نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1568
موضوع بحث: دوستي -3
تاريخ پخش: 73/08/05
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
خدمت دانشجويان عزيز در دانشکده شهيد عباسپور هستيم. بحث ما راجع به دوستي است. دوستي مسالهاي است که انسان از بچگي تا هنگام مرگ به آن احتياج دارد. حتي در قيامت هم دوست خوب ميتواند انسان را شفاعت کند. اهميت دوستي، انتخاب دوست، برخورد دوست، حق دوست، دوستيهاي مثبت، دوستيهاي منفي و. . . موضوع بحث ما است. با چه کساني دوست شويم و با چه کساني دوست نشويم؟ در اين زمينه از آيات و روايات خدمتتان ميگويم. يکي از بزرگان فرموده است: دوست خوب از خودت هم بهتر است براي اينکه (إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ) (يوسف /53) نفس انسان گاهي آدم را به انحراف هل ميدهد. اما دوست خوب آدم را هيچ وقت به انحراف نميكشاند.
1- مشورت كردن عامل استحکام دوستي
مشورت از شور است. مشورت يعني اينكه نظرات را بررسي کن و بهترين نظر را انتخاب کن. بهترين کلام مشورت انتخاب احسن است، نه انتخاب اکثريت. مشورت دوستي را زياد ميکند. حتي پدرها با بچههايشان مشورت کنند. يکي از کارهاي بدي که در قديم بود اين بود که مادر به فلاني ميگفت: دختر تو براي پسر من است. بدون اينکه بداند آيا پسر هم اين دختر را ميخواهد يا نميخواهد؟ يا بالعکس آيا دختر از پسر خوشش ميآيد؟ دختري نزد پيغمبر(ص) آمد و گفت: پدرم من را به عقد فلاني در آورده است و من فلاني را نميخواهم. حضرت فرمود: عقد شما باطل است. شما ميتواني عقد را به هم بزني. بعد دختر گفت: نه من راضي هستم. فقط ميخواستم از زبان شما بشنوم. تا اين کلام در تاريخ بماند. ابراهيم صد ساله با پسر 13 ساله مشورت کرد. مشورت علاقه را زياد ميکند. اگر آدم مشورت کرد، حسود ندارد. با يک نفر مشورت ميکنم که آقا من اين زمين را بخرم يا نه؟ ميگويد: بخر. من اين زمين را ميخرم و زمين گران ميشود. وقتي گران شد شما حسود نيستي. چون گراني زمين من بر اثر فکر و مشورت با شما است. مثل اينکه پدر نسبت به بچهاش حسود نيست. اما اگر مشورت کردم و شکست خوردم يک غمخوار اضافه دارم. در مشورت سواد هم مطرح نيست. خيلي وقتها افراد هوايي يک چيزي ميگويند که يک تحصيل کرده به ذهنش نميآيد. پس مشورت يکي از عوامل دوستي است.
2- مشايعت كردن
داريم وقتي مهمان به خانه ميآيد او را تا در منزل بدرقه کن. در بعضي روايت داريم «حريم بيتک» يعني داخل کوچه برو و تا چند قدمي هم او را بدرقه کن. عذر پذيري دوستي را زياد ميکند. امام زين العابدين يک دعا دارد. ميگويد: خدايا مرا بيامرز. اگر کسي از من عذر خواهي کرده است و من جواب سربالا دادهام. حتي داريم که گاهي وقتها خودتان را به تجاهل بزنيد، حتي اگر ميدانيد، عذر طرف را بپذيريد.
3- رعايت ادب
ادب دوستي را زياد ميکند. گاهي وقتها همين که ما با هم خودماني شديم، ديگر هرچه ميخواهيم به هم ميگوييم. آيت اله جوادي آملي روبروي بچهاش هم لباسش را در نميآورد. آيت ا. . . العظمي گلپايگاني دو زانو مينشست و به ما درس ميداد. اين پيرمرد يک سره دو زانو مينشست. يک روضه خوان به منزل ايشان آمد تا روضه بخواند. ايشان معمّم شد. گفت: ميخواهند براي امام حسين روضه بخوانند. حديث داريم که وقتي بچهي خود را صدا ميکنيد، مثلا بگوييد: احمد آقا! فاطمه خانم! حتي حديث داريم که وقتي پدرها ميبينند كه بچه به حرفش گوش نميدهد، او را مؤدب صدا کند. ادب باعث ميشود که بچه به حرف پدرش گوش بدهد. اگر بخواهيد امر به معروف کنيد بايد با ادب باشيد. يعني کسي با مرگ بر بيحجاب، حجاب دار نميشود. اما با جملهي «خواهرم حجاب متانت است» ممکن است که گوش بدهد. هيچ کس با فحش آدم نميشود. هيچ کس با کتک آدم نميشود. اگر کسي با کتک آدم ميشد، پس همه خرها بايد تا به حال آدم شده بودند. هر چيزي ادب دارد. سفره ادب دارد. سر سفره بايد نشست. از کارهاي خيلي زشتي که در مهمانيها باب ميشود، ايستاده غذا خوردن است.
