نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1373
1- تشکر خدا از انسانهای شاکر 2- بازبودن درهای توبه در طول سال 3- یاد خدا، عامل توجه خدا به انسان 4- نعمت نبوت و هدایت الهی 5- شیوه خداحافظی با ماه رمضان 6- درخواست بخشش الهی در ماه رمضان 7- خطر ایمان همراه با گناه
موضوع: خداحافظی امام سجاد علیهالسلام با ماه رمضان تاريخ پخش: 23/03/97
بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بحثی داشتیم در مورد قلب، ولی امشب در ذهنم هست دعای خداحافظی امام سجاد با ماه رمضان را بگویم. اگر… آن بحث را فردا شب میگویم. دعای مهمی است. آدم دعا را که میخواند متوجه میشود امامان ما به کجاها فکر میکردند که اصلاً به ذهن ما نمیآید. خداحافظی، در عمرمان با زن و بچه و برادر و خواهر و فامیل و همسایه و شریک و شاگرد خداحافظی میکنیم. اما کسی با ماه رمضان خداحافظی کند. میگوید: «اللَّهُمَّ يَا مَنْ لَا يَرْغَبُ فِي الْجَزَاءِ» تو چیزی میدهی از ما توقع نداری. «وَ يَا مَنْ لَا يَنْدَمُ عَلَى الْعَطَاءِ» چیزی که میدهی پشیمان نمیشوی. گاهی وقتها ما یک پولی خرج میکنیم با رفقا بیرون میرویم، غذایی، آبمیوه و بستنی میخوریم، پولش را میدهیم. بعد میگوییم: اِ… کاش نیامده بودیم. پشیمان میشویم. با بشر «وَ يَا مَنْ لَا يُكَافِئُ عَبْدَهُ عَلَى السَّوَاءِ. مِنَّتُكَ ابْتِدَاءٌ» یعنی لطف که میکنی آغازگر لطف خودت هستی. ما گاهی وقتها میگوییم: چون رفتیم خوردیم پس بدهیم. چون دیدن ما آمد بازدید برویم، چون به ما هدیه داد، عروسی ما آمد، عزای ما آمد پس ما هم برویم. میگویند: لطفهای تو، آغازگر لطف خودت بودی. عفوت تفضل است، عقوبتت عدالت است.
1- تشکر خدا از انسانهای شاکر
اگر چیزی را به کسی میدهی منت نمیگذاری. اگر منع کردی و چیزی ندادی، روی کینه و عقده و تعدی نیست. «تَشْكُرُ مَنْ شَكَرَكَ» هرکس شکر کند تو شکر او را میکنی. «وَ أَنْتَ أَلْهَمْتَهُ شُكْرَكَ» با آنکه خود شکر هم الهام توست. «وَ تُكَافِئُ مَنْ حَمِدَكَ وَ أَنْتَ عَلَّمْتَهُ حَمْدَكَ» کسی حمد و ستایش تو را بکند، جبران میکنی. با اینکه خود حمد کردن، با الهام تو موفق شد و حمد کرد. عیبها را میپوشانی نسبت به کسانی که اگر بخواهی رسوایشان میکنی. میتوانی رسوایشان کنی ولی میپوشانی، «تَسْتُرُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ» میبخشی به کسی که اگر بخواهی میتوانی نبخشی. انسانها کجا و تو کجا! اینها را من خواسته باشم جمله جمله بگویم، ممکن است خسته شوید و هم ممکن است وقت نباشد. لذا چند سطر را جا میگذارم. «أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ» دعای امام سجاد در مورد خداحافظی ماه رمضان. میگوید: خدایا یک دری را باز کردی اسمش را توبه گذاشتی. برای این در هم راهنما قرار دادی که مردم گمراه نشوند. گفتی، چند تا آیه میگوید. (تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً) (تحریم /8) به سمت خدا توبه کنید. دعوت کردی، در قرآنت و فرمودی: «عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَاتٍ» اگر توبه کنید گناهان شما را میبخشم. قول دادی اگر ما توبه کنیم گناهان ما را ببخشی. در آن روزی که (يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ) (تحریم /8) آن روز قیامتی که خیلیها گرفتار خزی و ذلت میشوند جزء انبیا، توبه من در دنیا آن روز نجات بخش خواهد بود.
2- بازبودن درهای توبه در طول سال
دری باز کردهای، اسمش را در توبه گذاشتی، دعوت کردی بیایید، قول هم دادی توبه شما را میپذیرم. نه میپذیرم، دوستتان دارم. (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ) (بقره /222) گاهی وقتها یک کسی خلاف میکند آدم او را میبخشد. خیلی خوب، برود دنبال کارش. او را میبخشد اما دیگر دوستش ندارد. بالاخره این خلافی کرد. میگوید: نه، من اگر خلافکار عذرخواهی کند، هم عذرخواهیاش میپذیرم و هم دوستش دارم. «یحب التوابین» نمیگوید: «یحب التائبین»، توابین، یعنی اگر صد بار هم خلاف کردی عذرخواهی کنی، هرچه هم توبه کنی، ناراحت نشو که زیاد شده است. گاهی وقتها آدم اینقدر وام میگیرد که دیگر رویش نمیشود برود بگوید: یکبار دیگر هم وام بده! میگوید: نه، اینطور نیست که حالا بیست بار، پنجاه بار، کمتر و بیشتر توبه کنی من دیگر خسته شده باشم. یا از پیش چشم من افتاده باشی. خدایا باز چند سطر را جا میگذارم. خدایا در قرآن گفتی: (مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا) (انعام /160) اگر عبادت کنی ضرب در ده میکنم. اما اگر خلاف کنی، این خلاف یکی (وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا) (انعام /160) بدیهایتان را یکی حساب میکنم و خوبی شما را ضربدر ده میکنم. اینها را امام میگوید مقدمه برای خداحافظی، هنوز به خداحافظی نرسیدیم. برای تشویق مردم گفتی که (مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ) (بقره /261) برای تشویق ما گفتی: هرکس در راه خدا چیزی خرج کند، مثلش مثل این است که دانهای را بکاریم و از این دانه هفت خوشه بیرون بیاید و هر خوشهای صد تا دانه داشته باشد. هفت خوشه صد تایی میشود هفتصد تا. برای اینکه ما را به کار خیر دعوت کنی، گفتی: یکی هفتصد برابر، هی ناز ما را کشیدی، خودت به ما دادی، ولی در عین حال گفتی: به من قرض بده. (مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً) (بقره /245) با اینکه خودت به ما دادی، ولی در عین حال میگویی: به من قرض الحسنه بدهید. چطور بگویم؟ مثل ندارم بزنم، از درد لا علاجی… کسی چند کیلو شیرینی و شکلات خانه بیاورد، به بچهاش بدهد و بعد بگوید: یکی را به بابا بده. قرض بده، به من بفروش. کل هستی برای توست. به ما دادی، بعد هم میگویی که… خیلی اسباب شرمندگی است. یک زبان دادی و گفتی: با هرکس خواستی حرف بزن. پنج دقیقه هم با من حرف بزن. به خدا میگوییم: خدایا ما با هرکس و ناکسی حرف میزنیم ولی با تو نماز نمیخوانیم. بی انصافی است. من زبانت دادم، چشمت دادم. هرچه میخواهی ببین، این مورد گناه است نبین! میگوید: نه، من میخواهم این گناه را ببینم. چه میخواهی؟ ترشی میخواهی، این لیمو ترش! شیرینی میخواهی؟ خرما و توت، ترش و شیرین میخواهی پرتقال و انار، میگویم: نه شیرینی میخواهم مثل خرما، نه ترشی مثل لیمو ترش، نه ترش و شیرین میخواهم مثل پرتقال. میخواهم عرق بخورم. ببینید انسان وقتی نگاه میکند این رقم خدا…
3- یاد خدا، عامل توجه خدا به انسان
الآن اگر به شما بگویند: اگر شما به این شماره زنگ بزنی، مقام معظم رهبری گوشی را برمیدارد، تو را به خدا! راست میگویی؟ بگذار ببینیم، الو! آره خودش برداشت. خدا میگوید: بابا خودم گوشی را برمیدارم. (فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ) (بقره /152) یاد من باشید، من گوشی را برمیدارم. خدا به موسی میگوید: (إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى) (طه /46) کارت را میبینم. حرفهای تو را میشنوم. (أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى) (علق /14) نمیدانی خدا تو را میبیند؟ این زبان 24 ساعت برای تو و چند دقیقه هم با خدا حرف بزن. میگوییم: نه، در قرآن گفتی: (لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُم) (ابراهیم /7) اگر شکر کنید، شما را زیاد میکنم. با آنکه خودت به من الهام می کنی که شکر کنید. شکر هم که میکنید برای نعمتهای خودتان شکر نکنید. میلیاردی شکر کنید. میلیارد میلیارد، چطوری؟ مثلاً یک لیوان آب میخورید. احتمال میدهم این را قبلاً هم شنیده باشید. ببینید ما چند رقم آب خوردن داریم. یک آب خوردن طبیعی، این است. هیچ فرقی بین انسان و گربه و گنجشک نیست. گربه هم تشنه شود آب میخورد. این هیچ! این کمال نیست. یک آب خوردن مکتبی است. این است «سلام بر حسین، لعنت بر یزید» این وصل به کربلا و عطش و عاشورا و شهادت و عصمت و… یک آب خوردن میلیاردی است. میلیارد میلیارد میلیارد، این است… ببینید… خدایا برای هر قطرهای که به حق نازل شده و به حق مصرف شده الحمدلله! چقدر قطره تا حالا به حق نازل شده است؟ و چقدر قطره آب به حق مصرف شده است؟ پای درختها، پای گلها، پای انسانها، حیوانها، هر قطره آبی که به حق نازل شد و به حق مصرف شد، این دیگر میلیاردی میشود. این را میگویند: زیادی است. «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُم» خدایا امام سجاد میخواهد…این را هم ببینید، چقدر دعاها با قرآن قاطی شده است. ما بعضی مناجاتها داریم آیه قرآن است. فقط یک اللهم جلویش گذاشته، آدم فکر میکند دعاست. تا حالا چند تا آیه قرآن در دعای امام سجاد برای خداحافظی… خدایا در قرآن گفتی: (ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ) (غافر /60) دعا کنید مستجاب میکنم. آنجایی که دعا مستجاب نمیشود، دعا نیست. چون دعا در لغت عربی یعنی خیر بخواه. تو یک چیزی میخواهی از خدا و خدا به تو نمیدهد. میگویی: چرا دعا مستجاب نشد؟ ثابت کنی دعاست، دعا یعنی خیر بخواه. از کجا میدانی این خیرت است؟ شاید به ضرر تو باشد. «مَا أَفْشَى فِينَا نِعْمَتَكَ» خدایا چقدر نعمتها را پراکنده کردی؟ افشاء کردی، میگویند: افشاگری، یعنی نعمتهایت را خیلی گسترش دادی. «كَم مِن ثَناء جَميل لَستُ أهلا لَه نَشَرتَه» چقدر خوبیها را که اهلش نبودم نشر دادی. کارهای خوبت را مردم میبینند. مسجد رفتی مردم دیدند. عزاداری کردی، مطالعه کردی، خدمت به مردم کردی، کارهای خوب تو لو میرود. کارهای عیبت را لو نمیدهد. این برای نعمتها، برای خدا.
4- نعمت نبوت و هدایت الهی
سراغ پیغمبر آمد، خدایا شکر، امام سجاد میخواهد با ماه رمضان خداحافظی کند. میگوید: «ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ» ما جزء امت پیغمبر هستیم. این قرآن ما دست نخورده است. یک واو، یک نقطه تحریف نشده است. یک واو و یک نقطه! ولی آیا کتابهای دیگر، تورات تحریف نشده است؟ چرا. انجیل تحریف نشده؟ چرا. وقتی انسان میخواند که حضرت عیسی با مادرش مریم عروسی رفتند، شراب کم آمد. صاحبخانه خجالت کشید که شراب ندارد جلوی مهمانها بگذارد. به او گفته شد: غصه نخور، ظرفها را پر از آب کن، حضرت عیسی با معجزه آب را شراب میکند. پیغمبر شراب ساز! یا وقتی انسان در تورات میخواند که خداوند از آسمان پایین آمد و با یعقوب کشتی گرفت، یعقوب خدا را زمین زد، خدا شصت پای یعقوب را دندان گرفت. گفت: ولم کن، گفت: تا مرا برکت ندهی تو را رها نمیکنم. خدای کشتیگیر و زمین خور! این کتاب آسمانی است؟ حرفهای خوب هم دارد ولی تحریف شده است. خدایا شکر که ما مسلمان هستیم. بنشینیم یک مقدار در مورد نعمتها فکر کنیم. این طرف مملکت ما سعودی است. 1- نفت مسلمانها را بفروش 2- جیب آمریکا را پر کن. 3- از آمریکا اسلحه بخر. 4- سر مسلمانهای یمن بریز. این حکومت است؟ بعد هم حالا شما که هستید؟ خاندان آل سعود. سوادتان بیشتر است؟ کمالتان بیشتر است؟ دلیل سعودی بر عربستان، دلیل صدام بر عراق، دلیل پهلوی بر ایران است. هیچ کمالی نیست. قرآن ملاکهایش روی کمال است میگوید: عزل و نصبها باید براساس کمال باشد. بدون کمال نمیشود. الحمدلله من از امت پیغمبر هستم. آنوقت دعاهایی که میکنند به ما یاد میدهند. گاهی وقتها امام سجاد طوری با خدا حرف میزند که گویی خدا را در پِرس میگذارد. یک جملهاش در سحرهای ماه رمضان این است. میگوید: خدایا یا مرا میبخشی یا نمیبخشی. دو حالت بیشتر نیست. اگر مرا نبخشی شیطان خوشحال میشود که یک نفر را گمراه کرده است. اگر مرا ببخشی پیغمبر خوشحال میشود که یکی از افراد امتش بخشیده است. من میدانم پیغمبرت را خوشحال کنی بهتر از این است که شیطان را خوشحال کنی. ببینید امام سجاد چطور صحبت میکند؟ یک جای دیگر میگوید: خدایا اگر مرا جهنم هم ببری، آنجا اعلامیه میدهم و نعره میکشم که بدانید من خدا را دوست دارم. من فراموش نمیکنم. «لا انسی أیادیک» من فراموش نمیکنم. خدا را شکر که از امت پیغمبر هستیم. حالا وارد خداحافظی میشود. عربها دو سلام دارند یک سلام ورود که وقتی وارد میشوی میگویی: سلام علیکم، وارد حرم می شویم میگوییم: السلام علیک! این سلام ورود است. یک سلام خروج است یعنی تمام شد. مثل اینکه در نماز میگویی: السلام علیکم و رحمة الله، سخنرانها آخر سخنرانیشان میگویند: «والسلام علیکم و رحمة الله» این سلام یعنی تمام شد. این السلام علیک یعنی خداحافظ، یعنی تمام شد. «فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ» ما داریم با ماه رمضان وداع میکنیم. ماه رمضان خداحافظ! «وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَيْنَا» ای ماه رمضان طوری زین العابدین از تو جدا میشود، «عزّ فراقُه علینا» خیلی سخت است. از تو جدا شدن خیلی سخت است. «وَ غَمَّنَا» دارم غصه میِخورم، «وَ أَوْحَشَنَا» به وحشت افتادم. ماه رمضان میخواهد تمام شود.
5- شیوه خداحافظی با ماه رمضان
«السَّلَامُ عَلَيْكَ» یعنی خداحافظ، «يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ» ای ماه بزرگ خدا خداحافظ! «وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ» ای ماه رمضانی که برای اولیای خدا عید بودی. خداحافظ! «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ» خداحافظ ای ماهی که بهترین زمانها را با تو بودم. «وَ يَا خَيْرَ شَهْرٍ فِي الْأَيَّامِ وَ السَّاعَاتِ» بهترین ایام و ساعات را با تو بودم. «السَّلَامُ عَلَيْكَ» خداحافظ! «مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِيهِ الْآمَالُ» خداحافظ ای ماهی که آرزوها نزدیک به استجابت شد. «وَ نُشِرَتْ فِيهِ الْأَعْمَالُ» بسیاری از اعمال در ماه رمضان منتشر شد. حتی زمان شاه و الآن هم همینطور است. در ماه رمضان آمار فساد کم است. آمار جنایت کم است. مردم که مذهبی شدند خیلی از گناهان را نمیکنند. «السَّلَامُ عَلَيْكَ» هرجا میگوید: السلام علیک یعنی خداحافظ، سلام خداحافظی، «مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً» ای دوستی که، ای همنشینی که خیلی بزرگوار بودی. «وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ» حالا که میخواهی بروی و تمام شوی، من به جیب افتادم. «السَّلَامُ عَلَيْكَ» خداحافظ ای ماهی که «مِنْ أَلِيفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ» همنشینی بودی ماه رمضان، ای ماه رمضان خداحافظ! تو همنشینی بودی که من منتظرت بودم. خداحافظ ای ماهی که «رَقَّتْ فِيهِ الْقُلُوبُ» قلب من در تو نرم شد. «وَ قَلَّتْ فِيهِ الذُّنُوبُ» گناهان من در تو کم شد. «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّيْطَانِ» خداحافظ ای ماهی که کمکم کردی در برابر شیطان، «مَا أَكْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِيكَ» خداحافظ ای ماه! چقدر خدا افرادی را در تو بخشید. حدیث داریم اگر ماه رمضان تمام شود و بخشیده نشوی، این علامت این است که بدبخت هستی. ماه رمضان خیلیها را بخشیدی. «وَ مَا أَسْعَدَ» چقدر افراد را سعادتمند کردی. «السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَمْحَاكَ لِلذُّنُوبِ» چقدر گناهها بخاطر ماه رمضان محو شد. چقدر عیوب مستور شد. «السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَطْوَلَكَ عَلَى الْمُجْرِمِينَ» مجرمین میگفتند: کی میشود تمام شود؟ هی میگفتند: سه روز دیگر تمام میشود. پنج روز دیگر تمام میشود. «السلام علیک ما کان اَطوَلَک» خیلی بر مجرمین طولانی شدی. «وَ أَهْيَبَكَ فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ» مؤمنین نسبت به تو هیبت و عظمت داشتند ولی مجرمین میگفتند: کی میشود تمام شوی؟ «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَيَّامُ» خداحافظ ای ماه رمضان که هیچ ماهی با تو نمیتواند رقابت کند. ده سطر جلو برویم. خدایا توفیق دادی روزه گرفته شد، عبادت شد. کارهای کمی انجام دادم ولی تو کم مرا به زیاد خریدی. خدایا ماه رمضان دارد جدا میشود. من الآن پشیمان هستم. من صادقانه عذرخواهی میکنم. خدایا ممکن است ماه رمضان امسال چیزی از دستم در رفته باشد. عمرم بده سال دیگر ماه رمضان جبران کنم. این دعا به عقل ما نمیآید. ما میگوییم: خدایا رزق مرا زیاد کن. عروس خوبی، دامادخوبی، خانه خوبی، ماشین خوبی، امام سجاد ناله میکند، خداحافظی میکند، بعد میگوید: خدایا خیلی از خیرات ماه رمضان از دستم رفت. عمرم بده ماه رمضان دیگر جبران کنم. «وَ ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا مَا بَيْنَ أَيْدِينَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ»
6- درخواست بخشش الهی در ماه رمضان
«اللَّهُمَّ وَ مَا أَلْمَمْنَا» خدایا در ماه رمضان خلافهایی کردیم. «لَمَم» یعنی گناهانی کردیم، «أَوْ إِثْمٍ» گناه کردیم، «أَوْ وَاقَعْنَا فِيهِ مِنْ ذَنْبٍ، وَ اكْتَسَبْنَا فِيهِ مِنْ خَطِيئَةٍ» یا نسیان، یا عمدی. خدایا گناهانی که کردیم، هر رقمش هر نوع گناهی که کردیم تا ماه رمضان تمام نشده از ما ببخش. این خداحافظی است. از این معلوم میشود که یک مزهای عبادت و مناجات دارد، ما آن مزه را نچشیدیم، این مهم است. هر چیزی مزه کند، الآن فوتبال برای ما مزه دارد. لذا چهار ساعت مینشینیم ببینیم چه کسی به چه کسی گل زد. اما مطلعه برای ما مزه ندارد. میگوییم: اردیبهشت مردم اردی جهنم ما! میگوییم: چرا اردی جهنم، میگوید: سه تا امتحان دارم. باید این کتاب را بخوانم. مطالعه برای ما لذیذ نیست. چند رقم بلوغ داریم، یک بلوغ داریم که بچه به تکلیف میرسد و بالغ میشود. یک بلوغ اقتصادی داریم که اگر پول دست طرف بدهیم، بتواند تجارت کند، کلاه سرش نگذارد. یک بلوغ سیاسی داریم که بتواند در مملکت مدیریت کند. یک بلوغ عرفانی هم داریم، بلوغ عرفانی، بلوغ عرفانی مهم است. انسان به جایی برسد که چه عرض کنم… یک بلوغی هست، یک لذتی هست. در دعاها داریم «الهی اذقنی حلاوة مناجاتک» حالا آنچه مهم است این است که شما از ماه رمضان سوغاتی بردارید بیاورید. ببین چوب کبریت چیزی نیست، دو میلیمتر گوگرد است، چند ثانیه روشن است و بعد هم خاموش میشود. هنر این است که چوب کبریت که روشن شد، وصل به گاز شود. گاز وصل به غذا شود. غذا وصل به انسان شود، انسان وصل به خدا شود. این چوب کبریت را خدا به ما کشیده است. ماه رمضان جرقه است ولی از این جرقه باید جریان درست کرد. اینکه ما مشهد حجابمان خوب باشد و از مشهد بیرون برویم، کنار بگذاریم. ما چند رقم ایمان داریم که خدا میگوید: این ایمانها را قبول ندارم.
7- خطر ایمان همراه با گناه
ایمانی که همراه با گناه باشد. (الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ) (انعام /82) ایمان که دارید، گناه باید کم شود. ایمان همراه با گناه مقبول نیست. ایمان لحظهای ارزش ندارد. (إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا) (فصلت /30) ایمان بیاور و استقامت کن. مهم است. ایمان بدون عمل صالح قبول نیست. ایمان دارد، قرآن بسیاری از موارد میگوید: (آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات) (بقره /25) ایمان باید همراه عمل باشد. ایمان بی عمل قبول نیست. ایمان لحظهای وقتی گیر میکند، میگوید: یا الله، یا الله! گیرش باز میشود فراموش میکند. (فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ) (عنکبوت /65) وقتی سوار کشتی میشود، کشتی در موج میافتد، با اخلاص میگوید: یا الله! یا الله! «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ» جفتک میزند (فَلَمَّا نَجَّاهُمْ الی البَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ) (عنکبوت /65) ایمان منهای عمل، ایمان همراه با ظلم، ایمانی که وقتی گیج میشوم و مضطر میشوم، سال اول دانشگاه این دانشجو با حجاب به دانشگاه میرود. سال دوم، سال سوم، هرچه در دانشگاه میماند بدتر میشود. این ماه رمضان چه دارد که امام سجاد میگوید: حیف که میروی. نیامده منتظرت بودم. نرفته غصهات را میخورم. خلاف اگر کردم ببخش. عمرم بده سال دیگر جبران کنم. چقدر گناهان ما محو شد. قلب ما رقیق شد. اشک ما جاری شد. این دارد این رقمی با ماه رمضان این رقمی عمل میکند. حالا ماه رمضان رفت ولی فتوکپیاش رفت. تابستان جلو است. میخواهید چه کنید؟ در ایران یک نهضتی باید بشود هر پسری، راهنمایی یا دبیرستان یا دانشجو، شغل پدرش را یاد بگیرد. این دیگر مصوبه دولت نیاز ندارد. پدرت نجار است، نجاری را یاد بگیر. خیاط است، خیاطی یاد بگیر. یک هنری از پدرانتان یاد بگیرید. الآن اگر دولت بخواهد یک کاری بکند، اول تأمین اعتبار، قانون مجلس، شورای نگهبان، امضای رئیس جمهور، تأمین اعتبار که گفتم. آنوقت این جوان برود کجا چیزی یاد بگیرد. با چه کسی و زیر نظر چه کسی؟ آیا آن استاد پسر مرا دوست دارد، دختر مرا دوست دارد یا ندارد؟ کجا یاد بگیرد؟ ابزار تولیدش چه باشد؟ هزار و یک مشکل با کم و زیادش دارد. اما این آسانترین طرح است. من امروز عصری جلسهای داشتم با اساتید دانشگاه استان خراسان، گفتند: بهترین راه اینکه مملکت نجات پیدا کند این است که جوانها یک مهارتی از پدرهایشان یاد بگیرند. حالا بابا، عمو، پسرعمو، پسردایی، همه ما یک کسانی داریم که یک هنری دارند. تابستان برویم هنرشان را یاد بگیریم. هنرهایی که تفریح هم درونش است. دوازده میلیون بچه مدرسهای داریم هرکدام سه ماه تعطیل هستند، یعنی 36 میلیون ساعت، یک هنری بروند یاد بگیرند. کار افتخار است. کار ننگ نیست. هرچه ماه رمضان از دست ما رفت، بعد از ماه رمضان بتوانیم جبران کنیم. اگر مسافر بودیم، مریض بودیم، روزه خوردیم، جبران میشود کرد. مشهد آمدید با نماز غلط آمدید، با نماز درست بروید. کاری ندارد. قدم به قدم روحانیون نشستند، بگو: آقا من نمازم را میخوانم. البته مستحبات را نگویید. چون نماز با مستحباتش خیلی کلمه میشود. همان واجبات نماز هفده کلمه هست. این هفده تا را هم دو موردش را همه ایرانیها درست میگویند. یکی الله اکبر است و یکی مالک یوم الدین است. آن پانزده کلمه یا «صاد» است یا «عین» است یا «غین» است. یک خرده باید دقت کرد. یک ربع، ده دقیقه، پنج دقیقه، از دو دقیقه تا نیم ساعت نماز درست میشود با کم و زیادش! نمازمان را درست کنیم. به بهای تابستان حساب نکنم مدرسه، آموزش و پرورش یا دانشگاه تعطیل است. در ایام تعطیلات خیلی میشود کار کرد. حدود 38 سال است انقلاب شده است. هشت سال هم آن طرف برود، تقریباً 45 سال پیش آیت الله مکارم ما را دعوت کرد. گفت: تعطیلات زیاد است. ما میخواهیم مقداری از تعطیلات را دور از چشم حوزه و دانشگاه، ما کار به دانشگاه و حوزه نداریم، خودمان از تعطیلات استفاده کنیم. گفتیم: چه کنیم؟ گفت: چهارشنبهها شب حوزه تعطیل است. دانشگاه هم تعطیل است. پنجشنبه صبح هم دانشگاه و حوزه تعطیل است. یک ساعت و نیم چهارشنبه شب، یک ساعت و نیم پنجشنبه صبح دور هم جمع شویم و یک تفسیر فارسی بنویسیم. هفده سال طول کشید از همین یک ساعت، یک ساعتهای تعطیلات، یک دور تفسیر نمونه، 27 جلد چاپ شد که تقریباً با کم و زیادش صد بار چاپ شده است و به چند زبان دنیا ترجمه شده است. این از پاره وقتها است. هر طلبهای میتواند از تابستان استفاده کند. ما از آیت الله مکارم این را یاد گرفتیم، گفتیم: جمعهها را هم خودمان… به بعضی از فقها گفتم: جمعهها مباحثه نهجالبلاغه باشد. جمعه آمدیم، جمعهها یک ساعت میآمدیم مباحثه نهجالبلاغه میکردیم. انقلاب که شد ما به دلیل اینکه کمی آشنا بودیم با قرآن و کلاسداری به تلویزیون رفتیم. الآن 38 سال است در تلویزیون هستیم. یک شب جمعه در این 38 سال تعطیل نشده است. این بخاطر این است که ما از تعطیلات استفاده کردیم. نگذارید تابستان… پسر، شما شنا بلد هستی؟ نه، خیاطی، نه! آشپزی نه! مکانیکی نه، کامپیوتر نه، قرآن را میتوانی بدون غلط بخوانی؟ نه! هرچه میگویی، میگوید: نه! میگوییم: پس تو چه کاره هستی؟ میگوید: من فقط لیسانس دارم. به جوان گفتند: میخواهی داماد شوی خانه داری؟ گفت: نه! ماشین داری؟ نه. پس انداز داری؟ نه. هرچه گفتند، گفت: نه. گفتند: میخواهی داماد شوی پس چه داری؟ گفت: من فقط آمادگی دارم. این آقا هم فقط فوق دیپلم است، دیپلم است. هیچی ندارد. از این تابستان استفاده کنیم.اگر همه ما کمر ببندیم، تعطیلات به مقدار استراحت خیلی خوب، طوری نیست ولی استفاده کنید. فکر نکنید فارغ التحصیل هستید. زن حامله فارغ میشود. آدم هیچوقت… خدا به پیغمبرش میگوید: تو فارغ التحصیل نیستی. (وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً) (طه /114) پیغمبر تو فارغ التحصیل نیستی. با اینکه پیغمبرها علمشان لدنی است. (مِنْ لَدُنَّا عِلْماً) (کهف /65) با اینکه علم اینها علم لدنی است اما در عین حال فارغ التحصیل نیست. خدا به موسی میگوید: برو به خضر بگو: آمدم شاگرد تو شوم. موسی پیغمبر اولوالعزم هستی. خضر پیامبر اولوالعزم نیست. آخر گاهی وقتها میگوییم: من لیسانس، فوق لیسانس، نزد یک دیپلم بروم؟ قرآن که بلد نیستی برو پهلوی یک دیپلم تحمل کن. چطور یک آیت الله نزد یک شاگرد شوفر مینشیند رانندگی یاد بگیرد؟ خوب اگر میخواهی رانندگی یاد بگیری باید کنار یک راننده بنشینی و عارت هم نشود. بنده بگویم: من آخوند ریش سفید کنار یک شوفر نمینشینم. چه خبر است؟ الآن شوفر استاد تو است. شاگردی کن! بروید یک هنری یاد بگیرید. مملکت بن بست است. من این را میگویم میدانم تکرار هم کردم ولی بعضی چیزها را باید تکرار کرد. هرچه من میگویم هست یا نیست، شما بگویید نیست، هست. کسی که مهارت دارد، شغل… بگویید… شغل ندارد. کسی که شغل ندارد، پول ندارد. کسی که پول ندارد، همسر ندارد. کسی که همسر ندارد، خانه ندارد. در عوض چه دارد؟ اعتیاد دارد. بیکار میشود پای تریاک، پای ماهواره، همه بدبختیهای ما اگر نگویم، اکثر بدبختیهای ما این است که جوان ما فکر میکند دیپلم سواد است، لیسانس سواد است. طلبه ما فکر میکند چند سال درس خارج خواند دیگر کافی است. نخیر اینطور نیست. تا آخر عمرش انسان باید یک چیزی یاد بگیرد. وقتی طلبهها دور هم مینشینند هرکسی یک چیزی میگوید. مباحثه میکنیم. به هر حال ماه رمضان از دست رفت. البته این مقداری که مانده باز استفاده کنیم. آدم وقتی ماشینش دو لیتر بنزین دارد، سعی میکند این دو لیتر را حرام نکند. میگوید: دو لیتر بنزین بیشتر از ماه رمضان نمانده است. اگر ماه را دیدند فردا عید است. به حسب ظاهر هم که نمیبینند، فرا شب، شب عید است. یک 24 ساعت را حرام نکنید. خدایا هرچه… این از امام سجاد بگویم. این را نخواندم. امام سجاد میگوید: خدایا، هر خیری که در ماه رمضانهای آینده بعد از مرگ ما برای مؤمنین مقدر میکنی، خیرات و برکات رمضانهای بعد از مرگ ما را، آنها را هم… سهم ما را.. خیلی هست، اصلاً یک چیزهایی میگوید که… ما یکوقت «اعوذُ» ها را میشمردیم، دیدم امام میگوید: پناه به تو میبرم. اصلاً به عقل ما میآید که خدایا من پیر شوم، بی پول شوم، پسرم جوان باشد و پولدار شود. پسرم احوال مرا نپرسد، من هم چون پدر هستم عارم میشود به پسرم بگویم: پول بده. خیلی مهم است. امام سجاد کجاها را میبیند. خدایا از اینکه پسرم پولدار شود و من پیر شوم، من بی پول، پسرم هزار بار به من بگوید: پول بده، خجالت نمیکشد، بچهها به پدرشان میگویند: پول… اما بابا خجالت میکشد به پسرش بگوید: پول بده. مادر خجالت میکشد. این بچه هست که باید پول در جیب آنها بگذارد. اصلاً پول به حسابشان بریزد. خدایا ماه رمضان دارد تمام میشود. این تکه را نخواندم. خدایا ماه رمضان تمام شد ولی هرچه من محروم شدم، 1- عمرم بده سال دیگر جبران کنم. ماه رمضانهای بعد از مرگ من هم هرچه خیر برای خوبها مقدر میکنی، همه آنها را برای ما هم مقدر کن. این دعاها آدم را تا کجا میبرد. یک دعا داریم دعای عهد است. میگوید: خدایا، «عنی و عن والدی» من به امام زمان سلام میکنم از خودم و از والدینم و همه مؤمنین و مؤمنات، در شرق زمین، در غرب زمین، در قسمت کوهستانی، در قسمت کویری، که چه؟ «زنة عرش الله» وزن عرش خدا، «و مداد کلماته» اصلاً این چیزها به عقل ما نمیآید. این قرآن است که انسان را میبرد. میخواهی خدا را بشناسی، به شتر نگاه کن. (أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَت) (غاشیه /17) نگاه کن به شتر خدا را بشناس. (وَ إِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ) (غاشیه /18) نگاه کن به آسمان خدا را بشناس. شتر و آسمان را کنار هم میگذارد. گاهی کهکشانها را با ترازوی بقال کنار هم میگذارد. میگوید: نگاه کن به کهکشانها، (وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ) (الرحمن /7) توازن، توازن در کهکشان قرار داد بعد میگوید: شما هم که میوه فروش هستی باید وزن و ترازویت سالم باشد. (أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ) (الرحمن /8) ترازوی بقال را کنار توازن کهکشان میگذارد. شتر را کنار آسمان میگذارد. این دعاست که اینطور به ما رشد میدهد و نگاه ما را از دُور بین به دور بین، نگاه ما را از آخُر بین به آخَربین، انسان را رشد میدهد. خدایا هرچه در این ماه رمضان به خوبها دادی، به آبروی همان خوبها همه آنها را به همه ما مرحمت بفرما. سال دیگر یا هستیم یا نیستیم. چانه نزنیم برای اینکه حتماً باشیم یا نباشیم. خدایا اگر زنده هستیم، زندگی با عزت و ایمان به ما بده. اگر مقدر کردی که حتماً برویم، قبل از مردن با ایمان و مغفرت ما را بمیران. کسانی که سال قبل بودند و الآن نیستند، همه را ببخش و بیامرز. همه دعاهای همه مسلمانها را مستجاب بفرما. خدایا در آستانه عید هستیم به ما عیدی بده. همینطور که طاغوت ایران را شکستی، طاغوت سعودی و طاغوتهای جهان را یکی پس از دیگری بشکن. همینطور که به ما یک رهبر عادل دادی، رهبر عادل جهان، امام زمان (ع) را به جهان عرضه کن.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1373