نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1097
1- درخواست استغفار فرزندان یعقوب از پدر 2- درخواست کافران از حضرت موسی برای رفع عذاب 3- استغفار رسول خدا در حق زایران مدینه 4- هدایت مردم به واسطه پیامبران الهی، نه مستقیم 5- شرک یعنی قراردادن دیگران در ردیف خدا 6- نقش رسول خدا در کنار آیات قرآن کریم 7- رعایت آداب توسل و زیارت
موضوع: توسل به اولیای خدا در قرآن تاريخ پخش: 15/04/94
بسم الله الرحمن الرحيم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بحث امشب راجع به توسل است. همین که ما می آییم زیارت، متوسل می شویم به اولیای خدا، ریشه ی قرآنی اش چیست؟ دلیل ما چیست؟ چرا بعضی ها با توسل مخالف هستند؟ و اگر دستشان برسد، قبر حجر بن عدی را که این کار را کردند، دستشان برسد، قبرستان بقیع را خراب کردند، هر جا برسند خراب می کنند، این وهابی ها! اگر کسی انصاف دارد، پای بحث من بنشیند، و اگر کسی جوابش را توانست به من بدهد، هر چه او بگوید من قبول می کنم. یک بحث نیم ساعته، ولی پرمایه و پرمطلب، و مؤثر ان شاء الله! و افتخار می کنیم که ما اینقدر استدلال داریم و آن ها اینقدر پوک هستند. امامان ما که بر روی چشم و برو روی سرمان. حتی یاران امامان ما مشکل حل کن هستند. حتی یاران امامان ما.
1- درخواست استغفار فرزندان یعقوب از پدر
و اما توسل! بچه های یعقوب وقتی دیدند، خلاف کردند، بد کردند، خطاکار هستند که برادرشان را در چاه انداختند و مشتشان باز شد و آبرویشان رفت، آمدند و به پدرشان متوسل شدند. پدر در عربی یعنی چه؟ «اب»! گفتند: (يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا) (یوسف /97) ای بابا ای یعقوب، در حق ما دعا کن. یعنی به پیغمبر متوسل شدند. آخرین زوری که این وهابی ها می زنند این است. می گویند: یعقوب زنده بود. امامان شما مرده اند. ما هم سه جواب داریم. یک: می گوییم ما متوسل به پوست و گوشت امام نمی شویم. پوست و گوشت زنده و مرده دارد، اما مقام نه زنده و نه مرده است. دو دو تا چهارتا! زنده یا مرده؟ فرمول ریاضی زنده و مرده ندارد. مقام و شخصیت زنده و مرده ندارد. بدن پیری دارد، جوانی دارد، زور دارد، ضعف دارد، اما مقام همیشه یک چیز ثابتی است. ما وقتی متوسل می شویم، متوسل به گوشت و پوست نمی شویم، تا بگویید: زنده است یا مرده؟ متوسل به مقام می شویم. و مقام زنده و مرده ندارد. دو: اولیایی که ما به آن ها متوسل می شویم، اکثر قریب به اتفاقشان شهید هستند و شهید هم مرده نیست. قرآن می گوید: شهید زنده است. این هم دو! سوم بد، بد است. دروغ بد است. حالا چه به بچه دروغ بگوییم، چه به بزرگ! چه روز دروغ بگوییم، چه شب دروغ بگوییم. چه جدی دروغ بگوییم، چه شوخی دروغ بگوییم. دروغ بد است. شرک بد است. توسل را شما می گویید: توسل به غیر خدا شرک است. اگر توسل به غیر خدا شرک است، بد است. کار بد زنده و مرده ندارد. تا شما بگویید: نه! یعقوب زنده بود. و این امامزاده یا امام مرده است. کار بد، بد است. چه زنده و چه مرده باشد. پس ما متوسل به مقام می شویم، مقام زنده و مرده ندارد. و شهید هم مرده ندارد و نیست و اگر شرک و توسل بد است، هم به مرده بد است و هم به زنده. آیه اش را بخوانید. «يَا أَبَانَا» اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. (قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ) (یوسف /97) «إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ» ما خطاکار بودیم. برادرمان را در چاه انداختیم. حالا «يَا أَبَانَا» پدرجان! «اسْتَغْفِرْ لَنَا» این یک.
