نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1932
موضوع: صداقت وصفا وصميميت
تاريخ پخش: 78/02/16
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي»
يکي از مهمترين حقوق برادران ديني صفا و صميميت و صداقت در مقابل نفاق کلک حقه بازي و دروغ است. 1- ريشه صفا و صميميت 2- صفا و صميميت ميان: الف: رهبرومردم ب: مردم بامردم ج: اعضاي خانواده د: محيط کارودرس ح: جنگ و جبهه وغيره
1- ريشه هاي صفا و صميميت
الف: ريشه صفا وصميميت اين است که همه ما از يک جوهر هستيم و اين عقيده مهمي است وچون ما بر اين عقيده هستيم اهميت نميدهيم ولي انسانهاي زيادي در جهان هستند که براين عقيده هستند که نژاد زن از نژاد عالي نيست. قرآن ميفرمايد: (خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ) (نساء /1) (زن ومرد) شمارا از يک جوهر آفريديم. بعضي وقتها هم ميگويند به توچه تو زني، يا بچه، يا دهاتي، تحقيرمي کنند. مثل اينکه بايک دست بزنيم روي دست ديگرخود، چرا ميزني دوتا از يک تن است ويکي هستند اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: «إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ» (نهجالبلاغه/نامه 53) مردم يا برادر ديني تو هستند ويا شکل وشبيه تو در خلقت هستند. پس بنابراين چه خبر است که اينقدر پز ميدهي يا مسلمان است که قرآن ميفرمايد: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ) (حجرات /10)، مسلمانها ومومنين باهم برادرند و يا انسان است چرا کلک بزنيم قرآن ميفرمايد: (هرچه کلک بزني رسوا ميشوي). (وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ) (بقره /72) خداوند خارج (ورسوا) ميکند آنچه را کتمان (وپنهان کاري) کردهايد. مثل: شما اسفناج کاشتهاي مرتب ميگويي گندم کاشته خوب صبر ميکنيم چند روز ديگر سبز شده گندم و اسفناج بودنش معلوم ميشود، هرچه باشد هر دوز و کلک آخر مشخص شده و ميفهمند. کاسبي که کلاه سرمشتري ميگذارد بالاخره دو تا دکان بعد متوجه ميشود کلاه سرش رفته چرا اين کار را بکنيم. ريش مصنوعي براي بازي در فيلم خوب است ولي آنجا هم گاهي تا عطسه ميکنند ميافتد و… ب: ايمان كامل بدانيم که عزت وذلت من دست خداست مبادا قالي قرضي را ملک خود حساب کرديم. چقدر دختر وپسرها به موقع ازدواج مطالبي را گفته ومي بافند بعد هم معلوم ميشود که به همديگر دروغ گفتهاند عزت از خداست نه از قالي و پشم و سرمايه و…….. ميفرمايد: «وَ بِيَدِكَ لَا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضُرِّى» (اقبالالاعمال/ص685) خدايا زياد ونقص (عزت وذلت) من بدست توست به کم و زيادي پشم و نخ نيست. اگر داماد وعروس ايمان داشته باشند وتوکل به خدا به همديگر راست بگويند که من يک دانشجو فعلا شغلي ندارم خداوند کمک کند در آينده بتوانيم زندگي خوبي داشته باشيم همسرهم بگويد پدر من يک کارمند است و بايد نسبت به زندگي توقعات زيادي نداشته باشيم جهازيه زياد نيست زندگي ساده آغاز زندگي براساس دروغ نباشد خداوند بخواهد به دو فقير ميدهد و اگر بخواهد از دو دارا هم ميگيرد. کادوي 5 هزار توماني را ميگويد 9 هزار تومان که عزيز شود فردا خود او ميرود بخرد ويا برادرش نمونه او را خريد وآورد معلوم شده رسوا ميشود. اينها بود ريشههاي صفا وصميميت
2- مردم و رهبر يا حاکمان ديني
حاکمان ديني بگوييم که شامل رهبر و رئيس جمهور و امام جمهور و…… بشود يك مقداري بازتر معني کنيم. (آيه اينجا زياد نوشتهام ديشب از الطاف خدا گاهي من مثل شاعرها هستم در يک لحظه چند شعر به ذهنم ميآيد گاهي هم هرچه فکر ميکنم شعر ديشب طي يک ربع 66 آيه به ذهنم آمد وگاهي يک ساعت فکر ميکنم دنبال يک آيه ميگردم به ذهنم نميآيد اين لطف خداست. اما مسئولين قرآن ميفرمايد: (وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ) (توبه /103) تو برمردم درود بفرست وقتي مردم براي زکات ميآيند تو عبوس نکن ما برپيامبر(ص) درود ميفرستيم و او بر ما و در جايي ديگر ميفرمايد: (فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ) (انعام /54) پس بگو درود برشما. سلام با کوچتر است معني ندارد در فرهنگ ما اين است که عروسها به مادر شوهرها سلام کنند. در آيه ديگر: (وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ) (آل عمران /159) براي مردم دعاکن که خدا آنها را ببخشد و با مردم مشورت کن. و در آيه ديگر: بگو (ما أَدْري) (احقاف /9) (اگر از تو پرسيدند و نميداني) بگو نميدانم (باصفا). با صداقت به مردم وسرکلاس به محصلين و روي منبر راحت بگو نميدانم و بلد نيستم. ودرآيه ديگر: (قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ) (كهف /110) من هم يک بشري هستم مثل شما گيرم ليسانس، يا فوق ليسانس، يا حجة الاسلام يک آدم هستم (من يه مطلبي رايه بارديگر هم توي تلويزيون گفتهام يه جايي بودم به صاحبخانه گفتم مرا براي نماز صبح صدا بزن گفت به به حجة الاسلام نماينده امام رئيس ستاد اقامه نماز براي نماز بايد صدا بزنيم گفتم من خودم ولي خوابم که رئيس و نماينده امام نيست الآن 2 بعداز نصف شب است دير بخوابيم دير بيدار ميشويم اين فکر ميکرد حال که من عمامه دارم اتوماتيک هستم چه اشکالي دارد من هم يه آدم هستم مثل شما «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ» در مجالس طوري مينشست که تازه وارد ميگفت: «أَيُّكُمْ رَسُولُ اللَّهِ» (كنزالفوائد/ج1/ص212). کدام از شماها رسول الله هستيد. صندلي وتشک مخصوص نداشت به قدري بامردم خودماني بود که قابل تشخيص نبود. خداوند رحمت کند شهيد رجاييرا وزراء را بايک اتوبوس آورد قم ميگفتند کدام يک رئيس جمهور رجايياست؟ خداوند لعنت کند منافقين را يکي از کارهاي منافقين اين بود که چندتا را ترور کردند و مسئولين را از اتوبوس بردند توي ماشين ضدگلوله که اينجا امنيت ندارد و تا آرامشي هم ميآيد دوباره مثل (شهيد) لاجوردي و (شهيد) صياد شيرازي. يعني نميگذارند قصه به حال اول برگردد چون يکي از راه هاي صفا و صميميت قاطي شدن با مردم است. چون وقتي قاطي شدي ميگويند که شما برج داريم. بسم الله من هيچ برجي ندارم. ميگويند دو کارخانه نداري؟ نه ندارم ولي وقتي درميان مردم نيستي ميگويند بعد هم ميگويند شايد هم درست باشد وقتي فاصله شد ميدان براي تهمت زياد ميشود چه کار کنيم فاصله زياد شود سالي يکي دوتا را ترور کنيم ماهي يکي دو تا را. حتي پيامبر(ص) با مخالفين نميگفت تو بنشين حرف من درست است و يا ميفرمود: (إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ في ضَلالٍ مُبينٍ) (سبأ /24) ماويا شما برهدايت يادر گمراهي هستيم.
3- وظيفه مردم در برابر حاكمان
اگر نکته به نظرشان آمد تذکر بدهند. گرچه طرف بزرگ باشد هيچ اشکال ندارد بزرگي از کوچکي تذکر بپذيرد در عاشورا امام حسين(ع) بزرگ بود يکي از ياران و اصحاب امام حسين(ع) عرض کرد ظهر شده و اين اشکال ندارد که يادآوري کند. امام(ره) امام است اشکال ندارد حاج احمدآقا بگويد ظهرشده و يادآوري کند.آقا دارد سخنراني ميکند آقا ظهر است، ساکت نه، ميداني کيست؟ هرکه ميخواهد باشد. ميفرمايد: (وَ النَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ) (كافي، ج1، ص403) براي رهبران خيرخواهي کنيد. مردم سؤال کنند: در قرآن «يَسْئَلُونَكَ» زياد داريم مردم ازتو سؤال ميکنند.«يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ» (بقره /189) از تو سؤال ميکنند درباره هلال (اول ماه).(يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفال) (انفال /1) از تو سؤال ميکنند درباره کوهها و درهها و جنگها و… (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ) (اسراء /85) ازتو سؤال ميکنند درباره روح (که چيست؟) (يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُون) (بقره /215) از تو سؤال ميکنند درباره چه انفاق کنند. (أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ) (مائده /114) برما سفرهاي ازآسمان نازل کن. (وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ) (بقره /60) از پيامبر آب ميخواستند. خيلي راحت مسائل را سؤال ميکردند خودماني بودند هرکسي تلفون يک اسلام شناس را داشته باشد اگر سئوالي شد ونتوانست جواب بدهد سؤال کند. قرآن کريم: (إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً) (احزاب /56) بدرستيکه خداوند وملائکه درود ميفرستند برپيامبراي کساني که ايمان آوردهاند سلام ودرود داشته باشيد برآن حضرت رابطه مردم نبايد رابطه ترس ووحشت باشد (بلکه رابطه مهرومحبت) والا فرعون ميشود. دوتا بله قربان داريم اگر از روي ترس باشد فرعوني است واگر از روي محبت: (وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ) (آل عمران /159) اگرتو را دوست نميداشتند بله قربان نميگفتند.
4- صفا و صميميت بين مردم و در جامعه
1- قرآن: (الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ) (توبه /71). مومنين ومومنات بر همديگر ولايت دارند. (وحق نظارت) همه برهم در جلوگيري از خلافکاري و نظارت بريکديگر ولايت داريم بنابراين مادر اسلام بتو چه نداريم. بعد ميفرمايد: (براساس اينکه برهم ولايت دارند)«يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» به خوبيها سفارش و تشويق واز بديها نهي ميکنند. 2- ديگر اينکه: (با همديگر مهربانند) (رُحَماءُ بَيْنَهُمْ) (فتح /29) نسبت به همديگر رحيم ومهربان هستند تا ميگفتند جبهه خون ميخواهد همه آستينها بالا بود براي خون دادن حتي يه وقتي ملافه ميخواستند عدهاي نداشتند از پتوهاي خود بيرون آورده شستند وهديه کردند پير زنهايي که هيچ کار نميتوانستند شکلات وآجيل در نايلون ميکردند مسأله تبصره واسلحه نبود، صفا وصميميت مردم با مردم بود. قرآن ميفرمايد: (يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ) (حشر /9) – (مردم مدينه) دوست داشتند آنهايي راکه بسويشان ازمکه هجرت کرده بودند. چقدر دانشجويان خوش استعدادي هستند که در شهرها براي ادامه تحصيل دنبال خوابگاه وجاي استراحت ميگردند بايد از روي صفاو صميميت، افراد کمک کنند. خداوند ستايش ميکند از کساني که به مهاجرين محبت ميکنند. (اگرزماني که مادراين کشوردوميليون افغاني داشتيم بيشتر محبت داشتيم الآن گرايش افغانستان به ايران زيادتر بود افغاني است کار کشيديم بابي احترامي البته بعضي هاهم محترم بودند همه محترم هستند ولي ما10 سال دوميليون افغاني در دست داشتيم «يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ» آنطور که بايد باشد نبود والا اگر ما2 ميليون طرفدار ميداشتيم در افغانستان طالبان هرکار ميخواست نميتوانست بکند). به يك کسي ميگويند من پول ميدهم درس بخوان بعد بيا به من کمک من چه ميگويند بورسيه اين بوسيه به نحوي درصدر اسلام بوده است. پيامبر(ص) درچهل سالگي به پيامبري رسيد 13 سال درمکه تبليغ کرد وزياد موفق نبود کفار مکه خيلي مسلمانها را آزاد وشکنجه ميدادند که طي يک کارواني عدهاي به حبشه و کارواني ديگر به مدينه مکاني را در مسجد داشتند بعد از نماز مسلمانان مدينه مهاجرين را به منزل خود دعوت ميکردند وآنها را پناه ميدادند وبراي مساعدت گاهي مقداري گوسفند به آنها ميدادند وقرار ميگذاشتند که پشم ونوزادش از مهاجر وخود گوسفند رابه صاحبش برگرداند شايد بشود نام بورسيه براين کار گذاشت. باز ميفرمايد: (وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ) (شورى /37) وقتي عصباني ميشوند از همديگر ميگذارند خداوند ستايش ميکند از افرادي که در موقع عصبانيت و خشمگين شدن از همديگر درميگذرند. براساس صفا وصميميت. اگر پولدار شد به فقرا کمک ميکند اين نعمت را از خدا ميبيند ومي گويد بايد به ديگران کمک کرد ولي بعضي فکر ميکنند تنها با مغز وبرنامه اقتصادي خودشان پولدار ميشوند (آنقدر پولدار داريم که 16 تجديدي آورد و او را کتک زده و از مدرسه بيرون کردهاند نميگويم همهاش اينطور است.) داروين فکر نکنيد خيلي نابغه است در دو دانشکده شکست خورد درعلوم پزشکي در آخوند شدن براي مسيحيت هم، کشيش شدن هم شکست خورد فکر ميکنيم داروين از آسمان افتاده نه خير آدمي است که در دو دانشکده رفوزه شده.) پولدارها فکر نکنند مغز اقتصادي دارند داري بده امسال داده شايد سال ديگر هم بگيرد اگر خداوند گرفت نگوييد وضع بد است وبازار راکد است. قرآن ميفرمايد: نگو(رَبِّي أَكْرَمَنِ) (فجر /15) (امسال زيادشدن (رَبِّي أَهانَنِ) (فجر /16) (خداوند کمش گذاشت) (كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتيمَ) (فجر /17) اينطور نيست داديم شما به يتيم کمک نکرديد از شما گرفتيم خداوند رحمت کند حاج شيخ عبدالکريم حائري در اراک بود مريض شد آمد برود تهران براي معالجه يک شب در قم خوابيد مردم آمدند گفتند شما در اراک حوزه علميه تأ سيس کردهايد بياييد قم ايشان هم براي اين کار و پيشنهاد استخاره کردآمد: (وَ أْتُوني بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعينَ) (يوسف /93) بياييد مرابا اهل وعيال همگي. حوزه را از اراک منتقل به قم کرده و به آيت الله العظمي گلپايگاني نوشت که شما بياييد کمک کنيد براي رونق حوزه مقدسه قم هرچه خداوند برساند با هم خرج ميکنيم اين مظهر صفا وصميميت است. حديث داريم: درزمان امام زمان(عج) آنقدر صفا و صميميت زياد است که اگر دست به کيسه هم کردند کسي سؤال نميکند چرا اينکار را کردي. جامعه بايد به اينجا برسد. که باهم فرقي نداشته باشند.
5- صفا وصميميت در اعضاي خانواده
جملهاي است درآغاز زندگي موقع عقد ميخوانند که «عَلَى الصَّدَاقِ الْمَعْلُومِ» (كافي/ج5/ص413) «صداق» يعني مهريه حال چرا به مهريه ميگويند «صداق» براي اينکه آغاز زندگي بايد براساس صداقت و صفا باشد يعني راست بگو والا اگر دروغ بگويد براي معريه بگويد کيست که بدهد (هر دفعه که نزد خانم ميرود انگار زنا ميکند) کلک نزنيد. به بچه قول ميدهي بايد عمل کني يا از اول قول ندهيد. درباره مهريه قرآن ميفرمايد: (وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً) (نساء /20) (چيزي راکه به عنوان مهريه داديد نگيريد.) البته بعد اگر به دليلي خانم خواست ميتواند مهررا ببخشد ودراينباره قرآن ميفرمايد: (فَكُلُوهُ هَنيئاً مَريئاً) (نساء /4) پس از آن بخوريد که گواراي شما باشد. قرآن ميفرمايد: با بهانه وتهمت و…… کاري نکنيد که مهريه را برگردانيد «فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً» تفاوت بين دختر وپسر نگذاريد (تفاوت به معناي تبعيض). (يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ) (شورى /49) خداوند به هرکس بخواهد دختر يا پسر ميدهد. سليقه خوبي است ديگران هم يادبگيرند. کدورت وتصميم به انتقام از طرف فرزند از زماني شروع ميشود که آنها متوجه شوند که والدين بين آنها فرق ميگذارد درصدازدن و برخورد و جهازيه و… بين آنها فرق نگذاريم. قرآن درباره خرج کردن براي خانواده ميفرمايد: (لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ) (طلاق /7) داري خرج کن نداري هم خرج نکن، يعني اگر داري برآنها تنگ نگير البته زنها هم درست برخورد کنند بامردها چون بار سنگين زندگي ازخرجي، کرايه غذا، آب وبرق و……. همه به عهده مرداست توقع بيش از حد نبايد داشته باشد، تقاضاي زندگي آبرومندانه مثل رودخانه وخورشيد که هرکس وخانوادهاي به مقدار احتياج از آب ونورآن استفاده ميکنند. ماهم براي امنيت شهروجاده وتأسيس پارک وامکانات و……. بايد ماليات بدهيم تا وسيله کسب وپول درآوردن فراهم شود. باز ميفرمايد: (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ) (نساء /19) زندگي شما باخانواده عادي باشد. (فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً) (نساء /3) دو زني (تعدد ازدواج) ممنوع جز اينکه از هر جهت عادل باشد.
6- مشورت با فرزندان
حضرت ابراهيم(ع) با فرزندش حضرت اسماييل مشورت کرد. به فرزندان اهانت نکنيد آنها را احترام کنيد تا شما را کمک کنند و ترجيح ندهند با ديگران کار کنند. حديث داريم: از سعادت مرداين است که فرزندش همکار او شود. خداوند حفظ کند آيت الله جوادي آملي را با فرزندان خيلي با احترام برخورد ميکند. والدين حق زدن هرحرف وهربرخورد زشتي را با فرزند ندارند. دين اجازه فحش دادن نداده گرچه پدر ومادر. حق تذکر ونهي از منکر داريم نه اهانت. به زناکار شلاق زده ميشود ولي حق اهانت کردن نيست. از فحش وحرفهاي رکيک خودداري کنيم. درهمه جا همينطور است درکارخانه و مزرعه ومحل کسب و… اگر فرزند در برخورد مهر و محبت ديد همکار و شريک ميشود. حضرت ابراهيم(ع) خانه خدا رابا هم ساختند. (چقدر وقت داريم نميگويند 35 دقيقه هست من صحبت ميکنم 6 دقيقه وقت داريم اين 6 دقيقه هم من سه تاچهار تا چيزي بگويم)
7- صفا و صميميت در محل کار
من حدود سي تا کشور رفتهام، محکمترين، زيباترين، هنرمندترين ساختمانها از براي هندوها بتکده هاست وبراي مسحيت کليساهاست. چرا اين چنين است چه هند ويا مسيحي يا يهودي يا مسلمان چون از روي ايمان ساخته. نجاري که درب براي خانه خدا مسجد ميسازد فرق ميکند بادربهاي ديگر زماني که همه خانه از خشت بود مسجدها رابا آجر ميساختند. درب مسجد جامع شوشتر از800 سال پيش گلوله به آن کارگر نيست ولي ساختمانهايي که با مزايده و مناقصه و تبصره ساخته شده سست است چرا چون صفا وصميميت انگيزه وخلوص نبود. اگر کارگر وکارفرما همديگر را دوست داشته باشند ابتکار ورشد وکاروزيبايي بيشتر ميخواهد بود.
8- صفا وصميميت در محيط درس
اگر استاد شاگرد را دوست داشته باشد بي مطالعه درس نگفته ودرس را ناقص نميگذارد خداوند حفظ کند يکي از علما را اورا با اصرار وصلوات منبر کردند گفت مطالعه نکردهام بالاخره منبر رفت وگفت من مطالعه نکردهام وبي مطالعه صحبت کردن ظلم به افکار عمومي است. دلش براي شاگرد بسوزد. قرآن درباره پيامبر(ص) ميفرمايد: (حَريصٌ عَلَيْكُمْ) (توبه /128) حرص براي شما (نسبت به هدايت)(لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ) (شعراء /3) غصه ميخورد وخودخوري ميکرد (براي هدايت است). (عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ) (توبه /128) شاگرد هم براي آنهمه امکانات مثل استاد وکلاس وآب وبرق بيمه وباز نشستگي و… دلسوزي داشته و درس بخواند. ابروباد ومه وخورشيد وفلک… ودر غير اين صورت همه امکانات به هدر ميرود به همه ظلم ميشود.
9- صفا وصميميت در جنگ
در جنگ مقابله ومقاتله اشکال ندارد. ولي حق ندارد آب را مسموم و درخت را قطع و به زنان بي احترامي وظلم به کودکان و تعقيب فراريان واذيت سالمندان و مريضان و اسيران کند. ابن ملجم. تا مهمان است بايد پذيرايي شود گرچه فردا اعدام شود. جنگهاي امروز بشر که انساني نيست. بمباران هرکجا، هرکس، هرمقدار، علي(ع) فرمود: باکسي که ميخواهي جنگ کني اول به او تفهيم کن چه ميخواهي بگويي واعتقاد داري. يعني اول جنگ فرهنگي است وگرنه مقابله به مثل که ما انجام ميدهيم در مقابل دشمناني است که زبان انسانيت را نميدانند وگرگ صفت هستند. چون گاهي ظالم ديگري است مظلومي ديگر چوب ميخورد گفت: گنه کرد در بلخ آهنگري *** به شوشتر زدند گردن آهنگري چه کنيم با صفا وصميميت باشيم؟ 1- بدانيم امتيازي بريکديگر نداريم سقيد وسياه، شهروروستا، زن ومرد (مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ) (انعام /98) 2- اگر دغل بازي کنيم خداوند رسوا ميکند 3- غزت وذلت دست خداوند است با کلک نميشود آياتي درباره صفا وصميميت: 1- با مسئولين 2- بامردم 3- با اعضاء خانواده 4- در محيط درس 5- در جنگ از امروز نصميم بگيريم با هم با صفا و صميميت برخورد کنيم، دروغگو بار نياوريم، فتنه نشود پزشک بگويد فلاني از من بهتر است طلبه بگويد او سوادش از من بيشتر است. خداوند رحمت کند شهيد آيت الله سعيدي را روي منبر سخنراني ميکرد يك مرتبه يکي از علما وارد شد فرمود مردم به جدم سواد ايشان از من بيشتر است از منبر آمد واو را به منبر فرستاد. جنس از اين بهتر است بله روزي دست خداوند است. چرا براي منزل بگوييم بساز وبفروش است. کلک است گامي به سوي صفا وصميميت برداريم چرا جنس ايراني نه، سراغ جنس خارجي ميرويم. خدايا به حق محمد وآلش توفيقي بده که کارها براساس ايمان وتقوا واخلاص، صميميت ومحبت باشد. يکي از صفاها که يادم آمد روزنامهها مثلا فلاني از کجا به کجا رفت زنگ بزن آقا شما فلان سفر را از چه پولي رفتي براي چي رفتي، توضيح ميدهد نه اينکه بنويس اين سفر مشکوک است که از چه بودجهاي و چه هدفي چرا افکار خراب شود از او بخواه چرا توي روزنامه با يک تلفن مشکل حل ميشود. فلان چنان و چنين کرده با تلفن بپرس بسياري از مقالهها با صفا و صميميت حل ميشود ولي چون نيست صفا وصميميت تصميم گرفتهايم تا مرز قدرت آبروي همديگر را بريزيم آقاي شوراي نگهبان جواب بده، بنا نداريم به همديگر، بنا داريم همديگر را خراب کنيم، شاخ به شاخ شدن روزنامهها هرروز ميليونها ساعت با پنج ريال حل ميشود اصلا کار ديگري است به شکل ديگري تحليل ميشود مثلا ما گفتيم توي پارک موقع نماز، نماز بخوانيد مينويسند قرائتي گفت سربازها را از پادگان به پارک ببريد نماز بخوانيد. خدا ميداند که چه حرفهايي دراين روزنامهها ميگويد بسم الله حالا هم براي نماز ميگويند وسط خيابان راه بندان شود خواهش ميکنم هرکس انتقادي دارد يه پنج ريالي خرج کند کاغذ ووقت حرام نکند، سوء ظن هم حرام نکند که قيامت داغ است.
«والسلام عليکم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1932