نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1965
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»
عزیزان، بحث را در شام غریبان می بینند، بعد از غروب عاشورا؛ من هم معلم قرآن هستم، چه آیه ای مناسب است که هم درسهایی از قرآن باشد هم تناسب داشته باشد با عاشورا. فکر کردم این آیه را بنویسم همینطور که من می نویسم شما هم بخوانید با صدای بلند، (;وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِنْ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ) (البقرة/155) یک بار دیگر، «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِنْ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» البقرة/155-156 «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ»؛ مسئله آزمایش حدود بیست بار در قرآن مطرح شده که ما همه را آزمایش می کنیم. این هم با تأکید، لامِ لَ یعنی تأکید، نون مشدد هم یعنی حتماً «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ» لام یعنی قطعا، نون مشدد هم یعنی قطعا، یعنی قطعاً قطعاً همه شما را امتحان می کنیم.
1- مشکلات و مصیبتها، ابزار آزمایش الهی
به چه امتحان می کنیم؟ به مقداری از خوف، دهها هزار نفر می آیند کربلا برای جمعیت شصت هفتاد نفری، «جُوعِ»، آب را می بندند، «وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ» لباسها و اجناس خیمه را غارت می کنند، «وَالْأَنفُسِ» حتی از علی اصغر هم نمی گذرند، «وَالثَّمَرَاتِ» شما را امتحان می کنیم با سختیها «وَبَشِّرْ» بشارت بده به آنهایی که در مقابل این سختیها مقاومت کردند. یک کلمه امام حسین فرمود(هیهات)، (هیهات منّا الذله) نگفت(هیهات منّی) فرق است بگوید(هیهات منّی) یا(هیهات منّا) اگر می گفت(هیهات منّی) یعنی منِ حسین، حسابم جداست، من زیر بار ذلت نمی روم شما رفتید طوری نیست، اما می گوید(منّا)، (نا) یعنی ما همه، (السلام علینا)، «اهدِنا»، «الصراطَ المُستَقیم» نی، یعنی من، نا یعنی ما، (هیهات منّا) یعنی هر کس خون حسین در بدنش باشد زیر بار ذلت نمی رود. الان هم اگر خواستند در هر قراردادی راجع به مسئله هسته ای خواستند ایران را ذلیل کنند، این خون اگر در بدن ایران باشد زیر بار ذلت نمی رود. این شعار اصلا تاریخ مصرف ندارد، یعنی همیشهتر و تازه است. امتحان خدا همیشهتر و تازه است، هنوز هم انسان امتحان می شود، به صحنه هایی، پولی، زوری، تهدیدی، تطمیعی، همیشه همه ما در معرض امتحان هستیم، پولدار امتحان می شود با پولش، بی پول امتحان می شود با بی پولیاش. هرکسی به یک چیزی امتحان می شود. یکی با شهوت یکی با قدرت، یکی با رأی آوردن امتحان می شود، یکی هم با رأی نیاوردن امتحان می شود. یکی رأی می آورد تا ببینیم چقدر از رأی آوردنش، کار می کند، یکی هم رأی نمی آورد تا ببینیم حالا که رأی نیاورد چه می کند. «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِنْ الْخَوْفِ»، «جُوعِ»، «نَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِینَ»
2- فلسفه امتحان و آزمایش الهی
خوب، در اینجا چند تا مسئله هست؛ اول اینکه چرا خدا ما را امتحان می کند؟ خدا که می داند ما چه کاره هستیم! امتحان خدا برای دانستن نیست، ما که چای و روغن را امتحان می کنیم، یک چیزی را می چشیم امتحان کنیم، ما نمی دانیم، امتحان می کنیم تا بدانیم، امتحان ما برای این است که بدانیم، امتحان خدا برای دانستن نیست، خدا از اول می داند چه کسی چه کاره است، امتحان خدا برای این است که از ما کاری سر زند، چون اگر از ما کاری سر نزد خدا مزد نباید بدهد. شما می دانی این آقا حلّاج است، اما تا لحاف ندوزد، پول به او نمی دهی. این آقا هم بنّا است، این آقا هم آهنگر است، این آقا هم مکانیک است، شما ماشینت را به او می دهی تا کاری از او سر زند، آنوقت تو مزد به او می دهی. خدا که امتحان می کند برای دانستن نیست، خدا می داند، برای این است که از ما در مقابل سختیها یک کاری سر زند، آنوقت بر اساس کار به ما مزد می دهد. پس سؤال اول جواب داده شد، سؤال: خدا که می داند چرا امتحان می کند؟ پاسخ: امتحان خدا برای دانستن نیست، امتحان ما برای دانستن است، امتحان خدا برای این است که از مردم یک کاری سر بزند، کار که سر زد مزد بدهد، مثل اینکه شما علم داری که این لحاف دوز است اما نمی گویی: آقا من چون علم دارم لحاف دوز هستی پول را بگیر، نخیر، ما با علم، پول به لحاف دوز نمی دهیم، باید از او یک کاری سر بزند، خدا هم با علمش مزد نمی دهد، با اینکه از ما کاری سر بزند مزد می دهد. این جمله ای که گفتم مالِ امیرالمؤمنین است. دو، می گوید: «بِشَیْءٍ مِنْ الْخَوْفِ»، این «شَیْءٍ» یعنی یک چیز کمی، کربلا چقدر بود؟ نصف روز بود، اینها با نصف روز روسفید تاریخ شدند و یزیدیها با نصف روز روسیاه. . . چیزی نیست، دندان سرِ جگر بگذارید دنیا کوچک است، کم است، تا رویت را برمی گردانی تمام شده است. خودشان را فروختند به چی؟ «بِشَیْءٍ»، «شَیْءٍ» یعنی مقدار کم، «شَیْءٍ» یعنی مقدار کم. حالا این آیه تلخیها را گفته. یک آیه دیگر داریم شیرینیها را هم گفته. می گوید: (;وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ) (الأنبیاء/35) یعنی با تمام شیرینیها و تمام شرها شما را امتحان می کنم. یعنی ابزار امتحان در این آیه تلخ است، خوف تلخ است، گرسنگی تلخ است، مال از بین برود تلخ است، داغ ببینی تلخ است، این آیه همه تلخیها است، اما یک آیه دیگر داریم که خدا با شیرینیها هم انسان را امتحان می کند. ابزار امتحان چی است؟ تمام شیرینیها و تمام تلخیها. این هم یکی.
3- عکس العمل متفاوت مردم در برابر آزمایش های الهی
مردم در مقابل امتحان چهار دسته هستند. 1- جیغ می زنند، اصلا توان ندارند، قرآن می گوید: (;إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا) (المعراج/20)، « جَزُوعًا» یعنی جزع می کنند، عده ای در مقابل سختیها جیغ می زنند، یک چیزی پایین و بالا شود نرخش، به همه کس فحش می دهد. هرچه می گویی آقا بیا، درست است این کار نباید بشود، اما گناه این چی است؟ پیاز گران می شود، به منِ طلبه فحش می دهد، می گوییم آقا بیا، حرف شما درست، گرانی درست، اما حالا پیاز گران است تقصیر من است؟ این دینش را راحت می فروشد. نمی گویم جیغ نزنید، جیغ بزنید منتهی آن کسی را که باید جیغ سرش بزنید، جیغ بزنید. گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری 2- گروهی صبر می کنند در مقابل سختیها. 3- گروهی داوطلب هستند، اصلا سراغ سختیها می روند. من یک مثل می زنم مانند پیاز، پیاز و فلفل را بچه که می خورد جیغ می زند، بزرگتر صبر می کند، پدر که می شود اصلا پول می دهد این پیاز و فلفل را می خرد. یک پیاز هم بیشتر نیست. در مقابل، بچه سر سفره حلوا را دوست دارد و از ترشی فرار می کند، اما مادر بچه ترشی و حلوا را با هم زیبا می بیند. ولذا زینب کبری فرمود: (ما رأیتُ الا جمیلا) یعنی هرچه می بینم زیباست. یعنی هم ترشی زیباست، هم حلوا زیباست. ما بچه هستیم که می گوییم این تلخ است این شیرین، برای بزرگان شیرینی و تلخی وجود ندارد. عده ای اصلا حمد می کنند. در زیارت عاشورا داریم: (اللهم لک الحمدُ حمدَ الشاکرین)، (اللهم) خدایا، (لکَ الحمد) برای تو حمد است، (حمد الشاکرین) حمد کسانی که شکر می کنند، (علی مصابهم) در مقابل مصیبتها حمد می کند، مگر مصیبت حمد دارد؟ بله، یک کسی که بار سنگین بلند می کند، بار سنگین است اما می گوید عوضش مردم دیدند، عوضش قهرمان جهان شدم.
4- آسان شدن سختیها، با توجه به حضور خداوند
اگر آدم بداند مردم می بینند سنگینی برایش آسان می شود، چه رسد به آنکه خدا می بیند، علی اصغر وقتی گلویش پاره شد امام حسین فرمود(هوّن عَلَیَّ) آسان است، (أنّه بعین الله) یعنی خدایا تو می بینی، ببین این علی اصغر است، یعنی همین که خدا می بیند فشار کم می شود، (هوّن عَلَیَّ) یعنی آسان شد برای من، انسان اگر ایمانش زیاد شود همه مشکلات آسان می شود. خود زینب کبری نقل شده که آمد بالای سرِ امام حسین گفته: (ءَأنت أخی) یعنی تو برادر منی، خیلی باید بدن تکه تکه شود که برادر و خواهر همدیگر را نشناسند، بعد زینب کبری فرمود: (ربّنا تقبّل منّا هذا القلیل) حسین قابل شما را ندارد، (هذا القلیل)، (هذا القلیل) کم است، قبول کن. یعنی زینب کبری به قدری معرفت دارد که. . . . من خیلی سفارش نمی کنم به نماز شب، گاهی ممکن است لای حرفهایم بگذارم، ولی شام غریبان به اعضای خانوادهام، دخترهایم می گویم امشب نماز شب را بخوانید شما، چون زینب کبری امشب را نماز شب خواند. آخر، زینب کبری دو تا از بچه هایش شهید شدند، برادرش هم شهید شد، این همه داغ دید، حالا تازه از نمازشب دست برنمی دارد.
5- نماز اول وقت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا
امام حسین از مستحباتش کم نکرد، اذان مستحب است، حسین جان روبروی جمعیت چرا؟ حالا از خیر این مستحب بگذر، نمی گذرم، اذان هم باید بگویم، اقامه هم باید بگویم، نماز را من باید با جماعت بخوانم، باید هم اول وقت بخوانم. یعنی امام حسین ذره ای از مستحباتش کم نکرد. آنوقت چقدر ما باید مشکل داشته باشیم که سر یک چیز ساده به راحتی از نماز بگذریم. سی تا تیر خورد، سی تا تیر به امام حسین پرتاب کردند، برای دو رکعت، شما می دانید نماز امام حسین شکسته بود؟ چون دوم وارد کربلا شد، دهم شهید شد، مسافر هشت روزه نمازش شکسته است، نماز شکسته دو تا حمد دارد، دو هفت تا چهارده تا، دو تا «قل هوالله» هم بگو ده تا و چهارده تا بیست و چهار تا، دو تا هم رکوع، بیست و شش تا، چهار تا هم سجده، سی تا، تشهد هم خلاصهاش چهار کلمه می شود، چهار جمله، یعنی امام حسین سی و چهار تا جمله گفت سی تا تیر خورد. زینب کبری به قدری مقامش بالاست که امام حسین می گوید زینب جان در نماز شب به حسین دعا کن، این خیلی است، یعنی چه نماز شبی است که امام حسین به زینب کبری می گوید در نماز شب برای من دعا کن. پارسال، پیارسال بود یک بحثی داشتم، اخیراً در این دکترای مدیریت که در دانشگاه می خوانند، یک بابی باز شده تحت عنوان مدیریت بحران، یعنی در شرایط بحرانی چطور منطقه را، مثلاً زلزله بم را می شود مدیریت کرد، مدیریت بحران، آقایان اساتید دانشگاه، دکترای مدیریت، کسانی که مدرک دکترای مدیریت از شرق و غرب گرفتید، بیائید مدیریت بحران را از زینب کبری عصر عاشورا یاد بگیرید، مدیریت بحران. باید خودش را نگه دارد، تسلط بر خود. باید چنان سخنرانی کند که کاخ یزید بلرزد، باید بچهها را جمع کند، باید به دیگران روحیه بدهد. مدیریت بحران، قهرمانش روی کره زمین در طول تاریخ زینب کبری است، این مدیریت بحران این است. این را من از دکترای مدیریت شنیدهام، آنهایی که هم دکتر مدیریت هستند، هم بیست سال، بیست و پنج سال مدیریت کردند، می گفت ما یک سر فصلی داریم در مدیریت به نام استفاده از فرصت، استفاده از فرصت یکی از سرفصل های مدیریت در دانشگاهها، دکترای مدیریت می خوانند، استفاده از فرصت را بیائید مسجد کوفه، تا یزید خواست منبر امام سجاد را به هم بریزد گفت مؤذن اذان بگو، تا گفت(اشهد أن لا اله الا الله) گفت بایست، استفاده از فرصت، گفت(لا اله الا الله) من هم می گویم، تا گفت(أشهد أنّ محمداً رسول الله) استفاده از فرصت، گفت جد من است، (اللهم صل علی محمد و آله محمد). تا اینها بردند در کوفه و شام بگردانند سخنرانی کرد، یعنی خودشان را نباختند. یک بچه کوچولو، (الله اکبر)، دکترای علوم تربیت، علماء، حجه الاسلامها همه جمع شوید ببینیم این چی است، یک بچه کوچولو را به او گفتند حرف بزن، از این بچه های امام حسین که کربلا شهید شده، گفتند یک چیزی بگو، گفت: (الحمد لله عدد الرمل و الحصی)، الله اکبر، به عدد دانه های شن خدا را شکر. ما بعد از 1400 سال وقتی غذا خوردیم می گوییم صد هزار بار شکر، صد هزار تا چیزی نیست، صد هزار تا یک مشت شن است، بچه کوچولو گفت به عدد تمام دانه های شن کره زمین شکر، (الحمد لله عدد الرمل و الحصی) اصلا آدم گیج می شود، مدیریت بحران زینب کبری، استفاده از فرصت، سخنرانی امام سجاد، آرامش عشق به خدا، آقا من دیگر نماز نمی خوانم، چرا؟ تخم مرغ گران شده، من دیگر پشت سر این آقا نماز نمی خوانم، چرا؟ عوض عطسه سرفه کرد، من دیگر. . . چرا؟ چه زود می برد. بچه کوچولو این همه حادثه دیده، بازهم می گوید به عدد دانه های شن الحمدلله. ما در مقابل امتحان چهار رقم آدم داریم. عده ای جیغ می زنند، (;إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا) (المعراج/20)، عده ای صبر می کنند، « وَبَشِّرْ الصَّابِرِینَ» که در همین آیه است، عده ای داوطلبانه سراغ آن می روند، عده ای اصلا خدا را شکر می کنند، (حمد الشاکرین علی مصابهم) در مقابل مصیبتها خدا را شکر می کنند. الله اکبر.
6- عظمت عاشورا در هندوستان
هندوستان صدها میلیون هندو است، رهبرشان خیلی با عظمت است، پیاده شد، من عاشورا هند بودم نرسیدم صحنه را ببینم فیلمش را برای من گذاشتند، دیدم پیاده شد پرچم را گرفت، کفشهایش را کند، حسین حسین گفت، گفتند آقا شما که خدا را قبول نداری، پیغمبر و اسلام را قبول نداری، علی ابن ابیطالب. . . گفت من حسین را قبول دارم، حسین زیر سم اسب رفت، زیرِ بار زور نرفت. کربلا جغرافی نیست، کربلا تاریخ است. آنوقت به ما گفتهاند مُهر کربلا بگذار نمازت قبول می شود. یعنی سجده ما بعلاوه عصمت، بعلاوه امامت، بعلاوه شهادت. نباید کربلا فراموش شود. خیلی عصر عاشورا مهم است، مدیریت بحران. شاعر می گوید یک لانه مرغ را کسی آتش نمی زند، گیرم اینها بچه های پیغمبر نبودند، آتش بر آشیانه مرغی نمی زنند گیرم خیمه، خیمه آل عبا نبود بر فرض اینها بچه های پیغمبر نبودند. یک بار امام صادق در یک سفری دید یک کسی با دستش اشاره می کند در بیابان، فرمود ببینید چی است، دویدند رفتند و برگشتند، گفت چی بود؟ گفتند آب می خواست، گفت به او دادید؟ گفتند نه، گفت چرا؟ گفتند یهودی بود، گفت اِه، یهودی باشد، آب به او بدهید.
7- سفارش های پیامبر درباره زنان و اسیران
در یکی از جنگها زنی را اسیر کردند، دادنش به یکی از اصحاب که این زن برادرش کشته شد، خواهرش هم در جبهه بود اسیر شد، بروید پهلوی پیغمبر، این زن را که می خواست بیاورد از کنارِ جنازه مردش آورد، حالا شوهرش بود یا برادرش، تا مردش را دید جیغ کشید، این فکر کرد کار قشنگی کرده، گفت یا رسول الله، جگرش را سوزاندم، گفت چه کردی؟ گفت وقتی می خواستم بیاورمش از کنار جنازه آوردمش که دلش بسوزد، پیغمبر فرمود چرا این کار را کردی؟ مگر تو رحم نداری؟ یا رسول الله، اجازه ندادی زنی که شمشیر دست گرفته بیاید مسلمانها را بکشد، زنِ کافر شمشیر به دست را اجازه ندادی دلش بسوزد، اما امروز زینب کبری را. . . گفتند نمی دانم از کنار جسد شهدا عبور بدهند که زینب کبری دلش بسوزد، بعد آنوقت آن بچهها خودشان را پرت کردند، بعد در تاریخ داریم(جرّّوها) یعنی با سختی جدا کردند، آدم مصیبت زده را از کنار شهیدش با محبت جدا می کند، اما با قهر. خدایا در قرآن گفتی (;فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ) (الضحى/9) اینها یتیم های امام حسین را به بدترین وضع بردند، اما زینب کبری در شام جوری سخنرانی کرد که یزید که آمد در خانه دید زن و بچهاش نفرینش می کنند. در کنار خرابه جوری استفاده از فرصت کرد که مردم شام متحول شدند. استفاده از فرصت. ما باید از فرصتها استفاده کنیم.
8- امام حسین علیه السلام، فرد نیست، فرهنگ است
(هیهات منّی) امام حسین نفرمود من زیر بار یزید نمی روم، فرمود(مثلی) خیلی مهم است عنایت کنید، فرمود(مثلی لا یبایع مثله) نگفت(أنا لا أبایع یزید) نگفت من زیرِ بار یزید نمی روم، فرمود هر که مثل من است نباید بیعت کند با کسی که مثل یزید است، می خواهد بگوید من، فقط من نیستم شما هم همینطور، نگفت(أنا لا أبایع یزید) نگفت من زیر بار یزید نمی روم، فرمود هرکس مثل من است نباید بیعت کند، یعنی مکتب است، فرد نیست، فرهنگ است، عاشورا فرهنگ است. عزاداری فرهنگ است، وقتی ما می ریزیم در خیابان می گوییم حسین حسین یعنی بدانید با کشتن قصه حل نمی شود. وقتی حسین حسین می کنیم یعنی مظلومان بدانید رفتید جبهه اسمتان نابود نمی شود. آن بچه لبنان و فلسطین که آن رقمی انتحاری می رود در مقابل اسرائیل لعنتی، این، وقتی ما خیابان تهران را به اسمش می کنیم، در فلسطین می گویند بقیه کشورها را ما کاری نداریم خوابند یا بیدار، اما ایران بیدار است. یک جوان فلسطینی آنجا عمل انتحاری انجام می دهد یک خیابان تهران را به اسمش می کنند. یا حسین، یا حسین، یعنی مظلوم فراموش نمی شوی، یعنی ظالم با کشتن قصه حل نمی شود. (مثلی لا یبایع مثله) بینندهها بحث را غروب عاشورا می شنوید. اشکها خیلی ارزش دارد، یکی از مراجع تقلید در وصیت نامهاش نوشته نگاه کردم به عمر تبلیغاتم، به عمر تحقیقاتم، به عمر حوزه و تربیت طلبه هایم، اما به هیچ چیز به اندازه اشکی که برای امام حسین ریختم دلگرم نیستم. (السلام علیک یا ابا عبدالله) (روضه) (اللهم صل علی محمد و آل محمد) خدایا در طول تاریخ هرکس نسبت به حق پیغمبر و اهل بیت او ظلم کرده، آن به آن به عذاب همه آنها بیفزا. (الهی آمین) هر کس در عزای محمد و آل محمد سوگوار بوده، همه مرده هایشان را با پیغمبر و اهل بیت محشور، زنده هایشان را مشمول دعای خاص عزادار درجه یک، حضرت مهدی قرار بده. (الهی آمین) پدران و مادران ما که ما را با قرآن و اهل بیت آشنا کردند، جزای خیرشان بده. (الهی آمین) نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین یاران اسلام قرار بده. (الهی آمین) از الان تا ابد قلب حضرت مهدی را از ما راضی بفرما. (الهی آمین) تمام عزاداری های تاریخ و عزاداری های امت ما و مسلمین جهان، عزاداریها را قبول، ذخیره قبر و قیامت قرار بده. (الهی آمین) کمتر از آنی بین ما و اهل بیت پیغمبر جدایی نینداز. (الهی آمین) معرفت، زیارت، ولایت، اطاعت پیغمبر و اهل بیت را روز به روز در ما شعله ورتر بفرما. (الهی آمین) همه مشکلات جامعه ما حل بفرما. (الهی آمین) امت ما، دولت ما، رهبر ما، نسل و ناموس ما، آبرو و مرز و انقلاب ما در پناه امام زمان حفظ بفرما. (الهی آمین) همه مریضها را شفا بده. (الهی آمین) سفرها بی خطر بفرما. (الهی آمین) مشکلات فرد و جامعه ما حل بفرما. (الهی آمین) والسلام علیکم و رحمه الله.
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1965