نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1937
1- تأمین آب برای کافر و دشمن 2- دعا و استغفار برای نزول باران 3- رعایت بهداشت آب 4- آداب آب خوردن 5- جدی بودن کمبود آب 6- توجیهات اسراف کاران 7- آفات و آسیب های اسراف در جامعه
موضوع: صرفه جویی در مصرف آب
تاريخ پخش: 16/05/93
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
مسألهي آب خيلي در قرآن آمده است. اول اينكه ميگويد: هر موجود زندهاي از آب است. (وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ) (انبياء /30) سرچشمهي هر زندهاي آب است. (خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماء) (نور /45) آب قبل از خاك بوده است. (وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماء) (هود /7) قرآن ميگويد: قبل از اينكه سلطهي خدا بر خاك باشد، بر آب است. در زندگي ما، حيات ما آب است. شرط آبرساني، اسلام نيست، به كافر هم بايد آب داد.
1- تأمین آب برای کافر و دشمن
در يك ماجرايي، در سفري يك نفر دست تكان ميداد. امام صادق به یارانش فرمود: براي چه دست تكان ميدهد؟ ياران رفتند و برگشتند، گفتند: تشنه است. گفت: آب داديد؟ گفتند: نه. فرمود: چرا؟ گفتند: يهودي است. فرمود: يهودي باشد. مگر به يهودي ميشود تشنگي داد؟ برويد آبش بدهيد. آب را نبايد قطع كرد.
حضرت امير ميفرمايد: اگر به جنگ ميرويد دشمن را بكشيد، يا دشمن شما را بكشد، آب را قطع نكنيد. آب را مسموم نكنيد. جنگ هم اخلاقي دارد. فحش ندهيد، به كسي كه فرار ميكند، در كمرش تير نزنيد. جنگ هم اخلاقي دارد.
نقل شد براي حضرت امير شير آوردند، فرمود: نصف اين شير را به ابن ملجم بدهيد. ابن ملجم فردا اعدام ميشود ولي امشب مهمان من است. خدا شهريار را رحمت كند.
به جز از علي كه گويد به پسر كه قاتل من *** چو اسير توست اكنون، به اسير كن مدارا
ابن ملجم قاتل است ولي اسير است و در زندان است. ما بايد سعي كنيم اگر كسي را زنداني ميكنيم، زن و بچهاش فاسد نشوند. بچههايش مشكلي نداشته باشند. يعني يك مشكل ايجاد ده مشكل ديگر نكند. اين مهم است.
يكي از چيزهايي كه ما از آن غافل هستيم اين است كه ماديات و معنويات به هم خورده است. در قرآن 115 كلمهي دنيا و 115 كلمهي آخرت است. اين تصادف نيست. پايان نامه دكترا و رساله اجتهاد مجتهد نيست. تنزيل، از كجا نازل شده است؟ (تَنْزيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى) (طه /4) هستي را آفريده است. دنيا و آخرت به هم گره خورده است. ميگويد: اگر غذا خوب خوردي، بايد بلند شوي عبادت كني. «كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ» از غذاهاي طيب بخور، بعد ميگويد: (وَ اعْمَلُوا صالِحا) (مؤمنون /51) از انرژياش هم استفاده كن. يعني اگر سيب خوردي، بايد بنده خدا باشي، بنده خدا هم كه بودي، باز در بهشت بهترين ميوهها را ميخوري. يعني از نماز شب گلابي درميآيد، از گلابي نماز شب درميآيد. اينها در هم است. اگر گلابي خوردي، نماز شب بخوان. نماز شب بخواني، گلابيهاي بهشت را به تو ميدهند. دنيا و آخرت به هم گره خورده است.
2- دعا و استغفار برای نزول باران
يك سري از كم آبيهاي ما به خاطر گناهان است. دليل؟ قرآن است. «اسْتَغْفِرُوا» استغفار كنيد، «تُوبُوا» توبه كنيد، بعد ميگويد: (يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْرارا) (هود /52) باران ميآيد. نماز باران شوخي نيست. دعاي باران شوخي نيست.
ما گاهي وقتها بد برنامهريزي ميكنيم، چون بد برنامهريزي ميكنيم خدا از ما ميگيرد. يك آيه براي ابراهيم داريم، ميگويد: همه چيز به تو دادم. «سَخَّرَ» هفت، هشت بار «سَخَّرَ» پشت سر هم آمده است. (وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْك) (ابراهيم /32)، (وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَر) (ابراهيم /33)، (وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهار) (ابراهيم /33)، در آخر ميگويد: (إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ) (ابراهيم /34) تو مديريت نداري. حديث داريم كسي كه آب و خاك دارد ولي گندم ميخرد. «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً» كسي كه هم آب و هم خاك دارد، اما «ثُمَّ افْتَقَرَ» حال كشاورزي ندارد، «فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ» (وسايلالشيعه/ج17/ص40) خدا دور كند اين جمعيت را از لطف خودش، كه آب و خاك دارد… اسراف گناه كبيره است.
در رساله امام هست كه اسراف گناه كبيره است. ما خيلي گناه كبيره ميكنيم. هركس حرف مرا ميشنود، يك استغفار بكند. خدايا هرچه اسراف كرديم در هر چيزي ما را ببخش.
عمرمان را اسراف ميكنيم. زنها چقدر اسراف ميكنند، مهماني دارد، از يك ترب يك گل درست ميكند. اين ترب را مهمان ميخورد، خرد كن برود. آخر كسي را كه بخواهند اعدام كنند، كت و شلوارش را اتو ميكنند. كسي را كه ميخواهند از بالا هل بدهند پايين برود، زلفهايش را شانه ميكنند؟ تُرُبي كه زير دندان ميرود له ميشود چرا گل ميكنيد؟ اين گل را روي يك پارچه درست كن كه ماندگار باشد. من گاهي غصه ميخورم كه بعضي از اين طاغوتيها كلهشان كار مي كرده است. شاه عباس يك شاه طاغوتي بوده است. ولي يك كاروانسراي شاه عباسي ساخته است، چهارصد سال است در بيابانها مانده است. ما چه ميكنيم؟ ما بنر ميزنيم. فردا جِر مي دهند! يعني كار فرهنگي ما بنر است. شاه عباس چهارصد سال و ما يك روز! چرا كارهاي ما اينطور است؟ سمبل ميكنيم. چرا ميگويند در ايران خانه چهل ساله، پنجاه ساله ارزش ندارد. فقط زمينش را قيمت ميكنند. اما در اتريش خانه بعد از 150 سال، دويست سال كلنگي ميشود. نظام مهندسي ما خواب است. ما 600 هزار مهندس در نظام مهندسي داريم. اين 600 هزار مهندس همه مسلمان هستند، خوب اينها ميتوانند نظارتي كنند. زشت است كه بگويند: در جمهوري اسلامي خانه بعد از سی سال يعني كف! هيچي! من اين را باز هم گفتم كه يك سوم از بودجه مملكت خرج ساخت و ساز ميشود. هر چهل سالي كه خانه محو ميشود، فقط زمينش را قيمت ميكنند، يعني هر چهل سال يك سوم از پول مملكت دود ميشود. اين اسراف نيست؟
3- رعایت بهداشت آب
شما در سازمان آب هستيد. تا ميگويم اسراف، ذهن شما در آب ميرود. اسراف در عمر هم هست. بهداشت آب خيلي مهم است. امام ديد كسي دارد در آب آشاميدني غسل ميكند. فرمود: «وَ لَا تُفْسِدْ عَلَى الْقَوْمِ مَاءَهُمْ » (كافي/ج3/ص65) اين آب آشاميدني است. تو چه حقي داري در اين آب غسل ميكني؟
بعضيها گير مخي داريم. كسي سطل آشغال را در رودخانه ريخت. گفتند: خانم چرا اين آشغالها را ريختي؟ گفت: در اين سطل خرده نان است، ميترسم گناه داشته باشد!!! بعضي جاها كه لولههاي فاضلاب را به رودخانهها باز مي كنند. بعضي سطل آشغالهايشان…
اميرالمؤمنين يك خلافي از جوانهاي كوفه ديده بود. از دستشان ناراحت شد، پيرمردها گفتند: آقا اينها جوان بودند. اينها را ببخشيد. جواني كردند. فرمود: خيلي خوب! حالا شما آمديد من اين جوانها را ميبخشم! به شرطي كه شما ريش سفيدهاي كوفه برويد تمام خانههايي را كه آب فاضلابشان را در كوچه رها كردند همه را جلوگيري كنيد. اگر اين كار را كرديد، من جوانها را ميبخشم. يعني شرط بخشش جوانهاي كوفه اين بود كه ريشسفيدهاي كوفه جلوي تمام فاضلابها را بگيرند. حديث داريم حقي نداريد در چاه آب، آب دهان بياندازيد.
