نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1956
1. حفظ احترام و آبروي افراد جامعه 2. نقل کمالات حضرت علي(عليه السلام) به نام ديگران 3. نفوذ شيطان در روح انسان 4. نفوذ منافقان در ميان اصحاب و پيامبر اسلام 5. تلاش براي انجام وظايف، در حد توان و امکان 6. راه دريافت آمرزش الهي در شبهاي قدر 7. رعايت حق الناس و دوري از لقمه حرام
موضوع: حضرت علي(ع)، مظلوم ترين شخصيت هستي
تاريخ پخش: 30/06/87
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بينندهها بحث را در شام غريبان اميرالمومنين، ميبينند. يک سلامي به نجف بدهيم. «السّلام عليک يا اباالحسن يا اميرالمومنين السلام عليک يا اوّل مظلوم و رحمة الله و برکاته» امام صادق(ع) ميفرمايد: هرکس دوتا شاهد داشته باشد، پهلوي قاضي ميتواند حقّش را بگيرد. علي بن ابيطالب حدود صدهزار شاهد در غدير خم داشت و نتوانست حقش را بگيرد. اول مظلوم. کسي به اندازه علي نماز نخواند و به قدري تبليغات مسموم در شام توسعه پيدا کرد که وقتي گفتند علي در کوفه شهيد شد، گفتند مگر علي نماز ميخوانده است؟ پاکترين جوان در تاريخ يوسف است و به يوسف گفتند:(«أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا») (يوسف/25) زليخا گفت يوسف قصد بدي نسبت به من داشته است. («أَرَادَ بِأَهْلِكَ» )يعني اراده کرده نسبت به اهلت و به اهل و عيالت («سوء» )سوء قصد داشته است. پاک ترين جوان، بدترين نسبت. پاک ترين زن مريم بود. به مريم گفتند اين بچه از کجا پيدا شده است؟ تو بابايت خوب بود، بابايت آدم بدي نبود، («يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ») (مريم/28) بابايت مرد بدي نبود. مادرت زناکار نبود. («مَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا») (مريم/28) مادرت فاسد نبود. بابا خوب، نهنه خوب، بچه از کجا آمده است؟ يعني به پاک ترين زن، تهمت.
1. حفظ احترام و آبروي افراد جامعه
اينها را وقتي آدم ميخواند، اينکه ميگويند قرآن بخوان تدبر کن يعني پيش ميآيد شرائطي که به ناحق آبروي افرادي ريخته ميشود. مواظب آبروي افراد باشيد. اين اس ام اس ها، تقليد صداها، البته من براي خودم نميگويم ها! من چون مردم را دوستشان دارم، مردم هم به من علاقه دارند، حالا کسي کاشاني حرف زد، مثل من حرف زد، تا مادامي که جسارت به قرآن نباشد طوري نيست. يک وقت يک کسي ميخواهد مثل بنده حرف بزند خوب بزند. اما يک وقت يک کسي آيه قرآن را، مسخره ميکند. آن ديگر حق من نيست که ببخشم، از قرآن عذر خواهي کنيد. مواظب باشيد دايره شوخي به مقدسات کشيده نشود. در قرآن يک آيه داريم که ميگويد: («قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ») (توبه/65) آيا خدا را هم مسخره ميکنيد؟ براي بهشت زهرا و قبرستان و نکير و منکر و براي اينها هم جک ميسازيد؟ مواظب باشيم.
اين شبها توبه کنيم. خيلي آبروي مردم را ريخته ايم. اگر کسي آبروي کسي را با غيبت بريزد، نمازش قبول نميشود. چرا نماز خودت را خراب ميکني؟ لازم نيست بگويي من نگفته ام ديگران گفته اند. نقل ميکنم. ديگران هم که ميگويند شما حق نداريد ديگران را نقل کنيد. آبروي مردم مهم است.
