نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1245
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»
بحث در زمانی پخش می شود که رحلت بانوی نمونه حضرت زینب است. من می خواهم امروز راجع به کلمه ی زینب صحبت کنم. زینب یعنی چه؟ و چرا زینب است و یک خرده روی این کلمه امروز حرف بزنیم. پس موضوع بحثمان به مناسبت رحلت حضرت زینب، زینب است. زینب از دو تا کلمه است. مثل علیرضا مثل حمید رضا که اینها هم از دو کلمهاند. زینب از کلمه « زین» و کلمه ی « اب» است. «زین » همان است که شما می گویید؛ زینت است. زینت ریشهاش همان «زین» است. «اب» یعنی چه؟ پدر. زینب یعنی زین و اب. زینب یعنی زینت بابا. پس کلمه ی زینب به معنای زینت بابا.
1- انواع زینتها در قرآن
چند رقم زینت داریم؛ انواع زینتها. زینت چند ساعته داریم. زینت چند روزه داریم. زینت ابدی داریم. زینت چند ساعته همین طلا و نقره هاست. زینت چند روزه، قرآن یک آیه دارد می گوید: (;وَازَّیَّنَتْ) (یونس/24) وَازَّیَّنَتْ یعنی زمین زینت شد به گل و بلبل. بهار که می آید درختان گل میکنند، زمین سبز می شود، این هم زینت چند ساعته است. زینت ابدی هم داریم. همهاش هم در قرآن آمده. رجع به زینت چند ساعته قرآن می فرماید که: (; خُذُوا زِینَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ) (الأعراف/31) یعنی وقتی می روید به مسجد زینتتان را هم بردارید با خودتان ببرید. یعنی زنی وقتی می رود سر نماز، در جایگاه نماز قرار می گیرد، هر چی طلا و نقره دارد با خودش جابجا کند. انگار که دارد می رود عروسی. مرد هم که طلا برایش حرام است، حتی حلقه نامزدی، طلا برایش حرام است اما بهترین عطر و لباسش را برای نماز بپوشد. این زینتهای چند ساعته که به ما گفتهاند. یا زنی که خودش را برای شوهر آرایش می کند، زینت چند ساعته است ولی عبادت است، ثواب دارد. یک بار نقل شد حضرت رسول آمد خانه گفت فاطمه جان، علی کی می آید؟ امیر المومنین کی می آید؟ گفت مثلا چند لحظه دیگر می رسد. گفت تو که می دانی شوهرت چند دقیقه دیگر می آید چرا پا نمی شوی آرایش کنی؟ یعنی زینت چند ساعته هم سفارش شده. زینت چند روزه قرآن میگوید: « وَازَّیَّنَتْ » زمین زینت داده شد. « انا جعلنا ما علی الارض زینة لها » من قرآن می خوانم شما بخوانید. «انّا » یعنی چه؟ بدرستی که ما. « جعلنا ما علی الارض زینة لها » یعنی هر چه روی زمین است زینت زمین است. یعنی طلا زینت زمین است. گل و بلبل زینت زمین است. آبشارها زینت زمین است. نمیدانم هرچی رنگ و وارنگ آدم می بیند اینها همه زینت زمین است.
2- ایمان، زینت دل انسان
زینت انسان چیه؟ زینت ابدی انسان این است. قرآن می فرماید که: (;حَبَّبَ إِلَیْكُمْ الْإِیمَانَ) (الحجرات/7) محبوب کرد نزد شماایمان را. (;وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِكُمْ) (الحجرات/7) یعنی ایمان را نزد شما خوب قرار داد و آن ایمان را در قلب شما زینت داد. یعنی انسانی که ایمان دارد زینت دارد. زینت معنوی. این زینت طلا چند ساعته است. زینت بهار هم، گل و بلبل هم چند صباح است اما این ایمان این زینت ابدی است. زینت هر چیزی با چیزی است. خب. حالا. زینب یعنی چه؟ چون گفتیم بحث در زمانی پخش می شود که در رحلت حضرت زینب بینندهها بحث را می بینند، زینب چطور زینت بود؟ زینت بابا؟ انسان باید هم زینت گذشتهها باشد هم زینت آیندهها. یعنی باید یک جوری زندگی کند که پدرش افتخار کند که این بچه ی من است. امام صادق فرمود شما شیعهها جوری باشید(کونوا لنا زینا) امام فرمود ای مردم ای شیعه، (کونوا) باشید(لنا) برای ما(زینا) برای ما زینت باشید. یعنی یک کسی بگوید درود بر امام صادق با این شاگرد هایی که تربیت کرده، آفرین بر شیعه، آفرین براسلام، آفرین بر جمهوری اسلامی، آفرین بر انقلاب، آفرین بر دانشگاه، آفرین بر دبیرستان با این شاگردانی که تربیت کرد. آفرین بر آموزش و پرورش، آفرین بر این دانشگاه، آفرین بر این. . . یعنی یک جوری عمل کنیم که همه زینت باشیم. (و لا تکونوا) امام فرمود نباشید(علینا شینآ) یعنی باعث ننگ ما نباشیدباعث افتخار ما باشید.
3- نقش والدین در تربیت فرزند
گاهی انسان یک یچه تربیت می کند که هر که می بیندش می گوید خدا رحمت کند پدرش را. بر آن شیری که از مادر خورد درود، بر آن مادر درود. و می شود اینطور بود. گاهی هم یک یچه هرز است. به این فحش می دهد به آن فحش می دهد. به او می گویند خدا لعنت کند آن پدر و مادری که تو را اینطور. . . . و این مربوط به این است که در خانه پدر و مادرها چطور باشند. پدر و مادری که روبروی بچه به هم نیش می زنند این یچه هم فردا خانه ی شوهر به همسرش نیش خواهد زد. صفات مادر روی بچه اثر می کند. حتی اگر پدر و مادری روبروی بچه آمیزش جنسی داشته باشند که بچه ی شیر خوره تو گهواره نگاه بکنداگر پسر باشد زنا کار و اگر دختر باشد زنا دهنده می شود. یعنی نگاه نوزاد به عمل پدر و مادر نگاه اثر داری است. پدر و مادرها می توانند جوری. . . از آن طرف هم می توانندیه جوری عمل کنند که بچهشان را مکتبی با ربیاورند. شخصی به پسرش، این را من پدر را می شناسم پدری به بچهاش پول داد، حالا قدیم پنج ریال میدادند گفت برو مدرسه. یجهاش رفت مدرسه، در راه یک فقیری را دید آن پنج ریال را داد به فقیر. برگشت به بابایش گفت باباجون من پنج ریالی که دادی در راه یک فقیری بود دادم به فقیر. گفت بیا آقا جان. به او پنج تومان داد. قرآن را باز کرد یا حالا قرآن را باز نکرده، در قرآن یک آیه داریم: (; مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا) (الأنعام/160) یعنی هر کس یک کار خوب بکند ده برابر به او می دهیم. آیه ی قرآن است. ثواب انجام بدهی خدا ده تا می نویسد. یکی را ده تا می نویسد. تو پنج ریال به فقیر دادی من بابایت هستم می خواهم پنج تومان به تو بدهم، ده برابر. ببین قرآن می گوید هر که کار خوب بکند ده برابر. پنج تومان داد با این پنج تومان تفسیر این « مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ» را در مخ این بچه نشان داد. گاهی یک مدیر سر کلاس، گاهی یک دبیر سر کلاس، گاهی یک معلم سر کلاس یک حرکتی می کند که روح دین را در عمق وجود این بچه می نشاند. یک « بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ» که معلم می گوید قبل از فیزیک و شیمی و ورزشش، آن بسم الله در روح بچه اثر می کند. حرکات خیلی اثر دارد. نگاه اثر دارد. شما خودت در خیابان می روی می بینی دو نفر با هم دعوا می کنند. یکی قیافه می گیرد چرا آنجور کردی؟ مگر به تو نگفتم؟ همینطور قیافه ی عبوسانه هی تشر میزند تشر می زند. آنطرف خیابان دارد به رفیقش تشر می زند شما این طرف خیابان یک مرتبه قیافهات چنین می شود. آن طرف می گوید والله اشتباه کردم ببخشید. تا می گوید اشتباه کردم، شما آنطرف خیابان ابروانتان باز می شود. یعنی آنطرف خیابان در اینطرف خیابان در چشم و ابرو اثر می گذارد. مهم است. انسانها که سرجایش. روی حیوانها اثر می گذارد. اسلام می گوید اگر سر گوسفندی را خواستی ببری روبروی باقی گوسفندها سرش را نبر. یعنی آن گوسفندی که نگاه می کند سر این را بریدهاند با همان شعوری که حیوان دارد اثر می گذارد. نگاه اثر می گذارد. باید مواظب باشیم که رفتارمان، کردارمان جوری باشد که برای بچه های ما زینت باشد. ما باید زینت پدرانمان باشیم و باید زینت نسل آینده هم باشیم. یعنی جوری عمل کنیم که نسل آینده به ما بگویند که. . خیلی از پدرها رئیس هیات بودند، یا جلسه ی قرائتی داشتهاند یا کار خیری کردهاند، پسرش هم خیلی اهل این کار نبوده اما وقتی پدر از دنیا رفته، بچهها دیدهاند که مردم چقدر این بابایشان را دوست دارندگفتهاند پس ما هم برویم راه بابا را ادامه بدهیم. یعنی اینها خیلی مهم است. زینب یعنی زینت بابا. اهل بیت ما زینت بودهاند. قرآن در سوره بقره آیه ای داریم که وقتی به آدم گفتند گندم نخور، خورد، ناراحت شد و بنا شد توبه کند قرآن می فرماید: (; فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ) (البقرة/37) حضرت آدم که دید بد کرد از خداوند چند کلمه را دریافت کرد. « فَتَابَ » توبه کرد. هم از سنیها فخر رازی و دیگران و هم همه شیعیان گفتهاند آن کلمات این بود که آدم گفت: (الهی بحق محمد و علی و فاطمه والحسن و الحسین) یعنی نسلی آدم دارد که پدر به نسل بعدش افتخار می کند و خدا را به حق نسل هنوز نیامدهاش قسم می دهد.
4- حضرت زینب، عقیله بنی هاشم
یکی از اسم های حضرت زینب عقیله است. عقیله از عقل است. عقیله بنی هاشم یعنی خیلی عاقل بود. نشانه های عقل زینب را برایتان می گویم. نشانه هایی از عقل زینب. یک صلواتی بفرستید. عقیله. زینب عقیله ی بنی هاشم. یعنی در قبیله بنی هاشم عاقلترین زنها بود. زن عاقل کیست؟ ما در جامعه می گوئیم فلانی عاقل بود. زمین خریده الان چند شده! . سکهها را این قیمت خرید حالا چند شده! در انتخاب همسر زرنگ بود. ما به کی می گوئیم زرنگ؟ به کی میگوئیم عاقل؟ حالا زینب که می گویند عقیله که بود؟ یک: انتخاب. . در انتخاب. انتخاب ابدیت بر رفاه. شوهرش عبدالله بود. عبدالله هم آدم با کمالی بود اما مدینه ماند. ایشان شرط کرد که اگر من بناست زن تو بشوم با ید دست از حسین برندارم کربلا آمد و رفاه زندگی با شوهر در مدینه را رها کرد. این عقل است. حال اگر زندگی می کرد چقدر بود مثلا؟ حالا گیرم. . گاهی وقتها عقل این است که انسان یک سختی را تحمل کند. درد زایمان مدتی هست ولی در عوض آدم یک عمری بچه دارد. کسانی که از درد زایمان فرار می کنند یک عمری بی بچه می مانند. ولی خودشان می دانند که می ارزد که انسان درد زایمان را تحمل کند ولی برای همیشه اولاد داشته باشد. گاهی سختیها. . آدم به گناه می رسد. یک مقدار باید خودش را نگه دارد. سخت است. این حرف را نزند. این نگاه را نکند. این غذا را نخورد. با این رابطه نداشته باشد. تلفن آن را درست جواب ندهد. این کتاب را بخواند. این سختیهاست ولی آن کسی که بتواند انتخاب کند ابدیت را با رفاه. قرآن چند تا آیه دارد می گوید که باختید، باختید. می گوید که باختی: (;إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ) (العصر/2) باختی. (;أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا) (التوبة/38) آیه ی قرآن است. آیا شما به این دنیا راضی شدید؟ « رَضُوا» اینها راضی شدند. خودشان را مفت فروختند. (;فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ) (البقرة/16) بد معامله کردند تجارتشان ربح نکرد. « فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ» (;بِئْسَمَا اشْتَرَوْا ) (البقره/90) چه بد معامله کردند. سود نکردند. بد معامله کردند. راضی شدند به چیز کوچک. «اَرَضیتُم» این که انسان بداند که خودش را نفروشد.
5- جایگاه انسان در خلقت
دختر خانمها! می خواهید قیمت شماها را بگویم؟ بگذار من یک قیمتی برای دخترها بگویم از قرآن. نرخ دختر چیست؟ دختر کیست؟ جسم نر و مادگی دارد اما روح نر و مادگی ندارد یعنی مرد و زن روحشان یکی است. قرآن می گوید که: (;إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً) (البقرة/30) تو خلیفه اللهی. هرچه عربی می خوانم آیه قرآن است. : « إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ» تو خلیفه ی خدا هستی. « سَخَّرَ لَکُم » « خَلَقَ لَکُم » « مَتَاعاً لَکُم». این لکم یعنی مال شما. ابر و باد و مه و خورشید مال تو است. « فی احسن تقویم» بهترین ساختمان را خدا برای تو داد. (; نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی) (الحجر/29) روح خدا در شماست. قدرت انتخاب داری. مجبور نیستی یک کاری رابکنی. آزادی داری. ظرفیت تو بی حد است. تو می توانی از فرشته بالاتربروی. تو می توانی خودت وصل به خدا بشوی. االهی بشوی. (; صِبْغَةَ اللَّهِ) (البقرة/138) یعنی همه کارهایت رنگ الهی باشد. خانم! ابرو باد و مه وخورشید و فلک مال شماست. بهترین ساختمان مال بشر است. روح خدا مال بشر است. قدرت انتخاب مال بشر است. ظرفیت بی نهایت مال بشر است. رنگ الهی مال بشر است. تو اینی! حالا مثلا می خواهی دل کی را خوش کنی با این قیافهات؟ با این کلمه می خواهی دل کی را خوش کنی؟ گاهی وقتها انسان یادش می رود. دست به یک کاری می زند و می گوید اه. . . . مثل یک سوزنی که در توپ فرو می کند. یک لحظه شوخی شوخی سوزنی که در توپ فرو می کند بعد می بیند توپ بادش در رفت و کل بازی به هم خورد. در یک لحظه دستش را به برق می زند، تا ابد نابود می شود، در یک لحظه چاقو می زند در چشمش تا ابد کور می شود. یک عصبانیت، یک حرف بیخود، یک عمل بد، . . . . اگر انسان بداند کیست؟ اگر ما بدانیم این طلا هست خودمان را با یک شکلات نمی فروشیم. تمام دخترانی که قیافه هایشان را جوری درست می کنند که یک جوان یک چشمکشان بزند، یک جوان یک لبخند بهشان بزند، اینها به خاطر این است که نمیداند که کیست؟ فکر می کند مثلا دلقک است، فکر می کند وظیفه شهوت است، فکر می کند ابزار عیاشی و خوشگذرانی است، اگر آدم بداند که ابزار خوشگذرانی نیست. . . . مگر مهمانیها. . . . پیر صاحبخانه در می آید. مرد کلی باید جنس بخردبیاورد خانه با خانم باید ساعتها روی پا بایستد آشپزی کند. هم مرد پولش تمام می شود هم زن جانش تمام می شوداما این می ارزد به خاطر اینکه صفت سخاوت در انسان زنده می شود. یک مشت گرسته سیر می شوند. وقتی مهمانها آمدند غذا خوردند علاقهشان به انسان بیشتر می شود. عواطف تحریک می شود. علاقهها قوی می شود. سخاوت تقویت می شود. یعنی گاهی پول تمام می شود جان تمام می شود اما یک کمالی به دست می آید. انسان باید بداند کیست. یعنی اگر واقعا دختران ما خودشان را بدانند هان، یعنی اگر بدانیم با این لب چه کارها می شود کرد، می شود حرف حق زد می شود حرف یاوه زد، بدانی این مخت چقدر می ارزد حاضر نیستی اینقد ر این آهنگها را گوش بدهی. یک نوار کاست چندصد تومان است چون می دانیم نرخش این است صدای گربه را رویش ضبط نمی کنیم، اگردیدیم یک کسی کاست آورده کنار گربه مو. . هی صدا را ضبط می کند می گوئیم بابا خلی؟ آخه پول دادی نوار را صدای گربه رویش ضبط می کنی؟ آخر مخ تو خیلی مخ مهمی است. این مخ را. . . نباید هر حرفی را گوش بدهی. این گوش ارزش دارد. من نباید گوش در اختیار هر کس و ناکسی بگذارم. دست شما ارزش دارد. نباید توی حلق آدم سرطانی ببرید. توی حلق آدمی که زکام است ببرید. اگر آدمی مریض شد دستت را نمی بری در دهانش. می گوئی این آدم مریض است. خب اگر دست در دهان مریض نمی کنی این آهنگ مریض است. این رفاقت مریض است. این کتاب مریض است. این دوست مریض است. بدانی چقدر می ارزی آن کارها را نمیکنی.
6- حضرت زینب با مدیریت بحران
عقیله کیست؟ زینب عقیله بود. عاقل بود. یعنی فهمید زندگی با شوهر خوشی است، همراهی با امام حسین تلخی است، اما این تلخی ابدی است، آن خوشی موقت. عقل است. دو: عقیله بود. یک اشتباه سیاسی نکرد. من سال قبل هم گفتم امسال هم بگویم این را. در دانشکده مدیریت، یک رشته ای است به نام مدیریت بحران. مدیریت بحران یعنی صبح پا می شویم می بینیم بم زیر و رو شده. اصلا استاندار کرمان دست و پایش را گم می کند. وزیر کشور. . . همه قاطی می کنند. اینجا می گویند همه استاندارها جمع شوند همه کمک کنید این بحران را. . . . این را اسمش را گذاشتهاند مدیریت بحران. قهرمان مدیریت بحران روی کره زمین، نه مال ایران هان، روی کره زمین قهرمان زینب کبری بود. چون عصر عاشورا همه چیز به هم ریخت. پسر نیست. برادر نیست. حسین نیست. آب نیست. خیمه نیست. بیمار هست. متلک هست. آتش سوزی هست. آوارگی هست. گرسنگی هست. یکی خیلی باید عاقل باشد، عقیله بنی هاشم، باید بتواند یک مدیریتی بکند، یک کلمه، یک خطای سیاسی نداشت. خطبه های زینب کبری را. . . . آخر شما این رئیس جمهور امریکا را یا رئیس جمهورهای خیلی هاشان وقتی یک چیزی می خواهند بخوانند پنجاه تا مغز متفکر آن پشت پرده متن را برایش می نویسند. آنوقت هی نگاه می کند می خواند. زینب کبری در جمعیت کوفه و شام سخنرانی کرد ریتم دار. ریتم دارد. ببینید. آخر بعضی. . مثلا همین نماز ما ریتم دارد. ریتم نماز را دقت کرده اید؟ « بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ مَالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» الحمد/1-4 «نَستَعین، مُستَقیم، ضالّین، اَحَد، صَمَد، یَلِد، یُولَد» ریتم دارد. زینب کبری سخنرانیاش ریتم داشت. « لا تمیت وحینا» یزید! وحی ما را نمی توانی از بین ببری. بدنمان سوراخ سوراخ شد اما وحی ما(لا تمیت وحینا، لا تدرک عمدنا)، (هل رایک الا فند، و ایامک الا عدد، و جمعک الا بدد) خیلی. اصلا ریتم دارد. با ریتم حرف زدن یک زن داغ دیده. رایت وهمی بیشتر نیست. تمام تدبیرهایت تدبیر وهمی یک پیر فرتوت است. (ایامک الا عدد) روزگارت چند روزی بیشتر نیست. (و جمعک الا بدد) این مال و ثروتی هم که جمع کردی همه پخش می شود. مالت پخش می شود. فکرت پیر شده. فکرت فکر وهم پیرهاست. روزگارت چندروزیست. ریتم شد اصلا. (هل رایک الا فند، و ایامک الا عدد، و جمعک الا بدد) یک اشتباه سیاسی نکرد. ما گاهی وقتها. . . . سر نمازیم (;غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ) (الحمد/7) ب را می زنند همینطور حواسمان پرت می شود نمی فهمیم رکعت دو هستیم یا شش. قاطی پاتی می کنیم. زینب کبری عقیل بود یعنی انتخاب راه. عقیل بود. علامت عقلش: یک اشتباه سیاسی نکرد. عقیل بود. مدیریت بحران. بگذار اینها را بنویسم. علامت عقل: یک: انتخاب ابدیت. دو: یک کلمه اشتباه نگفت. من خودم یک گوینده رسمی کشورام دیگر. گاهی یک دسته گل هایی در این سخنرانی آب می دهم که. . یکبار در سخنرانی گفتم شمر علیه السلام. اصلا قاطی کردم. عوض امام حسین علیه السلام گفتم شمر. یک بزرگوار دیگر گفت که یک بسم الله بلند ختم کنید. عوض اینکه بگوید یک صلوات بلند ختم کنید گفت که یک بسم الله بلند ختم کنید. اینقدر دو شاخه تلفن را در برق می زنند و دو شاخه برق را در. . . قاطی پاتی می کنند. یک زن، این همه فشار، یک کلمه اشتباه نکرد. حرفهایش کوتاه. (ما رایک الا فند) رای تو، رای توهم فرتوتان است. (ایامک الا عدد) روزگارت چند روزی بیشتر نیست. (مالک الا. . .) خیلی است. سخنرانی نه سخنرانی دو کلمه ای سه کلمه ای. حالا باقیش را. . . خطبه ی حضرت زینب نیاز دارد که آدم مفصل بخواند و توضیح دهد. مدیریت بحران علامت عقل است مدیریت بحران.
7- حفاظت از امام حسین و امام سجاد
چهارم: توجه به عواطف. دو تا امام را زینب کبری نجات داد. یک بار که علی اکبر افتاد روی زمین مغز شکافته شد امام حسین آمد بالای سر علی اکبر، زینب کبری دید ممکن است امام حسین. . . نمی دانم چه تعبیری بکنم. سریع دوید خودش را انداخت روی جنازه علی اکبر، بین پدر و پسر جدایی انداخت. یکبار هم در شام که یزید خواست امام سجاد را بکشد زینب کبری پرید جلو گفت اگر می خواهی بکشی اول مرا بکش. یعنی این رقم کارهای چریکی. کارهای پیشمرگی، کارهای. . . . یک کسی یک پاسدار دورهها می بیند یک عمری که یک وقت اگر یک خطر پیش آمد خودش را بیندازد جلو که جانفشانی کند، زینب کبری جانفشانی کرد. آنوقت دو تا پسرجوان داشت دوتا هم کربلا شهید شدند. یک مرتبه نگفت بچه هایم شهید شدند، روی خود هم نیاورد برای اینکه دید اگر روی خود بیاورد که بچهام شهید شد امام حسین خجالت خواهد کشیدکه بچه های خواهرم شهید شدند. بچه های خودش راهیچ نگفت. یعنی برای اینکه روح امام حسین را تقویت کند از بچه هایش نگفت تا امام حسین. . . . خیلی عقیل است. عقل اینجاست. گاهی وقتها یک زن یک چیزی را در خانه باید نگوید که شوهرش به هم نریزد. حالا شوهرش آمده در خانه این خانم هم یک خاطره ی تلخ دیده حالا یا از خواهر شوهر یا از مادر شوهر یا همسایه یا دوست یا کسی. تمام تلخیها را می ریزد این شوهر خسته را خستهتر می کند. عقیل بود. عقیل بود یعنی چه؟ یعنی گفت حالا که امام حسین مشکل دارد من دیگر نمک روی زخمش نریزم، هیچی از بچه هایش نگفت. یک کلمه راجع به این دو تا جوان. . . خیلی مهم است که یک مادر در یک نصف روز دو تا جوانش برود، برای حفظ برادرلب تکان ندهد. عقیل بود. مهم است. لحظه ای از امام حسین غافل نشد. دائما کنترل داشت. دائما کنترل داشت. به قدری با خدا بود که امام حسین به زینب گفت در نماز شب من امام حسین را دعا کن. یعنی زن می توان به جایی برسد که امام معصوم به او التماس دعا بگوید. (لا تنسنی) زینب جان در نماز شب حسین را فراموش نکن. خیلی مقام است که امام حسی به او التماس دعا می گوید. عزت. وقتی واردجلسه ابن زیاد شد، اینجا فتوکپیاش را از کتاب تاریخ نوشتهام. نوشته که ابن زیاد گفت که: (من هذه المتنکره) این زن با تکبر کیه؟ یعنی در مقابل او خودش را از پا نینداخت. خیلی آمریکا دلش می خواست امام خمینی در حسینیه جماران یکبار گریه کند، اصلا حاج آقا مصطفی که شهید شد اصلا به روی خود نیاورد، هفتاد و دو تن شهید شد، خانواده هفتاد و دو تن آمدند حسینیه جماران، قشنگ یادم است. تا امام را دیدند جیغ کشیدند و گریه، امام خمینی فرمود که این حادثه منتظره، یعنی چیزی نیست ما انتظارش را می کشیدیم، زمان جنگ بمبی افتاد روی کلاس نهضت سواد آموزی در شیراز، بیست تا خانمی که آمده بودند با سواد شوند شهید شدند، چهار تا از این خانمها حامله بودند، بیست تا شهید شدندو مارفتیم شیراز و آن خانهها و. . . . بعد هم آمدیم گزارش بدهیم به امام، رئیس سازمان تبلیغات هم آمده بود آنجا پیش که در کربلا ی عملیات والفجر5 دویست تا طلبه شهید شدند، چون در گروهها نسبت به جمعیت هیچ گروهی به اندازه طلبه شهید ندادند، همه اصناف شهید دادند اماوقتی الان وارسی می کنند می بینند نسبت به جمعیت، بیشترین شهید را طلبهها دادند، گفت آقا در کربلای عملیات والفجر5دویست نفر شهید، من و آقای عراقی که آن زمان رئیس سازمان تبلیغات بود با هم رفتیم خدمت امام، سلام کردیم و گفتم بگو، آقای عراقی گفت تو بگو، گفتم نه شما بگو، ایشان گفت آقا درعملیات مثلا کربلای 5 دویست تا طلبه شهید شدند امام فرمود خدا همه را رحمت کند بعد گفت شما؟ گفتم عرضی نداشتم. دست را بوسیدم و آمدم بیرون. گفتند چرا نگفتی؟ گفتم امام برای دویست تایش تره خرد نکرد حالا من بگویم بیست تا؟ . . . به قدری بزرگی بود که. . . . مثلا بیست سالمان بود طلبه جوان بودیم، ریختند فیضیه شیشهها را شکستند، بعضی طلبهها را پرتاب کردند پایین، چه حوادثی رخ داد، گفتند بعد از اینجا می روند خانه امام، ما هم در فیضیه بودیم قایم شده بودیم و استاد ما می گفت من پهلوی امام نشسته بودم به امام گفتند آقا ریختند فیضیه زدند شکستند چه کردند چه کردند چه کردند، الان هم ممکن است بیایند اینجا، امام فرمود تنبیهش می کنم. . . . اینقدر. . انگار مثلا کارت آسمان در اختیار ایشان است همچین می کند به هم می ریزد، این عزت که انسان به هم نریزد، خیلی مهم است. نقل شد که آسید ابوالحسن اصفهانی یکی از مراجع مهم تقلید، دم رودخانه کرج یک گونی داشت، کاغذها را از توی گونی بر میداشت می ریخت در رودخانه، بهش گفتند آقا چیه؟ گفت اینها نامه هایی است که به من جسارت کردهاند، گفت می شود که یکیش را بخوانیم؟ گفت بخوان. گفت یکیش را دیدم اینقدر به این سید مرجع تقلید توهین کرده بودند، که یکیش را به ما بکنند، خواب ازسرمان می پرد. خود امام. چهل و سه تا رادیو در زمان جنگ به امام جسارت می کرد و از صدام تعریف می کرد، یک بار دوستان امام به امام گفتند که آقا این رادیو فلان را گوش میدهی؟ یکی از شاگردان امام رفته بود عراق حرفهای چرند و پرند می زد، گفت بله گوش می دهم، گفتند چه احساسی دارید، آخر سالها شاگردت بوده، گفت دعا می کنیم خدا ایشان را هم نجات بدهد. قرآن می خوانم. به پیغمبر می گفتند (;إِنَّا لَنَرَاكَ فِی سَفَاهَةٍ) (الأعراف/66) خلی، به هم نمی ریخت. می فرمود نه « لَیْسَ بِی سَفَاهَةٌ»الأعراف/67 نه من خل نیستم. به پیغمبر می گفتند، این عربی هایی که می خوانم قرآن است(;إِنَّا لَنَرَاكَ فِی ضَلَالٍ) (الأعراف/60) تو منحرفی. می فرمود(;لَیْسَ بِی ضَلَالَةٌ) (الأعراف/61) نه من منحرف نیستم. به هم نمی ریخت. این که انسان، . . .
8- تسلط برخورد در برابر حوادث تلخ
عقیله یعنی تسلط بر خودش، تسلط برحوادث، تسلط بر تلخیها، گفتند اوضاع چطوره؟ فرمود(ما رایت الا جمیلا) همه چیز را زیبا می بینم. من یک وقتی یک مثل زدم در تلویزیون، همه چیز را زیبا می بینم می دانید یعنی چه؟ ببین بچه حلوا را دوست دارد، از فلفل و ترشی فرار می کند، مادر بچه چون عاقلتر شده، وقتی نگاه می کند سر سفره هم حلواست هم فلفل، پهلوی مادر بچه هردو قشنگ است، بچه می گوید حلوا خوب است فلفل بد، چون فلفل می گزدش اما مادر بچه چون عقل دارد می گوید هردوقشنگ است، یعنی وقتی سفره را نگاه می کند، ترشی و مربا هردو پهلویش شیرین است. زینب کبری فرمود(ما رایت الا جمیلا) هر چه می بینم زیباست. یعنی کربلا هم زیبا بود، کشتن برادرم هم زیبا بود، هرچی که خدا دوست داردهمان را من هم دوست دارم، خیلی باید عقل رشد کند تا انسان همه تلخیها پهلویش زیبا باشد. . وقت تمام شد. دیگر بگذریم. به یزید گفت « انّی لاستصغرک»نه زینب کبری همین بچه کوچولوها. به یکی از این بچه های امام حسین که گفتند حرف بزن، حالا باید گریه کند بگوید بابایم را کشتند، مادرم را کشتند، آبم ندادند، . . . هیچی نگفت. گفت: (الحمد لله عدد الرمل و الحصی) رمل یعنی شن، حصی یعنی سنگریزه، یعنی به عدد همه شنها خدا را شکر. ما تازه جوجه کباب که خوردیم می گوییم خدا را صد هزا ر مرتبه شکر. خیلی که زور بزنیم می گوییم صد هزار تا شکر. آنوقت یک دختر سه ساله ی داغ دیده، نمی گوید صد هزار تا، نمی گوید میلیون و میلیارد، می گوید به عدد همه شنها. خیلی است. (عدد الرمل و الحصی). چقدر اینها ظرفیت دارند. خدایا به ظرفیت زینب، به عقل زینب، به ایمان زینب، به صبر زینب، به حجاب زینب، به عفت زینب، به تقوای زینب، به علم زینب، که امام سجاد فرمود(انت عالمه بغیر معلمه)، تو علمی داری که بدون درس خواندن این همه چیز را بلدی. خدایا به مقام زینب نسل ناموس مارا، دختران مارا، زینب گونه، صبور، عاقل، متقی، متدین قرار بده. همینطور که زینب تمام حوادث تلخ را گذراند و دینش را از دست نداد، کشور ما را به مرحله ای از ایمان و تقوا و وحدت وعلم و خلوص برسان که هیچ حادثه ای کشور ما را نلرزاند. خدایا! یزیدی های زمان می خواهند ما را بشکنند، خدایا خودشان را بشکن و به ما پایداری و استواری مرحمت بفرما. والسلام علیکم و رحمه الله و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1245