نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1079
1- هر توبه بنده، ميان دو توبه خدا 2- توبه، يعني اسلام بن بست ندارد 3- دوري از تأخير در توبه 4- توبه از گناه، همراه با انجام كار نيك 5- آثار توبه در زندگي دنيوي انسان 6- راههاي پذيرش توبه از سوي خداوند 7- وعده خداوند بر استجابت دعا 8- آداب دعا در قرآن و روايات
موضوع: توبه و دعا، راه رسيدن به خدا
تاريخ پخش: 28/06/87
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بينندگان پاي تلويزيون بحث را روز هفدهم رمضان و شب هجدهم در آستانهي شب قدر هستيم. بحثي دارم راجع به دعا و توبه. انشاالله خدمتتان ميگويم. بحثهاي ما تقريباً استفاده از آيات قرآن است، و بحث مفيدي هم هست. اصلاً كلمهي توبه يعني برگشت. ميگويند: فلاني توبه كرده يعني برگشته است. اين يكي. دوم: هر يكبار كه ما برمي گرديم خدا دوبار برميگردد. يعني چه؟ يعني اول خدا لطفش را به ما برميگرداند، همين كه خدا لطفش را به ما برگرداند. من ميفهمم كه اينجا خلاف كردم، ياد خلاف هايم ميافتم. بعد ميگويم: خدايا! من خلاف كردم. معذرت ميخواهم. عذرخواهي ميكنم. هرچه جبراني است جبران ميكنم. بعد كه من توبه كردم، دومرتبه خدا توبهي من را قبول ميكند. يعني لطفش را برميگرداند. پس هروقت ما توبه ميكنيم، مثل ملحفه. ملحفه يك خرده پارچه زير است. يك لحاف وسطش مياندازيم دومرتبه بخشي از اين ملحفه را روي لحاف ميآوريم. يعني هم زير لحاف هست. لحاف را وسط ميگذاريم دومرتبه… اول خدا
1- هر توبه بنده، ميان دو توبه خدا
چون اگر خدا به ما توجه نكند، ما ياد بديهايمان نميافتيم. مي گوييم: همه خوب هستيم. ما خوب هستيم. اگر به كسي بگويي: توبه كن! ميگويد: مگر چه كردم كه توبه كنم؟ مگر آدم كشتم؟ فقط آدم كشتن را بد ميداند. مگر از ديوار خانهي كسي بالا رفتم؟ فقط ميگويد: خلاف دو تا است. يكي آدم كشتن، يكي دزدي كردن. نه آقا! شما برفهايت را در كوچه نريختي يخ بست مردم افتادند؟ هيچكس نميگويد: خدايا! برفها را ريختم توبه ميكنم. زبالهها را نريختي، در كيسه نايلون نكردي كارمندهاي شهرداري اذيت شدند. دودكش حمامت را درست نكردي دودههايش خانهي همسايه رفت مردم را اذيت كرد. در اتاق سيگار نكشيدي، زن و بچه ات از دود سيگار اذيت شدند؟ خلاف نوبت كاري نكردي، كه اينها كه در نوبت هستند حقشان از بين برود؟ بيخود كسي را نترساندي پشت ماشين بوق زدي يك نفر در خيابان بالا پريد آنوقت شما، هه، هه،هه،هه! (خنده حضار) لذت بردي كه يك مسلمان را ترساندي. ما فكر ميكنيم، اوه، صبح تا شام بسياري از ما صبح تا شام، در حال گناه هستيم و توجه هم… چقدر شما آب خوردي كه دور ريختي. كسي آب خورد، نصف ليوانش را دور ريخت. امام فرمود: چرا دور ريختي در حوض بريز. چرا روي زمين ريختي؟ چقدر ما آب بيخودي مصرف كرديم؟ چقدر برق بيخودي مصرف كرديم؟ چقدر معلم دير سر كلاس رفت؟ چقدر پرتقال خوبها را گذاشتيم رو، پرتقال بدها گذاشتيم زير صندوق. چقدر شوفر تاكسي گفته: دو قدمي است. پياده شود همينجا، همين كوچهي بغل. مسافر غريب پياده شده يك كيلومتر رفته ديده به آن نميرسد. به خودمان ظلم كرديم. پررويي كرديم. به معدهمان ظلم كرديم. به هوا ظلم كرديم. به زمين ظلم كرديم. چقدر زمين افتاده و ما ميتوانستيم از اين زمين استفاده خوب بكنيم. استفاده نكرديم.چه ساعتهاي عمرمان تلف شد؟ اوه…! ولذا اينكه آدم ياد بدهيهايش بيفتد همين دليل بر اين است كه خدا به او لطف كرده است. حديث داريم هركس را خدا دوست دارد ياد بديهايش مياندازد. هركس را خدا دوستش ندارد، از بديهاي خودش غافل مي شود.پس هركس توبه ميكند اول خدا توبه ميكند. يعني لطفش را به اين برميگرداند. وقتي لطف خدا به من برگشت، ياد عيبهايم مي افتم، ياد عيبهايم كه ميافتم استغفار ميكنم، توبه ميكنم. بعد آنوقت خدا توبه من را ميپذيرد. نميدانم توانستم بگويم يا نتوانستم بگويم. بگذار از قرآن بگويم اينهايي كه قرآني هستند كه خيليها هستند موضوع بحث ما به مناسبت شب هجدهم توبه و دعا، قرآن ميگويد هر توبهي ما ميان دو توبهي خدا است. به چه دليل؟ قرآن ميگويد: («تابَ اللَّهُ») يعني برميگرداند. («تابَ») يعني توبه. («تابَ اللَّهُ عَلَيْهِم») خدا لطفش را بر اينها برميگرداند، («لِيَتُوبُوا») (توبه/118) تا اينها توفيق پيدا كنند، توبه كنند. وقتي توبه كردند، آنوقت خداوند داريم («قابِلِ التَّوْب») (غافر/3) يعني توبه را قبول ميكند. آيهي ديگر داريم («يَقْبَلُ التَّوْبَة») (توبه/104) توبه را قبول ميكند. آيهي ديگر داريم («يُحِبُّ التَّوَّابين») توبه كنندگان را دوست دارد. اين سه تا آيهي قرآن است. («قابِلِ التَّوْب») يك آيه است. («يَقْبَلُ التَّوْبَة») يك آيهي ديگر است. («يُحِبُّ التَّوَّابين») يعني توبه كنندگان را دوست دارد.
2- توبه، يعني اسلام بن بست ندارد
راجع به توبه نكاتي است. 1- توبه علامت اين است كه در اسلام بنبست نيست. يعني هيچ كس نميگويد: من چون يك چنين جنايتي كردم، ديگر راه سعادت روي من بسته شده است. در اسلام بن بست نيست. اين هم يك بحث است. توبه ديگر مي ترسم بنويسم چون خيلي امشب حرف دارم. ميخواهم بزنم، بنويسم ميترسم هركس ميخواهد بنويسد، بنويسد. توبه نشانهي آن است كه در اسلام بن بست نيست. چون در قرآن خيلي داريم («إِلاَّ مَنْ تاب») (مريم/60) زياد داريم. («إِلاَّ الَّذينَ تابُوا»)(بقره/160) مرتب ميگويد: چنين، چنان، چنين، چنان، چنين، چنان بعد ميگويد: («إِلاَّ مَنْ تاب») بله راه بازگشت است. («إِلاَّ الَّذينَ تابُوا» «مَنْ تاب») يعني كسي كه توبه كند، («الَّذينَ تابُوا») يعني گروهي كه توبه كند. توبه واجب است. فكر نكنيد توبه مثل غسل جمعه و انگشتر عقيق و مهر كربلا است، نه توبه واجب است. چون خدا امر ميكند. ميگويد: («تُوبُوا») چون ميگويد: «توبوا» امر به توبه مي كند پس توبه واجب است. اين هم يكي، توبه هم زباني نيست. هم قلبي است. هم زباني، هم عملي. قلباً بايد پشيمان شوي. يك حديث هم بخوانيم. حديث داريم علامت مومن اين است اگر خواستيد ببينيد شما مومن هستيد يا منافق كه انشاالله همه مومن هستيد، علامت مومن اين است كه بعد از بيست سال ياد گناه ميافتد، ميآيد از يك كوچهاي برود، ميگويد: ما در اين كوچه يك سيلي زديم. در اين كوچه يك پول برداشتيم عوض اينكه بگذريم صاحبش بيايد برود، برداشتيم فرار كرديم. اينجا مثلاً يك كلاهبرداري كرديم. اين بود يك كلاه سرش گذاشتم.علامت مومن اين است كه بعد از بيست سال ياد گناهش ميافتد. علامت منافق اين است كه وقتي گناه كرد انگار يك مگس از كنار گوشش گذشت. ديگر يادش نمي افتد. هركس ياد گناهانش افتاد، خوشحال باشد. به خدا بگويد: متشكرم كه ياد من انداختي. اگر غافل باشد آدم يادش نميافتد. حالا، يكبار از حرم امام رضا بيرون آمدم، درهاي طلايي را بوسيدم. آمدم در صحن، ديدم درها چوبي است. ديگر درهاي چوبي را يك خرده سنگينم بود ببوسم. فهميدم من طلبهي خالصي نيستم. چون معلوم مي شود امامت من با طلا قاطي شده است. يعني امام رضا را با طلا دوست دارم. امام رضاي بيطلا را برايم سنگين بود. خيلي ناراحت شدم كه عجب، پس من طلبه هم هنوز خالص نيستم. كنار صحن ايستادم و يك خرده به خودم، از خودم بدم آمد. آيت الله مرواريد، خدا رحمتش كند، از علماي بزرگ مشهد بود. آمد برود گفتم: آقا سلام عليكم! من آن درهاي طلايي را راحت بوسيدم، اما آن درهاي چوبي را يك خرده سنگينم بود. به آن راحتي نميبوسيدم. بوسيدم ولي به آن راحتي نه! همين معلوم مي شود كه امامت من با طلا قاطي شده است. ايشان يك خرده فكر كرد، سرش را پايين انداخت يك لحظاتي فكر كرد. فرمود: برو خدا را شكر كن، كه توجه به اين پيدا كردي. اگر خدا دوستت نميداشت تو متوجه اين عيب نمي شدي. خيليها يك عمري حسود هستند. نميدانند حسود هستند. كينهاي هستند. هشت ماه، هشت سال، ده سال با يك كسي قهر است. اسلام فرمود: دو نفر اگر سه روز با هم قهر باشند يا روز چهارم آشتي كنند، يا هيچ كدام مسلمان نيستند. نه يعني كافر هستند. يعني مسلماني كه ما ميخواهيم نيستند. آدمهاي كينهاي نميدانند بد هستند. آدمهاي حسود نميدانند. آدمهاي بيسواد، توجه ندارد كه بابا من كه روي بيل كار ميكنم، با بيل، از خاك انگور در ميآروم، خوب اين بيل كه سنگين است، يك قلم هم بردارم سر كلاس بروم با سواد شوم. هم بيسواد است. هم توجه ندارد كه ميتواند باسواد شود. كاري ندارد. بچههاي شما تفنگ دست گرفتند، خوب شما قلم دست بگير. خوب قلم كه از تفنگ سبكتر است. بچههاي شما تا غرب آمدند. جنوب رفتند. خوب شما تا كلاس برو. اينكه انسان بفهمد كه عيب است اين توفيق است. يك دعا ميكنم. خدايا هر عيبي داريم به ما بفهمان و توفيق توبه مرحمت بفرما.
3- دوري از تأخير در توبه
توبه فوري است. يعني كسي نگويد: باشد بعداً توبه ميكنيم. آخر يك مثلثي است قبلاً هم آن مثلث را من گفتم. جوانها يك مثلث در كلهشان است. ميگويد: اين راه مستقيم است. هان! خيلي خوب راه مستقيم ميدانم چيست. («اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ»)(فاتحه/6) حالا ما جوان هستيم. بگذار حالا، يك خرده كيف كنيم. خوش باشيم. حالا كج هم شديم كج شويم. بابا ول كن سخت نگير. خدا ارحم الراحمين است. بعد وقتي پير ميشويم، برميگرديم. ها! اين آخر عمر مينشينيم توبه ميكنيم. يك چنين مثلثي در كلهي بعضيها هست. كه راه مستقيم اين است. ولي حالا بگذار ما كيفهايمان را بكنيم حالا چرتي پرتي، دروغي، فحشي، تهمتي، هر كاري كرديم، وقتي پير شويم برميگرديم آخر عمر آدم خوبي ميشويم. اين مثلث سه تا اشكال هندسي دارد. يكي شما كج كه شدي بالا نميروي. سقوط ميكني. از اين طرف ميآيي. دوم شما كه ميگويي: آخر عمر برميگردم، آخر عمرت چه وقت است؟ شما بنويس كه هشتاد سال زنده هستي، من هم زيرش مي نويسم كه شما 75 سال آزاد! شايد فردا شب مرديم. شايد ماه رمضان آخر ما بود. خط را ميدانيم آخرش كجاست. زود برميگرديم. اما آخر عمر را نميدانيم. سوم: مگر توبه ماشين است كه سرش را كج كني؟ آدمي كه يك عمري گناه كرد ديگر نميتواند توبه كند. مثل يك سيگاري كه بگوييم: ايست! نه بابا يك عمري است سيگار كشيدم. حالا يك مرتبه… اين فكر ميكند توبه هركس هر لحظه اي بخواهد ميتواند توبه كند. بسياري آدم هايي كه با گناه خو گرفتند، آدم وقتي به گناه خو كرد، روز قيامت هم دروغ ميگويد. روز قيامت يك عده به خدا ميگويند… اينكه مي نويسم آيهي قرآن است. («وَ اللَّهِ») آيهي قرآن است. («وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكين»)(انعام/23) به خدا ما مشرك نبوديم. بت پرستها روز قيامت قسم ميخورند كه ما مشرك نيستيم. علامه در تفسير ميگويد: چون يك عمري دروغ گفته است، اين دروغ جز ذاتش شده است. آنجا هم دروغ ميگويد. مثل آنهايي كه از بس كه چرت و پرت گفتند، شب احيا چيز هم كه ميروند، مسجد هم كه ميروند آنجا هم شوخي ميكنند. يعني دست از كلكشان برنميدارد. حتي با شب قدر. حتي با خدا هم شوخي ميكند. قرآن ميگويد: («أَ بِاللَّهِ» «اَ») يعني آيا («أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُن») (توبه/65) شما خدا و آيات خدا را استهزا ميكنيد؟ يعني كسي كه كارش مسخره شد مقدسات را هم به مسخره ميكشد. يك كسي شب قدر كه چراغها را خاموش ميكنند قرآن به سر گيرند، مركب ريخته بود در گلاب، در گلابپاش كرده بود. در تاريكي به همه گلاب داده بود. همه زدند به صورتشان ديدند بوي گلاب ميدهد. چراغها كه روشن شد ديدند همه سياه شدهاند.. خوب ببينيد آنكسي كه كج ميرود، شب قدر به جايي كه از خدا توبه كند كه خدايا من را ببخش. غلطهاي عمرم را، همان لحظه هم كه مي گويد: غلط كردم در غلطش هم غلط كرده است. يعني آن شبي هم كه ميآيد بگويد: غلط كردم باز هم غلط ميكند. آن شبي هم كه ميآيد مسجد توبه كند باز جاي مردم مي نشيند. باز سيگار مي كشد. باز دروغ ميگويد يا دروغ ميشنود. بگذريم.
4- توبه از گناه، همراه با انجام كار نيك
خوب، توبه بايد با عمل نيك باشد. در قرآن توبه خالي نداريم. ميگويد: («تابَ وَ عَمِلَ صالِحا») (فرقان/71) اگر توبه كردي، بايد عملت هم صالح باشد. بايد عملت را عوض كني. («تاب و اصلح») يك جا ميگويد: عمل صالح، يك جا مي گويد: («تاب و اصلح») اصلاح كن. يك جا ميگويد: («تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا») (بقره/160) («بَيَّنُوا») يعني بيان كن. آنجا كتمان كردي. حق را نگفتي، حالا اينجا حق را بگو. يعني توبهي كتمان، گفتن است. توبهي فساد اصلاح است. توبهي نماز نخوانده بايد نمازش را قضا كند. روزه خورده بايد روزهاش را بگيرد. سيلي زده بايد عذرخواهي كند. مال مردم را خورده بايد مال مردم را بدهد. علي اي حال هر توبه، در قرآن («تاب») خالي شايد پيدا نكنيم. («تاب و آمن») اگر كافر است. توبه اش ايمان است. («تاب و آمن»)(«تابَ وَ عَمِلَ صالِحا»)، («تاب و اصلح»)(«تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا») پس توبه پشيماني قلبي نيست. عمل هم هست.
اگر كسي توبه كند رستگار مي شود. قرآن مي گويد: («تُوبُوا») آخرش ميگويد: («لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون») (نور/31) «حَيَّ عَلَى الْفَلَاح» «تفلحون و فلاح» يعني رستگاري، راه رستگاري عذرخواهي است. توبه باعث ميشود كه بدي ها هم خوب شود. («يُبَدِّلُ اللَّه سيئاتهم حسنات») (فرقان/70) ميفرمايد: («الا وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً») اگر كسي توبه كند و عمل صالح انجام بدهد، خدا بديهايش را هم خوبي ميكند. چطور بديهايش خوبي ميشود؟ مثل خلبانهايي كه زمان شاه آمريكا رفتند، خلباني ياد گرفتند براي اينكه بازوي اعلي حضرت همايوني شوند. آمدند همين كه شاه اينها را تربيت كرده بود، براي آمريكا اينها را آموزش داده بود، براي اينكه بازوي آمريكا شوند همينها بازوي جمهوري اسلامي شدند. يعني تخصصشان در راه حق شد. پس ميشود سيئه تبديل به حسنه شود. مثل آبي كه باغچه ميرود، اين آب بو ندارد. اما همين آب وقتي وارد باغچه شد، تبديل به گل ميشود.
5- آثار توبه در زندگي دنيوي انسان
توبه باعث ميشود كه باران بيايد. قرآن ميگويد: («تُوبُوا»)، («تُوبُوا») يعني توبه كنيد. بعداً ميگويد: («يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْرارا …») (هود/52) باران برايتان ميآيد. يعني معلوم ميشود قلب ما با آسمان با هم رابطه دارد. ما اگر واقعاً از خلافمان دست بكشيم، خدا باران ميفرستد.
رزق نيكو، بعضيها هرچه مي دوند به جايي نميرسند. قرآن ميفرمايد: («تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَنا») (هود/3) شما را زندگي گوارا… زندگيتان گوارا ميشود. چيست؟ توبه سبب رستگاري است. («لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون») توبه سبب ميشود كه بديها خوبي شود. سيئات تبديل به حسنه بشود. توبه باعث نزول باران است. توبه زندگي را نيكي ميكند. البته توبه قبل از مرگ است. اگر كسي ديد دارد ميميرد گفت: ياالله، يا الله! ديگر توبه فايده نيست. چون فرعون هم وقتي ديد غرق ميشود گفت: خدايا توبه كردم. خدا فرمود: الآن، حالا، يعني قبل از اين كه انسان سكرات مرگ و خطرات را ببيند بايد توبه كند. قرآن ميگويد: خيلي مي بخشم، يك چيزي هم روي آن ميگذارم. در كنار توبه ميگويد كه: («رحيم ودود، رحيم رئوف، رحيم، تواب رحيم») يعني غير اينكه توبه تو را ميبخشم رحمت هم ميكنم. («ودود») هم هستم. رحيم هم هستم. پس كلمات كنار توبه خدا رحيم، ودود، رئوف، يعني غير از اينكه ميبخشمت به تو محبت هم ميكنم.
6- راههاي پذيرش توبه از سوي خداوند
خوب، چه كنيم كه خدا ما را ببخشد؟ اگر منحرف است دست از انحرافش بردارد. تقوا داشته باشد. («إِنْ تَتَّقُوا اللَّه …)وَ يَغْفِرْ لَكُمْ» (انفال/29) پيروي از انبيا، قرآن ميگويد: («اتَّبَعُوا») پيغمبرها مي گفتند: بياييد در راه ما، خدا شما را ميبخشد. از مردم بگذريد. خدا هم از شما ميگذرد. مردم قيامت اينقدر گير هستند ديگر گير تو يكي نباشند. يك كسي آمد گفت: غيبت تو را كردم، ببخش. گفتم: بخشيدم. گفت: چه راحت؟ گفتم: ببين! اينقدر قيامت گير هستي ديگر گير من يكي نباشي. برو باقي گيرهايت را… بگذريد ديگر حالا مردم اينقدر گير هستند ديگر گير تو نباشند. قرض الحسنه، باعث مي شود خدا آدم را ببخشد. چون قرآن ميگويد: («إِنْ تُقْرِضُوا اللَّه») (تغابن/17) («إِنْ تُقْرِضُوا الناس») اگر وام بدهيد به مردم، مشكل مردم را حل كنيد، اگر پول ببخشيد ده تا ثواب دارد. اما اگرقرض الحسنه بدهيد، هجده ثواب. يعني ثواب قرض الحسنه از ثواب بخشيدن بيشتر است. اين خيلي مهم است. قرآن ميگويد: («إِنْ تُقْرِضُوا اللَّه») نگفته: («إِنْ تُقْرِضُوا اللَّه») با اينكه ما به مردم وام ميدهيم اما خدا مي گويد: به مردم كه وام ميدهيم انگار به، انگار به خدا وام دادي.(«مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّه» «يُقْرِضُ اللَّه» «تُقْرِضُوا اللَّه») نميگويد: («يُقْرِضُ الناس» «تُقْرِضُوا الناس») وام به مردم، وام دادن به خلق خدا انگار وام دادن به خداست. البته وام بيبهره! خوب، اگر شما عبادت كني («انعبد الله يَغْفِرْ لَكُم» «تُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّه …. يَغْفِرْ لَكُم» «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ…») (نساء/31) شما گناهان بزرگ را انجام ندهي گناه كوچكها را خدا ميبخشد. مثل بازاري كه مثلاً هزار و هجده تومان بدهكار هستي. شما هزار تومانش را بده بگو: هجده تومانش را ببخش! ميبخشد. يعني آن چيزهاي… اگر گناه كبير را، كبيره را انسان ترك كند گناهان صغيره را…
توجه و توسل به اولياي خدا. بچههاي يعقوب وقتي فهميدند، غلط كردند برادرشان يوسف را در چاه انداختند آمدند به پدرشان متوسل شدند. گفتند: («يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا») (يوسف/97) پدرجان در حق ما دعا كن. يا اباالفضل! در حق ما دعا كن. يا امام حسين! يا فاطمه زهرا در حق ما دعا كن. و اين شرك نيست. وهابيها كه اينها را شرك ميدانند، وهابيها به ما ميگويند: يا ابالفضل، يا حسين، شرك است. ميگوييم: پس قرآن چه ميگويد؟ ميگويد: گفتند: («يا أَبانَا») ميگويند: آخر پدرشان زنده بود. ميگويم: اگر شرك بد است زنده و مرده ندارد. غير خدا، دون خدا شرك است. چه زنده باشد، چه مرده باشد. شرك بد است. چه زنده، چه مرده. و از همه گذشته ما شهدا را مرده نميدانيم. چون قرآن گفته: شهيد («وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذين») (آلعمران/169) متن قرآن است. دو جاي قرآن تا آنجا كه الآن يادم است، دوبار در قرآن فرموده: فكر نكنيد شهدا مردهاند. زنده هستند. خوب، از بحث توبه بگذريم سراغ بحث دعا برويم. يك صلواتي بفرستيد. (صلوات حضار) دعا ميكنم. خدايا! به همهي ما توبهي واقعي، توفيق توبهي واقعي مرحمت بفرما. لذتهايي كه برديم، اگر بعدش جهنم است نميارزد. حالا با اين رقم در خيابان ميآيد اين دختر خانم، ميخواهد چه كند؟ مرتب خودش را آرايش ميكند نشان بده كه چه؟ ميخواهي دل ببري؟ فردا هم يك دختر ديگر خودش را آرايش ميكند، دل شوهرت را ميبرد. چون قرآن ميگويد: از هر دستي بدهي، از همان دست ميگيري. اين آيهي قرآن است. خيلي هم آيه داريم. شايد من سي، چهل تا يادداشت كردم. سي، چهل تا آيه تقريباً داريم كه از هر دستي بدهي، ميگيري! امروز دل اين جوان را بردي، فردا دختري دل شوهر شما را ميبرد. امروز حجابتان، حجاب خوب باشد. دلبري نكنيد. «لَا خَيْرَ فِي لَذَّةٍ بَعْدَهَا النَّار» (الفقيه/ج4/ص392) در اين لذتهايي كه بعدش آتش است، خيري نيست.
7- وعده خداوند بر استجابت دعا
اما دعا، راجع به دعا اول اين كه دعا مستجاب ميشود يا نه؟ بله! به چه دليل دعا مستجاب ميشود؟ به دليل نذرها! مردم يك مثقال طلا براي دخترشان نميخرند. مگر اينكه حالا دخترشان عروس بشود. يا نميدانم بزرگ شود. يا پولدار شود. يا در يك امتحاني قبول شود. حالا مثلاً يك گوشوارهاي، چيزي بخرد. مردم به بچه خودشان طلا نميدهند. چطور به اباالفضل اين همه طلا ميدهند؟ به امام رضا اين همه طلا ميدهند؟ تا مردم حاجت نگيرند چيزي نميدهند. پس به عدد هر نذري كه روي كرهي زمين واقع شده است، دليل داريم كه دعاها مستجاب ميشود و توسلها اثر دارد. دليل خوبي است. بعضي دليلها ميلياردي است. چند روز پيش من در تلويزيون گفتم، لابد شنيديد يا نشنيديد حالا تكرار ميكنم. ميگويند: به چه دليل ما نياز به انبيا داريم؟ ميگويم: به دليل اينكه عقل ما نميرسد. ميگويد: به چه دليل عقل ما نميرسد؟ميگويم: به دليل پشيماني! اگر 5 ميليارد جمعيت روي زمين است، هر نفري هم 100بار در عمرشان پشيمان شود 5 ميليارد، 100 تا ميشود 500 ميليارد. 500 ميليارد پشيماني داريم. هر پشيماني دليل بر اين است كه عقل ما قد نميدهد. اگر عقلمان ميرسيد پشيمان نميشديم. تعداد آمار طلاق دليل بر اين است كه انتخاب انسان صد در صد درست نيست. اگر درست بود كه آدم پشيمان نميشد از انتخاب همسر! پس هر طلاقي دليل بر اين است كه عقل كوتاه است. هر پشيماني دليل براي اين است كه عقل كوتاه است. بارها گفتم عقل ما مثل ترازوي زرگري است. ترازوي زرگري ترازو است اما به درد هندوانه نميخورد. يك چيزي… عقل ما يك چيزهايي ميفهمد. يك چيزهايي هم نميفهمد. بنابراين سوال: به چه دليل دعا و توسل مفيد است؟ به دليل اينكه مردم طلا را زود زود، به هركس، هركس نميدهند. اينكه نذر ميكنند براي امام حسين، براي اباالفضل، براي ساير امامزادهها و امامها، نذر مردم دليل اين است كه ايشان متوسل شده، حاجتش را گرفته حالا رفع ميكند.
خوب، دعا اثر دارد. خود ايرانيها چقدر دعا كرديد؟ صدام تمام وجودش اسلحه بود. و ما هيچ آمادگي نداشتيم. بالاخره ما كه آمادگي نداشتيم پيروز شديم. روز به روز ما در دنيا عزيزتر ميشويم. و روز به روز آمريكا در دنيا خوارتر ميشود. خوب اين در اثر دعاها است. حالا، خود تبليغ خود بنده، پدر من تا چهل و چند سالگي تقريباً بچهدار نميشد. دو تا هم زن گرفت از هيچ كدام بچهدار نشد. ناراحت با ماشين حدود 70 سال پيش رفت كنار كعبه گفت: خدايا! من چهل و چند سالم شده است. دو تا زن گرفتم. بچهدار نميشوم. به ابراهيم صد ساله بچه دادي. به من بچه بده. بالاخره گريه و زاري برگشت. ميگفت: گفتم خدايا هم بچه ميخواهم، هم ميخواهم بچهام مبلغ دين باشد. برگشت و خدا دوازده تا بچه به او داد. چند تا از آن هم طلبه شدند. يعني تبليغي كه الآن سي سال است در تلويزيون ميكنم به خاطر دعاي پدرم است. ما خيلي دعاهايمان مستجاب ميشود متوجه نيستيم. منتهي گير من است كه تا دعا مستجاب شد، ميگويم: خودم! ميگويم: خدايا شفا بده. تا قرص را ميخوريم ميگوييم: اين قرص خوب بود. ديگر خدا را فراموش ميكنيم. خدا پدر دكتر را بيامرزد. نميگوييم: خدا پدر خداي دكتر را بيامرزد. يعني ما زود نگاهمان به اين رابطهي نزديك كه ميخورد، رابطهي دور را فراموش ميكنيم.
8- آداب دعا در قرآن و روايات
آداب دعا زياد است. من فهرستها را ميگويم. چون دعا مثل شماره تلفن است. همان شماره را اگر بگيري خدا گوشي را برميدارد. شما مرتب ميگويي: دعا كردم مستجاب نشد. خوب چه شمارهاي گرفتي؟ آداب دعا: 1- بسم الله. 2- از خدا ستايش كنيم. «يا علي، يا عظيم، يا غفور، يا رحيم» اي خداي مهربان، اي خداي رحمان، اي خداي رحيم، ستايش كنيم. 3-صلوات بفرستيد بر پيغمبر و اهل بيتش، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» (صلوات حضار) 4- گناهان خودت را بگو به شرطي كه كناري تو نفهمد. خدايا! اينجا چنين، اينجا چنين، يكي يكي گناهايت را به زبان بياور. اقرار به گناه اثر دارد. 5- براي ديگران دعا كنيم. حديث داريم اگر به چهل نفر دعا كردي،خدا ميگويد: دعاي خودت را هم مستجاب مي كنم. چون تو ضمن اينكه دلت براي خودت ميسوزد براي ديگران هم ميسوزد. دعا به چهل نفر دعا را مستجاب ميكند. 6- خوش گمان باشيد. نگوييد: حالا ما دعا ميكنيم ولي از كجا؟ مأيوس نباشيد. يك كسي پردهي كعبه را گرفته بود، ميگفت: اي خدا من را ببخش! بعد ميگفت: ميدانم نميبخشي. (خنده حضار) گفتند: اين چه دعايي است؟ گفت: آخر من جزء لشگر يزيد بودم. رفتم كربلا امام حسين را بكشم. خدا من را ميبخشد؟ فرمود: اين يأس تو از كربلا رفتن تو بدتر است. هيچكس در هيچ حالي از خدا مأيوس نشود. يأس از گناهان كبيره است. 7- در دعا سعي كنيم تضرع، و اشك داشته باشيم. 8- بعد از نماز واجب دعا مستجاب ميشود. يك عمل واجب ديگر. 9- در دعا يكبار دعا نكنيد. دوبار، دهبار، دعا كنيد. حديث داريم بعضيها اگر دعايشان مستجاب شود، ديگر ميروند كه ميروند كه ميروند. خدا به فرشتهها ميگويد: دعاي اين مستجاب است اما سريع به او ندهيد. صبر كنيد دو سه بار ديگر هم در خانهي ما بيايد. رفتم در يك مغازه ديدم تابلو نوشتند: نسيه ممنوع! چون ميخواهم شما را ببينم. فهميديد يعني چه؟ يعني اگر تو نسيه كني جيم ميشوي. ميروي، ميروي، ميروي ديگر تو را… ميگويد: نسيه ممنوع! چون ميخواهم شما را ببينم. گاهي هم خدا ميگويد: دعايش مستجاب است. اما اگر فوري به او بدهيد ديگر، ديگر ميرود. 10- حديث داريم. تمام نيازها را از خدا بخواهيد. نگوييم: اين آره يا نه؟ («خَوْفاً وَ طَمَعاً») (اعراف/56) بين خوف و طمع باشيم. با حضور قلب باشيم. بلند نظر و بلند همت باشيم. نگوييم: خدايا بچهام! بچهام را خوب كن. همه مريضها را خوب كن. خدايا براي دخترم يك داماد خوب برسان. براي همهي دخترها! دعايتان، در دعايتان بلندنظر و بلند همت باشيد. قبل از دعا استغفار و توبه كنيد. غذاي حلال در دعا اثر دارد. حديث داريم هركس ميخواهد دعايش مستجاب شود لقمهاش حرام، لقمهي… در لقمهاش دقت كند. قرآن ميگويد: («وَيَسْتَجيبُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات») (شوري/26) يعني خدا دعاي كساني را قبول ميكند كه اهل ايمان و عمل صالح باشند. چقدر خدا به ما چيزي گفته بود گوش نداديم. حالا ما ميخواهيم هرچه گفتيم خدا گوش بدهد. آخر تو خدا هرچه به تو گفت، گوش دادي كه حالا ميخواهي هرچه هم شما گفتي گوش بدهد؟ به عهدمان وفادار باشيم. خالصانه دعا كنيم. ديگر بگذريم. رو به قبله باشد. دستها بلند باشد. توسل به اوليا باشد. در مكانهاي مقدس باشد. وقتي دعا ميكنيم آمين بگويند. امام باقر(ع) وقتي دعا ميكرد به بچهها ميگفت: بنشينيد، من دعا ميكنم شما هم آمين بگوييد. خدايا! توفيق توبهي واقعي و دعاي مستجاب در شبهاي قدر به همهي ما و بينندگان مرحمت بفرما. چرا بينندگان ما؟ مگر فقط مسلمانها در ايران هستند؟ خدايا همهي مشكلات امت اسلامي را حل كن. كشور ما امن است. امنيت را بر همهي بلاد اسلامي حاكم كن. براي همه بيهمسرها، همسر خوب مقدر كن. براي همه بيمسكنها، مسكن خوب مقدر كن. باران رحمتت را بر همهي مناطق نازل كن. همهي اينها كه بچهدار نميشوند اولادهاي صالح و سالم به آنها بده. همهي آنها كه كار ندارند كار حلال به آنها بده. همهي اينها كه با هم گير و گور دارند و كينه دارند و قهر هستند صفا و صميميت و سعهي صدر و آشتي برايشان قرار بده. همه بيماران را شفا بده. همه مردهها را بيامرز. هرچه به عمر ما اضافه ميكني به ايمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمق و بركت كار ما بيفزا. ما را از غافلين در دنيا و از زيانكاران در دنيا و آخرت و از غصهخواران روز قيامت قرار نده. و آخرين دعا، خدايا صاحب داريم. مهدي داريم. حضرت فرمود: روزي صدبار به شما دعا ميكنم. حديثش را ديديم. من روزي صدبار به شما دعا ميكنم. خدايا ما را مشمول دعاي خاص امام زمان قرار بده و از الآن تا ابد دلش را از ما راضي بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1079