responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 142


1- تدبیر در معیشت زندگی
2- جهت‌دهی به مصرف در مسیر بندگی
3- دوری از افراط و تفریط در مصرف
4- میانه‌روی در زندگی، عامل توسعه و پیشرفت
5- تعمیر اسباب زندگی، نه تعویض و تغییر
6- اولویت‌بندی در هزینه‌های زندگی
7- مشارکت در کارهای دینی و معنوی

موضوع: اسراف در مصرف
تاريخ پخش: 04/11/97

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمه
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

خداوند لطف کرد و بر ما منت گذاشت یک دور تفسیر نوشتیم که 21 سال پیش برنده کتاب سال جمهوری اسلامی شد. آن تفسیر 22 جزء به سی زبان دنیا ترجمه شده است. برای رادیو برون مرزی، بعد آمدیم برای رشته‌های مختلف دانشگاهی آیاتی را انتخاب کردیم. مثلاً حقوق در قرآن، 2600 نکته حقوقی از قرآن کشف کردیم و چاپ کردیم، اساتید حقوق دیدند و الآن کتاب درسی شده است. چکیده‌اش البته، دویست صفحه‌اش. چون خودش ششصد، هفتصد صفحه است. الآن مشغول مسائل اقتصادی قرآن هستیم. در تولید اسلام چه گفته است؟ در مصرف چه گفته است. در این جلسه می‌خواهم مصرف را بگویم. اسلام در مورد مصرف چه گفته است؟
چون ما خیلی نعمت داریم و هدر می‌دهیم چه نفت و گاز گرفته و چه قلم و دفتر گرفته، چه آجر و مصالح ساختمان گرفته، دارو و درمان گرفته، ما کشور پر مصرفی هستیم. خیلی مصرف بیهوده زیاد داریم. مصرف خوب برکاتی دارد، 1- برکات مصرف خوب، خوب است گاهی وقت‌ها یک چیزهایی بنر شود و در مدرسه‌ها زده شود و در جامعه گفته شود. مصرف خوب، راه خوب برای خودسازی و مهار کردن تمایلات، حرص ما باعث شده مصرف ما زیاد شود. طمع و تجمل گرایی!

1- تدبیر در معیشت زندگی

در اسلام وقتی می‌خواهد بگوید: مصرف را کم کن تعبیراتش این است. قناعت، قناعت یعنی مصرفت را کنترل کن. تقدیر المعیشه، یعنی برای زندگی‌ات برنامه‌ریزی کن. اسراف حرام است یعنی چه؟ یعنی مصرفت را کنترل کن. تبذیر حرام است، مصرفت را کنترل کن. مترفین، اتراف، یعنی ولخرج، مصرفت را کنترل کن. اقتصاد و کنترل مصرف نشانه عقل است. «العقل انک تقتصد فلا تسرف» اگر می‌خواهید ببینید چه کسی عاقل است و چه کسی عاقل نیست ببینید که پول‌هایش را کجا خرج می‌کند.
امام کاظم برای مصرف شرایطی دارد. موضوع بحث ما: اسراف، شرایط مصرف، امام کاظم(ع) فرمود: [پای تخته می‌نویسند] «لا يَثْلِمُ‌ الْمُرُوَّةَ» (تحف‌العقول، ص 409) یعنی مصرفت طوری باشد که بی مروتی نباشد، این رقمی که تو ماشین را می‌بری در آب گل، با این سرعت آبش به مردم می‌ریزد. این بی مروتی است. سیگار می‌کشی، دودش در حلق این آقا می‌رود و این بی انصافی است. در مصرف مروت داشته باش. 2- «وَ مَا لا سَرَفَ فِيهِ» اسراف نکن، می‌فرماید: «وَ اسْتَعِينُوا بِذَلِكَ عَلَي أُمُورِ الدِّين»‌ (تحف‌العقول، ص 409) « اسْتَعِينُوا» مصرفت طوری باشد که استعانت، کمک بگیرید از مصرف برای چه؟«وَ اسْتَعِينُوا بِذَلِكَ عَلَي أُمُورِ الدِّين» یعنی طوری مصرف کن که دینت تقویت شود. مگر نمی‌خواهی برای دخترت گوشواره بخری، بگو: اگر نمازت درست شد. مگر نمی‌خواهی سرگرد را سرهنگ کنی؟ بگو: در نماز جمعه درجه‌ات می‌دهیم. مگر نمی‌خواهی این شاگرد اول را تشویق کنی؟ شاگرد اول را مسجد ببر به دست پیشنماز تشویق شود که این ضمن اینکه یک خودنویس می‌گیرد با… مشکل ما این است که از هم جدا شده، نخ جدا و سوزن جداست و لذا چیزی نمی‌دوزد. جدا شده است. کمیته امداد کمک می‌کند، لذا خانواده‌ای که تحت پوشش است یک کمکی می‌گیرد اما هیچ احساس نمی‌کند حالا که کمک گرفت، مسجد هم بیاید. عید می‌شود بعضی از خیرین و مؤسسات یک کمک‌هایی می‌کنند. ولی کار به دین ندارند. البته دین هم کمک نشود طوری نیست. نباید آدم گرسنه باشد. یعنی کافر هم نباید کافر هم گرسنه باشد. شکم‌ها باید سیر شود. منتهی می‌گویم… تو که می‌خواهی سیر… مثل اینکه می‌گویم: تو که صورتت را می‌شویی. نمی‌شود انسان صورتش را نشوید. منتهی می‌گویم: حالا که صورتت را می‌شویی قصد وضو کن. حالا که صدقه می‌دهی چرا برای سلامتی خودت؟ بگو برای سلامتی همه مردم. یعنی لااقل فکر و نیتت را بالا ببر. ما باید به فکر باشیم ولو نشود. بعضی دعاها حضرت عباسی مستجاب نمی‌شود. به خدا مستجاب نمی‌شود. والله مستجاب نمی‌شود. تا حالا که نشده است مثل این دعا «اللهم اشف کل مریض» تا حالا شده همه مریض‌ها شفا پیدا کنند؟ ما همیشه مریض داشتیم. «اللهم رد کل غریب» تا حالا شده غریبی نباشد؟ در جاده‌ها غریب پیدا می‌شود. در شهرها… «اللهم اغن کل فقیر» می‌شود روی کره زمین فقیر نداشته باشیم؟ این دعا مستجاب نمی‌شود. پس دعایی که مستجاب نمی‌شود را چرا می‌گویند: بخوان؟ می‌خواهد بگوید فکرت او باشد، شد شد، نشد نشد. تو نیتت این باشد.

