نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1166
1- الطاف غيبي به زنان مؤمن 2- ستايش خداوند از زنان پاكدامن و فداكار 3- بزرگداشت فداكاري هاجر در مراسم حج 4- حمايت از دختران مظلوم در قرآن 5- دوري از تحريك ديگران در سخن گفتن 6- حجاب، حافظ عشق و علاقه همسران به يكديگر 7- حجاب، حافظ سلامت رواني جامعه
موضوع: جايگاه زن در اسلام
تاريخ پخش: 02/05/92
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بحث ما خانواده در قرآن بود. آياتي را شنيديد و تفسير شد و اما بحث نيم ساعت امشب. اول اينكه اسلام براي زن، خيلي ارزش قائل شده است. زن ميتواند به جايي برسد كه خدا بگويد: من تو را انتخاب كردم. همانطور كه به مريم گفت: (إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمينَ)(آلعمران/42)، (اصْطَفاكِ) مصطفي يعني انتخاب شده. مريم من تو را انتخاب كردم. يعني تا اينجا زن ظرفيت دارد.
1- الطاف غيبي به زنان مؤمن
زن ميتواند يك الطاف غيبي را از عالم غيب دريافت كند، اگر زن الهي شد. حضرت زكريا به مريم گفت: نماز كه ميخواني كنار سجادهات يك غذاهايي است، اين غذاها از كجاست؟ اين ميوهها، ميوهي فصل نيست. سردخانه و يخچال و فريزر هم كه نبوده است. اين ميوه براي اين فصل نيست، اين ميوهها كجا بوده است؟ (كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقا)(آلعمران/37) هروقت وارد ميشد ميديد كنار محراب مريم، رزق است. (قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا) گفت: اي مريم اين ميوهها از كجاست؟ (قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ)گفت: ميوهها از طرف خداست. يعني ميوهها غيبي است. يعني زن ميتواند منتخب خدا باشد، و رزق ويژهي غيبي دريافت كند.
زن ميتواند در يك شرايطي مورد الهام قرار گيرد، نه وحي. بين الهام و وحي فرق است. وحي مخصوص انبياء است. الهام يعني يك جرقهاي به ذهنش بيفتد. منتهي آن زنهايي كه حساب شده هستند. فردا هر زني بلند نشود بگويد: به من الهام شده است. مگر نديدي قرائتي در تلويزيون گفت: به زنها الهام ميشود. اين الهامها، يك در هزار هم شايد راست نباشد. دكان است. اگر كسي مثل مادر موسي شد، آن الهامش الهام است. قرآن ميگويد: به مادر موسي الهام كرديم. (وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعيه) (قصص/7) به مادر موسي الهام كرديم براي حفظ جان بچه، چه كن.
زن ميتواند در خانهي طاغوت باشد، اما عليه طاغوت باشد. اينطور نيست كه حالا ما چون سر سفرهي شوهرمان هستيم، مجبور هستيم به حرف شوهرمان گوش بدهيم. شوهر نااهل است، فرعون است، اما زن 180 درجه ضد شوهرش است. هرچه شوهرش ميگفت، او ضدش را انجام ميداد.
يك نفر ميگفت: من با زنم در عمرم دعوا نكردم. اختلاف پيدا نكردم. گفتيم: چطور؟ گفت: هروقت من خانه ميآيم، خانم من نيست. هروقت هم خانم من ميآيد، من نيستم. بنابراين هيچوقت اختلاف پيدا نكرديم.هرچه فرعون ميگفت، زن ضدش بود. پس ميشود زن در خانهي فاسد باشد و ذرهاي رنگ فساد نگيرد.
2- ستايش خداوند از زنان پاكدامن و فداكار
زن ميتواند به جايي برسد كه خدا از او تعريف كند. خدا ستايشگر اين خانم باشد. فرمود: (وَ أُمُّهُ صِدِّيقَة) (مائده/75) مادر عيسي زن صديقي بود. صديق ميدانيد يعني چه؟ صديق از صدق است. صدق يعني راست، صادق يعني راستگو. صديق يعني همهاش صداقت است. فكرش، زبانش، عملش، همه صداقت دارد. بعضيها زبانشان راست ميگويد، عملش دروغ ميگويد. صديق به كسي ميگويند كه تمام وجودش صداقت باشد. يعني انگار كلك در او خلق نشده است. خدا ثناگوي يك خانم ميشود، (وَ أُمُّهُ صِدِّيقَة).
يكي ديگر، زن ميتواند به جايي برسد كه خدا به پيغمبرش بگويد: از اين خانم ستايش كنيد. (وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَم)(مريم/16) پيغمبر نگذار مريم فراموش شود. تاريخ مريم را براي مردم بگو. اين مريم خانم عزيزي است بايد نامش… مثل اينكه خدا به پيغمبر ميگويد: (وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ) (شرح/4) من نام تو را گرامي داشتم، همينطور كه من نام تو را گرامي داشتم، تو نام اين خانم را گرامي بدار.
اصلاً حضرت موسي را چند تا زن اداره كردند. يكي مادر موسي بود كه زاييد و بچه را شير داد و در جعبه گذاشت و به امر خدا در دريا انداخت. توكل به خدا كرد، به فرمان خدا اين كار را كرد. يكي خواهر موسي بود كه دنبال اين رودخانه رفت، ببيند وضع اين صندوق چطور ميشود. و آمد و يك دلالي كرد و اين بچه را به مادرش رساند. يكي زن فرعون بود، كه وقتي فرعون ميخواست موسي را بكشد، زن با نهي از منكر رأي او را زد و جلوي جنايت او را گرفت. يكي هم دختر شعيب بود كه همسر موسي شد. در زندگي حضرت موسي، مرد يكي بود، هارون برادرش. اما چهار تا زن بود. يكي مادرش، يكي خواهرش، يكي زن فرعون، يكي همسر خودش. مادر و خواهر و همسر و يكي هم زن فرعون! حدود هزار تا آيه در قرآن داريم راجع به بني اسرائيل و ماجراي موسي. معركه گردان اين حركت موسي چهار تا خانم بودند.
زن ميتواند آيت الهي باشد. خدا به مريم ميگويد: تو و پسرت آيت الله هستيد. يعني نشانهي عظمت و قدرتنمايي خدا، (وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمينَ)(انبياء/91)، (وَ جَعَلْناها) مريم را قرار داديم و پسرش عيسي، هردو آيت الله، (آيَةً لِلْعالَمينَ) يعني نشانهي قدرنمايي خدا براي كل جهانيان.
زن ميتواند به جايي برسد كه ديوار كعبه به افتخارش و به افتخار بچهاش شكافته شود. مادر… بگوييد… اميرالمؤمنين، اين مادر حامل چه بچهاي است، كه ديوار سخت براي او شكافته ميشود؟
3- بزرگداشت فداكاري هاجر در مراسم حج
يك زن كنيز ميتواند يك كاري كند كه در طول تاريخ خدا به همهي پولدارهاي كرهي زمين ميگويد: مكه برويد، سعي صفا و مروه، جاي اين خانمي كه براي آب له له ميزد، همهي شما آنجا له له كنان، هروله كنان، سعي صفا و مروه كنيد. بعد ميگويد: (فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ) (بقره/158) من ميخواهم، تشكر كنم از آن خانم براي اينكه ياد آن خانم زنده بماند، خدا گفته: (فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ) كجا شاكر گفته است؟ در سعي صفا و مروه. بعضي از كساني كه مكه نرفتند در جريان باشند. كنار كعبه يك خيابان سرپوشيده است، حدوداً چهارصد متر. حاجيها كه مكه ميروند هفت بار بايد اين چهارصد متر را حركت كنند. يعني هفت تا چهارصد متر. در اين چهارصد متر، يك چهل متر است كه رفتن حاجيها بايد با هيجان باشد. يعني بايد هيجاني بدوند. يعني تيزتر و تندتر و با حركت شانه و اين رقمي بدوند، هيجاني بدوند. خدا ميگويد: حاجيها هركس مكه ميرود، چه براي حج، چه براي عمره، بايد آنجا سعي كند. بعد ميگويد: خدا ميخواهد تشكر كند. سعي صفا و مروه چه كار به تشكر دارد؟ ميگويد: چون يك خانمي اينجا به دنبال آب ميدويده است، من ميخواهم ياد آن خانم را در طول تاريخ گرامي دارم. يعني خداوند با واجب كردن سعي صفا و مروه و مستحب كردن هروله و هيجان، آن چهل متر و چهارصد متر، من ميخواهم با آن نمايش ياد آن خانم را زنده نگه دارم. (فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ) زن اين است. حالا هر زني به آن مقام نزديكتر است ارزشش بيشتر است. هرچه فاصلهاش بيشتر است، ارزشش كمتر است.
4- حمايت از دختران مظلوم در قرآن
يكي از مسائلي كه در قرآن هست، ميگويد: حتي از دختر مظلوم مشرك بايد حمايت كرد. مسلمانها كه دختر در گور نميكردند. بت پرستها اين كار را ميكردند. اما خداوند با يك لحن خاصي ميگويد: چرا به اين دخترت ظلم ميكني؟ بابا مشرك است، مشرك باشد. انسان كه هست. چرا به اين دختر ظلم كردي، دختر را زنده در گور كردي؟
(إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ) (تكوير /1) آن زماني كه نور خورشيد گرفته شود. (وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ) (تكوير/2) ستارهها بينور شوند. (وَ إِذَا الجِْبَالُ سُيرَِّتْ) (تكوير/3) كوهها از دل زمين كنده و به حركت دربيايند، (وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ) (تكوير/4) سرمايهها رها شده و مردم پا به فرار بگذارند. (وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ) (تكوير/5) حيوانات وحشي محشور ميشوند يا در دل هم ميروند. (وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَتْ) (تكوير/8) در آن زمان از دختر زنده به گور سؤال ميشود.(سُئِلَت) سؤال ميشود. (بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ) (تكوير/9) چه گناهي كرده بود؟
اين وهابيها به ما ميگويند: روضهخواني غلط است. ميگوييم: اول روضهخوان خود خداست. آن هم براي دختر مشرك مظلوم. مسلمانها كه دختر در گور نميكردند، بت پرستها بودند. دختر بت پرست چون به او ظلم شده است، خدا ميگويد: (بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ) آنوقت ما براي حضرت رقيه روضه نخوانيم، كه دختر امام حسين و يتيم، به چه گناهي بايد در خرابهي شام از بين برود؟ شما چه ديني داريد؟ وهابيها شما كه مدعي اسلام هستيد به دروغ. تو اگر مسلمان هستي قرآن ميگويد: (وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَتْ) باقياش را هم شما بگوييد… (بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ) دختر چه گناهي كرده بود؟ خدا براي دختر مشرك دلسوزي ميكند، آنوقت براي دختر مؤمن دلسوزي نكنيم. از مظلوم بايد دفاع كرد. هرجاي عالم مظلوم است بايد دفاع كرد. كار نداريم شيعه يا سني. شيعه باشد بايد بيشتر حمايت كنيم، اما سني هم مسلمان است. اصلاً بودايي باشد، هركجا مظلومي هست، دفاع از مظلوم واجب است. دليل، (وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَتْ، بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ)
آقا كشور ما اين همه گرفتاري دارد، اين همه فقير دارد، درست است ما مثلاً به فلان كشور نفت بفرستيم يا نميدانم چه بدهيم؟ اين قرآن است و ما هم همه مسلمان هستيم. ميگويد: زكات را كه گرفتي، بخشي را به مسلمانهاي فقير بده، بخشياش را هم به بيگانهها بده. نماز هم نميخواند، به او بده. چرا به او دادي؟ (وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُم) (توبه/60) قرآن ميگويد: دلش به اسلام جذب شود.
همين غذاي امام رضا(ع) اگر به يك آدمي بدهيد كه اصلاً امام رضا را قبول ندارد. بگوييد: تو امام رضا را قبول نداري، ولي اين غذايش است. اين غذاي امام رضا را بخورد، نمكگير ميشود. خدا اول ميگويد: (كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ) بعد ميگويد: (وَ اعْمَلُوا صالِحا)(مؤمنون/51)، اول ميگويد: نعمتهاي مرا بخوريد، بعد ميگويد: عبادت كنيد. قرآن آخرش ميگويد: (فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ)(قريش/3) مردم بايد عبادت كنند كعبه را، ميگوييم: چرا؟ ميگويد: (الَّذِى أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ) گرسنه بودي، تو را سير كردم. (وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ) (قريش/4) اينكه انسان همينطور روحش تنگ باشد، نه ما تا… اينطور نيست. هم بايد به فقراي داخل داد، هم به محتاجين خارج. قرآن اينطور ميگويد. ميگويد: زكات را تقسيم بر هشت كنيد. سهمي براي فقرا، سهمي براي مساكين، سهمي براي كه… سهمي براي كه… يك سهم هم بده به آنهايي كه دين ندارند. آخر براي چه؟ از مؤمن بگيريم و به بيدين بدهيم. ميگويد: بله، از مؤمن بگير، زكاتش را، مالياتش را بده، بخشي از ماليات، نه همه را به بيدين بده. وقتي او خورد، ايجاد محبت ميشود. تمام كارهايي كه محبت را زياد ميكند در اسلام يا واجب است، يا مستحب است.
سوغاتي، گران نه ولو سوغاتي ارزان، يك تسبيح ارزان، يك سجاده ارزان، يك مهر كربلا، سوغاتي محبت را زياد ميكند. همين امام رضا عيد غدير كه ميشد در خانهي دوستانش انگشتر و عطر ميفرستاد. ميگفت: بايد بفهمند عيد غدير است. مشهد آمديم، بندر عباس كه نرفتيم. فرق ميكند بين مشهد و بندرعباس. بعضيها از عمره كه ميآيند شب ميخوابند صبح ميروند سر كار، اصلاً نمينشينند. فكر ميكنند زرنگ است. ما شب آمديم و صبح هم سر كار رفتيم. باسمه تعالي كار بيخودي كردي! اسلام ميگويد، مكه رفتي بايد يك وليمهاي بدهي. واجب نيست ولي جز شئون است.
يك جايي ما را دعوت كردند، عروس آورده بودند، نان و پنير و هندوانه دادند. اول انقلاب بود. بعد هم گفتند: ما ميخواهيم زهد اسلامي را… گفتم: اين زهد نيست. اين نفهمي است. اين دختر وقتي متولد شد، اسلام گفت: به افتخار او يك گوسفند عقيقه كن. اين دختر زماني كه هيچي نداشت، يك گوسفند به احترامش عقيقه شد. حالا كه عروس شده، با سواد شده، با جهازيه آمده، تو نان و پنير و هندوانه ميدهي؟ اين خل بازيها چيه؟ مكه حساب دارد. كربلا، مشهد حساب دارد.
آدم در مشهد بايد حواسش را بيشتر جمع كند. اگر قرار است زبان ما هرچه ميخواهد ميگويد، خوب در شهر خودمان هم كه اينطور بود. به احترام مكان، به احترام زمان، سيدها به احترامي كه فاميل پيغمبر هستند بايد بيشتر تقوا داشته باشند. آخوندها بايد تقوايشان بيشتر از آدمهاي عادي باشد. تو لباس پيغمبر را پوشيدي. اين حرفهايي كه ميزني دليلش چيست؟ دليلش اين آيه است. خدا به پيغمبر ميگويد: (يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساء) (احزاب/32) اي زنان پيغمبر، حساب شما با باقي خانمها فرق ميكند. شما زن پيغمبر هستيد. كسي كه زن پيغمبر است، اگر خلاف كند خلافش دو برابر حساب ميشود. آيهي قرآن ميگويد: دو برابر. زن پيغمبر وصل به پيغمبر است. آخوند وصل به دين است. سيد وصل به ائمه است. يك آدم تحصيل كرده اين همه تحصيل كرده، باز هم حرفهايي كه ميزند بابا اين حرفها در شأن شما نيست. پدر بزرگ آخر ريشت سفيد شده، اين حرفها اندازهي دهان شما نيست. ديگر شما پدر بزرگ هستي، نبايد اين رقمي حرف بزني. برادر بزرگتر، يك خرده بايد حريم قائل شويم.
5- دوري از تحريك ديگران در سخن گفتن
از مسائلي كه بايد عنايت داشته باشيم اين است كه حجاب زنها مقدارش چقدر باشد. مقدارش را در رساله به مرجع مراجعه كنيد. آنچه مهم است عدم تحريك است. ما چند رقم تحريك داريم، همه هم در قرآن آمده است. گاهي با سخن، گاهي با كرشمه دختر حرف ميزند. طوري تلفن ميكند، طوري حرف ميزند، طوري نامه مينويسد، كرشمه، قرآن ميگويد: تحريك با كرشمه ممنوع! (فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَض) (احزاب/32) يعني نازك حرف نزنيد، آن كسي كه مريض است، هوسباز و عياش است، دلش به سمت شما طمع كند. تحريك با بيان.
به اميرالمؤمنين گفتند: پيغمبر به زنها سلام ميكند، شما چرا سلام نميكني؟ حضرت علي، اميرالمؤمنين فرمود: من سي سال از پيغمبر كوچكتر هستم. من نگران هستم به يك خانمي سلام كنم. خانم نازك جواب مرا بدهد، دل علي بلرزد. اوه اوه اوه… اميرالمؤمنين با آن ايمانش ميگويد: نگران هستم تحريك شوم. حالا ما هم همينطور قاطي هم مينشينيم و دختر و پسر را در دانشگاه قاطي هم ميكنيم، بعد هم يك اتاق درست ميكنيم اسمش را ميگذاريم دفتر اسلامي كردن دانشگاه. در ان دفتر را ببند، دخترها صبح دانشگاه بيايند و پسرها عصر! شما اينها را قاطي ميكنيد، ديگر چيزي نميماند كه شما ميخواهيد اسلامياش كنيد. آتش و پنبه را كنار هم گذاشتيد بعد در اتاق نشستي كه به نظر شما جهانبيني مقدم بر ايدئولوژي است يا ايدئولوژي مقدم بر جهانبيني است؟ خواب هستيد يا مردم را خواب ميكنيد؟ بله جاهايي كه استاد نيست، ضرورت است، در يك كلاس بنشينند، اما وقتي «ما شاءَ اللَّه» دهها هزار استاد دانشگاه داريم، كلاس هم داريم، استاد هم داريم، دليل نميشود كه اينها را تنگ هم بنشانيم.
تحريك با لباس، آيهاش چيست؟ قرآن ميفرمايد: (وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى) (احزاب/33) طوري لباس نپوشيد كه جلوهگري كنيد. لباسهايتان به مردم چشمك بزند، كه مرا ببينيد، مرا ببينيد.
تحريك با نگاه. (قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم) (نور/30) نگاهت به خانم خورد، ادامه نده و چشمت را پيش كش. به خانمها هم ميگويد: خانم، نگاهت به مرد خورد اين نگاه را كش نده، كمش كن و پيش كش.
تحريك با آهنگ. قرآن فرمود: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ)(لقمان/6) اهنگها ممكن است انسان را تحريك كند.
تحريك با اختلاط و قاطي هم بودن. زن سر كلاس بيايد، كلاس زن با كلاس مرد فرق ميكند. در بهداري بيايد. زن بايد كار كند ولي آيا حتماً بايد مخلوط شويم.
تحريك با فيلم، انواع تحريكها، ببين غريزهي جنسي و شهوت جدي جدي است. شهوت خيلي جدي است. ماه رمضان هم سرش نميشود. حاجي و عمامه هم سرش نميشود. در همين حرم امام رضا يك پدري آمد نزد من گفت: آقاي قرائتي در تلويزيون بگو: جوانها بيحيا شدند. گفتم: چه كردند؟ گفت: محرم و صفر ميخواهد عروسي كند. گفتم: اينجا حرم است، اين هم امام رضا است. راستش را بگو. تو خودت محرم و صفر حمام نميروي؟ گفت: چرا. گفتم: اگر بناست حيا كني تو پيرمرد حيا كن. تو حيا نميكني به پسرت ميگويي: حيا كند. چيزي كه حلال است، حلال است، چرا بيخود حلال خدا را حرام ميكني؟ يك سري از حرامهايي كه انجام ميشود به خاطر اين است كه ما حلالها را حرام ميكنيم.
6- حجاب، حافظ عشق و علاقه همسران به يكديگر
شهوت مثل گاز است. گاز اگر از مسير خودش در چراغ رفت، غذا مي پزد، اما اگر از مسير خودش نبود، انفجار را به وجود ميآورد. شهوت از مسير خودش توليد نسل است. آرامش است، تقوا است، عبادت است. اگر از مسير خودش نبود، انفجار است. پدر و مادرها بايد كمك كنند. و اما فكليها، بد حجابها و آرايش كردهها، من يك سؤال از اين خانم ها ميكنم هركس توانست جواب مرا بدهد، جايزهي سنگيني به او ميدهم. به هر خانم فكلي ميخواهم بگويم. خانم راستش را بگو. دوست داري شوهر تو چشمش به خانم ديگر هم باشد. يا دلت ميخواهد تمام عشق شوهرت به شما باشد؟ همهي زنهاي فكلي و غير فكلي، با حجاب و بيحجاب همه ميگويند: نه، ما دوست داريم شوهر ما تمام عشقش متمركز بر ما باشد. ميگوييم: خوب خانم اگر تو دوست داري شوهر تو تمام عشقش به تو باشد، چرا با اين قيافه بيرون آمدي؟ با اين قيافه بيرون ميروي، چشم مردها را به خودت جذب ميكني، تمركز عشق مردها را نسبت به همسرش كم ميكني. اين مردي كه به تو نگاه ميكند، اگر تو را با اين قيافه نميديد تمام عشقش به خانم خودش بود. خانمهاي بيحجاب از نظر عقلي هيچ جوابي ندارند بدهند. يعني كاري به دين نداريم. اصلاً دين را كنار بگذاريد. ما ميگوييم: خانم آيا ميل داري شوهر شما علاقهاش همه رو به تو باشد، يا بخشي از علاقهاش جاي ديگر باشد؟ ميگويد: نه نه نه! همهي علاقهي شوهرم به من باشد. يك لحظه هم به كس ديگري علاقه نداشته باشد. ميگوييم: همانطور كه تو دوست داري تمام علائق شوهرت به تو باشد، يك درصدش هم نميخواهي به ديگران باشد، با اين قيافه كه بيرون ميآيي يعني چه؟ يعني مردم دنيا يك چند درصد از علاقههايتان را به من متوجه كنيد. چطور تمركز علاقهي شوهرت را ميخواهي؟ تمركز علاقهي شوهر خانمهاي ديگر را نميخواهي؟ همانطور كه تو دوست داري تمام هدف شوهرت شما باشي، زنهاي ديگر هم دوست دارند تمام حواس شوهرشان به آنها باشد و تو با اين قيافه حواس مردم را پرت ميكني. اين يك نكته است. بيحجابي و بد حجابي اگر شرعاً جايز هم باشد، از نظر عقلي جايز نيست. خودتان را حراج نكنيد، به مردها عملاً چشمك نزنيد كه بياييد مرا ببينيد. مردي كه تو را ديد علاقهاش نسبت به خانمش كم ميشود. همينطور كه تو نميخواهي علاقهي شوهرت كم شود، زنهاي ديگر هم نميخواهند علاقهي شوهرشان به آنها كم شود و تو كم ميكني. اين يك مورد. هيچكس نميتواند اين حرفها مرا جواب بدهد.
2- اين كشورهايي كه آزادي هست، آزاد آزاد آزاد هستند، سؤال كنيم. چون من تقريباً همهي دنيا را گشتهام. آمريكا، كانادا، اروپا، بارها شرق و غرب را گشتهام. حرف حرف منطقي است و هيچكس نميتواند جواب بدهد. افطاري خوشمزهتر است يا نهار؟ لطفاً با هم بگوييد. محكم بگوييد. افطاري… چرا افطاري خوشمزهتر است؟ چون خودت را نگه داشتي. آدمي كه چند ساعت خودش را نگه داشت، افطاري برايش خوشمزه است. همين قصه راجع به همسر هم هست. اگر نسبت به دختر مردم، خانم مردم خودت را نگه داشتي، خانمت برايت خوشمزه است. اگر كسي هيچزني را نبيند جز خانمش، نمره خانمش برايش بيست است. حتي اگر شكل زنش ده باشد، نمرهاش بيست است. چون كس ديگر را نديده است. اما اگر آدم راه ميرود، يك انگشت از آن خورده، مثل حلواي نذري، انگشت، انگشت، يك پسته خورد. يك آجيل خورد، يك مغز بادام خورد، يك خرده تخمه شكست. يك بستني خورد. اگر آدم هي راه ميرود و يك چيزي ميخورد، اين وقتي سفره پهن ميشود اشتهاي لازم را ندارد. فقط خانم خودتان! افطاري خوشمزهتر است چون آدم خودش را نگه داشته است. آدم اگر خودش را نگه دارد، خانمش برايش نمرهاش بيست است.
حتي اگر بيحجابي حلال باشد، به اين دو دليلي كه من گفتم، حجابتان را حفظ كنيد. مردهاي با غيرت، جوانهاي با غيرت، به خواهرشان، به خانمشان بگويند: خودت را نشان ديگران نده. البته زن دلش ميخواهد، آرايش جزء نژاد زن است. اصلاً نژاد زن اين رقمي است كه ميخواهد نشان بدهد، خدا اين را ميداند. (أَوَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبينٍ)(زخرف/18)(يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ) يعني زن ذاتش آرايش است. منتهي ميگويد: خوب، آرايش ميخواهي بكني بكن، اما اين آرايش را بگذار براي… (وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِن) (نور/31) آرايش بكن، فقط براي شوهرت. پس زن بايد به آرايشش برسد چون جزء ذاتش است. منتهي مسير آرايش محارم باشد.
در خانهها هم به هواي پسرعمو و پسر خاله و اينها، بالاخره در خانهها هم، ولو فاميل است سر سفرهي افطاري، و حتي در روضهها، آنجا هم خيلي وقتها از مرز شرع خارج ميشويم. البته حجاب براي مرد هم لازم است. در خانهاي كه دختر بزرگ است، شما حق نداري لباس تنگ بپوشي. شرت پا كني. خوب خواهرم بزرگ است. به همان دليل كه پاي خواهر در شما اثر ميگذارد، پاي برادر هم در خواهر اثر ميگذارد. مردها هم بايد حجابشان را درست كنند. با زير پيراهني ركابي بدنهايي كه جوان است، با اين لباسهاي نازك نگويد: خواهرم است. خواهرت باشد. حجاب براي مرد هم لازم است. تحريك ممنوع است. شهوت است، از مسير طبيعياش اسلام گفته از اين مسيرها تأمين شود. ارضاء شود. تحريك نكنيم.
تمركز يا تشتّت، مقدار حجاب، چقدر بايد باشد؟ قرآن ميفرمايد: اگر يك خانمي مسلمان شد. هجرت كرد، خانم بت پرست بود، مسلمان شد، مثلاً از مكه به مدينه آمد. برخورد ما چيه؟ خوب اين خانم چند تا مسأله، اول ميگويد: امتحان كنيد جاسوس نباشد. (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُن) (ممتحنه/10) (جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ) زنان با ايمان هجرت كردند، آمدند گفتند: يا رسول الله ما مسلمان شديم، شوهر ما كافر بود، فرار كرديم، آمديم به مسلمانها ملحق شديم. اول (فَامْتَحِنُوهُن) كه عامل نفوذي نباشد، جاسوس نباشد. وقتي امتحان كرديم، (فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنات) اگر مطمئن شدي با ايمان است، سه كار بكن. اين زني كه فرار كرده، اول به شوهرش ضرر زده است. چون شوهرش مهريه داده اين را گرفته است. حالا اين فرار كرده، آمده سمت شما. اول مهريهي شوهر كافر را بدهيد. خيلي مهم است. يكبار ديگر ميگويم، دقت كنيد.
زن و شوهر كافر، زن مسلمان ميشود. سمت مسلمانها ميآيد. اسلام ميگويد: اي مسلمانها! اين خانمي كه سمت شما آمد، مهرش را به شوهر كافرش بدهيد. شوهر كافر است، اما مهريهاش چه؟ مهرش را به كفار بدهيد. اين يك اصل است. دوم اينكه اين زن شوهر ميخواهد. مسلمانها با اين زن ازدواج كنند. خرجي ميخواهد، مهريهشان را هم به آنها بدهند. يعني هم پولش بدهيد، هم شوهرش بدهيد، هم آن مقداري كه شوهر كافر خرج ازدواج كرده بشود رد كني. (آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا)
7- حجاب، حافظ سلامت رواني جامعه
ملاك لباس چيه؟ رنگ لباس چطور باشد؟ دوختش چطور باشد؟ جنسش چطور باشد؟ اسلام اينها را آزاد گذاشته است. فقط گفته: ملاك اين باشد. 1- (ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِن) (احزاب/53) يك طوري باشد كه به سلامت جامعه نزديكتر است. سلامتي جامعه مهم است. آيهاش را بخوانيد. (ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِن) اين ملاك است. (اطهر) يعني طاهر، يعني پاك باشد. (لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِن) هر لباسي كه بين زن و مرد دلها پاكتر است همان لباس خوب است. گاهي وقتها اين رنگ لباس حواس آدم را پرت ميكند. پيغمبر آمد نماز بخواند ديد يك پارچهاي، پردهاي را حضرت زهرا آويزان كرده، گل دارد. فرمود: فاطمه جان گل اين پرده حواس مرا پرت ميكند. ميخواهي نماز بخواني تلويزيون را خاموش كن. ما ميگوييم: نه هم نماز بخوانيم، هم فيلم را ببينيم. «اللَّهُ أَكْبَر»! «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم» «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» اگر توپ بازي باشد، با سرمان، با كله گل هم ميزنيم. «مالك يوم الدين…» اين نماز نيست. جلوي در باز نماز نخوان. حواس آدم پرت ميشود. وسط رودخانه نماز نخوان. اسلام ميگويد: اگر كفش قاضي تنگ است، قضاوت نكند. فشار به پا در قاضي اثر دارد. چه چيزي باعث ميشود كه آدم جامعه ما سالم تر است؟ هرطوري جامعهي ما سالمتر است، همانطور.
دخترها ميخواهند بازي كنند، براي خودشان بازي كنند. پسرها هم براي خودشان بازي كنند. حالا دختر و پسر ولو فاميل يك روسري هم سر ميكند. اما بالاخره در بازي جست و خيز دارد. بالاخره جوان هستند. همديگر را ميبينند. انسان هستند. جماد كه نيستند. تحريك ميشوند. بعضي بازيها تبديل به رابطهي پررنگتر ميشود.
قرآن راجع به شيطان ميگويد: اول شيطان ميآيد و به شما تنه ميزند. (إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطان)(اعراف/201)، (مَسَّهُمْ) تماس ميگيرد، يعني تنه ميزند. بعد اگر ديد لبخندي زدي، بدت نيامد، شيطان فرو ميرود. (يُوَسْوِسُ في صُدُورِ النَّاسِ) (ناس/5) يعني درونت ميرود. اگر درون هم راهش دادي، با او مأنوس شدي، (فَهُوَ لَهُ قَرينٌ)(زخرف/36) اصلاً ديگر همانجا ميايستد. بعد ميشود (حِزْبُ الشَّيْطان) (مجادله/19) بعد ميگويد: (أَوْلِياءَ الشَّيْطان) (نساء/76) بعد خود انسان شيطان ميشود. بايد مردها هم حجاب داشته باشند. لباسي نپوشند كه خواهرشان تحريك شود. زن داداششان تحريك شود. اين مورد اول.
دوم اينكه هرچه (اَطهَر) حالا رنگ لباس، سفيد باشد، سياه باشد، سرمهاي باشد، سرخ باشد، روي رنگ اسلام نظري ندارد ولي ميگويد: (اَطهَر)روح بايد پاك بماند. اين هم يك مورد.
معناي ورزش دختر و پسر اختلاط نيست، يك سري آدمها را اسلام تخفيف داده است. تخفيفات در اسلام، 1- پيرمردهايي كه ديگر از مردي افتادند. (أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَة) (نور/31) يعني مرداني كه از مردي افتادند. خانمهايي هم كه از زني افتادند. آنها چه كساني هستند؟ قرآن ميفرمايد: (وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتي لا يَرْجُونَ نِكاحاً) (نور/60) زنهايي كه ديگر از پا افتادند و ميل به همسر ندارند. زني كه ميل به همسر ندارد، مردي كه ميل به همسر ندارد. يا بچهاي كه تشخيص نميدهد، زن و شوهر و مسألهي جنسي را متوجه نيست.(أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساء) (نور/31) پس سه گروه استثناء شدند. پيرزنهايي كه ميل شوهر ندارند. پير مردهايي كه ميل به زن ندارند. بچههايي كه چيزي متوجه نيستند. البته بچههاي حالا خيلي چيز متوجه هستند. چون ديگر بچهها از پنج سالگي يك چيزهايي را ميفهمند. به هر حال آنهايي كه اين رقمي هستند، براي آنها يك تخفيفاتي در اسلام داده شده است.
اين بحث امشب تمام، چون شب جمعه است من چند تا دعا كنم. حديث داريم كه اگر ميخواهيد دعاي شما مستجاب شود، اولاً دعاي جمعي مستجاب ميشود. الآن جمعيت چند هزار نفري داريم. 2- مكان مقدس است. 3- رو به قبله است. 4- گفتند در دعا اگر بچهها هم باشند، حضور بچهها هم در دعا اثر دارد. وضو داشتن هم اثر دارد. دست هم كه بالا ميآيد، حديث داريم دست كه بالا ميآيد خدا ميگويد: خالي برنميگردانم. يا همين كه ميخواهد به او ميدهم. يا اگر صلاحش نيست مشابه آن را به او ميدهم. يا اگر اصلاً صلاحش نيست، يك بلا را از جانش دور ميكنم. يا به نسلش ميدهم و يا براي قيامتش ذخيره ميكنم. دست بالا بيايد، محروم نميكنم. دست هم بالا يعني مقابل صورت، يعني اينطور. و حديث داريم اگر ده مرتبه يا رب بگوييد. خدا ميگويد: لبيك! چه ميخواهي بگو به تو ميدهم. و داريم شب جمعه هم در دعا اثر دارد. پس ببينيد جمعيت «الْحَمْدُ لِلَّه» هست. بچهها، در جلسه هستند. شب جمعه، رو به قبله، با وضو، دست بالا، ده مرتبه يا رب، فكر ميكنم اين دعاها مستجاب ميشود. اول هم به غير خودمان دعا كنيم.
امروز جمعيتي از زنان پاكستان آمدند، يك چيزي گفتند كه من واقعاً منقلب شدم. گفتند: راحت سر شيعه را ميبُرند. ما جرأت نميكنيم بيرون بياييم. شيعهكشي يك برنامه شده براي استكبار. جوانها دعا كنيم. بعضي از كساني كه الان نيستند. زير خاك هستند. بيمارستان هستند.
نسئلك و ندعوك باسمك العظيم… آهان، شب جمعه يك چيز ديگر هم هست. سلام به امام حسين هم مستحب است. يك جمله سلام، «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»
«نسئلك و ندعوك باسمك العظيم الاعظم، الاعز الجل الاكرم، به حق محمد و علي و فاطمه، و الحسن و الحسين و تسعة المعصومين من ذرية الحسين» به حق قرآن كه سر سفرهاش نشستيم. به حق امام رضا كه در خانهاش نشستيم، ده مرتبه «يا رب، يا رب، يا رب، يا رب، يا رب، يا رب، يا رب، يا رب، يا رب، يا رب» «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».
تمام مردههاي ما و خود ما را بيامرز. هر كجا عليه اسلام و مسلمين، عليه اسلام و عليه تشيع، حركتي است، طرحي است، فتنهاي است، به نفع اسلام و تشيع خاموش بفرما. دشمنان ما را نابود بفرما. قلب امام زمان را از الآن تا ابد از ما راضي بفرما. هرچه شب قدر براي خوبها مقدر ميكني، همه را براي ما مقدر بفرما. بيمارها را شفا بده.
خدايا به همهي بيهمسرها، همسر خوب. به همهي بيمسكنها، مسكن خوب، به همهي بيكارها، شغل خوب، به همهي كدورتها صفا، به همهي مريضها، شفا. همهي سفرها بيخطر، همهي توطئهها خنثي، همهي توطئهگران نا اهل را نابود بفرما.
خدايا ايمان كامل، ايمان كامل، بدن سالم، عقل قوي، علم مفيد، عمر با بركت، رزق حلال، عزت دنيا و آخرت، ذريهي طيبه، نيت خالص، حسن عاقبت، نصيب ما، بستگان، اساتيد، شاگردان، مخاطبين، دوستان، همسايگان، ملتمسين دعا مرحمت بفرما. ما هستيم و قلبمان، خدايا در قلب ما، از قلب ما شرك و كفر و مفاسد را پاك بفرما.
خدايا هرچه بر عمر ما اضافه ميكني، به ايمان و علم و عمل و اخلاص و عمر و بركت ما بيفزا.
سيد حسن نصر الله و دوستانش، در عراق آيت الله سيستاني، در ايران مقام معظم رهبري، لب مرز، مرزبانان عزيز، خادمين به نظام، خادمين به اسلام، خادمين به قرآن، پدران و مادراني كه در اسلام ما، تشيع ما، انقلاب ما، سهم داشتند. خانوادهي شهدا، جانبازان، اسرا، هركس در وجود ما، در اسلام ما، در تشيع ما، در تعليم و تربيت ما، در انقلاب ما هرگونه سهمي داشته، حياً و ميتاً چه مرده و چه زنده، همه را مردههايشان را بيامرز و زندههايشان را در پناه حضرت مهدي حفظ بفرما. كمتر از آني ما را به خودمان واگذار نكن.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1166