2. نقل کمالات حضرت علي(عليه السلام) به نام ديگران
آيه اي داريم که شيعه و سني قبول ميکند راجع به ليلة المبيت است. من مينويسم شما هم بخوانيد. («وَمِنْ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ») (بقره/207) («مِنْ النَّاسِ») يعني بعضي از مردم. («مَنْ يَشْرِي») کسي است که معامله ميکند. نفس و جان خودش را. معامله ميکند جان خودش را براي چه؟ («ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ» )از هر فاميلي يک چاقو کش جمع شده اند، که بريزند پيغمبر را شبانه بکشند فاميل پيغمبر هم ببينند که قاتل يکي و دوتا نيست. همه فاميلها هستند. با همه فاميلها که نميشود طرف شد. دست بر دارند. علي بن ابيطالب جاي پيغمبر خوابيد. اين آيه نازل شد. («نفسه») يعني جانش را داد. جانش را براي پول نه. براي پول که همه جان ميدهيم. صبح تا شب جان ميدهيم براي دو فلس پول. جان دادن براي پول، جان دادن از ترس نه. نه براي عشق به بهشت، نه براي ترس از جهنم. فقط ميخواهم تو راضي باشي. در روايت داريم خداوند به دو تا از فرشتهها جبرئيل و ميکائيل، گفت کداميک حاضر هستيد پيش مرگ هم شويد؟ هيچکدام تصميم نگرفتند. گفت ببينيد علي بن ابيطالب پيش مرگ پيغمبر شد. از اين معلوم ميشود پيش مرگ اولياء خدا شدن يک مقام است. يعني اگر من آمدم يک گلوله وارد ميشود ميخواهد بخورد به امام خودم پريدم جلو که گلوله به من بخورد، پيش مرگي ارزش است. پيش مرگ شدن. . . نه بخاطر اينکه پاسدار هستم پول دادند به من تا پيش مرگ بشوم، نه اين مهم نيست. مهم اين است که(«ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ» «مَرْضَاةِ اللَّهِ» )يعني رضاي خدا. يکبار ديگر آيه را بخوانيد. («وَمِنْ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ») (بقره/207) جانش را فروخت تا پيغمبر سالم بماند. دل آدم ميسوزد.
3. نفوذ شيطان در روح انسان
يک نامردي در تاريخ داريم، خيلي نامرد است. خبيث خبيث و پست. اسم اين سمرة است. سمرة. زمان پيغمبر بد جنس بود، زمان علي بن ابيطالب بد جنس بود، زمان امام حسين(ع) بد جنس بود، در طول تاريخ خباثت و شيطنت تمام وجودش بود. چطور ميشود که انسان اينطور ميشود؟ اول شيطان ميآيد به آدم تنه ميزند. اگر تحويلش گرفتي ميآيد تو. («يُوَسْوِسُ فِي») (ناس/5) اول قرآن راجع به شيطان ميگويد («مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنْ الشَّيْطَانِ») (اعراف/201) («طواف» )يعني دوره گرد. يعني شيطانهاي دوره گرد(«مس» )تماس ميگيرد. شيطان اول تماس ميگيرد. بعد اگر لبخند به او زدي، وارد روحت ميشود. («الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ») (الناس/5) في يعني در. يعني اول هولت ميدهد، اگر ديد لبخند زدي، ميرود در روحت، بعد اگر تحويلش گرفتي، همان جا ميايستد(«فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ») (زخرف/36) بعد ميشود حزب الشيطان، بعد ميشود برادر شيطان(«إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ») (اسراء/27) حزب الشيطان هم در قرآن هست. («إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ»)، برادر شيطان. بعد اصلا روح ما ميشود زمين، شيطان ميشود گاو. چطور گاو در زمين هر طور ميچرد، شيطان هر جا ميخواهد ميچرد. فکر شيطاني، اينچنين کنم، اينچنين کنم، نيت ميکنم، تصميم ميگيرم، برنامه ريزي ميکنم در فکرم. چشمهاي شيطاني، حرفهاي شيطاني، اصلا انسان ميشود مرتع. شيطان، چراگاه. مرتع. امام سجاد ميگويند: خدايا! اگر عمرم چراگاه شيطان است، زود تر مرگم بده. انسان کم کم بد ميشود. انسان فطرتش پاک است، گناه که ميآيد، اين شبهايي که ما ميآييم مسجد بايد بنشينيم يک ورقي بزنيم که کجاها گول خورده ايم؟ سريع جبران کنيم. اگر راه را باز کنيد، يک ذره يک ذره ميماند، («فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ») (زخرف/36) سمره خيلي بد جنس بود. يک درخت خرما داشت، هر وقت ميخواست، بدون ياالله ميرفت سراغ درختش. صاحبخانه گفت: باغ مال من است. تو يک درخت بيشتر نداري زن و بچه من اينجا آزاد زندگي ميکنند. تو همين طور سرزده ميآيي و ميروي؟ ياالله بگو. گفت نميخواهم. مالک يک درخت هستم. من بخاطر همان يک درختم هر وقت که بخواهم ميآيم. آمد به پيامبر گفت. حضرت سمره را احضار کرد گفت تو يک درخت داري. ياالله بگو. گفت نميخواهم. گفت يک درختت را بفروش. گفت نميفروشم. دو برابر گفت نميدهم. ده برابر گفت نميدهم گفت من پيغمبر هستم تو درختت را به اين بده من در بهشت ضامن تو هستم. گفت نميخواهم. آدمهاي اينطوري الان هم داريم. پيغمبر فرمود اين مرد معلوم ميشود که اهل ضرر رساني است. اسلام ميگويد: «لا ضرر و لا ضرار» برو درختش را بکن بينداز دور.
4. نفوذ منافقان در ميان اصحاب و پيامبر اسلام
اين سمره، چون از اصحاب پيغمبر بود، اصحاب پيغمبر آنهايي بودند که پيغمبر را ميديدند در اصحاب پيامبر خوب داشتيم، بد هم داشتيم منافقين هم اصحاب پيغمبر بودند هر کس که با پيغمبر بوده است که عادل نيست قرآن ميگويد(«يُؤْذِي النَّبِيَّ») (احزاب/53) چه کسي پيغمبر را اذيت کرد؟ («إِنْ تَتُوبَا» )خداوند به دو تا از زنان پيغمبر ميگويد توبه کنيد با اين نيتي که کرديد. معلوم ميشود يک خلافي کرده اند که خدا به آنها ميگويد توبه کنيد. هرکس که با پيغمبر است، آدم خوبي نيست. هر کس سيد است آدم خوبي نيست. به سمره گفتند اين آيه اي که («وَمِنْ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ») (بقره/207) بعضي از مردم جانشان را ميدهند براي رضاي خداوند اين براي علي بن ابيطالب است. شيعه و سني گفته است. منتها از دشمنان علي بن ابيطالب يکي گفت من صد هزار تا ميدهم به سمره گفت همين آدم بد جنس، صاحب درخت، گفت من صد هزار تا ميدهم بگو اين حديث مال ابن ملجم است. گفت نه نميگويم گفت دويست تا گفت نه سيصد هزار درهم گفت نه گفت چهارصد تا قبول ميکنم چهار صد هزار درهم يا دينار گرفت، که بگويد اين آيه که ميگويد بعضيها جانشان را با خدا معامله ميکنند براي رضاي خدا، مراد ابن ملجم است پول چه ميکند راحت پول ميگيرد امضا ميکند پول ميگيرد شهادت به ناحق ميدهد بايد مواظب باشيم هر لقمه اي. . . اين لقمههاي حرام در نسل اثر ميکند حديث داريم «مال الحرام يبين في الذرية» از چيزهايي که دنيا خوابش برده است دنياي شرق خواب، دنياي غرب خواب، اساتيد روانشناس کشور خودمان خواب. چه چيزي است؟ بعضي هايشان اين است که در مسائل تعليم و تربيت هيچکس بحث لقمه را نميکند. همه اش ميگويند روانشناسي روانشناسي. اگر اين لقمه حرام خورده است تمام دکترهاي روانشناس هم او را ببينند، مثل يک هواپيما که قير ميريزند در باکش عوض بنزين، همه رئييس جمهورها هم هولش بدهند اين هواپيما پرواز نميکند قير درونش است. بنزين ندارد شما که روانشناسي که بهتر از امام حسين نيستي. امام حسين روز عاشورا هر چقدر که نصيحت کرد کسي گوش نداد آخرش فرمود: «قد ملئت بطونکم من الحرام» لقمه حرام خورده ايد. هر شغلي ارزش ندارد هر درآمدي ارزش ندارد بگذار يک جمله بگويم اگر ثواب دارد مال علي بن ابيطالب است ما که چيزي نداريم هديه کنيم.
برادران و خواهران! هرکس هر شغلي که دارد عالم، روحاني، استاد دانشگاه، معلم، اداري، کارمند، کشاورز، کاسب، کارگر، هر کس هر شغلي که دارد قرآن ميگويد دو تا کار بکنيد. يا ميگويد حقش را ادا کنيد. مثل چه؟ مثلا ميگويد تقوا داريد؟ («اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ») (آلعمران/102) حق تقوا را انجام بده يعني تقواي درجه يک(«جَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ») (حج/78) جبهه ميروي حق جهاد را انجام بده قرآن ميخوانيد حق تلاوته. حق تلاوت را انجام بدهيد. («حَقَّ تُقَاتِهِ» )يعني حق تقوا حق جهاد. کشاورزي حقش را انجام بده کارگري خوب کار کن خياطي حق خياطي حق نجاري الان ميگويند اين خانهها را ميبيني؟ بساز و بفروش است يعني چه يعني سرهم بندي است. خودت ساختي؟ اگر خودت ساختي خوب ساختي اگر برايت ساخته اند سرهم بندي است. يعني چه؟ يعني بنايش ومعمارش و مهندسش. ميگويد اگر کار انجام ميدهي حقش را انجام بده حال اگر نميتواني لااقل نرخ دوم («مَا اسْتَطَعْتُمْ») (انفال/60) آنچه توان داري. وقتي آيه نازل شد(«حَقَّ تُقَاتِهِ» )حق تقوا را داشته باشيد گفتنديا رسول الله ما نميتوانيم حق تقوا را داشته باشيم. آيه آمد گفت خيلي خوب قيمت تعاوني. («وَاتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ»«اتقوا» )تقوا داشته باشيد. («فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ) (تغابن/16) آنچه استطاعت داري اگر حقش را نميتواني، مثلا شما نميتواني حق مهمان را انجام بدهي لااقل هر چه در خانه است، بياور («مَا اسْتَطَعْتُمْ»)جهاد ميگويد اول ميگويد («وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ») (حج/78) ميگويد آقا حق جهاد را نميتوانم ميگويد («وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ») (انفال/60) («وَأَعِدُّوا لَهُمْ») آماده کنيد براي دشمن («مَا اسْتَطَعْتُمْ» )هر چه استطاعت داريد ميگويي حق تلاوت را نميتوانم ميگويد («فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ») (مزمل/20) («اقْرَءُوا») تلاوت کنيد («مَا تَيَسَّرَ» )هر چه ميتوانيد.
5. تلاش براي انجام وظايف، در حد توان و امکان
پس ببينيد حالا آقايان من شما را نميشناسم تو هرکه هستي حضرت عباسي دانشجوهاي ما حق درس را ميخوانند؟ طلبههاي ما چطور؟ بازاريهاي ما. قرآن ميگويد کار که ميکنيد يا حقش را انجام بدهيد يا لا اقل(«مَا اسْتَطَعْتُمْ») (انفال/60) هر چه توان داريد. بنده ميتوانم بگويم آقاي قرائتي تو حق تلويزيون را ادا کردي؟ حق تلويزيون را نه(«مَا اسْتَطَعْتُمْ») بود؟ نه شک دارم شما بچه هايت را واقعا آنطور که حق است تربيت کردي؟ چقدر براي نماز بچه ات دل سوزاندي؟ چند تا کتاب اسرار نماز بردي خانه ات؟ اين بچه و همسر يا برادر و خواهري که کاهل اند به چند نفر زنگ زدي گفتي الو سلام عليکم من يک همسر دارم راجع به نماز کاهل است بچه من خواهر من برادر من کارگر من راجع به نماز کاهل است. شما يک طرحي بده من چطور اينها را به نماز دعوت کنم؟ ممکن است بگويي من بلد نيستم. عقلم بيانم استدلال هايم ضعيف است. اما دلالي… چطور بچهات وقتي مريض شد دکتر ميبري اش ولي تارک الصلوة ميشود بي اعتنايي. آموزش و پرورش ما حق قرآن را ادا کرد؟ دانشگاه ما حق نهج البلاغه را ادا کرد؟ يک کسي به من رسيد گفت قرائتي چند سال است که طلبه هستي؟ گفتم خيلي سال است من از پانزده سالگي طلبه شدم تا حالا که در آستانه 65 سال هستم البته آن سال چند سال پيش بودگفت قرائتي يک چيزي ميگويم راستش را بگو اميرالمومنين هر وقت يارانش را ميديد لذت ميبرد شده است يک وقت تو که عمامه سرت است حضرت مهدي به تو توجه کند لذت ببرد؟ تو حق طلبگي را ادا کردي؟ اين نماز که ميخوانيم حق نماز است؟ اين همه غلط دارد. چطور دندان هايمان را نشان دندانپزشک ميدهيم نمازمان را نميرويم بخوانيم بگوييم آقا اين نماز ما درست است يا غلط؟ چطور وقتي ميرويم اداره با لباس شيک ميرويم نماز با لباس کثيف ميرويم چطور در سرود و تواشيح تمرين ميکنيم چطور هر روز خانمها دست روي تلويزيون ميکشند گرد نباشد از پارسال تا حالا دست روي سر چند تا بچه يتيم کشيدهاي؟ اميرالمومنين در بستر فرمود: «الله الله في الايتام» از پارسال تا حالا خانه چند تا بچه يتيم رفته اي؟ خيلي مهم است معناي توبه هم همين است آدم بنشيند که چه کرده است؟
6. راه دريافت آمرزش الهي در شبهاي قدر
شب قدر اگر ميخواهيم خدا ما را ببخشد خودمان هم مردم را ببخشيم، قرآن بخوانم: («وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا») (نور/22) ببخشند همديگر را، («أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ») (نور/22) قرآن ميگويد مگر نميخواهي ببخشمت، اگر ميخواهي من تو را ببخشم مردم را ببخش. حالا فحش داده حلال کنيد، تا چقدر کينه. من سراغ دارم دو نفر را، در ذهنم است کي هستند، مشهور هم هستند، يکي به يکي دست داد، همچين کرد. . . ، او هم دست داد، او دستش را از اين طرف داد، تا نزديک بود دستها به هم برسد، دستش را کشيد. گفت اين بخاطر اينکه يازده سال پيش آمدم ديدنت تو بازديد من نيامدي. گفتيم بابا ما سرکه هفت ساله شنيده بوديم، کينه يازده ساله؟ ايشان عقد من نيامد، کادو نياورد، پشت سر من اين حرف را زد، ول کنيد بابا، شايد ماه رمضان آخر ما باشد. حديث داريم نماز که ميخواني فکر کن نماز آخَر تو است، بهترين راه توبه اين است: خدايا ما مردم را ببخشيم. من ميگويم شما هم نيت کنيد، به زبان هم آورديد طوري نيست، خدايا بخاطر، هديه کنيم ما که چيزي نداريم هديه کنيم، بگويم خدايا ما محبين اهل بيت را ميبخشيم، حالا فحشي، غيبتي، تهمتي هر چيزي بوده، مردم را ببخشيم، بخشش ثواب دارد، بعد ثواب اين بخشش را هديه کنيم به روحِ اميرالمؤمنين. آخر ما يک هديهاي بايد ببريم ديگر. همين الان، («بسم الله الرحمن الرحيم»)، خدايا کساني که به من ظلم کردند، حالا چرتي، پرتي، جوکي، تحقيري، فحشي، متلکي، غيبتي، ول کن بابا ديگر، ول کن ديگر، ببخش. چهل و سه تا راديو به امام جسارت ميکرد، امام فرمود چيزي نيست. روح بايد بزرگ باشد مثل لاستيکهاي تراکتور، لاستيک تراکتور به موج که ميرسد رد ميشود، لاستيک دوچرخه چون باريک است تا موج ميرسد لوله ميشود. روحتان بزرگ باشد، روحتان کوچک نباشد، ببخشيد تا خدا ببخشد. اميرالمؤمنين جاي پيغمبر خوابيد، چهارصد هزار درهم سمره گرفت که بگويد اين حديث براي علي ابن ابيطالب نيست، براي ابن ملجم است، ولي به لطف خدا نگرفت که نگرفت که نگرفت. قرآن ميگويد: («يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ») (توبه/32) اراده کردهاند که نورِ خدا را با فوت خاموش کنند، فکر کردهاند چهارصد هزار درهم بدهند به سمره جابهجا ميشود، نميشود. خدا گفته («وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ») (صف/8) ميگويد هرچه فوت کنيد با لبتان ميخواهيد نورِ خدا را خاموش کنيد نميشود. علي ميدرخشد و سمره هم بخاطر پول، دينفروشي کرد.
مواظب باشيم پول نگيريم تبليغات کنيم براي انتخابات، سور نخوريم تبليغات کنيم، نمره 16 را 17 نکنيم. حديث داريم از اميرالمؤمنين است، ببخشيد توي الغدير است، که اگر يک کسي يک کسي را بزرگش کند، مثلا نمره 16 را بگويد زنده باد، زنده باد، ميداند که در جامعه نمره 17 هست، اين بخاطر فاميلي، هم زباني، هم لهجهاي، هم لباسي، همشهريبودن، هم محلهاي، رودربايستي، پول، بالاخره اين نمره 16 را هي حلوا حلوا ميکند، حديث داريم کسي اگر ميداند در جامعه نمره 17 هست ولي از نمره 16 تبليغ ميکند اين خيانت کرده به خدا، به رسول، به همه مؤمنين. عربياش را بخوانم: (من تقدّم علي قوم) کسي که پيشي بگيرد يا پيش بيندازد کسي را «و هو يري فيهم» ميبيند در جامعه، «من هو افضل» ميبيند در جامعه از او بهتر است، «فقد خان الله» خيانت کرده به خدا «و رسوله» و رسول. بيخودي کسي را بزرگ نکنيم، بيخودي کسي را کوچک نکنيم، مواظب زبانمان باشيم، مواظب لقمههايمان باشيم.
7. رعايت حق الناس و دوري از لقمه حرام
حق الناس به قدري مهم است که يک روز امام صادق ميخواست يک مسئلهاي ياد بدهد، ميخواست مثلا بگويد دستِ کسي را فشار داديد جا برداشت، آن مقداري که فشار ديده بايد جريمه بدهي. به يکي از اصحابش گفت شما به من اجازه ميدهي دستِ شما را فشار بدهم؟ گفت آقا خواهش ميکنم بفرما، امام صادق دستش را گرفت فشار داد، مقداري که فشار داد جا برداشت، گفت اي مردم به همين مقداري که دست ايشان را فشار دادم بايد به ايشان جريمه بدهم، منتهي قبلا از ايشان اجازه گرفتهام. يعني امام صادق ميخواهد يک مسئلهاي را ياد بدهد اجازه ميگيرد. ما همينطور ميخواهيم چاي کتري بخوريم، شاخه درخت را ميشکنيم، ميخواهيم راه نزديک برويم از باغِ مردم ميرويم. ميخواهيم سيزده به در کنيم، ميخواهيم تفريح کنيم، همينطور ميرويم در زمين مردم. ميخواهيم بزمان بچرد همينطور ميرود در زمين مردم. آخر اين بزي که در زمين مردم ميچرد چه گوشتي است؟ اين گوشت نتيجهاش چه ميشود؟ حرام در حرام در حرام. معناي دعا اين است. همسايهها به هرحال، هم دهه آخر را قدرداني کنيم، هم به ديگران دعا کنيم، حديث داريم اگر ده مرتبه يا رب بگوييد خدا ميگويد لبيک چه ميخواهي، مستجاب ميکنم. حديث داريم دست که بالا ميآيد محروم برنميگردد. خدا ميگويد دستي که آمده بالا من محروم برنميگردانم، منتهي پنج تا چيز به او ميدهم. 1- يا همانکه ميخواهد به او ميدهم اگر صلاحش باشد، اگر صلاحش نباشد يک چيز مشابه به او ميدهم، اگر اصلا صلاحش نباشد، چون دستش آمده بالا يک بلا از جانش دور ميکنم، يا براي نسلش ذخيره ميکنم يا براي قيامتش، محروم نميشود، بخصوص اگر خدا را به پيغمبر و اهل بيت قسم بدهد.(«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ»)، (الهي بحق محمد و علي و فاطمه والحسن والحسين و تسعة المعصومين من ذريه الحسين) ده مرتبه (يا رب يا رب يا رب يا رب يا رب يا رب يا رب يا رب يا رب يا رب اللهم صل علي محمد و آل محمد) خدايا اميرالمؤمنين فرمود: «فزت» رستگار شدم، شب اول قبرش شبِ اول راحتياش است، به آبروي اميرالمؤمنين شبِ اول قبري ما را شبِ اول راحتي ما قرار بده. نسلِ ما را از بهترين ياران اميرالمؤمنين قرار بده. فرزند اميرالمؤمنين، حضرت مهدي، ظهورش را تعجيل و ما را از ياران مخلص امام زمان قرار بده. هر خيري شبِ قدر براي خوبان مقدّر ميکني همه آنها را براي همه ما مقدّر بفرما. هر خلافي کردهايم توفيق توبه و جبران مرحمت بفرما. ايمان کامل، بدن سالم، عقل قوي، علم مفيد، عمر بابرکت، رزق حلال، نسل طيب و پاک، عزت دنيا و آخرت، حسن عاقبت به ما اساتيد، شاگردان، دوستان، همسايگان مرحمت بفرما. صدها ميليون منحرف روي کره زمين است، وسيله هدايت همهشان را فراهم کن. همه اينهايي که هدايت شدهاند کمتر از آني دچار هيچ رقم انحرافي نفرما. شرّ استکبار از جانِ مسلمين دور و همه نکبتها را بر استکبار نازل بفرما. وجودهاي عزيزي مثل مقام معظم رهبري، مثل آيت الله سيستاني عراق، مثل سيد حسن نصرالله، اين وجودهايي که استوانه هستند در مقابل استکبار، خدايا همه مراجع، همه علما، همه امتي که در مقابل کفر، کفرستيز هستند، نسبت به مؤمنين خاشع هستند، نسبت به استکبار قوي، خدايا اين ستونها را در پناه حضرت مهدي حفظ بفرما. رزق ما را حلال قرار بده. به بيدينها، دين مرحمت بفرما. به بيهمسرها، همسرِ خوب مرحمت کن. به بي مسکنها مسکن خوب مرحمت کن. به بيکارها شغل خوب مرحمت کن. به اينهايي که بچهدار نميشوند، فرزندان صالح مرحمت کن. مرضاي ما را شفا بده. اموات ما را بيامرز. ما را از خاسرين و زيانکاران در دنيا و آخرت قرار نده.
«والسلام عليکم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1956