2- جهت‌دهی به مصرف در مسیر بندگی

من درس می‌خوانم برای اینکه به جامعه خدمت کنم. حالا اگر استخدام هم نشدی نگویی عمرم تلف شد. بالاخره نیتت خوب بوده است. می‌گوید: اگر خرج می‌کنی، برای خانم چادر می‌خری، تولد حضرت زهرا بخر. شما که مشهد رفتی بگو این را سوغاتی آوردم. اسم سوغاتی، اسم تولد حضرت زهرا، اسم اینکه نمازت درست شد. اسم مسجد، اگر این خدماتی که می‌شود از طریق مساجد باشد، بچه‌ها احساس می‌کنند برویم مسجد پیشنماز یک هدیه‌ای به ما داد، کفشی، کیفی به ما هدیه داد. علاقه این به مسجد هم زیاد می‌شود. اما اگر در خانه‌اش را زدی، کیف و کفش و عدس و لپه دادی، شکمش سیر می‌شود اما احساس نمی‌کند که رابطه‌ای با او داشته باشد. حدیث است، امام کاظم فرمود: طوری خرج کنید که دین شما تقویت شود. «وَ اسْتَعِينُوا بِذَلِكَ عَلَي أُمُورِ الدِّين»
حدیث دیگر داریم، می‌فرماید: «فی غیر مخیله» خیل، یعنی تکبر. یعنی اگر خرج می‌کنی روی تکبر نباشد. بعضی وقت‌ها ما مثلاً فکر می‌کنیم اگر همه میوه را بخوریم در شأن ما نیست. ما چون پرستیژمان بالاست، نیمه خور می‌کنیم. یا غذا را مثلاً … یک دانه برنج نباید مصرف شود. ما باید مواظب خرجمان باشیم. هر جا می‌رویم اسراف الا، یک الا بگویم یکوقت کسی نگوید مثلاً… در هتل‌ها، عروسی‌ها، در روضه‌ها، نذرها، خیلی اسراف می‌شود. می‌دانید اسراف گناه کبیره است؟ (أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ) (انبیاء /9) آیه قرآن است. گناه کبیره این است که خدا وعده عذاب داده است. امام رضا دید یک سیبی را نیمه خور دور انداختند. خادمش این کار را کرد. امام رضا فرمود: خادم چرا دور انداختی؟ گفت: آقا سیر شدم. گفت: سیر شدی، یک تکه از سیب را برش می‌زدی و نصف می‌خوردی. ما بد عمل می‌کنیم.
دیروز مسیحی‌ها، دانشجوهای مسیحی جلسه داشتند به مناسبت تولد حضرت عیسی(ع)، پانصد ششصد تا دانشجوی مسیحی در دانشگاه داریم. اینها جشنی گرفتند و ما رفتیم برایشان صحبت کردیم. گفتم: این برای شما خوب است اما چرا نباید مسلمان اینطور باشد که بگویند: آقای قرائتی اگر ماشین شما خراب شد به ارمنی‌ها بده. آنها هم خوب درست می‌کنند. یعنی به ما بگویند: اگر ارمنی مکانیک بود ماشین را درست می‌کند اما اگر بچه مسلمان بود سر هم بندی می‌کند. آنوقت پیغمبر ما از این مسلمان خجالت نمی‌کشد؟ حدیث داریم کاری نکنید که ننگ ما باشید، «كُونُوا لَنَا زَيْناً» (أمالي صدوق، ص 400) کاری کنید که بگویند: این مسلمان است پس راست می‌گوید. این مسلمان است پس کارش درست است. این مسلمان است، دروغ نمی‌گوید. نگویند: این مسلمان است، نه سر هم بندی می‌کند! اسم اسلام که فایده ندارد.
یک کسی به کسی می‌گفت: دروغ می‌گویی، بگو. فحش هم می‌دهی بده. ربا هم می‌خوری بخور. دزدی هم می‌کنی، بکن. اما مسلمان باش. گفت: پس چه چیزی از آن ماند؟ (خنده حضار) می‌خواهیم جایزه بدهیم. به چه کسی؟ به فوتبالیست‌ها، حالا گل گردنش کنیم چیزی گیرش نمی‌آید. یک قطعه زمین بده مشکل مسکنش حل شود. جهازیه خواهرش را جور کن. فوتبالیست ما هم خانه ندارد و هم خواهرش جهازیه ندارد، هوی… چی چی هوی… خودت گرسنه هستی و خواهرت هم جهازیه ندارد. مشکل را حل کنید. بارها گفتم: مملکت ما دو تا چیز کم دارد. یک صد تا آخوند نیاز دارد مثل نواب صفوی و صد تا کت و شلواری می‌خواهد مثل شهید رجایی، این دو تا را ما نداریم. این قانون اینها هم به جایی نرسید. ما الآن دهها هزار پایان نامه بی خاصیت داریم که در وزارت علوم است. پایان نامه بی خاصیت! چقدر چیزهایی را پژوهش کردند و این پژوهش فایده نداشته است.

3- دوری از افراط و تفریط در مصرف

داریم که اگر پول خرج می‌کنید و مصرف می‌کنید «من غیر مُخیّله» یعنی در دنیای وهم و خیال نباشید. «و لا سرف» اسراف نباشد، فخرفروشی نباشد. گدابازی هم نباشد. دو نفر خدمت امام آمدند، خدمت پیغمبر… دید اینها لباس‌هایشان خیلی پاره و کثیف است. فرمود: وضع مالی شما چطور است؟ گفتند: خوب است. گفت: اگر وضع مالی شما خوب است چرا این لباس‌ها را پوشیده‌اید؟ قرآن یک آیه دارد می‌گوید: (وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ‌) (ضحی /11) خدا به تو نعمت داده، نعمتت را نشان بده. تو که لباس خوب داری چرا لباس کثیف پوشیدی و آمدی؟ خوب…
چه کنیم مصرف درست شود؟ باید عقاید ما درست باشد. یعنی هرکار ما ریشه‌ی درونی دارد. از درون باید باشد. مثلاً اعتقاد داشته باشیم که ما امانت‌دار هستیم. «المال مال الله» مال برای خداست. «جعله ودائع عند خلقه» این اموال امانت است. اگر بدانیم برای ما نیست و امانت است، خیلی راحت و به جا خرج می‌کنیم. کارمند بانک یک روز می‌ایستد، الآن که دیگر با موبایل و اینترنت پولها جا به جا می‌شود. قدیم، یک روز مدیر بانک می‌گفت: شما اینجا بایست مسئول گرفتن باش، مسئول گرفتن پول است. فردا می‌گوید: شما آن قسمت بایست مسئول پرداخت باش. نه آن روزی که پول می‌گیرد بالا و پایین می‌پرد، نه آن روزی که پول می‌دهد سکته می‌کند. چرا؟ می‌گوید: برای من که نیست. کارمند بانک باورش شده پولها برای او نیست. امروز می‌گویند: بگیر و فردا می‌گویند: بده. قرآن هم یک آیه دارد می‌گوید: مثل کارمند بانک باشید. (لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‌ ما فاتَكُمْ) (حدید /23) اگر یک چیزی از دست شما رفت، سکته نکنید. «وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ» دادند هم جفتک نزنید. (خنده حضار) دادند جفتک نزنید و گرفتند سکته نکنید. این آیه قرآن است. حدیث داریم زهد این است. دادند الحمدلله و ندادند، الحمدلله!
خدا رحمت کند یکی از علمایی که جزء خبرگان بود، آمد در تلویزیون، من یادم نمی‌رود. حدود هشتاد نود سال داشت، گفت: به من می‌گویند: بیا جزء خبرگان، من که هیچ حال و رمقی ندارم. ولی هی می‌گویند: وظیفه شرعی‌ تو است چون در منطقه عالم درجه یک شما هستی. عالم انقلابی متدین، خیلی خوب حالا اگر وظیفه شرعی‌ام است، قبول می‌کنم. اگر رأی دادید مجلس می‌رویم و اگر هم رأی ندادید، الحمدلله. به قدری از این آرامش این… مثل امام. امام وقتی دوازده بهمن می‌خواست به ایران بیاید، در هواپیما گفتند: چه احساسی داری؟ فرمود: هیچی! بلند بگویید… هیچی. یعنی رفتیم به سلامتی جمهوری اسلامی را تشکیل دادیم الحمدلله. هواپیما را سرنگون کردند و شهید شدیم باز هم الحمدلله. شهید شویم خدا را شکر، حکومت تشکیل دادیم خدا را شکر. همه لطف است.
یک پیرمردی عید همه دورش را گرفته بودند، رئیس قبیله بود. همه او را بوسیدند. در این وسط یک نامحرم هم او را بوسید. گفتند: حاجی، گفت: بله. گفتند: این نامحرم بود، گفت: اِ… بیا پس بده. (خنده حضار) یعنی چه ببوسد و چه پس بدهد هردو یکی است. حکومت اسلامی تشکیل دادیم الحمدلله، هواپیما سرنگون شد و شهید شدیم، الحمدلله. اینقدر دل آرام، و این خیلی مهم است. نقل شد دکتر بهشتی خدمت امام گفت: آقا مردم به من جسارت می‌کنند. طرفدارهای بنی صدر علناً می‌گویند: بهشتی بهشتی طالقانی را تو کشتی! ما چه کنیم با این شعارها؟ امام فرمود: آقای بهشتی چه صدایی می‌آید؟ گفت گوش دادم پشت دیوار حسینیه می‌گویند: روح منی خمینی، بت شکنی خمینی! تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست. امام فرمود: مردم دنیا پشت این دیوار به من فحش بدهند یا دعا کنند در من اثری ندارد. این خیلی مهم است. گاهی وقت‌ها فکر می‌کنیم با فحش چیزی سقوط می‌کند. یک وقت فیلم مارمولک را نشان دادند. دیدم خیلی موج انداخت، گفتم: ببینم چیست. من هم دیدم و گفتم این چیزی نیست و عیبی ندارد. گفت: بابا این توهین به روحانیت است. گفتم: مارمولک یک حیوان کوچولو است. چه کار به روحانیت دارد. یک نهنگ هم در دریا یک آخوند را خورد، حضرت یونس را آخر پس داد. آخوند خوردنی نیست. (خنده حضار) مارمولک چیزی نیست. آخوند نژادی است که اگر بنا بود آخوند کشته شود و محو شود امام حسین تمام شده بود. چون سر امام حسین را بریدند و گوشت بدنش را زیر سم اسب له کردند. اما خوب بعد از 1400 سال مسافر میلیونی پیاده رو دارد. حق از بین نمی‌رود. بله گرد و خاک می‌گیرد ولی حق از بین نمی‌رود.
ما باور کنیم این عرض کنم به حضور جنابعالی که از خودمان نیست. بدانیم برای خداست راحت می‌دهیم.

4- میانه‌روی در زندگی، عامل توسعه و پیشرفت

چند روایت برای شما بخوانم. «الاسراف یفن الکثیر» ولخرجی پول زیاد را هم به باد می‌دهد. «والاقتصاد یمن الکثیر» ولی میانه‌روی… یک کسی کارخانه‌های متعددی داشت و از سرمایه‌دارهای درجه یک بود. از یک استانی به تهران آمده بود، نزد من در ستاد نماز آمد. از بیرون برایش غذا آوردند و خودمان هم نشستیم خوردیم. در بشقابش دو سه قاشق زیاد آمد. گفت: آقای قرائتی اینجا در ستاد نماز پلاستیک ندارید؟ نایلون؟ گفتیم: چرا. آوردیم و دادیم. دیدیم دو سه قاشقی که زیاد آمده را ریخت در پلاستیک بست و در جیبش گذاشت. گفتم: کجا می‌بری؟ گفت: من در استانی که کار می‌کنم چند تا مرغ دارم. این را برای مرغ‌ها می‌برم. معاملاتی که میکرد مثلاً یکی از چک‌هایش هفتاد میلیارد تومان بود. قصه برای بیست سال پیش است تقریباً ولی می‌گفت: یک دانه برنج نمی‌گذارم حرام شود. ما فکر می‌کنیم نه، گدابازی در نیاور و اینها را دور بریز.
حاج احمد آقا از امام نقل می‌کرد که یک لیوان آب برای امام آوردند خورد، نصف دیگرش را گذاشت، لیوان آب را گذاشت و یک کاغذ هم روی آن گذاشت. گفتیم: آقا چرا چنین می‌کنی؟ گفت: نصف لیوان آب است، عصر تشنه شوم می‌خورم. گفتیم: نکن، دور بریز. گفت: ابدا. همین نصف لیوان آب دور ریختنش اسراف است و اسراف گناه کبیره است. گناه کبیره یعنی عادل را فاسق می‌کند. من اگر این لیوان آب را دور بریزم اسراف کردم و اسراف گناه کبیره است و گناه کبیره هم از عدالت می‌افتم. این نگاه امام خمینی بود. ما خیلی ولخرجی می‌کنیم. مراسم مذهبی ما خیلی ولخرجی می‌کنیم. برنامه‌های عزاداری یکطور باشد که یکبار محرم می‌شود در یک خیابان چهار تا سخنرانی است. یکبار محرم که می‌شود هیچی هیچی… یعنی یا چهل ستون هستیم یا بیستون، بابا چهار ستون، کشور ما هم چهل ستون دارد، دروغ است. بیست ستون است و بیست تا درون آب افتاده است. آنها را هم حساب می‌کنیم. ما رفتیم چهل ستون را ببینیم دیدیم بیست تاست. گفتیم: آقا اینکه بیست تاست. گفت: بیست تا هم در آب افتاده است. یعنی آنجایی که بنا داریم…
یکوقت می‌گویند: بیستون، رفتیم کرمانشاه و گفتیم: بیستون کجاست؟ گفتند: این بیستون نیست. کوه است. کوه جزء ستون نیست. یعنی یکبار آب را جزء ستون می‌شماریم، یکبار کوه را چشم‌های ما نمی‌بیند. میزان نیستیم. چقدر وقت تلف می‌شود. آقا هوا داغ است. خوب هوا داغ است برنامه را صبح زود بیاندازید. پنج صبح تا نه صبح، چهار ساعت. تا هوا داغ است می‌گوییم: سه ماه تعطیل. دوازده میلیون بچه مدرسه‌ای است هرکدام صد روز تعطیل هستند. دوازده میلیون صد تا، پنج میلیون هم دانشگاه است، اینها هم صد روز تابستان تعطیل هستند. پنج میلیون صد تا، دوازده میلیون روز، ببینید اینها چقدر می‌شود.
آب هدر می‌رود. خاک هدر می‌رود. این را گفتم. در ژاپن در سطل آب گوچه کاشتند و پنجاه کیلو گوجه برداشتند. ما برای پنجاه کیلو گوجه چقدر زمین و آب باید مصرف کنیم؟ باید در آموزش و پرورش و دانشگاه و جامعه و صدا و سیمای ما آموزش بدهند که چطور با چیز کم می‌شود مصرف را بالا برد؟ با چیز کم. از بس که این را گفتم می‌ترسم تکراری باشد اما دیگر چه کنم.
از خدا مهندسی را یاد بگیرید. خدا یک شکاف در صورت گذاشته است. ببینید چقدر از این شکاف کار می‌کشد. سینه مادر را با همین شکاف سینه مادر را می‌مکیم. با همین تنفس اگسیژن می‌گیریم. با همین کربن پس می‌دهیم. با همین سخنرانی می‌کنیم. با همین فوت می‌کنیم. با همین لب می‌بوسیم. یک شکاف چند منظوره! حالا اگر دست مهندسین می‌دادند چطور بود؟ اول یک لوله فرو می‌کردند برای ورود اکسیژن، از این طرف یک دودکش برای خروج کربن می‌گذاشتند. از این طرف یک دکمه برای چشیدن، مکیدن، بوسیدن، کله ما را پر از دودکش و دکمه می‌کردند. بلد نیستیم، آب ما هدر می‌رود. خاک ما هدر می‌رود. تابلوهای ما هدر می‌رود. اسراف!

5- تعمیر اسباب زندگی، نه تعویض و تغییر

«اصلاح المال من الایمان» حدیث داریم اگر جنست خراب شد، تعمیرش کن. این معلوم می‌شود دین داری، اگر یک چیزی خراب شد و ما دور انداختیم، پیداست دین نداریم. این حدیث است. «اصلاح المال من الایمان» حدیث در کافی است. یعنی مال را هرچه می‌توانی تعمیر کن. معماری را از خدا یاد بگیریم. حضرت آدم آمد روی کره زمین کعبه ساخت. بین آدم و حضرت ابراهیم معلوم نیست چند هزار سال بوده است. ولی حضرت ابراهیم که آمد قرآن بخوانم، می‌گوید: (وَ إِذْ يَرْفَعُ‌ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ) (بقره /127) حضرت ابراهیم که آمد پایه‌ها را بالا برد. یعنی حضرت آدم پایه‌های اولی را طوری ساخت که ابراهیم آمد روی آن را ساخت. نگفت: نه نه نه! این مهندسی نیست، خراب کنید از سر بسازیم. «یرفعُ» یعنی طوری بنایی کنید، شما آموزش و پرورشی هستید، چیزی به بچه‌ها بگویید که آن استاد دانشگاه برود رویش را بسازد. نباید طوری با بچه‌ها حرف بزنیم.
خدا رحمت کند این سفارش دکتر بهشتی به من بود. گفت: آقای قرائتی شنیدم برای بچه‌ها کلاس گذاشتید؟ حدود پنجاه سال پیش، گفتم: بله من کلاس گذاشتم، ما پزشک اطفال داریم چرا آخوند اطفال نداشته باشیم؟ گفتیم: ما آخوند اطفال می‌شویم. بچه‌ها را جمع کردیم و تخته سیاه گذاشتیم. گفت: آقای قرائتی، نصیحت دکتر بهشتی به من است. گفت: طوری به مردم حرف بزنید، به بچه‌ها که فردا اگر عالمی، آیت اللهی پیدا شد بیاید بالای حرف‌های تو حرف بزند. نیاید بگوید: حرف‌های ایشان غلط است و خاک برداری کنید از سر بسازیم. «یرفعُ ابراهیم» طوری بنایی کنید که طبقه دوم بیایند… ما الآن ساختمان می‌سازیم بعد از سی چهل سال می‌گویند: کلنگی است. یعنی قابل مصرف نیست. «یرفع ابراهیم» برای ساخت و ساز این آیه را داریم.
ما اگر توجه به قیامت داشته باشیم مصرف کم می‌شود. «المال وبالٌ علی صاحبه الا ما قدم منه» اگر کار تو رنگ الهی داشت، ماندنی است. اگر کار رنگ الهی نداشت و یکبار و دو بار مصرف شد، این وبال است. مالی خوب است که در مصرف آبرویت را حفظ کند. «خیر اموالک ما وقی عِرضک» با مال آدم باید آبرویش را حفظ کند. اینکه می‌گویند: آبروداری، منتهی همین خوب است. آبرویت را با مال حفظ کن. نگویند: فلانی گداست. فقیر است، بدبخت است. فلانی ضعیف است. مالی خوب است که آبروی آدم را حفظ کند. خیلی‌ها هستند پولدار هستند ولی چون سخی نیستند و کنس و بخیل هستند در جامعه آبرو ندارند. می‌گویند: ولش کن این گداست. مالی خوب است که آبرویت را حفظ کند. این حدیث است.

6- اولویت‌بندی در هزینه‌های زندگی

«انفع المال ما قضی به الفُرض» مالی خوب است که خرج واجبات شود. این را در جلسه قبل گفتیم. برای مصرف مال آینده‌نگری کنید. پادشاه مصر خوابی دید و به یوسف گفت: چنین خوابی را دیدم. گفت: تعبیرش این است که هفت سال بارندگی و گندم خوب و هفت سال قحطی می‌شود. گفتند: چه کنیم؟ گفت: آینده نگری کنیم. چیزهایی که… آن زمان سیلو نبود. فرمود: هرچه گندم درو کردید، هرچه می‌توانید کشت کنید، گندم‌ها را هرچه می‌توانید بخورید و باقی‌اش را در خوشه خودش بگذارد. گندم در خوشه‌اش باشد حفظ می‌شود. از خوشه بیرون بیاید با سیلو و تحرکات… (فَذَرُوهُ‌ فِي سُنْبُلِهِ) (یوسف /47) یعنی در اقتصاد و مصرف فکر آینده هم باشید. این نفتی که ما مصرف می‌کنیم برای بچه‌های نسل ما هم هست. اگر هی نفت بفروشیم و بخوریم، آنوقت آینده چه؟ نسل آینده به ما لعنت نخواهند کرد که پدران ما خوردند و ولخرجی کردند و چیزی برای ما نگذاشتند. فکر آینده هم باشیم.
در مصرف، هرچه می‌توانید انفاق کنید. قرآن نگفته: فقط از مال انفاق کن. (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ‌ يُنْفِقُون‌) (بقره /3) یعنی آبرو داری از آبرویت استفاده کن، بیان داری از بیانت استفاده کن. زور داری، بازو داری از بازویت استفاده کن. هرچه خدا به تو داده از همان نعمت استفاده کن. (زَكَاهُ الْعِلْمِ نَشْرُهُ) (غررالحكم، ص 44) روایات زیای داریم مثلاً زکات آبرو چیست. زکات علم چیست، زکات شهرت چیست؟ هرچه داریم، کسی نمی‌تواند بگوید: من پول ندارم. خوب پول نداری آبرو که داری. تو آبرو داری می‌توانی از کس دیگر بگیری و خرج کنی. ماه رجب یک دعایی است، دستشان را به ریششان می‌گیرند و چنین می‌کنند. این خودش ریش نداشت، ریش بغلی را گرفت و چنین کرد. (خنده حضار) حالا تو ممکن است بگویی: من پول ندارم ولی آبرو داری. حرف تو نفوذ دارد، با حرفت این حرف را بزن. لذا قرآن می‌گوید: از آبرویت استفاده کنید. چند آیه در قرآن داریم می‌گوید: از آبرویت استفاده کن. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ‌ الْمِسْكِينِ‌» (حاقه /34) حضَّ با «ح» و «ض» یعنی پول نداری ولی حرفت اثر دارد. با حرفت این کار را بکن.
خیلی از زن‌ها می‌توانند دلالی کنند برای دخترها داماد پیدا کنند. افرادی همین آقایی که هیأت راه انداخته چطور دو هزار نفر را روز عاشورا بیرون کشیدی و همه را غذا دادی و عزاداری امام حسین را به پا کردی؟ همین جوان‌هایی که در هیأت سینه می‌زنند ده نفرشان را داماد کن. اگر هر مسجدی یک دختر را جهیزیه بدهد، منتهی اگر پولدار هستند در مسجد یک روزه، اگر پولدار نیستند یک هفته، ندارند ماهیانه، اگر فقیرترین مسجد در سال یک جهازیه می‌تواند جور کند، فقیرترین مساجد ما در سال یک جهازیه، ما اگر بیست هزار تا مسجد داشته باشیم بیست هزار تا جهاز دختر درست می‌شود. منتهی آقا باید دست به کار شود. هیأت امنا دست به کار شود. منتهی هیأت امنا دائم می‌خواهد منارها را بلند کنیم. آنجا را چه کنیم. یعنی هی در فیزیک مسجد کار می‌کنند. رفتم یکجایی دیدم به مسجدی‌ها پرسشنامه دادند. 1- جای کفشی چگونه بود. 2- صدای صوت چگونه بود؟ گفتم: بابا جای کفشی چگونه بود، سؤال کردند که این نمازگزارها پر کنند از این سؤال‌های آبکی. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ‌ الْمِسْكِينِ‌»، (وَ لا تَحَاضُّونَ‌ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِين‌) (فجر /18) هم یحضُّ داریم هم تحاضُّونَ داریم. آیه قرآن است.

7- مشارکت در کارهای دینی و معنوی

گاهی هم تنهایی نمی‌شود و شریکی می‌شود. این هم مسأله مهمی است. داریم عید قربان پول ندارید گوسفند بکشید، شریک شوید با هم کمک کنید. اصلاً تبلیغ هم قرآن می‌گوید: گاهی باید شریکی باشد. خدا به موسی گفت: نزد فرعون برو. فرمود: من تنهایی نمی‌توانم. (هارُونَ‌ أَخِي) (طه /30) برادرم حضرت هارون هم بیاید. «وَ أَشْرِكْهُ» شریکی. (هُوَ أَفْصَحُ‌ مِنِّي‌) (قصص /34) برادرم بیانش از من بهتر است. ممکن است جایی پیرمردی هم مسجد نمی‌تواند اداره کند، پیرمرد عالم و محترم است، اما دیگر سنش نمی‌تواند با نسل نو تماس بگیرد. بعضی‌ها سنشان به جایی می‌رسد که دیگر اصلاً امکان ارتباط نیست. مثل اسفناج را که خواسته باشی به گلابی پیوند کنی. اصلاً نمی‌شود. اسفناج و گلابی پیوند نمی‌خورند. حالا اینجا چه کنیم؟ به آقا بگوییم: نیا، آقا سالها و دهها سال نماز خوانده است و گاهی بانی بوده است. مردم دوستش دارند و قبولش دارند. اینجا باید این روحانی پیرمرد با یک طلبه خوش سلیقه شریک شود. نماز را این پیرمرد بخواند و ارتباط اجتماعی برای این جوان. چه کسی در محله مریض شد؟ این طلبه از طرف آقا برود عیادت، چه کسی شاگرد اول شد؟ دعوتش کنید بیاید. مقام معظم رهبری در پیامی که برای اجلاس نماز دادند این جمله را دو سال تکرار کردند. من عبارتش را حفظ هستم و برای شما می خوانم. «علما و روحانیونی که در اثر کهولت سن یعنی پیری، توان ارتباط با نسل نو را ندارند، از طلبه‌های جوان خوش سلیقه استفاده کنند.» مثل اینکه حضرت موسی از برادرش استفاده کرد و گفت: «هارون أخی». او هم بیاید دو تایی با هم بروید. حالا نگویند: آقای قرائتی پس خودت هم برو. چهل سال است در تلویزیون هستید، بس است دیگر. راست می‌گوید. این اشکال به من هم وارد است.
زمان شاه شب قدر اصفهان بودیم مسجد سیدی دارد، خودش و اطرافش پر بود. گفتند: یک سخنرانی کن. گفتم: والا من با تخته سیاه کلاسداری می‌کنم برای دهها هزار نفر نمی‌توانم تخته سیاه بگذارم. بنا شد بدون تخته سیاه صحبت کنیم و موضوع بحث ما این بود شب قدر. گفتم: یکبار پیغمبر در مسجد آمد. به یک نفر گفت: قم، بلند شو بیرون برو. قم، بلند شو، بیرون برو. چند را بیرون کرد. گفتند: یا رسول الله چرا اینها را بیرون کردی؟ گفت: اینها نماز می‌خوانند ولی زکات نمی‌دهند. الآن که شب قدر است اگر امام زمان وارد مسجد سید شود، چه کسانی را بیرون می‌کند؟ 1- این کسی که زکات نمی‌دهد یا خمس نمی‌دهد. این کسی که «مَنْ غَشَّ النَّاسَ فَلَيْسَ‌ بِمُسْلِم‌» (وسائل الشيعه/ ج 16/ ص 337) حدیث داریم کلک بزنی، کسی که کلک بزند مسلمان نیست. کسی که… ما این را گفتیم که اگر امام زمان الآن بیاید دست چه کسانی را می‌گیرد و از مسجد بیرون می‌کند؟ فردا دیدیم اصفهانی‌ها بعضی طنزگو هستند، یک چیزی برای من درآوردند. گفتند: شنیدی چه شد؟ گفت: دیشب قرائتی در مسجد سید شب قدر سخنرانی می‌کرد. بحثش این بود که امام زمان بیاید دست چه کسانی را می‌گیرد و بیرون می‌کند؟ وسط سخنرانی دیدیم صدا قطع شد. گفتیم: لابد بلندگو است. بعد دیدیم امام زمان دست خود قرائتی را هم گرفته و بیرونش کرده است. (خنده حضار) حالا اگر بنا باشد که هرکس پیر شد برود، ما هم تقریباً چهار پنج تا شب جمعه دیگر تقریباً بگذرد، چهل سال ما تمام شده است. چهل سال نمی‌شود حرف… البته الحمدلله طلبه‌های دیگری هستند جوان و خیلی… من چهارشنبه‌ها که قم می‌روم چند تا از اینها می‌آیند صحبت می‌کنند و خوب کلاسداری می‌کنند، به لطف خدا مشابه زیاد داریم و از ما بهتر هم خیلی داریم نه کم.
وقتمان تمام شد. تمام تمام… باز هم ناقص شد. ما هرچه می‌گوییم یک خرده حرف می‌زنیم حاشیه که می‌رویم حرف‌های ما می‌ماند. خدایا تو می‌دانی چقدر عمر ما تلف شده است. اسراف در عمر، اسراف در مال، اسراف در ساختمان، در دارو، در کاغذ، در ماشین، بنزین، نفت، خیلی اسراف کردیم. بخاطر اسراف‌ها مشکل پیدا کردیم. خدایا اسراف‌های گذشته ما را ببخش و بیامرز. عقل و تدبیر معیشت، عقل مصرف، عقل تولید، عقل توزیع، عقل مصرف، به ما مرحمت بفرما. توطئه گران را مشتشان را باز و رسوا بفرما. کسانی که در مملکت سه دسته آدم داریم. عده‌ای خدمت می‌کنند. خدایا هرکس خدمت می‌کند تمام مددهای غیبی را نثارش بفرما. بعضی خدمت نمی‌کنند ولی ناشی هستند بخاطر خط سیاسی و سلیقه‌های شخصی کج می‌روند. منحرفین را هدایت بفرما. کسانی هستند با وصل به خارج بستر را برای آمریکا و اروپا باز می‌کنند. یعنی به نظام ضربه می‌زنند با علم و عمد و برنامه‌ریزی، خدایا آنها را در هم بشکن. روز قیامت که شهدا دور ما را می‌گیرند و می‌گویند: با خون ما چه کردی؟ ما را شرمنده شهداء، انبیاء و اوصیاء قرار نده.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- وعده‌ی قرآن به مسرفان چیست؟
1) فقر و ناداری
2) هلاکت و نابودی
3) بخل و حرص
2- آیه آخر سوره ضُحی بر چه امری تأکید دارد؟
1) اظهار نعمت‌های الهی در میان مردم
2) پوشاندن نعمت‌های الهی از چشم مردم
3) شکر و سپاس نعمت‌های الهی
3- قرآن کریم در نحوه‌ی برخورد با مال دنیا چه می‌فرماید؟
1) مأیوس نشدن به هنگام از دست دادن
2) مغرور نشدن به هنگام به دست آوردن
3) هر دو مورد
4- بر اساس روایات، راه توسعه و پیشرفت جامعه چیست؟
1) بذل و بخشش و ولخرجی
2) اقتصاد و میانه‌روی در تولید و مصرف
3) حرص در جمع مال و بخل در خرج کردن
5- آیه 34 سوره حاقه به چه امری سفارش می‌کند؟
1) اِطعام به نیازمندان
2) تشویق دیگران به اِطعام
3) دعوت نیازمندان به منزل

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 142
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست