responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1754
بسم الله الرحمن الرحیم
 الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

پیامهای كربلا را می‌گفتیم و گفتیم كه كربلا اینطور نبود كه ظالمی مظلومی را بكشد ما هم گریه كنیم زنجیر و سینه بعد هم خلاص یك فرازهایی است كه اینها مكتب ما است، ایدئولوژی و جهان بینی ما است بیست و یكی از آنها را گفتیم حالا. . . مسئله‌ای دیگر، از درسهایی كه هست، موضوعی كه داریم ادامه می‌دهیم عرض كنم به حضور شما كه نمایشگاه تمام كمالات در كربلا، اخیراً توی شهرهای بزرگ نمایشگاه می‌زنند نمایشگاه فرش، نمایشگاه چرم، نمایشگاه كفش، كتاب، صنایع، هر كس محصولات خودش را می‌آورد كربلا نمایشگاه چهره‌ها بود اوج بدها یعنی بدترین بدیها و خوب ترین. . . یعنی قله‌های بلند و دره‌های عمیق یكی این بود كه. . .

1- قیام امام حسین برای اصلاح نظام جامعه

22- اتهام زدایی: مسلمان باید جوری حركت كند كه مورد اتهام و تهمت قرار نگیرد فردا نگویند امام حسین(علیه السلام) خواست برود حكومت را دست بگیرد بلند شد و رفت ولی حكومت دست او نیامد دیگر گریه ندارد مثل فوتبالیستی كه می‌خواهد برود گل بزند گل نمی‌زند این دیگر عزاداری نمی‌خواهد رفت نعوذ بالله پُز بدهد، كاندیدا شد رأی نیاورد حالا اگر كاندیدایی رأی نیاورد باید برای او سینه بزنیم؟ مسئله‌ی گل زدن و مسئله‌ی نماینده شدن نیست، امام حسین(علیه السلام) فرمود توجه كنید این سفر سفرِ استثنایی است(إنی لم اخرج) بدرستی كه من خارج نشدم از وطنم(اشراً) یعنی طغیان، دو بار هم توی قرآن آمده است (;سَیَعْلَمُونَ غَدًا مَنْ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ) (القمر/26) یعنی من بخاطر طغیان و سركشی خارج نشدم(ولا بطرا) من برای عیاشی قیام نكردم(ولا مفسدا) من برای فساد نیامده‌ام بیرون(ولا ظالما) من برای ظلم. . . اینها را امام حسین(علیه السلام) توی راه گفته است بعنوان سخنرانی؟ نه، این می‌خواهد كه خط بدهد كه قطار روی ریل حركت كند این ریل است كه فردا تاریخ را تحلیل نكنند. حتی علی اصغر را هم كه برد می‌دانست كه علی اصغر شهید می‌شود، امام می‌دانست كه علی اصغر را می‌زنند گفت اگر علی اصغر نباشد می‌گویند بابا دو تا بزرگ با هم دعوا كردند می‌گویند بزرگ هستند علی اصغر چه گناهی كرده بود؟ باید معلوم بشود كه اینها حكومت نیست مسئله این است كه من باید نشان بدهم كه بنی امیه و رژیم یزید و ابوسفیان چی هستند، می‌خواهم نشان بدهم كه اینها كی هستند و چی هستند.

2- قصد قربت كارها را عبادت می‌كند

صلـــه رحم، برویم بابا و ننه را ببینیم برویم فامیل را ببینیم فلانی دلش از ما گرفته برویم این عید با او آشتی كنیم، فلانی نیاز به كمك دارد برویم به او كمك كنیم اگر نیت‌ها خیر باشد هر چرخ لاستیكی كه می‌چرخد ارزش دارد. یكوقت آدم می‌آید توی اداره می‌گوید چرا آمده‌ای؟ بابا جوان بودیم دیپلم گرفتیم یك جایی می‌خواستیم استخدام بشویم آمدیم اینجا استخدام شدیم برای خرجی زن و بچه، یكوقت هم می‌گوئیم بابا مملكت امنیت می‌خواهد یا نه؟ بله امنیت می‌خواهد، بنده می‌خواستم عمرم را فدای امنیت جامعه بكنم اگر به قصد امنیت بیائی همان حقوق را می‌گیری اما كفش‌ات را هم كه واكس می‌زنی در حال عبادت هستی می‌خوابی، حمام می‌روی، مسواك می‌كنی، یعنی وقتی هدف مقدس شد همه كارها می‌شود مقدس مثل اینكه شما می‌خواهی افطاری بدهی به آدم روزه دار سبزی هم كه پاك می‌كنی توی صف نانوایی كه می‌ایستی، چون هدف تو افطاری دادن است تمام كارهایت رنگ عبادت پیدا می‌كند ما می‌توانیم سفرهای عیدمان، سفرهای تابستان‌مان، همه عبادت باشد نیت مقدس داشته باشیم یكوقت شما پول توی صندوق صدقات می‌اندازی می‌گویی برای سلامتی جان آقا امام زمان(علیه السلام) و برای سلامتی همه مسلمانها من هم یكی از آن مسلمانها، اگر برای این شد می‌شود عبادت اگر برای سلامتی خودت شد آنوقت ارزش آن به ارزش اول نمی‌رسد. شما صورتت را كه می‌شوری برای خنكی باشد شخصی است اگر برای وضو باشد عبادت است هر وقت با وضو باشی با نور هستی چون وضو نور است اصلاً آدمی كه با وضو است نور است ضمن اینكه وضو می‌گیری خنك هم می‌شوی شیرجه می‌روی، چرا الكی شیرجه می‌روی؟ قصد غسل جمعه كن، حالا كه جمعه هست تو هم شیرجه می‌روی خوب نیت كن صدقه می‌دهی برای عموم باشد.
ما می‌توانیم برای تمام حركت هایمان، خدا یك آیه دارد خوب است كه این آیه را حفظ كنیم قرآن می‌فرماید (;وَقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُمْ) (البقرة/223) یعنی برای آینده‌تان یك چیزی ذخیره كنید، چطور حقوق كارمندان را بر می‌دارند برای بازنشستگی و اخیراً هم برای تأمین اجتماعی، یعنی كار الان برای آینده شما تمام كارهایتان می‌توانید كه ذخیره كنید تا برای آینده باشد از كار ساده تو نشسته‌ای یك كسی قلم ندارد بسم الله، از خانه بیرون می‌آیی یك سنگ جلوی راه است ممكن است كه این سنگ مزاحم باشد خم شویم و سنگ را كنار بگذاریم، داریم از جایی می‌رویم پیرمرد و پیرزنی هست كه مشكل دارند. . . می‌شود. . . امام حسین(علیه السلام) فرمود من برای طغیان نمی‌روم البته حكومت هم حق اهل بیت است خود امام حسین(علیه السلام) فرمود حكومت باید دست اهلش باشد اگر حكومت دست امام حسین(علیه السلام) نباشد دست كی باشد ولی فردا ممكن است تحلیل گرها جور دیگری تحلیل كنند.

3- حیات و مرگ واقعی در دیدگاه امام حسین

23- معرفی دیدگاه، یا بگوئیم تغییر افكار: اگر بگویند زندگی چیست، بگوئیم زندگی خوراك پوشاك و مسكن، زندگی چیست؟ خانه، ماشین، تلفن، زندگی چیست؟ مدرك، حقوق، پُست، می‌گوید نه، (موت فی عزٍ) آدم بمیرد كه عزیز باشد(خیر من حیات فی ذل) مرگی كه آدم عزیز باشد بهتر است از حیاتی كه آدم ذلیل باشد. بیخود نیست كه پسر امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمود مرگ از عسل شیرین‌تر است یعنی چه؟ می‌خواهد بگوید ما زنده باشیم رئیس حكومت‌مان یزید باشد بمیریم بهتر است.
می گویند شتری را. . . رد شویم مَثل هم بماند، حیات، مردم فكرشان این است كه. . . خوشبخت كیست؟ می‌گوئیم فلانی آدم عزیزی است، چه خانه‌ای داری! بابا خانه‌اش سوپردولوكس است اما به همــهبانكها وام بدهكار است، لباسهایش شیك است روزی ده بار مردم می‌آیند در خانه‌اش و به او فحش می‌دهند، خیلی از ماشین‌ها و خانه‌ها لوكس است مدركها بالاست، بله مدرك بالا است ولی توی امتحانات تقلب كرد، پولدار شد اما كلاهبردای كرد بنابراین آدم روی گونی بنشیند كه حلال باشد بهتر از این است كه روی قالی بنشیند كه حرام باشد.
(اگر عروس‌ها این را بلد باشند آمار طلاق كم می‌شود، آمار طلاق بالا رفته است چون عروس یا داماد قانع نیستند داماد قانع نیست به جهازیه كه بابات اینرا به تو داد حالا بعضی دامادها كه اصلش بی شعور هستند یك داماد بی شعور برایتان بگویم! خیلی بی شعور است، واقعاً خیلی بی شعور است، كمیتــهامداد به بعضی‌ها جهازیه می‌دهد اشكالی ندارد مال كمیتــهامداد ما امام خمینی است و بچه‌ها هم بچه‌های امام خمینی هستند داماد آمد نگاه به جهازیــهعروس كرد و گفت اِه جهازیــهكمیتــهامدادی است؟ عروس زد به گریه، خوب این چه نیشی است كه تو می‌زنی؟ این ساعت را هم كه خاله‌ات برای تو آورده آن هم دختر عمه‌ات آورده، خودت چیزی نداشتی‌ها! فامیل‌ها برایت جمع كردند، چقدر داماد باید نفهم باشد كه روز اول زندگی خلق عروس را تنگ می‌كند از طرفی عروس‌ها هم. . . بابا حالا ساعت اول ماشین لباسشویی نداشته باشید چی می‌شود؟ حالا فعلاً تخت خواب نداشته باشید، ما سراغ داریم عروسی كه كمد خریده است داماد درِ خانه‌اش تنگ است كمد داخل نمی‌رود رفته‌اند در خانــههمسایه را زده‌اند با طناب كمد را كشیده‌اند توی خانــههمسایه از پشت بام خانه هسمایه كمد را برده‌اند توی اتاق تنگ بابا. . . چرا اینقدر بدبخت. . . همه را به فلا كت می‌اندازد یعنی بخاطر یك خمره سر یك گاو را می‌برند بخاطر یك چار قد قادسیه را آتش می‌زنند آمار طلاق بالا می‌رود دست خودمان است روی میخ نشسته‌ایم می‌گوئیم آخ خوب بلند شو آنطرف بنشین یكسری بدبختی‌ها بخاطر این است كه من قانع نیستم اگر مرد آدم باشد نیش نزد زن قانع باشد ما همدیگر را می‌خواهیم كه با هم زندگی كنیم حالا فرش زیر پایمان موكت بود موكت، قالی بود قالی، دست باف بود دست باف، هر چه خدا رساند ما انسان هستیم قالی پشم است انسان نباید برای پشم دعوا كند ما آدمهایی داریم كه انسانیت‌شان فدای پشم می‌شود خانه آجر است تو آدم هستی ما بسیار داریم آدمهایی كه زندگی‌شان را بخاطر آجرها تلخ می‌كنند فكرها خلاف است همه هم تحصیلكرده هستند ماشاءالله هر چه دلت بخواهد لیسانس و دیپلم اما آنكه نیست قناعت است.)
تغییر افكار، به امید روزی كه علمات‌های ما اینها روی آن نوشته باشد مرگ با عزت بهتر است از حیات با ذلت، پهلوانهایی كه پرچم دست می‌گیرند اینرا بنویسند مردم می‌دانید چرا برای امام حسین(علیه السلام) گریه می‌كنید؟ امام حسین(علیه السلام) فكر ما را عوض كرد فكر ما این بود دلار و ماشین شخصی امام حسین(علیه السلام) آمد فكر ما را عوض كرد و فرمود كه عزت در چیست ذلت در چیست.

4- افشای جنایات بنی امیه در سخنان امام حسین

24- افشاگری: البته هم بجا داریم هم نابجا، نابجا یعنی من گناهی از شما دارم آبروی شما را می‌ریزیم این غیبت و گناه است حرام است ممكن است شما هر كدام عیبی داشته باشید من عیب‌ها دارم حالا باید همدیگر را لو بدهیم؟ حرام است سخن چینی حرام است حالا من پشت سر شما یك فحشی بدهم شما باید بروی به او بگوئی؟ افشاگری، آبروی مومن را نباید كسی بریزد غیبت حرام است حتی قرآن می‌فرماید كه مثل گوشت مرده است چون گوشت زنده را بكنی جای آن پر می‌شود اما گوشت مرده دیگر جای آن پر نمی‌شود غیبت آبروی طرف را می‌ریزی آبروی طرف دیگر جایش پر نمی‌شود ما یك حدیث داریم كه اگر كسی غیبت كند همه عبادتهایش هوا می‌رود، یك نفر پرسید آقا ما این همه عبادت كرده‌ایم بخاطر یك دقیقه غیبت برود روی هوا؟ گفتیم بله، بخاطر اینكه آن آقایی كه آبرویش را ریختی سالها جان كنده تا آبرو درست كرده بود تو با یك كلمه آبروی چندین ساله او را هوا كردی همینطور كه با یك كلمه آبروی چندین ساله او را هوا كردی خدا با همین كلمه عبادت چندین ساله تو را هوا می‌كند این عدالت است(از همه گذشته گناه كیلویی نیست گاهی شما یك سوزن به یك گوشـهتوپ می‌زنی كل بازی فوتبال لغو است حالا بخاطر یك سوزن؟ بله بخاطر یك سوزن، اینجا كه كیلویی نیست بگوئیم آقا یازده نفر هستند فوتبال؟ یازده نفر از اینطرف و یازده نفر از آنطرف؟ بیست و دو نفر جوان را علاف كرده‌ای بخاطر یك سوزن؟ آقا این كیلویی نیست كه بگویی بیست و دو تا جوان هستند هر جوانی هم هشتاد كیلو است مثلاً دو تن جوان آنوقت بخاطر یك سوزن یك گرمی. . . بعضی چیزها كیلویی نیست گرمی هم نیست من یك خال سیاه روی عمامه‌ام باشد پشت تلویزیون نمی‌آیم اصلاً یك پشه دماغ من را بگزد پشت تلویزیون نمی‌آیم آقا درسهائی از قرآن بخاطر یك پشه؟ بله بخاطر یك پشه، افشاگری نابجا غیبت است توی جلسات دید و بازدید خوش و بش می‌كنیم سعی كنیم كه غیبت نكنیم. خدا رحمت كند حضرت امام را، به رفقایش می‌گفت به دو شرط می‌آیم تفریح آخر امام هم اهل تفریح بود پنجشنبه‌ها با علما و دانشمندان قم هم سن‌های خودش می‌رفتند باغهای قم صفا می‌كردند می‌گفت به دو شرط 1- نماز اول وقت، چه اشكالی دارد این همه می‌آید و می‌رود این مسجدها الحمدلله از چیزهایی كه در جمهوری اسلامی درست شد البته من نقشی نداشتم دست من نیست پای من حساب نشود ولی هفتصد تا مسجد توی جاده‌ها ساخته شد مال ستاد نماز نیست مال بنده هم نیست خودشان ساختند وزارت راه ساخت وزارت نفت ساخت افراد خیر ساختند وزارت دفاع ساخت شركتها ساختند مومنین ساختند همه دولت و ملت با هم ساختند ولی الان هفتصد تا مسجد است شما كه توی جاده هستی پیاده شو نماز هم بخوان.)
اما افشاگری، امام حسین(علیه السلام) افشاگری می‌كرد در نامه‌ای به مردم كوفه نوشت‌ای مردم كوفه شما كسانی هستید كه پدرم را كشتید شما كسانی هستید كه برادرم را كشتید شما كسانی هستید كه پسر عمویم مسلم بن عقیل را كشتید در نامه‌ای به معاویه نوشت(أو لست قاتل حجربن عدی، أو لست قاتل. . . أو لست قاتل كی. . . قرآن هم یك آیه دارد می‌گوید مجرمین را لو بدهید (;وَلِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ) (الأنعام/55) یعنی آدمهای مجرم را بگو كه آقا این یك همچین دسته گلی را آب داده این همچین دسته گلی را آب داده اگر كسی می‌خواهد پست بگیرید. . . یكوقت كسی می‌خواهد رئیس جمهور شود، وكیل شود، وزیر شود، اگر می‌خواهد مسئولیت به عهده بگیرد و شما می‌دانی كه نااهل است آنجا لازم است كه افشاگری كنی اما اگر نمی‌خواهد مسئول شود همینطور كسی دارد می‌رود چرا غیبت او را می‌كنی اگر قرائتی دارد می‌رود شما حق نداری غیبت كنی اما اگر بنده می‌خواهم پشت ماشین بنشینم می‌گوئیم آقا بیائید سوار اتوبوس شوید و شما می‌دانی كه رانندگی بلد نیستم بگو آقا سوار نشوید(این مست است سوار نشوید این ناشی است سوار نشوید این بلد نیست سوار نشوید این خواب نكرده الان پشت فرمان خوابش می‌گیرد سوار نشوید این تریاك نكشیده الان بنگ است یك جاهایی باید آدم افشاگری كند همینطور كه افشاگری گاهی حرام است گاهی هم. . . یك كسی عمامه سیاه گذاشته است می‌گوید من سید هستم باید گفت آقا این سید نیست عمامه‌اش دروغی است این دروغ می‌گوید سید نیست پزشك نیست می‌گویند آقای دكتر آقا این پزشك نیست الان نسخه‌اش تو را می‌كشد اگر كسی ادعایی بكند كه اهلش نباشد یعنی بگوید من آیت الله هستم آیت الله نیست بگوید من سید هستم سید نباشد بگوید من دكتر هستم دكتر. . . دانشجوهای عزیز از سال دومی كه شما دانشجو هستی به تو می‌گویند مهندس از سال اول می‌گویند نگوئید دكتر دیر كه نمی‌شود حالا عجله داری؟ درختهایی كه زود سبز می‌شود درختهایی كه زود گل می‌دهد زود هم سرما می‌خورد حالا چرا. . . اگر قسمت شما باشد خدا می‌رساند اگر قسمت نباشد. . . عجله نكن. روز امام حسین(علیه السلام) جوان بود آمد توی مسجد دید خلیفــه دوم منبر رفته است یك خورده نگاه كرد و فرمود(أنزل) یعنی بیا پائین(من منبر أبی) اینجایی كه تو نشسته‌ای جای پیغمبر است بیا پائین خلیفــه دوم هم گفت راست می‌گویی این منبر منبر پیغمبر است از جاهایی كه خلیفه دوم اقرار كرد گفت راست می‌گویی حق با امام حسین(علیه السلام) است شهامت داشت.)

5- سفارش به نوشتن و ثبت سخن بزرگان

سفارش به یادداشت و نوشتن این هم خیلی قشنگ است، 25- سفارش به نوشتن: امام حسین(علیه السلام) فرمود(اسمعوا واكتبوا) گوش بدهید و بنویسید(ارجعوا) برگردید به شهرهایتان حرفهای من را به دیگران. . . این نوشتن خیلی مهم است(ما اگر خاطراتی كه می‌خندیم را بنویسیم هر كسی یك كتاب طنز دارد اگر خاطراتی كه تعجب كرده‌ایم را بنویسیم آخر عمرمان می‌شود یك كتاب شگفت انگیز، هر یك از شما می‌توانید چند تا كتاب بنویسید، هر كسی یك خاطره‌ای دارد بنویسد، طنزها، كجا خنده‌ات گرفته هر جا خنده‌ات گرفته می‌بینی كه یك كتاب خنده نوشته‌ای كجا دلت سوخته بنویس، چه شعر قشنگی شنیده‌ای، چه حدیث نابی شنیده‌ای، ما همینطور. . . هفتاد سال همینطور می‌نشینیم بعد هم می‌گوئیم الله الصمد یعنی چه؟ می‌گوئیم نمی‌دانیم یعنی چه، می‌گوئیم آمین یعنی چه؟ می‌گوید نمی‌دانم، دلمان خوش است دیپلم هستیم یا لیسانس هستیم.)
بعد هم یادداشتها را در اختیار بگذاریم، وزارت علوم یك قانونی دارد و من آنرا قبول ندارم و آن قانون این است كه اگر كسی تحقیقی كرد و رساله‌ای برای لیسانس و فوق لیسانس و دكترا نوشت فقط یك نسخه دست خود نویسنده است این دانشجویی كه تحقیق كرده یك نسخه هم باید توی بایگانی وزارت دانشگاه باشد ما كه نفهمیدیم، از یكی از دانشگاه‌های مهم تهران. . . بله، گفتیم آقا رساله‌هایی كه دانشجوها داده‌اند می‌شود به ما بدهید یك دفتری به ما دادند دیدیم بالای هزار تا رساله است بعضی چیزهای مثل نفت است مثل انرژی اتمی است آنها را ما كه عقل‌مان نمی‌رسد اما بعضی چیزها بود كه به درد من هم می‌خورد مثلاً چرا طلاق زیاد می‌شود، موانع ازدواج چیه، یك تحقیقاتی روی این زمینه كرده‌اند من چهل پنجاه مسائل اجتماعی بود كه اینها به درد من هم می‌خورد گفتیم اینها را به ما بدهید گفتند آقا ما مجاز نیستیم، گفتیم چرا؟ گفت قانون است كه تحقیقات دانشجو را به كسی دیگر ندهید گفتیم خوب این با گنج چه فرقی می‌كند تاجر پولش را. . . یعنی احتكار پول یا احتكار گندم یا احتكار علم خوب این هم احتكار علم است گفتند می‌ترسیم كسی دیگر تقلب كند گفتیم الان دنیای كامپیوتر هست هر كسی رساله‌ای نوشته می‌تواند برود ببیند كه این رساله جای دیگری هست یا نه، یعنی راه. . . یك چیزی عرضه كنیم هم چیزی زیاد كنیم هم چیزی یاد بدهیم.
اعتراف گرفتن: امام حسین(علیه السلام) نه بار فرمود(انشدكم بالله) یعنی شما تو را به خدا، شما تو را به خدا مادرم زهرا(علیها السلام) نیست، شما تو را به خدا پدرم علی بن ابی طالب(علیه السلام) نیست، نه بار در سخنرانی در روز عاشورا فرمود شما تو را به خدا اعتراف گرفت فردا نگوئید غافل بودیم خام بودیم خواب بودیم.
 انجام وظیفه(قتلنا‌ام ظفرنا) اینرا امام حسین(علیه السلام) فرمود كه كشته بشویم یا پیروز بشویم ما باید وظیفه‌مان را انجام بدهیم آقا باران نمی‌آید حضرت آیت الله شما امام جمعه هستی عالم بزرگوار هستی بلند شو نماز باران بخوان، ببین آقا اگر ما نماز باران بخوانیم باران نیاید آبرومان می‌رود این حرفها چیه؟ مثل اینكه به فوتبالیست‌ها بگویی برو گل بزن بگوید نه من نمی‌آیم می‌ترسم برویم اتریش گل نزنیم برو بازی كن گل زدی یا نزدی، فوتبالیست باید برود بازی‌اش را بكند زد زد خورد خورد، ما وقتی باران نمی‌آید باید نماز باران بخوانیم تازه اگر نیامد یكبار دیگر می‌خوانیم دو بار می‌خوانیم ما وظیفه‌مان این است كه وقتی باران نمی‌آید نماز باران بخوانیم خدا كار خودش را می‌كند.

6- انجام وظیفه مهم است، نه شكست یا پیروزی

امام حسین(علیه السلام) فرمود وظیفه ما این است كه در مقابل مثل یزید قیام كنیم(قتلنا) كشته شدیم الحمدلله رب العالمین(ظفرنا) پیروز شدیم. . . یعنی نگو آقا ما برویم آنجا چقدر به ما می‌دهند؟ چی گیر ما می‌آید؟ آقا برویم روضه، برنج است یا عدسی؟ اِه! ، برویم درس بخوانیم، مدركش چیه؟ بابا درس درس است ولو مدرك ندهند به ایشان سلام كن سلام علیكم ببخشید ایشان كی بود؟ هر كس می‌خواهد باشد این یك انسان بود من هم یك انسان هستم دو تا گردو كه نیستیم، دو تا گردو از بغل هم رد می‌شود، ما دو تا آدم هستیم خوب سلام كن حتماً باید یك كسی باشد آن هم كسی كه شما او را بشناسید، سلام ما حتماً باید كسی باشد كه سلام كنیم ولذا اگر جوانی بگوید سلام علیكم رفیقش می‌گوید ببخشید كی بود مثل اینكه مثلاً. . . توی پارك هم می‌رویم تفریح است نمازمان را هم می‌خوانیم من نباید بخاطر اینكه یك عده فامیل نشسته‌اند خدا را فراموش كنم.
امام حسین(علیه السلام) روز عاشورا توی بحبوبـه جنگ نماز خواند. توی روستاها جمع شوید شما كه توی شهر وضع‌تان خوب است و حالا رفته‌اید توی روستا دور هم جمع شوید كمبود روستا را كه یا جاده است یا درمانگاه است یا مدرسه است هر چه ندارد. . . چهار نفر كه توی ایام عید می‌روند توی روستا خوب است كه دور هم جمع شوند و بگویند كه مشكل این روستا چیه، چند تا دانشجو دارد دانشجوها چند تا مشكل دارند چند تا طلبه دارد آیا طلبه هایش مشكل دارند چند تا مریض دارد، بركت داشته باشیم، چقدر می‌توانیم از این دید و بازدیدها و صلــه رحم‌ها خیر تولید كنیم(من خوشم آمد از یك حركتی كه اخیراً انجام داده‌اند خیلی خوشم آمد دو سه تا پولدار پول روی هم گذاشتند گفتند روستا به روستا كسانی كه بالای شصت سال دارند و هنوز زیارت امام رضا(علیه السلام) نرفته‌اند اینها را ببریم كسی كه شصت سال دارد و مشهد نرفته است این پیداست كه زندگی‌اش مشكل دارد اینها را ببریم همینطور روستا روستا اینها را می‌برند مشهد این چقدر كار قشنگی است، آقا توی این روستا چند نفر بالا شصت سال مشهد نرفته‌اند چهل و پنج نفر هستند خیلی خوب یاالله یك اتوبوس بگیریم بشكرانه اینكه سال هشتاد و چهار خدا انشاءالله سال را مبارك كند تمام این روستایی‌ها كسانی كه بالای شصت سال دارند و نتوانسته‌اند پابوس امام رضا(علیه السلام) بروند ما اینها را یك زیارت. . . از این كارها می‌شود كرد حالا من نمی‌خواهم اسمش را ببرم شاید راضی نباشد یكی از مراجع تقلید كه الان هم هست خیلی مقلد دارد. . . طلبه‌ای بود پای درس، یك تاجر تبریزی دید عجب طلبــه تیز هوشی است گفت بیا، تو زندگی‌ات چیه؟ گفت من زندگی‌ام معمولی است، گفت من خرج تو را می‌دهم برو درس بخوان تو دیگر نه منبر برو و نه فكر كتاب هیچی، تو مخ‌ات می‌كشد كه مرجع تقلید بشوی خرجی ایشان را داد و ایشان مرجع شد گاهی یك دانشجو اگر خرجی‌اش را بدهی بوعلی سینا می‌شود بعد نشسته تخمه می‌شكند مدل ماشین‌اش را عوض می‌كند هی ور می‌رود با زندگی‌اش و هیچ برای قیامت ذخیره نمی‌كند.)
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد قسم می‌دهم سال هشتاد و چهار را برای اسلام و مسلمین سال عزت و بركت قرار بده.
برای آمریكا و اسرائیل سال ذلت و متلاشی شدن قرار بده.
خدایا كمبودهای ما را مادی و معنوی هر كمبودی كه هست با قدرت غیبی در سایه حضرت مهدی كمبودهایمان را جبران بفرما.
كسانی كه سالهای قبل بودند و الان نیستند همه را ببخش و بیامرز.
همه مریض هایمان شفا پیدا كنند.
ازدواج را برای كسانی كه همسر ندارند آسان كن.
اشتغال را مشكل‌اش را حل كن.
اعتیاد را مشكل‌اش را حل كن.
اسكان را مشكل‌اش را حل كن.
اعتقاد را روز به روز قوی‌تر بفرما.
سفرهایمان را بی خطر كن.
(والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1754
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست