نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1750
1- سلام پیامبر اکرم(ص) به زائران مدینه 2- رحمت و مغفرت الهی به زایران مدینه 3- روابط دوطرفه میان مردم و پیامبر اکرم(ص) 4- نفرین و لعنت دوزخیان به یکدیگر 5- قرض به نیازمندان، قرض به خدا 6- انفاق از مال خدا به بندگان خدا 7- نگاه نادرست وهابیت به توحید و شرک
موضوع: زیارت اولیای خدا در قرآن تاريخ پخش: 14/04/94
بسم الله الرحمن الرحيم «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
امشب می خواهم برای شما راجع به زیارت صحبت کنم. اهمیت زیارت و اهداف زیارت و برکات زیارت. نکته اول اینکه آیا در قرآن آیه ای برای زیارت هست؟ بله، سوره انعام آیه 54 خداوند به پیغمبر می گوید: زوارهایت را چطور تحویل بگیر. یکبار این آیه را همه را بخوان و بعد کلمه کلمه بخوان.
1- سلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به زائران مدینه
(وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ) (انعام /54) خوب همین… «وَإِذَا» زمانی که، «جَاءَكَ» یعنی زوار تو می آیند، به پیغمبر می گوید: وقتی افرادی نزد تو می آیند، اینها چه کسانی هستند؟ «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا» مومنینی که به دیدن تو می آیند، مومنینی که به زیارت تو می آیند، چه کن؟«فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ» تو به آنها سلام کن. نمی گوید: اگر مومنین سلام کردند، تو جوابشان را بده. همین که زوار آمد، تو به او سلام کن. یعنی شما وارد حرم امام رضا که می شوی، امام رضا به شما سلام می کند. قبل از آنکه بگویی: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا، قبل از آنکه شما سلام کنی، همین که شما وارد حرم شدی، طبق این آیه امام رضا به شما سلام می کند. یکبار دیگر کلمات آیه را ببینید. «وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ» ای پیغمبر کسانی که نزد تو می آیند و مومن هستند، به مومنینی که محضر تو شرفیاب می شوند «فقل سلام» به آنها سلام کن. خوب حالا خدا به پیغمبر می گوید، به زوارها سلام کن. خود خدا چه می کند؟ «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» خدا بر خودش واجب کرده که به زوارهای پیغمبر رحمت کند. یک کسی از من پرسید: من واجب الحج هستم؟ نیستم؟ گفتم: ببین زیارت پیغمبر واجب نیست. نمی خواهد مستطیع شوی. یک مسلمان برود قبر پیامبرش را زیارت کند. چقدر گیر می دهید. راحت فرش خانه ات را عوض می کنی، مبلت را عوض می کنی، ماشینت را عوض می کنی، خانه ات را عوض می کنی. هیچ شک نمی کنی. حالا همینکه می خواهی دو فلس برای مکه… طلبه ای آمده بود از آقایش پرسیده بود سحر بلند شدم، نماز شب بخوانم یا مطالعه کنم؟ گفت: آقاجان! نماز شب بخوان. اگر خیلی اهل مطالعه هستی، ساعات دیگرت را که حرام می شود مطالعه کن. چرا نماز شب و مطالعه را راست هم قرار می دهد که بگوید: نه ثواب مطالعه بیشتر است، دست از ملاقات با خدا بکش. چون نتیجه علم بندگی خداست. «ثمره العلم العبودیه» دارم چه می گویم؟ خداوند می فرماید… امتحان هوش… کدام سوره بود؟ همه یادتان رفت؟ با هم بگویید… کدام آیه؟ آفرین.. الحمدلله. یک جلسه تفسیر چند هزار نفری، مثل یک کلاس چهل نفری گوش می دهند و می گیرند. خدا در سوره انعام آیه 54 به پیغمبر می گوید: به مومنینی که زوار تو هستند، سلام کن. من هم که خدا هستم بر اینها رحمت می کنم. حالا بعضی از اینها بد آدم هایی هستند. با زوارهای بد چه کنیم؟
