responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1334

موضوع: حقوق خانواده در رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام (1)
تاريخ پخش: 27/01/1401
عناوين:

1- همسر، مایه انس و آرامش خانواده

2- مرد و زن، از یک جنس و جوهر

3- رابطه زن و شوهر، براساس مودت و رحمت

4- رسول خدا، الگوی اهل ایمان در زندگی

5- ترک ازدواج، ترک سنت رسول خدا

6- اهمیت فرزند آوری، در تثبیت جمعیت

7- اولاد صالح، ذخیره قیامت والدین

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

در سال 1401 به ماه رمضانی رسیدیم و مسیر بحثمان هم نامه و رساله‌ی امام سجّاد بود. ایشان یک متنی دارد چند صفحه‌ای بیش از پنجاه حق را نقل می‌کند، از عضوها گرفته حقّ چشم و گوش و دست و پا و این‌ها تا حقّ افراد داخل، حقّ همسر، فرزند، استاد، شاگرد، همسایه. هر جلسه‌ای دور و بر بیست دقیقه ما یکی از حق‌ها را توضیح می‌دهیم. الآن حقّ همسر هستیم. بحث هم بیننده‌ها در آستانه‌ی تولّد امام حسن مجتبی علیه السلام گوش می‌دهند، که خود اهل بیت الگوی خانواده هستند.
حقّ همسر، «وَ أَمَّا حَقُّ رَعِيَّتِكَ بِمِلْكِ النِّكَاحِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ جَعَلَهَا سَكَناً وَ مُسْتَرَاحاً وَ أُنْساً وَ وَاقِيَةً» (تحف العقول، ص 262)

1- همسر، مایه انس و آرامش خانواده

[پای تخته] موضوع: حقّ همسر
امام سجّاد می‌فرماید: «سَكَناً»، سَکَن، سکونت، سَکینه، آرامش. همسر برای انسان آرامش است.
«أُنساً»: اُنس، انسان نیاز به همدم می‌خواهد، با او حرف بزند، انس داشته باشد.
«وَاقِيَةً»: حافظ. همسر، حافظ همسر است.
خوب دیگر؟ وظیفه‌ی ما؟ حالا این‌ها را من توضیح بدهم یک کمی.
قرآن می‌فرماید ما برای شما همسر آفریدیم، (لِتَسْكُنُوا) (روم /21)، «تَسْكُنُوا» همان مسکن است، مسکن، «تَسْكُنُوا»، سکینه، آرامش. ما برای شما همسر آفریدیم برای آرامش. (لِتَسْكُنُوا إِلَيْها) (روم /21)
آفرینش همسر حکیمانه است. یک وقت کسی گفت: «من خدا را از راه همسر شناختم.» گفتند: «چه‌طور؟!» گفت: «این‌هایی که خدا را قبول ندارند، می‌گویند: «این هستی روی تصادف درست شده، تدبیری، علمی، حکمتی پشتش نیست، همین‌طور مثل رودخانه‌ای که سیل می‌آید سنگ‌ها را می‌برد توی رودخانه، بعد هم که سیل می‌نشیند، آب که تمام می‌شود، این سنگ‌ها وسط رودخانه می‌ماند. این سنگ‌های وسط رودخانه رویش تدبیر نبوده که کسی بیاید بگوید فاصله‌ی این سنگ با آن چه جوری بوده، این وزن این سنگ باید اینجا باشد، وزن آن سنگ باید باشد. سیلی می‌آید، سنگ‌ها را می‌برد، بعد هم آب ته‌نشین می‌شود، سنگ‌ها می‌ماند. اصلاً کلّ هستی همین‌طور است.» ایشان می‌گوید: «خب تا مدّتی هم من گرفتار این فکر بودم. بعد گفتم خوب این هستی که روی تصادف مرد را آفرید، از کجا فهمید که این مرد، یک زن می‌خواهد؟! یا آن تصادفی که با تصادف زن خلق شد. حالا اگر این را بپذیریم، با تصادف خلق شد. این تصادف از کجا فهمید که این زن، مرد هم می‌خواهد و زن و مرد مکمّل همدیگر هستند؟!
آفرینش هدفدار است: «خَلَقَ لَکُم»، تو قرآن «لَکُم»، «لَکُم» زیاد است، یعنی تمام هستی هدفدار است. یک چیزی که ما می‌فهمیم بیخود است، ما می‌گوییم بیخود است. نقل شد یکی از اولیای خدا داشت می‌رفت، یک کِرم ریزی را دید، قدّ سر سوزن، دانه‌ی خشخاش. یک خورده به این کِرم نگاه کرد و گفت: «خدایا تو این عالم هستی بزرگ، اگر این کرم نبود، این حیوان ریز نبود، مثلاً چی می‌شد؟! فایده‌ی این چی هست؟! یکی. به او خطاب شد: «دفعه‌ی اوّلت است که این سؤال را می‌کنی، این کرم تا حالا چند بار از من پرسیده وجود تو چه فایده‌ای دارد؟! از من پرسیده این را برای چی خلق کردی؟!» یعنی همانی که، یک چیزی بیخودی خلق نشده. ممکن است رازش را ما نفهمیم، اما نباید بگوییم نیست، باید بگوییم ما نفهمیدیم. «خَلَقَ لَکُم»، کلمه‌ی «لَکُم» زیاد است.

2- مرد و زن، از یک جنس و جوهر

(مِنْ نَفْسٍ واحِدَة) (نساء /1)، (مِنْ أَنْفُسِكُم‌) (روم /21)، زن و مرد هم جوهرشان یکی است، برخلاف بعضی عقیده که میگویند زن از جنسی دیگر درست شده، مثلاً حالا یکی‌اش آب است، یکی‌اش گلاب است، یکی‌اش خشت است، یکی‌اش آجر است. «أَنْفُسِكُم‌» یعنی از جنس خودتان است. «لَکُم» یعنی برای همدیگر آفریده شدید. تمام این کلمات بار دارد. (خَلَقَ لَکُم) (روم /21)، «لَکُم» یعنی زن و مرد برای همدیگر هستند، مکمّل همدیگر هستند. (مِنْ نَفْسٍ واحِدَة) (نساء /1) یعنی جوهرشان یکی است، از دو نژاد نیستند. (لِتَسْكُنُوا) (روم /21)، همسر باید آرامش باشد، نه تشنّج. خیلی وقت‌ها خانواده، عروس و داماد عامل تشنّج هستند، او یک چیزی می‌گوید، او هیجانی می‌شود، او هم جوابش را می‌دهد، او هیجانی می‌شود. تو خانه که می‌آیند، عوض این‌که برای همدیگر مرهم باشند، برای همدیگر تشنّج ایجاد می‌کنند و این تشنّج‌ها را ساده نگیرید. اگر زن و شوهری تشنّج به وجود بیاورند، همدیگر را ناراحت کنند، نیش به هم بزنند، اذیت کنند همدیگر را، در روایت داریم نماز هیچ کدام قبول نیست، روزه‌شان هم قبول نیست. این‌طور نیست که حالا این یک مسئله‌ی روان‌شناسی باشد، تا قیامت ادامه دارد.

3- رابطه زن و شوهر، براساس مودت و رحمت

(مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً) (روم /21). ما سه تا رابطه داریم تو قرآن، این را حساب کنیم شب تولّد امام حسن بحث را گوش می‌دهید.
[پای تخته] بسم الله الرّحمن الرّحیم
روابط. چند تا رابطه داریم:
1- رابطه‌ی پیامبر با مردم؛
2- رابطه‌ی مردم با پیامبر؛
3- رابطه‌ی زن و شوهر.
تعبیرها فرق می‌کند. رابطه‌ی پیغمبر با مردم رحمت است. قرآن می‌فرماید: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين»‌ (انبیاء/ 107)، پیغمبر ما تو را نفرستادم مگر برای رحمت.» رابطه‌ی پیغمبر با مردم رحمت است.
رابطه‌ی مردم با پیغمبر مودّت است. فرمود: (مزد رسالت من این است که اهل بیت من را دوست داشته باشید.) (شوری /23)، مودّت.
رابطه ی زن و شوهر، قرآن می‌گوید: (وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً) (روم /21)، «مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» خیلی قشنگ است.
یک جا عروسی بود، به ما گفتند: «بلند شو، صحبت کن.» گفتم: «عروسی که جای سخنرانی نیست، جای خوش و بش و احوالپرسی و به هر حال گفتگوی شیرین است. تو عروسی که جای!» گفتند: «آقا شما می‌توانی یک دقیقه صحبت کنی؟!» فکر کردم گفتم یک دقیقه سخنرانی کنم تو عروسی، سخنرانی یک دقیقه‌ای، آن هم مربوط به عروس و داماد، همین را گفتم. گفتم: «سه تا رابطه تو قرآن هست، رابطه زیاد است، سه تایش این است: رابطه‌ی پیغمبر با مردم رحمت است، «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين»‌ (انبیاء/ 107)، پیغمبر تو فقط رحمت هستی؛ رابطه‌ی مردم با پیغمبر مودّت است. پیغمبر فرمود: «من هیچی از شما نمی‌خواهم، مگر این‌که بعد از من دنبال اهل بیت من بروید.»؛ اما عروس و داماد را می‌گوید: «وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ»، هم «مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً». این اوج قصّه است.
درباره‌ی زن و شوهر می‌گوید: «فکر کنید»، (لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون‌) (روم /21). واقعاً چه کمبودهایی مرد دارد؟ گاهی فکر می‌کنم یک بچّه‌ای که به دنیا می‌آید، سر تا پایش عجز است، بچّه‌ی نوزاد از مخ تا کف پایش همه‌اش عجز است. یک علاقه‌ای خدا گذاشته تو سینه‌ی پدر و مادر، تو روح پدر و مادر، تمام، به خاطر علاقه، تمام زحماتشان را مجّانی انجام می‌دهند، هیچی هم نمی‌شود جای مادر گذاشت. شما مادر را بگذار کنار، صد تا خانم را هم دعوت کنی برای همکاری، هیچ کدام مادر نمی‌شود.

4- رسول خدا، الگوی اهل ایمان در زندگی

ازدواج سنّت پیغمبر است. (لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‌ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ) (حزاب /21). این هم یک نکته‌ای که حالا بگویم، بعضی از افرادی هم که پای تلویزیون هستند عموم هستند، بعضی‌ها خواص هستند، برای خواص هم این قشنگ است. می‌فرماید که: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ». [پای تخته] ازدواج سنّت پیامبر. «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‌ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة» این آیه قرآن است، خیلی قشنگ است. توجّه کنید به نکته‌اش. کلمه «لـَ»، «لَـ»، یعنی حتماً، «قَد»، کلمه‌ی «قَد» تو عربی هم یعنی حتماً. پس«لَقَدْ» یعنی حتماً حتماً، یعنی این را که می‌گویم شک نکنید، حتماً حتماً. «کانَ» یعنی تاریخش این است، آخر گاهی وقت‌ها در یک مسئله، یک چیزی الگو می‌شود، مثلاً می‌گویند ورزش الگویت این باشد، تحصیل الگویت این باشد، نمی‌دانم، الگو، وقتی می‌گوید «کانَ» یعنی این یک بار مصرف نیست، «کانَ» یعنی در طول تاریخ، پیغمبر حتماً حتماً در طول تاریخ «كانَ لَكُمْ». نمی‌گوید: «رسول الله اسوه است»، می‌گوید: «فی»، این «فی» یعنی در، در زندگی پیغمبر الگو پیدا می‌کنید. یعنی چه؟ اگر می‌گفت: «پیغمبر الگوی شماست، می‌زدیم تو سر خودمان، من مثل پیغمبر بشوم؟! چه چی بشوم، اخلاقم، نمازم، زن‌داری‌ام، بچّه‌داری‌ام، تجارتم، سیاتم، زبانم، اخلاقم؟!» اگر می‌گفت: «پیغمبر الگوی شما باشد، همه بیچاره می‌شدیم.» نمی‌گوید: «رسول الله اسوه است.» می‌گوید: «فی»، «فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ» یعنی در زندگی پیغمبر الگو پیدا می‌کنید. تو زندگی پیغمبر یک جاهایی‌اش را می‌توانی مثل پیغمبر باشی. «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‌ رَسُولِ اللَّهِ».

5- ترک ازدواج، ترک سنت رسول خدا

اسوه یعنی الگو. تو قرآن هم به پیغمبر گفته الگو، هم به حضرت ابراهیم (ممتحنه/4) گفته الگو، (في‌ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة) (احزاب /21). ازدواج سنّت پیغمبر است. یک بار به حضرت گفتند: «جمعی از مسلمان‌ها دیگر با خانمشان زندگی نمی‌کنند، روزه می‌گیرند، چه می‌کنند، چه می‌کنند.» خیلی پیغمبر ناراحت شد که این دین من نیست! فوری مردم را احضار کرد، فرمود: «من پیغمبر شما هستم، زندگی‌ام، زندگی عادی است. چرا شما شنیدیم که بعضی‌هایتان همسر را رها کردید، بعضی‌هایتان زندگی را رها کردید، بعضی‌هایتان» اصلاً فرمود: «مَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي‌» (تفسير القمي، ج ‌1، ص180)»، کسی که راغب از من است، «لَيْسَ مِنِّي»، من نمی‌خواهم این مسلمان را. کسانی که نسبت به خانوده‌شان ، بچّه‌هایشان زندگی غیر معروف داشته باشند، فرمود: «نمی‌خواهم این‌ها را»، پیغمبر طردمان کرده.
««مَا بَالُ أَقْوَامٍ»، چرا افرادی هستند که «يُحَرِّمُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمُ الطَّيِّبَاتِ»، چیزهای حلال را حرام می‌کنند. من خودم شب‌ها می‌خوابم، بعضی روزها روزه نمی‌گیرم. «فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي‌»» (تفسير القمي، ج ‌1، ص180)
تولید نسل

6- اهمیت فرزند آوری، در تثبیت جمعیت

این هم مسئله‌ی مهمی است. الآن مسئله‌ی جمعیّت تو دنیا مسئله‌ی مهمی است.
یک وقتی راجع به کنترل نسل بعضی‌ها آمدند پهلوی من، بعضی‌هایشان هم دانه درشت بودند که شما تو تلویزیون بگو مردم کم‌تر بچّه‌دار بشوند. گفتم: «وا لّا من معلّم قرآن هستم. قرآن می‌گوید نخیر، بچّه‌دار بشوید.» کدام آیه می‌گوید بچّه‌دار بشوید؟ بسم الله الرّحمن الرّحیم. (وَ اذْكُرُوا) (اعراف /86) یادتان باشد، (إِذْ كُنْتُمْ قَليلاً) (اعراف /86)، شما عددتان قلیل، کم بود، (فَكَثَّرَكُم‌) (اعراف /86)، یادتان نرود آمار شما کم بود، آمار را بردیم بالا. یعنی آمار بالا را خدا منّت می‌گذارد بر ما، (إِذْ كُنْتُمْ قَليلاً فَكَثَّرَكُم‌) (اعراف /86)، با این آیه چه کنم؟!
عدد کم ناله دارد، یکی از مناجات ما این است: «آه» یعنی همان آه، ناله می‌کند. از چی؟ از این، از این، از این، از این، از چند تا چیزی که ناله می‌کند، یکی‌اش هم این است: «وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنا» (مفاتیح‌الجنان، دعای افتتاح)، آه اگر دشمن ما زیاد است، «وَ قِلَّةَ عَدَدِنا» (مفاتیح‌الجنان، دعای افتتاح)، «قِلَّةَ عَدَد» یعنی عدد ما، آه از این‌که آمار مسلمان‌ها کم است، آمار دشمن زیاد. آمار کم ناله دارد، آمار زیاد پز و افتخار دارد، من با این آیات چه کنم، من باید چه کنم؟!
یک مقداری، اصلاً حدیث داریم کسانی که بچّه‌دار نمی‌شوند، یا دیر ازدواج بکنند از ترس خرجی، این سوء‌ظنّ به خدا دارد. «مَنْ تَرَكَ التَّزْوِيجَ» کسی که ازدواج را کنار بگذارد، یا جلوی بچّه‌دار شدن را بگیرد از ترس خرجی، «فَقَد ظَنَّ بِالله ظَنَّ السّوء»، یعنی سوء‌ظن برده، یعنی می‌دانید می‌خواهد بگوید چه؟ می‌گوید اگر یکی باشم خدا خرجی من را می‌دهد، اما اگر سه تا شدیم، چهار تا شدیم، از کجا خرجی من را بده؟! یعنی خدا قادر است به شرطی که یکی، دو تا باشیم، اما چند تا شدیم، دیگر خدا قدرت ندارد! این سوءظن به خداست.

7- اولاد صالح، ذخیره قیامت والدین

(وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) (بقره /223). این هم یک چیز نویی است، شاید بشنوید. تو قرآن می‌گوید: (نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) (بقره /223)، زن و شوهر به هم محرمید، بعد می‌گوید: «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ»، ذخیره‌ی قیامت درست کنید. یاد قیامت هم باش. یعنی چه؟ یعنی اولاد ذخیره‌ی قیامت است، یعنی چه؟ یعنی همین آمیزش جنسی تو را تغذیه می‌کند، ارضای حلال می‌شوی، دیگر فردا به ناموس مردم نگاه بد نمی‌اندازی. «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ». کلمه‌ی «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ» تو قرآن چسبیده به کامیابی زن و شوهر. یعنی اولاد صالح ذخیره‌ی قیامت است.
یا «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ»، مثل سحری که ما می‌خوریم. ما چرا سحری می‌خوریم؟ می‌گوییم سحری بخوریم که فردا بتوانیم روزه بگیریم و لذا هیچ غذایی که ما خوردیم ثواب ندارد، مثلاً نداریم صبحانه ثواب دارد، چاشتی ثواب دارد، ناهار ثواب دارد، فقط می‌گویند سحری ثواب دارد. چرا؟ برای این‌که سحری نیّت داریم، می‌گوید: «من سحری می‌خورم که فردا روزه بگیرم.»
شما یک جادّه‌ای که می‌خواهی بکشی تعمیرش کنی، اوّل یک جادّه‌ی فرعی می‌کشی، فلش می‌زنی که از این طرف بروید، بعد جادّه را می‌بندی برای این که آسفالتش کنی. یعنی اگر خواستید جلوی فساد را بگیرید، راه حلال را باز کنید. وقتی یک مشت لات، هرزه ریختند در خانه‌ی حضرت لوط پیغمبر، آدم، واقعاً برای لوط هم باید گریه کند. پیغمبر می‌فرماید: (أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشيدٌ) (هود /78)، یک مرد رشیدی، یک مرد تو شما نیست؟! بابا این‌ها مهمان من هستند.» عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است، (لا تُخْزُونِ في‌ ضَيْفي) (هود /78): آبروی من را پهلوی مهمان‌ها نبرید. اصلاً من دختر دارم، بیایید دخترهایم را عقد می‌کنم، به شما می‌دهم، کاری به مهمان‌های من نداشته باشید، (هؤُلاءِ بَناتي‌ هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ) (هود /78) یعنی چه؟ یعنی اگر خواستید جلوی فحشاء را بگیرید، باید جلوی ازدواج را شل کنید، ازدواج آسان، بعد جلوی.
ازدواج وسیله‌ی تقوا است. ارضای حلال باعث می‌شود که انسان ناخنک به حرام نزند.
توجّه به کُفو. کفو هم نه یعنی ماشینمان به هم بخورد، خانه‌مان به هم بخورد، مدرکمان به هم بخورد، کفو یعنی اخلاقمان به هم بخورد. این کلمه‌ی کفو را هم اشتباه معنا می‌کنند. ما به هم نمی‌خوریم، او بنز دارد، ما ژیان! ما به هم نمی‌خوریم، او فوق‌لیسانس است، ما نمی‌دانم دیپلم! این نمی‌خوریم را آوردند تو ماشین و خانه و قالی و مدرک، این‌ها کفو نیست، معنای کفو این است که اخلاق به هم بخورد. معنای کفو این است. (الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبات‌) (نور /26) باید اخلاق به هم بخورد. این هم یک مسئله.
پیغمبر فرمود: «هر چی آمار مسلمان‌ها بیش‌تر باشد، این روز قیامت افتخار من است.» (جامع الأخبار، شعيري، ص 101) یعنی عدد زیاد و اولاد زیاد.
زن و شوهر اگر با هم مهربان باشند، هر دو در اجر شریک هستند. حدیث داریم که: «أَيُّمَا امْرَأَةٍ أَعَانَتْ زَوْجَهَا عَلَى الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ أَوْ طَلَبِ الْعِلْمِ أَعْطَاهَا اللَّهُ مِنَ الثَّوَابِ مَا يُعْطِي امْرَأَةَ أَيُّوبَ ع‌» (مكارم الأخلاق، ص 201)، اگر زن و شوهری کمک کنند، در تحصیل کمک کنند، در جبهه‌ها کمک کنند، در کمک به فقراء، در کارهای خیر کمک کنند، خداوند به این خانمی که کمک می‌کند به شوهرش، اجر خانم حضرت ایّوب را می‌دهد. صبر ایّوب را شنیدید، حضرت ایّوب از پیغمبرانی بود که خیلی مشکلات برایش آمد، اما حالا.
امکانات غیر از خوب بودن افراد است، ممکن است کسی همه‌ی امکانات را داشته باشد، باز هم آدم خوبی باشد. یک لطیفه برایتان بگویم. در قرآن یک سوره‌ای است به نام سوره‌ی صاد. در سوره‌ی صاد دو تا صفحه راست هم است، یک صفحه زندگی حضرت سلیمان را می‌گوید، یک صفحه هم زندگی ایّوب را، دو تا پیغمبر یکی در اوج و قلّه‌ی خوشی، چون حضرت سلیمان هم پیغمبر بود، هم پادشاه بی‌نظیر، نه کم‌نظیر، بی‌نظیر، چون از خدا خواست: (هَبْ لي‌ مُلْكاً) (ص /35) یک حکومتی به من بده که، (لا يَنْبَغي‌ لِأَحَدٍ) (ص /35) احدی حکومت را در تاریخ نداشته باشد. آن وقت در آخر پایان، یعنی یک صفحه‌ی حضرت سلیمان که تمام می‌شود می‌گوید: (نِعْمَ الْعَبْدُ) (ص /30)، آیه قرآن است، یعنی سلیمان آدم خوبی بود. یعنی معنایش این نیست که هر کس پول دارد، آدم بدی است. افرادی هستند زندگی‌شان خیلی در رفاه است، سرمایه‌دار هم هستند، اما روی اصول سرمایه‌دار شده، کم‌فروشی نکرده، ربا نبوده، حقّه‌بازی نبوده، اختلاس نبوده، رشوه نبوده، نبوده، نبوده، نبوده، از تمام کسب‌های حرام دوری کرده ولی در عین حال وضعش خوب بوده. می‌شود آدم پولدار باشد، حلال هم باشد.
البتّه کم هستند، ولی می‌شود. این‌طور نیست که هر کس پولدار است، حتماً آدم بدی است، هر کسی هم پول ندارد، حتماً آدم خوبی است، نه. خداوند راجع به حضرت سلیمان می‌گوید: (نِعْمَ الْعَبْدُ) (ص /30). صفحه‌ی مقابل سوره‌ی صاد راجع به حضرت ایّوب می‌گوید: (نِعْمَ الْعَبْدُ) (ص /44). دو تا مهر به یک نفر می‌گذارد، «نِعْمَ الْعَبْدُ»، «نِعْمَ الْعَبْدُ»، یعنی خوب بنده‌ای است، خوب بنده‌ای است. پس می‌شود انسان در هر شرایطی بنده‌ی خوب خدا باشد.
خدایا به آبروی محمّد و آل محمّد و به آبروی رمضان و به آبروی مولود رمضان امام حسن مجتبی و شهید رمضان امیرالمؤمنین هر چه به عمر ما اضافه می‌کنی، به عقل و ایمان و علم و عمل و اخلاص و عمق و برکت کار ما بیفزا و آن‌چه د‌ر این ماه رمضان برای خوب‌ها مقدّر می‌کنی به خاطر لیاقتشان، به آبروی آن خوب‌ها، همه‌ی آن‌ها را برای همه‌ی ما مقدّر بفرما.

«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1334
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست