نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1690
موضوع: روزه در روایات
تاریخ پخش: 76/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
آیه ای را که مربوط به ماه مبارک رمضان بود تفسیر ميکردیم. رسیدیم به این آیه: (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ) (بقره /185) در آیه قبل فرمود: روزه بر شما واجب شد همانطور که بر امتهای قبل از شما واجب شده بود. فلسفه روزه هم این بود: (لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) (بقره /183) که در این جلسه آثار و برکات و فلسفه آن را خواهیم گفت. من در این جلسه راجع به «شَهْرُ رَمَضانَ» مطالبی را برای شما ميگویم.
1- رمضان ماه مهماني خدا
ماه رمضان ماه گناه سوزی است. «رَمَضَ» یعنی سوزاند. راجع به ماه مبارک رمضان، پیغمبر اکرم(ص) خطبهای دارند. که من این خطبه را برایتان ميخوانم. فرمود: «قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُكُمْ فِيهِ مُسْتَجَابٌ» (بحارالأنوار/ج93/ص356) ماه رمضان ميآید ای مردم و با خودش برکت و رحمت و مغفرت ميآورد. بهترین ماه هاست. ایامش بهترین ایام است. شبهایش بهترین شبهاست. ساعاتش بهترین ساعات است. ماهی است که در این ماه به میهمانی خدا دعوت شده اید. «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ». راجع به میهمانی خدا نکاتی را خدمتتان عرض ميکنم: میزبان کیست؟ خدا. خودش شخصا دعوت کرده است. گاهی اوقات آدم به پسرش ميگوید: برو به فلانی بگو بیاید. به خانمی ميگوید: به فلانی خبر بده. در این میهمانی خدا میزبان است و شخصا هم دعوت کرده است از میهمانها. ما که دعوت ميکنیم چند حالت دارد: یا مجرمیم، چون خورده ایم باید پس بدهیم. یا محتاجیم و دعوت ميکنیم تا فردا یک امضا از او بگیریم. یا اینکه مشکلی داریم، یا رقابت است، یا چشم و همچشمی است، گاهی هم میهمانی میکنیم تا به دیگران افتخار کنیم: ميدانی! دیشب فلانی خانه ما بود! شخص مشهوری را دعوت ميکنیم تا پز بدهیم. خدا نه به ما پز ميدهد و نه… ما که چیزی نیستیم که به ما فخر بفروشد. خدا خودش دعوت نموده است. اساس دعوت نه افتخار است، نه احتیاج است و نه چشم و همچشمی؛ وسیله پذیرایی چيست؟ شب قدر، قرآن، فرشته (تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ) (قدر /4)، (إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ) (قدر /1) چی به ما ميدهید تا بخوریم؟! نه تنها غذای یک روز بلکه غذای یک سال را به ما ميدهد. در میهمانیهای ما همانجا باید خورد. فوقش هم در ساک دو تا پرتقال یا سیب ميشود گذاشت. (به اندازه یکی دو ساعت خوراک) اما شب قدر خوراک یک سال را میدهند. بعد هم همه را یک جور دعوت کرده. میهمانی های ما سلسله مراتب دارند. خداوند بدون نیاز دعوت کرده است. به معنویت دعوت کرده است.
2- اداي حقوق مالي و آداب پذيري و افطاري
خب غذای این ماه چی است؟ گرسنگی و تشنگی. چون انسان با گرسنگی و تشنگی روحش لطیف ميشود. افراد زیادی به من مراجعه کردهاند که ما نمیتوانیم گریه کنیم! چشمه اشکمان خشک شده است! یکی در مکه به من رسید و گفت: همه گریه ميکنند اما من مثل آجر به آنها نگاه میکنم! گفتم: بگویم مشکلت چه است؟! گفت: بگو. گفتم: یا زیاد گوشت ميخوری، یا پرخوری ميکنی، یا از همه اینها مهمتر خمس نمیدهی! راستش را بگو خمس ميدهی؟ گفت: نه. گفتم: چرا نمی دهی؟! اگر کسی هب من یا شما یک باغ انگور بدهد همراه سندش و بگوید: همه اینها مال تو، فقط موقع چیدن انگور دو جعبه به من بده. اگر ما باغ را بگیریم و موقع چیدن انگورها آن دو جعبه را ندهیم در و دیوار ميگویند: ای نامرد! خدا یکجا یک میلیون به تو ميدهد و ميگوید: 200 هزار تومانش را به فقرا بده. ميگویی: نه خیر نمیدهم! خیلی نامرد هستند اینهایی که خمس نمیدهند. همه چیز ما از اوست. خدا ما را آفریده. عمر ما در دست اوست. ميتوانست ما را ناقص بیافریند. ميتوانست ما را بیمار کند. ميتوانست ما را کودن کند و… ولذا قرآن ميفرماید: لحظه مردن آنهایی که زکات نمی دهند ميگویند: (رَبِّ ارْجِعُونِ) (مومنون /99) خدایا ما را برگردان تا زکات بدهیم. و جواب ميرسد که دیگر نمی شود برگردید قصه جدی است. خیلی خوشحال نباشید که مصرف گوشت بالاست. همه زورها هم در گوشت نیست. یک لیوان شیر زورش بیش از کباب است. آثار و برکات سبزی بیش از گوشت است. از غذای طبیعی استفاده کنیم. اصلاً ماه رمضان به خاطر این است که ما یک مقدار گرسنگی را بچشیم. ما موقع سحر به قدری ميخوریم که دیگر گرسنه نشویم. بعد هم کلی افطاری ميخوریم. اصلاً فلسفه روزه این است که مزه گرسنگی را بچشیم. خیلی خوشم آمد از افطاریهای حجاز. ما بعضی چیزها را باید یاد بگیریم. آرزویم این است که این نوع افطاریها سنت گردد. افطاریهایشان را درست ميکنند و در زنبیل به مسجد ميآورند. خیلی ساده درست میکنند. مثل شیربرنج. یا لبنیات یا شیر یا خرما. با یک سفره نایلونی ميآورند داخل مسجد الحرام. هرکسی هم آنجاسست به او ميگویند: تفضل. تا اذان گفتند افطار ميکنند و بعد نماز میخوانند. من دیدم عجب! او با یک زنبیل به ده نفر افطاری داد در خانه خدا روبروی کعبه! ما وقتی افطاری ميدهیم مثل این است که شهرداری ميخواهد یک پروژه سازد. از یک ماه قبل برنامه ریزی ميکنیم. اینقدر میهمانی را مشکل گرفتهایم که واقعاً جر پولدارها نمی توانند افطاری بدهند. افطاری را ساده بگیریم. پلو و عدس بدهیم. تعداد دعوت شدهها را بیشتر کنیم و غذای ساده تری بدهیم. میهمانها را هم گزینش نکنیم. برای خدا دعوت کنیم. اما یک گرسنه گمنام در این افطاریها سیر نمی شوند؛ در این ماه ما به میهمانی خدا دعوت شده ایم.
3- آداب و شرايط ميهمان
میهمان هم باید مطابق میل میزبان رفتار کند. دیدید وقتی بعضی از میهمانهای خارجی ما که مسلمان هم نیستند وقتی وارد ایران ميشوند روسری سر ميکنند. ما هم وقتی ميرویم همینطور است. من هم وقتی خواستم وارد بتکده شوم گفتند: کشفهایت را بکن. کفشم را کندم. رفت و برگشت گفت: خدا خواب است! به او گفتم: تا کی ميخوابد؟ ساعتش را نگاه کرد و گفت: تا 6 بعدازظهر. مترجم خواست بخندد، گفتم: نخند آبروی ما را ميریزد. گفتم: ميشود خدای خواب شما را ببینم؟ گفت: چیزی نگوها! گفتم: باشد. و رفتیم. مرا برد بالای سر یک مجسمه. گفت: این خداست و الآن خوابیده واقعاً در اینجا آدم ميفهمد که پیغمبر اسلام(ص) چقدر به گردن ما حق دارد. همین الآن صدها میلیون بت پرست وجود دارد. من در دانشگاه یکی از کشورها دیدم که اساتید دانشگاه آنجا ميآمدند در مقابل بت احترام ميگذاشتند و ميرفتند! خدا را شکر که ما را هدایت کرد. ما در این میهمانی باید خودمان را تطبیق دهیم. «أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ»: در این ماه نفس که ميکشید مثل این است که سبحان الله ميگویید. «وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ» خوابتان در این ماه عبادت است. وقتی خوابتان عبادت است پس بیداری خیلی ارزش دارد. «وَ عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ» اعمالتان مقبول ميشود. کارهای ما اوقات دیگر کل دارد. مثلا نماز قبول نمیشود مگر آنکه حضور قلب داشته باشیم. سه تا کلید برای قبول نماز وجود دارد: یکی اینکه سر نماز حواست جمع باشد. اگر حواست پرت است لااقل نافله بخوانی. اگر هم حواست پرت است و هم نافله نمیخوانی لااقل مهرت مهر کربلا باشد. اوقات دیگر مقبولی رمز دارد اما در ماه رمضان خدا در هم ميخرد. ميگویند: مشتری خوب کسی است که در هم ميخرد.
4- آنچه رنگ الهي دارد مقدس است
ماه رمضان مقدس است. روز نحس هم داریم؟ بله (في يَوْمِ نَحْسٍ) (قمر /19)، (في أَيَّامٍ نَحِساتٍ) (فصلت /16) پس زمان هم مقدس است هم نامقدس. یکی از این غیرآخوندها رفته بود برای دانشجویان سخنرانی کند. گفته بود؟ « که ميگوید هرچه آخوندها ميگویند مقدس است؟! این آخوندها فهم خودش را ميگوید. ميگوید: من از اسلام این را ميفهمم. از کجا تو درست فهمیدهای؟! شاید اسلام چیز دیگری ميگوید. تو فهم خودت را ميگویی، نه اسلام واقعی را! بنابراین فکر علماء مقدس نیست. «دانشجوها هم گوش ميدادند. چون از خودش بیسوادتر است. جواب او این است: ما ميگوییم چیزی که رنگ الهی داشته باشد مقدس است. چه به هدف برسد و چه به هدف نرسد. شما دلت ميسوزد خیال ميکنی فقیر است و به او پول ميدهی، اگر هم او واقعا فقیر نباشد و فقط لباس فقرا را به تن کرده باشد تو چون به خاطر خدا کمک کرده ای اجرت را ميبری گرچه او فقیر نباشد. این چه حرفی است؟! به چه دلیل؟ به دلیل این آیه قرآن؛ در مقابل حرف کسانی که ميخواهند ولایت فقیه را بکوبند. ميخواهند بگویند: ولایت فقیه با مردم عادی یک جور است! منتهی فقیه ميگوید: خدا این را گفته. ما هم به او ميگوییم: از کجا این را گفته؟! تو اینطور خیال ميکنی! این فهم تو است. ما هم ميخواهیم بگوییم: فقیه چون مراجعه کرده به قرآن، چه واقع را بفهمد و چه اشتباه کند، چون گامی که برداشته مقدس است کارش مقدس است. آقاجان، هرکس در دنیا مریض ميشود ميرود پیش دکتر، همه مردم دنیا ميدانند که دکترها گاهی نسخه اشتباه ميدهند. اما چون گاهی دکتر نسخهاش نابجاست نمی گویند: دکتر با عمه من یکی است. دکتر هم مثل بقیه مردم است. این حرف از بی توجهی است. بابا این شخص تحصیل کرده است، زحمت کشیده، آزمایش کرده، معاینه کرده و نسخه داده است. فرق ميکند با آدمهای دیگر. اگر هم در صد نسخه پنج نفر را اشتباه داد باز هم رجوع به دکتر لازم است.
5- نقش و جايگاه ولايت فقيه
اما قرآن چه ميفرماید: زیاد دقت کنید. ميخواهم بگویم فکر فقیه مقدس است. قرآن ميفرماید: (وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ) (نساء /100) کسی که خارج ميشود از خانهاش و نیتش این باشد که هجرت کند به سوی اهداف الهی و اهداف رسول الله، اما وسط راه بمیرد، اگر کسی برای کار خوبی حرکت کرد و وسط راه جان داد، نباید گفت: او که به مقصد نرسیده است. ميفرماید: شک نکن که اجرش با خدا است. این آیه ميگوید: فقیهی که برای خدا دارد فکر ميکند گرچه وسط درس بمیرد، (اگر یک دانشجو در زمان دانشجویی بمیرد ثواب شهید به او ميدهند چون ميخواست تخصص پیدا کند و به مردم خدمت کند ولو موفق نشد.) اجرش با خداست یعنی کار مقدس است، گرچه به هدف نرسد. این از نظر قرآن، اگر دین دارد. بعضی ميگویند: ما دین نداریم. اگر هم دین ندارید عقل که دارید: تمام عقلای دنیا به پزشک مراجعه ميکنند با اینکه ميدانند گاهی نسخه دکتر درست نیست. ما قداست داریم، فکر مقدس داریم، آدم مقدس هم داریم، روز مقدس هم داریم: « شهر رمضان» نفس کشیدن در این ماه مقدس است. خوابیدن در این ماه مقدس است. تمام دانشجوها خودشان را بیمه کنند با این آیه. همه ميدانند که نخ خالی چیزی نمی دوزد، باید بند به سوزن باشد. و این را هم ولایت فقیه ميدوزد. مرجعیت چیزی نمی دوزد. ما بزرگترین مرجعیت را در ایران دیدیم، مرجعیت حضرت آیت الله العظمی بروجردی. بزرگترین مرجعیت را هم در نجف دیدیم: مرجعیت حضرت آیت الله العظمی خویی. نه آقای بروجردی ایران را نجات داد و نه آقای خویی عراق را نجات داد. ولی امام (ره) به دلیل طرح مسئله فقهی مملکت را نجات داد. وگرنه حالا تیمم و غسل و غساله و… اینها از زمان ناصرالدین شاه هم بود. آب کر 5/3 وجب در 5/3 وجب است. ولایت فقیه است که ميتواند سران کشورهای اسلامی را جمع کند و گفتنیها را به آنها بگوید. ولایت فقیه است که ميتواند شاه را بیرون کند. آب کر 5/3 وجب در 5/3 وجب که نمی تواند شاه را از مملکت بیرون کند. مرجعیت با قدرت کارساز است به اضافهي حمایت امت. سوزن با نخ ميدوزد. امت و امام باید با هم باشند تا کاری انجام شود.
6- گستره تقدس و امور مقدس در اسلام
زمان مقدس است. لیلة القدر مقدس است. سحر مقدس است. خداوند به سحر سه بار قسم خورده است. تمام ساعات را یکی یک بار قسم خورده است. ولی چون سحر مقدس است سه بار به آن قسم خورده است. و از برکات رمضان سحرخیزی است. به فجر یکبار قسم خورده: (وَ الْفَجْرِ) (فجر /1)، به صبح یکبار قسم خورده: (وَ الصُّبْحِ) (مدثر /34)، (وَ الضُّحى) (ضحى /1) یکبار قسم خورده قسم به چاشت. (وَ النَّهارِ) (شمس /3) یکبار قسم خورده، (وَ اللَّيْلِ) (مدثر /33) یکبار قسم خورده، اما به سحر سه بار قسم خورده است: (وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ) (فجر /4) قسم به شب وقتی که دارد آخرش ميشود. (وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ) (تكوير /17) قسم به شب وقتی که آخرش ميشود. (وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ) (مدثر /33) قسم به شب وقتی آخرش ميشود. (وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ) (ذاريات /18)، (وَ الْمُسْتَغْفِرينَ بِالْأَسْحارِ) (آلعمران /17) سحر مهم است. مکان مقدس است: (إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً) (طه /12) ای موسی کفشهایت را در بیاور اینجا کوه طور است. پس مکان هم مقدس است. پس فکر فقیه هم مقدس است. فکر پزشک هم مقدس است. هر کاری که برای خدا انجام دهی مقدس است چه به هدف برسد و چه نرسد.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1690