responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1431

موضوع بحث: خمس -2

تاريخ: 28/03/63- رمضان 63

بسم الله الرحمن الرحيم

با سلام بر پيامبر عزيز و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام. در يك حركتي كه جامعه به سوي خدا مي‌رود، چاله‌هايي است كه بايد پر شود. اسلام را تشبيه مي‌كنيم به يك حركت، در يك حركت اگر چيزي مزاحم است و بايد او را كنار زد، اين جهاد است. در يك حركت، تندها را بايد كند كرد، و كندها را تند كرد. در يك حركت رهبري لازم است و مبدأ و مقصد لازم است. در يك حركت چاله‌ها و گودي‌هايي است كه بايد پر شود. خمس معنايش اين است كه پر درآمدها به كم درآمدها بدهند.

1- توجه به ناهنجاري‌ها و طبقات مختلف اجتماعي

در جامعه سه گروه هستند: 1 – پر درآمدها 2 – كم درآمدها 3 – بي درآمدها. جامعه سه دسته هستند.
پر درآمدها نيز دو جور هستند. 1 – آنهايي كه از راه باطل پر درآمد هستند 2 – پر درآمدهايي كه از راه حق پر درآمد هستند. احتكار مي‌كند، گران مي‌فروشد (بعضي از راه باطل پر درآمد مي‌شوند مثل محتكر) زمين‌هاي بيابان را ثبت مي‌دهد و قطعه قطعه مي‌كند و مي‌فروشد. پر درآمدهاي زمان شاه، ربا مي‌گيرند، قمار مي‌كنند، كم فروشي، گران فروشي مي‌كنند. قحطي مصنوعي و بازار سياه راه مي‌اندازند و. . . يك كسي پول زياد پيدا مي‌كند و اين پول را از راه باطل كسب مي‌كند، كه تمام پر درآمدهايي كه از راه كم فروشي، گران فروشي، استثمار، كلاه برداري، قحطي مصنوعي و بازار سياه و. . . و پر درآمدهاي اينگونه را اسلام بطوركلي جلويشان را مي‌گيرد.
اما يك سري آدمهاي پر درآمد حق است. مثل اين كه يك فردي خطاط است، خيلي خطش خوب است و خيلي هم زحمت مي‌كشد، قطعاً درآمدش هم زياد مي‌شود. مانند افرادي كه كار بيشتري مي‌كند و ذوق بيشتري نيز دارند. يك فرد خشت مال با يك فرد جراح مغز، نوع كارش فرق مي‌كند، كسي كه با سفال سر كار دارد با كسي كه با طلا سر و كار دارد، زرگر از كوزه پز درآمدش بيشتر است. يك كسي ذوقي، بافت فكري، قدرتي، توان بدني دارد. يك كسي بچه ندارد، ماهي هزار تومان درآمد دارد، اضافي است. يكي 4 تا بچه دارد 5 هزار تومان درآمد دارد ولي هزارتومان ديگر مي‌خواهد. يك فردي بچه‌اش، زنش مريض مي‌شود بايد بروند خارج و 100 هزار تومان خرج آنها بكند. اين فرد بي پول مي‌شود. يك فردي همه عمرش زن و بچه‌اش سالم هستند. يك كسي است درختش خيلي ميوه مي‌دهد و يك كسي درختش اصلاً ميوه نمي‌دهد. يك كسي بارندگي مي‌شود و كشتش خوب مي‌شود و يك فردي جايي كشت كرده باران نمي‌بارد.
بالاخره ما آدم‌هايي داريم كه پر درآمد هستند و بي درآمد و كسي نيز مقصر نيست. يك جا باران باريده و درآمد خوب است و جاي ديگر نباريده و درآمد بد است. (وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى‌ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ) (نحل /71) يك درآمدهايي از راه حقه و كلك و كم فروشي و گران فروشي و يك درآمدهايي از راه طبيعي، مريض نشده، بچه زياد ندارد، خرج ندارد، درختش ميوه داده است، كشت او به دليل بارندگي محصول زيادي داده است، ذوق و ابتكارش زياد است و. . . . باطل جلويش را مي‌گيريم و به پر درآمدهاي حق نيز مي‌گوييم هر 100 توماني كه به دست آوردي بايد 20 تومان را به نفع كم درآمدها و بي درآمدها بدهي. معناي خمس اين است.

2- امتيازات و آثار و نتايج خمس

امتياز خمس را در جلسه قبل گفتيم؛ به مردم اطمينان مي‌دهيم. يعني وقتي خمس مي‌گيريم نمي‌گوييم چقدر درآمد داري؟ خودش مي‌گويد: كه اينقدر درآمد دارم. به مردم اطمينان مي‌دهيم.
جنس را نيز به فقيه محبوب متقي كه در خط امام است، در خط امامت امامان شيعه هست مي‌دهد و نه به هر كس.
مصرف را نيز مي‌داند، كجا مصرف مي‌شود و به قصد قربت نيز مي‌دهد. آن فردي نيز كه مي‌گيرد براي منافع شخصي خود نمي‌گيرد. آن كسي هم كه مي‌دهد نسبتاً وضعش خوب است.
اما نتايج خمس: گوشه‌اي از نتايج خمس. 1 – قرب به خداست كه از همه مهمتر است. ديروز وصيتنامه شهيدي را ديدم كه يك مثل جالبي در اين وصيتنامه بود كه مي‌گفت: ديوار دنيا بلند است كسي نمي‌تواند از آن رد شود. آدمي كه خمس مي‌دهد اعلام مي‌كند ايها الناس من آن كسي هستم كه دنيا او را جذب نكرد و توانستم از ديوار دنيا بگذرم. ديديد جوانها وقتي مي‌خواهند پرش با نيزه بكنند، از چهل متري مي‌دوند و چوبي را اهرم مي‌كنند و چهار متر بالا مي‌پرند و رد مي‌شوند. اينها حرفشان اين است كه مي‌گويند: ما توانستيم با تكيه بر اين چوب از آن مانع رد شويم. در ارتش نيز اينگونه است. خمس معنايش اين است كه با اهرم ايمان و تكيه بر ايمان توانستم از 20 درصد بگذرم. اين قرب به خداست. اين بعد اولش است، بعد عبادي، از نظر عبادي قرب به خداست. از پول گذشتن نيز خيلي مهم است.
يكي از پيغمبرهاي بزرگوار هنگام گذر از مكاني ديد فردي دارد اشك مي‌ريزد و مناجات مي‌كند. زمان برگشت بازهم آن فرد را مشغول مناجات و گريه ديد، گفت خداي من اگر اين بنده من بود من او را بخشيده بودم. خدا فرمود تو نمي‌داني. همين فردي كه اين همه دارد گريه و زاري مي‌كند، موقع پول دادن به بنده دلش بسته است. يعني ليتر ليتر اشك مي‌ريزد ولي ده ريال ده ريال خرج نمي‌كند.
2- يكي ديگر از آثار خمس تعديل ثروت است، خمس يكي از راههاي تعديل ثروت است كه پر درآمدها مقداري خرج كنند، كه اين بعد اقتصادي است. 3- بعد تربيتي دارد، شكوفايي روح سخاوت و كم كردن وابستگي به دنيا، اين نيز بعد تربيتي دارد، يك كسي كه از پول مي‌گذرد، روح سخاوت را كه خيلي نيز مهم است در خود زنده مي‌كند. حديثي خواندم. شخصي وصيت كرد كه بعد از مرگش انبار خرمايش را به فقرا بدهند. اين كار را انجام دادند. آخر انتقاد شده است. حديثي را ديدم كه مي‌گفت: بعضي‌ها تا دم مرگ چيزي را به كسي نمي‌دهند، وقتي مي‌بيند كه دارد مي‌ميرد مي‌گويد: خانه را به فلاني بدهيد. هذالفلان، هذالفلان، اينها كه رشد نيست، اينها از درد ناعلاجي است. (باغچه را به كسي بدهيد) مي‌گويند: يك پرتگاه بلندي بود، فكر مي‌كردند آيا كسي هست كه از آن بالا به پايين بپرد مي‌گفت: هيچ كس مردش نيست. همين طور كه داشتند بحث مي‌كردند ديدند كه يك نفر از آن بالا افتاد پايين. گفتند آفرين و برايش كف زدند و تشويقش كردند. خوب كه كف زدند بلند شد و گفت كدام پدر، پدر سوخته‌اي، مرا به پايين هل داد، معلوم شد كه او نپريده است، او را هل داده‌اند اين فرد نيز كه تا دم مرگ و نفس آخر مي‌گويد: اين مال كي و آن مال كي، اين سخاوت ندارد او را هل داده‌اند. ارزش ندارد.
انبار خرما را وصيت كرده بود بدهند و دادند و رسول خدا رسيدند و يك دانه ايشان برداشت و گفت: اگر يك دانه از اين خرماها را خود در زمان حيات مي‌داد، شرف داشت به اين انبار خرما كه بعد از مرگ او پخش شده است. زيرا ديگر روح سخاوت، بعد از مرگ در او زنده نمي‌شود ولي اگر قبل از مرگ اين كار را مي‌كرد روح سخاوت در او زنده مي‌شد.
مسأله اصلي، شكم فقرا و سير شدن آن نيست. مسأله اصلي اين است كه هم تو آدم شوي و هم شكم فقرا پر شود. يك انبار خرما از لحاظ اقتصادي خيلي مؤثر است و فقرا به نان و آب مي‌رسند، ولي يك دانه خرما بعد اقتصادي ندارد ولي بعد تربيتي دارد.
4- يكي ديگر از ابعاد خمس، بعد سياسي آن است، رابطه مردم با مقام رهبري. كسي كه خمس مي‌دهد سالي يك مرتبه خود را به رهبر يا نماينده مخصوص رهبري در اين كار مي‌رساند. اين كه مي‌گويم، براي اين است كه بعضي‌ها ممكن است نماينده امام باشند، ولي در كار ديگري مثل خود من، من نماينده امام در نهضت سواد آموزي هستم، نماينده امام در گرفتن خمس و سهم امام بايد باشد. (يعني اين كه من اهل اين كه خمس بگيرم و به محتاجش برسانم نيستم. نه مسأله آن را بلد هستم و نه مي‌توانم) امام نمايندگاني دارد كه مسؤول امور حسبيه هستند، يعني مسؤول اين هستند كه اموال مردم را بررسي كنند. يا خود امام يا يك كسي كه نماينده امام است در اين كار و اجازه اين كار را دارند يا مرجع است. رابطه مردم با مقام رهبري، سالي يك بار تجديد بيعت مي‌شود. و از اين كار غافل نشويد.

3- ماجراي شطيطه نيشابوري

حديثي ناب برايتان ديده‌ام. نيشابور مردم پول جمع مي‌كردند كه براي امام كاظم(ع) بفرستند، 30 هزار دينار و 5 هزار درهم پول جمع كردند، دادند به يك نفر و با يك تعدادي زياد سؤال كه همين طور بسته و پيچيده فرستادند در حالي كه مهر زده بودند، گفتند: اين 30هزار دينار پول و 50 هزا درهم را بگير و برو مثلاً مدينه و امام را پيدا كن، البته امام هفتم را پيدا كن، اگرسؤالات را همين طور كه بسته است و قبل از خواندن پاسخ داد، خلاصه مي‌خواستند امام را آزمايش كنند. وقتي مي‌خواستند پول را به ايشان بدهند تا ببرد، زني بود به نام «شطيطه» اين هم آمد يك درهم داد و گفت من هم يك درهم خمس بايد بپردازم و مقداري نيز كلافه يعني نخ نبافته را بده به امام كاظم(ع)، اين فرد نيز پولها را برداشت و آورد و قصه‌اي مفصل دارد. هم در منتهي الامال اين مطلب است و هم در سفينه البحار و هم در بحار الانوار جلد 7. بالاخره بعد از اين كه به اشتباه پيش كسي رفته بود و فهميد او امام نيست از خانه او بيرون آمد و پسري را ديد كه از او پرسيد، اگر امام هفتم را مي‌خواهي فلاني است. رفت و بعد از روشن شدن اين كه امام كيست، امام هيچ از آن هزار دينار و 50 هزار درهم را نگرفت و گفت اينها را به صاحبانش برگردان و معلوم شد كه امام مي‌داند كه صاحبان اين پولها سر از چه خط فكري در مي‌آورند. اينها همه بعداً از لحاظ خط فكري ضد انقلاب و مرتد و خط فكري آنها منحرف شد.
بعد امام فرمود: آن يك درهم آن پير زن را به من بده و امام فرمود: سلام مرا به شطيطه خانم برسان و به او بگو تو حدود 20 روز ديگر از دنيا مي‌روي و اين 20 درهم را به او بده. 1 درهم را گرفت و 20 درهم ديگر به او داد و گفت اينقدر را در اين مورد خرج كن و اين مقدار را در جاي ديگر و بعد گفت(امام موسي كاظم) من يك پارچه، براي كفن خودم گذاشته‌ام، اين را ببر و به شطيطه خانم بده و بگو اين هم كفنت باشد و روزي كه تو از دنيا بروي من خود را به نيشابور مي‌رسانم و بر بدن تو نماز مي‌خوانم. منتهي تو كه شيعه هستي و مرا مي‌شناسي آنجا مرا معرفي نكن و مرا لو نده و نگو ايشان موسي بن جعفراست و اين پولها را نيز به اين خانم بده و پولهاي ديگر را نيز به صاحبانش برگردان زيرا در خط سالمي نيستند، مثل آنهايي كه اول انقلاب عده‌اي آمدند و خمس مي‌دادند كه رسيد بگيرند كه اگر يكبار آنها را گرفتند بگويند ما خمس مي‌داديم. آقايان نيز اين پولها را قبول نمي‌كردند. بگو شما خط فكريتان با ما جور نيست و از اين حديث چقدر مطلب برداشت مي‌شود.
امام كاظم(ع) سلام به او مي‌رساند، كفني براي او مي‌فرستد و به نيشابور براي نماز خواندن بر پيكر او مي‌آيد. اين خيلي نوراني و مقدس است. كسي اين طور رابطه تنگاتنگ داشته باشد. رابطه مردم با مقام رهبري كه اين بعد سياسي و معنوي است.

4- آثار اعتقادي و رواني خمس

5- بعد اعتقادي، رابطه مردم با خدا، آخر آدمي كه خدا را دوست دارد، وقتي خدا مي‌گويد: بده! بايد بدهد. آخر ما رابطه‌مان فقط رابطه زباني نيست. قرآن مي‌گويد: ‌اي كساني كه داريد مي‌جنگيد به غنيمت رسيديد، پول بدهيد (إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ) (انفال /41)، اگر شما ايمان داريد. خمس نشانه ايمان به خداست. «إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ» پايان آية خمس كه مي‌گويد: خمس بدهيد، مي‌گويد: «إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ» مي‌گويد: اگر پول ندهيد، معلوم مي‌شود ايمانتان ايمان زباني است. و حالا درآينده حديث‌هايي برايتان مي‌خوانم كه نزد امام مي‌آمدند كه ما يك مقدار خمس بايد بدهيم، اگر مي‌شود شما اين را به ماببخشيد. امام فرمود: شما مسلمان زباني هستيد به پول كه رسيد مسلماني شما زير سؤال رفت. يك حديث ناب ناب برايتان بگويم. حديث داريم كه امام مي‌فرمايد: بعضي مسلمانها اگر نماز نيز پولي شود ديگر نماز نيز نمي‌خوانند. نماز چون خرج ندارد انجام مي‌دهند. مسلمان اگر موقع پول خرج كردن شد بايد پول خرج كند. «والحمد لله» مردم ايران اينگونه هستند. انصافاً علاوه بر اين كه خمس مي‌دهند ايثارگر نيز هستند، البته كساني نيز هستند كه ايثار كه نمي‌كنند، هيچ. حق واجبشان را نيز نمي‌دهند. آدم‌هاي بهشتي و جهنمي را آدم در همين دنيا خيلي قشنگ مي‌بيند. مي‌گويد من پول ندارم، گرفتارم، نمي‌شود، نمي‌توانم. اما همان تاجر كه مي‌گويد: نمي‌توانم يكجا خمس بدهم، به آقا بگو ماهي 100 يا 500 يا ماهي 1000 تومان مي‌دهم، همان را اگر بگويند خانه ايست 2ميليون تومان است اما اگر همين امشب پول جور كني 5/1 ميليون به شما مي‌دهند، مي‌گويد: عجب، يك ساعت نمي‌شود كه 5/1 ميليون را جور مي‌كند.
ما آدمهايي داريم كه نشسته نماز مي‌خواند ولي براي پسرش 10 جا خواستگاري مي‌رود. فقط سر نماز تمام استخوانهاي بدنش درد مي‌كند ولي براي عروسي پسرش توان دارد. آدمهايي هستند كه ماه رمضان زخم معده مي‌گيرند. سر نماز استخوانهايش درد مي‌كند، موقع ماه رمضان زخم معده دارد و هنگام خمس دادن نيز ندارد، هنگام پول خرج كردن ندارد. خدا اين عذرها را قبول نمي‌كند.
6- و بعد رواني خمس اينكه، انسان اگر بداند كه در يك حركت عمومي شريك است وجدانش راحت است. وقتي شاه فرار كرد، افرادي كه در بيرون كردن شاه سهيم بودند، شير نفت را بستند، راهپيمايي راه انداختند. اينها شاد هستند كه بالاخره در اين راه حق قدمي برداشته‌اند. كسي كه خمس مي‌دهد احساس مي‌كند در تشكيلات حكومت حق، شريك است و آدمي كه خمس نمي‌دهد در هيچ كار حقي شريك نيست. اگر انسان بداند در يك كار حقي شريك است و اجر مي‌برد، بالاخره ما اين مدرسه را ساختيم، در اين مدرسه 200يا 300 تا طلبه و در اين 300 تا 2 يا 3 تا مطهري درآمد. اگر به او بگويند چه كردي؟ مي‌گويد: هيچ! يك حوزه علميه شهرستاني را تقويت كردم. الآن بسياري از شهرستانها امام جمعه هايش حوزه علميه دارند ولي اين حوزه‌ها كمبود دارد. ما طلبه زياد مي‌خواهيم، اسلام شناس نيز زياد مي‌خواهيم، 100 هزار طلبه مي‌خواهيم. نگويد براي ايران؟ آفريقا، بيش از 50 كشور آفريقايي داريم كه اگر هر كشوري اسلام شناس برود، آمادگي براي پذيرش اسلام هست. منتهي ما كسي را نداريم كه برود. هنوز بسياري از بخشهاي بزرگ ما امام جمعه ندارد. چندين هزار زندان بي گناه زندان هستند، زيرا حاكم شرع نيست كه به كار اينها برسد و اينها بلا تكليف در زندان مانده‌اند و اين بلا تكليفي براي جمهوري اسلامي خطر است. چون بالاخره جواني كه تكليفش روشن نيست ضد انقلاب بار مي‌آيد. ما حاكم شرع و امام جمعه نداريم، و خيلي چيزها را كمبود داريم.
انسان اگر احساس كند با خمس من يك نيرويي درست شد و اين نيرو در بلژيك، آلمان، كجا، كجا، آفريقا در هند، بالاخره يك اسلام شناسي در يك گوشه‌اي از زمين يك قال الصادق يا قال الباقر گفت. حال ممكن است خود گوينده آدم خوبي نباشد، اما باني اجر دارد. يك وقت به پدرم گفتم: تو مي‌خواهي من چه كسي شوم؟ گفت: من مي‌خواهم تو درس بخواني و مثل فلان مرجع تقليد شوي. آن زمان مرحوم آقاي بروجردي زنده بودند، خوب من را آورد قم و گفت: محسن مي‌خواهم تو كه طلبه شدي درس بخواني و مثل آقاي بروجردي شوي. چشمها همه به آقاي بروجردي بود. مثل اين كه الآن يك كسي بگويد: مي‌خواهم مثل امام بشوي. مي‌گفتم: آقاجان شما ثواب پدر آقاي بروجردي را داري حالا من چه آقاي بروجردي بشوم چه نشوم. تو به خيال اين كه من يك ملاي به درد بخور بشوم، مرا فرستادي كه درس بخوانم و زحمت نيز براي من كشيدي، دستتان درد نكند، اما من چه آقاي بروجردي بشوم يا خير، شما ثواب خويش را برده‌اي. كسي اگر با خمسش توانست يك حركت اسلامي در مملكت اسلامي بوجود بياورد در يك منطقه، بالاخره من اين پاساژ را دارم، اين مزرعه را دارم، اين خانه را دارم، اين خانه را مي‌دهم 100 تا، 200 تا دختر در آن زبان عربي بخوانند. شايد در اين 200 تا دختر چند تا مثل شهيده بنت الهدي پيدا شد. بالاخره اگر در يك منطقه يك حركتي و جرياني بوجود بياورد، چه آن حركت موفق شود، چه نشود، ايشان در ثوابش شريك است. آدمهايي داريم كه اينگونه هستند، مقداري پول مي‌فرستد و مي‌گويد: چهار تا اتاق بساز و بنويس باني اين چهار تا اتاق فلاني. اسم نباشد. مدرسه‌اي مي‌سازند به اسم ائمه مي‌سازند. مدرسه امام صادق(ع)، مدرسه امام كاظم(ع)، مدرسه امام عسگري(ع)، شخص مطرح نشود و ائمه مطرح شوند.
اثر ديگر خمس اينكه با خدا ارتباط پيدا مي‌كند كه قرآن مي‌گويد «إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ»

5- خمس و تدبير و حسابگري

7- حسابگر بار آمدن مردم، رابطه انسان با خود انسان، آدمي كه اهل خمس است حسابگر است مي‌داند بالاخره هزار جوان زنداني متهم هستند، يعني يك جايي بوده كه اينها مورد تهمت هستند و بايد به وضعشان رسيدگي شود. مرادم از بي گناه، يعني متهم به گناه هستند كه بايد رسيدگي شود. امام به بعضي از روحانيون فرمود: احتياط مي‌كنيد كه بياييد و قاضي شويد، احتياط در سكوت شماست كه شما چون نمي‌آييد پست قضاوت را بگيريد. اينها همين طور بلا تكليف مي‌مانند و اين گناه به گردن آنهايي است كه مي‌توانند قاضي شوند و نمي‌شوند.
حسابگر بار آمدن، انساني كه خمس مي‌دهد سال به سال مي‌فهمد، مثل اتاقي است كه ميزان الحرارة در آن است و هر ساعتي مي‌فهمد كه حرارت چقدر است. مثل ماشيني است كه كيلومترش كار مي‌كند. چون حديث داريم كه امام باقر(ع)فرمود: «الْكَمَالُ كُلُّ الْكَمَالِ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِيرُ الْمَعِيشَةِ»(كافى، ج‌1، ص‌32) بهترين كمال و بالاترين درجه كمال اين است كه كسي در دين شناخت كامل داشته باشد. و در سختي‌ها پشت كار داشته باشد. زندگي را بداند كه چگونه بگذراند. حسابگر بار مي‌آيد. آدمي كه اهل خمس است سال به سال مي‌فهمد كه كجا بوده است و كجا هست.
خمس قرب به خداست، خمس تعديل ثروت است، 100 توماني 20 تومان آن كم مي‌شود. خمس روح سخاوت را در دهنده زياد مي‌كند. خمس رابطه مردم را با مقام رهبري قوي مي‌كند. خمس رابطه مردم را با خدا زياد مي‌كند. (إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ) (انفال /1) اين گوشه‌اي از مسائل خمس.

6- روايت تشويق به خمس و توبيخ ترك خمس

حال احاديثي برايتان بخوانم، 1- حديثي داريم از امام جواد(ع): «كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي(ع) إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ صَالِحُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ وَ كَانَ يَتَوَلَّى لَهُ الْوَقْفَ بِقُمَّ فَقَالَ يَا سَيِّدِي اجْعَلْنِي مِنْ عَشَرَةِ آلَافٍ فِي حِلٍّ فَإِنِّي أَنْفَقْتُهَا فَقَالَ لَهُ أَنْتَ فِي حِلٍّ فَلَمَّا خَرَجَ صَالِحٌ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَحَدُهُمْ يَثِبُ عَلَى أَمْوَالِ حَقِّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَيْتَامِهِمْ وَ مَسَاكِينِهِمْ وَ فُقَرَائِهِمْ وَ أَبْنَاءِ سَبِيلِهِمْ فَيَأْخُذُهُ ثُمَّ يَجِي‌ءُ فَيَقُولُ اجْعَلْنِي فِي حِلٍّ أَ تَرَاهُ ظَنَّ أَنِّي أَقُولُ لَا أَفْعَلُ وَ اللَّهِ لَيَسْأَلَنَّهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنْ ذَلِكَ سُؤَالًا حَثِيثاً»(كافى، ج‌1، ص‌548) «صَالِحُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ وَ كَانَ يَتَوَلَّى لَهُ الْوَقْفَ بِقُمَّ»
شخصي بود متولي موقوفات شهرستان قم بود. آمد خدمت امام جواد(ع) و گفت: «يَا سَيِّدِي»‌ اي امام جواد «اجْعَلْنِي مِنْ عَشَرَةِ آلَافٍ فِي حِلٍّ » من ده هزار درهم بدهكار خمس هستم، خواهش مي‌كنم شما اين را حلال كنيد و اين پول را از من نگيريد. براي اين كه من ديگر اين پولها را خرج كرده‌ام. فرمود «أَنْتَ فِي حِلٍّ » خيلي خوب برو. وقتي رفت امام جواد خيلي گله كرد. فرمود: «أَحَدُهُمْ يَثِبُ عَلَى أَمْوَالِ حَقِّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَيْتَامِهِمْ وَ مَسَاكِينِهِمْ وَ فُقَرَائِهِمْ وَ أَبْنَاءِ سَبِيلِهِمْ فَيَأْخُذُهُ ثُمَّ يَجِي‌ءُ فَيَقُولُ اجْعَلْنِي» افرادي هستند پولهاي آل محمد و حق محرومين جامعه را مي‌گيرند و بعد مي‌آيند آقا ما را حلال كن، زيرا خرج كرده‌ايم. «وَ اللَّهِ لَيَسْأَلَنَّهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» به خدا قسم خدا اينها را روز قيامت مورد سؤال قرار خواهد داد. «سُؤَالًا حَثِيثاً» (كافي،ج1،ص548) خداوند سؤال سخت از اينها خواهد گرفت. خمس نمي‌دهند و بعد مي‌آيند نزد امام كه آقا ما را حلال كنيد. مگر مي‌شود حلال كرد، چگونه حلال كنيم؟
2- حديث ديگر: «كَتَبَ رَجُلٌ مِنْ تُجَّارِ فَارِسَ مِنْ بَعْضِ مَوَالِي أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) يَسْأَلُهُ الْإِذْنَ فِي الْخُمُسِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ ضَمِنَ عَلَى الْعَمَلِ الثَّوَابَ وَ عَلَى الضِّيقِ الْهَمَّ لَا يَحِلُّ مَالٌ إِلَّا مِنْ وَجْهٍ أَحَلَّهُ اللَّهُ وَ إِنَّ الْخُمُسَ عَوْنُنَا عَلَى دِينِنَا وَ عَلَى عِيَالَاتِنَا وَ عَلَى مَوَالِينَا وَ مَا نَبْذُلُهُ وَ نَشْتَرِي مِنْ أَعْرَاضِنَا مِمَّنْ نَخَافُ سَطْوَتَهُ فَلَا تَزْوُوهُ عَنَّا وَ لَا تَحْرِمُوا أَنْفُسَكُمْ دُعَاءَنَا مَا قَدَرْتُمْ عَلَيْهِ فَإِنَّ إِخْرَاجَهُ مِفْتَاحُ رِزْقِكُمْ وَ تَمْحِيصُ ذُنُوبِكُمْ وَ مَا تُمَهِّدُونَ لِأَنْفُسِكُمْ لِيَوْمِ فَاقَتِكُمْ وَ الْمُسْلِمُ مَنْ يَفِي لِلَّهِ بِمَا عَهِدَ إِلَيْهِ وَ لَيْسَ الْمُسْلِمُ مَنْ أَجَابَ بِاللِّسَانِ وَ خَالَفَ بِالْقَلْبِ وَ السَّلَام»(كافى، ج‌1، ص‌547) «كَتَبَ رَجُلٌ مِنْ تُجَّارِ فَارِسَ» عده‌اي از تجار فارس(البته در مورد تجار فارس آن زمان بوده به تجار فارس امروز بر نخورد.) نامه نوشتند به «أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(ع)» نامه نوشتند تجار فارس به امام رضا(ع) كه اجازه بدهيد كه ما خمس ندهيم. امام رضا نامه نوشت «إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ»‌اي تجاري كه مي‌خواهيد خمس ندهيد، خدا به شما مي‌دهد، اينقدر خسيس نباشيد. «ضَمِنَ عَلَى الْعَمَلِ الثَّوَابَ وَ عَلَى الضِّيقِ» «ضَمِنَ عَلَى الْعَمَلِ الثَّوَابَ وَ عَلَى الضِّيقِ الْهَمَّ لَا يَحِلُّ مَالٌ إِلَّا مِنْ وَجْهٍ أَحَلَّهُ اللَّهُ» خدا به شما مي‌دهد اگر خمس بدهيد ثواب به شما مي‌دهد، مال حلال بايد از راهي در بيايد كه خدا اجازه داده است. «وَ إِنَّ الْخُمُسَ عَوْنُنَا عَلَى دِينِنَا»‌اي مردم خمس كمك مكتب ماست. شما كه مي‌گوييد شيعه هستيد، بايد پول بدهيد كه مكتب ترويج پيدا كند. اگر پول نباشد كه نمي‌شود يك كارهاي عام المنفعه را انجام داد.
«وَ إِنَّ الْخُمُسَ عَوْنُنَا عَلَى دِينِنَا» خمس كمك به مكتب است «وَ عَلَى عِيَالَاتِنَا وَ عَلَى مَوَالِينَا» خمس مي‌دهيم، به كساني كه هوادار ما هستند، نان خور ما هستند، دور و بر ما هستند، خط فكري ما را تقويت مي‌كنند «وَ مَا نَبْذُلُهُ وَ نَشْتَرِي مِنْ أَعْرَاضِنَا مِمَّنْ نَخَافُ سَطْوَتَهُ» در حكومت طاغوت اگر شما خمس به امام نرسانيد امام نمي‌تواند كه نيروهايي را كه در دور و اطراف دارد، تغذيه كند. در زمان شاه وقتي شير نفت را مي‌بندد امام مي‌گويد اجازه مي‌دهم از خمس به كارگران حقوق دهيد. اگر بازار تهران و ساير بازارها خمس ندهند، او در زمان طاغوت نمي‌تواند شير نفت را ببندد. الآن علت اين كه در افغانستان، در لبنان، علت اين كه بعضي جاها انقلابشان موفق نمي‌شود، علتشان اين كه يك نفري كه مردم دوستش داشته باشند و پول به او بدهند و او به نيروهايش كمك كند، نيست. همين طور ديمي جنگ مي‌كنند. بايد پول بدهيد تا آن نيروهاي حزب اللهي را تقويت كند و اين را از بين ببرد.
«فلا تَزوهُ عَنَّا» اين خمس را از ما نگيريد. از ما نخواهيد كه خمس را ببخشيم. «وَ لَا تَحْرِمُوا أَنْفُسَكُمْ دُعَاءَنَا» خودتان را از دعاي ما محروم نكنيد. شما اگر پول به ما بدهيد ما در حق شما را دعا مي‌كنيم. خدا به پيغمبرش گفته است (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ) (توبه /103) كساني را كه صدقه مي‌دهند بر اينها صلوات بفرست و اينها را تشويق كن، چون پيچ و مهره تا روغن به آن نرسد حركت خوبي نمي‌تواند داشته باشد. «فَإِنَّ إِخْرَاجَهُ مِفْتَاحُ رِزْقِكُمْ»‌اي تجار فارس اگر شما خمس را به امام رضا(ع) برسانيد روزي خودتان نيز زياد مي‌شود. «وَ تَمْحِيصُ ذُنُوبِكُمْ» گناهانتان بخشيده مي‌شود. «وَ مَا تُمَهِّدُونَ لِأَنْفُسِكُمْ لِيَوْمِ فَاقَتِكُمْ» اين خمسي كه به من مي‌دهيد و من مهره‌هاي شيعه را در اطراف تغذيه مي‌كنم و به اينها توان مي‌دهم كه در مقابل طاغوت بايستند، اينها به درد فردايتان مي‌خورد، به درد روز قيامتتان مي‌خورد، بعد امام رضا(ع) فرمود: شما نامه مي‌نويسيد كه خمس ندهيد، معلوم مي‌شود كه مسلمان الكي هستيد.
ما سه رقم مسلمان داريم. 1 – مسلمان الكي 2- مسلمان چپكي 3- مسلمان كلكي. شما معلوم مي‌شود مسلمان الكي هستيد. شما مي‌گوييد ما طرفدار امام رضاهستيم ولي نامه مي‌نويسيد كه خمس ندهيد. «وَ الْمُسْلِمُ مَنْ يَفِي لِلَّهِ بِمَا عَهِدَ إِلَيْهِ» مسلمان كسي است كه در مقام پول نيز بايستد و پول بدهد. «وَ لَيْسَ الْمُسْلِمُ مَنْ أَجَابَ بِاللِّسَانِ وَ خَالَفَ بِالْقَلْبِ» (كافي،ج1،ص547) و كسي كه زباناً ادعا مي‌كند ولي وقت پول، پول نمي‌دهد و يا تقاضا مي‌كند خمس را ببخشيد. اين مسلمانها به درد بخور نيستند.
چه مي‌گويم؟ مي‌گويم امام رضا(ع) و امام جواد دلشان به درد آمده بود، از مسلمانهايي كه نماز شب مي‌خواندند ولي خمس نمي‌دادند. خمس را بايد داد.
3- امام صادق(ع) فرمود: «مِنْ أَيْنَ دَخَلَ عَلَى النَّاسِ الزِّنَا قُلْتُ لَا أَدْرِي جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ مِنْ قِبَلِ خُمُسِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ إِلَّا شِيعَتَنَا الْأَطْيَبِينَ فَإِنَّهُ مُحَلَّلٌ لَهُمْ لِمِيلَادِهِمْ»(كافى، ج‌1، ص‌546) مي‌داني مردم چطور ناخواسته مرتكب زنا مي‌شوند در حالي كه خيال مي‌كنند زناكار نيستند. گفت نه، نه مگر مي‌شود مردم زنا كنند و نفهمند فرمود بله «مِنْ قِبَلِ خُمُسِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ» كسي كه خمس ندهد زندگيش از مال محرومان باشد، ازدواج و مهر خانمش از پول خمس نداده باشد اين نطفه‌اش سالم نيست و بچه‌اش نيز سالم نيست، زيرا رگ و پي اين بچه از مال محرومان و ديگران است.
4- حديث ديگر اينكه «إِنَّ أَشَدَّ مَا فِيهِ النَّاسُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ الْخُمُسِ فَيَقُولَ يَا رَبِّ خُمُسِي وَ قَدْ طَيَّبْنَا ذَلِكَ لِشِيعَتِنَا لِتَطِيبَ وِلَادَتُهُمْ وَ لِتَزْكُوَ وِلَادَتُهُمْ»(كافى، ج‌1، ص‌546) افرادي كه خمس نمي‌دهند سخت ترين شكنجه‌ها را خداوند بر اينها روز قيامت مي‌كند و خواهد كشيد.
5- امام باقر(ع) مي‌فرمايد: افرادي كه مال يتيم را بخورند روز قيامت وارد جهنم مي‌شوند و بعد فرمود: «نَحْنُ الْيَتِيمُ»(من‌لايحضره‌الفقيه، ج‌2، ص‌41) مال يتيم را خوردن يعني خمس را خوردن، چون خمس بايد صرف اينها شود. كسي كه خمس نمي‌دهد مال يتيم‌ها رامي خورد و چقدر افرادي هستند كه افطارشان با مال خمس نداده است. يعني صبح تا غروب گرسنه است و افطارشان با مال يتيم است. مواظب باشيد، خطرناك است. اگر از 20 درصد مالت حالا نمي‌گذري چطوروقت مرگ مي‌خواهي از صد در صد مالت بگذري؟
6- امام زمان(ع) نامه‌اي نوشتند و در نامه نوشتند «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ عَلَى مَنِ اسْتَحَلَّ مِنْ أَمْوَالِنَا دِرْهَماً»(إحتجاج‌ طبرسى، ج‌2، ص‌480) خدا لعنت كند، ملائكه لعنت كند، تمام مردم لعنت كنند بر كسي كه يك درهم مال ما را حلال مي‌داند يعني خمس ما را نمي‌دهد.
7- امام زمان(ع) از ناحيه ايشان نامه‌اي رسيد كه «مَنْ أَكَلَ مِنْ مَالِنَا شَيْئاً فَإِنَّمَا يَأْكُلُ فِي بَطْنِهِ نَاراً وَ سَيَصْلَى سَعِيراً»(كمال ‌الدين، ج‌2، ص‌520) هر كس مال امام را ندهد و خمس ندهد«سَيَصْلَى سَعِيراً» در آينده به جهنم مي‌رود. خمس بايد داد.

7- برخي اقلام خمس

چند مسأله را برايتان بگويم. مسائل زير را بايد روحانيون عالم به مسائل شرعي بگويند و مردم ما خود را به كسي كه عالم و با تقوا و مسأله دان است برسانند. امين و عالم و مسأله دان و اجازه نيز از مقام رهبري داشته باشند. نزد چنين فردي برويد و خمستان را بدهيد. كسي كه سال خمسي دارد همين كه اول سال شد، حق تصرف در مال را ندارد. چون 20 درصد از اين مال از آن ديگران است. حق تصرف در همه مال را ندارد زيرا شريك بايد راضي باشد، يا بايد خمس را بدهد و يا حق تصرف در مال را ندارد، مگر اين كه امام به او اجازه بدهد. اگر بگويد من خمس را كنار مي‌گذارم، كنارگذاشتن خالي، فايده ندارد. كساني كه خمس بدهكار هستند و يكدفعه نمي‌توانند بدهند، اولاً از خمس نترسيد، يكسري چيزها خمس ندارد، خانه‌اي كه در آن زندگي مي‌كني، راديو و تلويزيونت، فرشهايت، يخچال و چراغ گاز و ظرفهايت خمس ندارد. رختخواب و ماشين سواريت خمس ندارد. البته اين اشياء و لوازم بايد در شأنت باشد. نمي‌تواني بگويي براي اين كه خمس ندهم مي‌روم قالي ابريشمي مي‌خرم، اگر در شأنت قالي معمولي است حق نداري قالي ابريشمي بگيري، اگر شأنت قالي هزار توماني است، حق گرفتن خانه هزار توماني بخري. اگر شأنت ساعت مچي هزار توماني است اگر 15 هزار توماني دست كني، مي‌گويند: جوانهاي تيپ تو ساعت چند توماني دست مي‌كنند؟ مي‌گويد: هزار توماني. مي‌گويند: خيلي خوب هزار تومان هيچ، ولي خمس 14 هزار تومان بقيه را بايد بدهي. آخر آدمهايي هستند كه فكر مي‌كنند زرنگي است مي‌گويد اگر 15 هزار تومان در دستم باشد، بايد 3 هزار تومان آن را خمس بدهم فوري مي‌رود 15 هزار تومان آن را ساعت مي‌خرد و مي‌بندد و مي‌گويد: اسلام گفته است زندگي خمس ندارد، خوب ساعت هم جزو زندگي است. جوانهاي تيپ تو چه ساعتي، چه ماشيني دارند، البته افرادي هستند كه زندگيشان فرق مي‌كند، رفت و آمد دارند، آبرومند هستند، عروس و داماد دارند، نوه دارند، سرشناس هستند، گمنام هستند، زندگي‌ها باهم فرق مي‌كند، يك خانه را مي‌بيني 5 تا پتو داشته باشد 2 عدد اضافي است و يك خانه 10 پتو دارد وقتي مهمان مي‌رسد 5 پتو نيز كم دارد. بايد حساب كرد تيپ تو چقدر نياز دارد.
نگاه به ساير جوانهاي معمولي كه در اين منطقه در سطح تو هستند، زندگي معمولي خمس ندارد. حالا ممكن است آدم هميشه خود را مقروض كند و هيچگاه نتواند خمس بدهد. تا مي‌بيند كه الآن ماه ديگر اول سال است، فوري چيزي مي‌خرد كه خمس ندهد بايد حساب كند كه چيزي كه مي‌خرد در شأنش باشد. اگر كسي خانه دارد و خانه‌اش را مي‌فروشد كه بهتر آن را بخرد تا خانه‌اش را فروخت بايدخمس بدهد. مگر اين كه خانه به خانه عوض كند، در اين صورت خمس ندارد، يا اين كه اول خانه بخرد و بدهكار شود و بعد اين خانه را بفروشد و قرض آن را بدهد. خانه را بفروشي خمس دارد مگر اين كه خانه ارث باشد يا هبه باشد كه حسابش جداست.
اگر كسي خمس ندهد سال به سال مشكل‌تر مي‌شود. امسال من 100 تومان دارم بايد 20 تومان بدهم ولي سال آينده كه با اين 20 تومان كار مي‌كنم مي‌شود 200 تومان، نمي‌شود 40 تومان خمس بدهم، 20 تومان پارسال را كه مي‌دهم بايد هرچقدر اين 20 تومان نيز سود كرده است، چهار پنجم آن را نيز بايد خمس بدهم و اين مسائل يك مقداري فني است و پيچ و مهره دارد كه بايد برويد نزد متخصص و اجازه بدهيد كه من وارد مسائل خرد آن نشوم.
ولي همين بدانيد كه خمس ندادن مشكل است، كسي اگر با پول خمس نداده غسل كند، غسلش باطل است. كسي اگر نماز با لباسي بخواند كه خمسش را نداده است، نمازش باطل است. زناني كه پارچه‌هايي را مي‌خرند و نمي‌دوزند و نمي‌پوشند، اگر سر سال شود خمس دارد. فقط جهيزيه اين طور نيست و آدم بايد خرد خرد بخرد، زيرا بعضي هانمي توانند يك سال جهيزيه بخرند، به مرور مي‌خرند اشكال ندارد و خمس تعلق نمي‌گيرد. هبه نيز خمس ندارد. حتي پولي كه براي زيارت مستحب واريز كرده‌ايد خمس دارد. مثلاً امسال پول گذاشته است كه دو سال ديگر به سوريه برود، اين خمس دارد. و معنايي كه مي‌گوييم خمس بده اين نيست كه پول را به سيد بدهيد، اين خمس مال حكومت اسلامي است. آقاياني نيز كه خمس مي‌دهند نمي‌توانند ماليات ندهند و آقاياني نيز كه ماليات بدهند نمي‌توانند خمس ندهند. مثلاً به فتواي امام هم بايد ماليات داد و هم خمس داد تا اين كه در دراز مدت برسيم به جايي كه فقط خمس بدهيم. زيرا با پول خمس نمي‌توان مملكت را اداره كرد. امكان اداره با خمس به تنهايي نيست.
بار ديگر تذكر مي‌دهم كسي نگويد درآمد ندارم. اگر ده كيلو نخود خريدي و براي آشپزخانه بردي، 8 كيلوي آن مصرف شد و 2 كيلو ماند و سال گذشت بايد براي آن خمس داد. يادتان نرود قصه شطيطه را گفتم. او چقدر پول از نيشابور به مدينه فرستاد؟ يك درهم! گاهي افراد هفت ريال و ده شاهي خمس دارند و گاهي افراد 13 تومان بايد خمس بدهند. همه بايد سال داشته باشند. شما (شب قدر) فردا شب مي‌خواهي قرآن سر بگيري آخر آدم بايد رويش بشود، نان امير المؤمنين(ع) را خورده است، حق بچه يتيم‌ها را خورده، به آيات قرآن عمل نكرده است. حالا قرآن سر مي‌گيرد. آخر اين قرآن از تو ناراضي است؟ كسي كه مي‌خواهد قرآن سر بگيرد، لقمه حرام در زندگيش نبايد باشد.
چرا انسان خمس ندهد. البته خيلي‌ها خمس مي‌دهند. اگر شما خيلي هايتان خمس نمي‌دهيد ‌اي بزرگسال‌ها، عوضش ما پسرهاي 15 ساله داريم كه خمس مي‌دهند. يك جواني 15 سالش بود، آمد نزد پدرش و گفت من از 14 سالگي به تكليف رسيده‌ام، يك سال است كه به تكليف رسيده‌ام بايد خمس بدهم. گفت: برو! تو چه داري گدا، گفت: نه! من گدا نيستم. پولهايم را جمع كرده‌ام و دوچرخه خريده‌ام، دوچرخه‌ام را نيز فكر مي‌كنم لازم ندارم و مي‌خواهم بفروشم. دوچرخه‌اش را مي‌فروشد و خمس آن را مي‌دهد، بعد به جبهه مي‌رود و شهيد مي‌شود. روز قيامت اين بچه 15 ساله را مي‌آورند كه تمام هستي‌اش يك دوچرخه بوده است و يك نفري را كه براي همه پسرهايش خانه خريده است و براي همه دخترهايش جهيزيه داد ولي حق بچه يتيمها را نداد. چقدر روسياهي. خلاصه آقاياني كه خمس نداده‌ايد اگر رويتان مي‌شود كه فردا قرآن سربگيريد، سر بگيريد.
امام رضا(ع) مي‌فرمايد: «إِنَّ الْخُمُسَ عَوْنُنَا عَلَى دِينِنَا»(كافى، ج‌1، ص‌547) خمس كمك مكتب ماست، با لباس خمس نداده نماز باطل است. با پول خمس نداده غسل باطل است. اصلاً خانه خمس نداده را بنشيني مال تو نيست. همه فقراي عالم در اين خانه شريكند، چگونه در اين خانه مي‌ماني و دل نمي‌كني، همه را مي‌گذاري و مي‌روي. مي‌گويد بچه هايم، بچه هايت يك دسته گل روي قبرت مي‌گذارند و مي‌روند.

8- دارايي انسان، طوقي بر گردن او

امير المؤمنين(ع) مي‌فرمايد: لحظه مرگ روح از پا مي‌آيد تا قفسه سينه، روح مي‌آيد، گوش مي‌شنود، چشم مي‌بيند و مغز كار مي‌كند اما ديگر حال ندارد كه حرف بزند. بعد روح او گرفته مي‌شود تا حتي از زبانش ولي چشمش مي‌بيند. اينهايي كه دور و بر او هستند مي‌گويند: حالا چه كنيم، دارد مي‌ميرد، دارد مي‌ميرد، در حال احتضار است، پايش را رو به قبله بكشيد. زود باش، زود باش، پايش را رو به قبله مي‌كشند. (وَ قيلَ مَنْ راقٍ) (قيامت /27) قرآن مي‌گويد(وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ) (قيامت /29) ساقهاي پايش به هم مي‌چسبد و كار به شدت مي‌رسد، پايش را رو به قبله مي‌كشند، «وَ قيلَ مَنْ راقٍ» دور و بريهايش مي‌گويند كه چه خاكي بر سرمان كنيم؟ سراغ كه برويم؟ مي‌گويند كاري ديگر نمي‌شود كرد، واقعاً رفت و مرد (وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ) (قيامت /28) خود طرف مي‌بيند كه دارد مي‌رود (فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى) (قيامت /31) نه نماز به درد بخوري خواند، عمرش تمام شد ولي2 ركعت نماز به درد بخور نخواند. اموالي را جمع كرد.
امير المؤمنين(ع) در نهج البلاغه مي‌گويد: توجه به مالش مي‌كند كه از راه حلال و حرام پيدا كرد. الآن وزر و وبالش به دوش او و رفاه و خوشي آن براي بچه‌ها و وارثها است. يك مراسم ختم و چله‌اي و مي‌خورند و تمام شد و رفت. تا ابد مي‌سوزد. (سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ) (آل عمران /180) قرآن مي‌گويد: پولهايي را كه بايد مي‌دادند و ندادند و بخل كردند اين اموال طوق مي‌شود به گردنشان. قرآن مي‌گويد فلز را داغ مي‌كنند و به پيشاني و پهلوهايشان مي‌گذارند و مي‌گويند: (هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ) (توبه /35) اين درهم و ديناري است كه دل نكندي. همين پولي كه در نيا دل محرومان را سوزاند روز قيامت پيشاني و پهلوي شما را مي‌سوزاند.
اميدوارم كه اگر با روي سفيدي مي‌خواهيد به نزد خدا برويد، اگر مي‌خواهيد با رو سفيدي قرآن سر بگيريد، همه با رو سفيدي سهم خود را بپردازيد. در خانه يك كسي كه امين، عالم، متقي، اجازه داشته باشد، برويد حساب مالتان را بكنيد. بدهيد و اگر ندهيد از ما خواهند گرفت و در گورمان خواهند كرد و خواهند سوزاندمان.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد به ما توفيق حلال كردن مالمان و تزكيه خودمان و تزكيه مالمان را عطا بفرما. كساني كه در طول تاريخ، شطيطه‌ها كه با يك درهم و دينار و كساني كه با پولشان خط امامت را حفظ كردند، همه آنها را با امام حسين(ع) محشور بفرما. كساني كه با خونشان خط امامت را حفظ كردند با ابراهيم و امير المؤمنين و امام حسين(ع) محشور كن. خدايا ما را جوري كن كه شبهاي قدر كه مي‌خواهيم به سوي تو بياييم شرمنده نباشيم. رزمندگان عزيز را تأييد و موفق و پيروز بگردان و رهبر عزيز انقلاب را به سلامت بدار و توطئه گران را نابود بفرما. حب دنيا را از دل ما بكن تا خمس دادن براي ما آسان باشد. خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني رانگهدار.

«و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1431
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست