نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1362
موضوع: خانواده، اختلافات خانوادگى -1
تاريخ پخش: 28/10/68
بسم الله الرحمن الرحيم
الهى انطقنى بالهدى و الهمنى التقوى
1- يكي از عوامل اختلافات، توقعات بيجا زن و شوهر از يكديگر است
بگو آقا تا حالا هر چى بوده گذشته مىخواهيم از حالا، از حالا مىخواهيم شروع كنيم. اين كه آدم روى غرور خودش بگويد من نمىروم او بايد بيايد، من گفتم نبايد اين حرفها را بگذاريم كنار، تك بزن، او قطع كرده تو گره بزن. پا روى هوس بگذار، ما فكر كرديم، ذرهاى اختلاف با شوهرش پيدا نكردند. يك زندگى با صفايى داشت اميرالمؤمنين و فاطمهى زهرا گفتيم بياييم بحث اخلاق در خانه و كنار گذاشتن اختلاف خانوادگى را مطرح كنيم. گرچه تلويزيون بحثى دارد بحث اخلاق در خانواده برادر عزيزمان جناب حجت الاسلام و المسلمين حسينى بحث اخلاق در خانواده را دارد. من بهش تلفن كردم گفتم كه من پايم را مىخواهم توى كفش شما كنم اين هفته بحث اختلاف خانواده را بگويم ولى ديدم كه مسائل اختلاف باز هم حرف تمام عروس خانم يا خانم توى ذهنش از شوهر يك چيزى ساخته كه مىگويد شوهر چيست؟ مىگويد شوهر يك كسى است كه شغلش در وطن باشد توى ذهنش اين است، تميز باشد پر درآمد باشد ايام فراغت داشته باشد پر درآمد و اول غروب هم بيايد خانه اول غروب هم در خانه باشد اصلاً تصورش از شوهر اين است آرزوى ايدهآلش اين است. تا ديد شوهرش مسافرت مىرود به اين هم شد زندگى، تا مىبيند شوهره خوب يك روز دستش با آن شغلى كه دارد به مناسبت شغلش يك رقم لباسش دستش، اوه اين هم كه درآمد نشد زن عجب گدايى شديم ما آخه تو كه به ما نمىرسى اين چه وقت آمدن توى خانه است. اصلاً خانم پهلوى خودش يك چيزى ساخته است و بافته نمىرسد شروع مىكند به درگيرى به خانم بايد گفت خانم و مرد هم همين طور است مرد هم خيال مىكند خانمى كه مىآيد توى خانه يك قهرمانى است كه اميرالمؤمنين توى نهج البلاغه فرمود خانم است قهرمان نيست يك كلفتى است، خانم است كلفت نيست. خيال ميكند يك توقعاتى مرد دارد، ريشهى اين توقعات است يكوقت يك مثلى توى بحث عدل زدم نمىدانم كى بود يكسال، دو سال پيش بود يك مثل زدم مثل راحتما آن هايى كه پاى تلويزيوناند يادشان است حالا اون مثل را اينجا هم تكرار مىكنم گفتم يك كسى آمد دكان ليوان فروش اين ليوان فروش ليوانها را دمر گذاشته بود مشترى يكخورده نگاه به ليوان كرد و يك دستى ماليد به ليوان گفت كه آقاى ليوان فروش اين ليوانها چرا درش بسته است؟ بعد بلند كرد و گفت كه تهش هم كه سوراخ است گفت آقاجان اصلاً تو چرا همچين مىبينى اصلاً اشكالى اگر ليوان را از اين ور دست بگيرى دوتا اشكالت برطرف مىشود اصلاً اشكالى كه مىكند به ليوان چون ديدش اين است كه ليوان اينجورى است. از اول خيال مىكند ليوان اينجورى است شروع مىكند اگر بگوييم آقا ليوان اين است، اين ليوان است مشكلش حل مىشود. گاهى يك توقعى داريم بايد گفت آقاجان اينجا قهوه خانه است فقط چاى هست و ممكن است قليان هم باشد اين رفته است توى قهوه خانه نشسته است توى عالم خيال، خيال مىكند اينجا چلو كبابى است هى مىگويد باز هم كه دير شد چلو كباب، بابا اينجا چلوكبابى نيست. يك توقعى داريم اين توقع است بسيارى از افرادى كه يكوقتى نسبت به جمهورى اسلامى يك اشكالى دارند البته نقص، كم كارى، بدكارى، ضعف يك چيزى هايى هست اما خيلىها هم از ما توقعشان بالا است. آقا جمهورى اسلامى شد هيچ كس دروغ نمىگويد، مىگويد آقا جمهورى اسلامى هم دروغ مىگويد خوب بابا آدمهايش كه عوض نشدهاند. بله، طاغوت بوده رفته، مجتهد عادل آمده قانون آمريكايى رفته قانون خبرگان آمده. قانون شوراى نگهبان آمده قانون مجلس شوراى اسلامى آمده قانون عوض شده رهبر هم عوض شده ترسو هم بودهاند شجاع شدهاند پنجاه شصت شاخه كارمان عوض شده اما ممكن است دروغ هنوز هم باشد غيبت هنوز هم باشد اين خيال مىكند همين كه گفتيم جمهورى اسلامى ديگر هيچ كس غيبت هيچ كس گرانفروشى نمىكند. آقاجان شما بگو من روزى چقدر حق استراحت دارم بگو روزى چند نفر را جواب بدهم. يكخورده توقع بالاست. ريشههاى توقع اينها بخاطر اين است كه خانمى كه مىگويد من مىخواهم شوهرم شغلش در وطن باشد مسافرت نرود شغلش تميز باشد پر درآمد باشد فراغت داشته باشد اول غروب بيايد حالا اصل خودش را مىبيند. شما كه تنهايى نيستى كه شوهر شما هم كه خلق نشده كه فقط شوهر شما باشد اگر مىگفتى خداوند ايشان را خلق كرده فقط براى من نخير قرآن مىگويد كه (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ) (ذاريات /56) شوهر شمابايد بنده ى خدا هجرت تويش است. بندگى خدا گاهى خون تويش است گاهى گلى شدن تويش است گاهى نمىدانم خاكى شدن تويش است بندگى خدا گاهى درآمد زياد است گاهى درآمد كم است بنده ى خدا خوب پيغمبر بنده ى خدا بود. گاهى سوار الاغ مىشد گاهى سوار براق مىشد. گاهى خدا به او سلام مىكرد زندگى و بنده ى خدا شدن همه ى حوادث را دارد. آن خانمى كه يك توقعى دارد و به توقعش نمىرسد و ناراحت است اين خانم ديدش اين است: خداوند اين شوهر را براى من خلق كرده. پاسخش اين است كه بسمه تعالى اين شوهر شما هم باشد خداوند گفته (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ) (نساء /19) با خانمها معاشرت كنيد به معروف به طور خوب زندگى كنيد.
2- چگونگي رفتار شوهر با همسر جهت رفع اختلاف
در اسلام خوب زندگى كردن هم داريم. حديث داريم اگر كسى پهلوى خانمش بنشيند اختلاط كند مثل اين است كه در مسجد پيغمبر اعتكاف كند. اعتكاف يعنى بنشيند و عبادت كند. حديث است. نشستن پهلوى خانم و اختلاط كردن ثواب كسى را دارد كه توى مسجد پيغمبر عبادت كند. اين ثواب است اما خانم من اگر از اول غروب تا ساعت 11 شب بنشينم با تو اختلاط كنم فردا چيزى ندارم توى تلويزيون بگويم. خوب اجازه بفرمايد حالابرويم توى كتابخانه من اگر بنشينم پهلوى تو اختلاط كنم فردا توى دانشگاه من بايد مطالعه هم بكنم من استاد دانشگاهم. اون مىگويد من دبيرم اون مىگويد من طلبهام اون مىگويد من نمىدانم كاسبم بالاخره پهلوى خانم نشستن حديث داريم ثواب دارد اما نگفته همه ى ثوابها توى اين است يك مقدارى. مثلا ًحديث داريم كه مرد گاهى اوقات لقمه بگيرد حالا نگوييد اين حديثها چى چى است مىخوانى اتفاقاً من آمدهام اين حديثها را بخوانم چون بعضى حديثها را فقط من بايد توى تلويزيون بخوانم چون نه توى خطبههاى نماز جمعه مىشود خواند نه مقام معظم رهبرى خوب است بخواند بالاخره بعضى حديثها هم بايد گفته بشود هم بايد يك آدمى بگويد كه رسمى نباشد و ما اينجا اينكارهايم. هم حديث مىگوييم هم مقام رسمى نيستم. حديث داريم شب تولد حضرت زهرا خوشمزه است آدمى حديث را گوش بدهد به شرطى كه روى قوز خودت هم نيافتىها گاهى وقتها مىگويد اگر به اين حديث عمل كنم خواهد گفت كه حالا امشب حديث را شنيدى عمل كردى بگو بله، من امشب حديث را شنيدم افتخار مىكنم كه حالا كه شنيدم عمل مىكنم. گاهى افراد مىگويند اگر عمل كنيم خواهند گفت از كى ياد گرفت خوب بله بگو من امشب حديث را شنيدم يادگرفتم حديث داريم مرد وقتى غذا مىخورد گاهى يك لقمه بگيرد بدهد به خانمش، حديث است و حديث داريم گاهى به خانمت بگو خانم من تو را دوست دارم و حديث داريم كه اگر كسى به خانمش بگويد من تو را دوست دارم اين كلمه هيچ وقت از قلب اين خانم بيرون نمىرود اينها هست. اما از آن ور هم به خانم بگو خانم به نظر شما اگر من پزشك هجرت نكنم به روستا پس روستايى كه مريض مىشود چه كند؟ اگر من شب كشيك توى بيمارستان نمانمپس بيمار نيمه شب چه كند؟ بنابراين خودت راببين محبت سر جايش محفوظ اما جامعه اصل است نه اصالت فرد نه اصالت جامعه بعضى مىگويند اصالت جامعه هيچ چيزى به زن و شوهر به همسر نمىرسد. و بعضى هم مىگويند اصالت فرد يعنى شب را كشيك است رها كن مسافرت را رها كن جبهه رها كن هجرت رها كن. هرچى هست رها كن. فقط تو خلق شدهاى براى چى؟ همسر من باشى. توقع نابجا ولى طول كشيد من بايد باقى حرف هايش را تند بزنم. عوامل اختلاف توقع نابجاست.
3- بياحترامي به فاميل از عوامل اختلافات خانوادگي
عوامل اختلاف ديگر چى است؟ بى احترامى به فاميل دو بى احترامى به فاميل. اگر عروس يك چايى بريزد بدهد به مادرشوهرش چايى راداد به مادرشوهر اما علاقهى شوهر را به خودش زياد كرد. اگر مادرزن كه آمد داماد پيش پايش بلند شود پيش پاى مادر خانم پا شده است اما خانم علاقهاش به شوهرش زياد مىشود احترام بگيريد. بد نيست يك چيزى بگويم. حالا الحمدالله همه مسلمانيم انشاءالله همه حزب اللهى مىخواهيم بشويم. اما اگر هم غير مسلمان است مىگويد احترامش را بگذاريد. يك حديث بخوانم كه آدم رئيس يهودىها را هم احترام بگيرد. رئيس مسيحىها را هم احترام بگيرد. داريم «أَكْرِمُوا» عجب حديثى «أَكْرِمُوا كَرِيمَ كُلِّ قَوْمٍ»(دلائلالإمامة، ص81) يعنى احترام بگذاريد بزرگ هر قبيلهاى را. رئيس كشتى گيرها آمد پيش پايش پاشو. ممكن است تو فوتباليست نيستى. كشتى گير نيستى اما اين كشتى گير پهلوى باند و تيپ و علاقمندان به كشتى و علاقمندان به ورزش اين پهلوى آنها يك مقام بالايى دارد و اگر شما به رئيس اينها يك احترامى گذاشتى به كل آنها احترام گذاشتهاى. احترام بگذاريم. بد نيست يك حديث بخوانم چقدر داريم. الله اكبر. حديث داريم كه گاهى حضرت رسول خانهشان يك گوسفند مىكشت مىگفت گوشتش را بدهيد به رفيقهاى خديجه. چون من به خديجه علاقه داشتم حالا هم كه از دنيا رفته خديجه من دوستان خديجه را بايد اينها احترام است. رسول اكرم مگر شما امت پيغمبر نيستيد به پيغمبر ما به دوستان خديجه احترام مىكرد. اين حسابش «أَكْرِمُوا كَرِيمَ كُلِّ قَوْمٍ» احترام به فاميل. اين خيلى مهم است.
4- سوء ظن زن و شوهر نسبت به هم از عوامل اختلاف
مسأله ى ديگر عوامل اختلاف سوءظن، گاهى زن و شوهرها با هم زندگيشان از بين مىرود به خاطر سوءظن كى بود بهش سلام كردى، كى بود پشت تلفن، چى چى بهت گفت اين كى بود توى مغازهات اين كى بود توى اداره؟ سوءظن خيلى وقتها سوءظن كى پول سر كيسه من برداشته؟ آمده بود اينجا چه كند؟ اينها غيرت نيست. غيرت جا دارد. گاهى وقتها اگر انسان در جايى كه نبايد غيرت نشان بدهد و بسيارى از بى حجابهاى ما بخاطر اصولا مثل فنر، فنر را هر چى شما دستت را بگذارى رويش فشار بدهى خوب كه فشار دادى دستت را كه برداشتى فنر مىپرد بالا غيرت اندازه دارد و كجا جاى غيرت است كجا جاى اين است كه آدم غيرت را سوءظن زندگىها را بهم مىزند.
5- عدم ارضاء يكديگر يكي از عوامل اختلاف
ديگر چى؟ عدم ارضاء عدم ارضاء يكى از چيزهايى كه اختلافات خانوادگى است زن و شوهر همديگر را ارضاء نمىكنند آن مىآيد خانه با يك لباس هايى با يك وضعى مرد مىآيد خانه مىبيند بهترين لباسها را زن براى عروسى غريبهها مىپوشد. لباس خوبش را براى شوهرش نمىپوشد. و مرد هم همين طور است. بگذار حديث بخوانم. حديث داريم كه يك روز شخصى آمد خدمت امام ديد امام خيلى خودش را درست كرده. حنايى و رنگى و عطرى و به امام يك خورده نگاه كرد و گفت شما خيلى به خودتان رسيدهايد فرمود بله اگر مىخواهيد زنهايتان عفتشان حفظ شود مردها به خودتان برسيد مردى كه خودش را ول مىكند هر لباسى هر بويى مردى كه نظيف نيست مردى كه به خودش نرسد. درعفت زنش خطرناك است اگر مىخواهيد امام فرمود اگر مىخواهيد زن هايتان عفيف باشند مردها به خودتان برسيد يك روزى يك كسى آمد خانه ى امام صادق ديد امام صادق يك لباسى پوشيده يك خورده رنگش سرخ است نه سرخ سرخها، سرخ را ما مىگوييم فرض كنيد صورتى. سرخ كمرنگ يك سرخ كمرنگى پوشيده بود يك خورده نگاه كرد گفت آقا اين لباس براى شما سبك است. بالاخره شما اماميد. فرمود من تازه داماد شدهام. چون تازه داماد شدهام عروس دوست دارد كه من اين لباس را بپوشم. خيلى خوب بپوش. البته حالا ديگر عروس هم توقع كروات نداشته باشد در همين حدى كه وابستگى به شرق و غرب نباشد اما همين مقدارى كه هست. يك حديثى داريم من اين حديث را يك جورمعنى مىكردم پريشب زنگ زدم به يكى از علماى بزرگوار قم گفتم من اين حديث را اين طور معنى مىكنم گفت اين معنى به ذهن من نيامده اما من تا حالا اين حديث را يك جور ديگر معنى مىكردم حالا حديثى دارم كه دور قم معنى هست يكى آن عالم يكى معناى خودم حديث داريم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «الْمُؤْمِنُ يَأْكُلُ بِشَهْوَةِ أَهْلِهِ»(كافى، ج4، ص12) من اين حديث را اين طور معنى مىكردم: يعنى مومن غذا كه مىخورد به شهوت خانمش غذا مىخورد يعنى هرچى خانم دوست دارد هر رقم يعنى صبح آخر بعضى شوهرها هستند مىآيد مىگويد امروز عدس بار كن سيب زمينى تويش نندازىها ديگر اختيار سيب زمينى به خانمش نمىدهد. اگر گفت پلو و عدس، پلو و ماش درست كند توى خانه كودتا مىشود توى خانه يعنى ريز پردهها را اين جا آويزان كن دوتا ميخ بزن اين چراغ را روشن كن يعنى يك جورى مردهايى هست ريز چيزهاى خانه را دخالت مىكنند و فضولى حديث داريم مومن يا كل غذا كه مىخورد اختيار غذا با خانم است. من اين طور معنى مىكردم آن عالم گفت من اين طور معنى مىكنم حالا شايد هم هر دو درست باشد كه مومن وقتى غذا مىخورد زمان غذا خوردنش ميل خانمش است. يعنى اگر خانم سفره انداخته نگويد من حالا سيرم بابا ديگر خانم مىگويد غذابخور بيا دست به دست كن يعنى آقا حالا وقت غذا نيست بگذاريد من كارهايم تمام شود بعد آقا بچهها مدرسه دارند خوابش مىآيد مىخواهد بخوابد اين لباسشويى كرده خياطى كرده خسته اين حديث معنايش يكى از اين دوتا معنى است يا اين كه فضولى در غذا دخالت در پختن غذا نكنيد چى بپزد بگذاريد خانم آزاد باشد يا اين كه خانم هر وقت سفره انداخت تو هيچ چيز نگو الآن خوابم مىآيد. الآن مطالعه دارم هر وقت غذا و سفره بيايد اختيار با خانم است «الْمُؤْمِنُ يَأْكُلُ بِشَهْوَةِ أَهْلِهِ» عدم ارضاء در لباس و حالاحديث بخوانم چقدر گناه مىكنند خانم هايى كه يا مردهايى كه چقدر گناه مىكنند زن و مرى كه براى ديگران آرايش مىكنند خودشان براى خودشان آرايش نمىكنند. گناهشان را نمىگويم حالا خلقتان تنگ مىشود چون بينندهها شب تولد حضرت زهرا بحث را مىبيند حالگيرى است خيلى تلخ است كه چه عذابى مىكشد آن زنى كه لباس خوبش را براى غريبهها مىپوشد.