امام روز عاشورا روي صندلي نمينشست، به احترام امام حسين روي زمين مينشست. مرحوم كوثري روضه ميخواند. ايشان يك دستمال درآورد و شروع به گريه ميكرد. وقتي گريه ميكرد، كتفهاي امام تكان ميخورد. وقتي بدن و كتفها تكان ميخورد، ترشحي از بيني امام پيدا شد، امام يك دستمال ديگر برداشت، زير آن دستمال اشك با دستمال ديگر نوك بيني را پاك كرد. اين يعني چه؟ يعني دستمال بيني بايد با دستمال اشك جدا باشد. آب آشاميدني با آب باغچه بايد جدا باشد. ما نبايد از اينها درس بگيريم؟ من يك چيزي ميگويم، تلويزيون خواست پخش كند، نخواست نكند. زشت است ولي معلم نبايد فكر زشت باشد.
الآن مخهاي شهرداري به اين رسيده كه زبالههاي تر و خشك را از هم جدا ميكند. خيلي ابتكار است. در طول تاريخ همينطور بوده است. غذايي كه انسان ميخورد، زبالههاي آبي از مثانه بيرون ميآيد. زبالههاي غير آبي از روده بيرون ميآيد. خدا زباله ها را تفكيك كرده است. تازه مهندسين ما به اين رسيدند كه زبالهها را تفكيك كنند. همين هواپيما را از پرنده ساختند. يعني نگاه كردند پرنده چطور ميپرد، هواپيما را ساختند. اردك پالش چرب است، چون گاهي مي خواهد در آب برود و گاهي بيرون بيايد. اگر بال اردك چرب نباشد، اردك خفه ميشود. چون بال چرب است، چربي آب را پس ميزند. آب در بال فرو نميرود. چون آب را پس ميزند مثل لباسهاي شنا است كه آب را نميگيرد. لذا لباس شنا را فشار ميدهي شايد نصف استكان آب بيرون بيايد. اگر پارچهاي باشد سنگين ميشود و آدم را زير آب ميبرد.
ما از همين پرنده هواپيما را طراحي كرديم. نگاه كنيم خدا چه كرده است؟ از مردم كمك بگيريد. الآن وزير محترم اينجا نشسته است. من اعلام ميكنم هركسي در ايران براي صرفه جويي آب طرحي داد، روابط عمومي وزارتخانه بررسي كند و يك جايزهاي هم بدهد. حالا جايزه از ربع سكه تا حج تمتع بيست ميليوني باشد. طرح ملي باشد. گاهي خود مردم چيزي به ذهنشان ميرسد كه به ذهن ما نميرسد. طراحي كنيم چه كنيم كه مصرف آب كم شود. بد است بگويند: ايران اينطور است… ما دشمن داريم. هروقت ايران به بن بست برسد، دشمن شاد ميشود. نگذاريم دشمن شاد شود. خودمان مشكلات خودمان را حل كنيم.
4- آداب آب خوردن
اسراف در مساجد، در هيأتها، به اسم دين… بهداشت آب، در آب آشاميدني نبايد غسل كرد. آب خوردن آدابي دارد. 1- آب يخ نخوريد. 2- آب را هم بمكيد. چون معده داغ است، يك باره آب يخ روي معده نريزيد. سه بار بخوريد. يك مقدار تأمل كنيد. ظرف آب را كاغذ بگذاريد. از حاج احمد آقا نقل شد كه امام آب خورد، مقداري از آب ماند. يك دستمال كاغذي رويش گذاشت، حاج احمد آقا پرسيد: چه ميكنيد؟ فرمود: عصر هم تشنه شوم، باقياش را ميخورم. من نميخواهم آب را دور بريزم. امام ما اين است. دستمال بيني با دستمال اشكش جداست. اينها تربيت دارد.
من يكوقت بيمارستان رفتم. پزشكها دور مرا گرفتند و از امام تعريف كردند. گفتم: شما براي اينكه رهبر انقلاب است، بنيانگزار جمهوري اسلامي است. گفتند: ما روي رشته خودمان امام را دوست داريم. دستمال اشكش با دستمال ديگر فرق دارد.
از مردم طرح بخواهيم، چه كنيم مصرف آب كم شود؟ بيابانهايي كه آب كم است، درختهايي در آن حاصل ميآيد. من چيزي در ذهنم است. نگويم… چرا بگوييم كه بعد عذرخواهي كنم. شنيدهام كه درخت پسته خيلي نياز به آب ندارد. درخت بادام هم همينطور است. شايد سالي دوبار آب بخواهد. ما بيابانهاي خشك چيزهايي كه هر روز آب ميخواهد ميشود از آن طرفش استفاده كرد. ما از اين باغچه چه استفادهاي كنيم؟ فكر ماندگار كنيم. ريحان و نعنا هردو سبزي است، ولي نعنا ماندگار است. ريحان را بايد تازه خورد. ليموي ترش و شيرين هردو ليمو هستند، ولي ليموي ترش ماندگار است. ليموشيرين بعد از ده دقيقه تلخ ميشود. چه كنيم ماندگار باشد؟ چه كنيم ارزان باشد؟
يكي از آشنايان ما مدير تنيس است. [درست مي گويم. تنيس…] من يكوقت مي خواستم روي تخته سياه باطوم بنويسم. باطو را نوشتم. آخر گفتم: «م» يا «ن»؟ باطوم است يا باطون است؟ زمان شاه بود پاي تخته سياه گير كردم. گفتم: اين آخرش «م» است يا «ن». گفت: حاج آقا بايد چند تا را بخوري تا بفهمي! (خنده حضار)
حالا ما همه چيزي را بلد نيستيم. يكي از آشنايان ما مدير تنيس شده بود. گفتم: چرا مدير تنيس شدي؟ گفت: مگر عيب دارد؟ گفتم: مدير واليبال ميشدي. گفت: چه فرقي دارد؟ گفتم: زمين واليبال كوچك است. ده نفر مشغول هستند. تنيس زمينش بزرگ است، دو نفر مشغول هستند. تو كه قرار است مدير شوي، مدير جاي مفيدتري شوي. بنشينيم فكر كنيم چه كنيم مفيد باشيم. حتي در ستايش خدا ميلياردي فكر كنيم. شما حق نداريد در نماز بگوييد: «سمع الله لحمدي». يعني خدا ستايش مرا ميشنود. «حمدي» حق نداري بگويي ستايش من. بايد بگويي: «سمع الله لمن حمده». يعني تمام ميلياردها انسان و جن و فرشته. «حمدي»، «حمده» يعني با يك جابجايي فرد ميلياردي ميشود. ما از مردم طرح بگيريم.
5- جدی بودن کمبود آب
اي مردم ايران، چاههايي كه چهل متر مي كندند به آب ميرسيدند، حالا دويست متر شده است. اين باغچه را شب آب بده. روز آب بدهي بخار ميشود. با آب پاش آب بده، آبياري قطرهاي كن. دولت هم اعلام كرده اگر آبياري قطرهاي باشد، من خودم هم سرمايهگذاري ميكنم. باقياش را هم كه تو سرمايهگذاري ميكني، وام ميدهم. اگر ما با اسلام ايران را بسازيم همه دنيا مسلمان ميشوند. ميگويند: ببين ايرانيها هم مرگ بر آمريكا گفتند، هم مرگ بر اسرائيل گفتند، هم روز به روز قدرت و عزتشان زيادتر شد. پس ميشود اسلام ميتواند اداره كند. كار شما زيبايي اسلام است. وگرنه ميگويد: ببين مسلمانها در زندگي خودشان هم ماندند. يك روز آب ندارند، يك روز برق ندارند، يك روز نفت ندارند. والله قسم اگر ما با هم بوديم، كمر آمريكا را مي شكستيم. مسلمانها غيرت داشته باشند، بگويند: شش ماه اجناس آمريكايي نميخريم! كمر آمريكا ميشكند. ما هم ميتوانستيم آمريكا را تحريم اقتصادي كنيم. اما اين شيوخ كذايي عرب و اين عياشهاي غير عرب همه ميخواهند ماشينشان آمريكايي باشد. آمريكا نفت مسلمانها را ميخرد، پولش را هم ميگويد: اسلحه بخريد و به جان همديگر بيفتيد. هم نفتمان از بين برود، و هم پولمان خرج اسلحه شود و هم به جان خودمان بيفتيم.
از مردم طرح بگيريد. گاهي مردم طرحهاي خوبي ميدهند. گاهي طرحهاي عوام از طرحهاي خواص مفيدتر و ارزانتر است. البته به خواص بر نخورد. من هم جزء خواص هستم. چه راه ارزاني داريم براي اينكه مصرف برق كم شود؟ مصرف آب كم شود؟ در دانشگاهها بيشتر انتقال علم است. توليد علم نيست. كم است. يك كتاب را از خارج ترجمه كردند. شما استاد دانشگاه به دانشجويانت بگو آزاد هستيد، خودتان طرح بدهيد. شما خودتان براي ساختمان طرح بدهيد. ممكن است يك دانشجو يك طرحي بده كه به مغز همان كتابهاي ترجمه شده هم نرسيده باشد. به خودمان اطمينان داشته باشيم.
6- توجیهات اسراف کاران
از مردم براي صرفهجويي طرح بگيريم. آقايان و خانمهايي كه اسراف ميكنند، توجيهاتي دارند. ميگوييم: چرا اسراف ميكني؟ ميگويد: اگر امكانات باشد، ترقي بيشتر است. دروغ است. بله امكانات مفيد است، اما ترقي ربطي به امكانات ندارد. حاج احمد آقا ميگفت: كتابهاي امام از دويست تا بيشتر نشد. امام دنيا را تكان داد. محسن قرائتي با كم و زيادش پنج، شش هزار كتاب دارد، هيچي! اينكه اگر همه بچههاي ما كامپيوتر و لپ تاب داشته باشند، همه بچه هاي ما ماشين داشته باشند، اينطور نيست. بعضي وقتها فاميلها سعي ميكنند خانهي بچههايشان كنار هم باشد. ما دليلي نداريم آنهايي كه بچههايشان پيش هم هستند زندگيشان خوشتر است. گاهي نزديك هم هستند دعوايشان بيشتر است. آنهايي كه دورتر هستند، زندگيشان شيرينتر است. اينكه گاهي وقتها ما ولخرجي ميكنيم و ميگوييم: اين امكانات باشد، رشد ما بيشتر است. توجيه است. گاهي مي گوييم: در شأن ما توجيه است. گاهي مي گوييم: چشم و هم چشمي!
حضرت فرمود: يا حمران! «وَ انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَكَ» (مستدرك/ج12/ص310) در زندگي به كساني نگاه كن كه از تو پايينتر هستند. به بالا دستيها نگاه نكن. (لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْك) (حجر /88) خدا به پيغمبرش ميگويد: چشمهايت را خيره نكن به اينهايي كه در رفاه هستند. چرا اسراف مي كنيم؟ چشم و هم چشمي! اين خانه دو رقم غذاست، آن خانه دو رقم غذاست. اين خانه چهار رقم غذاست و آن خانه پنج رقم غذاست. يا چشم و هم چشمي است، يا آبروداري است. يا شأن ما است. يا ميگوييم: اينها جزء شعائر اسلامي است.
7- آفات و آسیب های اسراف در جامعه
خطرات اسراف: يك بيماري است. خيلي از افرادي كه اسراف ميكنند بيمار ميشوند. پرخوري ميكند، بيمار ميشود. قرآن گفته: (وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا) (اعراف /31) بخور ولي پرخوري نكن. اسراف يك سري از عوارضش بيماري است. به حرام ميافتد. چون وقتي ميخواهد ولخرجي كند از پول حلال كه خيلي درآمد ندارد خرج كند. خودش را از درآمدهاي حرام طراحي ميكند، سراغ درآمد حرام مي رود كه به عياشيها و ولخرجيهايش برسد. اگر كسي ميخواهد اين را يك تابلو كند، خيلي خوب است. خطرات اسراف! 1- ولخرجي ما را به درآمدهاي حرام مي كشاند. 2- اسراف ما را به بيماريهايي ميكشاند. 3- اسراف ما را وابسته ميكند. دلم ميخواهد اين شيشههايي كه از فرانسه ميآيد چيه… [كريستال] ميخواهيم بشقاب ما تكراري باشد. ميخواهيم فرشمان فلان نقشه باشد. ميخواهيم لوستر ما چنين باشد. خيلي وابسته شديم. جوان آرايشگاه رفته ميگويد: چطور درست كنيم؟ ميگويد: اينجا ژاپني، اينجا بلژيكي، اينجا اتريشي، يعني ديگر اختيار ريش و سبيلش دست خودش نيست. آدم اسرافكار دلش ميخواهد هرچه از هركجا هست، وابستهتر است. «الْحُرُّ عَبْدٌ مَا طَمِع» (مستدرك/ج12/ص70) تا مادامي كه اهل طمع باشي ولو حر باشي بنده هستي. «وَ الْعَبْدُ حُرٌّ إِذَا قَنِعَ» قناعت كني برده هم باشي آزاد هستي. آدم اسرافكار به بشريت تعهد ندارد. ميگوييم: هزاران آدم گرسنه هستند، ميگويد: باسمه تعالي به درك! من خوب باشم، اسرافكار آدم بيغيرتي است. بيتعهد است. بيتفاوت است.
اسرافكار آرامش جامعه را بر هم ميزند. فاصله طبقاتي به وجود ميآورد. چرا گفتند: لباس شهرت حرام است. وقتي كسي با يك لباسي آمد، همه مردم دارند راه ميروند. يكبار ميگويد: اين لباس، اين ماشين، اين ساختمان تعادل را به هم ميزند. طبقات ايجاد ميشودو ايجاد طبقات اختلافات طبقاتي زياد شد، اقتدار جامعه به هم ميخورد. اسراف کار بخيل است. چون به جاي اينكه خرج مردم كند، ميخواهد خرج خودش كند. كسي كه اسراف ميكند، حق رهبر شدن ندارد. (وَ لا تُطيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفينَ) (شعرا /151) اگر ديديد يك آدمي ولخرج است به درد رهبري نميخورد. يك نماينده مجلس خيلي خرج ميكند، ناهار و شام ميدهد، خودكار و خودنويس ميدهد، اگر كسي بريز و بپاشش زياد است، بگو: از كجا ميآوري؟ پول حلال كه نيست. اينقدر پول حلال از كجا آورده كه خرج كانديداتورياش ميكند. اگر كسي ولخرجي ميكند، به همين دليل به درد نميخورد.
يك كسي به كسي حرف زد. بعد تكرار كرد. بعد قسم خورد. طرف گفت: ببين، حرف كه زدي باور كردم. تكرار كردي، شك كردم! قسم خوردي فهميدم دروغ مي گويي. اگر كسي دو كراوات روي هم بزند، پيداست اين خل است.
يك كسي ريش بلندي داشت. جوان هم بود. صدايش زدم و گفتم: شما ميداني اين ريش بلند حرام است؟ گفت: از كي تا به حال فقيه شدي؟ به چه دليل؟ كدام مراجع گفتند: ريش دراز حرام است؟ گفتم: ريش دراز را نگفتند، ولي مراجع گفتند: لباس شهرت حرام است. اين پشم كه گناه ندارد، منتهي اين لباس، لباسي هست كه باقيها ندارند. همين كه تو خودت را با اين لباس به مردم نشان ميدهي، يعني به من نگاه كنيد. اگر با لباست چشمك زدي، يعني به من نگاه كنيد، تا ميآيي حرف بزني من به جاي اينكه ببينم چه ميگويي، ريشت را ميبينم.
زنگ موباليش را صداي گاو گذاشته بود. گفتم: حرام است. گفت: كجايش حرام است؟ گفتم: يعني از اعتدال بيرون ميروي. مثل باقيها باش. پيغمبر ما طوري مينشست كه كسي كه مينشست در جلسه ميآمد، ميگفت: «ايكم رسول الله» كدام پيغمبر هستيد؟ كارهاي ما عادي باشد. مهمانيها، عزاداريها…
حتي دعا مي كنند، همه دستشان اينطور است. اين وسط يك نفر دستش اينطور است. ميگويم: ببين، اينكه گفتند: در دعا دستت را بالا كن، دست مقابل صورت. تو كه اينطور ميكني ميخواهي بگويي خيلي محتاج هستم و خيلي خدا را قبول دارم. چرا از مرز خارج ميشوي؟ مثل بقيه دعا كن. همه آمين ميگويند، اين ميگويد: آمين… ميگويند: مريض هستي؟ مثل بقيه آمين بگو. صلواتش طور ديگري است. زنگ موبايلش، ريشاش، سينه زدنش، خنداندنش،…
امام كاظم فرمود: هركس كاري كند كه نمود داشته باشد و با باقيها فرق داشته باشد، اين بيماري دارد. يعني عقده دارد. يك كمبودي دارد، كمبودش را … عطسهاش با باقي افراد فرق دارد. اين دلش ميخواهد امتياز داشته باشد. سعي كنيم افرادي كه اسرافكار هستند…
يكي از ضررهاي اسراف پر كردن جيب بيگانه است. ايجاد اشتغال براي بيگانه است. وقتي ميخواهيم لباس ما غربي و فلان چيز ما شرقي باشد، آنوقت جوان خودمان بيكار است، ايجاد اشتغال براي آنها كرديم و جوان ما بيكار ميشود. يكبار ديگر تكرار ميكنم. خطرات اسراف: 1- بيماري 2- به حرام افتادن، چون ولخرجي پول ميخواهد. پول حلال كه ندارد، دست به كارهاي حرام مي زند كه پول در بياورد. بيماري هم اين است كه پرخوري و اسراف ميكند. بيتفاوت بودن، مقاوم نيست. آدمي كه اسرافكار است زود از پا درميآيد.
تنور شكم دم به دم تافتن *** مصيبت بود روز نايافتن
آدمي كه ولخرج است ديگر بعدش نميتواند زندگي خودش را در يك سطحي گذاشته كه ديگر نميتواند پايين بيايد. محله اشراف خانه اجاره كرده، سال اول عروس برده است…
يك طلبه قم آمده بود، زنش را ميخواست نزديك حرم ببرد. گفتم: نزديك حرم خانه اجاره نكن. گفت: آخر خانواده… گفتم: ماه عسل است اما نزديك حرم خانه گران است. سال ديگر بيپول شوي، زنت از اينجا جاي ديگري نميرود. طوري خرج كن كه سال ديگر هم پول داشته باشي. حالا ممكن است امروز فكر بعدش را هم بكنيم.
چند وقت پيش كسي آمد يك پول سنگيني داد. گفت: سهم امام را هم به آيت الله العظمي بده. من مقلد او هستم. گفتم: من نه مجتهد و نه نماينده مجتهد هستم. شما مقلد او هستي خودت بده. گفت: ميداني مبلغ چند است؟ گفتم: باشد نميبرم.گفت: چرا؟ گفتم: 1- تو امسال اين پول را به من ميدهي، من دفتر آقا ميدهم. سال ديگر ممكن است تو ورشكست شوي. پول نداشته باشي. آنوقت دفتر آقا ميگويد: پارسال قرائتي پول آورد، امسال كجا رفت؟ 2- ممكن است من خانهام را عوض كنم و بگويند: بله پول را داديم رفت خورد. نديدي قرائتي خانهاش را عوض كرد. 3- فردا پسرت در سربازخانه يا جنست در گمرك گير ميكند، ميگويي: قرائتي! بگو ايشان آدم متديني است. من كه گاو نيستم علف بدهي و شير مرا بدوشي. من حجتالاسلام هستم. اگر فكر ميكني به من پول بدهي و من فردا از كار تو گرهاي باز ميكنم، اين كار را نمي كنم. گفت: چه حساب هايي ميكني؟! گفت: بله اين خداست كه ميگويد: از عقبهاش نمي ترسم. (وَ الشَّمْسِ وَ ضحَُئهَا) (شمس /1) آخرش ميگويد: (وَ لَا يخََافُ عُقْبَاهَا) (شمس /15) خدا كاري ميخواهد بكند، از عقبهاش نميترسد. من كه يك كاري ميكنم بايد فكر عواقبش هم باشم. تو سال ديگر دين داري يا نه؟ دين داري پولدار هستي يا نه؟ پول داشتي به من ميدهي يا نه؟ پول ميدهي بعد از من توقع نداري كه من يكجايي به تو كمك كنم. من پايم را از روي مار برنميدارم.
خيليها پيش من آمدند كه آقاي قرائتي من ميخواهم كار خيري را به دست تو بكنم. گفتم: دست شما درد نكند. ولي اگر فكر مي كني، توسط من كار خيري كني، فردا گرهاي در مملكت باز كنم، من پياز را كيلويي يك قران نميتوانم عرضه كنم. هيچ كاري نميكنم، آن فرد رفت كه رفت… پيداست آمده بود كار خيري كند، كار شر خودش…
خيلي از افرادي هستند… من يك جايي رفتم حرفي زدم، مدير كل را عوض كردند. تا حالا چند مدير كل از من دعوت كردند، در سخنراني، گفتم: اين كار شما غلط است. گفتند: چه كسي قرائتي را آورد؟ گفتند: مدير كل كه مدير كل را برداشتند. چرا ان شيخ را آوردي؟ جلسه قبل من اينجا گفتم: براي چه اين سالن اينقدر كج است؟ به شما برنخورد. من بعضي جاها حرف ميزنم به آنها برميخورد، مدير كل را عوض ميكنند. ما حجتالاسلام هستيم. رفوگر كارهاي غلط مردم نيستيم. والا حجت المسلمين ميشويم. حجت الاسلام يعني هرچه دين گفته بگو. حجت المسلمين يعني غلطهاي مردم را رفو كن.
ما الگو نداريم. حالا باز خوب است ما بهشتيها، مطهريها را ديديم. باز خوب است آقاي اراكي و گلپايگاني و امام را ديديم. بچههايي كه الآن بزرگ ميشوند، اينها الگويي ندارند. نبودن الگوي مصرف، بگوييم: آقا اين دانشمند است. امام الگو بود. با دويست كتاب رهبر دنيا شد. رهبر ايران شد و دنيا را تكان داد. اين مدير كل است. دختر وزير عروس شد، چقدر ساده! الآن نماينده مجلس است، يك زماني وزير بود. فقط پارسال گفتند: آقاي دكتر، آن زمان وزير بود. گفتند: آقاي وزير امروز خيلي مهمان داشتي. گفت: امروز دخترم عروس شده بود. گفت: دخترت عروس بود؟ فقط پاسدارهايش از اينكه چند ماشين به ماشينها اضافه شده بود، فهميدند دختر وزير عروس شده است. حالا يكوقت يك دختر فقير هم بخواهد عروس شود، روستا و شهر را به تكاپو مياندازد. كه بايد بفهمند اين عروسي كرده است. بايد همه ماشينها باشند. ترمز كنند، در خيابان برقصيم. آدم اگر بزرگ است آرام هم برود بزرگ است. اگر آدم سبك باشد، هر يك متري هم شش بار ملق بزند و برقصد باز هم سبك است. ما عزتمان را از اين كارها نخواهيم. سنگين باشيم و اسراف نكنيم. خدا را در نظر بگيريم.
حرف آخر من اين است. مردم عزيز ايران، براي صرفهجويي در آب و برق چه طرحي داريد؟ اين طرح ها به وزارت نيرو داده شود. خوانده شود، به طرح مبتكر جايزه داده شود. خودش هم در تلويزيون بيايد بگويد: طرح من چه بود. ما ميتوانيم از عوام هم نظريه بخواهيم. گاهي يك چيزي به ذهن عوام ميآيد كه به ذهن خواص نيايد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
«سؤالات مسابقه»
1- از نظر قرآن، منشأ حیات در کره زمین چه بوده است؟
1) آب
2) خاک
3) هوا
2- در آیه 51 سوره مؤمنون، به دنبال فرمان خوردن، چه کاری آمده است؟
1) انفاق به دیگران
2) صرفه جویی در مصرف
3) انجام کارهای نیک
3- آیه 52 سوره هود، به کدام اثر توبه و استغفار اشاره می کند؟
1) آمرزش گناهان
2) بارش باران
3) افزایش فرزندان
4- قرآن، از نگاه کردن به زندگی چه کسانی نهی می کند؟
1) مرفهین و ثروتمندان
2) بینوایان و نیازمندان
3) کافران و دشمنان
5- آیه 34 سوره ابراهیم، به چه امری اشاره دارد؟
1) تسخیر هستی برای انسان
2) بهره گیری نادرست از منابع
3) هردو مورد
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1937