responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1632

موضوع: رحمت الهی، بستر جذب گنهکاران
تاريخ پخش: 06/04/98

1- پذیرش توبه و محبت توبه‌کنندگان
2- تبدیل بدی‌ها به خوبی‌ها، با توبه و استغفار
3- راه‌های گوناگون توبه در قرآن
4- نشانه ایمان کامل به خدا
5- پوشاندن گناهان و آشکارکردن خوبی‌ها
6- عدم اصرار بر راه خطا و کار ناپسند
7- فریب شیطان برای مؤمنان گنهکار
8- بخشش خطای دیگران، راه آمرزش الهی

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

بحثی را به مناسبت اینکه حالا خدا توفیق داد یک کتابی در مورد جذب نوشتیم، چگونه دیگران را جذب کنیم به تحصیل، به عبادت، به خدمت. چگونه دیگران را جذب کنیم؟ در این کتاب جذب یک فرازی بود که خداوند گنهکارها را چطور جذب می‌کند؟ما می‌گوییم: جذب خاکستری‌ها، خدا در قرآن گناهکارها را چطور جذب می‌کند؟ یک کسی خلافکار است، گفتیم: حالا که خرابکار است، به درک! اینطور نیست. یک کسی منحرف صد در صد است، باید گفت: باسمه تعالی به درک! (لَكُمْ دِينكُم‌ وَلِىَ‌ دِين) (كافرون /6) تو آن طرف جوب و من هم این طرف جوب، اما نه یک آدمی است که خوبی‌های زیادی دارد، حالا یک نقطه ضعف هم دارد، با اینها چه کنیم؟
من اینجا حدود سیزده راه نوشتم، این بحث را بگوییم. بحث مفیدی است چون هستند خانواده‌هایی که زن یک مسأله دارد، مرد یک مسأله دارد، داماد و عروس و پسر و همسایه، بالاخره آدم‌هایی هستند که هم افق نیستند. ولی خوبی‌هایی هم دارند. پس موضوع بحث اگر کسی خواست یادداشت کند. [پای تخته می‌نویسند] موضوع بحث جذب است. این جذب، جذب برای تحصیل، برای خدمت، برای کار، خدا چطور جذب می‌کند.

1- پذیرش توبه و محبت توبه‌کنندگان

جذب خلافکاران، 1- قرآن یکجا می‌گوید: (قابِلِ‌ التَّوْب‌) (غافر /3) من توبه را قبول می‌کنم. عذرخواهی کنی می‌پذیرم. آیه دیگر داریم می‌گوید: (يَقْبَلُ‌ التَّوْبَة) (توبه /104) یقبلُ یعنی در آینده هم… یکجای دیگر قرآن، قابل و یقبل را می‌گوید و بعد می‌فرماید: دوستتان هم دارم. آخر گاهی وقت‌ها یک کسی یک خلافی می‌کند، آدم می‌بخشد و می‌گوید: خیلی خوب، باشد. اما دیگر دوستش ندارد. می‌گوید: نه، غیر از اینکه توبه‌ات را قبول می‌کنم، دوستت هم دارم. آیه‌ی دوستت دارم چیست؟ (يُحِبُّ التَّوَّابِينَ) (بقره /222) بعد هم نگفته: «یحبُّ التائبین» تائب یعنی یکبار توبه کرده و توّاب یعنی هی خلاف می‌کند و هی ناراحت می‌شود. هی خلاف می‌کند، هی غصه می‌خورد که چرا این کار را کرد. می‌گوید: نگو من ده بار توبه کردم و دیگر خوب شو نیستم. «یَقبَل» یعنی در طول تاریخ، «یحبُّ» دوستت دارم.
3- پس اول می‌گوید: توبه را قبول می‌کنم. بعد می‌گوید: توبه‌کنندگان را دوست دارم. آیه سوم می‌گوید: اصلاً گناهت را به خوبی تبدیل می‌کنم. (يُبَدِّلُ‌ اللَّهُ‌ سَيِّئاتِهِمْ حَسَنات‌) (فرقان /70) بدی‌هایت را خوب می‌کنم. مگر می‌شود بدی خوب شود؟ آره. در باغچه‌های خانه ما همینطور می‌شود. آب کثیف در خاک فرو می‌رود، گل از بغلش بیرون می‌آید. همین آب بد بو که فرو رفت، گل خوشبو بیرون می‌آید. این معنایش این است که «يُبَدِّلُ‌ اللَّهُ‌ سَيِّئاتِهِمْ حَسَنات‌». افرادی زمان شاه آمریکا رفتند، خلبان متخصص شدند. آمدند برای اینکه بازوی شاه شوند. تا امام را دیدند پشتشان را به شاه کردند، با امام بیعت کردند، بابایی و چمران شدند. بسیار بودند کسانی که تحصیلات عالی‌شان در بیرون ایران بود. در نظام شاهنشاهی بود، ولی یک مرتبه تمام تخصص‌های اینها در اختیار امام قرار گرفت. داریم امام زمان(ع) که ظهور کند متخصصین دنیا خدمت حضرت می‌آیند، به حضرت ایمان می‌آورند و تمام تخصص‌شان را در اختیار امام زمان قرار می‌دهند.

