشد. نميشود بگوييم: بچهجان! حالا فعلاً سيگار بكش، تا نه ساله شدي، نكش! اگر سيگارياش كردي، نه سالش هم كه بشود، سيگار را ميكشد. نميشود بگوييم هنوز نه سالش نشده و دختر را مانند عروسك بيرون بياوريم. آموزش بايد از بچگي باشد. البته نه با تحميل، بلكه با محبت! («إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ») (غاشيه/26) در قرآن ميفرمايد: حساب بر ماست. در روايات داريم كه حساب هر گروهي با امام زمان همان گروه است.
6- گذشت در دنيا، زمينهي گذشت خداوند در قيامت
انواع حساب! بعضيها حسابشان آسان است. قرآن ميفرمايد: («حِساباً يَسيراً») (انشقاق/8) بعضيها حسابشان سخت است. («حِساباً شَديدا») (طلاق/8) بعضيها بدون حساب به جهنم ميروند. («فَلا نُقيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً») (كهف/105) بعضي بدون حساب به بهشت ميروند. («يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ») (غافر/40) اگر به غير حساب صف توست، («يَدْخُلُونَ») باشيد. خوب حالا يك سؤال! حساب ما در قيامت آسان يا مشكل است؟ حضرت امير(ع) ميفرمايد: كساني كه در دنيا سخت ميگيرند، خدا هم در روز قيامت به اينها سخت ميگيرد، كساني كه در دنيا ميبخشند، خدا هم اينها را ميبخشد. بياييد ببخشيم. سخت نگيريم. البته بيت المال حسابش جداست. در بيت المال بايد سخت گيري كرد. اما در ملك شخصي گذشت كنيم.
ايمان به معاد! آن وقت يك كسي كه عمرش مواظب معاد بوده است، مثل اميرالمؤمين(ع) حالا كه ميخواهد شهيد بشود، ميگويد: «فزتُ» رستگار شدم! آدمي كه پولش را به بانك آن شهري كه ميخواهد برود، فرستاده است، ماشين هم كه هست، پشت فرمان كه مينشيند، راحت ميرود. چرا؟ براي اينكه پول در حساب دارد. اينهايي دلشان فرو ميريزد كه هيچ در بساط ندارند.
خوب در قيامت حساب خيلي دقيق است. نامهها! پروندهها باز ميشود. («وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ») (تكوير/10) پروندهها چه زماني ثبت شده است؟ («وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُم») (يس/12) در دنيا («ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ») (ق/18) ريز و درشت كلماتت ثبت شده است. هر كاري كه كردي نوشتيم، آن جا هم در روز قيامت پروندهها باز ميشود. («وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ») آن وقت چه كسي شاهد است؟ خدا شاهد است؟ پيغمبر شاهد است؟ («جِئْنا بِك») (نحل/89) امامان ما شاهد هستند؟ («جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً») (بقره/143) فرشتهها شاهد هستند؟ («مَعَها سائِقٌ وَ شَهيدٌ») (ق/21) زمين شاهد است؟ («يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها»)(زلزال/4) وجدان شاهد است(؟ «كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ») اعضاء بدن شاهد هستند؟ زمان شاهد است؟ خود عمل شاهد است. خود عمل! مثل اينكه يك كاري را حاشا ميكنيم، عكست را نشان ميدهند و ميگويند: اين شما نيستي؟ ميگويد: آقا من اين را نگفتم! ميگويد: اين نوارش! ما بايد بدانيم كه حساب و كتابي در كار است. اگر ايمان به حساب و كتاب داشته باشيم، خودمان را كنترل ميكنيم. يك مقداري بايد خودمان را كنترل كنيم. وضع ما خوب نيست.
روز قيامت يك عدهاي شكايت ميكنند، همين قرآن را ميبينيد؟ چرا فقط ماه رمضان قرآن ميخوانيم؟ مگر پيغمبر نگفت: قرآن و اهل بيت(ع) از هم جدا نميشود؟ هر جا يك هيأت حسيني هست، يك جلسهي قرآن هم باشد. جمع ميشويم و سينه ميزنيم، ولي قرائت قرآن نيست. «كتابَ الله و عترتي» امام حسين(ع) و قرآن بايد با هم باشد. خود امام حسين(ع) سر ني قرآن خواند. يعني چه؟ يعني سر من از تنم جدا ميشود، اما سرم از قرآن جدا نميشود؟ چرا مساجد ما در ماه رمضان روشن است و غير ماه رمضان، بعضي از آنها خاموش ميشود؟ اميرالمؤمنين(ع) ميدانست شهيد ميشود، ولي باز هم به مسجد رفت، يعني چه؟ يعني كشته ميشوم، ولي پايم از مسجد قطع نميشود. اينها يعني چه؟ پيام دارد! چرا اين پيامها را نميگيريم؟
روز شهادت اميرالمؤمنين(ع) بحث را گوش ميدهيد. يا اميرالمؤمنين ما شرمنده هستيم. شب قدر قرآن نازل شد، ولي بعضي از ما نميتوانيم قرآن را بخوانيم. بعضي از ما غلط ميخوانيم. بعضي از ما نميفهميم. بعضي از ما ميفهميم، خوب هم ميخوانيم، عمل نميكنيم. مزهي قرآن را نچشيدهايم. قرآن براي ما مهجور است. نزد بعضيها! و اهل بيت(ع) هم نزد ما مظلوم هستند. همان دو چيزي كه… قرآن مهجور، اهل بيت(ع) مظلوم! چقدر پول ميدهيم كه بچهي ما زبان انگليسي ياد بگيرد؟ چقدر دادهايم كه قرآن ياد بگيرد؟ چقدر پول براي كفشش ميدهيم؟ چقدر پول براي مغزش ميدهيم؟ اگر بدانيم يك دبيرستان شاگردانش دانشگاه ميروند، بچهمان را آنجا ثبت نام ميكنيم و هر چه هم بخواهد به او ميدهيم. چقدر پول ميدهيم كه بچهي ما نمازخوان شود؟ قيامت گير هستيم.
7- مسئوليت والدين در برابر فرزندان
بچهها امانت هستند. آيا ما خوب امانتداري كرديم يا خيانت كرديم؟ اين آهنگ چيست كه ياد بچهات دادهاي؟ اين نوار چيست؟ چه ابزاري را در خانه آوردهاي؟ دختر و پسرت با چه چيزي آشنا شده است؟ چقدر مسئوليم؟ اگر ايمان به قيامت باشد، اصلاً همه چيز ما صد و هشتاد درجه عوض ميشود. ايمان به مبدأ و معاد در بعضي از ما كمرنگ است. چه كنيم؟ خود من هم گرفتار هستم. چطور وقتي با مردم حرف ميزنم، حواسم جمع است؟ وقتي با خدا حرف ميزنم، حواسم پرت است؟ قلب بيمار است. با خدا حرف ميزني، حواست سر نماز پرت است. با مردم حرف ميزني، حواست جمع است. خيلي وضع خراب است. وضع باطن خراب است. ما كه رويي نداريم!
خدايا! امروز مهمان داريم، اميرالمؤمنين(ع)! روز بيست و يكم است. يك عمر نمازهاي ما به يك ركعت از نمازهاي حضرت علي(ع) نميارزد. از مردن لذت ميبرد. علي(ع) به مرگ عاشقتر از طفل به سينهي مادر است. چيست؟ چون هر چه بوده است، ذخيره بوده است، ما هر چه بوده است، تاراج كردهايم. باختيم، سوختيم و آتش زديم به عمرمان و نفهميديم. هر صدايي روي اين نوار پر شد. هر چيزي را گوش داديم، هر حرفي را زديم، هر چيزي را خواستيم و ديديم، هر كاري خواستيم، كرديم. قيامت ميخواهيم چه كنيم؟ («وَ كَفى بِنا حاسِبينَ») (انبياء/47) خدا حسابگر است. آن چيزي كه ما را تربيت ميكند، ايمان به مبدأ و معاد است.
خدايا! نميدانم چه بگويم! به آبروي هر كسي كه نزد تو آبرو دارد، محمد و آل محمد. به آبروي اميرالمؤمنين(ع) و بچههايش، به آبروي قرآن و هر كسي كه در قرآن از او ستايش كردهاي، به آبروي همهي عبادت كنندگان ماه رمضان، بالاترين درجهي ايمان و يقين را به همهي ما مرحمت بفرما! ايماني كه ما را تربيت كند، به ما مرحمت بفرما.
خوب! چند دقيقهاي هم از برادر عزيزمان استفاده كنيم.
روضهي حضرت امير(ع)!
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. نسئلك و ندعوك، ده مرتبه دستها بلند! يار رب! يار رب! … اللهم صل علي محمد و آل محمد. خدايا تو را به حق محمد و اميرالمؤمنين و فاطمه والحسن و الحسين، و تسعة المعصومين من ذرية الحسين! همهي دعاهاي ماه رمضان، همهي خيرات شب قدر، همه دعاها مستجاب و همهي خيرات شب قدر را براي ما مقدر بفرما! ما را از محرومين اين ايام قرار مده! ما را از بهترين ياران اسلام و از بهترين شيعيان اميرالمؤمنين(ع) قرار بده. قلب فرزندش امام زمان را از ما راضي و ما را از ياران باوفاي امام زمان قرار بده و تعجيلش را ظهور بفرما. نسل ما را تا آخر تاريخ بهترين مؤمنين و مؤمنات قرار بده. خدايا دين ما، دنياي ما، آخرت ما، رهبر ما، دولت ما، امت ما، نسل ما، ناموس ما، انقلاب ما، آبروي ما، هر چه كه به ما دادهاي در پناه امام زمان حفظ بفرما! توفيق توبهي واقعي، درك ايمان واقعي و يقين واقعي، علم مفيد، ايمان كامل، بدن سالم، عقل قوي، علم مفيد، عزت دنيا و آخرت، حسن عاقبت، نصيب همهي ما بفرما! زيارت اميرالمؤمنين و ائمهي اطهار و پيغمبر را با معرفت نصيب همهي ما بفرما! وسيلهاي براي هدايت همهي منحرفين كرهي زمين مقدر بفرما! هدايتشدهها را كمتر از آني گرفتار كمترين لغزش و انحرافي نفرما! بيمارها شفا و اموات ما بيامرز. توطئه ها خنثي و توطئهگران نااهل نابود بفرما!
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1076