2- رحمت و مغفرت الهی به زایران مدینه
(أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ) (انعام /54) هر کدام از این زوارها هم یک عمل بدی کردند از روی جهالت، جهالت به معنی بی سواد نیست. ممکن است انسان دکتر و آیت الله و فوق لیسانس هم باشد، این جهالت به معنی بی سوادی نیست. جهالت یعنی اطلاع از عمق ندارد. آخر ما که گناه می کنیم چون خبر از عمق نداریم. جاهایی که بدانیم ضرر چقدر بد است، گناه نمی کنیم. یکی از گناهان این است که آدم لخت مادرزاد در خیابان بیاید. هیچوقت این کار را نمی کنیم. چون می دانیم چقدر زشت است. یکی از گناهان این است که روی منار برویم و خودمان را پرت کنیم. هیچوقت نمی کنیم. چون می دانیم فاصله چقدر است و بیافتیم نابود می شویم! یکی از گناهان این است که آب های جوی در خیابان را بخوریم. هیچوقت نمی خوریم، چون می دانیم چقدر میکروب دارد. هرجا بدانیم ریشه اش چقدر بد است، انجام نمی دهیم. ولی غیبت و دروغ را می دانیم چقدر بد است. فکر می کنیم بد نیست. هرکجا که انسان ریشه گناه و عمق گناه را ندارند این یعنی آدم جاهلی است. نه اینکه بی سواد است، ممکن است تحصیلات و مطالعاتش زیاد باشد، اما نمی داند عمق این حرف چیست؟ کسانی که گناهی کردند برای اینکه نمی دانند عمق این گناه چیست، اگر توبه کنند، (ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ) (انعام /54) «تاب و أصلح» یک نکته برای شما بگویم. در قرآن کلمه توبه خالی در ذهن من نیست. اگر هم هست من سراغ ندارم. هرجا می گوید: توبه، می گوید: «تاب و آمن»، «تاب و أصلح»، «تاب و عمل صالحا»، «تابوا وَبَيَّنُوا» (بقره//160) یعنی چه؟ یعنی اگر یک حقی را کتمان کردی، توبه تو این است که بیان کنی. «تابوا و بینوا». اگر عملی را انجام ندادی، «تابوا» و عمل کنی. اگر خرابکاری کردی، «تابوا و اصلحوا» توبه این نیست که آدم گریه کند. باید غلط هایش را هم جبران کند. «فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» از این معلوم می شود که ایمان زائر از شرایط دریافت الطاف الهی است. می گوید: «وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا»یعنی زوار باید ایمان داشته باشد. باید معتقد باشد. یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار)
3- روابط دوطرفه میان مردم و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
رابطه رهبر و مردم بر پایه انس و محبت است. مردم دیدن پیغمبر می آیند که رهبرشان است. رهبر هم به آنها سلام می کند. خدا هم بر اینها رحمت می کند. یعنی ارتباطات همه ارتباطات عاطفی است. گاهی مومنین تحقیر می شوند. می گوید: (أَهَـٰؤُلَاءِ) (انعام /53) اینها مومنین هستند؟ یکجا می گوید: اراذل اینها آدم های رذل و لات و لوت ها هستند. خدا می گوید: پیغمبر چون عده ای از مومنین تحقیر می شوند، «فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ» تو به اینها سلام کن. یعنی اگر دیدید یک کسی تحقیر می شوند، شما در مقابل تحقیر باید او را تکریم کنید. آنها تحقیرش کردند. به پیغمبر مجنون می گفتند. مجنون من هستم! آیه اش چیست؟ (مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ) (قلم /2) مردم مجنون می گفتند. خدا در قرآن گفت: به لطف خدا تو مجنون نیستی. به پیغمبر شاعر گفتند. اینهایی که می گوید: شعر است. آیه نازل شد. (وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ) (یس /69) نخیر این شعر نیست. به پیغمبر کاهن می گفتند. یعنی پیشگو! مثل اینهایی که کف دست می بینند و پیشگویی می کنند. گفتند: پیغمبر کاهن است. پیشگو است. آیه نازل شد، ( وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ) (حاقه /42) نخیر کاهن نیست. به پیغمبر گفتند: «ابتر». خدا دفاع کرد و گفت: (إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ) (کوثر /3) خودش ابتر است. به پیغمبر گفتند: سفیه. (إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ) (اعراف /66) چه گفت؟ (قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ) (اعراف /67) سفیه نیستم. به پیغمبر گفتند: منحرف هستی. (إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ) (اعراف /60) چه گفت؟ (قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلَالَةٌ) (اعراف /61) ببینید… از این چه می فهمیم؟ یعنی اگر یک کسی مومنی را تحقیر کرد، شما در مقابل تکریمش کن. ما باید اگر دیدیم یک جایی مظلوم است، مسلمان های فلسطین، غزه، عراق، هرجا، اگر دیدید کسی مظلوم است، شما هم باید به نفع مظلوم عکس العمل نشان بدهید. «أَهَـٰؤُلَاءِ» اینها مسلمان هستند؟ (وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِم) (آل عمران /24) اینها قاطی کردند. (أَرَاذِلُنَا) (هود /27) اینها اراذل و اوباش هستند که دور پیغمبر جمع شدند. هرچه تحقیر می شوند… بنی صدر خیلی حزب اللهی ها را تحقیر می کرد. گاهی به حزب اللهی ها بی کله و گاهی کله خشک می گفت. اگر دیدید یک کسی تحقیر می شوند، شما به او احترام کنید. وقتی سکنجبین می پزید، وقتی دیدید ترش است، شکرش را زیاد کنید. «فقل سلام» پیغمبر تو اشرف مخلوقات هستی، باید به اینها سلام کنی. سلام شعار اسلام است. 46 آیه در مورد سلام داریم. خدا به مردم سلام می کند. (سَلَامٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِيمٍ) (یس /58) پیغمبر به مردم سلام می کند. «فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ» ملائکه به مردم سلام می کند. «وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ مِّن كُلِّ بَابٍ» (سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ) (زمر /73) بهشتی ها به هم سلام می کنند. (إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا) (واقعه /26) دنیای بهشت همه به هم درود درود! درود درود! اما جهنمی ها، او می گوید: تو بودی. او می گوید: تو بودی. او می گوید: تو بودی. هر گروهی قرآن می گوید: (كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا) (اعراف /38) هر دسته ای در جهنم می رسد «َّلعَنَتْ أُخْتَهَا» به او لعنت می کند. او می گوید: تو بودی. او می گوید: تو بودی. روز قیامت یک درگیری است. او می گوید: لعنتی تو مرا گمراه کردی. شما مرا… (لَوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ) (سبأ /31) اگر شما نبودید، ما ایمان می آوردیم. شما مرا کج کردید. می گویند: یک کسی بلند بلند می گفت: تو مرا بدبخت کردی. تو نگذاشتی من رئیس جمهور شوم. تو نگذاشتی من شورای شهر شوم. تو نگذاشتی من رئیس مجلس شوم. تو نگذاشتی پولدار شوم. تو نگذاشتی. گفتند: با چه کسی هستی؟ گفتند:با موبایل است؟ نه. گفتند: ببخشید با چه کسی حرف می زنید؟ گفت: به تن پروری ام! به بی عرضگی ام! این بی عرضگی نگذاشت به جایی برسم. نه حال درس خواندن داشتم. نه حال کار داشتم. یک آدم بخور و بخوابی بودم. او می گوید: تو بودی.
4- نفرین و لعنت دوزخیان به یکدیگر
آنها می گویند: «لَوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ» آنها می گویند: (قَالُوا بَل لَّمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ) (صافات /29) خودت حال نداشتی. به شیطان می گویند: تو بودی. خدا لعنتت کند. می گوید: من نبودم! می گوید: تو مرا وسوسه کردی. می گوید: من تو را هول ندادم. کیش کیش کردم و تو آمدی! (وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي) (ابراهیم /22) «دعوتکم» من دعوت کردم و شما اجابت کردید. من کیش کیش کردم و تو آمدی. نباید بیایی. شیطان می گوید: من مثل باغبان هستم. باغبان نمی آید شاخه را خشک کند. شاخه خودش خشک می شود و باغبان می آید اره می کند. تو خودت بد بودی من هم آمدم سوارت شدم. دولا دولا بودی و من هم آمدم روی تو نشستم. تو اگر دولا نبودی، من هم از تو سواری نمی گرفتم. گفتگوهایی روز قیامت هست و خیلی خبر است. «كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا» گاهی دانه ریزها به دانه درشت ها می گویند: (إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا) (غافر /47) ما در دنیا تابع شما بودیم. جاوید شاه گفتیم، حالا به این روزگار سیاه نشستیم. (فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِّنَ النَّارِ) (غافر /47) ما عقب شما آمدیم، حالا بدبخت شدیم. شما می توانید یک کمکی به ما بکنید. می گویند: بابا ما خودمان هم الآن در جهنم هستیم. «إِنَّا كُلٌّ فِيهَا» غلط نخواندید… (قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ) (اعراف /38) درست است. یکبار دیگر بگویم. دانه ریزها به دانه درشت ها روز قیامت می گویند: ما چون عقب شما آمدیم، بدبخت شدیم. خدایا عذاب اینها را دو برابر کن. چون اینها هم کج رفتند و هم ما را عقب خودشان کج بردند. خدا می گوید: همه شما دو برابر هستید. «لِكُلٍّ ضِعْفٌ» چرا همه شما دو برابر هستید؟ دانه درشت ها دو برار است، چون هم کج رفتند و هم ملت را کج کردند. دانه ریزها هم دو برابر است. چون دانه ریزها هم کج رفتند و هم با پیروی شان کج روها را تقویت کردند. نخ نمی تواند بگوید: بابا یک نخ شلی بوده. بله شما نخ شلی بودی. اما چون دم به سوزن بودی، سوزن به اعتبار تو هی در فاستونی ها شیرجه رفت. اگر تو دُم سوزن نبودی، کسی سوزن خالی را در پارچه فرو نمی کند. درست است تو نخ شلی هستی. اما همین نخ شل وقتی دم سوزن قرار گرفت، سوزن شجاعت پیدا می کند و هی در پارچه ها شیرجه می رود. اینکه من زور پیدا کردم، چون تو عقب من بله قربان گفتی. حدیث داریم «احصوا التراب فی الوجوه المداحین» کسی اگر تعریف به ناحق می کند در دهانش خاک بریزید. چون این… حدیث داریم «اذا مدح الفاجر» وقتی یک آدم نااهل ستایش می شود، «اهتز عرش الله» عرش خدا به لرزه درمی آید. باید مواظب باشیم، مواظب زبانمان باشیم. بحث زیارت داشتیم پرت شدیم. البته پرت هم نشدیم از قرآن به قرآن بود. یک کسی از ما پرسید: شما که می گویید: حضرت علی وقتی تیر را از پایش می کشیدند، نمی فهمید. پس چطور سر نماز متوجه شد این فقیر است، انگشترش را به او داد؟ آنجایی که می گوییم: حواس حضرت علی پرت شد. از خدا به غیر خدا حواسش پرت شد. ولی کمک به فقرا کار خدایی است. نماز هم کار خدایی است. از کار خدایی به کار خدایی، اشکال ندارد. مثل اینکه آدم این طرف صورت عروس را ببوسد، یا آن طرف صورتش را ببوسد. یکی است! چون هردو عروس است. از خدا به خدا اشکال ندارد. از خدا به غیر خدا گیر دارد. شب عاشورا یک عده در خیمه امام حسین نماز می خواندند و یک عده شوخی می کردند. رابطه بین نماز شب و شوخی چیست؟ هیچی… خیمه چه خیمه امام حسین باشد، چه نماز شب بخوانی و چه شوخی کنی. اگر آب تمیز باشد، هرجای استخر شیرجه رفتی، درست است.
5- قرض به نیازمندان، قرض به خدا
یک آیه هست (مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّـهَ قَرْضًا حَسَنًا) (بقره /245) چرا می گوید: «یقرض الله» ما که به خدا قرض نمی دهیم. ما به مردم قرض می دهیم. ولی قرآن نمی گوید: «من ذا الذی یقرض الناس» چند بار در قرآن «یقرض» آمده، «یقرض» از مقراض است. مقراض یعنی قیچی کن. یعنی بخشی از پولت را قیچی کن، برای وام به فقرا. مقراض کن. قرض الحسنه! قرض الحسنه یعنی چه؟ قرض الحسنه ده شرط دارد. 1- زود بدهیم. منت سرش نگذاریم. با کرامت و آبرویش بازی نکنیم. اینها شرایط قرض الحسنه است. یادم است که در تفسیر ده مورد نوشتم. می گوید:«مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّـهَ» باید بگوید: «من ذا الذی یقرض الناس». چه کسی است که به مردم قرض بدهد؟ منتهی قرض به مردم، قرض به خداست. کمک به فقیر، کمک به خداست. ولذا حضرت امیر سر نماز حواسش به خدا بود. کمک به خلق خدا هم کمک به خداست. این معلوم می شود در کمک به خدا باید عجله کرد. حضرت امیر می توانست سر نماز به فقیر بگوید: بنشین! نمازم تمام شود به تو می دهم. یعنی کمک به فقرا فوری است. از این آیه معلوم می شود کمک به فقرا لازم نیست پول نقد باشد. جنسی! جنس است. انگشتر جنس است برو بفروش. خرج کن. کمک فوری و کمک جنسی. از این آیه معلوم می شود کارهای جزئی در نماز، نماز را به هم نمی زند. در حدی که انسان پیشانی اش را بخاراند. دست در کیسه کند. جورابش را دربیاورد. انگشترش را دربیاورد و به فقیر بدهد. این کارهای جزئی که هیأت و نماز را به هم نمی زند، نماز را باطل نمی کند.
6- انفاق از مال خدا به بندگان خدا
تعجب است امیرالمومنین می گوید: خدایا تو چه خدایی هستی؟سرمایه از خودت به من می دهی و بعد می گویی: به من قرض بده. مثل یک بابایی که یک قندان به پسرش می دهد. دختر یا پسر کوچک دارد می گوید: این قندان برای تو! بعد می گوید: یک حبه قند به من بده. می گوید: نمی دهم! بابا بچه جان تو خودت از من هستی. قندان خانه هم برای من است. من قندان را به تو دادم. حالا یک حبه به من نمی دهی؟ ما عین بچه هستیم. خودمان از خدا هستیم. امکانات و سرمایه ما از خداست. بعد می گوید: یک خرده را مقراض کن. می گوییم: نه نمی دهم. در مناجات می گوید: خدایا تو چه کسی هستی؟ خودت دادی، بعد خودت از ما قرض می گیری. بعد هم می گوید: اگر دادی چند برابر؟ شما می دانید ثواب بخشش ده تا است و ثواب قرض الحسنه هجده؟ یعنی اگر من هزار تومان ببخشم ده ثواب دارم. اما اگر این هزار تومان را قرض بدهم هجده ثواب دارم. چون در کمک طرف ممکن است خوار شود. بگوید: حالا کار من به جایی رسیده که مردم به من صدقه می دهند. صدقه ها را هم باید یک نگاه دیگر کرد. اگر این نگاه ما عوض شود، زندگی ما خیلی شیرین می شود. یک خاطره را یکبار گفتم، یکبار دیگر هم بگویم. حالا نمی دانم در تلویزیون گفتم یا جای دیگر. خیلی خاطره زیبایی است. یکی از بزرگان اصفهان وضع مالی اش بهم خورد. از دانه درشت ها بود. اول حدیث داریم اگر بی پول شدید خانه تان را نفروشید. وقتی پول دارید، اول چیزی که می خرید خانه باشد. وقتی هم بی پول شدید، کتاب بفروش، لباس بفروش، طلا بفروش. قالی بفروش. هرچه می فروشی، خانه ات را نفروش. حدیث داریم اول چیزی که می خرید خانه باشد و آخرین چیزی که می فروشید خانه باشد. وضع مالی شان بهم خورد و طلای خانم فروش رفت. فرش ها فروش رفت. کتاب های حضرت آیت الله دانه دانه فروش رفت. یک روز دیگر هیچی در خانه نبود. خانم آقا قابلمه ای داشت این قابلمه را برداشت بیرون برود و بفروشد. این آقا به گریه زد. گفتند: آقا دیگر برید، قیچی شد. که اینقدر من بی پول شدم که برای خرجی قابلمه خانه ام را می فروشم. گفتند: آقا (إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا) (شرح /6) انشاءالله دوباره زندگی برمی گردد. گفت: نه! من چقدر خدا را دوست دارم. قربون خدا بروم. این اشک ذوق است. اشک عشق است. گفتند: قابلمه فروشی عشق است؟ گفت: بله عشق است. خدا چهل سال پیش می دانسته که من امروز بی پول می شوم. چهل سال پیش مرا به فکر انداخت من یک قابلمه بخرم بگذارم در آشپزخانه، چهل سال است از این قابلمه کار کشیدم، حالا هم می فروشم و خرج می کنم که نیاز من به خلق خدا… قربان خدا بروم که از چهل سال پیش فکر امروز مرا هم بوده و رزق مرا در قابلمه قرار داده است. چقدر خدای خوبی دارم. از کجا به فکر من بوده است. نگاه ها فرق می کند. ما اگر نگاهمان را عوض کنیم، تلخی ها هم شیرین می شود. یک کلاغ داشت می پرید، آشغال های درونش سر یک نفر ریخت. رفت بگوید: اَه… گفت: الحمدلله! خدا را شکر. گفتند: همه سر و صورت تو آلوده شد. چرا الحمدلله می گویی؟ گفت: رفتم بگویم: اَه! گفتم: حالا اگر گاوها می پریدند چه می شد؟ (خنده حضار) گاهی انسان وقتی می رود، ماشینش در نرده جاده می خورد. اَه عصبانی می شود. پایین می آید می گوید: الحمدلله! خوب شد. اگر این نرده نبود در دره می افتادم. یعنی گاهی نرده ماشین را خراش می دهد، ولی باز هم بگو: الحمدلله! بعضی بیماری ها باید الحمدلله گفت. چون اگر این بیماری نبود، آدم به یک چیزها… گاهی چوب عود را دو سرش را آتش که می زنند، بویش بلند می شود. تا آدم قلبش نشکند و اشکش جاری نشود، تا آدم سیلی نخورد. گاهی یک کسی را عزلش می کنند، نصبش می کنند، خیلی تلخ است. یک زمانی مثلاً مسئول مملکتی بوده و حالا پایین و بالا شده است. وکیل، وزیر، استاندار، فرماندار، بخشدار، شهردار، من به یکی از اینها گفتم… تلخ نیست. البته پست من عوض نشده است. یکی از رئیس جمهورهای قبل به من رسید گفت: آقای قرائتی تو هنوز رئیس بی سوادها در نهضت سواد آموزی هستی؟ رئیس بی نمازها در ستاد نماز هستی؟ گفتم: مثل شما رئیس جمهور شوم که بعد از هشت سال بروم؟ همه شما می روید و من هستم. نگاه ها فرق می کند. امام زین العابدین که مریض می شود می گوید: خدایا نمی دانم شکر کنم برای سلامتی یا شکر کنم برای بیماری؟ چون بیماری هم نعمتی دارد. خود بیماری، تمام علم ها و اختراع ها بخاطر… اگر فشار و داغی نبود که سرما کننده درست نمی کردیم. این جنگی که به ما تحمیل شد، درست است صد هزار سرباز و اسیر و شهید از ما گرفت، اما ایران یک قدرتی شد. مثل میخی که در کله اش می زنی، کله پتک می خورد، اما هرچه پتک بخورد، این میخ در چوب بیشتر فرو می رود و محکمتر می شود. بیل سرش سفید است، بالای بیل آهن هایش کلفت و زنگ زده است. چرا؟ برای اینکه سر بیل هی درگیر است. هی در خاک می رود و بیرون می آید، نوک بیل چون درگیر است، سفید و براق و تیز است. بالای بیل گرچه آهنش کلفت تر است ولی سیاه و زنگ زده است. گاهی ساییده می شود اما تیز می شود. می گویند: هر ضرری عقل را زیاد کند منفعت است.
7- نگاه نادرست وهابیت به توحید و شرک
کی است؟ یک دقیقه… خوب… این وهابی ها بیچاره ها! باید بیچاره گفت. اگر می خواهید مخ وهابیت را در یک کلمه بفهمید، در بقیع می گوییم: این قبر خاک است. یک سنگ بیاورید رویش بنویسید، «هذا قبر امام حسن» می گوید: این شرک است. می گوییم: اگر آدم روی قوطی شکر نوشت: این قوطی شکر است. می گوید: شرک است. مخ این است. اگر روی قوطی شکر بنویسی، این قوطی شکر است، شرک است. آنوقت ساختمان هایی که خودشان ساختند، تابلو می زنند که این در زمان که ساخته شد، ملک عبدالله، فهد، کی و کی ساخته شد. می گوییم: چطور اگر روی سنگ اسم شما بود توحید است؟ اسم امام حسن بود شرک است؟ می گویند: شما که به امام رضا توجه می کنید، از خدا غافل می شوید. آقاجان ما وقتی حرم می رویم، زیارت جامعه می خوانیم، صد بار می گوییم: الله اکبر! الله اکبر،الله اکبر، الله اکبر! صدبار می گوییم: خدایا تو بزرگ هستی. این توحید است یا شرک است؟ می گویند: شما به امام رضا سجده می کنید؟ ما کی سجده می کنیم؟ سجده فقط برای خداست. بله پاشنه در را می بوسیم. این بوسیدن را فکر می کنند سجده است. اگر کسی عوام باشد سجده کند، کارش غلط است. ما ضامن کار عوام نیستیم. می گویند: این گنبد چیست؟ می گوییم: این گنبد شرک نیست. این گنبد نشانه این است که اینجا مرد توحید خوابیده است. هرجا یک مرد توحید خوابیده است، مسجد و منار می سازیم که ای دنیا بدانید اینجا یک موحد خوابیده است. این علامت این است که اینجا یک آدم موحد است. نه علامت اینکه ما گنبد می پرستیم. اگر ما از یک چیزی تجلیل کنیم. آمدند گفتند: آقا، پرده کعبه را بفروشیم و به فقرا بدهیم. حضرت فرمود: این کار را نکنید. کعبه احترام دارد. پرده کعبه احترام دارد. ما یک چیزی را که مقدس است جایگاه قشنگ به آن می دهیم. یک کسی از این تفکرهای … آمد. در قرآن خیلی جاها می گوید: خدا و رسول. مثلاً می گوید: این نعمت از خدا و رسول است و هیچ شرک هم نیست. (أَغْنَاهُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ) (توبه /74) «اَغناهُم» از غنی است. «اغناهُم» یعنی خدا اینها و رسولش را غنی کرد. این شرک است؟ خود خدا در قرآن گفته: خدا و رسول خدا اینها را غنی کرد. این شرک نیست. اصلاً اطاعت از رسول، اطاعت از خداست. (مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ) (نساء /80) اطاعت از رسول، اطاعت از خداست. خانه امام آمد، یکی از این احمق ها مهمان شد. دید خرمای قشنگی است. نمی دانم امام رضا بود یا یک امام دیگر. یک مرتبه آیه قرآن خواند. گفت: (ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيم) (تکاثر /8)قرآن می گوید: روز قیامت از نعمت ها سوال می کنیم. مثلاً می خواست بگوید: ای امام رضا، ای امام صادق، این خرمای خوبی که می خوری روز قیامت باید جواب بدهی. امام خندید و گفت: نعیم خرما نیست. نعیم ولایت ما است. شرک این است که انسان از آمریکا بترسد. الآن غزه… من یک چیزی برای شما در مورد نماز تراویح و نماز سعودی بگویم. خیلی دلیل روشن دارد، خواهش می کنم زیاد گوش بدهید. خدا یک آیه در قرآن دارد به نظرم همه شما حفظ باشید. اگر همه حفظ نباشید، نصفتان حفظ هستید. نصفش را من می خوانم و نصفش را شما بخوانید. (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ) (عنکبوت /45) این آیه را حفظ هستند، آیه قرآن است. نماز جلوی فحشا و منکر را می گیرد. امروز که من با شما صحبت می کنم، بزرگترین منکر چیست؟ قتل عام مسلمان ها در غزه است. دیگر منکری از کشتن مسلمان ها… ماه رمضان سر افطار خانه رویشان خراب می شود. الآن هم در مسجدالحرام دارند پیشنمازشان به جای قل هو الله سوره بقره را می خواند و با کم و زیادش دو لیتر هم گریه می کند. ما می گوییم: یا خدا دروغ می گوید. یا نماز سعودی دروغ است. چون خدا در قرآن گفته: نماز جلوی فحشا و منکر را می گیرد. نماز سعودی باید جلوی منکرات را بگیرد. اگر ما نماز خواندیم و منکرات عمل شد, معلوم می شود یا خدا نعوذ بالله دروغ گفته یا این نماز، نماز نیست. خدا که دروغ نمی گوید، معلوم می شود نماز، نماز نیست. حالا در نماز برویم و ببینیم نماز چیست؟ مسجدالحرام که سنگ هایش مرمر است. این برای سنگش. قبله اش هم کعبه واقعی است. دیگر نیازی به قبله نماز نداریم. رفتم یکجایی گفتم: قبله کدام طرف است؟ گفت: مثل خودتان کمی انحراف دارد. گفتیم: انحراف به جپ یا راست؟ قبله هم قبله نما نمی خواهد، کمی انحراف دارد. قبله روشن است. آبش زمزم است، پیشنماز حافظ قرآن، هفتصد بلندگو سالم، جمعیت میلیونی، یکبار دیگر می گویم: سنگ مرمر، آب زمزم، قبله کعبه، جمعیت میلیونی، پیشنماز حافظ قرآن، حمد و سوره درست و بلندگوها سالم، همه پولدارها هم جمع شدند. چرا این نماز جلوی منکر را نمی گیرد؟ معلوم می شود پیشنمازش ولایت ندارد. اگر پیشنماز این نماز امام زمان بود، اگر پیشنماز مسجد الحرام یک کسی بود خون حضرت مهدی در بدنش بود، خون ابالفضل و امام حسین در بدنش بود، جلوی اسرائیل را می گرفت. اینکه ما نماز می خوانیم ولی جلوی منکر را نمی گیرد، باید دید یا نعوذ بالله خدا دروغ گفته که می گوید: نماز جلوی منکر را می گیرد. پس می گوییم: اینجا چرا نماز جلوی منکر را نگرفت؟ یا باید بگوییم: خدا نعوذ بالله دروغگو است. یا نماز گیر است. نماز هم آب و قبله و کعبه و بلندگوهایش گیر ندارد. معلوم می شود نماز بی ولایت است که مثل انگور پلاستیکی چهار شاخه اش آویزان است و یک قطره آب ندارد. شوفرهای تاکسی را دیدید که انگور پلاستیکی آویزان کردند ولی آب ندارد چون پلاستیکی است. نماز پلاستیکی، اسرائیل که دست برنمی دارد، از نماز مسجدالحرام یک گربه یک آروغ نمی زند. چرا؟ برای اینکه این نماز روحی که باید در آن باشد، نیست. روح نماز همین است که باید پیشنماز همین اهل بیت باشند و جانشینان اینها. خدایا یاد ما بده وظیفه ما چیست و توفیق بده عمل کنیم. منحرفین را هدایت کن. قیامت را روز حسرت ما قرار نده. هرچه در این ایام شریف به خوب ها می دهی به ما هم بده.
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1750