4- تجسس نكنيم
يکي از چيزهايي که دوستي را به هم ميزند، تجسس است. اگر شما جستجو کني که من چه طور آدمي هستم، بالاخره يک اشکال از من ميگيري و دوستي ما به هم ميخورد. تجسس نکن. سوء ظن گام اول است. بعد از سوء ظن تجسس است. به عيب هم که پي برديد در گام سوم غيبت ميکنيد. لذا گفتهاند که از اول سوء ظن نداشته باش. تجسس دوستي را به هم ميزند.
5- دوستي را اعلام كنيد
اعلام دوستي، دوستي را محکم ميکند. (البته دختر به دختر، پسر به پسر) حديث داريم که اگر مردي به زنش بگويد: من شما را دوست دارم، زن تا عمر دارد اين حرف را فراموش نميکند و از دلش بيرون نميرود. اگر براي كسي دعا ميكنيد، بگوييد: بنده به شما دعا کردم. اعلام کنيد. دوستي محکم ميشود. اميرالمومنين علي(ع) ميفرمايد: «من جانب [حاسب ] الإخوان على كل ذنب قل أصدقاؤه»(غررالحكم، ص422) دوستانت را زير ذره بين قرار نده و به آنها با بزرگواري نگاه کن. ميگويند: رئيس بي عرضهها کسي است که نتواند دوست پيدا کند و از او بي عرضهتر کسي که دوست دارد ولي عرضه ندارد که دوستش را نگه دارد. حديث داريم كه اگر ميخواهيد دوستيتان محکم بماند با هم شوخي نکنيد. اما بعضي اوقات اشكالي ندارد. حديث داريم كه بچههاي کوچك وقتي ميخواهند به اتاق پدر و مادر بروند، بايد در بزنند. مسأله حجاب بسيار مهم است و در شهوت هم تأثير دارد. غربيها در شهوت هم باختهاند. به خاطر اينکه وقتي انسان دائماً برهنگي ديد احساسش کم ميشود. تقريباً حالتي بين مرده و مرده شور ميشود. آدم گرسنه، در غذا خوردن بيشتر از آدم سير کيف ميکند. چون بعد از گرسنگي غذا ميخورند.
6- دوستي براي خدا باشد
يک روز پيغمبر(ص) از مردم پرسيد: کدام رشتههاي ايمان محکمتر است؟ هر کس يک چيزي گفت. گفتند: يا رسول الله! خود شما بگو. فرمود: آن دوستي و يا دشمني که براي خدا باشد. دوستي براي خدا ثابت است. مثلاً مردم شاه را دوست داشتند. امام را هم دوست داشند. آنهايي که اول ميگفتند: جاويد شاه! بعد مرگ بر شاه گفتند. هرچه تاريخ بيشتر از واقعهي عاشورا ميگذرد، اصلاً عشق به امام حسين بيشتر ميشود. اصلاً چهره عزاداريها عوض ميشود. همه جاي تهران هيئت است. مسأله نماز جماعت که امسال ظهر عاشورا در ايران مطرح شد، بسيار خوب است. وسايل فساد زياد شده است اما در عين حال وسايل اصلاح هم زياد شده است. سير جوانهاي دانشجو در نماز جماعت بسيار زيادتر شده است. هيچ وقت يکطرفه قضاوت نکنيد. دوستي بايد براي خدا باشد. اگر آدم طرف را براي زيبايي و پولداري او دوست داشته باشد، وقتي آن شخص زشت و بي پول شود، او هم ميرود. ولي اگر دوستي براي خدا باشد، هميشگي است و هيچ وقت از بين نميرود. اميرالمومنين علي(ع) فرمودند: «من وادك لأمر ولى عند انقضائه»(غررالحكم، ص418) کسي که تو را براي چيزي دوست داشته باشد، وقتي آن چيز رفت دوستي هم ميرود. دوستي بايد براي خدا باشد. اصلاً عدهاي که نماز نميخوانند خدا را دوست ندارند. مگر ميشود کسي، يك نفر را دوست داشته باشد اما دوست نداشته باشد كه با او حرف بزند. امام حسين ژ(ع) ميفرمايد: «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ»(إقبالالأعمال، ص349). مولا جان هرکس تو را گم کرده بود حالا پيدا كرده است. هر کس خدا ندارد، پس چه چيز دارد و هرکس خدا دارد چه چيز ندارد.
7- مظلوميت علي(ع)
شاه همه چيز داشت ولي خدا را نداشت. امام خدا را داشت ولي هيچ چيز نداشت. قرآن قول داده است که حق پيروز است، حتي يک زماني که حق را نشناسند. من تاريخ خوارج را ميخواندم. خيلي دلم براي اميرالمومنين سوخت. مظلوميت اميرالمومنين به مراتب از مظلوميت امام حسين(ع) بيشتر است. امام حسين(ع) نصف روز مظلوم بود. اما اميرالمومنين فرمود: من 25 سال مظلوم بودم. مثل اينکه استخوان در گلو و تيغ در چشم دارم. حضرت امير وقتي شهيد شد، او را مخفيانه دفن کردند و صد سال قبر ايشان مخفي بود. در غدير خم 124 هزار نفر با اميرالمومنين بيعت کردند و پيغمبر او را نصب کرد ولي کار به جايي کشيد که ابوموسي اشعري بعد از چند سال گفت: من علي را عزل کردم، همينطور که انگشترم را از دست در ميآورم. اميرالمومنين خيلي مظلوم است. اما در عين حال عشقي که الان به اميرالمومنين و بچههاي او دارند عجيب است. بعثيها وقتي اسراي ما را روزهاي آخر به کربلا ميبردند، يکي از اسيرها ميگفت: وقتي بعثيها به حرم امام حسين آمدند، با اسلحه وارد شدند اما در حرم حضرت ابوالفضل اسلحهها را كنار گذاشتند. گفتيم: چرا اينجا بدون اسلحه آمديد؟ گفتند: آخر ابوالفضل عصباني است. حضرت عباس کمر آدم را ميشکند. يعني بعد از هزار و چهارصد سال بعثي کافر هم از هيبت ابوالفضل ميترسد. مومن مثل کوه است. بالاي کوه که ميروي با اينکه کوه زير پايت است اما باز هم از کوه ميترسي. امام وقتي در زندان شاه بود، شاه از امام ميترسيد. با اينکه امام در زندان بود. مومن هيبت عجيبي دارد. به همين خاطر در دنيا از حزب الله ميترسند. آمريکا از حزب الله ميترسد. چون به خدا متصل است. اگر دوستي براي خدا باشد ادامه پيدا ميکند. حديث داريم کساني که ازدواج ميکنند فکرشان فقط مال و شکل دختر نباشد. چون اينها بعد از چند سال به سردي تبديل ميشود. اما اگر کسي همسري را که انتخاب ميکند طبق کمال باشد. اين کمال پايدار است. دوست خوب کسي است که به آدم تذکر بدهد. امام باقر(ع) فرمود: «اتَّبِعْ مَنْ يُبْكِيكَ»(كافي، ج2، ص638) اگر کسي از شما انتقاد کرد و شما ناراحت شديد، دوست خوبي است. من يک محافظ داشتم. کلت خود را به من نشان داد. گفت: آقاي قرائتي! اگر بفهمم كه روزي از خط امام دور شدي، خودم با اين کلت در سر تو ميزنم. امام صادق فرمود: بهترين دوستان من دوستي است که عيب من را بگويد. ميفرمايد: بهترين دوست، دوستي است که در وفات هم به ياد آدم باشد. در تهران يک مسجدي است كه ما به آنجا رفتيم. ديديم كه مردم آن مسجد يک کار جديدي کردهاند. تصميم گرفتهاند که هر کدام از اهل محل که از بين رفت، يک شبانه روز براي او نماز قضا بخوانند. در دوستي سعي کنيم كه دوستي هايمان براساس خدا باشد. دوستيهاي ديگر از بين ميرود. خوشا به حال کسي که براي خدا انتخاب کند. كسي كه شغل، همسر و رشته تحصيلي خود را براي خدا انتخاب كند موفق شده است. ببيند خدا چقدر راضي است. خدايا به ما توفيق انتخاب خوب را در تمام عرصهها عنايت بفرما.
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1568