نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1679
موضوع: رمضان در قرآن
تاریخ پخش: 72/11/23
بسم الله الرّحمن الرّحيم
در محضر مبارك فرهنگيان و دانشگاهيان هستیم بحث را بيندگان در روز اول ماه رمضان قبل از افطار تماشا ميكنند. سالهاي زيادي است كه باهم پاي قرآن و حديث نشستيم، منتهي امسال يك ويژگي دارد ميخواهيم داستان انبيا را بگوييم. ماه رمضان ماه قرآن و خواندن يك آيه برابر ختم كل قرآن ثواب دارد، ما در جمهوري اسلامي داريم مثلاً روز مادر يا هفته بسيج داریم ماه رمضان هم ماه قرآن است چون قرآن ماه رمضان نازل شد.
1- روزه واجب است و فلسفه آن تقواست
در قرآن يك آيه داريم كه روزه واجب است (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ) (بقره /183) اي كساني كه به خدا ايمان داريد و دوستش داريد، يك كسي نماز نميخواند گفتند مگر خدا را دوستش نداري چرا نماز نميخواني گفت چرا، گفت خوب كسي كه خدا را دوست دارد آدم با دوستش دوست دارد حرف بزند چطور تو ميگويي خدا را دوست دارم ولي با او نميخواهي حرف بزني. قرآن نامه خداست و نماز حرف زدن با خداست. اي كساني كه به خدا ايمان آوردهايد »كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ« واجب شد بر همه مردم روزه بگيريد. »كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ« روزه مخصوص مسلمانها نيست همه اديان آسماني روزه داشتند. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» فلسفه روزه تقوي است چون تمام گناهان از دو تا ريشه آب ميخورد حالا اگر فرض كنيم درختي را بنام شر، مثلاً اين شاخهها شر است اينها دو تا ريشه دارد يا از شهوت است يا از غضب است، گرسنگي و تشنگي غضب و شهوت را تعيين ميكند آب كه به ريشهها نرسيد شاخهها هم ديگر رمقي ندارد. و لذا حتي زمان طاغوت طبق آماري كه در دست بود آمار جنايت كم ميشود. بگذريم كه روزه براي سلامتي مفيد است يك مقدار كه چربيهاي زائد بدن ميسوزد و از راه تنفس رفع ميشود و بگذريم كه يكي از پر فسورهاي روسي با اينكه ايمان به خدا ندارد ميگويد من تا كنون 19 مرض را از طريق روزه درمان كردهام.
2- روزه عادت شكني است
مزه گرسنگي را ميچشيم تا بفهميم گرسنهها چه ميكشند، بگذريم كه روزه عادت شكن است و عادت شكن از نظر تربيت يك ارزش است. بعضيها ميگويند من عادت كردم به سيگار من عادت كردم دو تا متكا زير سرم بگذارم. انسان هميشه عادت خودش بشكند يعني عادت كنيم كه به چيزي عادت نكنيم. روزه عادت شكني است. مثل اينكه من شما را ميخندانم اما نخند مثل اينكه تمرين كنيم كه اگر يكي نخواست نخندي بتوانيم نخنديم. انسان نبايد به چيزي عادت كند به يك ماشين خاصي به يك لباس، اين خيلي بد است كه انسان به يك روش عادت كند، روزه يعني عادتت را بشكن به هيچي عادت نكن. روزه يعني درد گرسنهها را لمس كن، روزه يعني زوائدي كه در بدنت بعنوان چربي زائد مانده سوخت بشود و يك خانه تكاني است و يك ارزش پيامبر اكرم(ص) فرمود: «وَ اذْكُرُوا بِجُوعِكُمْ وَ عَطَشِكُمْ فِيهِ جُوعَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَطَشَهُ» (وسائلالشيعه/ ج10/ ص313) اگر گرسنگي و تشنگي به تو فشار آورد به ياد گرسنگي و تشنگي روز قيامت بيفت. اميرالمؤمنين با ديگري نسبت به حمام گفتگو ميكردند حضرت امير فرمود حمام جاي خوبي است انسان ياد اين ميافتد كه يك زماني او را لخت ميكنند و غسل ميت ميدهند. او گفت حمام جاي بدي است آدمها بدن لخت همديگر را ميبينند عورت همديگر را ميبينند حضرت امير فرمود: تا چه كسي برود حمام و تا چه درسي از آن بگيرد. انگور را يك كسي از آن آب انگور ميگيرد و يك كسي هم شراب ميگيرد. چاقو را استفاده خوب ميشود از آن كرد و استفاده بد ميشود از آن كرد. روزه تقوي شما را بالا ميبرد، خداوند براي ماه رمضان خط ويژه باز كرده نفس كشيدن در ماه رمضان مثل سبحان الله قرار داده. خدايا تو را به آبروي كساني كه در طول تاريخ روزه گرفتند و عبادت كردند و روزه و عبادتشان را پذيرفتي به ما توفيق بده تمام بركات و خيرات اين ماه مبارك را دريافت بكنيم و كساني كه الآن توي قبرند و روحشان ميگويداي كاش ماه رمضان بوديم و از بركاتش استفاده ميكرديم همه را بيامرز. و اما دنباله بحثمان ترجمه قرآن است، چون دنباله همان آيه روزه ميگويد: (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ) (بقره /185) ماه رمضان؛ كلمه رمضان از «رَمَض» يعني سوزاند ماه رمضان يعني گناه سوزي ماه رمضان ماهي است كه قرآن نازل شد در شب قدر قرآن نازل شد.
3- تفاوت معجزه با كارهاي عجيب ديگران
اول كه قرآن معجزه است يعني يك كاري ميكنم كه ديگران نميتوانند كسي نميتواند من پهلوانم ماشين باري روي سرم سوار ميكنم و كسي نميتواند، ما در هندوستان مرتاضهايي داريم كه چهل روز غذا نميخورند و زندهاند چهل روز نميخورند ولي زندهاند يا اديسون يك كاري كرده كه كس ديگري نميتواند بكند. مكتشف، مخترع، مرتاض، حتي ممكن است خطاط يك خطي بنويسد كه كس ديگري نتواند آيا هر كاري را هر كس نتواند بكند معجزه است؟ نه٬ فرق بين معجزه و باقي هنرنماييها اين است كه: 1- كار ديگران تمريني است يعني پهلواناني كه ماشين سواري را بالاي سر ميگيرند توي قنداق كه بود قاشق چايخوري بالا ميكرد آمد بيرون قنداق٬ گوشكوب بلند كرد كم كم ديگ ظرف و هي تمرين كرد حالا ما شين بلند ميكند. اما كار پيغمبرها تمريني نيست وقتي به حضرت صالح ميگويند اگر تو پيغمبري از سينه كوه شتر بياور بيرون نميگويد اجازه بده من تمرين كنم اول يك سوسك بياورم بعد يك موش بياورم بعد يك بزغاله بياورم بيرون كار آقا تمرين است ولي كار انبيا تمرين نيست. 2- كار آقايان تعليمي است یعني معلم داشته، مخترع، مرتاض اينها همه مربي داشتند ولي انبيا مربي نداشتند. 3- كار آقايان تخصصي است يكي هنرش اين است كه چهل روز نميخورد و يكي چهل روز نميخوابد ميگويد من تمرينم در نخوابيدن است يكي پيراهن دوزاست. مخترعي كه اين را اختراع كرد بگو يك كار ديگر اختراع كن بلد نيست. 4- هدف آقايان ارشاد نيست آنها يا مردم را ميخواهند سرگرم كنند يا ميخواهنند قهرمان شوند. هدفشان قهرمان شدن پول جمع كردن و يا فوقش خدمت به جامعه است. برق است حالا پاي برق قمار كنيم كلاه برداري كنيم عبادت كنيم آن ميخواهد مردم از برق استفاده كنند. زندگي راحتتر باشد. بنابراين علم و صنعت پيش رفته زندگي بهترشده اما آدمها بهتر نشدهاند. پس ارشاد يك هدف ديگر است. 5- عصمت٬ انبيا معصومند ولي اين آقايان از خودشان بپرسي دسته گل به آب دادي ميگويند خيلي٬ پس آقايان معصوم نيستند بنابراين كي گفت معجزه، يعني يك كار استثنايي نگويند خوب اگر انبيا كار استثنايي كردند ديگران هم كار استثنايي كردند. مرتاض، مكتشف، جادوگر، ساحر، آنها تمرين ميكنندآنها معلم دارند آنها در يك رشتهاند آنها هدف ارشادي ندارند و آنها معصوم نيستند.
4- قرآن معجزه است
قرآن معجزه است حالا از كجا بفهميم معجزه است. قرآن معجزه است٬ ما كه نميدانيم معجزه است اما اين را ميفهميم. به يك كسي گفتند معقول خواندي گفت معقول نخواندم اما عقل دارم. ما فارسيم نميدانيم معجزه قرآن يعني چه٬ ولي اين را ميفهميم كه قرآن چهار مرتبه تخفيف داده گفته بابا صدوچهارده سوره مثل قرآن بياوريد ما بساطمان را جمع ميكنيم بعد ميگويد و يك تا سوره بياوريد من بساطم را جمع ميكنم بعد ميگويد يك سوره بياوريد بعد يك سوره را ميبخشد ميگويد يك نكته يك مطلب بياوريد. هي تخفيف ميدهد هي تحريك ميكند ميگويد »إن كنتم صادقين« اگر شما راست ميگوئيد و يك جاي ديگر ميگويد: (وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ) (يونس /38) يعني هر كس را ميخواهيد فاكس وتلكس بزن تا بيايد يك جاي ديگر ميگويد (وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً) (اسراء /88) پشت به پشت هم ديگر بدهيد. يك جاي ديگر ميگويد (لَمْ تَسْتَطِع) (كهف /78) نه نميتواني به جد و آبادت هيچ وقت نميتوانيد. اين جنگهاي صليبي اين هم جنگهاي اسرائيل اين هم جنگ ماركسيت اصلاً اسلام اين همه دشمن دارد. چقدر اسلام دشمن دارد؟ عدد دشمن زياد نيرويش زياد است ما عربهايي داريم كه هم زبان عربي بلدند و هم ماركسيستاند عربهايي داريم كه مسيحياند. بنابراين دشمن داريم پول هم دارند سواد هم دارند زبان مادريشان عربي است خداوند هم چهار مرتبه تخفيف شده و چهار مرتبه هم تحريك كرده ما از اين ميفهميم كه نميتوانند. انواع جنگلها و خطرها را متوجه ما ميكنند اما به اين عمل نميكنند هر آدم عاقلي كنار بايستد ميفهمد لابد يك چيزي هست كه آنان از آن راه وارد نميشوند.
5- قرآن همگام با فطرت است
قرآن همگام با فطرت است، فطرت چيست؟ فطرت يك تمبري است كه پشت هر پاكت چسپيد معلوم ميشود اين نامه فطري است. اين تمبر اين است هر، هر، هر، مثلاً علاقه به بچه فطري است چون هر زمان آدم بچهاي را دوست دارد هر مكان آدم بچهاش را دوست دارد در هر رژيم حكومتي آدم بچهاش را دوست دارد. اما برنج خوردن فطري است؟ نه٬ شما از شمال كه رد ميشوي مصرف برنج كم ميشود يك جا يك ميوه مصرف زياد است. عمامه فطري است؟ نه٬ از دنياي آخوندي كه بيرون ميروي ديگر از عمامه خبري نيست بنابراين لباس و غدا نوعش فطري نيست. اين فطري است معنايش اين است انسان در برابر بزرگ كوچكي ميكند، كوچكي كوچك نسبت به بزرگ فطري است نسبت به همه سنها بچه يكساله خودش را نسبت يك جوان كوچك ميداند يعني اينكه اين بزرگ است و من كوچكم كوچك نسبت به بزرگ بايد ادب قائل شود. نماز يعني كوچك در برابر بزرگ اظهار ادب كند در هر زمان در هر مكان در هر رژيم كوچك نسبت به بزرگ ادب ميكند انسان فطرتاً قصر را دوست دارد. انسان فطرتاً نياز بدني دارد و منتهي به ما گفته انس با خدا. ما يك عطش داريم، بچهاي كه تازه بدنيا آمده ميخواهد بمكد منتهي اگر پستان مادر را به او ندهند پستانك ميمكد اوني كه پستانك ميمكد دلش ميخواهد پستان بمكد. معده غذاي سالم ميخواهد اگر غذاي سالم نخورد غذاي آلوده ميخورد. انبياء آمدند براي اين كه بگويند آن غذا نه و آن غذا آری، چون اصل غذا خوردن دليل نميخواهد ولي شيوهاش دليل ميخواهد.
6- انبياء براي اصلاح عقيده آمدهاند
انبياء نيامدهاند براي ايجاد عقيده آمدهاند براي اصلاح عقيده: چون خود عقيده را انسان دارد انسان بي دين نداريم منتهي دين چه ديني باشد٬ دلي نداریم كه عشق تويش نباشد منتهي عشق كي ظرفي نداريم كه پر نباشد منتهي از چي آنهايي كه از خدا جدا شدند مهر كي در دلشان است. آنهايي كه گوش به حرف خدا ندادهاند بله قربان گوي كي شدند. در قرآن مطمئن ترين راه است (ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ) (بقره /2) كتابهاي ديگر از دانشمنداني است كه روز به روز علمشان زياد ميشود و لذا چاپ دوم با تجديد نظر چاپ سوم با اضافات دوشنبه تصميم ميگيريم و سه شنبه اشتباه ميكنيم. ما دستمان را بگذاريم توي دست خدا. يكي از دانشمندان حرف قشنگي ميزند ميگويد اگر دست بشر را در دست انبياء و خدا نگذاريد ظلم است به بشر چون هم انسانها دچار ظلم و خطر هستند.
7- آداب تلاوت قرآن از ديدگاه قرآن
كتابي است كه شك در آن نيست براي خواندن اين كتاب دستوراتي است. قرآن يك آيه دارد قرآن درباره تلاوت ميگويد وقتي كه ميخواهيد قرآن بخوانيد تلاوت قرآن خيلي ثواب دارد. منتهي در تلاوت يك قداستي هم هست قسم به كساني كه ذكر خدا را تلاوت ميكنند، تلاوت ذكر خدا يك مقام مقدسي است. منتهي قرآن ميگويد دست بي وضو به قرآن نزنيد حتي به جلد قرآن مكروه است به كلمه حرام است كساني كه زنجير طلا گردن ميكنند يك حرام ميكنند و كساني كه توي اين زنجير اسم الله است دو تا گناه ميكنند چون كلمه الله با بدن بي وضو. مثل اينكه آدم عرق را بريزد روي گوشت خوك و با هم بخورد دو تا گناه كرده است. معارف قرآن را دلهاي پاك دريافت ميكند يعني تا دل صاف نباشد انوار خدا در او متجلي نميشود و لذا حديث داريم آنهايي كه گناه كردهاند لذت دعا و عبادت را نميچشند. چون گناه غباري است بر روح و دلي كه گناه گرفت ديگر لمس نميكند مثل آنتن زنگ زده يا آنتن انحرافي ديگر درست نشان نميدهد. دوم وقتي قرآن ميخوانيم با ترتيل بخوانيم و (وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتيلاً) (مزمل /4) قرآن را آرام بخوانيم سوم وقتي قرآن را ميخوانيم تدبر كنيم. (أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ) (محمد /24). مي فرمايد كه چرا قرآن ميخواني؟ زبانت تكان ميخورد يك آيه را كه ميخواني اين آيه چه ميگويد. وقتي ميگويد ما بني اسرائيل را نابود كرديم عواملش چه بوده، قصه نميگويد قصههايي ميگويد كه ما هم ازش عبرت بگيريم، وقتي ميگويد يوسف را بردنش شما را هم ميبرند وقتي ميگويد به اسم بازي بردنش يعني شما را هم به اسم بازی ميبرند. گاهي مينشينم ببينم چه حادثهاي افتاد كه ما سرگرم از يك مسئله مهمتر بشويم. باوضو باشيم با ترتيل بخوانيم با صورت حزين بخوانيم. در ماه رمضان توي هر اداره و سازمان و وزارتخانهاي آدمهايي هستند كه قرآن بلدند رئيس آن سازمان اگر بتواند يك برنامه ريزي كند حالا وقت اداره با اجازه دولت بيرون وقت اداره داوطلبانه با تقاضاي خود مردم تحصيل كردند جمهوري اسلامي اگر سي روز ماه رمضان را اگر بيست دقيقه تمرين كنند قرآن را ياد ميگيرند. زشت است آدم ديپلم و ليسانس داشته باشد و نتواند قرآن بخواند. هر كس بلد است بشود معلم و هر كس بلد نيست بشود شاگرد خجالت هم نكشد، معاون بلد است قرآن بخواند ولي رئیس بلد نيست، اين رئيس سي تا بيست دقيقه شاگردي كند. مثل يك آيت الله كه رانندگي بلد نيست يك سي روز پهلوي يك شاگرد شوفر مينشيند سي روز شاگردي ميكند در عوض تا آخر عمرش رانندگي بلد است. خدايا تو را به حق محمد و آل محمد يادگيري قرآن، چشيدن مزه قرآن، را به ما مرحمت بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1679