responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1100

موضوع: توصیه اسلام به وصیّت

تاريخ پخش: 27/09/99

1- تأکید قرآن بر وصیّت مالی

2- توجه به والدین در وصیّت

3- احترام به حقوق دیگران در وصیّت

4- وصیّت، در کنار سهم‌الارث

5- رعایت عدالت و مصلحت در وصیّت

6- سبقت در کارهای خیر، قبل از رسیدن مرگ

7- وصیّت برای ادای انواع حق‌الناس

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

امروز در این جلسه انشاءالله می‌خواهم یک آیه را برای شما تفسیر کنم. برخلاف ذهن‌ها که فکر می‌کنند وصیت برای مرده‌هاست و وقت مردن است و مگر می‌خواهیم بمیریم و این حرف‌ها چیست که می‌زنید؟ وصیت یعنی سفارش، هر دلسوزی، پدر و مادر، هرکس دلسوز باشد سفارشاتی دارد. وصیت عربی است، فارسی‌اش یعنی سفارشات، چه سفارشاتی شما به افرادی که تحت امر شما هستند دارید؟ آقای استاندار، مدیر کل، پدر و مادر، عمو، دایی، سفارش شما چیست؟ این آیه را بنویسم و نکاتش را برای شما بگویم. [پای تخته]
1- تأکید قرآن بر وصیّت مالی
سفارشات، وصیت، قرآن می‌فرماید: (كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ‌ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِين‌) (بقره /180) تمام شد… هرکلمه یک نکته‌ای دارد. «كُتِبَ عَلَيْكُمْ» یک نکته دارد. «إِذا حَضَرَ» یک نکته دارد. «خَيْراً» یک نکته دارد، «لِلْوالِدَيْنِ» یک نکته دارد، «بِالْمَعْرُوفِ» یک نکته دارد، «حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِين‌» هم یک نکته دارد. یعنی نکات زیادی دارد. در حد حرف 25، 26 دقیقه‌ای که ما صحبت می‌کنیم و سوادمان کم است، ترجمه کنم.
«كُتِبَ عَلَيْكُمْ» یعنی بر شما واجب شد، مثل اینکه می‌گوید: «کتب علیکم الصیام» واجب شد روزه بگیرید. در مورد روزه هم قرآن می‌گوید: «کتب علیکم» اینکه روزه را می‌گوید «کتب علیکم» وصیت را هم می‌گوید: «کتب علیکم» یعنی توصیه و وصیت خیلی مهم است که «کتب علیکم» نوشته شده بر شما، در فارسی می‌گوییم: فلانی ثبت شده است. یعنی دیگر قطعی است. سند دارد. «إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ‌ الْمَوْتُ» وقت مرگ وصیت کنید. این وقت مرگ وصیت کنید یعنی ما که نمی‌خواهیم بمیریم وصیت نکنیم؟ چرا. وصیت یک کار خوبی است. کسی اگر وصیت کند در رختخواب هم بمیرد، گویی شهید شده است. اینقدر وصیت مهم است. پیغمبر فرمود: هرکس وصیت کند و بمیرد گویا شهید از دنیا رفته است. هرکس وصیت نکند بمیرد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. یعنی گویی قبل از اسلام از دنیا رفته است.
بعد حالا چه کسی وصیت کند؟ ما که چیزی نداریم. نداری هیچی. می‌گوید: «إِنْ تَرَكَ خَيْراً» اگر خیری گذاشتی، اگر خیری داری باید وصیت کنی، اگر نداری هیچی. یک کسی به کسی نقل می‌کرد و می‌گفت: کسی که مرد باید غسل بدهند. سه غسل دارند، سدر و کافور و آب طبیعی… گفت: اگر کسی مرد غسل دارد، کسی نمرد دیگر غسل ندارد. اگر دارید سفارش کنید چون ثروتی که آدم می‌اندوزد عصاره عمرش است. دهها سال عمرت را با زحمت و تخصص و تلاش حق و ناحق کردیم یک چیزی جمع کردیم. حالا این را تدبیر کنید. اول مورد وصیت هم والدین است. چون بالاخره انسان «العبد و ما فی یده کان لمولاه» ما هرچه داریم برای پدر و مادر ماست، بنابراین اولویت به پدر و مادر باید رسید.

2- توجه به والدین در وصیّت

یک قصه برای شما بگویم. پدری نزد پیغمبر آمد. از پسرش شکایت کرد و گفت: پسر من تا وقتی بچه بود، هروقت پول می‌خواست از من می‌گرفت و خجالت نمی‌کشید. حالا او رشد کرده و پولدار شده و من بازنشست شدم و دستم خالی است. زمین‌گیر شدم دستم خالی است. من رویم نمی‌شود به پسرم بگویم: پول بده. او رویش می‌شد به من بگوید: بابا پول، اما من رویم نمی‌شود بگویم: پسر پول! من در بی پولی و فقر می‌سوزم. پیغمبر گریه کرد. فرمود: اگر سنگ از غصه آب شود جا دارد که گاهی وقت‌ها پدر و مادر نیاز دارد، خجالت می‌کشد به بچه‌اش بگوید: پول بده. بچه خجالت نمی‌کشد، گفت و پول هم گرفت. پدر خجالت می‌کشد. لذا اولین مورد وصیت این است که به فکر پدر و مادر باشیم. به خصوص پدر و مادر پیر، خدا یک آیه در قرآن دارد، اسم پیری را برده است. گفته: «إِمَّا يَبْلُغَنَ‌ عِنْدَكَ‌ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما» (اسراء، 23) اگر پدر و مادر نزد شما پیر شد، حالا یا هردو با هم پیر شدند یا یکی پیر شد، اینکه می‌گوید یکی پیر شد معلوم می‌شود سن ازدواج هم لازم نیست… آخر بعضی وقت‌ها می‌پرسند: فاصله سنی عروس و داماد چقدر باید باشد. به طور طبیعی خوب داماد سنش چند سالی بیشتر است اما اگر یکجایی به عکس شد. عروس یکی دو سال بیشتر بود. شش ماه، هشت ماه او بیشتر بود، یکی کمتر بود. کمتر، بیشتر، مهم این است که اخلاق‌هایشان به همدیگر بسازد و همدیگر را بخواهند. یکوقت اخلاق و فکرشان به هم می‌سازد و همدیگر را دوست دارند. دیگر گیر ندهید به یکی دو سال کمتر و بیشتر، قرآن می‌گوید: اگر پدر و مادر یکی پیر شد، «أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما» اینکه می‌گوید یکی پیر شد یا هردو پیر شدند، معنای تفاوت سن است. یکی پیر شده و یکی پیر نشده است. بعد می‌گوید: «فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ» در آن سنی که پا به سن گذاشتند مواظب دهانت باش یک حرف زشتی به پدر و مادر نزنی.
3- احترام به حقوق دیگران در وصیّت
حالا در این جلسه چه می‌خواهیم بگوییم؟ می‌خواهیم درباره سفارشات صحبت کنیم. وصیت نشانه چیست؟ من اینجا چند چیز نوشتم. 1- نشانه دقت است. نشانه این است که آدم اهل حساب است. در فارسی می‌گوییم: فلانی آدم حسابی است. به چه کسانی حسابی می‌گوییم؟ کارهایش حساب و کتاب دارد. می‌داند از کجا آورده و کجا خرج کرده است. منبع درآمد و خرجش را می‌داند. نشانه دقت و حساب و اهل فکر بودن است. احترام به حقوق دیگران است. بالاخره انسان مالی که جمع کرده ممکن است خمس درونش باشد. سهم امام باشد. حق دیگران درونش باشد. امام سجاد در دعای ابوحمزه یک جمله دارد می‌گوید: روز قیامت طلبکارها دور من جمع شوند من چطور می‌خواهم جواب بدهم؟ «وَ مِنْ أَيْدِي‌ الْخُصَمَاءِ غَداً مَنْ يُخَلِّصُنِي» چه کسی می‌خواهد مرا نجات بدهد؟ چقدر حق الناس بر گردن ماست؟ اوه… چقدر برف در کوچه‌ها ریختیم، یخ بست و مردم افتادند. با برف من، من برف را در کوچه ریختم. یخ بسته است.
چقدر آب ناودان ما سر مردم ریخته است. چقدر ماشین را گاز دادیم آب گل به مردم پاشید. چقدر بی‌جا پارک کردیم و مردم در ترافیک گیر کردند. چقدر دودکش حمام دودش در خانه همسایه‌ها رفت. چقدر صدای رادیو را بلند کردیم یا تلویزیون یا بلندگوی مسجد را بلند کردیم و مردم آزاری کردیم. اگر حساب کنیم خیلی مهم است. وصیت یعنی بنشینیم چاله چوله‌های عمرمان را پر کنیم. از افرادی عذرخواهی کنیم. آقا ببخشید ما جوان بودیم. عذرخواهی کنیم. بچه بودم دهات‌های کاشان می‌رفتم میوه می‌خوردم فرار می‌کردم. چرا؟ می‌گفتم: پانزده ساله نشدم. خیلی از این میوه‌ها خوردیم و فرار کردیم. پانزده سالگی طلبه شدیم دیدیم نوشته کسانی که مال مردم را خوردند باید صاحبش را راضی کنند گرچه در کودکی باشد. ای بابا! ما بچه بودیم. مال مردم بچه و بزرگ ندارد.
پول برداشتیم رفتیم در آن روستا به درخت‌هایی که می‌شناختیم گفتیم: ما از این درخت چند سال پیش میوه خوردیم و فرار کردیم. حالا این پول را بگیر و حلال کن. اکثراً نگرفتند و حلال کردند و تک و تایی هم گرفتند. به خصوص آنهایی که سر و کارشان با بیت المال است. وصیت یعنی اینکه من یاد مردن هستم. مسأله یاد مردن مهم است، قرآن گله می‌کند. می‌گوید: یک عده قیامت را فراموش می‌کنند. (نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ) (ص /26) ایمان دارند و قیامت را قبول دارند ولی فراموش می‌کنند. یک آیه داریم (لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ‌ الْحِسابِ‌) (غافر /27) یک آیه داریم«نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» یعنی یک عده ایمان به قیامت ندارند، یک عده ایمان دارند فراموش می‌کنند. قرآن روز قیامت به اینها می‌گوید: (الْيَوْمَ نَنْساكُم‌) (جاثیه /34) شما قیامت را فراموش کردید؟ «كَما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا» شما اینجا قیامت را فراموش کردید؟ شما الآن فراموش شده هستید. وصیت یعنی مال مردم محترم است. وصیت یعنی من اهل حساب و کار هستم. وصیت یعنی فکر آینده هستم. فکر حق الناس هستم. وصیت یعنی من می‌خواهم به اهداف عالی خودم ادامه بدهم. خلأهای اقتصادی افراد محروم را پر کنم.

4- وصیّت، در کنار سهم‌الارث

آخر وقتی من می‌میرم یک ششم مال برای پدرم است و یک ششم برای مادرم است. پدر و مادر یک ششم می‌برند. بچه‌ها هم دختر و پسری هستند. اینجا این مسأله را بگویم.
می‌گویند: چرا ارث زن نصف است؟ ارث زن دوبله است. پوستش این است که نصف است. مغزش دوبله است. چطور؟ بخاطر اینکه ما فرض کنید سی تومان پول داریم این سی تومان را، بیست تومان به پسرها می‌دهیم. ده تومان به دخترها می‌دهیم. [پای تخته] دختر خانم هیچ خرجی به گردنش نیست. به دختر خانم می‌گوییم: شما برو با این آقا پسر ازدواج کن. کنار هم بروید. این بیست تومان پسر وارد زندگی هردو می‌شود. بالاخره فرشی، ماشینی، تلفنی، خانه‌ای، هرچه هست این بیست تومنی که پسر دارد وارد زندگی می‌شود و دختر از این بیست تومان کام می‌گیرد. ده تومان هم دخترخانم خودش مستقل دارد. پس می‌شود دختر بیست تومان. ظاهرش این است که دختر ده تومان دارد، پسر بیست تومان دارد ولی وقتی ازدواج کردند بیست تومان پسر وارد زندگی هردو شود، این است که بله…
نکاتی که در این بحث وصیت باید بگویم این است که اصلاً وصیت برای مال نیست. حضرت یعقوب پدر یوسف(ع) وقتی لحظه مرگ، گفت: «ما ذا تَعْبُدُون‌» شما مسأله‌ی ایمان به خدایتان چه می‌شود؟ پرسید که عقاید شما چطور است؟ یعنی وصیت کرد، سفارش فقط این نیست که چقدر مال را به چه کسی بدهیم و چقدر به کسی بدهیم؟(ما تَعْبُدُونَ‌ مِنْ‌ بَعْدِي‌) (بقره /133) قرآن می‌گوید: پیغمبری به بچه‌هایش گفت: بعد از من شما بنده چه کسی هستید؟ خداپرست هستید یا نیستید؟ امیرالمؤمنین در سفارشی که می‌کند، سفارش به تقوا می‌کند. تقوا که مال نیست. وقتی می‌گویند وصیت فقط برای کارخانه و باغ و مزرعه و خانه و زندگی نمی شود. این یک مورد.

5- رعایت عدالت و مصلحت در وصیّت

2- در وصیت مصلحت و عدالت و ضرورت و نیاز را در نظر بگیرید. خدای نکرده اینطور نباشد چون من ناراحت هستم وصیت می‌کنم به این بچه بدهید یا ندهید. این بچه مرا حمام برد. این بچه مرا کمک کرد. این بچه به من بی اعتنایی کرد. یعنی خرده حساب تسویه نکنید. پسری، دختری یک کوتاهی‌هایی کرده است. پدر هم بگوید: حالا که کوتاهی کردی من وصیت می‌کنم چیزی به تو ندهند. در وصیت سوء استفاده نکنید. حقوقی را ضایع نکنید. در وصیت چند اصل را در نظر بگیرید. مصلحت هست یا نه؟ عدالت هست یا نه؟ نیاز هست یا نه؟ ضرورت هست یا نه؟ اگر کسی در وصیت بگوید: به این بدهید و به او ندهید، ظلم کند گناه کبیره کرده است. این هم حدیث است. در وصیت هم انسان باید عادل باشد.
مسأله سوم اینکه حقوق فرزندان را در نظر بگیرید، می‌خواهید وصیت کنید همه پول را به مردم ندهید. یک شخصی پولدار بود. وصیت کرده بود همه اموالش را در راه خیر بدهند. این مرحوم شد و بردند خاک کردند. به پیغمبر خبر دادند. حضرت فرمود: همه اموالش را به مردم داد و برای بچه‌هایش نگذاشت؟ گفتند: نه، مگر بچه نداشت؟ بچه داشت گفت: می‌خواهم بچه‌هایم نخورند. وصیت کرد. گفت: کجا او را خاک کردید؟ گفتند: در قبرستان مسلمان‌ها، گفت: اگر زودتر به من گفته بودید، نمی‌گذاشتم در قبرستان مسلمان‌ها خاکش کنید. او را باید در قبرستان یهودی‌ها خاک کنید. یعنی اینطور نیست که شما وصیت دارید. بعضی هستند نزد من آمدند، یکی دو نفر یکوقتی آمدند و گفتند: ما می‌خواهیم تمام اموال خود را وصیت کنیم زیر نظر شما خرج شود. گفتم: والا من نه مسأله‌اش را بلد هستم و نه وقتش را دارم. نه هوسش را دارم، نه وقتش را دارم، اصلاً بلد نیستم. تعارف نداریم و دروغ نمی‌گویم، مسأله فقهی متأسفانه خیلی من ضعیف هستم. بعد گفتیم یک خرده با هم صحبت کنیم. یک خرده صحبت کردیم دیدیم ایشان با زن و بچه‌اش دعوایش شده است. با زن و بچه‌اش دعوایش شده و می‌خواهد همه اموالش را قطع کند که اگر مرد چیزی به زن و بچه‌اش نرسد. به او گفتم: برای خدا نیست. این انتقام است. دارید کشتی می‌گیرید و کار درستی نیست. روی انتقام نباشد.
حدیثی داریم پیغمبر فرمود: گاهی انسان هفتاد سال یعنی تمام عمرش را تقریباً عبادت می‌کند ولی در وصیت‌نامه عدالت را مراعات نمی‌کند. با این عمل اهل جهنم است. عجب، هفتاد سال مؤمن و متقی بود، اما در وصیت نامه‌اش بی عدالتی می‌کند. بخاطر بی عدالتی در وصیت خود هفتاد سال هوا می‌رود. مهم است. امیرالمؤمنین فرمود: کسی که خوب وصیت نکند نامرد است. جوانمرد نیست. مسأله دیگر اینکه فرمود: شفاعت ما هم شامل او نمی‌شود. عجب، وصیت اینقدر مهم است؟ درست است اموالی را برای خودت است جمع کردی ولی باید درست وصیت کنی. در وصیت افرادی سهم می‌برند. پدر و مادر یک ششم، اولاد پسر و دختر فرق دارد، بعضی فقیر هستند. در فامیل هستند و فقیر هستند ولی سهم ارث ندارند این وصیت کند یک چیزی به اینها بدهند. درست است لازم نیست و واجب نیست اما بالاخره در فامیل هست و ذی القربی است و ارث هم شاملش نمی‌شود. وصیت برای این است که این چاله چوله‌ها را پر کنیم که این فقر اینها…

6- سبقت در کارهای خیر، قبل از رسیدن مرگ

سعی کنیم آنچه می‌خواهند بعداً بدهند خودمان بدهیم. یک انبار خرما را سفارش کردند در راه خدا بدهند. طبق وصیت عمل کردند و خرما را بین فقرا تقسیم کردند. آخر یک خرما در انبار ماند. حضرت یک خرما را برداشت و گفت: اگر یک خرما را با دست خود می‌داد ارزش آن بیش از این بود که یک انبار خرما را به فقرا بدهد. چون نگاه ما نگاه اقتصادی نیست. یک خرما کسی را سیر نمی‌کند. ولی یک انبار خرما هزارها آدم را سیر می‌کند اما بحث سیر کردن او نیست، اگر با دست خودت می‌دادی رشد می‌کردی، محبت به یتیم بود، تواضع بود. سخاوتت شکوفا می‌شد، بخلت کنده می‌شد، مسأله وصیت این نیست که فقط شکم سیر شود، با دست خودت بدهی آثاری دارد. شما اگر شیر را، از سینه زنی خوردی به آن زن محرم هستی. مادرت که محرم است حالا دایه، اگر کسی از سینه دایه شیر خورد. اگر صاف از سینه بمکد با دایه محرم می‌شود اما اگر دایه شیرش را بدوشد در سر شیشه، سر شیشه را دهان بچه بگذارد محرم نمی‌شود. این وصیتی که باید با وصیت آدم جالب است اهل‌بیت ما وقت رحلتشان می‌گفتند: فلان مبلغ را به فلان پسرعمو بدهید. می‌گفتند: آقا ایشان مخالف شماست، شیعه نیست، ضد شماست. فرمود: درست است مخالف من است ولی فامیل که هست. یک مقدار… یعنی با وصیت حتی دشمنان را تبدیل به دوست می‌کردند. کما اینکه داریم گاهی وقت‌ها با وصیت دوستان را تبدیل به دشمنان می‌کنند. خانواده با هم زندگی می‌کنند، این پدر کذایی برمی‌دارد طوری وصیت می‌کند که این وصیت او بین بچه‌ها فتنه می‌اندازد. وصیت باید عامل جذب باشد نه عامل دفع. اینها تذکراتی است که باید باشد.
وصیت گاهی واجب است. مثل اینکه آدم به مردم بدهکار است. اگر وصیت نکند حق مردم را از بین برده است و اینجا واجب است وصیت کند. خمس، بدهکاری است. زکات بدهکاری است. مال مردم بدهکاری است. امانتی به دست شما دادند و به دست شما از بین رفته است. وصیت هم یک سوم نباید بیشتر باشد. یعنی اگر من نود میلیون دارم، تا سی میلیون حق دارم وصیت کنم، شصت میلیون برای وارث‌هاست. حتی به ما گفتند، درست است به شما گفتند: یک سوم، ولی شما یک چهارم بده. یک خرده از حقتان را بگذارید به وارث‌ها بیشتر بدهید. وارث‌ها از اسلام خاطره تلخی نداشته باشند. چون وقتی من مردم وصیت کردم مالم را به فقرا بدهند، سهم وارث‌ها که کم شد در ذوقشان می‌خورد. بالاخره نسل من هستند. سفارش شده یک سوم، ولی باز هم گفتند از یک سوم باز هم احتیاطاً استفاده نکن و یک چهارم بده.
وصیت را به فال بد نگیرید. بعضی می‌گویند: اگر وصیت کنی معنایش این است که می‌خواهیم بمیریم. نه، انسان وصیت کند و صد سال هم عمر به خدا بدهد. وصیت را به فال بد نگیرید. وصیت باید حکیمانه باشد. قرآن می‌گوید: بالمعروف، (كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ‌ الْمَوْتُ‌ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِين‌) (بقره /180) معروف یعنی حکیمانه باشد. گاهی وقت‌ها آدم یک پولی را در راهی وصیت می‌کند که حکیمانه نیست. وصیت باید حکیمانه باشد.
بیاییم مسأله وصیت را دو سه دقیقه آخر بحث تلویزیون ما یک وصیت‌نامه بنویسیم. اول به واجبات نگاه کنیم، یکوقت خدای نکرده مسأله‌ای پیش نیاید که حساب کنیم ما کار واجبمان را نکردیم و کار مستحب کنیم. پول بگذاریم مقبره بخریم. شما دو تا خوابگاه دانشجویی برای دو دانشجو، دو خوابگاه برای دو طلبه، برای فامیل و فقرای همسایه و بستگان، سعی کنیم با یک اسلام شناس مشورت کنیم، 1- تا واجب هست سراغ مستحب نرویم. این از اسلام است، از خودم نیست. «لا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ‌» (نهج‌البلاغه، حكمت 39) اگر واجب زمین مانده و شما کار مستحب بکنی ارزش ندارد، تا واجب هست کار مستحب نکنید. به چه کسی بدهکار هستیم؟
اینجا یک مسأله هم بگویم. یک مسأله می‌گویم توجه کنید. من می‌دانم بالاخره مال حرام در زندگی من آمده است. تاکسی بوده به ما گفتند فلان جا، پیاده‌اش کردم دیدم غریب است، گفتم همین‌جاست. با اینکه یک چهارراه جلوتر بود ولی کم گذاشتیم. ترازو دار بودم، مغازه بوده، در اداره بودم. بالاخره کم کاری و بدکاری کردم، سهل انگاری کردم. در اداره دو شاخه تلفن را به برق زدم. سوخته، باید پول تلفن را من بدهم، من اشتباه کردم. اشتباه کردم، اشتباه کردی ولی تلفنش سوخت و باید پول تلفن را شما بدهید. ما حق و ناحق‌ها را چه کنیم؟ این چهار صورت دارد، دقیقه آخر همه گوش بدهید. بگذارید من این را بنویسم یک تابلو شود. یک صلوات بفرستید. (صلوات)

7- وصیّت برای ادای انواع حق‌الناس

[پای تابلو] حق الناس، یکوقت هم مبلغ روشن است. می‌دانم مثلاً فلان مبلغ است. هم طلبکار روشن است. طلبکار معلوم است. یعنی می‌دانم مبلغ یک میلیون است و طلبکار هم فلان آقاست. این روشن است، باید چه کرد؟ باید همان مبلغ را به همان آقا داد. یکوقت مبلغ روشن نیست. نمی‌دانم یک میلیون است، دو میلیون است، بیشتر است یا کمتر، مبلغ روشن نیست، اما طلبکار معلوم است. ایشان است ولی نمی‌دانم یک تومان می‌خواهد یا دو تومان. پس شخص معلوم است، باید بروی نزد همین شخص که معلوم است و بگویی: آقا شما یک مبلغی از ما می‌خواهی منتهی یادم نیست یک تومان بود یا دو تومان، اینجا را باید مصالحه کنید. حداقل شک دارید، به یک تومان که شک نداری، این یک تومان را بده. بیشترش را شک داری، مقداری که مصالحه کنید به حداقل مصالحه نه، بگوییم: حداقل را بدهیم. یکوقت مبلغ روشن است، طلبکار معلوم نیست. یک دسته اسکناس در ماشین من جا ماند. یک ساک جا ماند و جنسی ماند. مبلغ روشن است. همین پتو، همین پول و کیف، اما نمی‌دانم کدام مسافر بود. اینجا را باید رد مظالم بدهیم. یعنی یک شرایطی دارد به یک فقیه عادل می‌دهیم و می‌گوییم: ما دو میلیونی در ماشینمان ماند. نمی‌دانم برای کدام مسافر است. این مبلغ روشن است به فقیه بدهید یا از فقیه اجازه بگیرید و به یک فقیر بدهید. یا به دست فقیه باشد، مجتهد یا به اجازه او به فقیر بدهید. یکوقت نه مبلغ معلوم است، نه آدم. نه می‌دانم کیه و نه می‌دانم چقدر است. باز رد مظالم است. این مسأله را باید بپرسید.
خجالت هم نکشیم. اتفاقا اینها اثر تربیتی دارد. گاهی وقت‌ها بنده می‌روم می‌گویم: آقا من یک مالی از شما در جیبم مانده ببخشید مرا حلال کنید، این اثر تربیتی دارد. او هم به فکر می‌افتد. محبوبیت شما هم زیاد می‌شود. می‌گویند: ایشان چقدر اهل حساب و کتاب است. مال شبهه‌ناک را مصرف نکنید. تا یادمان هست بدهیم ممکن است دو سال دیگر یادمان برود چیست.
خدایا همه ما را برای همیشه در همه حال در راه مستقیم قرار بده و از انواع خطرها و انحراف‌ها و گناه‌ها همه ما را حفظ بفرما و انواع بلاها را از ما دور بفرما. خدایا کسانی که به گردن ما حق دارند، اول همه انبیاء و اوصیاء، پیغمبر و اهل‌بیت، مراجع تقلید، شهدا و نیاکان، پدران و مادران و مربیان، هرکس به نحوی به گردن ما حق دارد، خدایا مرده‌ها را بیامرز، مریض‌هایشان را شفا بده و زنده‌هایشان را خیر دنیا و آخرت به خودشان و نسلشان مرحمت کن.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- آیه 180 سوره بقره به چه امری سفارش می‌کند؟
1) تقسیم عادلانه ارث
2) وصیت اموال برای نزدیکان
3) هر دو مورد

2- در آیه 23 سوره اسراء، به کدام یک از حالات والدین توجه شده است؟

1) سالخوردگی
2) بیماری
3) ناداری

3- در آیات قرآن، کدام برخورد با قیامت، مذمّت شده است؟

1) فراموشی قیامت
2) تکذیب قیامت
3) هر دو مورد

4- وصیت در چه صورتی واجب است؟

1) ادای حقوق مردم
2) کمک به فرزندان
3) انجام کارهای نیک
5- وصیت در چه مقدار از اموال به جامانده، قابل اجراست؟
1) یک دوم
2) یک سوم
3) یک چهارم

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1100
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست