responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1417
بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ
 الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

چون بحث در محرم پخش می‌شود، عزیزانی که بیننده هستند یک سلامی با من به شهدای کربلا داشته باشیم.
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل والنهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتک السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
امام حسین فرمود می‌روم کربلا برای اقامه امر به معروف و نهی از منکر، و چون هفته اول محرم هم به نام هفته امر به معروف و نهی از منکر گذاشته شده، من یک مقداری راجع به خطر سکوت می‌خواهم صحبت کنم. اگر امام حسین(ع) ساکت می‌شد کمااینکه الان، اصلا دلیل پیدا شدن کربلا سکوت بعضی بود. اگر بعضی ساکت نمی‌شدند کربلا پیش نمی‌آمد. یک چیزی از امام صادق برایتان بگویم، عنایت داشته باشید.
یکی از شیعیان و یاران امام صادق در دربار منصور دوانقی بنی عباس پستی داشت، وضع خوبی داشت، پولهای خوبی، سرمایه خوبی جمع کرده بود. یک دلالی گفت تو شیعه هستی، در دربار طاغوت چه می‌کنی؟ می‌خواهی تو را ببرم خدمت امام صادق؟ گفت حرفی نیست، وقت گرفت آمد امام صادق فرمود اگر امثال شما دور منصور دوانقی را نمی‌گرفتید اینها ما اهل بیت را خانه نشین نمی‌کردند. سکوت بعضی امام صادق را خانه نشین کرد. چه سکوت‌های خطرناکی. من امشب بحث سکوت می‌خواهم بکنم. آنجایی که آدم باید داد بزند خجالت بکشد و ساکت شود. پس موضوع بحث ما به مناسبت محرم، خطر سکوت.
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»، موضوع: خطر سکوت، سکوتِ نابجا.

1- امر به معروف، سنّ و سال ندارد

اول که همه باید حرف بزنند، بعد یک وقت‌هایی یک بچه حرف می‌زند، می‌گویند بچه که حرف نمی‌زند. قرآن می‌گوید بچه باید حرف بزند. قرآن بخوانم، درسهایی از قرآن یادمان نرود. «یَا بُنَیَّ» لقمان به پسرش می‌گوید، این آیه قرآن است « أَقِمْ الصَّلَاةَ» بعد می‌فرماید: (;وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ) (لقمان/17) به پدرها می‌گوید نماز بخوان، (;یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَاةَ) (المائدة/55) اما بچه که پول ندارد که زکات دهد، می‌گوید تو بچه‌ای؟ نماز بخوان، امر به معروف کن (;وَانْهَ عَنْ الْمُنكَرِ) (لقمان/17) پس بچه‌ها هم باید داد بزنند. نباید بگویند چون این کوچکیم، حرف نزنند. بچه هم اگر فهمید این کار غلط است، باید بگوید این کار غلط است، خلاص. اوه، این به من می‌گوید. مگر معروف کیلویی است، مگر؟ ؟ ؟ متری است؟ حق را بگویید، زن و مرد هم ندارد. قرآن می‌فرماید: (;وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ) (التوبة/71) بعد می‌گوید: «یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ» هم می‌گوید مؤمنون، مؤمنون یعنی مردان با ایمان « وَالْمُؤْمِنَاتُ» زنان با ایمان، بعد می‌گوید: «یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ» پس این که. . . دو تا حرف تا حالا زدم در این یکی دو دقیقه. داد زدن هم کار زن است، هم کارِ بچه. کسی حق ندارد بگوید زن حرف نمی‌زند یا بچه حرف نمی‌زند. همه باید حرف بزنند، حرف حق را باید بزنند، منتهی خوب،

2- رعایت ادب در امر به معروف

گفتن‌ها باید شیوه با ادب باشد. ابراهیم به بابایش که حرف می‌زد همه‌اش می‌گوید: «یَا أَبَتِ». چهار تا «یَا أَبَتِ» پشت هم است. «یَا أَبَتِ» بابا جون، بابا جون، «یَا أَبَتِ»، «یَا أَبَتِ»، «یَا أَبَتِ»، «یَا أَبَتِ» همه‌اش می‌گوید بابا جون، باباجون، یعنی شیوه گفتن. آنوقت پدر هم نباید بگوید، پدر هم باید قشنگ حرف بزند. در قرآن «یَا أَبَتِ» داریم پسر به پدر، پسر به پدر، به عمو می‌گوید «یَا أَبَتِ»، بزرگ به کوچک می‌گوید (;یَا بُنَیَّ) (لقمان/17) پسر عزیزم، «یَا أَبَتِ»، «یَا بُنَیَّ» یعنی هم بزرگ‌ها به کوچک‌ها مؤدب حرف بزنند، هم کوچک‌ها به بزرگ‌ها. نباید بگوید من که بزرگم پس اسم این را سبک بشمارم. امر به معروف هم کار بچه هاست هم کارِ زنهاست، با ادب از طرف بزرگ‌ها ادب، از طرف کوچک‌ها هم ادب. این یک نکته.

3- سکوت در برابر گناه، زمینه ترویج گناه

خوب، و اما سکوت. درباره سکوت خطراتش را بگویم. سکوت، آثار سکوت. آدم وقتی ساکت شد گناه کم کم عادی می‌ شود، گناه عادی می‌شود. بعد وقتی گناه عادی شد، کم کم انسان به گناه راضی می‌شود. بعد وقتی کم کم راضی به گناه شد، کم کم حامی می‌شود، حمایت می‌کند از گنهکار، بعد که حمایت کرد، خودش هم گنهکار می‌شود، مجری می‌شود، خودش هم گناه انجام می‌دهد. بعد دیگران را هم دعوت می‌کند(داعی) می‌شود، دعوت می‌کند دیگران را. بعد بانی می‌شود، اصلا پول خرج می‌کند برای جلسه گناه، بعد قاسی می‌شود، قساوت قلب که اگر امام حسین را هم پهلویش کشتند می‌گوید طوری نیست. چطور آدم جرأت می‌کند امام حسین را بکشد. مثل اینکه اول آدم زنگ دوچرخه می‌دزدد، کم کم دوچرخه می‌دزدد، کم کم موتور می‌دزدد، بعد ماشین می‌دزدد، بعد کشتی آهن را در دریا می‌دزدد، بعد کل نفت را می‌دزدد. یعنی از تخم مرغ دزدی شروع می‌شود و لذا گفته‌اند: (اتقوا الکذب) حدیث داریم(اتقوا) یعنی پروا کنید، بترسید، (اتقوا الکذب) بترسید از دروغ، (جده) دروغ‌های جدی، بعد می‌گوید(وهزله) دروغ‌های شوخی هم، شوخی هم دروغ نگویید. چون شوخی شوخی بگویید، جدی می‌شود. از شوخی سر به جدی در می‌آورد. اگر ساعت اول بگویند آقا شما دزد هستی، (استغفرالله) زبانت را دندان بگیر، من امام حسین را بکشم؟ من بروم کربلا؟ اول که نمی‌گویند.

4- خطر شکسته شدن حرمت گناه

منتهی انسان وقتی لقمه حرام به دهانش مزه کرد، یک ذره یک ذره، کار به جایی می‌رسد که. . . اول دعای کمیل می‌گوید(اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتک العصم) یعنی پناه می‌برم، خدایا بیامرز گناهی را که پرده پاره می‌شود. چون انسان گناه اول برایش مهم است، دیگر گناه‌های بعد برایش عادی می‌شود. سیگار اول را آدم سرفه می‌کند، بعد آدم سیگاری که شد، اصلا از سیگار لذت هم می‌برد، آن سیگار اول مهم است. قاضی می‌گفت یک منافق تروریست را دیدم هیجده نفر را در زمان‌های اول انقلاب ترور؟ ؟ ؟ در مغازه و خیابان، گفتم تو می‌کشتی طوری‌ات نمی‌شد؟ گفت اولی را که زدم افتاد طوری‌ام شد، نفرات بعد دیگر عادی شد. پس ببینید اگر ساکت شویم گناه عادی می‌شود بعد آدم راضی می‌شود، بعد آدم حمایت می‌کند حامی می‌شود، بعد خودش هم مجری گناه می‌شود، بعد دیگران را هم به گناه دعوت می‌کند، غیر از اینکه دعوت هم می‌کند سرمایه گذاری هم می‌کند، بانی می‌شود، بعد هم قلبش قاسی می‌شود. قساوت قلب آنوقت چه کارهایی که نمی‌کند. سکوت؛ این که گفتم برویم سراغ امیرالمؤمنین.
امیرالمؤمنین علیه السلام می‌گوید شیطان چگونه وارد می‌شود؟ اول می‌گوید(فباض)، (باضَ) یعنی بیضه می‌گذارد، یعنی تخم گذاری می‌کند در آدم، شیطان اول دانه می‌پاشد، تخم گذاری می‌کند، (باضَ) تخم گذاری می‌کند. بعد می‌گوید: (فَرَّخَ) جوجه می‌دهد، جوجه هایش که بزرگ شد، امیرالمؤمنین در خطبه هفت می‌گوید(دبَّ) راه می‌افتد، (دَبَّ) وقتی راه افتاد(درج) درجه درجه جلو می‌رود، بعد(فنظر باعینهم) شیطان نگاه می‌کند با چشم اینها، (نظر باعینهم) یعنی شیطان می‌آید، اصلاً نگاه‌ها شیطانی می‌شود. بعد می‌فرماید(نَطق) نطق می‌کند، (بالسنتهم)، (رکب بهم الذلل) یعنی دانه پاشی، جوجه، راه افتادن، درجه درجه رشد، بعد کم کم سرتاپا می‌شود او، یک مرتبه کربلا پیدا نمی‌شود. مثلا شما می‌گویند، حالا بنده که طلبه عادی هستم، یک طلبه عادی محسن قرائتی، خواسته باشید من را بکشید در ایران مگر می‌شود آقا قرائتی را بکشید، اه، نمی‌شود، اول باید یک سم پاشی بکنند، برد، خورد، دوم باید یک چهارتا چیزی برای من درست کنند، سوم آنقدر یک ذره یک ذره باید زمینه را آماده کنند که کشتن بنده که طلبه هستم برای شما عادی شود، حالا من عادی هستم، امام حسین اصلا گفت که ما بزرگ هایمان پهلوی امام حسین، یک چراغ قوه هستند پهلوی خورشید، قیاس غلط است، اما می‌خواهم بگویم دانه دانه، تمام معتادین از سیگار معتاد شدند. سیگاری داریم که تریاکی نشده باشد، اما تریاکی نداریم که در ورودی‌اش سیگار نباشد، سیگار را کم نگیرید. گناه کوچکش بزرگ می‌شود، زنگ دوچرخه‌اش، کشتی می‌شود، شوخی‌اش، دروغ شوخی‌اش، جدی می‌شود.

5- بی تفاوتی در برابر جامعه، عامل سکوت در برابر ظالم

چرا عده‌ای ساکتند؟ آثار سکوت را گفتیم، دلیل سکوت. دلائل، دلائل سکوت. من چند تا اینجا نوشته‌ام. حالا تخته سیاه جا نیست بنویسم، همینطور می‌گویم. چرا بعضی ساکتند؟ 1- می‌گویند به ما که ضرری نمی‌زند، هر کاری می‌ خواهد بکند بکند، این فکر می‌کند که حالا این خانه ما را که نمی‌سازد، سر هم بندی می‌کند برای مردم می‌سازد، ما اگر خانه خودمان را ساخت حواسمان را جمع می‌کنیم. این بی تفاوتی نسبت به. . . به ما ضرری ندارد. بعضی‌ها می‌گویند به ما ضرری نمی‌زند پس حرف نزنیم. اشتباه می‌کنیم. نمی‌شود کسی، شما بگوئید من سیگار می‌کشم، من سیگار می‌کشم نگو حالا به ما چه. . . بابا اگر هوای مسجد دودی شد یک مقدار از این دود در حلق شما هم می‌رود. نمی‌شود گفت آقا من در کشتی نشستم، کشتی خودم را سوراخ می‌کنم، بگو پس کشتی ما را که سوراخ نمی‌کند، اگر آب وارد شد با هم غرق می‌شویم. قرآن بخوانم، می‌فرماید: بترسید از گناهانی که فقط مجرمین را نمی‌سوزاند، خوبها را هم، آب که در کشتی آمد خشک و‌تر با هم می‌سوزند، این حرف غلط است به ما ضرری نمی‌زند. آقا پشت موتور نشسته خانمش هم پشت موتور است، ممکن است چادر خانم برود لای پره‌های موتور، خانم سرنگون شود، حالا خواهر ما که نیست، بابا یک آدم هست. فامیل تو نیست، تو انسان نیستی؟ چه فرقی می‌کند؟ قرآن بخوانم، شعر بخوانم یا قرآن؟ بنی آدم اعضای یکدیگرند. قرآن بخوانم؟ (;بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ) (آل عمران/195)، «بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ» یعنی من از توام، تو از از من. ولذا همه شهردار هستیم. اگر دیدیم یک کسی سطل زباله می‌ریزد در جوب، همه شهردار باید شویم. اگر دیدیم دوبله پارک می‌کند همه باید پلیس شویم. اگر دیدیم یک کسی یک کار بی ادبی می‌کند، همه امور تربیتی باشیم. اگر دیدیم یک کسی وضو‌اش غلط است همه باید آخوند شویم. اگر دیدیم یک کسی گران فروش است همه باید نمی‌دانم جزء همه. . . «بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ» یعنی همه از همدیگر هستیم. چه فرقی می‌کند؟ اگر از او گران بفروشد او هم خرجش بالا می‌رود از من گران می‌گیرد. اینها همه بند است به هم. چیزها را ساده نگیریم.
شما الان با دندانت بادام می‌شکنی، این فشاری که به دندانت می‌آید ترک برمی دارد ده سال، بیست سال، سی سال دیگر سیاه و کرم خوردگی می‌روید می‌تراشید، با آن موادی که می‌خواهید پر کنید ممکن است آن مواد شما را به آمریکا محتاج کند. یعنی امروز بادام می‌شکنی، بیست و پنج سال دیگر به آمریکا ممکن است محتاج شوی. یک خورده کارها را ریشه‌اش را حساب کنید تا کجا قصه پیش می‌رود. بعضی ساکت هستند.
6- سکوت در برابر گناه به بهانه آزادی مردم
2- می‌گویند مردم آزاد هستند. اصلا معنای آزادی چی است؟ هیچ کشوری آزادی مطلق ندارد. شما در هر کشوری بخواهی به رئیس جمهورش جسارت کنی می‌گیرند. آزادی به شرطی که، ما خط قرمز هم داریم. اینجا شما آزادی. شما آزادی می‌توانی الان نماز نخوانی، بعد نماز بخوانی، اما اگر گفتی(الله اکبر)، (;مَالِكِ یَوْمِ الدِّینِ) (الحمد/4) آقا آزادی است، خوب غلط کردی آزادی است، شما می‌توانستی الان سرِ نماز نروی، اما وقتی گفتی «مَالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» حق نداری نماز را بشکنی. می‌توانی پای منبر من نیایی، اما اگر بیائی پای منبر بگویی آقا آزادی است هی همچین کنی، اه، چرا جلسه را به هم می‌زنی؟
آزادی معنایش چی است؟ مردم آزادند یعنی به گناه؟ گاهی خجالت می‌کشد. خجالت هم بد چیزی است. حدیث داریم خجالت دو تا است، خجالت گاهی از عقل است، گاهی از احمقی. (الحیاء حیئان، حیاء علق و حیاء حمق)، (حمق) یعنی احمق. اگر می‌خواهی فحش دهی خجالت می‌کشی این از عقل است، اگر می‌خواهی حرف حق بزنی خجالت می‌کشی این از احمقی است. چرا؟ من یک جایی رفتم گفتم آقا یکی بلند شود اذان بگوید، جمعیت زیاد. او گفت تو بگو، او گفت تو بگو، آخرش هم خجالت کشید. گفتم چرا خجالت کشیدی؟ بابا(الله اکبر). دیدم نمی‌توانند اذان بگویند، انگار قفل شده حلقوم‌ها. آخر گفتم پس من یک جمله یک جمله می‌گویم همه با هم بگوییم. (الله اکبر)، گفتم خیلی خوب، نصفه مسجد، نصفه جلو، (اشهد ان لا اله الا الله) گفتند، گفتم این سه تا صف، (اشهد أن محمداً رسول الله) گفتند، (اللهم صل علی محمد و آل محمد) بعد گفتم که شما پنج تا(حی علی الصلوه) گفتند، شما سه تا(حی علی خیر العمل) گفتند، شما(قد قامت الصلوه) گفتند، گفتم تو یکی بگو(الله اکبر) گفت، گفتم دیدی گفتم شد. یعنی اول می‌ترسید بگوید اما همینطور از جمع آوردم روی فرد، درجه به درجه، شد. ما نباید خجالت بکشیم، آقا بنده نماز نخواندم، با اجازه می‌روم، تمام شد، خجالت ندارد. گاهی امر به معروف و نهی از منکر خجالت می‌کشند. گاهی می‌ترسند، می‌گویند نانم قطع می‌شود. یک چیزی برایتان بگویم. بهلول که چند روز پیش از دنیا رفت، حدود صد سال زنده بود، ایشان پنجاه سال، شصت سال پیش از این تقریباً علیه رضاشاه و علیه بی حجابی یک سخنرانی کرد، بسیار، چون رضاشاه بی حجابی را اجباری کرد، بسیاری از علمای ما و غیر علمای ما برای حفظ دینشان از ایران رفتند نجف، همه آنهایی که از ترس رضاشاه رفتند این طرف و آن طرف همه‌شان مردند، این بهلول زنده ماند. امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می‌فرماید: امر به معروف و نهی از منکر رزق کسی را قطع نمی‌کند، مرگ کسی را نزدیک نمی‌کند. بعضی‌ها می‌گویند نانم قطع می‌شود، بگذار این مشتری می‌رود کس دیگر می‌آید. اینکه من حالا نهی از منکر کنم مشتری‌ام کم می‌شود، مگر رازق شما این است؟ (;نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ) (الأنعام/151)، «نَحْنُ نَرْزُقُ» خداوند می‌گوید ما رزق می‌دهیم.

7- سکوت به بهانه تنها بودن

بعضی‌ها ساکتند می‌گویند با یک گل بهار نمی‌شود، چرا با یک گل بهار می‌شود. امام صادق یکی بود، یک حوزه علمیه راه انداخت، چهار هزار تا شاگرد داشت. ابراهیم یکی بود، امام خمینی می‌فرمود: دکتر بهشتی یک امت بود. ابوطالب یکی بود حمایت کرد از پیغمبر، پدر علی ابن ابیطالب. جعفر طیار یکی بود سخنرانی کرد، ما در تاریخ همیشه با یک گل بهار می‌شده. امام خمینی در کشور ما یکی بود، صد تا امام خمینی نداشتیم. یکی بود. امام حسین یکی بود رفت زیر سم اسب، بله تمام تاریخ ما نشان می‌دهد این ضرب المثل غلط است. ما خیلی مثل‌های غلط داریم در فکرمان. با یک گل بهار نمی‌شود، این غلط است، بسیاری از کارهای مهم تاریخ با یک گل بوده. این هم یکی. مثل اینکه می‌گویند: نرود میخ آهنین در سنگ. این هم از آن شعرهای غلط است، تمام سنگ‌های حوض، تراش، تمام سنگ‌های تراش با میخ آهنی تراشیدند. پس به عدد هر سنگ تراشی پیداست: برود میخ آهنین بر سنگ. کی گفت نرود؟ شعرهای غلط است، با یک گل بهار نمی‌شود غلط است، نرود میخ آهنین بر سنگ غلط است، حالا یک بار من شعرهای شعرای درجه یک که غلط گفته‌اند انشاءالله یک بار در تلویزیون خواهم گفت که چه شعرای درجه یکی، عبادت به جز خدمت خلق نیست، این هم غلط است، عبادت خدمت خلق هست، چیز دیگر هم هست. می‌گوییم عبادت به جز خدمت خلق نیست، این حرف غلط است. ما شعرا را تا آنجایی قبول داریم که حرفشان. . . . امام صادق(ع) فرمود اگر چیزی از ما شنیدید با قرآن متر کنید، اگر طبق قرآن بود بپذیرید، طبق قرآن نبود حرف امام صادق را هم بزن به دیوار، شاعر که دیگر جای خودش را دارد. حتی حدیث‌های امام‌ها اگر خلاف بود به دیوار می‌زنیم.

8- سکوت به بهانه خواست و مشیت الهی

بله، بعضی وقتها می‌گویند خدا خواسته، خدا خواسته گناه بکنیم، لابد خدا خواسته این کار شود. خدا خواسته یعنی چه؟ خدا خواسته که منکر شود؟ او آزاد است، تو هم آزادی، تو باید جلوی او را بگیری. (;لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ) (البقرة/251) اصلا خدا خواسته که شما بلند شوی جلوی او را بگیری. یک بار گفتم گوش نداد، چوب سفت است، ده بار تبر می‌زنند تا بشکند، قند را ده بار می‌زنند تا بشکند. یک بار گفتی گوش نداد تکرار کن. کار از این کارها گذشته، نخیر، کار از این کارها نگذشته. گاهی یک برگ زرد در حوض کشتی پنجاه مورچه می‌شود. گاهی یک کلمه، زنِ فرعون یک «لَا تَقْتُلُوا» گفت، گفت نکشید بچه‌ای که از آب گرفتید. فرعون را منصرف کرد از کشتن، بعد این موسی یک امت بنی اسرائیل را نجات داد. برادر یوسف یک نهی از منکر گفت، گفت بابا برادر یوسف را نکشید، (;لَا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِی غَیَابَةِ الْجُبِّ) (یوسف/10) نکشید، یک نکشید برادر یوسف گفت، یک نکشید زنِ فرعون. دو تا «لَا تَقْتُلُوا» در قرآن است، یکی از زن، یکی از مرد، دو تا، دو تا نهی از منکر، دو پیغمبر را نجات داد، یوسف مردم را از قحطی نجات داد، موسی هم مردم را از فرعون نجات داد. یعنی گاهی یک کلمه یک امتی را نجات می‌دهد.
امام حسین رفت کربلا برای امر به معروف، سکوت را شکست. در مقابل آن ابرقدرت جنایتکار باید امام حسین قطعه قطعه می‌شد تا مردم بفهمند. در زیارت اربعین داریم حسین جان خونت ریخته شد اما مردم چشمهایشان باز شد، دلهای مرده‌شان بیدار شد، وجدان هایشان بیدار شد. قیام امام حسین برای بیدار کردن امت اسلامی است، (السلام علیک یا ابا عبدالله) از برادر عزیزمان آقای فراهانی چند دقیقه‌ای استفاده کنیم.
(روضه)
از همه برادران عزادار تقاضا می‌کنم یک، ارزش عزاداری و مداحی و سوگواری را با بعضی اشعار سبک و با بعضی آهنگ‌های ناروا، این دامن عزاداری رنگین نشود، بگذارید عزاداری همانطور عزاداری‌های، شعرهای پرمحتوا، و آهنگ‌های در‌شان کربلا باشد یک. دوم همینطور که چند سالی است ظهر تاسوعا و عاشورا شما تهاجمی دینی به دنیا صادر کردید، چند سالی در ایران تاسوعا و عاشورا نماز خواندند، این نماز تاسوعا، عاشورا در خیابان شما منتقل شد به پاکستان و افغانستان و بعضی کشورهای دیگر و پارسال منتقل شد به نیویورک. شیعیان نیویورک هم وسط خیابان، عاشورا، نماز خواندند. این نماز را رونق دهید. رؤسای هیأت از اول برنامه را جوری داشته باشند، روحانیون منطقه هم با هیأتهای عزیز حرکت کنند هرجا شد حالا یا زمین، یا موکت، یا گونی، یا برزنت، یک چیزی بیندازند و به هر حال این نماز را، چون امام حسین می‌توانست نمازش را در خیمه بخواند، مخصوصاً آمد روبروی جمعیت خواند، این نماز علنی در خیابان مثل سیلی است که ته سیگارها را می‌برد. این نماز ظهر عاشورا را عنایت داشته باشید، اشعار، محتوا و آهنگش در‌شان امام حسین باشد.
خدایا هرکس در تاریخ عزاداری کرده است الان نیست، الساعه همه را با امام حسین محشور بفرما(الهی آمین) به ما و نسل ما تا آخر تاریخ، معرفت امام، ولایت امام، اطاعت از امام را روز به روز بیشتر بفرما(الهی آمین) مشکلات عراق و کربلا را حل و همه ما را زائر مخلص امام حسین قرار بده
والسلام علیکم و رحمة الله
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1417
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست