نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1589
موضوع بحث: رابطه و قطع رابطه
تاريخ: 06/11/67
بسم الله الرحمن الرحيم
بحث ما اين هفته راجع به رابطه و قطع رابطه است. ميدانيد كه تهيه بحث براي تلويزيون خيلي كار مشكلي است. به خاطراينكه بايد يك بحثي باشد كه همه مردم به آن نياز داشته باشند. گاهي انسان صدها كتاب و حديث ميبيند فني، صنفي، تخصصي و. . . اما يك بحثي را بايد انتخاب كرد كه همه مردم به آن نياز داشته باشند و ما فكر كرديم اين هم از بحثهايي است كه همه مردم به آن نياز دارند. چون انسان از انس است يعني انسان نميتواند تنهايي زندگي كند. نياز به رابطه دارد. انسان مثل بوته نيست كه خودش در كويري يا سبز شود يا خشك شود و كار به بوته کناري نداشته باشد. زندگي انسان طبعاً اجتماعي است. منتهي اسلام بايد به اين مسئله مهم عنايت كند كه كرده است. ما با همكاري عزيزمان تقريبا 20 جزء قرآن را توانستيم ببينيم و آيات زيادي را در آورديم. 10 جزءش را نتوانستيم ببينيم. آن مقداري كه بررسي كرديم با يادداشتهاي قبل خدمتتان عرض ميكنيم.
1- آثار و فوايد دوستي و ارتباط با ديگران
اما آثار ارتباط: بعضيها منزوياند، عوامل انزوا دو چيز است، حديث داريم که بعضيها پولدار ميشوند و ميروند آن طرف شهر و ديگر كار به خويش و قومهاي فقير ندارند. گاهي پولداري طرف را منزوی ميكند، يعني چون چرب است كرهاش ميرود يك سمت، دوغش ميرود يك سمت ديگر و گاهي هم چون طرف ضعيف است كنار ميرود و ديگر با ديگران تاب نميخورد. پس يا از فقر جدا ميشود، يا از غنا جدا ميشود يا عقيدهاي است، يا رواني است و رابطهاش را كم ميكند. اسلام براساس رابطه است. در نماز «من» نيست. هر چه هست «ما» است. نميگوييم: «هدني» بلکه ميگوييم: «اهْدِنَا»، «إِيَّاكَ أعْبُدُ وَ إِيَّاكَ أسْتَعينُ» نميگوييم. «نَعْبُدُ»، «نَسْتَعينُ» يعني يك نفر هستي، در صورتي که نماينده كل مسلمانها هستيم «السَّلَامُ عَلَىِّ» نميگوييم. ميگوييم: «السَّلَامُ عَلَيْنَا» دين ما دين جمع است. ارتباط فوايدي دارد. آرامش يك فايدهاش است. وحدت يك فايده ديگر است. بر اثر ارتباطات انسان متحد ميشود. در اثر ارتباطات با هم تبادل فكر ميكنند. با تعاون آدم كمبودها را ميفهمد و به هم كمك ميكنند. آدم وقتي ارتباط دارد، ميفهمد که عجب نابغهاي است، عجب خوش استعداد است، عجب عرضه و قدرتي دارد. مشكل را ميتواند حل كند. بسياري از نيروها چون منزوي هستند، شناخته نشدهاند و در اثر ارتباطات انسان شناخت به نيروها پيدا ميکند، براي دردها راه حل پيدا ميكند. هدايت و ارشاد از آثار ارتباط است. تفريح از ارتباطات است. انسان وقتي دور هم بنشيند تفريح ميكند. اگر دفترچه تلفن شما را بكشند بيرون شماره تلفن چند تا دانشمند توي آن باشد ديگر در هيچ مشكلي نميمانيد. به يكي از اين چند تا دانشمند تلفن ميكني و مشكلت را حل ميكني. اما اگر دفترچه تلفن را كشيدند بيرون با هيچ دانشمندي ارتباط نداشتي، همه مشكلات را داري و هيچ راه حلي هم نداري. تفريح، هدايت، شناخت، تعاون، تبادل، يگانگي، وحدت و آرامش اينها از آثار ارتباط است. خوب اين از ارزش ارتباط.
2- با چه كساني ارتباط و دوستي برقرار كنيم؟
اما با چه کسي رابطه پيدا كنيم؟ آيه آخر سوره آل عمران ميفرمايد كه (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) (آل عمران /200) روايت ميفرمايد كه «رابِطُوا» بهترين ارتباط، ارتباط با رهبران معصوم است. هر چه پيوند با رهبران معصوم بيشتر باشد انسان مصونيتش بيشتراست. قبل از رهبران معصوم ارتباط با خدا. چون (اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ) (بقره /257) بچه بايد ارتباطش با ولياش از همسايهها از معلمش بيشتر باشد. بچه رابطهاش با ولي هرچه بيشتر باشد محفوظ تراست، ما هم ارتباطمان با خدا و با توحيد هرچه بيشتر باشد محفوظتر هستيم. چون آدم دستش را كه در دست ولي خدا گذاشت، مصون ميشود. در مورد رابطه با اولياي خدا در نماز ميگوييم: (صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ) (فاتحه /7) خدايا مرا بيانداز در راه چه كساني؟ راه كساني كه «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ». من ميخواهم جز اينها باشم با مؤمنين! كه قرآن درباره مؤمنين ميفرمايد: (رُحَماءُ بَيْنَهُمْ) (فتح /29) به همان مقدار كه (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ) (فتح /29) نسبت به خوديها «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» هستند. در آستانه دهه انقلاب هستيم. 10 سال از انقلاب ميگذرد. يادمان باشد كه سال اول انقلاب واقعا اين آيه عمل ميشد كه قرآن ميفرمايد: (بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ) (آل عمران /195) بعضي از شما از بعضي ديگر هستيد. يعني يك كسي كه يك چيزي ميخواست، همه كمك ميكردند. حتي يك وقت بيمارستانها پارچه سفيد خواستند. مردم ملافههاي رختخوابشان را پاره کردند. . . آن رحمت كجا رفت و الان كه خواهري بچه به بغل وارد اتوبوس ميشود 20 مرد و 30 مرد نشستهاند، يكي نميگويد اين زن است، يا حامله است، يا پيرزن است يا بچه بغلش است. چطور شد رحمت؟ چرا ما وقتي خودمان به هم رحم نميكنيم، توقع داريم خدا به ما رحم كند؟ مگر نميگويد: (ارْحَمْ تُرْحَمْ) (أمالى صدوق، ص209) قرآن ميگويد اگر ميخواهي به تو رحم كنم، تو چرا رحم نميكني؟ (وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ) (نور /22) مگر نميخواهي خدا به تو رحم كند؟ تو به چه کسي رحم كردي؟ ما به هم رحم كرديم و خدا به ما رحم كرد «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ»، «بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ» و. . . قرآن ميفرمايد: (كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ) (صف /4) مثل ساختماني هستند كه بهم محكم ادغام شدند. جامعه مسلمين بايد مثل ساختمان بتون آرمه باشد. قرآن ميفرمايد با محرومين باش (وَ لا تَطْرُدِ الَّذينَ يَدْعُونَ) (انعام /52) محرومين را طرد نكن. چون آمدند طرح دادند گفتند يا رسول الله! اگر اين گداها را بريزي دور يك مشت شخصيت دورت جمع ميشود. آيه نازل شد (وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ) (كهف /28) با همين فقيران باش. يك وقت نكند طرح آنها را بپذيري يا به ذهنت بيايد براي اينكه دل اين پولدارها را جذب كنيم فقيران را از دورمان پراکنده کنيم؟ با همان فقيران باش. چون عاقبت فقيران با تو خواهند بود. با چه کسي باشيم؟ با كساني كه خط فكريشان درست باشد (وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ) (بقره /221) حتي در ارتباط پيوند خانوادگي ميگويد: اگر دو خواستگار براي دخترت آمد «وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ» يكي جوان با ايمان است و مهريهاش كم است ولي يكي ايمانش متزلزل است يا ضعيف است اما مهريه و ماشين و خانه دارد. قرآن ميفرمايد: «وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ» آن كسي كه ايمانش بيشتر است بهتر از ديگري است، گر چه از ديگري شما به وحشت بيافتيد. باز قرآن درباره رابطه ميفرمايد: (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ) (بقره /220) بد نيست اينجا يك قصهاي هم برايتان نقل كنم. آيه نازل شد(سوره نساء) كسي كه مال يتيمي را بخورد انگار آتش خورده است. در خانهها يتيم بود. بچههاي شهدا بودند، يتيمها بودند. يك مرتبه مسلمانها سفره را جدا كردند، بعضي بچه يتيمها را از خانه بيرون كردند. بعضي اتاقشان را عوض كردند، غذايشان را عوض كردند، يك حالت هيجاني در خانهها افتاد. آيه نازل شد که گفتم اگر مال يتيم را بخوريد آتش است، يعني اگر از روی غرض بخوريد، نه اين که شما خواسته باشيد تقوا كنيد. بعضي وقتها اگر انسان خواسته باشد تقوا نشان بدهد ميگويد که خوب اين يتيم تخريب ميشود! اين كه ميگويند مال يتيم را نخور، نه اينکه هیچ رابطهای نداشته باش، رابطه داشته باش. هم برو و هم بيا. هم بگير و هم بده ولي حيف و ميل نكن. يعني به قصد خوردن مال خانه يتيم نرو. به عنوان خويش و قوم و همسايگي ميرويم مال يتيم را هم ميخوريم. بعد هم آنها را دعوت ميكنيم و آنها هم مال ما را ميخورند «وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ» مخلوط شويد با بچه يتيمها. يه جوري شود كه بخوريد و پس بدهيد مانعي نداشته باشد و در جمع به نفع آنها باشد. نه اينكه برويم پلو بخوريم و دعوت کنيم و اشكنه بدهيم. چون بعضي از افراد ميخواهند تقوا داشته باشند، به قدري تقوا دارند كه. . . مثلاً شنيده كه اگر دست بر سر بچه يتيم بكشد، هر مويي كه از زير دستش رد ميشود يك ثواب دارد. يك بچه يتيم ميبيند هي روی سرش دست ميكشد و به او ميگويد که خيلي دارم ثواب ميكنم، بچه يتيم ميفهمد كه به خاطر اين كه ميگويند دست بر سر بچه يتيم بکش، چنين ميكند. اين برنامه بايد از محبت باشد. اين كه ميگويند سماور جوشيد، سماور كه نميجوشد، آبش ميجوشد، منتهي ميگوييم سماور جوشيد. گاهي حديثها معنياش اينطور است و خوب اين كه ديگر معلوم است كه ثواب ندارد.
3- اهتمام اسلام به عوامل استحكام دوستي و ارتباط
با چه کسي رفيق شويم؟ با مؤمنين! اسلام به ظريف ترين چيزهايي كه روابط را تقويت ميكند سفارش كرده است. مثلا حتي اسلام آنچه پيوند و رابطه را گرم ميكند سفارش كرده است. حالا فكر ميكنيد چه چيزی رابطه را زياد ميكند؟ سلام است! كسي كه سلام ميكند خيلي بيشتر از كسي كه جواب سلام را ميدهد ثواب ميكند، برخلاف فرهنگ بعضي از ما كه خيال ميكنيم چون او كوچك است پس او بايد به من سلام كند. گاهي هم پدرها ميخواهند بچهشان را تربيت كنند، بچه كه ميآيد ميگويند: «سلام عليكم» اين برنامهها را سرخودم هم آوردهاند. من بچه بودم هر جا ميرفتم يادم ميرفت سلام كنم. اصلا گاهي وقتها کسي ميگويد: سلام با بنده است. سلام با هيچ كس نيست. نه سلام با من است و نه سلام با شما است. سلام با کسي است كه زودتر سلام كرد. اين كه آدم ميگويد: سلام با بنده است. يعني يك درجه بندي است. آخر در ارتش درجه بندي است. مثلاً سرگرد و سرهنگ و. . . داريم. ولي اصلاً در اسلام درجه بندي سلامي نداريم و لذا خداي بزرگ به پيغمبر سلام ميكند. خود قرآن ميگويد: (إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيَّ) (احزاب /56) خدا صلوات ميفرستد. تو كه از خدا بالاتر نيستي كه خدا به پيامبر صلوات ميفرستد، تو هم به بچهات سلام كن. حالا قدم اول، سلام كردن است، بعد از سلام كردن دست دادن سوغاتي بردن، مهماني رفتن. منتهي مهماني رفتن نه اين مهماني كه الان هست! حديث داريم «صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ»(كافى، ج2، ص151) رابطهتان را زياد كنيد «وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ» از آن جمله هاست كه هر كسي ميفهمد. يعني چه؟ «در خانه ما رونق اگر نيست صفا هست» «وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ» پيوند و رابطه زياد شود. قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): «صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ لَوْ بِالتَّسْلِيمِ»(كافى، ج2، ص155) حديث داريم برو خانه بگو «سلام عليكم» آمدم شما را ببينم، وقت ندارم، بايد بروم، خداحافظ! يك كسي از كسي طلب داشت، به او تلفن زد، گفت: سالي يك زنگ بزن، بگو ندارم بدهم كه ما دلمان خوش باشد يك رابطهاي هست. خدا به رئيس جمهورمان سلامت دهد. حالا اسمش را نميآورم كه كدام كشور بود، به يكي از رئيس جمهورهاي ديگر گفت كه شما پول نفت را چرا نميدهي؟ فوري قرآن خواند. گفت: (وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍ) (بقره /280) آيه قرآن است كه اگر طرف ندارد، صبر كنيد تا پولدار شود. آقا گفت: خوب تا اينجا درست! به شرط اين كه ادامه آيه را هم بخواني! چون بعدش ميگويد: اگر ندارد به او ببخش، گفت: خواهش ميكنم بعدش را نخوان، چون ما خودمان هم پول نداريم. تا اينجا طوري نيست كه «إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ» اگر ندارد صبر كنيد تا پولدار شود، اما آقاي خامنهاي فرمود به شرطي كه دنباله آيه را نخوانيد. بله از صدقه سر جمهوري اسلامي بعضي از رئيس جمهورها هم ديگر «بسم الله» و خدا و پيغمبر ميگويند.
4- نماز و درخواست رابطه و قطع رابطه
با چه كسي رفيق شويم؟ با ائمه! چون روايت داريم «رابطين» يعني پيوندتان با رهبر معصوم باشد. (أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ) (فاتحه /7) در نماز، هر مسلمان به جاي سوره توحيد ميتواند سوره ديگري را بخواند، اما قَالَ النَّبِيُّ(ص): (لَا صَلَاةَ إِلَّا بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ) (عوالياللآلي، ج3، ص82) يعني به جاي حمد هيچ سوره ديگري قابل قبول نيست. هر مسلمان روزي 10 بار بايد بگويد خدايا من ميخواهم پيوندم با اين گروه باشد. با چه كساني ميخواهي پيوند داشته باشي؟ «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ». آنهايي كه خدا به آنها نعمت داده است. حالا در سوره نساء هم گفته: «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» چه كساني هستند؟ «شهداء، صديقين، انبياء، صالحان» اين چهار گروهند. بعد ميگويد: «فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ»(نساء /69). «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» شما ميگوييد خدايا من ميخواهم با اينها پيوند داشته باشم. بعد هم ميگوييد: (غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ) (فاتحه /7) من نميخواهم با مغضوبين باشم «وَ لاَ الضَّالِّينَ». باضالين هم نميخواهم باشم. با مغضوبين و ضالين نميخواهم رابطه داشته باشم. قطع رابطه با چه كسي؟ بحث امشب ما رابطه و قطع رابطه، يك چيزي است كه در نماز به ما سفارش شده است. چون در آستانه تولد حضرت زهرا هستيم اين را بگويم. پيامبر ما فرمود 23 سال تلاش كردم براي رابطه با اهل بيت (إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى) (شورى /23) قرآن ميفرمايد حالا رابطه پيدا كردم (وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ) (بقره /27) ولي به جاي رابطه، قطع رابطه كردند. كاش پيغمبر ميفرمود كه رابطه نداشته باشيد. چون اگر ميگفت رابطه را قطع كنيد از اين بهتر نميشد قطع كرد.
5- با چه كساني قطع رابطه كنيم؟
حالا قطع رابطه را هم بگويم، قرآن ميفرمايد: (فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ) (بقره /256) بايد نسبت به طاغوت «يَكْفُرْ» كفر بورزيم. رابطه با طاغوت قطع شود (يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ) (بقره /256) (فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى) (انعام /68) اگر در يك جلسهاي حضور داشتي، ديدي حرف جلسه، حرفهاي خداپسند نيست، «فَلا تَقْعُدْ» فوراً جلسه را ترك كن. (لا تَتَّخِذُوا) (مائده /51) است. «لا تَتَّخِذُوا» يعني نگيريد. چه چيزي را نگيريد؟ چهار گروه را (لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ) (مائده /51) يهود و نصاري را سرپرست نگيريد. رابطه غير از سرپرستي است. ميگويد سرپرست اينها نبايد باشند. البته رابطه درحدي كه اگر چيزي ميدهند و چيزي ميگيرند، اشكال ندارد. پيغمبر ما هم يك چيزي ميخريد، يك چيزي ميفروخت. خريد و فروش با مسيحي و يهودي اشكال ندارد. پذيرفتن سلطه اشكال دارد. و لذا ميگويد: اينها اوليا و ولي شما نباشد ولي نميگويد: رابطه نداشته باشيد. قرآن ميفرمايد كه زن فرعون با آنكه در كاخ و غرق در طلا بود، پول بود، محبوبيت فرعون بود و. . . در عين حال ميگفت: (نَجِّني) (تحريم /11) خدايا مرا نجات بده، پولش را نميخواهم. ارزش اعتقادات زن فرعون طوري بود كه هيچ دنيايي را جذب نكرد. (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ) (نساء /144) حتي ميگويد: (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإيمانِ) (توبه /23) پدرتان را نگذاريد، سرپرست شما باشد. «إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإيمانِ». اگر پدر در بين كفر و ايمان خط كفر را ترجيح ميدهد. امام رضا(ع) فرمود چرا با فلاني رفيق هستي؟ مگر نميداني فلاني خط فكريش كج است؟ گفت: بله! حالا ديگر رفيق شدم. امام فرمود: نه يا با من رفيق باش و يا با او. ميخواهي با او رفيق باشي «خداحافظ» ميخواهي با من رفيق باشي بايد رفاقتت را با او قطع كني. آخر بعضيها ميگويند كه هر دو طرف را داشته باشيم. اول انقلاب بود، يك كسي دو تا پسر داشت يكي را فرستاد امريكا، يكي را فرستاد در سپاه گفتيم: چرا؟ گفت: نميدانم در نهايت آمريكا حكومت خواهد كرد و يا جمهوري اسلامي. من ميخواهم هر كجا شد يك دستگيره اطمينان براي من باشد. اينها زرنگي نيست. صاف راه برو.
6- انگيزههاي رابطه دوستي دشمنان با ما
قرآن ميفرمايد كه اينها خيلي هايشان دوست دارند كه شما از ايمانتان برگرديد. كفار دوست دارند كه شما كافر باشيد. دوست دارند شما را به عقب برگردانند. اين كه بنا شده با مواد مخدر اينطور مبارزه بشود، براي اين است كه واقعا اين قصه روشن شده كه ابرقدرتها احساس ميكنند جوانهاي ما بنا نيست شجاع باشند، اگر شجاع هستند يك كاري كنيم كه آن غيرت و شجاعت را از آنها بگيريم و بهترين راه گرفتن غيرت، همين مواد مخدر و همين فيلمهاست. الان مسئله فيلم و سكس و ويدئو و نوار و شعر وپوستر و مجله و. . . اگر الان مبارزه نشود، خيلي هم فكر حلال و حرامش نيستيم. بد اين است كه جوانهايي كه در گوش امريكا يك سيلي زدند، اين جوانها ديگر حال سيلي زدن نداشته باشند. امريكا فهميد كه يك جوان 16 ساله ايران از امريكا نميترسد، همه رئيس جمهورها از امريكا ميترسند. خوب اين ناراحت است. بايد يك كاري كند كه اين جوان 16 ساله شل شود. چه كنيم؟ عكس، نوار ويدئو، مواد، تبليغات و. . . و يك سري شايعات هم هست. بقدري شايعه هست كه ديگر خوديها هم داريم باور ميكنيم. من رفتم پارچه بخرم. گفتم آقا دو سه متر پارچه دبيت ميخواهم. گفتم: رنگش هر چه شد، مهم نيست. گفت: به شما سفيد ميدهم، براي اينكه شما كه در صف پودر لباسشويي نميايستي. يعني خيال ميكند بنده كه پودر لباسشويي ميخواهم فوري بيرون ميريزد. حضرت عباسي ما هم يا خودمان يا خانممان يا دوستان در صف ميايستيم و خريد ميكنيم. يعني همينطور تعاوني! چيز غير از كوپني و آزاد شايد 2 بار مصرف كرده باشيم. حتي كسي كه ما با او رابطه داريم، ديگر از اين حزب اللهيهاي حاجي و مقدس، به قدري تبليغات سوء برعليه ما ميكنند كه بايد بگوييم به حضرت عباس ما نخريديم، به خدا كوپني است، به خدا براي ما هم تعاوني است. من بهترين دوستانم را بايد با قسم برايشان بگويم. اين از تبليغات سوء است. چون برنامه ريختند. خيلي كار كردند. علاقه به روحانيت را بايد گرفت. علاقه به اسلام را بايد گرفت. علاقه به امام را بايد گرفت. فيلم و سكس و مواد مخدر را بايد آورد. آنوقت ديگر غيرت، وحدت، تعصب ديني از بين ميرود. خيلي هم روي اينگونه مسائل سرمايه گذاري ميكنند. آدم سئوال دارد، بايد بپرسد. من خودم ديشب از قاضي دادگاه ويژه روحانيت پرسيدم اين تبعيض براي چيست؟ خوب آخوندها هم اگر جرم كردند، مثل قاضيها بروند زندان. چرا دادگاه ويژه روحانيت درست شده است؟ چرا اگر آخوندي خرابكاري كرد، با بقيه فرق ميكند كه او بايد برود دادگاه مخصوص؟ ايشان فرمود: براي اينكه ترس و رعب آقا، قاضيهاي ديگر را ميگيرد. ممكن است قاضيهاي ديگر، چون آقا واعظ بوده يا قاضي بوده يا مجتهد بوده يا فاضل بوده عظمت ايشان او را بگيرد و امام فرمود: در عدل اسلامي آخوند و غير آخوند ندارد ما كسي را قاضي ميكنيم كه از آخوندها وحشت نداشته باشد. واقعاً بگيرد و مجازات كند. البته همه اينهايي كه در انقلاب اعدام شدند، زير10 نفر بودند. اما در عين حال بايد كسي باشد كه نترسد. گفت احتمال داديم كه كت شلواري از آخوند بترسد، ممكن است آقايي را ببيند كه سالها صلوات فرستاده و در مسجد محله عقبش نماز خوانده است. حالا آمدهاند او را متهم قرار دادهاند، ديگر جرئت اينكه بازجويي كند را ندارد. مسئلهاي نيست. بنده هم خلاف كردم بايد بروم زندان. دادگاه ويژه معنايش اين نيست كه براي ما امتيازي است. دادگاه ويژه براي اين است كه به عدالت عمل شود. نظر امام اين است. بايد كسي باشد كه وحشتي نداشته باشد. همه را با يك چشم ببينيد. به همين خاطر گفتند يك كسي باشد كه. . . حالا كسي كه نميداند، ميگويد: چطور آقايون دادگاه ويژه دارند؟ چون ممكن است آقايون بيايند كنار يك كت شلواري، و كت شلواري خجالت بايد يك كسي باشد كه از عباي آقا وحشت نداشته باشد. اين به خاطر حفظ عدالت است. خوب ديني داريم و خوب امامي داريم. ولي همديگر را نميشناسيم گاهي از دور قضاوت ميكنيم، گاهي در عالم خياليم. گاهي دشمنان سمپاشي ميكنند. گاهي خودمان خودمان را توجيح نميكنيم. گاهي راستش را نميگوييم. در نهايت هوا مسموم ميشود. هوا كه مسموم شد. آن ارتباطات اول انقلاب، آن سوزها و محبتها از بين ميرود.
7- عوامل مؤثر در قطع رابطه دوستي
حالا چه چيزي باعث ميشود كه روابط قطع شود؟ قرآن درباره قطع رابطه ميگويد عوامل قطع رابطه چند مورد است: 1- گاهي كارهاي شيطنت آميزي است كه قرآن ميگويد: (ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ) (بقره /102) وسوسهها و القائات است. حالا از شيطانها بگذريم. 2- عامل ديگر خود بيني است. (وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى عَلى شَيْءٍ وَ قالَتِ النَّصارى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى شَيْءٍ) (بقره /113) از ما بپرس چكار به او داري؟ اوهم ميگويد: از مابپرس چكار به او داري؟ اين خود بينيها عوامل تفرقه است. بسياري از رابطهها كه قطع شده به خاطراين است كه يكي از دو سمت خودبيني داشته است. حديث داريم آدمي كه خودش بر تراز ديگران ميداند هيچ كس با او رفيق نيست. 3- گاهي هديهها قطع رابطه ميكند. يك چيز متوسطي براي يك نفر ديگر فرستاده است، طرف هم ناراحت شده است. با هم رفيق بودند، ولي يكي از دو طرف يك هديه فرستاده كه اين هديه از طرف ايشان قبول نيست. رابطهها به خاطر هديههاي كم به هم ميخورد. حديث داريم هديه كم را قبول كنيد، بگوييد دست شما درد نكند. پيامبر فرمود: اگر كسي من را از چند كيلومتري دعوت كند براي يك پاچه بزغاله، (الان آبگوشت گران است) ميروم و به روي خودم نميآورم كه كم است. تو خجالت نكشيدي رسول خدا را از چند كيلومتري دعوت كردي براي يك پاچه بزغاله؟ يك فردي، كسي را آبگوشت كله دعوت كرده بود. برگشت، گفتند: چطور شد؟ گفت آقا رفتيم كله پاچه بگيريم، گوسفنده خل بود نه مغز داشت و نه زبان! حالا يك پاچه خالي هم اگر باشد، پيامبر تا چند كيلومتري ميرود. پس يكي از عواملي كه روابط را به هم ميزند هديههايي است كه ما تحقير ميكنيم. اين سفارش اسلام است كه هديه را برنگردانيد. امام ميفرمايد: اگر كسي يك چيزي را كه به او هديه دادند، پس داد او الاغ است. يكي از چيزهايي كه روابط را به هم ميزند اين هديهها است كه تحقير ميشود. 4- يكي از چيزها، ما زماني با هم رفيقيم ميگوييم تو ومن ندارد. نميخواهد، قابل ندارد، جون من، مرگ تو، خواهش ميكنم، تو بميري، من بميرم، يك چيزي را كه باهم رد و بدل ميكنيد، بعداً گران ميشود و قيمتي ميشود، بعد به حساب ميآيد. قرآن ميفرمايد كه شما هر چيزي را كه با هم رد و بدل ميكنيد. بنويسيد. نگوئيد كم است. قابلي ندارد «صَغيراً أَوْ كَبيراً» قرآن ميفرمايد (وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغيراً أَوْ كَبيراً إِلى أَجَلِهِ) (بقره /282). در دادو ستدها ريز و درشت را بنويسيد. بعد ميفرمايد اين بهتر است كه (وَ أَدْنى أَلاَّ تَرْتابُوا) (بقره /282). اگر ريز و درشت را بنويسيد و ضبط كنيد اين بهتر است كه بعداً شك و شبههاي پيدا نشود. اول روي رفاقت شراكت پيدا ميكنند. به هواي اين كه سودي ندارد وقتي كه كار بار داشت و سود داشت، سرسودش دعوا ميشود، ميگويد: از روز اول دقيق معين كنيد چند درصد براي تو و چند درصد براي من است. ساعت كار فلان قدر است. 5- يكي از چيزهايي كه روابط را به هم ميزند نگرفتن گرو است. در اسلام قرآن داريم (فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ) (بقره /283) اگر واقعاً ايمان نداري يا به او نده و يا از او گرو و ضمانت بگير. چون همينطور روي لوطي گري به او پول ميدهي و بعد هم طرف پيدا نميشود، علاقهها كم ميشود. 6- يكي ديگر از عواملي كه روابط را بهم ميزند، خبرچينيهاي آدم فاسق است. (إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا) (حجرات /6) يك آدم فاسق ميآيد و يك خبر ميدهد. يك آتش و فتنه درست ميكند. حالا فاسق ممكن است زن باشد و يا ممكن است مرد باشد. عروس مينشيند پهلوي پسر ميگويد: ميداني مادرت چه گفت؟ دو تا كلمه ميگويد پسر را پهلوي مادرش داغ ميكند. يا مادر به پسر ميگويد و پسر را بر عليه عروس داغ ميكند. اين براي مسائل خانوادگي است. درمسائل بين المللي هم همينطور است. گاهي وقتها قرآن ميگويد فاسق كه خبر آورد تحقيق كنيد چون خطرناك است. بنابراين روابط ما چرا بهم ميخورد؟ 1- وام ميدهيم بي سند 2- گرو دستمان نيست 3- اخبار فاسق را گوش ميدهيم 4- هديهها را بر ميگردانيم 5- مسخره؛ گاهي چند نفر با هم رفيقند و بينشان اختلاف ميافتد، ميگوييم: چرا؟ ميگويد: مسخره كرد. ما رفتيم، دستمان انداخت، به من خنديدند و. . . يك كسي ميگفت: پايم را ديگر در مسجد نميگذارم! گفتم: چرا؟ گفت به خاطر اينكه بنده پشت سر پدرم مسجد رفتم. پدرم كلاه نمدي سرش بود، يك كسي يك نخي را با آب دهانشتر كرد و انداخت به كلاه نمدي و به كلاه نمدي چسبيد. دم نخ آويزان بود. همانطور كه پدرم حرف ميزد، اين نخ تكان ميخورد و همه مسجديها ميخنديدند. چون سربه سر پدرم گذاشتند. بنا دارم تا نسل در نسلم پايم را درمسجد نگذارم. يك مسخره اينطور است. 6- گاهي يك كسي را مسخره ميكنند. گاهي يك بچه را تحقير ميكنند و براي هميشه ترك تحصيل ميكند. ميگوييد: تو ديگر هيچ چيز نميشوي. تو ديگه برو دنبال. . . يك كلمه ميگويي كه تو برو دنبال. . . تو ديگر هيچ چيز نميشوي، روبروي بچهها ضايع ميشود، فردا ديگر درس نميخواند. چقدر افراد را ما از تحصيل به خاطر يك نيش بازداشتيم، چقدر طلاقها به خاطر يك مسخره انجام شد. مسخره نكنيم. قرآن ميگويد: روز قيامت افرادي در جهنم ميگويند كه خدايا نجات بده اين بار ديگر خوب ميشويم. خدا ميگويد: خفه شويد شما مؤمنين را مسخره ميكرديد. به كسي نخنديد. قرآن ميگويد. (عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ) (حجرات /11) شايد ايشان از شما بهتر باشد. از كجا ميداني كه تو بهتري يا او؟ مي گويند حضرت موسي آمد برود يك كرم ريزي را ديد كه تكان ميخورد. كمي نگاه كرد، ديد يك كرم ريز است كه تكان ميخورد، به اندازه نصف چوب كبريت. يك خورده نگاه كرد گفت خدايا اين كرم را براي چه خلق كردي؟ خدا وحي كرد كه اي موسي حرف نزن تو دفعه اول است كه پرسيدي براي چه خلق كردي. اما اين كرم تا به حال نپرسيده كه خدايا موسي را براي چه خلق كردي. تحقير نكنيد. من نميدانم شايد او از من بهتر باشد. هر كسي در اين عالم يك خطي دارد و يك مداري و براي يك هدفي آفريده شده است. (كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ) (بقره /116) همه هستي تسليم است ولي من تسليم نيستيم. در راه كرج يك موسسهاي بود نمايش مار بود، من جلوي مار رفتم. آنجا دواهاي ضد مار درست ميكردند. ما رفتيم آنجا يك سالني بود. همه مارها داخل شيشه بودند. يك خرده نگاه كردم و گفتم: «اوه» بعد گفتم: «اوه» نگو. الان همه مارها ميگويند: «قرائتي اوه». به خاطر اينكه مار سالي دو نفر را ميگزد. من با زبانم روزي چند نفر را ميگزم. مار هر كه كنارش بيايد ميگزد. من از نيشابور شيرازي را ميگزم. از شيراز مراغه را ميگزم. از مراغه جهرم را ميگزم. مار هر كه نزديكش بيايد ميگزد. زبان ما از نزديك دور را ميگزد. بگذاريد پردهها كه كنار برود معلوم ميشود. قرآن ميگويد: (يا لَيْتَني كُنْتُ تُراباً) (نبأ /40) پرده كه كنار رود، انسانهايي روز قيامت ميگويند: اي كاش خاك بوديم، چون خاك يك دانه را ميگرفت و يك خوشه ميداد. ولي اين همه نعمت گرفتيم و يك سجده نكرديم. بنابراين تحقير يكي از چيزهايي كه روابط را به هم ميزند. 7- عامل ديگر تجسس است. چرا وارسي ميكنيد؟ حديث داريم اگر در كوچه ميرويد در يك خانه باز است، حق نداريد نگاه كنيد. حق ندارد كسي كه در كوچه راه ميرود، خانه را نگاه كند، تجسس نكنيد. چون عيبهاي من كشف ميشود. عيبهاي شما هم كشف ميشود. قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): «لَوْ تَكَاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُمْ»(عيونأخبارالرضا، ج2، ص53) حديث داريم اگر همديگر را بشناسيد حتي جنازه همديگر را دفن نميكنيد. خدا ستارالعيوب است. به خصوص مسائل جنسي را خدا گفته حتماً چهار عادل بايد باشند. آدم كش دو عادل نياز دارد، ولي زنا و لواط چهار عادل بايد باشد. اگر كسي آبروي مسلماني را ريخت يك عادل را شلاقش ميزنند به خاطر اينكه چرا آبروي زني را ريختي؟ مگر ميشود به يك زن يك چنين چيزي را گفت يا به يك مرد يك چيزي را گفت؟ اگر مردي به زنش بگويد كه تو چنين هستي، اين مرد اگر عادل باشد با دو تا عادل ديگر سه تا عادل 80 تا240 ضربه شلاق ميخورند. مگر اينكه 4 تا عادل باشند. از چيزهايي كه روابط را به هم ميزند تجسس است. وارسي نكنيد. هيچ تحقيقي نكنيد. بله در گزينش حسابش جداست. آدم بايد تحقيق كند، چون ميخواهد پست به او بدهد. يا آدم ميخواهد سوار ماشين شود بايد ببينيد گواهي نامه دارد يا ندارد. فردا در بيابان ما را چپ نكند. مسئوليت حكومتي است، بايد تحقيق كنيد. ميخواهيم وكيلش كنيم. رئيس جمهورش كنيم. مسئوليت است. تحقيق كن اما اگر مسئوليت نيست تحقيق نكنيد كه اگر تحقيق كنيد همه پردهها كنار برود رسوا هستيم. يكي از چيزهايي كه روابط را بهم ميزند، زير گوشي گفتن است. در يك جلسهاي كه سه چهار نفر نشستهاند دو نفر چنين ميكنند. آنها ميگويند: پشت سر ما ميگويند. قرآن ميگويد: (إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذينَ آمَنُوا) (مجادله /10) اين در گوشي حرف زدن از شيطان است «لِيَحْزُنَ الَّذينَ آمَنُوا». كه «الَّذينَ آمَنُوا» قلقلكشان نشود و نگويند براي ما ميگويند. درجلسهاي كه چند نفر هستند دو نفرحق ندارند، در گوشي صحبت كنند.
8- آثار و پيامدهاي ارتباطات جايز ممنوع
چند جا داريم بر سر خودت بزن. يكي از جاها، آنجاست كه پول ميدهي و سند نميگيري! حضرت عيسي(ع) فرمود: (تَقَرَّبُوا إِلَى اللَّهِ بِالْبُعْدِ مِنْ أَهْلِ الْمَعَاصِي) (إرشادالقلوب، ج1، ص77). اگر ميخواهيد با خدا رابطهتان زياد شود، رابطهتان را با اهل معاصي كم كنيد. اگر ميخواهيد خدا دوستتان داشته باشد، با دشمن خدا رفيق نشويد. قرآن ميگويد: (لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ) (مجادله /22) نميشود يك نفر بگويد خدايا من دوستت دارم، بعد دشمن خدا را هم دوست داشته باشد. با آدم فاجر رفيق نشويد و قطع رابطه كنيد. «لَا تَصْحَبِ الْفَاجِرَ فَيُعَلِّمَكَ مِنْ فُجُورِهِ»(خصال صدوق، ج1، ص169). دختر خانمها، آقا پسرها، آقازادهها با آدمهاي پست رفيق نشويد. در رابطه با گزينش حديث داريم كه اگر نميدانيد فلاني چه جور آدمي است. خوب بايد «فَانْظُرُوا إِلَى خُلَطَائِهِ»(صفاتالشيعة، ص6) اگر ميخواهي گزينش كني و بداني فلاني چه جور است، ببينيد با چه كساني رفيق است. يك كسي كه مرده است ميگويند كه اگر ميخواهي ببيني اهل بهشت است يا جهنم، ببينيد تشيع جنازهاش چه كساني هستند. با آدم متملق رفيق نشو. آدمهايي هستند متملق كه دائماً بله قربان ميگويند. يك مرتبه نميگويند كه تو چه عيبي داري. فقط ميگويند: «به! به! » با آدمهاي متملق رفيق نشويد. چون امام ميفرمايند: دائم براي تو زينت ميدهد، براي تو چاپلوس است با چاپلوس رفيق نشويد.
9- برخي آداب و شرايط ارتباط و معاشرت
با اهل بدع يعني بدعت گذار رفيق نشويد. اينها سفارشاتي است كه اسلام دارد. وقتي ميخواهيد جايي برويد «ياالله» بگوييد. خانه يكي ميخواهيد برويد يك ياالله بگوييد براي اينكه ببينيد كسي خانه است يا نه. آخر گاهي وقتها تا زنگ را ميزند، داخل ميآيد. بايد كمي صبر كرد. قرآن ميگويد: اگر دم در خانه گفتند: «برگرد» برگرد و ناراحت هم نشو. ارتباطاتتان با مردم طوري باشد كه اگر دشمن شما شدند، سوژهاي عليه شما نداشته باشند. پيامبر ميفرمايد: دو تا مسلمان اگر سه روز با هم قطع رابطه كنند، مسئلهاي نيست. روز چهارم بايد آشتي كنند، اگر از چهار روز بگذرد و اينها با هم آشتي نكنند، رسول خدا فرمود كه اينها امت من نيستند. مسلمان الكي هستند. سه روز بيشتر قطع رابطه نبايد باشد. روز چهارم بايد آشتي كنند و چقدر لعنت و نفرين شده براي كسي كه ميآيد تا آشتي كند ولي طرف ميگويد: نخير! برو! من با تو ديگر تا آخر عمرم حرف نميزنم! افرادي بزرگ منشي ميكنند. خودشان را برتر ميدانند. به خاطر پزي كه دارد و پولي كه دارند و اين پز خيلي خطرناك است. قرآن خيلي روي اين مايه گذاشته است. يك نفر به خاطر پز و پول و وضعي كه دارد. خودش را به يك آدم فقيري عبوس كرد، سوره عبس و تولي نازل شد كه چرا عبوس كردي؟ يك فقير نابينا كه آمد چرا خودت را عبوس كردي؟ واي به حال تو كه بخاطر اينكه چشم داري و زيبايي داري و زندگيات خوب است ولي به آدم فقير عبوس كردي. امام صادق(ع) دوستي داشت. اين دوست يك فحش مادر به نوكرش داد. امام فرمود: چه گفتي؟ گفت: هيچي! از زبانم پريد، فرمود: تو فحش مادر دادي؟ گفت: آقا اين نوكرم است و مادرش هم مسلمان نيست. فرمود: مگر ميشود به زن غير مسلمان فحش داد. با اينكه سالهاست با من رفيقي، با تو قطع رابطه كردم. امام صادق قطع رابطه ميكند به خاطر اينكه او هرزه ميگويد. انسان بايد با كسي رفيق شود كه وقتي نگاهش ميكند به ياد خدا بيفتد. حرف ميزند علمش زياد شود. قَالَ رَسُولُ اللَّه(ص): «قَالَتِ الْحَوَارِيُّونَ لِعِيسَى يَا رُوحَ اللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ قَالَ مَنْ يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ وَ يَزِيدُ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ يُرَغِّبُكُمْ فِي الْآخِرَةِ عَمَلُهُ»(كافى، ج1، ص39) يعني نگاهش ميكني ياد خدا ميافتي. حرف ميزند آدم از حرفش استفاده ميكند. البته تفريح هم سر جاي خودش بايد باشد. گاهي آدم با يكي رفيق ميشود كه با او توپ بازي كند، او سرجاي خودش، چون آدم رفيق ميشود كه توپ بازي كند. اما باز در توپ بازي هم كمال است، شرف است، جنگ قانون دارد، بازي قانون دارد. در هر كاري مردي و نامردي هست. خدا انشاءالله به حق محمد و آل محمد به ما توفيق دهد حالا كه بناست زنده باشيم، حالا كه بناست با يك كساني رفيق باشيم، حالا كه بناست با يك كساني قهر باشيم، رفقايمان همه از اولياي خدا باشند و دشمنان ما دشمن خدا باشند، يعني در دلمان كينه مسلمان نباشد. قرآن ميگويد: افراد مؤمن اين دعا را ميكنند و ميگويند: (رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذينَ سَبَقُونا بِالْإيمانِ و لا تَجْعَلْ في قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحيمٌ) (حشر /10) خدايا مسلمانهايي كه نقطه ضعف دارند، كينهشان را در دل من قرار نده. خواهرها و برادرهايي كه نشستهايد همين امشب در آستانه دهه انقلابيم. در آستانه تولد فاطمه زهرا(س) هستيم بياييد يك برنامه داشته باشيم، برنامهتان اين باشد كه نسبت به هركس كه قطع رابطه كرديد، اگر به خاطر فكر و ايمان و عقيده و گناه است، كه هيچ. اما اگر به خاطر اين است كه به من نگفته، به من بر خورده، منم و او، اگر قطع رابطهها به خاطر من و اوست يك تلفن كنيد، يك نامه بنويسيد، برويد خانهاش و زماني كه ميبينيم ابرقدرتها عليه اسلام دارند متحد ميشوند خوب نيست دو تا مسلمانها با هم بد باشند، بايد برگرديم به حالت اول انقلاب. خيلي به من ميگويند كه در اتوبوس زنان بسياري وارد ميشوند ولي يك مرد به روي خود مباركش نميآورد و بلند نميشوند. آن رحمها و آن روابط قطع شد. اگر آن روابط قطع شود لطف خدا با ماقطع ميشود. «چون چنان بوديم، بوديم آنچنان چون چنين گشتيم، گشتيم اينچنين» اگر خودمان به هم رحم نكنيم، نخهاي لطف قيچي ميشود. مدلهاي غيبي قيچي ميشود.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1589