2- تبدیل بدی‌ها به خوبی‌ها، با توبه و استغفار

پس 1- قبول می‌کند. 2- تغییر می‌دهد. [پای تخته می‌نویسند] 2- چه بود؟ دوست دارد. «يُحِبُّ التَّوَّابِينَ» دوست دارد. 3- می‌گوید: «يُبَدِّلُ‌ اللَّهُ‌ سَيِّئاتِهِمْ حَسَنات‌»
من سراغ دارم کسی را که زمان شاه سینما ساخته بود، چه فیلم‌های بدی در سینمایش پخش می‌شد. یک مرتبه منقلب شد، همان سینما را مهدیه کرد. همان سینما محل نماز جماعت شد. هیچکس نباید بگوید: من بد هستم و دیگر آب از سر ما گذشته است. حتی این زردآلوهایی که مغزش تلخ است، اینها را هم می‌شکنند، در کیسه می‌گذارند، در آب رونده می‌خوابانند، همان مغز تلخ، شیرین می‌شود. حلوایی که می‌خوریم اولش ترش بوده است، گرصبر کنی ز غوره حلوا سازند! حلوا اول انگور بوده و انگور هم قبلاً غوره بوده است. ولی…
مسأله سوم، مسأله‌ی دیگر اینکه گناه را یکی حساب می‌کند ولی ثواب را ده تا، کسی اگر خلاف کند خلافش یکی است اما اگر کسی کار خوب کند، قرآن می‌فرماید: (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها) (انعام /160) گناه را یکی می‌نویسم و کارهای خوبت را ده تا می‌نویسم. دیگر چه؟ می‌گوید: اگر مأیوس شوی یأس تو از گناه تو بدتر است. کسی بگوید: آقا می‌دانی، من با این وضعی که دارم و با این خلافی که کردم، دیگر آدم شو نیستم و دیگر خدا مرا نمی‌بخشد. یک کسی پرده کعبه را گرفته بود، می‌گفت: خدایا مرا ببخش، مکه. بعد می‌گفت: می‌دانم نمی‌بخشی. گفتند: چه حرفی می‌زنی؟ گفت: من از کسانی هستم که از بنی امیه پول گرفتم که کربلا بروم و امام حسین را بکشم. دیگر از این گناه بدتر! به او گفته شد: این یأس تو که خدا مرا نمی‌بخشد، گناه یأس تو از گناه شرکت در کربلا بیشتر است. انسان نباید مأیوس شود. یأس از گناهان کبیره است.
مسأله امید، یکوقتی همین کشور، شاهش از دیوار سفارتخانه آمریکا می‌ترسید. الآن جوان‌هایی داریم در ایران که… چه بود و چه شد. بله حالا رب گوجه گران شد، پوشک گران شد، دلار، یک روز خودرو، یک روز طلا، این حوادث پیش می‌آید ولی اینها با عزت چه کار دارد و این مسأله مهمی است. گناه یکی و ثواب ده تا. مسأله دیگر اینکه نمونه‌هایی نقل می‌کند که فلانی هم خیلی وضعش از تو بدتر بود و یکباره خوب شد. انسان 180 درجه برمی‌گردد. فرعون وقتی دید، موسی(ع) عصا را می‌اندازد، اژدها می‌شود، گفت: همه فوق تخصص‌های سحر و جادو را دعوت می‌کنیم، سحّار، نمی‌گوید: ساحر، سحّار یعنی فوق تخصص سحر و جادو. علیم نمی‌گوید: عالم. علیم یعنی خیلی باسواد است. بین علیم و عالم فرق هست. بین ساحر و سحار فرق هست. «یأتوکَ» می‌گوییم: بیایند. «کلّ» همه بدون استثناء، تمام فوق تخصص‌های سحر و جادو را جمع می‌کنیم، با سحر و جادو آبروی موسی را بریزند. اینها هم آمدند و به فرعون گفتند: (إِنَّ لَنا لَأَجْرا) (اعراف /113) عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. ما اگر با سحر و جادو آبروی موسی را بریزیم، پک و پولی هم هست؟ «قالَ نَعَمْ» بله، پول چیست؟ (وَ إِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ) (اعراف /114) یک کارت سبز می‌دهم در کاخ بیایید، شما جزء خاندان سلطنتی می‌شوید. ولی وقتی معجزه موسی را دیدند، قرآن می‌فرماید: همه ساحرها که آمده بودند موسی را خراب کنند، خودشان ایمان آوردند. (وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ) (اعراف /120) تمام ساحرها به سجده افتادند، (قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ) (اعراف /121) پس انسان می‌تواند 180 درجه عوض شود. در جبهه ما کسانی بودند که اگر قبل از جبهه زمان شاه، شما اینها را می‌دیدید، اصلاً احتمال نمی‌دادید این عاشق شهادت و ایثار و اخلاص است و اهل نماز است. یک آدم‌هایی بودند در این وادی‌ها نبودند. اما یک مرتبه عوض شدند. نمونه‌هایی می‌گوید که دیگران هم عوض شدند. مأیوس نشو!
دعوت هم کرده که بیا توبه کن. آخر گاهی وقت‌ها دو نفر عروس و داماد با هم قهر هستند، عروس می‌گوید: نه بگذار داماد بیاید مرا ببرد. داماد می‌گوید: خانه پدرش باشد تا خودش بیاید. این یک‌دندگی می‌کند. داماد می‌گوید: من بروم سبک می‌شوم، عروس باید خودش بیاید. خودش رفته، خودش برگردد. فامیل عروس و خود عروس می‌گوید: نه، او باید بیاید مرا ببرد. او هم می‌گوید: بگذار خودش بیاید. هیچی، سر یک چیز بی‌خودی کش می‌دهند. قرآن می‌گوید: نه، دعوتت می‌کنم. بلند شو بیا. عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. (فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ) (ذاریات /50) یعنی بلند شوید بیایید توبه کنید، می‌پذیرم. دعوت می‌کند.

3- راه‌های گوناگون توبه در قرآن

راه توبه را هم نشان می‌دهد. در قرآن هرجا کلمه توبه هست، کنارش یک کلمه دیگر هم هست. توبه خالی را ندیدم. یکجا می‌گوید: (تابَ‌ وَ آمَن‌) (مریم /60) منحرف است، ایمان بیاورد. «تاب و اصلح» خلاف کرده، اصلاح کند. «تابوا و بینّوا» یک چیزی را کتمان کردی، نگفتی، حالا توبه‌ات این است که بروی بگویی. «تابوا و بینّوا»، «تابوا و اصلحوا»، «تابوا و اعتصموا»، «تاب و آمنَ» راه توبه را هم گفته است. مشکل نیست، مال مردم را خوردی، به او پس بده. رویم نمی‌شود بروم بگویم: دزدیده‌ام. تلفن کن و صدایت را عوض کن. دستت را اینجا بگذار، مثل تلویزیون هست شطرنج روی صورت‌ها می‌گذارد. سلام علیکم، حال شما خوب است؟ الحمدلله، آقا ما یک ده هزار تومان یک جا برای شما بود، در جیبمان گذاشتیم و حالا پشیمان هستیم. یک حساب بده به حسابت بریزم، حالا دفعتاً یا کم کم. طوری نیست انسان گاهی وقت‌ها ممکن است خلاف کند، عذرخواهی می‌کند.
من بچه بودم دهات‌های کاشان می‌رفتم، میوه می‌خوردم و فرار می‌کردم. علتش هم این بود که می‌گفتم: هنوز پانزده ساله نشدم. می‌خوردیم و فرار می‌کردیم. به تکلیف که رسیدیم، پانزده سالگی طلبه شدم. دیدم نوشته: کسانی که مال مردم را خوردند، باید صاحبش را راضی کنند گرچه در کودکی باشد، گرچه خواب باشد. خوابی پا می‌زنی کوزه مرا می‌شکنی، بیدار شدی باید پول کوزه را بدهی. حق الناس خواب یا بیداری، بچه یا بزرگ ندارد. یک پولی برداشتیم روستا رفتیم، گفتیم: آقا ما از این درخت‌ها خوردیم و فرار کردیم، پول را بگیر و حلال کن. اکثراً نگرفتند و تک و تایی هم گرفتند. طوری نیست. راه را نشان می‌دهد، نماز نخواندیم، می‌شود.
یکی از جاهایی که خدا می‌خواهد گنهکار را به سمت خودش جذب کند، می‌گوید: من زود راضی می‌شوم. در دعای کمیل یکی از جملات این است «یا سریع الرضا» یعنی زود راضی می‌شود. حالا تا ببینیم، حالا برو من فکرهایم را بکنم. حالا اگر چنین شد، اگر چنین شد… اگر اگر ندارد. «یا سریع الرضا» نزد شما می‌آید و می‌گوید: غیبت کردم. اصلاً نگاهش نکن. به کی؟ چه حقی داشتی؟ من که راضی نیستم. روز قیامت یقه شما را می‌گیرم. بابا همین که می‌گوید: غیبتت را کردم، دیگر نگاهش نکن. بگو: حلال، هرچه بوده حلال. چون آنوقتی که غیبت تو را کرده خواسته خرابت کند. خدا می‌گوید: خراب شدن و عزیز شدن تو دست این نیست که غیبت کند، دست من است. «الهی بیدک لا بید غیرک زیادتی و نقصی» فقط خداست که می‌تواند ذلیل کند، خداست که می‌تواند عزیز کند. هیچ چیز نمی‌تواند آدم را ذلیل یا عزیز کند. ببینید در کشور خودمان چطور هی شعاع عزت آمریکا کم می‌شود. سفارتخانه‌اش را اول انقلاب گرفتند. فکر می‌کردند در سفارت آمریکا کسی نمی‌تواند به دیوارش چپ نگاه کند. قرآن بخوانم، (وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ) (حشر /2) فکر می‌کردند حصن و قلعه و دیوارهای سفارتخانه دیگر مانع است. ما در سفارتخانه هستیم، سفارتخانه یعنی خانه شخصی آمریکا، آمریکایی‌ها گمان می‌کردند، «مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ» حصن یعنی قلعه، فکر می‌کردند در این قلعه‌ای که هستند، در این دژ و سفارتخانه‌ای که هستند، دیگر بیمه هستند. «فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا» از راهی که فکر نمی‌کردند یک مرتبه بچه مسلمان‌ها از سر دیوار در سفارتخانه ریختند. «وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ» وحشت اینها را گرفت. فوری آنچه بافته بودند، تمام اسناد و پرونده‌ها را خودشان در چرخ ریختند و خرد کردند. «يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ» ساخته‌های و بافته‌های پرونده‌های خودشان را با ماشین خرد کردند. «وَ أَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ» چشم‌هایتان را باز کنید.

4- نشانه ایمان کامل به خدا

حالا یک حدیث داریم که اگر می‌خواهید ببینید دین شما ناقص است یا کامل، با این آرمی که از حدیث می‌گویم، بسنجید. امام فرمود: اگر به امکانات خودت تکیه می‌کنی، دینت ناقص است. اگر امکانات خودت را کوتاهی نمی‌کنی، ما باید تجهیزاتمان بالاترین تجهیزات باشد. قرآن در مورد تجهیزات می‌گوید: (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ) (انفال /60) «مَا اسْتَطَعْتُمْ» یعنی هرچه توان دارید. بودجه‌ی نظامی کشور نباید درونش چانه زد، هرچه می‌خواهند به اینها بدهید. قرآن می‌گوید:‌ «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ» برای دشمن آماده کنید، «مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» یعنی آنچه استطاعت و توان داری پول خرج کن. این برای تجهیزات ظاهری، اما در عین حال علامت مؤمن این است که ممکن است همه اینها را داشته باشی و بعد هم شکست بخوری. ممکن است خیلی دست خالی باشی و پیروز شوی. نمونه‌هایش در جنگ، چون شما پیشکسوتان سپاه هستید و عمری در جنگ بودید. بعضی از شما و این لطف خداست.
سؤال: چگونه بفهمیم ایمان ما ناقص است یا کامل؟ اگر به آنچه داری تکیه کردی ایمانت ناقص است. من خوشبخت هستم. چرا؟ 1- کنکور قبول شدم. 2- فوق لیسانس گرفتم. 3- ازدواج کردم. 4- خانه خریدم. 5- استخدام رسمی شدم. ممکن است همه اینها باشد و باز هم مشکل داشته باشید. کسی که نه مدرک شما را دارد، نه خانه شما را دارد، نه ماشین شما را دارد و نه پز شما را دارد، زندگی‌اش خیلی از شما راحت‌تر است. تلاش کنید برای زندگی خوب، اما فکر نکنید اگر زندگی خوب شد، شما هم خوب خواهی شد. ممکن است زندگی شما خوب باشد، شما انواع نکبت‌ها در زندگی‌ات می‌آید. ممکن است زندگی شما کمرنگ است، خوش خوش خوش هستید، رضایت خودش را سریع ادامه بدهد. «یا سریع الرضا»

5- پوشاندن گناهان و آشکارکردن خوبی‌ها

کارهای زشت را می‌پوشاند. این خیلی مهم است. «یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح» گناهانی هریک از ما کردیم که اگر پدر و مادر بفهمند، به خانه راه نمی‌دهند. ولی خدا می‌پوشاند و گناه را لو نمی‌دهد. «اظهر الجمیل» ولی خوبی‌ها را لو می‌دهد. این هم مهم است. مدت توبه را نگفته چه ساعتی، هر زمان که پشیمان شدی، در باز است. هروقت بیایی، این خیلی مهم است. مدت توبه، تمام عمر است. برای توبه چه شرطی، چه زمانی، فرق نمی‌کند. البته یک زمان‌هایی بهتر است. مثلاً سحر، روز عرفه، شب قدر، بهتر است اما معنایش این نیست که اگر سحر نبود و عرفه و شب قدر نبود، توبه قبول نمی‌شود. توبه زمان ندارد. توبه مکان ندارد. توبه لباس ندارد که هرکس خواست توبه کند، فلان لباس را بپوشد. با چه زبانی توبه کند؟ با هر زبانی می‌خواهی توبه کن. اصلاً زبان نمی‌خواهد، با هر زبانی خواستی عذرخواهی کن. اینها همه بخاطر این است که خلافکار را جذب کند. بیاورد سمت خودش. می‌گوید: هروقت آمدی در باز است. با هر زبانی گفتی، گوش شنواست. فقط راست بگویید. (أُولئِكَ‌ هُمُ‌ الصَّادِقُونَ‌) (حجرات /15)
چند جمله امامان ما به چند نفر گفتند، خوشا به حالشون. آدم غبطه می‌خورد. مثلاً به حضرت عبدالعظیم گفتند، امام فرمود: «أنت ولینا حقّا» حقیقتاً تو شیعه هستی. این خیلی است. یا امام به علی بن مهزیار، که قبرش در اهواز است، گفت: امام معصوم فرمود: اگر بگویم در عمرم به خوبی تو ندیدم، خلاف نگفتم. این خیلی مهم است. یک امام معصوم به یکی از یارانش بگوید: اگر بگویم: در عمرم از تو بهتر ندیدم خلاف نگفتم. یا زکریا بن آدم قبرش در قم نزدیک حرم حضرت معصومه است. امام فرمود: سؤالاتتان را از زکریا بن آدم بپرسید. یا ابن بابویه، امام به او نامه نوشت تو سید من هستی، آقای من هستی. «سیدی و شیخی معتمدی» یک لقب‌هایی دادند. امام حسین به حّر گفت: «أنت حُرٌّ» تو واقعاً حر هستی. گیر نیستی که حالا من با یزید بیعت کردم، قول دادم، لشگر آوردم، تا اینجا آمدم، از اینجا به بعدش هم بروم. حُر هستی.
گاهی وقت‌ها انسان یک استاد دانشگاه هست یا یک عالم ربانی، در یک رشته کار کرده است. این سعی‌اش این است که رشته خودش را به این شاگردان بگوید و در کله اینها بیاورد. خود شما واقعاً هرچه خواندی باید بگویی. من خودم پهلوی دو نفر از علما رفتم. یکی‌ زنده است و یکی مرحوم مطهری بود. گفتم: من فلان درس را بخوانم. یک تأملی کرد و مطهری گفت: نه، گفتم: خودت خواندی. گفت: بله، من خودم خواندم. متخصص هم شدم اما تو نمی‌خواهد بخوانی. به یکی از علمای دیگر گفتم: فلان رشته را بخوانم؟ گفت: نه، گفتم: خودت خواندی. گفت: من خواندم خیلی هم خواندم، تو نمی‌خواهد بخوانی. این دلیل نیست که اگر من استاد یک چیزی هستم، همان هم، مثلاً الآن ناصرالدین شاه نیست و قلیان‌های ناصرالدین شاه نیست. ولی نشستند شبیه قلیان‌های ناصرالدین شاه را درست می‌کنیم برای اینکه مردهای قدیمی در اشکاف‌های آشپزخانه و در اتاق مهمانخانه یک قلیان ناصرالدین‌شاهی یا یک… این الآن نیست. چه اصراری داریم اینها را، عمرمان را وقف و صرف این کنیم؟
یک چیزی یکوقت ارزشی داشت، مثلاً پوستین یک زمانی برای مردم همدان و قوچان در زمستان مفید بود. الآن دیگر با این گاز و امکانات و این حرف‌ها کسی الآن پوستین نمی‌پوشد، ولی هنوز یک عده هستند که می‌خواهند آن شغل پدری را نگه دارند که این نسلش منقرض نشود. این هم ممکن است حرف درستی باشد و من می‌ترسم فردا پوستین دوزها به من اعتراض کنند که شغل ما را کساد کردی. خیلی اصرار نداشته باشید. آدم وقتی دید کج است پایین می‌آید.

6- عدم اصرار بر راه خطا و کار ناپسند

وقتی دید از این بهتر است از این دست برمی‌دارد. دو سال خواندی در این رشته، بینی و بین الله در این دو سال که در دانشگاه بودی چیزی گیرت آمد؟ رشد کردی، احساس کردی می‌توانی خدمتی انجام بدهی. اینکه دو سال خواندی وصل به اقتصاد شده، یعنی وضع زندگی‌ خودت و جامعه، نه! خوب اگر نه، شغلت را عوض کن. یک آقا بالای منبر رفت سخنرانی کند، حرف‌ها یادش رفت. همینطور نشست. گفتند: آقا چرا صحبت نمی‌کنی؟ گفت: حرف‌ها یادم رفته است. گفت: حرف‌ها یادت رفته، پله‌های منبر که یادت نرفته، پایین بیا. گاهی وقت‌ها آدم ممکن است یک رشته تحصیلی را بخواند، مدتی هم وقت صرف کند، نه، حالا که تا اینجا خواندیم تا آخر برویم. آدم هرجا…
شما اگر غذا می‌خوری، یادت آمد روزه هستی. فوری باید کنار بکشی. آن غذای داخل دهانت را بیرون بریزی. بگویی نه، حالا که تا اینجا خوردیم باقی‌اش را هم بخوریم. تا اینجا رفتیم باقی‌اش را هم برویم. یک مقداری نمی‌توانیم و اراده نداریم. جوان به من گفت: آقای قرائتی، من دختر زیبا می‌بینم نمی‌توانم نگاه نکنم و اصلاً چشمم می‌رود. گفتم: می‌خواهی نگاه نکنی یا بکنی. اول بگو اراده‌ تو چیست؟ گفت: نه می‌خواهم نگاه نکنم. گفتم: صد هزار تومان خودت را جریمه کن. بگو: اگر یک نگاه حرامی کردم، صد هزار تومان، دو تا صد هزار تومان بدهی، سفت می‌شوی. اگر راست می‌گویی، سفت می‌شوی. آقا نماز صبح من قضا می‌شود، اراده نکردی وگرنه اگر قطار داشته باشی و هواپیما، مثل فنر از خواب بالا می‌پری. ما باید بخواهیم. اگر بخواهیم می‌شود.
مدت توبه، زمان ندارد. لباس ندارد، با چه لباسی، چه زمانی و چه مکانی و چه آدابی، توبه را هم قبول می‌کند، قشنگ قبول می‌کند. گاهی وقت‌ها آدم یک پولی به کسی می‌دهد، خوب حالا پول هست، قشنگ نیست، ولی خوب پول دارد. یکوقت این پول را در پاکت می‌گذارد و می‌دهد. این قشنگ‌تر است. یکوقت آن پاکت را در یک ظرف می‌گذارد و می‌دهد. توبه را قبول می‌کند، به خدا می‌گوید: قشنگ قبول می‌کنی. «یا حسن التجاوز» خدایا توبه هم که قبول می‌کنی قشنگ قبول می‌کنی. ضایع نمی‌کنی. قشنگ! «یا کریم العفو» عفو می‌کنی اما کریمانه، گاهی وقت‌ها انسان شکر هم می‌کند ولی دارد فحش می‌دهد. من سراغ دارم کسی که از خدا ناراحت بود که چرا گرفتار چنین مشکلی شده بود. می‌گفت: ای خدا، شکر! گفتیم: این فحش است. این با این قیافه فحش است. خدایی که می‌بخشد، «یا کریم العفو» عفوش کریمانه است. «حسن التجاوز» لذا می‌گویند: می‌خواهی آشتی کنی با دسته گل برو.
همه جور هم قبول می‌کند. توبه زبانی، خدایا ما را ببخش. استغفار، قبول است. زبانی، (إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ‌) (یوسف /97) برادران یوسف آمدند به یوسف گفتند: آقا ما غلط کردیم تو را در چاه انداختیم. «إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ‌» ما خطاکار بودیم. فرمود: شما را بخشیدم. بیش از این نگویید، (لا تَثْرِيبَ‌ عَلَيْكُمُ الْيَوْم‌) (یوسف /92) یعنی از امروز دیگر هیچ غصه‌ای نخورید، همین امروز من همه شما را بخشیدم.

7- فریب شیطان برای مؤمنان گنهکار

استغفار، قرآن می‌گوید: «فاستغفروا الله» و عمل صالح (إِلَّا الَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا) (بقره /160) عمل صالح، داریم اگر یک گناهی کردی، بعضی جوان‌ها بچه مسجد هستند. بعد حالا یک خلافی از اینها سر می‌زند. دیگر مسجد نمی‌رود. شیطان چنین می‌کند. تو نمی‌خواهد مسجد بروی. غلط‌هایی که کردی نکن، مسجد هم نمی‌خواهد بروی. تو هم مسجد می‌روی و هم… اصلاً بخاطر یک گناه باعث می‌شود که، تو که سیگار کشیدی، تریاک هم بکش. تو که روزه خوردی، دیگر جبهه هم نمی‌خواهد بروی. یعنی گاهی وقت‌ها یک دسته گل آب می‌دهد، شیطان می‌گوید: تو که این کار را کردی باقی کارها را هم ول کن. شیطان همین را می‌خواهد. که شما یک قاشق ماست گیرت بیاید، بزنی به همه شیرها آنها هم ماست شود. یک خلاف انجام بدهی با این خلاف شما را از دین جدا کند. ولی قرآن می‌گوید: نه، تا دیدی خلاف کردی زود مسجد برو و نماز بخوان. (إِنَّ الْحَسَناتِ‌ يُذْهِبْنَ‌ السَّيِّئات‌) (هود /114) با همین نماز گناهان قبلی تو بخشیده می‌شود. نگو چون گناه کردم نماز نمی‌خوانم. بگو: چون نماز می‌خوانم، از این به بعد گناه نمی‌کنم. حرف شهید رجایی، به نماز نگو: کار دارم. به کار بگو: نماز دارم.
8- بخشش خطای دیگران، راه آمرزش الهی
دیگر چه کنیم خدا می‌بخشد؟ می‌گوید: می‌خواهی خدا تو را ببخشد؟ تو هم دیگران را ببخش. من این کلمه را زیاد گفتم، دوستانی که مرا می‌شناسند، می‌گویند: حاج آقا یک حدیثی بگو. یک موعظه‌ای بگو. من به همه این را می‌گویم. یک کلمه به همه گفتم. گفتم: واقعاً موعظه می‌خواهید؟ مردم هرکس به شما ظلم کرده را ببخشید. ببخش، تو را می‌بخشند. هرکس ظلم کرده را ببخشید. قرآن می‌گوید: (وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا) (نور /22) مردم را ببخشید. «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ » مگر نمی‌خواهی خدا تو را ببخشد؟ تو هم مردم را ببخش. این خانم با کسی قهر است، این برادر با کسی قهر است، همدیگر را حلال نمی‌کنند ولی همه ختم صلوات‌ها، زیارت عاشورا، «امن یجیب» ختم انعام، همه مراسم مذهبی را می‌گیرد ولی با خواهر یا دختر خواهرش قهر است، کینه‌ دارد. من زنی را سراغ دارم که چهل سال در فامیل ما بود، یک روز دیدم پیراهن سیاه پوشیده است. گفتم: چرا سیاه پوشیدی؟ گفت: برادرم مرده است. گفتم: مگر تو برادر داری؟ گفت: بله، منتهی من چهل سال است با او قهر هستم. صد رحمت به گور پدر سرکه، سرکه تا هفت سالگی می‌رسد، کینه چهل ساله! این دلهای کینه، اگر شما یک لیوان آوردی که سوسک بود، هیچکس شیر و چای در آن نمی‌ریزد. می‌گوید: سوسک درونش است. خاک درونش است. پشه درونش افتاده است. قلب کینه دار را خدا نمی‌بخشد. «وَ لْيَعْفُوا» باید از همدیگر بگذرید. فحش داده، داده که داده، مگر غیر از اینکه فحشت داده است. داده که داده، اگر خواسته باشی این را نبخشی، پس چه کسی به آیه (وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظ) (آل‌عمران /134) عمل کند؟ قرآن که می‌گوید: «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظ» فحش داده، ببخش. طوری می‌شود؟ سبک می‌شوم! خوب اگر نبخشی، سنگین می‌شوی. یکی از راه‌های توبه این است که انسان مردم را ببخشد.
خدایا این بحث در شب هفت تیر پخش می‌شود. شادی روح همه شهدا به خصوص شهدای هفت تیر صلوات ختم کنید. (صلوات حضار) این شهدا به گردن ما خیلی حق دارند، خون شهدا انقلاب را حفظ کرد. شهدایی که شاه ایران از دیوار سفارتخانه ترسید، عزت به قدری قوی شد، قوی شد تا الآن مقام معظم رهبری به نماینده آمریکا اعتنا نمی‌کند. می‌گوید: من به خودت حرف می‌زنم اما پیام رئیس جمهور را جواب نمی‌دهم. لیاقت ندارد. خیلی عزت است که یک روحانی بتواند این حرف را بزند. عزت است. خدایا رفتار و گفتار و کردار ما را آنگونه قرار بده که روز قیامت نزد شهدا شرمنده نباشیم.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- آیه 222 سوره بقره به چه امری تأکید دارد؟
1) پذیرش توبه از سوی خدا
2) دوست‌داشتن توبه‌کاران از سوی خدا
3) استغفار، شرط پذیرش توبه
2- آیه 70 سوره فرقان به کدام گزینه اشاره دارد؟
1) تبدیل بدی‌ها به خوبی‌ها
2) تبدیل خوبی‌ها به بدی‌ها
3) جدایی خوبان از بدان
3- در فرهنگ قرآن، مبنای کیفر و پاداش الهی چیست؟
1) کیفر، متناسب با گناه
2) پاداش، ده برابر کارهای نیک
3) هر دو مورد
4- آیه 92 سوره یوسف، به چه امری اشاره دارد؟
1) گذشت از خطای دیگران
2) دعا برای آمرزش خطاکاران
3) هر دو مورد
5- توصیه قرآن به نمازگزاران گنهکار چیست؟
1) ترک نماز تا ترک گناه
2) اقامه نماز برای دوری از گناه
3) انجام توبه، قبل از اقامه نماز

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1632
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست