نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1401
موضوع بحث: خشونت هاي لازم
تاريخ پخش: 18/04/66
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
بحث ما خشونت است يعني جايي كه مهرباني لزومي ندارد. در اسلام يكي از فروع دين تبري و تولي است. تولي و تبري يعني جايي مسلمان بايد دوست داشته باشد و جايي هم نبايد دوست داشته باشد. بحثي كه داريم درباره خشونت هاي لازم است، يعني آنجايي كه آدم بايد خشونت داشته باشد. حدود بيست وپنج آيه به دست آوردم و دسته بندي كردم تحت عنوان خشونت هاي لازم. البته اساس اسلام بر رحم است. ما در نماز در هر 24 ساعت، كلمه رحم را ميگوييم. در اسلام داريم بايد به دشمن هم رحم كرد. اصل دين رحم است. حتي يك مجرمي را برادران كميته و ژاندارمري كه ميخواهند بگيرند، وارد ماشين كه شدند بايد سلام كنند، در حين اينكه مجرم است. در بعضي جاها بايد رحم كرد. اما يك مواردي هست كه رحم لازم نيست: در برابر كفر، در برابر شرك، نفاق، ظلم، فساد، گناه، ترسوها و تن پروران، مجالس باطل تقاضاهاي نابجا و ترك اولي و. . .
1- موارد تبري و خشونتهاي لازم
1- در برابر كفر! قرآن ميگويد: (تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَبَّ) (مسد /1). «تَبَّتْ» نفرين است يعني قطع بشود. براي اينكه «ابي لهب» كافر بود. قرآن ميفرمايد: (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ) (فتح /29). كافر هستند، شما بايد نسبت به كافر «اشداء» داشته باشيد. قرآن ميفرمايد: به كفار بگو (لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دينِ) (كافرون /6) و در جاي ديگر داريم كه اگر نزديكترين فاميلت (إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإيمانِ) (توبه /23) طرفدار كفر بود، شما با او قطع رابطه كن. پسر، خانم، شوهر، عمو، دايي و هر كس كه هست بايد با او قطع رابطه بشود. پس آيات درباره كفر: 1- «تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَبَّ» 2- «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» 3- «لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دينِ»، 4- «إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإيمانِ» آيات زيادي داريم كه انسان در برابر كافر بايد خشونت داشته باشد. 2- و اما در برابر شرك! خدا نسبت به پيغمبرش تشر ميزند. (لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُك) (زمر /65) اگر مشرك بشوي همه كارهايت راپودر ميكنم. (وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْك) (اسراء /86). اگر بخواهيم آنهايي كه به تو وحي كرديم، از تو ميگيريم. در جاي ديگر ميگويد: (وَ تَاللَّهِ لَأَكيدَنَّ أَصْنامَكُمْ) (انبياء /57) بخدا قسم بت هايتان را تكه تكه ميكنم. بله ابراهيم مهربان است اما در برابر شرك، نميشود مهربان بود. اصل اسلام بر مهرباني است. نصف ليوان آب را اگر دور بريزي اسراف است. امام عزيز ميفرمايد: اسراف گناه كبيره است. اما گاهي بايد بيست كيلو طلا را آتش زد. بله دين ما ديني است اگر گاهي ميگويد: «نصف ليوان آب را نريز دور» و گاهي هم مي-گويد: «صد كيلو طلا را از بين ببر» كجا؟ قرآن ميگويد: با طلا سامري گوساله ساخته بود و مردم را دور اين گوساله جمع كرده بود. حضرت موسي آمد و گفت: (وَ انْظُرْ إِلى إِلهِكَ الَّذي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً) (طه /97) چون اين گوساله بت شده، من اين بت رامي شكنم. با اينكه طلاست، طلا را ميسوزانم و بعد به دريا ميريزم. بتهايي كه حضرت ابراهيم تبر برداشت و تكه تكه كرد، (فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً) (انبياء /58) همه قيمتي بود. وقتي مزار و قبر آرامگاه رضا شاه را خراب كردند، امام فرمود كار خوبي بود. پس گاهي كاخ، گاهي طلا، گاهي بت و. . . برايش هزينه شده، عيبي ندارد، بايد خراب شود. مهم نيست كه برايش هزينه شده باشد. يك جاهايي بايد آدم بزند شيشه را بشكند و فكر اسراف و گناه را نكند. در مجموع آنجايي كه در مقابل كفر و شرك است بايد خشونت داشته باشيم.
2- خشونت در برابر نفاق و ظلم
3- خشونت در برابر نفاق! منافق زنده و يا مرده است و يا منافق ساختمان دارد. قرآن براي منافق زنده ميگويد: (وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ) (توبه /73) يعني نسبت به منافق غليظ باش. براي منافق مرده قرآن ميگويد: (وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ) (توبه /84) سر گور منافق نرويد. اگر خويش و قوم بود، چون منافق است سر قبرش نرويد. «وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً» به مردهاش نماز نخوانيد و سر گورش هم نرويد. نسبت به زندهاش هم خشن باشيد. براي ساختمان منافقين بايد بگويم كه مسجد ضرار را منافقين ساخته بودند، درست در مقابل مسجد پيغمبر كه به اسم نماز بروند و در آنجا توطئه كنند. فرمود: مسجد است، هزينه شده است، اما مسجد را خراب كنيد و زمينش را زباله دان نماييد. ساختمان منافقين را خراب كنيد به دليل مسجد ضرار. 4- خشونت در برابر ظلم! براي اميرالمؤمنين خبر آوردند كه لشگر معاويه به جايي حمله كرده است و ريختهاند در يك خانهاي و زينت زن را از دست و پايش كشيدهاند. (خلخال و دستوار و گشوار همه اينها را به عنوان زينت در آورده اند) حضرت امير فرمود: «فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً»(نهج البلاغه، خطبه 27) اگر يك مسلمان از غصه بميرد حق دارد. چرا در يك مملكت اسلامي به يك زن كافر بايد توهين بشود؟ پسر نوح پسر پيغمبر بود. (آخر بعضيها ميگويند ما سيد هستيم، ما هم مخلص جد سادات هستيم) اما پسر نوح چون بد بود، حضرت نوح فرمود: پسرم دارد غرق ميشود. جواب آمد: (وَ لا تُخاطِبْني فِي الَّذينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ) (مومنون /27) نسبت به ظالم شفاعت نكن (إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِك) (هود /46). پسر تو از اهل تو نيست. پسر پيغمبر چون مسيرش با تو نيست، پس نسبت به ظالم به من شفاعت نكن. اصولاً در روايت داريم: «بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَّةٍ»(كافى، ج5، ص58). يعني آدم بايد در يك جايي عبوس باشد. اصلاً يكي از اسم هايي كه ما روي بچه هايمان ميگذاريم «عباس» است. عباس يعني كسي كه نسبت به كفار عبوس ميكند. يعني نفاق، منافق و كفر را مي بيند خودش را عبوس ميكند. اينكه مي گويند: آدم بايد با همه مردم يك جور رابطه داشته باشد، يا آدم بايد مردم داري كند، اشتباه است. ما بايد خداداري كنيم. ما نبايد بچه داري، همسرداري و مردم داري كنيم، آن چيزي كه بايد اول باشد خداداري است. منتها خدا ميگويد: «اينجا با رحم باش» ميگوييم: «چشم». خدا ميگويد: «آنجا خشونت داشته باش» بايد بگوييم: «چشم»
3- خشونت در برابر فساد و تحريف
5- اما خشونت در مقابل فساد! حديث داريم اگر كسي فساد ببيند و خشن نشود، اين زنده نيست، مرده است. دو رقم مرده داريم. مرده عمودي و مرده افقي. اين¬هايي كه در قبرستان هستند مرده افقي هستند. اما اگر باد به ريه و شش آدم برود ولي وقتي فساد ميبيند، عصباني نشود، اين مرده است. حديث داريم كسي كه فساد ببيند با دست و فكر، زبان و روحش تنفر و انزجار از خودش نشان ندهد «فَهُوَ مَيِّتٌ بَيْنَ الْأَحْيَاءِ»(تهذيب الأحكام، ج6، ص181) مرده است. 6- خشونت در مقابل تحريف! اگر كسي قانون خدا را تغيير ميدهد، بايد با او به خشونت برخورد كنيم. خدا در قرآن يك جوري با پيغمبرش حرف ميزند كه انگار هيچ رودروايسي ندارد. گاهي آيه مي¬گويد: (إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ) (زخرف /43)، (وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ) (قلم /4) آيات زيادي داريم كه از پيغمبر تجليل مي¬كند، اما گاهي هم ميگويد: (وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمينِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ) (حاقه /46-44). اگر خواسته باشي غير از آنچه به تو گفتهايم بگويي، شاهرگ تو را مي زنيم «لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ» رگ هاي گردنت را قطع ميكنيم. با اينكه خدا رحمت للعالمين است و پيغمبرش را هم (رَحْمَةً لِلْعالَمينَ) (انبياء /107) قرار داده است، اما اگر بنا شد قانون خدا جور ديگر معنا شود، با كسي رودروايسي نداريم. گاهي وقت¬ها آدم يك چيزي ميشنود و ميبيند خلاف است. ميگويد: «ما اگر برويم و بگوييم نانش آجر خواهد شد» ما اين همه شهيد داديم، كه شما هر چه ديدي، براي اينكه رفاقت بهم نخورد، هيچ نگويي؟ در حكومت اسلامي تمام افراد در مقابل فساد مسؤوليت دارند.
4- خشونت در برابر فسق و ترك اولي
7- خشونت در مقابل فسق! اميرالمومنين(ع) ميفرمايد: «وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَا تَغْضَبُونَ»(نهج البلاغه، خطبه 106) به يك عده ميگويد: «اي بي غيرتها! پيام ها و حرف هاي خدا از بين ميرود، ولي شما خم به ابرو نمي آوريد؟ چقدر بي غيرت هستيد. چرا غيظ نمي كنيد. البته يك جاهايي بايد ستارالعيوب باشيم. چيزهاي فردي را حق نداريم كه از لاي روزنه در ببينيم و نه اجازه داريم از بالاي پشت بام ببينيم كه چه كار كرد. گناهان فردي به ما ربطي ندارد، هر كس در خانه خودش آزاد است. اما اگر يك كس نسبت به نظام گناه و توطئه مي كند، در برابر آن مسؤول هستيم. مسأله اين است كه مثلاً يك وقت يك راننده مست است و صداي الاغ در ميآورد، به ما ربطي ندارد. اما يك راننده مست است و مسافر سوار ميكند. اگر ساكت باشيم، يك ساعت ديگر همه مسافرها را نابود ميكند. اگر مسأله مربوط به نظام شد، مسؤول هستيم. قرآن ميگويد: اگر در يك مجلس نشستهايد و ميبينيد فساد ميشود (فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ) (نساء /140) حق نداريد بنشينيد. در مجموع اينكه اسلام غيرت ميخواهد. مثلاً در ماشين نشسته¬اي، ميگويي: «آقاي راننده! ميشود نگه داري كه ما نماز بخوانيم؟ » ميگويد: «نه اينجا نميشود» مي گويي: «خوب بعداً قضايش را ميخوانيم» و خيلي راحت از كنار آن ميگذري. اما اگر همين آقا ساكش از پشت ماشين بيفتد، بگويد كه آقاي راننده مي شود نگه داري ما ساك را بر داريم؟ اگر راننده بگويد: نه! داد ميزند كه نگه دار! نگه دار! يعني آن مقدار كه براي چمدان داد ميزنيم و جوش ميزنيم، براي نمازمان جوش نميآوريم. اگر در يك معاملهاي يك چيز را گران بخريم، روي دستمان ميزنيم كهاي واي گران خريديم. اما اگر از خواب بلند شويم نمازمان قضا بشود، نميگوييم: «واي نمازمان قضا شد». انسان بايد يك غيرت مذهبي داشته باشد و در مقابل گناه جوش بياورد. اگر جوش نياورد اين مريض است. 8- خشونت در مقابل ترك اولي! يك روز امام رضا را ديدند كه با آن اخلاق عظيم و خوبش، شلاق گرفته و ميزند! گفتند: آقا شما امام رضا هستي، چرا اينگونه عمل مي كني؟ فرمود: من به رئيس اين كارگرها گفتم هر كارگري كه ميآوري، بگو چقدر به تو ميدهم. و او اينگونه عمل نكرد. چون حديث داريم كارگر را اول بگوييد كه چقدر ميدهم و قبل از اينكه عرقش خشك بشود پولش را بدهيد. شخصي يك غلام سياهي را آورده بود و كار ميكرد. امام رضا پرسيد: چقدر با تو طي كرده است؟ گفت: هيچ. از مسؤول پرسيد چقدر طي كردهاي؟ گفت: طي نكرديم، اين آدم بدبختي است و هر چه بدهيم راضي است. امام رضا شلاق را به جانش كشيد. مگر به تو نگفتم كه كارگر را بايد اول حقش را مشخص كني؟ يادم نميرود طلبه بوديم منبر مي رفتيم(ماه رمضان و ماه محرم) آخر ماه رمضان به ما پاكت ميدادند، جانمان درمي آمد كه اين چقدر است؟ دنبال اين بوديم كه در اولين فرصت يك جايي اين پاكت را بشمريم و ببينيم چقدر است. حالا خودم كه پول به آقا ميدهم از اول ميگويم آقا اين مثلاً دو هزار تومان است. امام رضاي به آن خوش اخلاقي شلاق دست ميگيرد كه چرا حق كارگر را ندادي؟ اميرالمؤمنين به عثمان بن حنيف يك نامه مينويسد كه شنيديم رفته اي سر يك سفرهاي كه همه پولدارها بودهاند و محرومين، فقرا و مستضعفين نبودند. چرا رفتي سر سفره اشراف نشستي؟ اميرالمؤمنين ميخواهد يك خطي را بكوبد. آن خط چه خطي است؟ پولدارها دنبال هم سور بخورند و خبر از محرومين نداشته باشند. اين خط بايد كوبيده بشود. چند ماه پيش امام هم فرمود: اگر ما ببينيم يك خطي دارد كج ميرود. افشاگري ميكنيم، ولو به قيمت اين باشد كه فردي يا گروهي آبرويشان بريزد.
5- اعمال خشونت با توجه به قوانين و پرهيز از زيادهروي
من اينجا چند تا تذكر بدهم. يكي اينكه گفتم اسلام دين رحم است و بعضي جاها بايد خشونت داشته باشيم اما خشونت ها مقدار دارد. زماني بين دو گروه جنگ شد. گروه(الف) يك نفر از گروه(ب) را كشت. گروه(ب) دو نفر از گروه(الف) را كشت و همينطور ادامه داشت تا اينكه آيه نازل شد. (فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ) (اسراء /33). درست است بايد قصاص كرد، اما يكي به يكي. اميرالمؤمنين وصيت كرد ابن ملجم يك ضربت زد شما هم يك ضربه به او بزنيد. انتقاد از بچه تجديد شده اشكالي ندارد. همين مقدار كه مادرش بگويد: چرا تجديد شدي؟ كافي است. اما بگويد: تو كه تجديد شدي بلند شو و ظرفها را بشور. تو كه تجديد شدي بلند شو و برو در را باز كن. حديث داريم كه اگر پشت سر هم نيش بزنيد اين بچه لجباز ميشود. اگر بچه خطايي را هم انجام داد يك بار بگوييد. خشونت مقدار دارد. اما بيش از اندازه باشد خوب نيست. حديث داريم با بچه قهر بكنيد، اما بچه را نزنيد. حديث داريم كه اميرالمؤمنين به بچهها گفت سلام ما را به معلمتان برسانيد. اگر خواست تنبيه بدني كند سه تا ضربه بيشتر نزند. آن هم سه تا ضربهاي كه جايش سرخ و سياه نشود. در حدي كه بچه بفهمد معلم از او ناراحت شده است. حديث داريم كه اگر هم خواستيد تنبيه كنيد مثلاً يك زني يا مردي كه فاسد است ميخواهيد شلاق بزنيد، اگر زمستان است بگذاريد هوا داغ بشود. اگر تابستان است صبر كن هوا خنك بشود. گاهي وقتها زمستان بود و دستهايمان يخ كرده بود، حالا معلم هم ميآمد و كتك ميزد. در فقه هم آمده كه قاضي وقتي گرسنه است، قضاوت نكند. چون ممكن است گرسنگي و تشنگي در قضاوتش تأثير بگذارد. خشونت لازم است اما حد دارد. يك حديث داريم شلاق را داده بودند به قنبر گفتند: بزن! اين عوض چند تا سه تا اضافه زد. حضرت شلاق را گرفت و قنبر را خواباند و سه ضربه اضافه را به خودش زد. آخر گاهي وقتها جلوي بچه حزب اللهي را كه ميگيرند، قهر ميكند و استعفا ميدهد. مي گويد: آقا ما اين همه در مملكت خدمت كرديم، شبها تا صبح پست دادهايم، حالا يك جا هم دسته گل آب دادهايم. كارهايي كه انجام دادهاي خدا اجرش را بدهد، اينجا كه دست گل آب دادي را هم بايد جريمهاش را بپردازي، اين طور نيست كه حالا شما حزب اللهي هستي، بتواني عوض پنجاه ضربه، پنجاه و يك ضربه شلاق بزني. من يك زماني ديدم يك مجرمي را كه ميخواستند شلاق بزنند، آوردند جلوي دكان پدرش. شلاق را كه زدند پدر هم خجالت كشيد و مغازه را بست و رفت خانه نشست. كجاي دين ما ميگويد كه اينگونه عمل كنيد كه آبروي پدر هم برود؟ اگر من مجرم شدم پدر من چه گناهي كرده؟ ما گاهي وقتها در اجراي حكم خدا گناهان متعدد ميكنيم. ما اگر حتي نيش بزنيم خلاف است. حديث داريم، اگر مجرم ميبريد شلاق بزنيد در راه به او نيش نزنيد. خلاصه اينكه در اسلام خشونت داريم، اما خشونت قانون دارد. برادرها مواظب باشيد وقتي ميرويد عبادت كنيد، در راه عبادت جنايت نكنيد. يك كسي لجن بر ميداشت به ديوار سفيد مينوشت كه نظافت را رعايت كنيد. گفت خدا ميداند كه اين نصيحت تو، بيشتر كثافت كاري است. نكند كه گناهي را در راه اصلاح جرم انجام دهيد. مواظب باشيم كه اگر ميخواهيم نصيحت بكنيم وسط راه خودمان دچار اشتباه نشويم. نماز جمعه فراموش نشود. خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1401