2- درخواست کافران از حضرت موسی برای رفع عذاب
دو: یک آیه در قرآن داریم که پست ترین آدم های کره زمین را می گوید این آدم ها هستند. این ها چه کسانی هستند؟ آمدند پهلوی موسی! گفتند: هزار معجزه بیاوری که ما ایمان بیاوریم، ما ایمان بیار نیستیم. خدا می گوید: حالا که اینقدر لجباز هستند، ملخ بر سرتان می ریزم، زندگیتان پر از ملخ بشود، پر از قورباغه بشود، پر از شپش بشود، ملخ و طوفان بر سرتان بیاید. طوفان و ملخ و قورباغه و شپش و آب هم که می روید بخورید، خون بشود. اینقدر لجباز؟ هزار تا معجزه بیاوری، ایمان نمی آوری؟ می گوید: نه! نه! نه! لجبازی است. حالا! یک آقایی بالای منبر می گفت: روضه می خواندم، همه هم سرشان پایین بود، یا گریه می کردند، یا اظهار غم می کردند، یک نفر پای منبر بود همینطور سیخ نگاه می کرد، من هم روی منبر دیدم همه سرها پایین است، این یک نفر سرش را همچنین کرده است، به او اشاره کردم که تو هم چنین کن. او هم گفت: … گفتم تو هم یک اظهار غمی بکن. گفت: نمی خواهم. هزار تا معجزه بیاوری، نه! نه! نه! این آدم های لجباز به پیغمبر گفتند… کلمه به کلمه بخوان… به موسی گفتند چه؟ «و قالوا» (وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا) (اعراف /132) گفتند: هر چه برای ما بیاوری. «وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آيَةٍ» هر معجزه ای بیاوری، «مِنْ آيَةٍ»، «آيَةٍ» یعنی نشانه. آیت الله یعنی نشانه خدا. «مِنْ آيَةٍ» از هر علامتی بیاوری. «لِّتَسْحَرَنَا بِهَا» که ما را سحر کنی. هر معجزه ای بیاوری که ما را سحر کنی، به موسی می گفتند. (فَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ) (اعراف /132) ما مؤمن به تو نمی شویم. هزار معجزه بیاوری ما ایمان نمی آوریم. اینقدر آدم های رذل. خدا می گوید: سر این رذل ها چه آوردم. یک: «فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ» طوفان بر این ها فرستادم. «وَالْجَرَادَ» زندگیشان را پر از ملخ کردم. «وَالْقُمَّلَ» پر از شپش کردم. «وَالضَّفَادِعَ» پر از قوباغه کردم. «وَالدَّمَ» آبشان را خون کردم. (آيَاتٍ مُّفَصَّلَاتٍ) (اعراف /133) این ها نشانه های قهر خداست. «وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ» وقتی دیدند زندگیشان پر از ملخ و قورباغه و شپش شد، آن وقت آمدند و متوسل شدند. یعنی بی شرف ترین آدم ها، رذل ترین آدم ها، لجباز ترین آدم ها، متوسل شدند. گفتند: «قَالُوا يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ» «يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا» ای موسی! دعا کن! رذل ترین آدم ها هم متوسل می شوند. من نمی دانم این وهابی ها چه نژادی هستند. رذل ترین آدم ها که در سوره اعراف، آیه ی 154، ما هر وقت کم می آوریم از این آقا می پرسیم. ماه رجب یک دعایی هست دستشان را به ریششان می گیرند و هم چنین می کنند. یک کسی ریش نداشت، ریش بغلی را گرفت این چنین کرد. حالا من چون خودم قرآن را حفظ نیستم، هر جا کم می آورم از این آقا کمک می گیرم. این آقا نشان داد که آدم می تواند دکتر باشد، حافظ قرآن هم باشد. رذل ترین آدم ها که به پیغمبر اولوالعزمی مثل موسی گفتند: هزار معجزه بیاوری ما ایمان نمی آوریم، وقتی گیر کردند و گرفتار شدند، به اولیای خدا، به حضرت موسی متوسل شدند. این هم آیه ی دوم برای توسل! باز اشکال می کنند. جوابشان هم همان است. حضرت موسی زنده بود. شما می گویید: یا امام رضا! امام رضا(ع) که زنده نیست. می گوییم: اگر توسل شرک است و شرک بد است، کار بد هم نسبت به زنده بد است و هم نسبت به مرده بد است. علاوه بر اینکه اولیای خدا شهید هستند و شهید مرده نیست. سوم اینکه ما متوسل به مقام می شویم، مقام زنده و مرده ندارد. خوب این ها را گوش بدهید. این ها دندان های وهابی ها را خرد می کند.
3- استغفار رسول خدا در حق زایران مدینه
سوم: یک آیه داریم که (وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّـهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّـهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا) (نساء /64) می گوید: افرادی که گناه کردند، اگر نزد تو آمدند، عذرخواهی کردند، «وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» رسول در حقشان استغفار کند، خدا این ها را می بخشد. پس پیداست دعای رسول اثر دارد. ما اگر گفتیم یا رسول الله در حق ما دعا کن، اثر دارد چون قرآن می گوید: «وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» اگر رسول در حق کسی دعا کند، مستجاب می شود. پس توسل به رسول طوری نیست. توسل به اولیای خدا طوری نیست. این هم یک نکته! یکی دیگر یک آیه داریم. خود خدا به پیغمبر می گوید: در حق این ها دعا کن. خدایا! هستی برای تو است، این ها برای تو هستند، می خواهی ببخشی مستقیم ببخش! چرا واسطه قرار می دهی؟ چرا خود خدا واسطه قرار داده است؟ می گوید اگر زنانی که در مکه هستند، ایمان آوردند و هجرت کردند. (فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّـهَ) (ممتحنه /12) «بَايِعْهُنَّ» یعنی با زنان بیعت کن. «وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ» پیغمبر در حق این زن هایی که در مکه ایمان آوردند. و به خاطر ایمان هجرت کردند و مدینه آمدند. با این ها بیعت کن و در حقشان دعا کن. اگر دعای پیغمبر لغو است، چرا خدا به پیغمبر می گوید: در حق این ها دعا کن. خدایا مگر خودت نمی توانی این ها را ببخشی؟ خدا می تواند این ها را ببخشد. اصلاً برنامه خدا این است که دست ما را در دست اولیاء بگذارد و ما از راه اولیاء به خدا برسیم. حدیث داریم پول که می خواهی بدهی، خودت به فقیر نده، به بچه ات بده و بگو تو به فقیر بده. یعنی چه؟ یعنی این فقیری که سیر می شود، کمک به فقیر را در یک نسل هم زنده کنیم و به بچه آموزش بدهیم. بچه جان تو هم باید به فقرا کمک کنیم. خدا یادمان داده است، می گوید: «وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ» پیغمبر در حق این خانم ها دعا کن. خدایا تو خودت می توانی بدون دعای پیغمبر مستقیم این ها را ببخشی، می گوید: نه! مستقیم نمی بخشم. پیغمبر دعایشان کند. «وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ» یک سری حرف دیگر هم هست که این ها را پارسال گفته ام. تلویزیون هم پخش کرده است. در دو دقیقه امسال تکرار می کنم. خداوند می فرماید: (يُدَبِّرُ الْأَمْرَ) (یونس /3) یعنی تدبیر دست خداست. اما در عین حال که تدبیر کار خداست، می گوید: این تدبیر را به فرشته ها هم داده ام. (فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا) (نازعات /5) تدبیر دست خداست. سیاستگذاری دست خداست. اما خداوند این قدرت تدبیر را به فرشته ها هم داده است. یک مورد دیگر! وقتی من مریض می شوم، خدا شفا می دهد. (وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ) (شعراء /80) «مَرِضْتُ» یعنی مریض شدم، «فَهُوَ يَشْفِينِ» خدا شفا می دهد. خدا خودش شفا می دهد. اما این شفا را خدا گفته است در عسل هم گذاشته ام. (فِيهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ) (نحل /69) در این عسل هم شفاست. شفا دست خداست. اما خدا همین شفا را در عسل هم گذاشته است. آقا کلید در را باز می کند، ولی این کلید در دست من است. دست من هم در اختیار روح من است. روح من هم در اختیار اراده من است. خدا در را باز می کند، اما توسط قدرتی که به من داده است، توسط این بازویی که به من داده است. توسط حرکت دستی که به من داده است. توسط گردش کلیدی که به من داده است. این ها منافات ندارد. من در را باز می کنم. ولی توسط کلید! یک آیه داریم می فرماید این پرنده را در آسمان جز خدا نگه نداشته است. (مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَـنُ) (ملک /19) این «إِلَّا الرَّحْمَـنُ» مثل همان «إِلَّا اللَّـهُ» است. یعنی فقط خدا! «مَا يُمْسِكُهُنَّ» یعنی این پرنده را در هوا نگه نداشته، «إِلَّا الرَّحْمَـنُ» فقط خودِ، خودِ، خودِ، خودِ خدا نگه داشته است. با اینکه در قرآن می گوید: نگه داشتن پرنده کار خداست، اما در جای دیگر قرآن می گوید: (طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ) (انعام /38) یعنی پرواز توسط دو تا بال است. یعنی خدا نگه می دارد، ولی به واسطه بال! آقا چرا معطل می کنی، اصلاً کل هستی توسل است. چرا اینقدر چانه بزنیم. ما اصلاً چانه نمی زنیم. کل هستی با توسل است. مگر شما میوه نمی خورید. چرا! مگر میوه آب ندارد؟ چرا! این آب میوه از کجا پیدا شده است؟ از آبی که پای درخت ریخته ایم. این آب درخت چطور به میوه رسید؟ توسل! یعنی به واسطه شاخه! یعنی این تنه درخت و این شاخه واسطه هستند که آب را از زمین بگیرند و به میوه بدهند. آقا شما مگر پای برق ننشسته اید؟ این برق با توسل وصل شده است. چرا؟ برای اینکه این نور برق توسط سیم برق است. که این سیم برق از یک منبع برق را می گیرد، و به این لامپ تحویل می دهد. اصلاً زندگی ما با توسل است. موبایل ما، تلفن ما، اصلاً حرف زدن ما، همه چیز ما توسل است. یعنی از یک منبعی شروع می شود و به یک منبع دیگر می رسد. از منبعی به منعبی، از مرکزی به مقصدی توسط واسطه می رسد. توسل یعنی واسطه! هم در امور مادی واسطه هست و هم در امور معنوی! یک چیزی که اینقدر روشن است، چطور نمی فهمند؟ خدا اراده کرده است که نفهمند. وقتی خدا اراده می کند که کسی نفهمد، نمی فهمد. شرک بد است، خوب اگر بد است، خوب چه زنده و چه مرده! خوب!
4- هدایت مردم به واسطه پیامبران الهی، نه مستقیم
قرآن یک آیه دارد که می فرماید: (كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ) (ابراهیم /1) این آیه قرآن بود که خواندند. ولی همه کلماتش را می فهمید. کلمه به کلمه بخوان. «كِتَابٌ» این کتاب است، کتاب آسمانی! «أَنزَلْنَاهُ» نازل کردیم کتاب آسمانی را، «إِلَيْكَ» به سوی تو، «لِتُخْرِجَ النَّاسَ»، «تُخْرِجَ» یعنی توی پیغمبر باید خارج کنی مردم را از ظلمات، «مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» خروج از ظلمات به نور کار خداست. در آیت الکرسی داریم «یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» «یُخرِجُ» آنجا می گوید: «یُخرِجُ» یعنی خدا خارج می کند مردم را از ظلمات به نور، اما اینجا می گوید: «لِتُخْرِجَ» پیغمبر تو باید این ها را خارج کنی! یعنی چه؟ یعنی کار خدا هم با واسطه است. در قرآن داریم آیت الکرسی (اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ) (بقره /257) در قرآن داریم «يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» یعنی خدا این ها را از ظلمات به نور می فرستد، در جای دیگر قرآن می گوید: «لِتُخْرِجَ» پیغمبر تو این ها را خارج می کنی. پس هم خدا این ها را از ظلمات خارج می کند، هم پیغمبر! منتهی کار خدا به واسطه و به وسیله پیغمبر است. خیلی خوب! حالا ما متوسل می شویم، چرا زود حاجتمان را نمی گیریم. فوری اش دست ما نیست. همین برادرهای یعقوب، وقتی متوسل به یعقوب شدند و گفتند: دعا کن! گفت: (قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي) (یوسف /98) یعنی در آینده به شما دعا می کنم. این که دعا مستجاب می شود معنایش این نیست که تا دعا کنیم مستجاب می شود. حضرت یوسف خواب دید، یازده ستاره و خورشید و ماه به او سجده کردند، این خواب بعد از چهل سال تعبیر شد. اگر گفتیم خدا دعا را مستجاب می کند، نگفتیم فوری! (ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ) (غافر /60) نگفته «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ فوراً» فورا نگفته است. شما می گویی: خدایا به من عزت بده! یک وقت ممکن است این عزت بعد از چند سال به دست بیاید. «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ» در دعا عجله نکنیم.
5- شرک یعنی قراردادن دیگران در ردیف خدا
مسأله دیگر که باز این ها قاطی کرده اند، که باز این جمله تکراری است، این است که قرآن می گوید: (فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّـهِ أَحَدًا) (جن /18) با خدا احدی را صدا نزن! ما هم می گوییم: با خدا احدی را صدا نزن! آیه قرآن است، اما در این قرآن یک آیه دیگر هم داریم، می گوید: (فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ) (شعراء /213) اگر گفتند کسی را صدا نزن، نه اینکه نگو یا ابالفضل! آخر این ها به ما می گویند: شما که می گویید یا ابالفضل یا حسین، غیر خدا را صدا می زنید، خدا در قرآن گفته است، غیر از یا الله هیچ کس دیگر را نگویید، فقط بگوید: یا الله! تو که یا حسین و یا ابالفضل می گویی، مشرک هستی! چرا غیر خدا را صدا می زنی؟ گفته است غیر از خدا احدی را صدا نزن! می گوییم: قرآن گفته است، احدی را صدا نزن، اما جای دیگر گفته است که احدی را به عنوان خدا صدا نزن. یعنی کسی را خدا قرار نده. چشم! ما امام حسین را خدا نمی دانیم. بنده خدا می دانیم. «فَلَا تَدْعُوا…» دقت کنید این دو کلمه و این دو آیه ای را که می خوانم و پهلوی هم می چسبانم. دقت کنید. «فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّـهِ أَحَدًا»، «فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ» احدی را صدا نزن، احدی را به عنوان خدا صدا نزن! به عنوان خدا صدا نزن! چشم!
6- نقش رسول خدا در کنار آیات قرآن کریم
مسأله دیگر این که یک آیه در قرآن داریم می گوید: با داشتن دو چیز چرا کافر هستید؟ یک: (وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّـهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ) (آل عمران /101) جمله به جمله بخوان. «وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ» چرا شما کافر می شوید، در حالی که «وَأَنتُمْ تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّـهِ» آیات خدا بر شما «تُتْلَى» تلاوت می شود. چرا کافرید؟ آیات خدا بر شما خوانده می شود، یکی دیگر هم: «وَفِيكُمْ رَسُولُهُ» رسول خدا هم در میان شما هست. خیلی خوب. حالا یک کسی بیاید و جواب من را بدهد. قرآن می گوید: چرا کافرید در حالی که هم آیات بر شما خوانده می شود و هم «فِيكُمْ رَسُولُهُ» هم رسول خدا در میان شما است. الان که می گویند: رسول مرد. وقتی هم انسان مرد، انگار سنگ است، وهابی ها اینچنین می گویند. می گویند کسی که مرد انگار چوب است. جماد است و دیگر هیچ خاصیتی ندارد. خوب! پس الان که پیغمبر از دنیا رفته است، فقط آیات قرآن هست. دیگر رسول نیست. خدا می گوید: کافر نشوید چون آیات هست، رسول هم هست، حالا که هم آیات خداست و هم رسول، «وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ» چرا شما کافر می شوید، یعنی چه؟ یعنی اگر یکی نباشد، طوری نیست که کافر بشوید. بگذارید یک مثال بزنم، می گویم کسی که آب دارد و خاک دارد، چرا گندم از خارج می خرد؟ اگر آب ندارید، خوب گندم بخرید طوری نیست. آب دارید و خاک ندارید، خوب گندم بخرید طوری نیست. اما «مَن وَجَدَ ماءً و تُراباً» به قول حدیث کسی که هم آب دارد و هم خاک دارد، «وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ» تو دیگر چرا گندم می خری؟ آب داری، خاک هم داری! کسی که هم آیات خدا به گوشش خوانده می شود و هم «فِيكُمْ رَسُولُهُ» هم رسول خدا در میان شما است، «وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ» معنایش این است که حالا که پیغمبر از دنیا رفت، ما همه حق داریم که کافر بشویم. الان همه امت اسلامی کافر بشوند، روز قیامت هم خدا بگوید: چرا کافر شدید؟ می گوییم: خودت گفتی. گفتی کافر نشوید به دو دلیل، آیات، رسول! رسول که رفت… آب، خاک! اگر آب و خاک دارید، چرا کشاورزی نمی کنید؟ اگر آیه هست، رسول هست، چرا کافرید؟ رسول که مرد. حالا که رسول مرد، پس ما حق داریم که کافر شویم. به عقیده… پس باید در هر زمانی، روح پیغمبر در جامعه باشد. جانشین بر حق پیامبر، ولیّ خدا، امام معصوم باید باشد. اگر امام زمان نباشد، اگر امام معصوم نباشد، اگر جان پیغمبر در میان ما نباشد، کافر شدن ما مانعی ندارد. چون خدا در قرآن گفته است، با داشتن آیه و رسول، چرا کافرید؟ حالا که رسول رفت، وهابی ها هم که می گویند: رفت که رفت که رفت! یعنی جماد شد. پس رسول نیست. فقط آیات قرآن است. پس خدا گفته است، کافر نشوید چون آیه و رسول دارید. یعنی چه؟ یعنی حالا که رسول رفت می توانید کافر شوید. به عقیده وهابی ها همه مسلمان ها الان باید کافر شوند. و خدا هم چیزی ندارد که بگوید. چون گفته است اگر هم آب دارید و هم خاک دارید، چرا گندم می خرید. می گوییم: آقا رسول رفت. چهارتا چرخ… دو تا ریل اگر بود قطار حرکت می کند. یک ریل که رفت ما حق داریم که قطار بایستد. چرا ایستادی؟ تو گفتی که با دو تا ریل باید بروی. یک ریلت رفت، قطار هم روی یک ریل نمی رود. خدا گفته است، چرا کافرید؟ «تُتْلَى»، «فِيكُمْ رَسُول». تلاوت قرآن دارید، رسول هم دارید. با این دو تا چرا کافر هستید؟ حالا که پیغمبر رفت، رهابی ها هم که می گویند: مرد که مرد که مرد، مثل سنگ شد. خوب اگر پیغمبر مثل سنگ شد، پس فقط آیات قرآن است، می گوییم: بله! می گوییم: پس ما حق داریم که کافر شویم. یک وهابی جواب بدهد. کشتن شیعه که هنر نیست. این ها دروغ می گویند. می گوییم چرا شیعه را می کشید؟ می گویند: چون کافر است. می گوییم: کافر؟ کمونیست ها کافر نیستند؟ یک وهابی در تاریخ یک کمونیست را کشته است؟ یک مسیحی را کشته است؟ یک یهودی را کشته است؟ یک اسراییلی را کشته است؟ یعنی تمام کفر در شیعه متمرکز شده است؟ خوب ما کافر! بکشید! اسراییل کافر نیست؟ امام به احدی کلمه احمق را نگفت. در کامپیوتر نگاه کنید. در عمرش امام یک مرتبه فرمود: احمق! و این هم به وهابی ها بود. کلمه احمق از حلقوم امام یک مرتبه بیرون آمده است، چون الان همه کلمات در کامپیوتر هست. این هم به وهابی ها بوده است. یعنی اینقدر مخ خالی است. طبق عقیده این ها همه شما کافر بشوید، مانعی ندارد، چون رسول نیست. هیچ چیزی برای گفتن ندارند. پوک ابن پوک ابن پوک!!! هر یک از شما باید تلفن یک اسلام شناس را داشته باشد. فردا که یک شبهه ای می کنند، گیر می کنید. بچه شما، دختر شما، پسر شما، الان هم دیگر اختیار پسر و دخترها دست شما نیست. همه دنیا به هم سوراخ شده است. هر عکسی و هر مطلبی که خواسته باشند در سایت هست. سایت یعنی دیوار کوچه! هر کسی که یک کیلو ذغال داشته باشد، می تواند به دیوار کوچه بنویسد، زنده باد کی، مرده باد کی!!! یک کیلو ذغال می خواهد. هر کسی سایت دارد. شما باید با یک اسلام شناس، خودتان و خانواده تان و نسلتان، آشنا بشوید…
7- رعایت آداب توسل و زیارت
حالا این زیارت چه آدابی دارد؟ وقت تمام است؟ یکی اینکه در حرم داد نزنیم. یک تابلو سر قبر پیغمبر است، خدا قسمتتان کند مدینه بروید و ببینید. نوشته اش همین آیه قرآن است، (لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ) (حجرات /2) یعنی پهلوی پیغمبر داد نزنید. می گوییم شما که می روی می گوییم: یا رسول الله! می گوید: رویت را آن طرف کن. من خودم رو به قبر که می ایستم، این وهابی آمد و کتفم را کج کرد. گفت: رو به قبر نایستید، مرد، مرد، خلاص! رو به قبله بایست. می گوییم: خوب اگر مرد که خلاص دیگر، پس چرا این تابلو را این بالا زده ای؟ که بالای سر پیغمبر داد نزنید. می گوییم: این که مرده است، بالای سر مرده چه داد بزنی و چه داد نزنی، مرده است. هم تابلو زده اند که بالای سر پیغمبر داد نزنید، هم می گویند: مرد! اصلاً قاطی کرده اند. می گوییم: مرد؟ می گوید: بله مُرد! می گویم: خوب اگر مرد پس بگذار نعره بکشم. می گوید: نه! بالای سر پیغمبر احترام کن! بابا مرده به قول شما سنگ شده است، چوب شده است، جماد شده است، بالای سر جماد خوب بگذار من داد بزنم. می گوید: نه! احترام بگیر. احترام بگیریم، یعنی زنده است. مرده یعنی می توانیم داد بزنیم. قاطی کرده اند. چسبیدن به حرم! دیشب از حرم بیرون آمدم، یک کسی گفت: آقای قرائتی! مدتی در حرم آمده ام و دستم به ضریح نرسیده است… اصلاً دست رسیدن به ضریح جزء زیارت نیست. شما هر کجا جا بود، بایست، این کنارها بایست، خوب با امام رضا صحبت کن. لازم نیست عربی بخوانی، فارسی با امام رضا صحبت کن. لازم نیست طولانی باشد، دو دقیقه یک سلام بده و بیا بیرون. زیارت دست چسبیدن به ضریح ندارد، داد زدن ندارد. بعضی ها که وارد می شوند، فکر می کنند که خیلی باید فریاد بزنند. برای… آقاجان! حواس مردم را پرت می کنی، یکی از کارهایی که خوب نیست، این یا الله هایی است که نماز می خوانیم. جمعیتی اقتدا کرده اند، یک نفری آخر می آید و می گوید: یا الله! بابا یا یک خورده زودتر بیا، یا حواس من را پرت نکن. این دیر می آید و حواس دو هزار نفر را پرت می کند. چه خبر است؟ خودش می خواهد به رکعت اول برسد. ما عبادت هایمان هم گیر دارد. عبادت هایمان هم گیر دارد. نمی دانیم چه کار کنیم. با احترام صحبت کنیم. خوب وقت تمام شد. خدایا تو را به آبروی محمد و علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین و نه فرزند معصومش، اللهم صل علی محمد و آل محمد؛ خدایا ایمان کامل اعلاء درجه ایمان، یقین، علم، اخلاص، عمق، عمل، برکت، عزت، حسن عاقبت، به بالاترین درجه نصیب همه ما بفرما! همه دعاها را مستجاب و ما را شریک همه خیرها قرار بده! اگر کاری از ما خیر سر زد، همه علاقمندان به اهل بیت را در کار ما شریک کن. خدایا یک عده گول خوردند، گول خورده ها را نجات بده، گول نخورده ها را از گول خوردن حفظ کن!!!
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1097