نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1850
1- استجابت دعوت خدا، زمينه استجابت دعاي بندگان 2- دلايل عدم استجابت دعا 3- نزول كتاب مبارك در شب مبارك در شهر مبارك 4- مقايسه جامعه امروز با جمال قرآني 5- سوره قدر، در فضيلت شب قدر 6- لقمه حرام، مانع استجابت دعا 7- نزول فرشتگان بر امام زمان عليهالسلام در شب قدر
موضوع: شب قدر، شب نزول قرآن
تاريخ پخش: 05/05/92
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
چون در آستانهي شبهاي قدر هستيم يك آيه هست تقريباً همهي ايرانيها حفظ هستند. ولذا تا من نصفش را بگويم، آن نصفش را ميگوييد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»، (ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ) (غافر /60) دعا كنيد، مستجاب ميكنم. بعضيها ميگويند: ما دعا كرديم ولي مستجاب نشد. علتش اين است كه آنها يك آيه را حفظ كردند و يك آيهي ديگر را حفظ نكردند. در قرآن هم «أَسْتَجِبْ لَكُمْ» داريم، هم (اسْتَجيبُوا) (انفال /24)، «أَسْتَجِبْ» يعني من دعاي شما را مستجاب ميكنم. «اسْتَجيبُوا» يعني من هم يك چيزي گفتم، شما قبول كنيد. چند تا حرف خدا زده است كه شما قبول كرديد. ما بندهي خدا نشديم، دوست داريم خدا نوكر ما شود.
1- استجابت دعوت خدا، زمينه استجابت دعاي بندگان
يكبار ديگر، در قرآن دو تا آيه داريم. يك «أَسْتَجِبْ»، يك «اسْتَجيبُوا». «أَسْتَجِبْ» يعني هرچه تو گفتي من گوش ميدهم. «اسْتَجيبُوا» يعني هرچه من گفتم، شما گوش بدهيد. من هرچه گفتم تو گوش ندادي، حالا توقعت اين است كه سالي يك شب مسجد ميآيي، من نوكر تو شوم. در عين حال خدا به كارهاي ما كار ندارد.
بعد از نماز جعفر طيار يك دعا است، ميگويد: خدايا، تَخَلَّفَ سُكَّانُ أَرْضِك(مستدرك/ج6/ص232) مردم، گوش به حرفهاي تو نميدهند. فَكُنْتَ عَلَيْهِمْ عَطُوفاً بِجُودِك ولي تو با جودت به مردم مهرباني داري.
در دعاي ماه رجب داريم يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْه خدايا، تو حتي به كساني كه تو را نميشناسند، لطف ميكني. يعني خدا دارد خدايي خودش را ميكند، اما من اين را گفتم براي اينكه خيلي توقع نشود هرچه ما گفتيم خدا گوش بدهد. از كجا اينكه ميخواهيم بگوييم، دعا باشد. چون دعا يعني طلب خير. از كجا ميگويي اين خير تو است. از كجا ميگويي؟ سؤال: چند بار در عمرت تا به حال پشيمان شدي؟ اين پشيمانيها دليل بر اين نيست كه عقل ما كامل نيست؟ اگر عقل ما كامل بود كه آدم پشيمان نميشد. پس همين كه پشيمان ميشويم يعني عقل ما كامل نيست. از كجا اين كه ميخواهي، فردا پشيمان نشوي؟ من خودم بارها دعا كردم، مستجاب نشده بعد گفتم: خدايا شكر، كه مستجاب نشد. چه خوب شد مستجاب نشد.
گاهي مثلاً پدر، مادر، دختر، پسر، روي يك مورد ازدواج حساس ميشوند كه حتماً با اين مورد ازدواج كنند. ميگويند: حاج آقا چه دعايي بخوانيم كه اين بشود؟ ميگويم: از كجا ميگويي كه اگر اين شود به نفع تو است؟ از كجا ميگويي؟ در دعا از خدا خير بخواهيد. براي خدا تعيين تكليف نكنيد. خدايا اينكه من به تو ميگويم، انجام بده. بگو: خدايا خير من، خير من در چيست؟ در توفيقات هم بگوييد: خدايا، ما را محروم نكن. در همين دعاي ماه رمضان يك جمله است ميگويد، نصفش را من ميگويم، نصفش را شما بگوييد. اللهم ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَام يعني خدايا من مكه بروم. جملهي بعدش ميگويد: أَنْ تَكْتُبَنِي مِنْ حُجَّاج فرقش چيست؟ اللهم ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَام بعد از چند جمله ميگويد: أَنْ تَكْتُبَنِي مِنْ حُجَّاج اسم مرا در حجاج بنويس. يعني خدايا ميخواهم مكه بروم، شد شد، اگر هم نشد، نميروم. ولي اسم مرا در حاجيها بنويس. يعني رفتم اداره، رفتم. نرفتم حقوقش را براي من بفرست. گرفتيد فرقش چيه؟ اول ميگويد: اللهم ارْزُقْنِي مكه بروم. بعد ميگويد: اگر بنا نشد مكه بروم، تكتبني اسم ما را هم بنويس. براي خدا نگوييد، حتماً چه…
دوستي دارم، سه تا پسر دارد، دو تا كاسب هستند. در ذهنش گاهي ميآمد احتمالاً كه ما شانس نداريم. همه مردم بچههايشان دانشگاه ميروند. اين بچههاي ما بايد مثلاً كاسبي كنند. بالاخره دري به تخته خورد و بچهي سومش دانشگاه رفت، خيلي هم بچهي خوبي بود، در يك ماجرايي يك حادثه رخ داد، به هر حال الي آخر… ديگر باقياش را نميگويم. بنده خدا از دنيا رفت. رفتم تسليت بگويم، گفت: كاش آن پسرم هم دانشگاه نميرفت. گاهي وقتها اين شكستها بايد باشد كه آدم از جاي ديگر سر باز كند.
من 34 سال است در تلويزيون هستم. به لطف خدا يك شب جمعه هم تعطيل نشده است. ولي هيچ خبر داريد رفتم در يك روستا روضه بخوانم مرا بيرون كردند؟ يعني هرچه روضه خواندم، مردم خنديدند. يعني گاهي وقتها آدم در منبر و روضهخواني شكست ميخورد، بعد معلم پاي تخته سياه خوب ميشود. هيچ ميدانيد داروين كه فكر ميكنيد دانشمند است، در دو تا دانشكده شكست خورد؟ ما نميدانيم، شما به خدا بگو: خدايا خير مرا مقدر كن. تمام شد و رفت. حتماً اين شغل، حتماً با ايشان ازدواج كنم. حتماً…
2- دلايل عدم استجابت دعا
سؤال: «ادْعُوني أَسْتَجِبْ» ما دعا ميكنيم مستجاب نميشود. چرا؟ جواب: از كجا ميداني اين دعا بود؟ دعا يعني طلب خير، از كجا ميگويي: اين خير بود؟ شايد شر است. يك آيه بخوانم. قرآن ميگويد: خيلي چيزها را دوست داريد، ولي شر است. (عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُم) (بقره /216) يكبار ديگر آيه را بخوانيد. اين كلماتي را كه ميخواند دقت كنيد.
«عَسى» چه بسا، «أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً» يعني يك چيزي را محبت داريد، دوست داريد، «وَ هُوَ شَرٌّ لَكُم» ولي شر است. گاهي شما دوست داريد، ولي شر است.
2- قرآن ميگويد: «ادْعُوني»، «ني» يعني چه؟ «ني» يعني مخلص، از من بخواه. ما گاهي وقتها دعا كه مي كنيم اخلاص نداريم. به خدا ميگوييم، به هركس و ناكسي هم ميگوييم. «ادْعُوني»، (فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصين) (غافر /14) كلمهي «اُدعُوني»، «ني» يعني در دعا خالص باش. ما خالص نيستيم. ما قاطي هستيم. ما از حرم امام رضا هم كه بيرون ميآييم درهاي طلايي را ميبوسيم. درهاي چوبي را حال نداريم ببوسيم. يعني امامت ما با طلا قاطي است. «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ»، «لَكُم» نگفته «عليكم». «لَكُم» يعني به نفعت باشد. از همه گذشته، دعا يك آدابي دارد.
آمد خدمت حضرت گفت: من دعا ميكنم مستجاب نميشود، چرا؟ چطور دعا ميكني؟ گفت: مثلاً ميگويم فلان. گفت: نه، اين رقمي نه! دعا فرمول دارد. آداب دعا چيه؟ چه شمارهاي را ميگيري كه خدا گوشي را برنميدارد؟ يكوقت ميگويي: من هرچه زنگ ميزنم، گوشي را برنميدارد. ميگويد: چه شمارهاي را ميگيري؟ ميبينم اين شمارهي من نيست. چه شمارهاي ميگيريم؟ آداب دعا، شنيديد ولي در آستانهي شب قدر باز هم بشنويد.
1- «بِسْمِ اللَّهِ» بگوييد. 2- از خدا تجليل كنيد. 3- نعمت بشماريد. 4- از نعمتها تشكر كنيد. 5- صلوات بفرستيد. (صلوات حضار) 6- لغزشهاي خودت را بگو. 7- از لغزشها و گناهان اسغفار كن. 8- صلوات بفرست. (صلوات حضار) 9- دعا كن و بعد از دعا هم دوباره صلوات بفرست. يعني اين طرف دعا و آن طرف دعا صلوات برستيد. يعني دعا را ملحفه كنيد با صلوات. (صلوات حضار) اين شيوهي دعاست.
3- نزول كتاب مبارك در شب مبارك در شهر مبارك
شب قدر، شب مباركي است. «كتاباً مباركا» خود قرآن مبارك است. (إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ) (قدر /1) شب قدر! در جاي ديگر قرآن ميفرمايد: (في لَيْلَةٍ مُبارَكَة) (دخان /3) زمانش هم شب مباركي است. خود قرآن مبارك است. شبي هم كه نازل شد، شب قدر، مبارك است. مكان هم مكان (بِبَكَّةَ مُبارَكا) (آلعمران /96) مكان هم مبارك است. قرآن مبارك است يعني چه؟ حديث داريم يَجري مَجري الشمس يعني قرآن مثل خورشيد است. نميشود گفت: خورشيد براي يك زماني هست و براي يك زماني نيست. يجري مجري الشمس تاريخ مصرف ندارد.
حالا يك آيه بگويم، كه فكر ميكنيد اين آيه… بنده در دانشگاهي كه نماز جمعه ميشود، تهران، هفتهي چند روز، شنبه، يكشنبه، دوشنبه نماز ميخوانم. آنجا هم دانشگاه مهم كشور است و هم جمعيتش زياد است. يك چند صد نفري پاي تفسير مينشينند. منتهي تفسير خيلي مختصر! يك صفجه قرآن ميخوانند. يكي از اين آيهها را هم روي تخته سياه مينويسيم و تفسير ميكنيم. يك روز به سورهي نحل رسيديم، اين آيه بود. (وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ حينَ تُريحُونَ وَ حينَ تَسْرَحُونَ) (نحل /6) يعني گلهي ميش و بز وقتي در طويله ميرود قشنگ است. وقتي در صحرا ميرود، قشنگ است. ما گفتيم امروز براي اساتيد دانشگاه چطور گلهي ميش را معنا كنيم؟ خواهند گفت مگر ما چوپان هستيم؟ در قرآن كلمهي جميل متعدد است. ولي جمال يكي است. جمال يعني زيبايي، گلهي ميش كه در طويله ميرود زيباست. گلهي ميش كه در صحرا ميرود، زيباست.حالا من در دانشگاه تهران، براي اين آقاياني كه استاد دانشگاه هستند، چطور آيه گله ميش را بخوانم. اين آيه را چطور تفسير كنم؟
بعضي كلماتش را ميفهميد. «لَكُم» ميدانيد يعني چه؟ «لَكُم» يعني براي شما. «فيها» يعني چه؟ جمال هم كه ميدانيد. «وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ» براي شما زيباست، در چه؟ «حينَ تُريحُونَ» وقتي گله در طويله ميرود. وقتي در صحرا ميرود. گفتم: خوب حالا من اگر اين را تفسير كنم، خواهند گفت: اين آيه قرآن براي قديم بوده. براي چوپانهاي عربستان بوده است. اينجا اين اساتيد دانشگاه كه چوپان نيستند. اين آيه را چطور معنا ميكنيد؟ گفتم: اينكه ميگويند: در قرآن تدبر كنيد. نمونهي تدبر است. در اين گله ميش فكر كنيد. 1- گله ميش روي پاي خودش است. 2- نميگويد: در طويله زيباست. ميگويد: وقتي در طويله ميروند، وقتي در صحرا ميروند. يعني جمال در حركت است. نميگويد: وقتي ايستادند جمال است. «تُريحُونَ، تَسْرَحُونَ» 3- حركتش هم هدفمند است. آخر گاهي وقتها يك كسي الكي راه ميرود. نه اين گلهاي كه به صحرا ميرود، روي هدفي صحرا ميرود. هدفش هم، هدف درستي است. هدفش ارزشمند است. ميرود شكمش را سير كند. ديگر اينكه به هدفش هم ميرسد. ميرود صحرا خودش را سير ميكند. اين هم يك مورد. غير از اينكه خودش را سير ميكند، منافع زودبازده دارد. غروب به غروب براي صاحبش شير ميآورد. منافع دير بازده هم دارد. شش ماه به شش ماه هم گوشت و كرك و پشم ميآورد. شش ماه به شش ماه گوشت ميدهد. شب به شب شير ميدهد. در منفعت رساني هم منت نميگذارد. من بودم كه شيرت دادم. من بودم كه… سالم صحرا ميرود و سالم برميگردد، گرفتار گرگ نميشود. با مديريت يك چوپان ميرود، و با مديريت يك چوپان برميگردد. يعني زير نظر يك مدير است. ديگر چه؟ حركتش با طبيعت است. يعني با طلوع ميرود صحرا و با غروب… يعني حركتش با طبيعت است. با طلوع و غروب…
4- مقايسه جامعه امروز با جمال قرآني
اينها را نوشتم، حدود 20 نكته، گفتم: حالا اين حكومت ما زشت است يا زيباست؟ قرآن ميگويد: «وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ» اگر ما خصوصيات اين گله را داشتيم، زيباست.1- روي پاي خودمان بوديم. هروقت جمهوري اسلامي روي پاي خودش بود، لباسش را خودش تهيه كرد، كارهايش را خودش تهيه كرد، زيباست. تا مادامي كه چيزي ميخريم، زيبا نيستيم. قرآن به گلهي ميش ميگويد: زيبا. چون گلهي ميش روي پاي خودش است. يكي ديگر كه يادم رفت بگويم، گلهي ميش حركتش تك روي نيست. با هم ميروند و با هم برميگردند. تك روي نميكنند. جمهوري اسلامي وقتي زيباست كه روي پاي خودش باشد.
«وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ حينَ تُريحُونَ وَ حينَ تَسْرَحُونَ» اگر روي پاي خودتان بوديد جمال است. «وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ» اگر روي پاي خودتان بوديد. فقط همين «وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ» را تكرار كنيد.
«وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ» اگر حركت كرديد در جمال هستيد. آدمي كه بايستد، جمال ندارد.
«وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ» اگر حركت شما هدفمند بود، زيباست. حركت بيهدف زيبا نيست.
«وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ» اگر به هدفتان رسيديد، زيبا هستيد. اگر رفتيد و به هدف نرسيديد، زيبا نيستيد.
«وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ» اگر سير بوديد، زيبا هستيد. ملت گرسنه زيبا نيست.
«وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ» اگر باقي گرسنهها را هم سير كرديد، زيباست. گوسفند هم خودش سير ميشود و هم براي صاحبش شير ميآورد. اگر در خدمت رساندن به اين و آن منت نگذاشتيد زيباست.
جلسه كه تمام شد ديدم اين دانشجوها و اساتيد آمدند گفتند: آقاي قرائتي دستت درد نكند. اگر ما قرآن را ميخوانديم. «وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ حينَ تُريحُونَ وَ حينَ تَسْرَحُونَ» گلهي ميش در طويله ميرود قشنگ است. صحرا ميرود قشنگ است! اگر ما ميخوانديم لذت نميبرديم. زيباييهاي قرآن را بايد دربياوريم. قرآن عجيب است. حالا اين ده، دوازده تا است.
علامه طباطبايي در آيهي 102 سورهي بقره ميگويد: اين آيه يك ميليون و دويست هزار رقم معنا دارد. اين همه معنا؟ بله. به عوام بگويند: نفت چيه؟ ميگويد: همين كه در چراغ است. ولي متخصصين پتروشيمي از نفت هزار رقم چيز درميآورند. قرآن شب قدر نازل شد. شب قدر خيلي شب مهمي است.
5- سوره قدر، در فضيلت شب قدر
در سورهي قدر پنج آيه است، در هر پنج تا شب قدر است. 1- (بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ، إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ) (قدر /1) قرآن را شب قدر نازل كرديم. در اين آيه كه ليلة القدر بود. 2- (وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ) (قدر /2) در آيهي دوم هم «ليلة القدر» است. يعني پيغمبر نميداني شب قدر چيه؟ 3- (لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ) (قدر /3) در آيهي سوم هم ليلة القدر آمده است. 4- (تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِِّم مِّن كلُِّ أَمْرٍ) (قدر /4) «فيها» يعني چه؟ «فيها» يعني ليلة القدر. شب قدر، فرشتهها و روح، «فيها» يعني در شب قدر. «سَلَامٌ هِىَ» باز «هي» يعني شب قدر. سورهي قدر پنج تا آيه دارد، در هر پنج تا شب قدر، مطرح شده است. شب قدر چيه؟ (فيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكيمٍ) (دخان /4) شب قدر شب سرنوشت سازي است. برنامهي تا يك سال ديگر شب قدر قيچي ميشود.
حالا شب نوزدهم است يا شب بيست و يكم است يا شب بيست و سوم؟ پررنگترين آن شب بيست و سوم است. منتهي شب نوزدهم آغازش است. اتاقها را كه رنگ ميكنند، يكبار آستر ميزنند، يكبار رويه ميزنند، يكبار چه؟ شب قدر قيچي ميكنند. شب نوزدهم، شب بيست و يكم كُك ميزنند. شب بيست و سوم دوخت پاياني است. يعني مرحله به مرحله است. شب قدر، «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ»، «اَلف» يعني هزار ماه. هزار ماه، ماشين حساب داريد. تقسيم بر دوازده ماه، ميشود هشتاد و چند سال. يعني شب قدر ارزش يك عمر هشتاد و چند ساله دارد، يعني يك عمر كامل است. قرآن شب قدر نازل شد. قرآن چيه؟ قرآن هر حرفش يك نكته دارد. هر كلمهاش يك نكته دارد. قالبهايش يك نكته دارد. هرچه فوتش ميكني، حرف از آن درميآيد. حديث داريم قرآن مثل خورشيد است. تاريخ مصرف ندارد. براي زمان خاصي نيست. براي مردم خاصي نيست. يعني براي همه عصرها و براي همه نسلها است.
گاهي در قرآن يك كلمه است كه اين يك كلمه يك رساله است. ميگويد: (فَذَرُوهُ في سُنْبُلِه) (يوسف /47) يوسف گفت: امسال تا هفت سال گندم كه ميكاريد، گندمها را در خوشهاش بگذاريد. اين حفظ گندم در خوشه يك علم كشاورزي است. چون آن زمان كه سيلو نبود. بنا بود هفت سال فراواني شود، بعد از هفت سال قحطي شود. هفت سال فراواني بايد گندم را ذخيره كنيم. چطور ذخيره كنيم كه اين گندم آسيبي نبيند؟ ميگويد: گندم در سنبلش باشد. يك كلمه گفته است. «فَذَرُوهُ في سُنْبُلِه» گندم را در خوشهاش نگه داريد. اگر گندم در خوشهاش باشد سالها ميماند. اگر از خوشهاش بيرون بيايد، نياز به انواع حفاظتها داريم. زير و رو كنيم. سم بپاشيم. هوا را تغيير بدهيم. انواع تكنيك را بايد استفاده كنيم تا اين گندم فاسد نشود. بعد هم معلوم نيست هفت سال آخرش بماند. ولي حضرت يوسف گفت: گندم را در خوشهاش بگذاريد. يك كلمه «في سُنْبُلِه» يك دكتراي كشاورزي است. شب قدر قرآن نازل شد.
همه چيز در قرآن هست. مسائل اخلاقي، مسائل… اشتباه ميكنند آنهايي كه در مشكلاتشان ميروند در مسائل رواني به روانشناسان غير متدين مراجعه ميكنند. آنها كتابهاي خارجي را براي شما تفسير ميكنند. ترجمهي كتابهاي خارجي است. به پزشكي مراجعه كنيد كه از وحي سيراب شده باشد. كارشناسي باشد كه از خالق هم خبر داشته باشد. از پيغمبر هم خبر داشته باشد. مترجم كتابهاي خارجي نباشد. «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ»
6- لقمه حرام، مانع استجابت دعا
حالا بايد از خدا چه بخواهيم؟ حرفهايي كه زدم جمع كنم. 1- به خدا نگوييد چه و چه… بگوييد: خير! خير من در هرچه هست همان. به رضاي خدا راضي باشيم. ممكن است خدا نخواسته باشد. اينهايي كه دختر دارند، هي التماس نكنند خدايا يك پسر به ما بده. پسر دارها نگويند: اي خدا يك دختر به ما بده. هيچي نگو. بگو: هرچه صلاح است همان. خير از خدا بخواهم. اين يك مورد. فرم دعا را هم گفتم. منتهي اگر ميخواهيم دعايمان مستجاب شود، گفتند: لقمهتان هم حلال باشد. حديث هست و از خودم نيست. هركس ميخواهد دعايش مستجاب شود، لقمهاش… ميدانيد لقمهي حرام چه ميكند؟ پير درميآورد.
(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ) (مطففين /1) واي بر كم فروشها! كم فروشي لقمه حرام است. خوب حالا لقمهي حرام چه ميشود؟ (كلاََّ إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِى سِجِّينٍ) (مطففين /7) مطففين كم فروش است، بعد كم فروشي شما را فجّار ميكند. فاجر ميكند. حالا فاجر شويم چه ميشود؟ (وَيْلٌ يَوْمَئذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ) (مطففين /10) يعني لقمهي حرام آدم را گنهكار ميكند، گنهكار آدم را كافر ميكند. مثل اينكه سيگار آدم را ترياكي ميكند، ترياك آدم را هروئيني ميكند. هي بدتر ميشود. حديث داريم اگر ميخواهيد دعاي شما مستجاب شود لقمههايتان حلال باشد.
اگر هم يكوقتي جواني، بچگي، مال كسي را از بين برديد، تا يادتان هست… حالا اگر غيبت كسي را كرديد. به او بگوييم؟ من از آيت الله العظمي گلپايگاني پرسيدم، اگر غيبت كرديم بايد گفت: غيبت تو را كردم؟ گفت: نه وقتي به او ميگويي ناراحت ميشود. بگو: خدايا من غيبت فلاني را كردم. او را ببخش و مرا هم ببخش. استغفار كنيد و به او نگوييد. چون وقتي به او ميگوييد: ناراحت ميشود. ميگويد: آقا من پشت سر تو حرف بد زدم. لااقل يك زيارت بخوانيد بگوييد: خدايا ثواب زيارت براي كساني است كه من به آنها ظلم كردم. شما هم هركس به شما ظلم كرده او را ببخش. هركس به شما ظلم كرد او را ببخش. قرآن هم يك آيه دارد، ميگويد: اگر ميخواهي ببخشيم، شما ببخشيد، ميبخشمتان! (وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا) (نور /22) ببخشيد، (أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُم) (نور /22)، «وَ لْيَعْفُوا» همديگر را عفو كنند. «وَ لْيَصْفَحُوا» از صفحه است. به ورقه ميگويند: صفحه. يعني چه؟ يعني برميگردانيم. صفحه، «وَ لْيَعْفُوا» عفو شود. «وَ لْيَصْفَحُوا» صفحه را برگردان. شتر ديدي، نديدي. ولش كن! «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُم» نميخواهي خدا تو را هم ببخشد؟ (وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرينَ) (توبه /49)
7- نزول فرشتگان بر امام زمان عليهالسلام در شب قدر
امام فرمود: از سورهي «انا انزلناه» براي امامت ما استفاده كنيد. از كجاي اين سورهي «انا انزلناه» امام زمان درميآيد؟ به مخالفين ما بگوييد: شب قدر براي يكسال است يا براي هر سال؟ همهي مسلمانها، شيعه و سني ندارد. همهي مسلمانها ميگويند: شب قدر هر سال است. ميگوييم: خيلي خوب! پس شب قدر «تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ» شب قدر فرشتهها نازل ميشوند. زمان پيغمبر فرشتهها بر پيغمبر نازل ميشدند. الآن بر چه كسي نازل ميشوند؟ شب قدر كه براي يكسال نيست. شب قدر براي هر سال است، زمان پيغمبر فرشتهها بر پيغمبر نازل ميشدند. پس الآن هم بايد يك كسي باشد كه حال و هوا و صفات پيغمبر را داشته باشد، همينطور كه فرشتهها زمان پيغمبر بر او نازل ميشدند، الآن هم فرشتهها بر او نازل شوند. و او كسي جز حضرت مهدي نيست. (صلوات حضار)
اگر كسي كار نكند، دعا كند، دعايش مستجاب نميشود. دعا بايد همراه با تلاش باشد. تلاش لازم است ولو به نتيجه نرسيم. لازم نيست ما به نتيجه برسيم. ما بايد تلاش كنيم، شد، شد، نشد، نشد. بارها حضرت امام ميفرمود: ما ضامن وظيفه هستيم. به مملكت ما حمله كردند ما بايد دفاع كنيم. حالا پيروز شديم يا شكست خورديم، مهم نيست. در قرآن يك كلمه هست ميگويد: «إِحْدَى الْحُسْنَيَيْن»، (قُلْ لَنْ يُصيبَنا إِلاَّ ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ) (توبه /51)، (قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَينِْ) (توبه /52) «إِحْدَى الْحُسْنَيَيْن» يعني چه؟ يكي از دو تا، يعني به وظيفهمان عمل ميكنيم شهيد شويم، «الْحَمْدُ لِلَّه» بهشت ميرويم. پيروز شويم «الْحَمْدُ لِلَّه» دشمن خدا را كشتيم.
يك پيرمردي وارد مجلس عروسي شد، همه زنها را بوسيد. گفتند: او نامحرم بود. گفت: اِ… نامحرم بوسيدم. بيايد پس بدهد! خوب وقتي پس هم ميدهد، (خنده حضار)
رفتم پيروز شدم و دشمن خدا را كشتم. شكست خوردم، او مرا كشته و بهشت ميروم. باختن در آن نيست! در كارهاي خدا باختن نيست. خدا كم را هم ميخرد. (مِثْقالَ ذَرَّة) (زلزله /7) خدا جنس معيوب هم ميخرد. امام يك جمله دارد، ميگويد: خدايا إِنْ كَانَ فِيهَا خَلَلٌ أَوْ نَقْصٌ مِنْ رُكُوعِهَا أَوْ سُجُودِهَا(بحارالانوار/ج83/ص38) اگر در ركوع و سجودم عيبي است، خدايا با عيبهايش بردار. ما اگر يك ميوه فاسد باشد، نميخريم. خدا جنس كم را ميخرد، «مِثْقالَ ذَرَّة» خدا جنس معيوب را ميخرد. خدا گران ميخرد، به بهشت!
شب قدر اگر كسي به تو ظلم كرده، كينهي كسي در دلت نباشد. بگو: خدايا همه را بخشيدم. دعا كه ميكني به ديگران دعا كن. اگر به چهل مؤمن دعا كردي، دعاي خودت هم مستجاب ميشود. حديث داريم. دعا كه ميكنيد ميلياردي دعا كنيد. هزار ميليون كافر در چين است. شما نميخواهيد يك دعا به اينها بكنيد؟ صدها ميليون منحرف روي كرهي زمين است. صدها ميليون منحرف روي كرهي زمين است. آتش فتنهاي كه الآن در كشورها هست. نبايد دعايشان كنيم. به اجداد خودت! قرن هفتم پدر شما كه بود؟ قرن هفتم نميدانم كه بود. ببخشيد قرن هشتم! من فوقش پدرم را ميشناسم با پدر بزرگم. يك خرده جلوتر برويم، قرن چهارم، ششم، فراموش شدههاي تاريخ كي هستند؟ حرم ميرويد يكبار براي فراموش شدهها برويد. خدايا اينهايي كه فراموش شدند و اسمي از آنها نيست. خدايا كساني كه محروم هستند.
در هندوستان پيرمردي را ديدم، تا فهميد ايراني هستم به گريه زد، گفتم: چرا گريه ميكني؟ گفت: از جواني پولهايم را جمع كردم ايران بيايم، زيارت امام رضا بيايم. تا به حال نشده است. من تقريباً 90 ساله هستم. ميليونها عاشق امام رضا دارد دستشان نميرسد. چقدر آدم در بيمارستان هستند. چقدر آدم، چقدر آدم… محرومين، فراموش شدهها! آنهايي كه به گردن ما حق دارند. كتكهايش را ابيذر خورد و ما به پلوهايش رسيديم. بس است.
كينهي كسي در دلتان نباشد. اگر تا حالا حساب سال نداشتيد، حساب سال را براي خودتان تعيين كنيد، آن مرجعي كه انتخاب كرديد، برو با او حساب كن. وقتي ميآييد شب قدر است، از اين شب قدر بيشترين استفاده را بكنيد.
خدايا تو را به حق اميرالمؤمنين، هرچه شب قدر براي خوبان تاريخ مقدر ميكني، همه را براي همهي ما مقدر بفرما. خدايا فراموش شدههاي تاريخ را بيامرز. همهي بيماران را شفا بده. به همهي بي همسرها، همسر خوب. به همهي بيمسكنها، مسكن خوب. به همهي مريضها شفا، به همهي كدورتها، صفا و صميميت و محبت، توطئهها خنثي، توطئهگران نااهل نابود بفرما. تمام فتنههايي كه در كشورها هست، به نفع اسلام خاموش كن. طراحان فتنه را نابود و توطئهها را خنثي بفرما. ميزبان شب قدر كه «تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ»، فرشتهها به محضر او ميرسند، قلب امام زمان را از الآن تا ابد از ما راضي بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1850