6- بد حجابي در جامعه عامل اختلاف زن و شوهر
مسئله ديگر بدحجابى بدحجابى عمل اختلاف است. بدحجابى درجامعه. بد حجابى در جامعه. جامعه وقتى بد حجاب است مرد مىرود بيرون همه رنگ و وارنگى مىبيند از بس رنگ و شيك و پيك ديده وقتى بر مىكردد ديگر با خانم خودش دلگرم نيست چون اينقدر نمره شانزده و هفده و هجده ديده مىآيد خانه مىبيند خانم خودش دوازده بى حجابى بى حجابى زياد ست اختلافات خانودگيش هم بيشتر است آن خانم نوشته بود در آمريكا طلاق گرفتن مثل اين است كه آدم در ايران تاكسى بگيرد. يك ده دقيقه يك ربع معطلى دارد البته درتهران نيم ساعت با كم و زيادش. بد حجابى باعث اختلاف است. اگر همهى زنها حجاب داشته باشند مرد كه مىآيد از خانه بيرون هرچى مىبيند خانم پوشيده مىبيند هرچى مىبيند پوشيده مىبيند برمى گردد باز خانم خودش چون هرچى ديده نمره ده ديده چون اگر هم بيستاند زير چادرند پيدا نيست بالاخره چيزى به چشمش نديده برمى گردد همان دوازده خانهى خودش را نمره بيست منظور مىكند. اين يك واقعيت است. بى حجابى باعث مىشود كه اختلاف خانوادگى زياد شود.
7- يكي از عوامل اختلاف مقايسه كردن است
مقايسه به قولي چشم و هم چشمى يكى از اختلافات مقايسه است. آدم هى مقايسه كند فلانى ماشين گرفت ما نداريم فلانى خانه گرفت ما نداريم فلانى نمىدانم چى دارد ما نداريم. آدم زندگيش را مقايسه كند با ديگرى خيلى حالگيرى است. شما بالاخره به هر كس برسى باز يك كس ديگرى است يعنى هميشه بايد غصه بخورى. خودتان را مقايسه نكنيد در كمالات داريم مقايسه كنيد. در دعاى كميل داريم (حتى أسرح إليك في ميادين السابقين) (مصباحالمتهجد، ص849) اميرالمومنين مىگويد خدايا من مىخواهم در ميدان مسابقهها باشم منتهى مسابقه درخيرات. در قرآن داريم «سارِعُوا» سرعت بگيريد در خير «سارِعُوا» (آل عمران /133)، (سابِقُوا) (حديد /21) داريم سابقوا داريم «ميادين السابقين» در دعاى كميل داريم. رقابت و چشم و همچشمى داريم منتهى در كمالات به امام سجاد گفتند خيلى عبادت مىكنى. گفت من كجا على كجا. امام سجاد مىخواست به اميرالمومنين برسد. مقايسه خوب است اما دركارهاى خير بسيارى از خانودهها زندگيشان تلخ مىشود چون ببينيد خانم برادر شما انسانى اون كه ماشين دارد جماد است. بخاطر جماد زندگى انسانى خودتان را از بين نبريد آقا من گفتم لباس پشمى شما لباس پنبهاى خريدهاى. بالاخره يا پشم يا پنبه. پشم و پنبه ارزش اين را ندارد كه دوتا انسان صفاى زندگى يكى از امتيازات حضرت زهرا اين بود كه نه سال كه توى خانه ى شوهرش بود زندگيشان نورانى بود. يكى از مسائل اختلاف اينها حرف هم زياد دارد چشم و همچشمى كه چشم و همچشمى چه بلايى بر سر انسان مىآورد. خودش را به آب و آتش مىزند كه اين كار را بكند. بهر حال يك صلوات هم برستيد. اللهم صل على محمد و آل محمد.
8- زخم زبان زدن از عوامل اختلاف
مسأله ديگر هم زخم زبان يكى از چيزهايى كه عامل اين است كه اختلاف بشود زخم زبان است. بد نيست يك آيه ى قران بخوانم قرآن مىگويد (وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّه) (انعام /108) به بت پرست فحش نده ِ بله اگر به بت پرست فحش دادى توهين به بت پرست كردى قرآن مىگويد «فَيَسُبُّوا اللَّه» آن هم توهين به خدا مىكند جريحهدار نكنيد روحيه و روان و عقائد حتى بت پرست را بله استدلال داريم (قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ) (بقره /111) بياييد استدلالى صحبت كنيم (إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ في ضَلالٍ مُبينٍ) (سبأ /24) بياييد بحث كنيم برهان طورى نيست اما توهين نكنيد متن قرآن است سوره ى انعام آيه ى 107، 108 «لا تَسُبُّوا» سب نكنيد زخم زبان قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): (مَنْ قَذَفَ امْرَأَتَهُ بِالزِّنَا خَرَجَ مِنْ حَسَنَاتِهِ كَمَا تَخْرُجُ الْحَيَّةُ مِنْ جِلْدِهَا وَ كُتِبَ لَهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ عَلَى بَدَنِهِ أَلْفُ خَطِيئَةٍ) (جامعالأخبار، ص157) اگر مردى به خانمش نسبت زنا بدهد خداى نخواسته اين مرد هرچى عبادت كرده كل عبادتهاى مرد نابود نابود مىشود براى اين كه به خانم خودش نسبت ناروا داد به عدد هر مويى كه در بدن اين مرد هست هزار جنايت پايش مىنويسند چون به زنش نسبت ناروا داد امام صادق فرمود كه خداوند مىفرمايد هركه اهانت كند ولى از اولياء خدا را زن و مرد با من طرف است «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (همزه /1) واى به كسى كه نيش مىزند بسيارى از اختلافات خانوادگى كه به هم زخم زبان مىزنند متلك مىگويند.
9- بيكاري از عوامل اختلاف
يكى از مسائل بيكارى گاهى اختلافات و دعواها سر اين است كه كار نيست درباره بيكارى روايت زياد داريم. پيغمبر فرمود «نِعْمَ اللَّهْوُ الْمِغْزَلُ لِلْمَرْأَةِ الصَّالِحَةِ»(عللالشرائع، ج2، ص582) چقدر خوب است كه زن كار بكند توى خانه امام فرمود به دخترها حتماً بافندگى ريسندگى يك كار دستى ياد بدهيد اما چرا بيكارى بافندگى و ريسندگى در اين زمينه هم آيات زيادى داريم كه حالا روايات زيادى داريم كه ام سلمه فرمود زن پيغمبر فرمود زن بيكار فتنه درست مىكند كما اين كه مرد بيكار هم فتنه درست مىكند. بسيارى وقتهايى كه ايام تعطيلى است وقتهاى فراغت آمار جنايت بيشتر است «أَيُّمَا امْرَأَةٍ رَفَعَتْ مِنْ بَيْتِ زَوْجِهَا شَيْئاً مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ تُرِيدُ بِهِ صَلَاحاً نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ لَمْ يُعَذِّبْهُ»(أمالى صدوق، ص411) هر زنى توى خانه كار بكند حتى چيزى را جابجا بكند اتاق آشپزخانه همين كارهايى كه زنها توى خانه مىكنند تمام حركاتش ثواب دارد. يك روز فاطمه زهرا آمد گفت يا رسول الله من گرفتارم چهارتا بچه دارم پشت سرهم كوچولو شوهرم حضرت على هميشه توى جبهه يك كسى بيايد توى خانه گاهى كمك ما بكند رسول خدا فرمود حرفى ندارم به هر كه بگويم بيايد كمك دختر پيغمبر كند افتخار مىكند اما يك غصه مىخورم مىترسم اجر كار توى خانه از تو كم بشود آن وقت اجرهايى هم هست كه آن ماجرايش را هست كه پيغمبر فرمود حالا كه برايت همكار نمىفرستم لااقل بيا سى و چهار بار «الله اكبر» سى و سه مرتبه «الحمد الله» سى و سه مرتبه «سبحان الله» آن آمده بود كمك بگيرد پيغمبر چيز ديگرى جوابش را داد آخه گاهى وقتها يك چيزى مىگويند يك كس ديگر يك چيز ديگرى مىگويد. ما حضرت زهرا را شناختيم به اميد اين كه آموزش و پرورش ما بخشنامه كند منتهى ما هيچ مسؤليتى نداريم توى مملكت ولى اگر مىشد دخترهاى دبيرستانى ما يك دوره زندگى فاطمه زهرا را مىخواندند عوض تعليمات دينى يك دوره زندگى حضرت زهرا را مىخواندند. اين خيلى مهم است كه آدم با همهى ابعاد زندگى آشنا بشود. عيب جويى به پيغمبر گفتند فلانى زن خوبى است روزها روزه مىگيرد شبها عبادت مىكند خيلى آدم خوبى است ولى اخلاقش يك خورده تند است. فرمود هيچ خوبى ندارد صف اول حديث داريم صف اول مردها خوب است اما صف اول جماعت زنها خوب نيست چون معمولا زنهايى مىآيند صف اول كه هيچ كارى ندارند و اين پيرزنها يى هم كه مىآيند صف اول خدا و ميداند چى چى مىگويند تا وقت نماز حديث است. حديث داريم مرد كه مىآيد صف اول اين نشانهى آن است به شرط اين كه باز مردها هم بيكار نباشند مردى كه دل از تجارت بكند تا مىگويند «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ» دكانش را ببندد صف اول براى مرد خوب است اما صف اول براى زن گفتند فلان حاج خانم خيلى عبادت مىكند اما گاهى اخلاقش تند است پيغمبر فرمود هيچ خوبى ندارد. خوب ريشه اختلافات نپذيرفتن مديريت گاهى يك كسى يك خلافى كرده خود طرف هم خلاف كرده شما هيچ چيزى نگو اصلا گاهى وقتها اگر مرد توى خانه هيچ چيزى نگويد قصه تمام مىشود اما اگر گفت فتنه مىشود سكوت و گاهى اگر هم آدم نبايست همسر خودش را تنبيه كند به نحوى كه باز تنبيه از راه سكوت خيلى مهمتر از راه داد و بيداد زدن است. غذا شور شده خوب همه مىفهمند شور است ديگر اگر خوردى هيچ چيزى نگفتى اين خانم نگاه مىكند مىبيند هيچ چيزى نگفتى بيشترمى سوزد اما اگر گفتى اين هم غذا بود پختى تمام مىشود اختلاف سر چى است؟
10- پز دادن از عوامل اختلافات زن و شوهر
پز دادن گاهى وقتها افتخار مىكند خويش و قوم هايش را داداشم همچين گفت مامان جانم همچين گفت بابام همچين است. اين پز مىدهد كه من فوق ليسانسم من ديپلمم تو ديپلم ندارى من نمىدانم يا پز مىدهد بامدرك ياپز مىدهد با جهازيه ياپز مىدهد باسمت پز است كه مىدهد پز دادن عامل اختلاف است. چون وقتى پز ميدهى مىخواهى او را كوچكش كنى او هم قبول نمىكند كوچكى را اصولا هر كه پز مىدهد فرعون است چون قران مىگويد (فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ) (زخرف /54) اين آيه ى قران است فرعون خفيف مىكرد قومش را وقتى خفيف مىكرد قومش را واطاعوه مردم هم مىگفتند بله قربان. حالا كوچك كردن مردم دوتا راه دارد يا خودت را بزرگ كن تا آنها كوچك شوند يا نه آنها را كوچك كن فرق نمىكند كوچك كردن مردم دو راه دارد يا آدم مستقيم مردم را كوچك مىكند يا بقدرى خودش را بزرگ مىكند كه قهراً مردم كوچك مىشوند. چه صاف به مردم بگويند كوچكى يعنى يك وقت مىگويند برو تو كه سواد ندارى يا ديپلم بيشتر ندارى يك وقت صاف و مستقيم كوچك مىكنم شما را يا نه مىگويم من كسى هستم كه اينقدر هر دويش استخفاف است. استخفاف قوم براى چى اين پز را مىدهى براى اين كه او تسليم تو بشود فرعون هم همين كار را مىكرد فرعون براى اين كه مردم اطاعت كنند كوچك مىكرد آنها را پز دادن و افتخار كردن امام سجاد در دعاى مكارم الاخلاق مىگويد «وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ»(صحيفه سجاديه، دعاى20) خدايا توفيقم بده اخلاقم خوب باشد اما پز ندهم هرچى داريد نگوييد پز دادن.
11- از عوامل اختلاف زن و شوهر دخالت بيجاي ديگران
مسأله ديگر دخالتها نابجاى اطرافيان. دخالت ديگران يكى از عوامل اختلاف زن و شوهرها اين است كه مادر خانم مادر شوهر برادر خانم برادر شوهر ديگران مىآيند دخالت مىكنند دخالت ديگران خيلى عامل فتنه مىشود. يكى از عوامل اختلاف مسأله دختر آوردن است. متاسفانه بعضى البته بايد بگويم اينجا بايد بگويم هزار تاسف باعث هزار تاسف بعضى مردها چه لقبى روى اين مردها بگذارم هيچى بى لقب باشد چون بى لقب شامل همه چيزى مىشود. بعضى مردها همين كه ديدند خانمش بچه دار شده دختر زاييده اين از نظر ايمانى و شرك خيال مىكند دختر و پسر فرق مىكند و از دختر زاييدن خانمش ناراحت است چهارتا سه تا پنج تا هفت تا يكى دو تا دختر زاييدن بسيارى يا بعضى از خانوادهها بخاطر اين كه خانم بچه دار شده و بچهاش دختر است شيرينى زندگى از بين مىرود بخاطر و اين شرك است. كسى اگر فرق بگذارد بين دختر و پسر شرك ست. قرآن بخوانم (لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً) (نساء /11) شما چه مىدانيد كدام بهتر است. حضرت زهرا يكى بود دختر بود. شما بياييد ليست بده كه پسر بهتر است ما هم زيرش را امضا مىكنيم حالا كه خانم دختر زاييده برو باهاش قهر كن. يا ژست بگير يا قيافه بگير چه مىدانيم كدام بهتر است. حديث داريم از سعادت مرد اين است كه اولاد اولش دختر باشد.
12- مشورت نكردن از عوامل اختلاف زن و شوهر
مسأله ديگر ترك مشورت دوازدهم از اختلافات اين است كه ترك مشورت چون روايت داريم با زنهاى خوب مشورت كنيد. اگر هم يك جايى مىگويد مشورت كنيد ولى كار خودتان رابكنيد براى اين كه مشورت كردى بيشتر زن قسمتهاى عاطفهاش را ترجيح مىدهد چون آدم نمىداند اين كار كه مىخواهد بكند عقلش بر عاطفهاش مىچربد يا عاطفهاش بر عقلش مىچربد. چون معمولا زن قسمت عاطفى را ترجيح مىدهد براى اين زن خدا زن را براى تربيت نوزاد خلق كرده و تربيت نوزاد صبر زياد مىخواهد و عاطفه ى زياد و چون بايد نوزاد را برساند به يك انسان كامل صبر و عاطفه بايد زياد داشته باشد و خدا اينچنين كرده.
13- ناهماهنگي در وضع مالي باعث اختلاف است
ناهماهنگى در وضع مالى باعث اختلاف است. خديجه خيلى سرمايه دار بود تمام اموالش را در راه اسلام داد. هيچى نداشت به پيغمبر گفت يا رسول الله من از دنيا مىروم همه چيزى داشتم اتفاقاً نه كه مالش را بدهد آخر گاهى وقتها خانم مالش را در راه مثلا درآمدش را حقوقش را پس اندازش را ارثش را هدايايش را جهازيهاش را گاهى هم ممكن است يك چيزى ببخشد اما منت تويش نيست خديجه آمد پهلوى حضرت رسول گفت اين اموال من خودم هم كنيزتو اين جمله دومش مهم است. همه اموالش را داد وقتى خديجه مىخواست از دنيا برود هيچى نداشت گفت يا رسول الله همه چيزى داشتم همه را در راه اهداف مقدس تو دادم اما حالاكه مىخواهم بميرم خواهش مىكنم كه عبايت را به من بده من را توى عباى تو كفن كنند. يك خورده از خديجه ياد بگيريد. آن وقت جبران اين فداكارى اين است كه دختربهش مىدهد حضرت زهرا جبران مىكند خديجه چى داد؟ پول. چى گرفت؟ زهرا. قرآن مىگويد شكور است خدا تشكر مىكند اگر انسان ايثار كند درآمدش را حقوقش كمك كند.
14- ازدواج تحميلي از عوامل اختلاف
مسأله ديگر ازدواجهاى تحميلى. گاهى اختلافها به خاطر اين است كه از روز اول اين دختر و پسر خودشان همديگر را نخواستهاند. ازدواج تحميلى بوده در فاميلها ازدواجهاى تحميلى شايد هنوز هم باشد. دخترى آمد پهلوى پيغمبر گفت يا رسول الله پدرم مرا با فلانى عقد بسته بدون اين كه از من بپرسد يا بدون اين كه بالاخره بدون مشورت من عقدمان را با پسر فلانى خوانده حضرت فرمود حالا گفت نه من شكايت پدرم را مىكنم. پيغمبر فرمود عقد برگردد. بعد دختر گفت كه يا رسول الله نه من داماد را دوستش دارم حرفى هم ندارم فقط مىخواستم شكايت بابايم را بكنم كه اين در تاريخ بماند كه پدرها خود سرانه داماد انتخاب نكنند. فقط من مىخواستم يك حركتى انجام بدهم كه تو اين را از بفرمايى كه حق ندارد كه ازدواج تحميلى باشد دور دختر را بگيريد. آقا خوب پسرى است بهتر از اين نيست بابا بگذاريد فكر كند. خوب زنى است از اين بهتر گيرت نمىآيد. انگار دلال هايى هست مىبرند خونه بعضى از اين دلالها بنگاه معاملاتىها وقتى مىبرند خانه مىگويند آقاى فلانى خدا مىداند اين خانه را مىبينى چه تاريخى است؟ دو ماه ديگر يك چهل و پنج مترى از آن ورش رد مىشود توى نقشهى جامعهى شهر هم يك هشتاد و پنج مترى از اين ور خانه ى شما دو سه روز ديگر دروغ و راست پايينش را پاساژمى كنى بالايش را نمىدانم آرايشگاه آن ورش را چلو كبابى يك از يك خانه ى چهل و پنج مترى توى كوچه يك اتوبان مىكند يك چهل وپنج مترى درست مىكند اين دلالها خدا مىداند چه مىكنند. از پيرزن عروس مىسازند اين حسابش است خدا مىداند چه مىكنند اين است كه آدم وقتى مىرود توى بنگاه معاملاتى البته بعضى هايشان بايد اصل را بگذارد كه اين هرچه مىگويد هفتاد درصدش نه دروغ است دروغ كه نمىگويد ديگر بعضىهايشان مبالغه و فلان. يك خورده كوتاه بيايد يك مقدارى ازدواج هايى كه دور آدم را مىگيرند نمىگذارند آدم فكر كند ازدواجهاى تحميلى.
15- از عوامل اختلاف زن و شوهر شنيدن حرف سخنچين است
خوب شنيدن حرف از سخن چين گاهى ميان اختلافات زن و شوهى اين است كه يك كسى مىآيد به قول قرآن مىگويد (يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ) (بقره /102) آيهى قرآن است. مىآيد يك چيزى مىگويد كه بين اينها را حسادتها سخن چينى و بالاخره اختلافات خانوادگى حالابايد چه كرد. توى چه خانهاى است كه اين اختلافات نيست.
16- اختلافات را بايد كنار گذاشت و از يكديگر بگذريم تا خدا گذشت كند
روزى كه بحث را مىشنويد شبى كه بحث را مىشنويد تولد حضرت زهراست بياييد هرچى بوده، هرچى بوده كنار بگذاريد از حالا شروع كنيد بسم الله الرحمن الرحيم ديگر حرفهاى گذشته را پيش نكشيد آقا تو بودى كه گفتى آقا گفتم كه معذرت مىخواهم تو هم بزرگوارى كن بر گذشتهها صلوات از امشب زندگى را شروع كنيم قرآن حديث داريم بسيارى از انسانها يك كارهايى را كه مىكنند. روايت ميگويد: «كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ»(منلايحضرهالفقيه، ج2، ص98) اگر فلان كار را بكنى مثل كسى مىشوى كه مادر الآن شما را به دنيا آورده افراد آقا بگذار هرچه گذشته پس بگيرم فحشم داد تهمتم زد توى سرم زد فحشم داد نفرينم كرد آقا همه را اقاله كن اقاله يعنى چه؟ يعنى شتر ديدى نديدى فايدهاش چى است؟ فايدهاش اين است درباره ى تجارت داريم اگر يك جنسى را فروخت شترى آمد گفت آقا اين را پس بردار داريم «أَيُّمَا عَبْدٍ أَقَالَ مُسْلِماً فِي بَيْعٍ أَقَالَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَثْرَتَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»(كافى، ج5، ص153) اگر كسى پس برداشت «أَقَالَهُ اللَّهُ» خداهم روز قيامت تا مجرم را مىآورند مىگويند خيلى گناه كردى مىگويد خدايا من توى دنيا كاسب بودم اگر يك جنس را پس مىآوردند من پس بر مىداشتم خدايا تو هم گناهان من را پس بردار حديث داريم كسى كه توى دنيا پس بردارد خدا هم روز قيامت پس برمىدارد. بياييد امشب كه شب جمعه است اختلافات خانوادگى را گفتيم توقع نابجا هست بى احترامى به فاميل سوءظن ارضا نمىكنند همديگر را بد حجابى جامعه چشم و همچشمى زخم زبان بيكارى پزدادن دخالت ديگران دختر زاييدن ترك مشورت از اين چيزها اختلافات است بخاطر حضرت زهرا خيال نكنيد حضرت زهرا كم است حضرت زهرا خيلى مهم است من يك وقت يك طرحى داشتم چند سال پيش طرحم اين بود گفتم كه كل هستى، كل هستى براى انسان كل انسان براى عبادت بهترين عبادت انبياكردند بهترين انبيا رسول ما است و حضرت زهرا يگانه فرزند پيغمبر ما است قرآن مىگويد: «خَلَقَ لَكُم»، «سَخَّرَ لَكُمْ» ابر و باد و مه و خورشيد مال بشر است قرآن مىگويد هستى مال بشر است يك قران مىگويد بشر مال عبادت است دو بهترين عبادت را انبيا كردند بهترين انبياء رسول خداست و رسول يك دختر داشت به همين خاطر تولد حضرت زهرا بزرگترين جشنها ست شما در نيمه شعبان جشن مىگيرى حضرت مهدى فرزند حضرت زهراست و او مادر است تنها خانوادهاى است كه هم زن معصوم است و هم شوهر به افتخار حضرت زهرا بياييم در اين شب جمعه آن چه بوده كنار بگذاريم «وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ» قرآن مىگويد انسان صفات مومن اين است كه غيظش را فروكش كند گذشتهها را به رخ نكشد (وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاس) (آل عمران /134) انسان ممكن است تصميم خطرناك بگيرد پشيمان بشود ولى خيلى كم احتمال دارد كه آدم از عفو پشيمان بشود چرا بخشيدم در بخشيدن پشيمانى نيست گذشته را بروى خودمان نياوريم و تك بزنيم همين الآن اگر تلفن بغل دستت هست بخاطر حضرت زهرا تلفن كن سلام و عليك كن در آستانه ماه رجب قرار داريم ماه رجب آماده باش براى ماه شعبان و هر دو ماه آماده باش براى ماه رمضان است و اين بهترين حركتى است كه انسان انجام مىدهد زشت است كه توى خانههاى مذهبى اين طور باشد.
17- حل اختلاف زن و شوهر از نگاه قرآن
اما اگر اختلاف شد پنج دقيقه وقت داريم پنج دقيقه حالا اگر اختلاف شد چه كنيم يك آيه هم براى حل اختلافات بگوييم كه اين آيه را هم خيلى فشرده مىگويم حالا اگر اختلاف شد چه كنيم قران مىگويد كه (وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ يُريدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً خَبيراً) (نساء /35) اگر ترسيديد اختلاف بين عروس و داماد بيافتد فورى اقدام كنيد. انتخاب كنيد «فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها» يك حكم و داور از فاميل مرد بيايد جلو و حكم يك داور هم از فاميل خانم بيايد جلو بعد قرآن مىگويد «إِنْ يُريدا إِصْلاحاً» اگر اين دوتا داور تصميم داشته باشند بين عروس و داماد اصلاح كنند «يُوَفِّقِ اللَّهُ» خداوند توفيق مىدهد آشتى مىكنند «يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما» آيه قرآن است اگر خوف داريد شقاق بين عروس و داماد بيافتد اگر ترسيديد بين عروس و داماد اختلاف بيافتد چه كنيد؟ دادگاه خانواده دادگاه خانواده چه دادگاهى است؟ هيچى مىگويد يك حكم حكم يعنى داور يك داور از فاميل مرد يك داور از فاميل زن اگر ترسيديد عروس و داماد اختلاف پيدا كنند يك داور از اين فاميل يك داور از آن فاميل بيايند آشتى كنند. حالا اين دادگاه خانواده چندتا امتياز دارد يك امتيازات امتيازات دادگاه خانواده چى است؟ چندتاست. 1- فورى است عروس و داماد ساعت هشت دعوا مىكنند اگر طرفى گير نكنند هشت و نيم مىشود دادگاه را تشكيل داد فورى. 2- مفت است عروس و داماد دعوا مىكنند فاميل پهلوى هم مىنشنينند يك چاى يك پرتقالى چيزى مفت. 3- آبروريزى ندارد چون خودىاند آخر گاهى زن وشوهر نيشابورى دعوا مىكنند مىروند پهلوى قاضى و رئيس دادگاه شيرازى زن و شوهر شيرازى دعوا مىكنند مىروند پهلوى فرض كنيد قاضى اصفهانى. آبروى همديگر را مىريزند اين خودى است آبروريزى ندارد فورى مفت. 4- اضافه كار ندارد خارج از مركز ندارد مرخصى ندارد ساعت كار ندارد آن وقت آدم به خودى مىتواند بگويد عروس چهاش است داماد چهاش است آخه گاهى وقتها عروس و داماد دعوا مىكنند مىروند توى دادگاه اصلا رويشان نمىشود. به غريبه بگويند آخر اين كى است؟ ولى او «مِنْ أَهْلِهِ وَ مِنْ أَهْلِها» تازه اين جا زن و شوهر مساويند چندجا در قرآن مىگويد زن و شوهر مساويند از جاهايى كه زن و شوهر مساوى هستند اينجا است نمىگويد مرد دوتا داور زن يك داور حكم «مِنْ أَهْلِهِ» باقيش را شما بگوييد حكم «مِنْ أَهْلِها» تو يكى من هم يكى از جاهايى كه زن و شوهر مساويند اين است تازه مىگويد همه جامعه هم حالا نمىدانم چقدر ادبيات عرب را حفظيد قران مىگويد «وَ إِنْ خِفْتُمْ» يعنى شما يعنى همه جامعه اصولانمى گويد «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما» چرا قران نگفت «وَ إِنْ خِفْتُمْ اختلاف بَيْنِهِما» مىگويد «شِقاقَ بَيْنِهِما» چون اختلاف مال اين است كه دوتا باشند باهم دعوا كنند شقاق مال اين است كه يكى باشد بشكند. مىخواهد بگويد اصلاً عروس و داماد يكىاند چطور شده شكستهاند كلمه «شِقاق» هر وقت يك چيزى بشكنى مىگويند «شِقاق» هر وقت دو تا بود مىگويند اختلاف قرآن نمىگويد «وَ إِنْ خِفْتُمْ اختلاف بَيْنِهِما» مىگويد «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما» يعنى عروس و داماد يكىاند تازه نمىگويد وقتى كار به جاى باريك رسيد بياييد مىگويد خفتم خف يعنى خوف خف كلمه خف يعنى خوف يعنى نگذاريد كه كارد به استخوان برسد حالابياييد ببينيد چهاش است تا مىترسيد زود اقدام كنيد پس ببيند اگر مىترسيد نگذاريد كار از كار بگذرد علاج واقعه را قبل از وقوع كنيم. و تم يعنى همه جامعه مسئول است «شِقاق» يعنى عروس و داماد يكىاند «فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها» يعنى انتخابات با خودتان. فاميل باشد فاميل كه شد فورى است مفت است آبروريزى تويش نيست سوزدارند سوز تويش است بعد مىگويد «إِنْ يُريدا إِصْلاحاً» اگر اين عروس و داماد اراده كردند زود نگوييد آقا من شكايتت را مىكنم خانم گيرم از شوهرت ناراحتى چرا بروى پهلوى غريبهها توى فاميل شما يك آدم پخته بيايد فاميل مرد هم يك آدم پخته بيايد قصه را داخلى حل كنيم. اصلا توى خانه حل كنيد نگذاريد به فاميل برسد و اگر كار به استخوان رسيد خودى باشد چرا مىروى دادگاه. دادگاه پرونده درست ميكند زمستان دعوا مىكنى مىگويد برو تابستان بيا. بعد هم اين قدر دنگ و فنگ و بودجه و نمىدانم سكرتر و تلفنچى و چاى ريز و راننده و نمىدانم اضافه كار و حقوقى و آن وقت بالاخره دادگاه خانواده پول مىخواهد پول مىشوداز كجا بياوريم سيگار را گران كنيم پول از كجا بياوريم بليط هواپيما راگران كنيم پول آب را گران كنيم آقا پول آب چند برابر شده خوب بله تو كه گفتى بنده الآن مىروم دادگاه پدرت را در مىآورم دادگاه هم خرج دارد پول آبت را گران مىكنند. خرج دادگاه را مىدهند. خودمانى حل كنيد بهتر است. نگذاريد به دادگاه كشيده بشود. بچههاى ما را كه توى خانهها هست به آتش اختلافات پدر و مادر مىسوزند. خدايا بچههاى مارا نسل ما را حفظ بفرما. ضمناً تولد حضرت زهرا تولد حضرت امام رهبر كبير انقلاب هم بود خدايا روحش را از ما راضى بفرما. خدايا به مقام معظم رهبرى آيت الله خامنهاى تمام الطافى كه به حضرت امام كردى همه الطاف را به آيت الله خامنهاى مرحمت بفرما.توطئهها خنثى وتوطئه گران نابود بفرما. اميدوارم بحث ما يك كمى امشب توى خانهها اثرى بگذارد اگر اثرى گذاشت اگر امشب آشتى شد، اختلافات كنار گذاشته شد، ثواب اين صفا را هديه كنيد به روح حضرت زهرا تا حضرت زهرا بگويد اميدوارم خير ببيند. اگر شما آشتى كنيد، اگر شما اختلافات را كنار بذاريد، با هم زندگى شيرين بشود، بگوييد ثواب اين اصلاح هديه روح حضرت زهرا و بهترين هديهاى كه روز تولد حضرت زهرا به حضرت زهرا مىدهيم.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1362