نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1217
موضوع: حرمت شکني
تاريخ پخش: 78/04/24
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
به مناسبت مسائل و حوادثي که اخيرا در تهران پيش آمد و همه مردم ايران در جريان آن قرار گرفتند، فکر کردم يک بحث قرآني داشته باشم بالاخره ما مسلمانيم سر سفره وحي بنشينيم و در پرتو قرآن مسائلي را مطرح کنيم. احترام به مقدسات و وجود خط قرمز و عدم حرمت شکني. البته دانشگاه و حوزه هم از مقدسات است که نبايد حريم آن شکسته شود.
1- مسائلي كه بايد حرمت آنها حفظ شود
خط قرمز يک جايي بايد ايستاد و حيا کرد و احترام گذاشت: الف: حرمت خداوند متعال ب: حرمت رسول خدا(ص) ج: حرمت امامان معصوم(ع) د: حرمت علما و مراجع و رهبري ه: حرمت مراکز علمي و عبادي و: برخورد با حرمت شکن بحث امروز را اگر عنايت بفرماييد شايد 50 آيه و حديث باشد چون من مقام مسئولي نيستم که پيام تبريک و تسليتي بدهم، من معلم قرآن هستم و از قرآن ميگويم. به قول مقام معظم رهبري (زيد عزه) اين دلارهايي که آمريکا (بر عليه جمهوري اسلامي) تصويب کرده يک جايي بايد خرج يک طراحي شود. البته بعضي چيزها مقدس نيست مثلا من يک طلبه هستم يک انسان، يک انسان است، البته انسان هم حريم دارد، روي قبر مردهاش نميشود آب دهان انداخت، گرچه 20 سال قبل مرده چنين جسارتي حق نداري بکني، چون توهين به آن مسلمان است. ميفرمايند: اگر مسلماني مرد تا 30 سال حق نداري قبر او را بشکافي، چون اينکار توهين به مقام اوست. يک انسان احترام دارد، عالم باشد بيشتر، سيد باشد بيشتر، مجتهد باشد بيشتر، رهبر بيشتر، مرجع بيشتر، نايب امام زمان (عج) باشد بيشتر، تمام تلاش دشمن و کفار اين بود که قداست را بشکنند از خداوند شروع کنيم:
2- حرمت خدا
آيه نازل شد: (مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً) (بقره /245) به خداوند قرض بدهيد. عدهاي گفتند: (إِنَّ اللَّهَ فَقيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ) (آل عمران /181) خدا گداست و ما بي نياز هستيم چون خدا گفته قرض بدهيد. اينکه خداوند ميفرمايد قرض بدهيد مثل پدري است که به فرزندش ميگويد دستت را به من بده حال فرزند بگويد پدرم گدا و فقير است. نه اينکه پدر ميگويد يعني دستت را به من بده تا نيفتي براي حفظ خودت. مورد ديگر گفتند: (يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ) (مائده /64) يعني دست خدا بسته است و کاري نميتواند بکند. قرآن ميفرمايد: (غُلَّتْ أَيْديهِمْ) (مائده /64) يعني دست خودشان بسته است. (بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ) (مائده /64) يعني دست خدا باز است.
3- حريم قرآن
گاهي به قرآن اهانت ميکنند. قرآن ميفرمايد: (وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ) (انعام /108) يعني به بت پرستان توهين نکنيد البته بزرگان ما از اين فحشا و دشنامها شنيدهاند، کلامي که مقام معظم رهبري فرمود، من خودم در جواني هايم در سال 42 از امام خميني(ره) شنيدهام، فرمودند اگر عکس مرا هم پاره کردند حساسيت نشان ندهيد، چون ميخواهند فتنهاي درست کنند، تازه اول کار هم بود بعد از اين راهپيمايي بايد ديد اينها که عکس پاره کردهاند مغرض، بي غرض، گول خورده، يا توطئه گر بودهاند اينها کدش فرق ميکند. اگر کسي گول خورده خلاص، خلباناني که در کودتاي نوژه شرکت کرده بودند، به يقين گول خورده بودند، ولي بعضيها هم با قرارداد با آمريکا ميخواستند کودتا کنند. يک چيز خوشمزهاي ميخواهم بگويم به شرطي که زيادي گوش بدهيد تا حرام نشود خيلي قشنگ است. يکي از اطرافيان امام صادق(ع) مامور شد گوسفندي بخرد رفت گوسفندي خريد مثلا 30 هزار تومان در بين راه به 60 هزار تومان فروخت. دوباره به ميدان رفت گوسفندي خريد به 30 هزار تومان آمد و داستان را براي امام صادق(ع) نقل کرد امام(ع) فرمود: «بَارَكَ اللَّهُ لَكَ فِي صَفْقَةِ يَمِينِك» (عوالياللآلي/ج3/ص205) خداوند برکت بدهد به اين نوع معاملهاي که کردهاي، ما در فارسي هم ميگوييم «باريک الله» يکي ديگر از همراهان حضرت(ع) با مثلا 50 هزارتومان مسئول به تجارت و مضاربه شد او هم رفت و با عدهاي شريک شد و مثلا نخود و لوبيا وارد کردند و چون اين جنس در منطقه كم بود با همکاران و شريکانش قرار گذاشتند براي اينکه سود بيشتري ببرند و مردم محتاج بوده و حاضر به خريد ميشوند گرانتر بفروشند، بالاخره با 50 هزار تومان، 50 هزارتومان هم سود کرده و 100 هزار تومان خدمت حضرت آورد حضرت وقتي داستان تجارت و کسب اينچنين شنيد بسيار ناراحت شد. سؤال: چرا حضرت(ع) به پول گوسفند خوشحال شده و دعا کرد و به تجارت دوم ناراحت گرديد؟ جواب: گوسفند طبيعي بود ولي نخود و لوبيا توطئه. اگر يک جرياني با قرارداد قبلي باشد يک حکم و اگر بدون قرارداد باشد يک حکم دارد، ما هيچ موقع توجيه نميکنيم که در جمهوري اسلامي همه آدمها و همه مسئولين عادل هستند. سه جمله: الف: توجيه حماقت است- اگر عيبي هست ما دليل ندارد توجيه کنيم ب: تضعيف جنايت است همانطور که اگر عيبي هست نبايد تضعيف کنيم ج: تکميل رسالت است. وظيفه است بار را تکميل و به هدف برسانيم.
4- حرمت دشمنان
پس ميفرمايد: به بت پرستها فحش و ناسزا نگوييد. چرا؟ (فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً) (انعام /108) چون آنها هم از روي عداوت و دشمني به خداوند ناسزا ميگويند پس يعني حتي به مقدسات کفار هم ناسزا نگوييد. عدهاي هوچي گري ميکنند و طعن ميزنند و گناه اين کار خيلي سخت است، ميفرمايد: (وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا في دينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ) (توبه /12) آنها که درباره دين شما طعن زده و هوچي گري ميکنند. از اميرالمومنين(ع) سؤال کردند که: چرا در جنگ جمل هرکس فرار ميکرد ميفرموديد: کاري به او نداشته باشيد، ولي در جنگ صفين فرموديد آنها را هم که فرار ميکنند دستگير کنيد، با اينکه هردو جنگ عليه شما بود؟ حضرت فرمود: چون در جنگ صفين وقتي آنها فرار ميکردند رهبرشان زنده بود ميرفتند شارژ شده و دوباره برمي گشتند مثل کپسول خالي که پر ميشود و برمي گردد در آشپزخانه، (اينجا در تهران شيشه ميشکند (و آشوب ميکردند) اسراييل تشکر ميکند اين به آن چه ربطي دارد). ولي در جنگ جمل چون رهبر نداشتند ديگر تهديدي نبود، پس گوسفند فروش و نخود فروش، فراري صفين و جمل فرق ميکند. ممکن است ناراضي باشد ولي يک ناراضي طبيعي و يک ناراضي قراردادي و وصل به آمريکاست حساب اينها با هم فرق ميکند. مي فرمايند: اگر پدري واجب القتل شد که بايد او را کشت فرزندش او را نکشد، چون کشتن پدر قداست و حرمت را ميشکند.
5- حرمت رهبران و ائمه
امامان و رهبران ديني پدران ما هستند ميفرمايد: پيامبر(ص)«أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ» (عيوناخبارالرضا/ج2/ص85) من و علي پدران اين امت هستيم. مگر ميشود انسان به پدرش جسارت کند؟ عقوبت طبيعي دارد. مردم خدمت پيامبر آمدند، حضرت صالح(ع) حضرت فرمود من که هرچه نصيحت ميکنم شماها گوش نميدهيد بياييم و حرف آخر را بزنيم، حضرت فرمود شماها يک چيزي از من و من از خداي خود ميخواهم و من از شماها، قبول کردند. از حضرت خواستند که از شکم کوه شتري جوان و حامله بيرون آمده و بچه دار شود، حضرت هم عرض کرد: خداي من هستي بدست توست مردم از من چنين خواستهاند، شتري آنچنان از کوه بيرون آمده که حضرت فرمود: (هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ) (اعراف /73) اين شتر، شتر خدا است. (وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ) (اعراف /73) براي او قصد بد نداشته باشيد و با همه شترها فرق ميکند، و اگر قصد سوئي داشته باشيد دو تعبير در قرآن داريم: الف: (عَذابٌ أَليمٌ) (بقره /104) عذابي دردناک ب: (عَذابٌ قَريبٌ) (هود /64) عذابي فوري است، بعد از سه روز عذاب آمد با اينحال مردم: (فَعَقَرُوها) (هود /65) شتر را کشتند و ذبح کردند. با اينکه يک نفر او را کشت در عين حال صيغه جمع ميآورد «عَقَرُوا»: او را کشتند، از حضرت(ع) پرسيدند: اگر يکي شتر را کشت پس چرا جمع آمده؟ فرمود: چون ديگران هم راضي شدند و گفتند خوب شد که کشت پس از اين آيه معلوم ميشود که هرکس گناه کند و ديگران هم راضي باشند در آن گناه شريک هستند. متوکل عباسي به امام هادي(ع) اهانت کرده و خود را سواره و حضرت را پياده به دربار آورد حضرت وقتي به دربار رسيد فرمود: متوکل تا سه روز ديگر بيشتر زنده نيست، براي اينکه من از ناقه صالح کمتر نيستم. بعد از سه روز هم متوکل به درک رفت. مگر ميشود انسان به پدر اهانت كرده و به مادر سيلي زده و به استاد جسارت کند، بعد دچار مشكل نشود؟
6- احترام مسجد
استاد و معلم و مربي و پدر و مادر اينها مقدس هستند، مسجد هم مقدس است، دستور داريم وقتي خواستي به مسجد وارد شوي کف کفش را نگاه کرده تا کثيف نباشد و اهانت به مسجد نشود و اين کار مستحب است.
7- احترام بسيج
مگر ميشود به بسيج اهانت کرد، يک مطلب تازه،: خداوند نميفرمايد به بسيجي قسم، ميفرمايد: (وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً) (عاديات /1). «عاديات»: جمع عادية: يعني اسب و «ضبح»: يعني اح، احيعني قسم به «اح، اح» اسبي که زير پاي رزمنده و بسيجي است. بعد ميفرمايد: (فَالْمُورِياتِ قَدْحاً) (عاديات /2). «موريات» جمع مورية: يعني جرقه پاي اسب (که نعل آن بر اثر اصابت با سنگها جرقه ميزند) يعني: قسم به جرقههاي صم اسباني که زير پاي رزمنده و بسيجي است. پس رزمنده و بسيجي آنقدر اهميت دارد که خداوند به اح، اح و جرقه پاي اسبش قسم ياد ميکند، حال ميشود اين بسيج و رزمنده را طعن زد و اهانت کرد؟ اين مزد آن است که ما هشت سال راحت در خانه خوابيديم و آنها (در ميدانهاي رزم و جبهه) تکه تکه شدند، اين مزد آنهاست؟ اگر انسان گول خورد عذرخواهي کند، مقام معظم رهبري (حضرت آيه الله خامنهاي) فرمود: اگر کسي عکس مرا هم پاره کرد از او ميگذرم و ميبخشم. چه آقاي خوبي داريم، چون قرآن ميگويد اگر کسي نسبت به من چيزي گفت ميبخشم ميفرمايد: (لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ في أَيْمانِكُمْ) (بقره /225) اگر از روي ناراحتي و عصبانيت قسم والله، بالله گفتي ميگذرم نه در صورتيکه آگاهي انسان قسم بخورد و عمل نکند.
8- توهين به پيامبر(ص)، احترام پيامبر(ص)
در آيه 58 سوره توبه ميفرمايد: «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ» بعضي از مردم تو را درباره صدقات نيش ميزنند. «لُمَزَة»: از: (وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ) (همزه /1) يعني کساني که روبرو و پشت سر تو را نيش ميزنند. خيلي راحت آبرو ميبرند، خداوند بيامرزد چنين نويسندگاني را که البته نميدانم خداوند ميبخشد يا نه، چون خداوند هر جنايتي را جز مسخره را ميبخشد ميفرمايد: (إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعينَ مَرَّةً) (توبه /80) اگر 70 بار هم براي آنها استغفار کني من آنها را نميبخشم گناه مسخره آنقدر سنگين است که خداوند ميفرمايد، اي پيامبر اگر 70 بار هم طلب بخشش کني من آنها را نميبخشم. درباره زکات به پيامبر(ص) ميگويند پولها و صدقات معلوم نيست کجا رفته و براي چه چيز خرج ميشود اما اگر: (فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا) (توبه /58) اگر پول و پستي به آنها داده شود راضي ميشوند. علت اينکه اينها رفتهاند و دفتر و تشکيلاتي بر عليه آنها باز کرده و تبليغات ميکنند اين است که او را کنار زدهاند و از گردونه بيرون کردهاند، الله اکبر از عقده و کينه. عالمي بود به نام ميرزا خليل کمرهاي که در تاريخ مجتهد است ميفرمايد: آنهايي که براي کشتن امام حسين(ع) در کربلا جمع شدند همانهايي بودند که اميرالمومنين(ع) آنها را به علت عدم لياقت در فرمانداري و استانداري، پست و مقام آنها را عزل کرد و يا به هر دليل ديگري چرا که امام(ع) معصوم بوده و بدون دليل کاري نميکند. آنها رفتند در کوفه دفتر سياسي بر عليه آن حضرت بپا کرده و تبليغات زيادي کردند تا مردم حاضر شدند در کربلا شرکت کنند، و لذا ايشان با اسم و رسم مينويسد که در آن زمان از کوفه چند نفر از دفتر سياسي فلان و چند نفر از فلان و فلان به کربلا فرستاده شدند. و لذا اين ورشکستگان سياسي بودند که در کربلا جمع شدند و به امام حسين(ع) گفتند: يا حسين مقابله ما با تو براي: «بُغْضاً لِاَ بِيکَ» ناراحتي و بعضي است که از پدرت داريم ميخواهيم تلافي کنيم. و اين خيلي خطرناک است که انسان بگويد که اگر از اين ديگ آش به من نميدهيد من سنگ به اين ديگ ميريزم. درباره پيامبر(ص) خيلي اهانت و اذيت کردند حتي: (وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ) (توبه /13) تصميم گرفتند حضرت را اخراج و تبعيد کنند. در اسلام و قرآن براي ما خط قرمز وجود دارد، تمام مواردي که اسلام ميفرمايد فلان چيز حرام است يعني خط قرمز است. به مواردي حق امضاء، استفاده، نگاه کردن، خريد و فروش را نداري، پس هرجا و مسأله که خداوند فرموده: نکن، آن خط قرمز است، بايد بگويي چشم. سؤال: اگر کسي به پيامبر(ص) اهانت و جسارت کند چه ميشود؟ جواب: با هر پست و مقام و سابقهاي که باشد تمام اعمال و عباداتش از بين ميرود ميآمدند پشت خانه حضرت و ايشان را به اسم (محمد) صدا ميزدند ميفرمايد: (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ) (حجرات /2). صداهاي خود را براي پيامبر(ص) بلند نکنيد و او را مثل اينکه خود همديگر را صدا ميزنيد نخوانيد برادر ورفيق نيست که انيچنين صدا ميزنيد محمد! رهبر گفت اين خيلي بي ادبي است بايد گفت مقام معظم رهبري فرمود، انسان به پدرش بگويد: حسين، خيلي فرزند بي ادبي است بايد بگويد بابا، به معلم بگويد: محمود آقا، اين استاد است، حيا کنيم بعد ميفرمايد: اگر کسي چنين کند تمام کارهاي خيرش از بين ميرود. و از آن گذشته: (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ) (اسراء /7) اگر نيکي کرديد به خود کردهايد. انسان بي ادبي کرد بي ادبي خواهد ديد، حديث داريم درباره نماز که ميگويد: «حَفِظْتَنِي حَفِظَكَ اللَّهُ» (كافي/ج3/ص268) مرا گرامي داشتي خداوند به تو عزت دهد. و کساني که با بي توجهي و سهل انگاري با نماز برخورد ميکنند ميگويد: «ضَيَّعْتَنِي ضَيَّعَكَ اللَّهُ» (كافي/ج3/ص268) مرا ضايع کردي خداوند تو را در جامعه خراب کند. مطلب ديگر درباره توهين: روزي که مکه فتح شد حضرت فرمود: همه را ميبخشم (ولي درباره سه نفر فرمود)، اينها را بکشيد چون اينها مرا «هجو» و مسخره ميکردند، حتي اگر آنها به پرده خانه خدا متوسل شدند بزنيد دست آنها را قطع و بعد بکشيد. پس تمام کفار را حضرت بخشيد ولي آنها که توهين و تحقير کرده و مقدسات را شکستند نبخشيد صلوات و سلام خدا بر امام (خميني ره) (که درباره يک مصاحبه گر که گفته بود الگوي ما اوشين است و حضرت زهرا(س) براي قديم بوده) فرمود: اگر از روي تحقيق و فهم و عمد اين حرف را زده سزاي او اعدام است. انسان وقتي نگاه ميکند در راهپيماييها تمام کساني که از خطي و سليقهاي براي حفظ انقلاب ما شرکت کردهاند اينها خودي هستند. در قرآن ملاک خودي و غيرخودي اينچنين آمده: (إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً) (آلعمران /120) اگر به شما ناراحتي و رنج و بدي رسيد خوشحال و اگر خوبي و خوشي رسيد ناراحت ميشوند. يعني: اگر گفتند انقلاب پيروز شد، هرکس خوشحال شود خودي است و يا اگر گفتند حضرت امام(ره) مريض است هرکس ناراحت ميشود خودي است.چه هم سليقه ما باشد يا نباشد، نبايد نسبت به مسائلي تنگ نظر باشيم، که خودي کسي است که مثل من فکر کند، بلکه بايد در اصول هم عقيده باشد. پس اگر به جمهوري اسلامي خير رسيد خوشحال شد خودي و اگر ناراحت شد بيگانه است. هرکجا و خط و روزنامه و حزبي باشد.
9- توهين به مقدسات
قرآن ميگويد: پا برهنه پادشاهي بود، لشگري فيل سوار آمد تا کعبه را خراب کند چون کعبه مقدس است: (فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ) (فيل /5)، (تَرْميهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ) (فيل /4). فتواي امام (خميني ره) درباره سلمان رشدي به خاطرتوهين به مقدسات است. سفارش شد: وارد مسجد شديد دو رکعت نماز تحيت بخوانيد، و قرآن ميخواهيد بنويسيد با مرکب نجس ننويسيد و آرم «الله » را با بدن بي وضو لمس نكنيد.
10- زمان مقدس و اهداف دشمن
نجاشي در ماه مبارک رمضان شراب خورد حضرت فرمود 100 ضربه شلاق 80 ضربه قانون خوردن شراب است و 20 ضربه براي اينکه حرمت و تقدس ماه رمضان را شکسته، دشمن چه ميکند و چه ميخواهد؟ حادثه تلخي در دانشگاه اتفاق افتاد از کنار آن چه سوء استفادههايي شد که البته دانشجويان عزيز هم از آن مسائل اعلام و بي زاري کردند، دشمن از ما سستي ميخواهد، که هرچه ديديم و شنيديم عکس العمل نشان ندهيم. در مقابل خلافها و منکرات و برخوردهاي نا صحيح حداقل بايد قيافه خشمناک داشته باشيم ميفرمايد: قَالَ اميرالمؤمنين(ع): «أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِي بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَّةٍ» (كافي/ج5/ص58) با صورتها و اخم کرده با منکر برخورد کنيد و عبوس کنيد اينکه ميگويند حضرت عباس(ع) يعني: نسبت به دشمنان عبوس بوده و ژست ميگرفتند. اگر بي تفاوت بمانيم ميشويم مثل بشکه ما که بشکه نيستيم، ما بايد نسبت به ظهور و پيروزي حق شاد و براي خلاف ناراحت شويم، چون ما از طينت امامان معصوم(ع) هستيم که فرمودند: «يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا» (كاملالزيارات/ص101) شيعيان ما با خوشحالي و شادي ما شاد و با ناراحتي و خشم ما ناراحت و خشمگين ميشوند. حتي نسبت به مردم عادي بايد اينچنين باشيم. حديث داريم: در تشييع جنازه نخنديد. مي گويند خندهام گرفته برو کنار، بايد دقت کنيم اين مسائل (اجتماعي و اخلاقي) را، دشمن ميخواهد: (وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ) (قلم /9) دوست دارند شماها سست شويد. نکتهاي از آيه 16 سوره شوري جزء 25 قرآن کريم که ميفرمايد: جمع کرده و از بين برد. بعد ميفرمايد: (ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فيها إِلاَّ قَليلاً) (احزاب /60) اينها حق ماندن در شهر و همايگي باشما را ندارند. ميفرمايد: (مَلْعُونينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتيلاً) (احزاب /61) لعنت شده هستند هرکجا آنها را يافتيد دستگير کنيد. چون آنها با شايعه اضطراب و وحشت ايجاد کردهاند، البته بايد طبق قانون با آنها برخورد شود. هرج و مرج نشود و مبادا هرکس قاضي شده و محاکمه کند. در نظام تشکيلاتي اسلام ما بايد با زبان امر به معروف و نهي از منکر کرده و آنها را شناسايي و معرفي کنيم. محاربي و مفسد في الارضي که گول نخورده و براي براندازي و تضعيف نظام آمده، نه گول خورده: «أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتيلاً» بگيريد و اورا بکشيد. آنتن او آمريکا و اسراييل است و حلقومش هم حلقوم استکبار است، مدارا حدي دارد ولي: ترحم بر پلنگ تيز دندان *** ستمکاري بود بر گوسفندان دين ما دين رحمت است، «الرَّحْمنِ»، «الرَّحيم» ولي توطئه قابل بخشش نيست ميگويد اين قانون براي قديم است ميفرمايد: خير. (سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ) (احزاب /62) در تمام اديان اينچنين بوده که با آشوبگران »، (وَ الَّذينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ) (شورى /16) کساني که محاجه و جر و بحث ميکنند درباره چيزي که عقل و فطرتها پاسخ مثبت دادهاند، حجت و حرفهايشان باطل است نزد پروردگار و براي آنها خشم و غصب الهي و غذاب دردناک و شديد است» اگر مردم و امت ايران بر اساس عقل و فطرت حکومتي را پذيرفتند، سخنراني و مقاله و مخالفت با اين نظام چه معنايي دارد. مشرکين چه ميگويند: (قرآن) (أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ) (اعراف /75) آيا واقعاً حضرت صالح(ع) پيامبر است؟ ايجاد شک ميکنند، با اينکه ميدانند مردم عقل و فهم و فطرت داشته و چيزي را قبول و يا درست کردهاند و باز در سوره احزاب آيه 60 ميفرمايد (لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فيها إِلاَّ قَليلاً) (احزاب /60). اگر منافقان و اوباش و آنها که با حرفها و شعارها دل مردم را ميلرزاند دست برندارند بر آنها بشوريد. «في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»: در الميزان به اوباش تفسير شده است. «وَ الْمُرْجِفُونَ»: از «رجفه» لرزه و لغزش. تمام ته سيگارهايي که جمع شده بود بواسطه سيل راهپياميي مردم، مسلمان و انقلابي و فتنه انگيزان بايد چنين برخورد شود، بعد ميفرمايد: (وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديلاً) (احزاب /62) هرگز سنت الهي قابل تغيير و تبديل نيست، درباره آشوبگران، گول خوردهها عفو و توطئه گران به سزاي اعمالشان بايد برسند. تشکر ميکنيم از راهپيمايي امت (مسلمان و انقلابي ايران در دفاع از اسلام و رهبري) چون: الف: با اين راهپيمايي دل مسلمانها شاد شد (وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنينَ) (توبه /14). ب: امريکا و دشمنان تحقير شدند. و اسلام و قرآن ميفرمايد: (وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ) (توبه /120) هر حرکت دستجمعي که کفار به سبب آن به غيظ و خشم آيند براي آنها عمل صالح نوشته ميشود. توبه و رحم و عفو داريم، خداوند ميفرمايد: يک ساعت قبل از مرگ هم توبه کنيد ميبخشيم. اما توطئه و بازي با خون شهدا و بر هم زدن امنيت، آن هم در کشوري که پرچمدار گفتگوي تمدنهاهست، وام القرآن است، و تنها کشوري که روي کرده زمين رهبرش عادل است و آمريکا را خوار کرده و همچنين اسراييل ميگويد: دشمن اصلي من ايران است. قابل عفو و بخشش نيست.
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1217