نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1726
1- همسر فرعون، الگوی مؤمنان 2- اختیار و اراده انسان، حاکم بر محیط و جامعه 3- تاریخ گذشته آینه آینده 4- شخصیت انسان، مستقل از خانواده 5- چهار نوع زن و شوهر در قرآن 6- آرزوها، بیانگر شخصیت واقعی انسان ها 7- توجه به نیازهای معنوی، بیش از نیازهای مادی
موضوع: زنان برتر جهان تاريخ پخش: 06/04/94
بسم الله الرحمن الرحيم «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
به مناسبت رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها، من می خواهم امشب مقداری راجع به یکی از این چهار زنی که یکی از آن ها خدیجه است و یکی از آن ها آسیه، می خواهم راجع به آسیه صحبت کنم. قرآن می گوید: همه ی مردها از این خانم یک چیزی یاد بگیرند. از مواردی است که خدا به مردها گفته است، شما هم از این زن یاد بگیرید. یعنی زن می تواند کارش به جایی برسد که مردان نه زمان خودش، در طول تاریخ همه مردها، این خانم برایشان مدل و الگو و نمونه باشد. در سوره تحریم. آیه را بشنوید. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
1- همسر فرعون، الگوی مؤمنان
(وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ) (تحریم /11) «وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا» خدا یک مثل زده است. یک نمونه! چه؟ «لِّلَّذِينَ آمَنُوا» برای همه مردم با ایمان گفته است نمونه! یک مؤمن می گوید من مثل چه کسی باشم؟ می گوید: نمونه! مثل زن فرعون باش! «امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» حالا این خانم فرعون چه کرد؟ (إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ) (تحریم /11) گفت: خدایا! نه کاخ می خواهم و نه طلا! نه پول می خواهم نه پست. نمی خواهم زن فرعون باشم. فرعون طاغوت است. گول کاخ و باغ و طلا و زنده باد و مرده باد را نخور. ای مردها و ای زن ها، همه شما از این یاد بگیرید و گول نخورید. حالا خود من یک بار دیگر می خوانم شما ببینید کدام کلماتش را می فهمید. می فهمید چون هم باسواد هستید و هم کلمات آسان است. عربی است، آیه قرآن است، ولی آسان است. «ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا» خدا یک… کمک کنید… مثل زده است. «لِّلَّذِينَ آمَنُوا» برای مؤمنین نمونه زده است، گفته است نمونه می خواهید؟ «امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» از زن فرعون یاد بگیرید. «إِذْ قَالَتْ» چون گفت. «رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ» گفت: «رَبِّ» چرا گفت؟ چون فرعون می گفت: (أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ) (نازعات /24) فرعون می گفت: رب من هستم. زنش گفت: برو گمشو! «رَبِّ» خدایا تو رب هستی. چون او می گفت: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ» چون او می گفت رب من هستم، در مقابل فرعون که می گفت رب من هستم، گفت: نخیر رب تو نیستی! «رَبِّ ابْنِ لِي» خودت برای من «بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ» یک جایی را برای من در بهشت قرار بده. کمتر از… بعد هم می گوید: «عِندَكَ» نزد خودت. می خواهم معماری اش دست خودت باشد. مهندسی اش دست خودت باشد. خودت برای من خانه ای در بهشت قرار بده. «وَنَجِّنِي…» «وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ» از فرعون و عملش مرا نجات بده! افرادی هستند که اگر یک سکه به آن ها بدهی، امضاء می کند. یک ناهار و شامش بدهی، یک بستنی به او بدهی، صدتا برایت امضاء می کند. هر چه پول و کاخ و طلا در دامن زن ریخت، زن گفت من تو را نمی خواهم، من خدا را می خواهم. تو… «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ» نخیر تو رب نیستی. «رَبِّ ابْنِ لِي» قرآن یک آیه دارد که به جنایتکارها می گوید عملتان بد است. ممکن است خود طرف آدم بدی نباشد، ولی کارهایش بد باشد. «قَالَ إِنِّي…» (قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُم مِّنَ الْقَالِينَ) (الشعراء /١٦٨) عملتان بد است. اما اینجا می گوید: هم فرعون بد است و هم عملش بد است. «وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ» هم فرعون بد است و هم عملش بد است. خوب! 2- اختیار و اراده انسان، حاکم بر محیط و جامعه چیزهای که من اینجا نوشته ام این است که: یک! محیط زده نبود. یک حرفی را کمونیست های قدیم داشتند، شاید الان هم داشته باشند. می گویند: جامعه و تاریخ آدم را می سازد. یعنی انسان مثل ظرف خالی است. می شود آن را پر از آب کرد. می شود پر از شیرش کرد، پر از بنزینش کرد، پر از… این ما هستیم که این ظرف را پر می کنیم. یا با هوا و یا با هر چیز دیگر. انسان خالی است. محیط آدم را می سازد. زن فرعون گفت: نخیر! محیط من را نساخت. همه امکانات رفاهی بود، اما من گول نخوردم. خوب! تاریخ او را نساخته است. جامعه او را نساخته است. اقتصاد او را نساخته است. او با منطق در برابر رژیم فاسد ایستاد. زن فرعون از کاخ، باغ و طلا گذشت. سکوت را شکست. صبور بود و زیر شکنجه جان داد و شهید شد. ولی در تاریخ… یک مثالی را ایرانی می گویند: نصفش را من می گویم نصفش را شما کمک کنید. می گویند: با یگ گل، بهار نمی شود. زن فرعون گفت: نخیر! با یک گل بهار می شود. من یک زن بودم در کاخ، اما در تاریخ اثر گذاشتم. زن فرعون حامی رهبر زمانش بود. در کاخ بود، ولی طرفدار موسی بود. یک وقت کمونیست ها می گفتند: هر جا تأمین بشوی، همانطور فکر می کنی. یعنی در کاخ بودی، فکرت کاخی است، در کوخ بودی، فکرت کوخی است. زن فرعون گفت: نخیر من در کاخ بودم، اما فکرم کاخی نبود، طرفدار حضرت موسی بودم. شهامت داشت. تهدید فرعون بر او اثر نگذاشت. رضای خالق را بر رضای خلق مقدم داشت. منطق و عقل و وحی را بر مسایل خانوادگی ترجیح داد. نگفت حالا زن و شوهر هستیم. حالا زن و… ما گاهی وقت ها می دانیم هروئین جابجا می شود، تریاک جابجا می شود، می گوییم: چه کار داری؟ بگذار یک لقمه نان بخورد. نان مردم را آجر نکنیم. ولو همه جوان ها نابود شوند. خوب! 3- تاریخ گذشته آینه آینده این چیزهایی بود که از قدیم ما… در یادداشت های قدیمی بود که برایتان آوردم. اما چیزی که امروز عصر یاد گرفتم بگویم. امروز عصر یازده نکته نو گیرم آمده است که در هیچ کتابی هم نیست. گفتم این یازده مورد را هم امروز برایتان بگویم. اول می گوید که… از خود من هم نیست. از دوستانی است که امروز عصر با من بوده اند. آن ها روی این آیه فکر کردند و چیز نو گیرشان آمد. یک بار دیگر «ضَرَبَ اللَّـهُ» را بخوان! (وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ) (تحریم /11) «إِذْ قَالَتْ…» اگر یک فعل ماضی اول سطر قرار گرفت، از نظر ادبیات عرب می گویند این برای مضارع است. می گوید: «ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا» «ضَرَبَ» برای ماضی است. یعنی خدا مثل زده… این معنایش این نیست که تاریخش گذشته است. «ضَرَبَ» چون فعل ماضی است و اول کلام قرار گرفته است، اگر فعل ماضی اول قرار بگیرد، معنای فعل مضارع را می دهد. یعنی ولو می گوید گذشته، برای آینده هم هست. مثل ضرب المثل های خودمان. ما در فارسی می گوییم: ماهی را هر وقت از آب بگیری، تازه است. یعنی دیدن ما تا الان نیامده ای، حالا بیا! تا حالا سور نداده ای، همین امشب شروع کن. ماهی را هر وقت از آب بگیری، تازه است. این ضرب المثل ها تاریخ مصرف ندارد. وقتی می گوییم: «وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا» فکر نکنیم این یک مثالی است برای قدیم. این مثال همیشه تازه است. هم حالا، هم دیروز و هم هزار سال دیگر! زن فرعون الگو است. خوب! دو تا «ابْنِ لِي» داریم. یکی فرعون به معاونش گفت، یک منار، یک برج، یک ستون درست کن بسیار بلند از آجر، من بروم روی آن ستون و قله، ببینم خدای موسی در آسمان ها چه کسی است؟ «صَرْحًا…» (فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَل لِّي صَرْحًا) (قصص /38) آتش بر خشت بیفشان، یعنی بشود آجر! با آجر یک برج بساز، تا من ببینم که این موسی که می گوید خدا هست، از بالا بروم و ببینم که چیزی به نام خدا در آسمان ها پیداست؟ پول دارد ولی مست است. فرعون خدا را در آسمان ها دنبالش می گردد، ولی زن فرعون خدا در قلبش است. می گوید: «رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا» او می گوید: «ابْنِ لِي صَرْحًا»، «ابْنِ لِي بَيْتًا»، ابْن یعنی بنا کن. فرعون می گوید برای من برجی بساز تا بروم بالایش در آسمان ها خدای موسی را پیدا کنم. او در آسمان ها روی آجرها دنبال خدا می گردد، فرعون! ولی زن فرعون خدا را در قلبش می یابد. الله اکبر! چقدر زن و شوهر فرق می کنند. فرعون خدا را در آسمان ها نمی بیند. این زن خدا را در قلبش می بیند. امام حسین(ع) در زیارت دعای روی عرفه می گوید: «عَمِیَتْ عَیْنٌ لا تَرَاکَ» (دعای عرفه) کور باد چشمی که تو را نمی بیند. «اَيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَيْسَ لَكَ» من از راه آثار خدا را بشناسم، یعنی آثار ظهورش بیش از خداست که من از اثر پی به مؤثر ببرم؟ کور باد چشمی که نبیند. زن فرعون خدا را در دل می بیند، فرعون روی منار دنبالش است. دیگر چه؟
4- شخصیت انسان، مستقل از خانواده
ارزش افراد مربوط به خودشان است، نه مربوط به وابستگی ها! زن فرعون، زن چه کسی است، دختر چه کسی است؟ خواهر چه کسی است؟ اینها را ولش کن. خود این زن کمال دارد. یک شعر است در ایران می خوانند. می گویند: گیرم پدر تو بود فاضل… چه کار دارید که دختر چه کسی است و پسر چه کسی است؟ خود این جوان، جوان خوبی است. حالا پدرش لهجه دارد، مادرش لهجه دارد، خانه شان چطور است… ارزش افراد با خودش است. خود زن فرعون مقام دارد. خدا مداح او است. یعنی خدا از زن فرعون ستایش می کند. در طول تاریخ گفته است که مرد و زن از این خانم یاد بگیرید. این زن شخصیتش این است. حالا این زن، دختر چه کسی است؟ گاهی افراد اطرافیان بد هستند. مثلاً پیغمبر چه عمویی داشت. (تَبَّتْ يَدَآ أَبِى لَهَبٍ) (مسد /1) ابولهب! عموی پیغمبر است. ما خیلی وقت ها در گزینش ها می گوییم: ایشان پسر برادر چه کسی است. دایی اش چه کسی است؟ اصلاً چه کار به دایی اش دارید. اصلاً ممکن است چند تا برادر باشند، هر کدام یک طوری فکر کنند. قرآن می گوید: (وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی) (انعام /164) هر کسی را خودش را نگاه کنید. ممکن است یک کسی پسرش بد باشد. دخترش بد باشد. برادرش بد باشد. پدرش بد باشد. مادرش بد باشد. شخصیت افراد به خودشان است. پیغمبر زن های متعدد داشت. همه یک طور نبودند. آخر بعضی ها می گویند: همه زن های پیغمبر یک طور هستند. اینطور نیست. خدا در قرآن می گوید: به خوب هایتان اجر می دهم. یعنی چه؟ یعنی بعضی از شماها هم خوب نیستید. (إِنَّ اللَّـهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا) (احزاب /16) خدا برای خوب هایتان اجر دارد. یعنی چه؟ یعنی اینطور نیست که… بعضی ها می گویند: هر کس صحابی پیغمبر است آدم خوبی است. اینطور نیست. در قرآن اینقدر آیه داریم که از صحابی پیغمبر انتقاد می کند. «يُؤْذُونَ النَّبِيَّ» … (وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ) (توبه /61) منهم یعنی بعضی از این هایی که دور پیغمبر هستند و جزء اصحاب بودند، «يُؤْذُونَ» پیغمبر را اذیت می کردند. قرآن به پیغمبر می گوید بعضی از این هایی که دور تو هستند، منافق هستند. از اهل مدینه… (وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ۖ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ) (توبه /101) «وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ» یعنی بعضی از مردم مدینه منافق هستند. «لَا تَعْلَمُهُمْ» پیغمبر تو این ها را نمی دانی. فکر می کنی آدم های خوبی هستند. این ها منافق هستند. ما این ها را می شناسیم، تو این ها را نمی شناسی. پس این که بگوییم هر کس صحابی پیغمبر است، کارش درست. فکر غلط است. بگوییم هر کس مشهدی است، آدم خوبی است. هر کس قمی است، آدم خوبی است. هر کس ایرانی است، آدم خوبی است. افراد را تن به تن باید حساب کرد. تن به تن! شخصیت افراد مربوط به خودشان است، نه وابستگی ها! 5- چهار نوع زن و شوهر در قرآن چهار رقم زن و شوهر هم داریم. ببینیم شما جزء کدام دسته هستید. بسم الله! بعضی زن و شوهرها همفکر و همکار هستند در خوبی! هر کار خیری هست، زن و شوهر با هم شرکت می کنند. مثل چه؟ مثل… (وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا) (الانسان /٨) اهل بیت رفتند افطار کنند، در خانه را زدند، فقیراً مسکیناً، هم حضرت علی افطارش را داد و هم حضرت زهرا! بعضی زن و شوهرها در خوبی با هم هستند. این یک! بعضی زن و شوهرها در بدجنسی با هم هستند. آن کدام است؟ (وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ) (مسد /4) نه نه! مرده را هم بگو! (تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ) (مسد /1) بریده باد دست ابو لهب! که عموی پیغمبر است، خانمش هم هیزم می آورد جلوی راه پیغمبر که این تیغ ها در پای پیغمبر برود. یعنی زن و شوهر با هم… و لذا بعضی ها که زن و شوهر با هم مؤمن هستند، می گوید: «الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ» جایی هم که هر دو خبیث هستند، می گوید: «الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ» پس یک زن و شوهر داریم، در خوبی ها همفکر هستند. یک زن و شوهر داریم در بدی ها همفکر هستند. سوم! مرد خوب است، زنش بد است. مثل حضرت نوح، حضرت لوط. شوهرهایشان پیغمبر بودند. اما زن هایشان بد بودند. بعضی برعکس است. مرد بد است و زن خوب! مثل فرعون. پس چهار رقم زن و شوهر داریم. همفکر و همکار در خوبی ها. همفکر و همکار در جنایت و پستی و بدی. مرد خوب، زن بد. مرد بد، زن خوب. همه نمونه هایش در قرآن هست. این «وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا» را دوباره بخوان. (وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ) (تحریم /11) می گوید خدا یک مثال زده است. اگر خواستید حرفتان اثر کند، بندش کنید که این حرف برای من نیست، برای خداست. خدا اموات را رحمت کند. بابای من می گفت: پای تلویزیون می نشینم، هر وقت به قرآن تکیه می کنی، حرف هایت حسابی است. هر وقت از قرآن دور می شوی، به چرت و پرت می افتی. سعی کن در سایه قرآن راه بروی. مثل می خواهی بزنی، می گوید: «وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا» خدا مثال زده است. قرآن می گوید: پیغمبر حرف تو ریشه دارد. (شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ) (شوری /13) پیغمبر! حرف هایی که به تو زدیم ریشه دارد. به حضرت نوح هم این حرف ها را زده ایم. به ابراهیم و دیگران هم این حرف ها را زده ایم. حرف اگر مستند باشد. بگوییم آقا این حرف من ریشه اش قرآن است. امامان ما به ما دستور دادند، هر وقت یک چیزی از ما می شنوید، بپرسید این حرف تو و این حدیث تو از کدام آیه درآمده است. تا ما بگوییم تمام سخنان ما ریشه اش در قرآن است. «وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا» می گوید خدا یک مثال زده است. دیگر شک نکن. اگر سخنی را از بزرگان نقل کنیم، اثرش بیش تر است. 6- آرزوها، بیانگر شخصیت واقعی انسان ها ارزش هر کسی به مقدار آرزوهایش است. هر کس را می خواهی ببینی چقدر عقل دارد… از چند تا راه می شود مردم را شناخت. یک: عکس چه کسی را جمع کرده است؟ آلبومش را بگیر و ببین عکس چه کسانی در آن است. از عکسها می شود فهمید که این چه مخی دارد. دو: چه چیزی جمع می کند. قوطی کبریت جمع می کند. ته سیگار جمع می کند. تمبر جمع می کند. کتاب جمع می کند. زمین جمع می کند. دلار جمع می کند. سکه جمع می کند. از چیزهایی هم که جمع می کند می شود فهمید که این چه مخی دارد. سه: از دعاهایش می شود فهمید که این چقدر مخش کار می کند. شب قدر یک کسی در مسجد آمده بود، گفتند: هر کس می خواهد بعد از بک یا الله دعا کند. گفت: خدایا! یک صدا به من بده بخوانم… های وای… تو واقعاً همه ی مشکلاتت صدا است؟ از آرزوها می شود آدم ها را شناخت. از محفوظاتش می شود آدم ها را شناخت. بگو یک شعر بخوان ببینم چه چیزی حفظ هستی؟ از محفوظاتش، از دعاهایش، از عکس هایی که جمع می کند، از رفیق هایش، با چه کسانی رفیق است. تو به من بگو رفیق هایت که هستند، تا من به تو بگویم که هستی. این که گفتم یک شعر است. اول به من بگو رفیق هایت که هستند، تا بعد من بگویم تو که هستی. من دوازده چیز نوشته ام. البته این دوازده مورد عقل من است، ممکن است بیش تر باشد. راه شناسایی مردم از دوازده چیز است. رفیق هایش، عکس هایش، چیزهایی که جمع می کند، محفوظاتش، دعاهایش، دوستانش… حالا یک مقداری اش را هم یادم رفت. یک کسی آمد گفت: امام فرموده است، دو چیز حافظه را زیاد می کند. یکی از آن ها را راوی فراموش کرده است، و آن یکی را من فراموش کرده ام. گفت: خوب پس هیچی! حالا از این دوازده مورد پنج موردش را ما گفتیم، باقی اش را یادم رفت. در یادداشت هایم هست.
7- توجه به نیازهای معنوی، بیش از نیازهای مادی
این زن می گوید خدایا تو را می خواهم. «رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا» من تو را می خواهم. حالا حضرت عباسی، من که شما را نمی شناسم، تا حالا در عمرتان دعا کرده اید که خدایا! من می خواهم نمازی بخوانم که به دلم بچسبد، می خواهم وقتی با تو حرف می زنم، واقعاً تو را ببینم و نمازم عاشقانه باشد؟ تا حالا یک چنین دعایی هم کرده اید؟ ما خدا را نمی خواهیم. ما اگر هم جمکران و امام رضا(ع) می آییم برای مشکلات خودمان می آییم. یا امام رضا(ع) بچه ام چنین شد، عروسم چنین شد، دامادم چنین شد… امام زمان(ع) را هم که می خواهیم بیاید مشکلات ما را حل کند. من نمی دانم تا به حال کسی گفته است خدایا من می خواهم نمازم باحال باشد؟ خدایا من می خواهم قرآن را بفهمم؟ خدایا من می خواهم نمی دانم خادم مردم باشم؟ برای حضرت علی(ع) هم که شعر می گوییم، می گوییم: ایوان نجف عجب صفایی دارد، انگار قهوه خانه قنبر است. ایوان نجف طلا است، برویم آنجا بنشینیم، چه صفایی دارد. ایوان نجف عجب صفایی دارد. هر کس را می خواهید ببینید چطور است، ببینید، دعاهایش چیست؟ در حرم شما چه دعایی می کنید؟ به چه کسی دعا می کنید؟ در بین دعاها کدام دعایتان اولین دعا است؟ اگر لباسی بشوریم و بر روی بند بیندازیم، باد بیاید و لباس ها را پرت کند و خاکی بشود می گوییم: نوچ! تمام زحمت هایم از بین رفت. اما یک مرتبه هم گفته ایم که من کلی خدمت به فلانی کردم، ولی چون منت گذاشته ام، تمام عبادت هایم باطل شد. چون قرآن می گوید: «لَا تُبْطِلُوا…»، (لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ) (بقره /264) صدقات و خدماتی که به فلانی کردی، چون منت سرش گذاشتی و گفتی من دامادت کردم، من عروست کردم، من به تو وام دادم، من، من، من… اگر کسی سر کسی منت گذاشت، ثوابش از بین می رود. ما می گوییم خاک بر سرم لباس هایم را باد از روی بند انداخت، لباس هایم این همه زحمت کشیدم. دومرتبه کثیف شد! یک بار هم بگوییم خاک بر سرم کنند، ما همه عبادت هایمان با یک غیبت از بین رفت. مثلاً کسی شده است که یک شب تا صبح… ما اگر هم منظم هستیم، از ترس است. چون پلیس ایستاده است، می گوییم بایستیم. بدانیم پلیس نیست، کاری به نظم نداریم. گاز می دهیم و می رویم. اگر سر چهارراه ایستاده ایم، عقیده به نظم نداریم. از ترس جریمه است. خود شما صبح که بچه ات را صدا میزنی، میگویی بلند شو مدرسه ات دیر شد، یا می گویی بلند شو نمازت قضا شد؟ سی دی هایی که در خانه جمع کرده ای، سی دی چه کسی است؟ بچه ها هم که حالا راهش را یاد گرفته اند. یک سی دی هایی به هم قرض می دهند، بعد عکس یک مداح را هم رویش می چسبانند، می گفت: سی از دست جوان افتاد، بلند کردم و دیدم عکس یک مداح رویش است، گفتم: الحمد لله پسرم چقدر حزب اللهی است. لابد شب ها که بالا در اتاق می رود، می رود آنجا سینه می زند. سی دی را گذاشتم و دیدم عجب فیلم هایی است! یعنی عجب این پسر سر من را هم کلاه گذاشت. علامت مؤمن این است که صدای اذان که شنید، دلش بتپد. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ…»، (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّـهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ) (انفال /3) کلمه «إِنَّمَا» یعنی فقط! فقط مؤمن این است که وقتی صدای اذان بلند شد، دلش بتپد. الان در بازار وقتی صدای اذان می شنوند، دل چه کسی می تپد؟ خانم ها من شما را نمی شناسم. حضرت عباسی، خودتان به خودتان راست بگویید. اگر دارید استکان می شویید، تلفن صدا کند. همین طور می ایستید که این صدا کند و شما ظرف می شویید؟ یا نه شیر را می بندید و می آیید و می گویید: بله!!! خوب الحمد لله سلامت باشید. باشه طوری نیست. جوابش را می دهید و بعد می آیید استکان بعد را می شویید. در تاریخ شما، یک خانم بوده است که دارد استکان می شوید، صدای اذان بلند شود، شیر را ببندد، چون تلفن خدا صدا می کند. اذان یعنی تلفن خدا، بیا نمازت را بخوان، بعد استکان چهارم را بشور. ما اگر خودمان را متر کنیم… من یک مناجات دارم، شما هم گوش بدهید. یک مناجات دارم از آیاتی که تا به حال به آن عمل نکرده ام. اینقدر آیه هست که ما به آن ها عمل نکرده ایم. (فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ) (مؤمنون /2) بوده است؟ (يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا) (فرقان /64) شب تا صبح در حال سجده بوده ایم؟ «یَقتُلون» در جبهه دشمن خدا را بکشیم. بوده است؟ «یُقتَلون» شهید بشویم. بوده است؟ (وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ) (حشر /9) دیگران را بر خودمان ترجیح بدهیم. بوده است؟ آیاتی که تا به حال عمل نکرده ایم. دو رکعت نماز با توجه نخوانده ایم. قرآن می گوید: اگر می خواهید ببینید که آدم خوبی هستید یا نه… ما اگر می خواهیم آدم خوبی هم باشیم، قرآن می گوید: (إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّـهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ) (جمعه /6) هر کس فکر می کند که آدم خوبی است، باید از مرگ نترسد. بسم الله! فردا شب، شب اول قبر یک کدام است، چه کسی حاضر است؟ هیچ کس دستش را بلند نمی کند. آقا من عزراییل هستم، می خواهم جان یک نفر را بگیرم. چه کسی حاضر است؟ علامت اینکه کار من درست است، این است. علامت اینکه کار ما درست است، این است که امام رضا(ع) فرمود: کارهایتان را در نماز جمعه بگویند، خیس عرق نشوی! چه کسی حاضر است که کارهایش را بگویند؟ ارزش هر کسی به آن باورهایی است که دارد. زن فرعون خیلی زن مهمی بود. در یک رژیم یک زن بود. زمانی که همه می گفتند به فرعون، فرعون می گفت: (أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ) (نازعات /24) او به فرعون می گفت: تو رب نیستی! «رب» به خدا گفت: «رب»! تو رب نیستی! آن زمانی که فرعون می گفت: «ابْنِ لِي صرحاً» ستون بساز روی ستون بروم و خدا را ببینم. «رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا» «ابْنِ لِي صرحاً» «ابْنِ لِي بَيْتًا»! دو تا فکر 180 درجه با هم فرق می کند. از یکی پاساژهای مشهد پریشب رد می شدم. یک اسمی بود، گفتم این اسم یعنی چه؟ به یکی از رفقا گفتم برو در اینترنت و ببین این اسم چیست؟ رفت و گفت عیاش خانه یکی از پادشاهان روسی است. خیلی غصه خوردم. مشهد نان امام رضا(ع) را بخورد، حالا ارشادش خواب است، شهرداری اش خواب است، همه با هم خواب هستند، پاساژ زیر گوش امام رضا(ع) اسم عشرتکده یکی از شاهان روسیه است. یا نمی فهمیم یا می فهمیم. زمان می گذرد، ارزش هر کسی… خودمان را قیمت کنیم. یک کاغذ سفید بردار. بسم الله الرحمن الرحیم. چند رکعت نماز با توجه خواندی؟ خودت بنویس! خودت به خودت نمره بده! قرآن می گوید: روز قیامت یک لوحی باز می شود، می گویند: خودت به خودت نمره بده! (اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا) (اسراء /14) لوحی باز می شود و می گویند: «اقْرَأْ كِتَابَكَ» خودت کتاب خودت را بخوان. پرونده ات را خودت بخوان. «كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» آن وقت انسان می گوید: اوه، اوه، اوه، اوه، اوه، اوه… «مَالِ هَـٰذَا الْكِتَابِ» (وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَـٰذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا) (کهف /49) «مَالِ هَـٰذَا الْكِتَابِ» این چه لوحی است؟ چه پرونده ای است؟ «لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا» ریز و درشت کارها در آن ثبت شده است. خودمان باید به خودمان یک نمره بدهیم. یکی از تجار را خوشم آمد. نوشته بود اینجانب وصی خودم هستم. هر چه می خواهی بعد از مرگ وصی عمل کند، خودت عمل کن. من سفارش می کنم کجا را بسازند، به چه کسی چقدر بدهند، به چه کسی چقدر بدهند، چرا به دیگران سفارش کنی؟ مرد هستی خودت عمل کن. نوشته بود، خودم وصی خودم هستم. به جای اینکه به دیگران بگویم بعد از من چه کنید، می خواهم خودم انجام بدهم. خودمان را محک بزنیم. عجب زن فرعون… مقایسه می کنیم زن فرعون چه نمره ای گرفت، ما چه نمره ای داریم. او هیچ چیز نمی خواست جز خدا! او از هیچ کس نترسید. جانش را داد. جذب هیچ چیز نشد. یک تنه قیام کرد. این شعری که می گویند با یک گل بهار نمی شود، دروغ است. با یک گل بهار می شود. آن کس که گفت هر کس هر کجا غذا بخورد، طبق همان نظام فکر می کند، می گویم: نخیر! من غذای کاخ را خوردم، ولی فکرم فکر کاخ نبود. در خانه طاغوت بود، ولی حامی رهبر معصومش حضرت موسی بود. این زن فرعون است. و خدیجه هم همچنین بود. خدایا به آبروی خوبانی که برای ما ضرب المثل زده ای، تمام عیب های ما، نقص های فردی و اجتماعی و سیاسی ما، همه ضعف های ما را برطرف بفرما. ما را از غافلین در دنیا و از زیانکاران و خاسرین در دنیا و آخرت، و از غصه خورهای قیامت قرار نده. هر چه به عمر ما اضافه می کنی، بر ایمان و علم و عمل و اخلاص و عمق ما بفزا.
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1726