نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2020
موضوع: عمل، حبط عمل (3)
تاريخ پخش: 70/01/22
بسم الله الرحمن الرحيم
بحث را بينندهها آخر ماه رمضان سال هفتاد گوش ميدهند. از بس که حديث و نکته زياد است، آدم نميتواند در يک بحث نيم ساعتي همه چيز را بگويد. اين است که ما مجبور شديم هي وسط حرفها قيچي بياندازيم.
1- عمل و حبط عمل
يکي از بحثهايي که مقداري گفتيم و مقداري نگفتيم مسئله عمل، قبولي عمل، حبط عمل است. در قرآن اين را ميگوئيم حبط. حبط يعني آدم استخر را پر ميکند، بعد زير آب ميزند و ميگويد چقدر آب است، پر شد اما چون سوراخ داشت خالي شد. حبط عمل يعني همين. ما حبط عمل را مَثَل ميزنيم به گاوي که نُه مَن شير ميدهد بعد پا ميزند، شير را ميريزد. گاو نُه من شيرده. اين مَثَل فارسي است در قرآن ميگويد: «حبط عمل» يعني اين بنده خدا خيلي جان کند. اما آخرش خراب شد. يک کسي چهارده تا عمليات شرکت کرد در جنگهاي پيغمبر بود با اميرالمؤمنين(ع) در خدمت ايشان شمشير ميزد يعني از ياران پيغمبر بود در جبهه، از ياران حضرت عليعليه السلام در جبهه بود از ياران امام حسن(ع) هم در جبهه بود، عاشورا شد، امام حسين(ع) نامه نوشت که بيا کربلا يار من هم باش. گفت: ديگر حالش نيست. نيامد کربلا. بعد هم که شنيد امام حسين(ع) شهيد شده است خيلي غصه خورد. گفت: عمري در جبهه بودهام امتحان آخر رفوزه شدم. اين است که انسان نميتواند تا امروز مطمئن باشد که خوب است و يا بد. يک موقع ميبيني فردا صبح خراب ميشود خيلي مشکل است. بنابراين بحثمان کار و قبولي کار و اينهاست من خيلي سريع حرف ميزنم که بتوانم انشاءالله سي چهل تا حديث را فشرده بگويم ولي خُب، هر حديثي، کلي حرف دارد. ما حرفهايش را نميزنيم که يک خرده خلاصه شود. امّا راجع به کار، نکاتي که مانده است، اين است که گاهي کار غلط است، آدم خيال ميکند که درست است. به نظر خودش کار خوبي ميکند ولي روز قيامت که پرده کنار ميرود ميبينداي بابا! کارش درست نبود. درست مثل اين که فضله موش توي برنج است، بگويد آبکش کردم و دم کردم و خورشت و سالاد درست کردم همچين داره، آشپز خيلي خوشحال است. يک مرتبه ميرود ظرف پلو بردارد ميبيند عجب ديگ برنج پاک نيست قابل خوردن نيست، حالا، اين آيهاش چيست؟ آيهاي دارد که ميگويد توي ديگ پلو است اما پلوش خوردني نيست آيهاش اين است «نَعْمَلْ صالِحاً» روز قيامت افرادي ميگويند: (رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذي كُنَّا نَعْمَلُ) (فاطر /37) خدايا برگردانمان، برگردان برمان به دنيا، غلط کرديم. اگر برگرديم به دنيا عمل صالح انجام ميدهيم «غَيْرَ الَّذي كُنَّا نَعْمَلُ» اين خيلي آيه مهمي است. عنايت کنيد نکته لطيفي تويش است. علامه طباطبايي در تفسير ميگويد که اين آيه چه خاصيتي دارد اين جمله بس است که آدم بگويد: خدايا! مرا برگردان به دنيا، کار صالح انجام دهم، کار خوب انجام ميدهم، اين جمله «مرا برگردان کار خوب انجام ميدهم» بس است ولي چرا در ادامه ميگويد، مرا برگردان کار خوب انجام ميدهم غير از آن کارهايي که قبلاً انجام ميدادم اين يعني چه؟ يعني خدايا آن کارهايي که انجام ميدادم به نظر خودم کارهاي خوبي بود حالا كه پرده کنار رفته است معلوم ميشود خوب نيست پس مرا برگردان کار خوب انجام ميدهم. «غَيْرَ الَّذي» مثل اينکه آشپز ميگويد: آقا مهلتم بده، نيم ساعت ديگه يک پلو به شما ميدهم توي ديگي غير از اين ديگي كه براي شما دم کردهام. يعني آقاجان من اين پلو را فکر ميکردم پلو واقعي است بعد فهميدم پلو خوردني نيست نميگويد مرا برگردان آشپزي کنم ميگويد: مرا برگردان آشپزي کنم توي غير از آن ديگ، غير از آن ديگ يعني چه؟ يعني خيال ميکردم ديگم پختني است. «غَيْرَ الَّذي» يکي از خطرات کار، آفات کار، تزيين کار است (وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً) (كهف /104) خيال ميکرد کارهايش خوب است بلندگو ميگذارد مناجات، دو سه تا محله بلندگو ميگذارد صداي بلندگو البته يک کسي به من نامه نوشته بود، خدا ذليل کند تو را. چرا؟ نوشته بود: «براي اينکه تو و آمريکا يک جور هستيد هم آمريکا ميخواهد صداي الله اکبر نباشد و هم تو ميگويي نباشد. » ما کي گفتيم نباشد؟ گفتيم مزاحم همسايهها نشويد. الله اکبر را با حلقومت بگو. تو اگر خيلي حزب اللهي هستي با حنجرهات بگو. چرا ميگذاري بلندگو بگويد؟ اين آقا حال ندارد، با حنجرهاش نوار سي و دو سال پيش را با بلندگو ميگذارد. خيلي حزب اللهي هستي برو پشت بام اذان بگو. صداي خودت را بيش از چهار تا همسايه نميشنود و اذان هم بيش از سه دقيقه طول نميکشد، سه دقيقه سه تا همسايه راضي هستند. با بلندگو و نوار سي و چهار سال پيش صد تا همسايه راضي نيستند. حالا در عين حال خوبي آن اين است که آن کسي هم که به ما فحش ميدهد دوستمان دارد، منتها ميگويد خدا ذليلت کند. خيلي اشکالها خيال است. مثلاً خيال ميکند که من با اذان مخالفم خيال ميکند. يکي از کارها، زمان شناسي در کار است. زمان و مکان در عمل خيلي مهم است بعضي کارها در يک زمان خوب است در يک زمان ديگر بد است. اين سنخيت ميخواهد.
2- رعايت زمان و مكان در كارها
يک پيرمردي مرده بود در جلسهاش آقا رفت منبر، روضه علي اصغر خواند. خيلي ناراحت شدند گفتند آقا شما چرا حساب زمان و مکان را نميکني آن بنده خدا پير بوده، تو روضه بچه… گفت: پدربزرگ شما اگرچه نود سالش بود اما به اندازه يک بچه شش ماهه عقل نداشت. مسئله انتخاب زمان، انتخاب مکان، يک کاري در يک زمان عبادت است. همين کار در يک زمان ديگر بد است. آقا دارد سخنراني ميکند يک کسي وارد مسجد ميشود ميگويد که: سلام عليکم خوب اين سلام، ثواب دارد. اما از آن جهت که، حواس آقا و مردم را پرت ميکني. اين سلام گناه است، چون اين آقا دارد حرفهاي امام صادق(ع) را براي مردم ميگويد، تو حواس همه را پرت ميکني.
3- تداوم در كار
تداوم عمل، يکي از کارها، تداوم عمل است يعني اينطور نباشد که ماه رمضان مسجد پر باشد. بعد ماه رمضان چي؟ اينطور نباشد که بچهها فقط ماه فروردين و ارديبهشت درس بخوانند، براي امتحانات خرداد. بايد عاشق علم باشند. يک بار درس خواندن، يک بار پول خرج کردن، اينطور نباشد که خانم هر وقت شوهرش برايش چيزي ميآورد، لبخند بزند، اصلاً زن بايد لبخند بزند گرچه آن وقتي که شوهرش ندارد. مرحوم مطهري (ره) قصهاي را نوشته است از يک زن خوبي که بچهاش از دنيا رفت، بچه کوچولويي داشت اما اين خانم تصميم گرفته بود، که هر وقت شوهرش ميايد با لبخند با او برخورد کند. تصميم گرفته بود که هميشه غصه را از دل شوهرش ببرد. بچهاش که از دنيا رفت، اين را پيچيد لاي يک پارچه گذاشت روي صندوقخانه و مثل هميشه شاد و خندان آمد. سلام عليکم، خسته نباشيد و پدر گفت: بچه مريض بوده، حالا چطور است؟ همينطور که غذا ميخوردند گفت تو دين داري. گفت بله. گفت اگر يک کسي يک چيزي به تو امانت بدهد و بعد بيايد پس بگيرد بهش پس ميدهي يا خيانت ميکني؟ گفت نه بهش ميدهم. گفت نق نق نميزني. گفت نه. گفت بچه که براي ما نبوده، خدا داده است. امروز هم خدا گرفت. يعني داغ بچه در شوهرداريش تأثير نگذاشت. از آن طرف هم زن داريم نُه ماه با شوهرش بداخلاقي ميکند که چرا به مادرزنت، سفت سلام نکردهاي، خانه را جهنم ميکند. تداوم عمل در شوهرداري، زنداري، مخصوص به يک زمان نباشد. تحصيل مخصوص يک زمان نباشد. عبادت مخصوص يک زمان نباشد. شما که ماه رمضان قرآن خواندي، بعد ماه رمضان هم بخوان. ماه رمضان که يک خرده خودت را کنترل کردي بعد ماه رمضان هم خودت را کنترل کن. (وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً) (جن /16) اگر استقامت کنند. خوب بودن هميشه مهم است. خوب بودن موقت که مهم نيست. اخلاص در عمل است که خيلي مهم است. اخلاص در عمل، بحث اخلاص را بعداً مفصل خواهم گفت. گفتيم اميرالمؤمنين(ع) چقدر عنايت به قبولي عمل داشت. قبولي عمل شرايطي دارد. عمل قبول، شرايط قبولي عمل، اگر خواسته باشيم، خدا عمل ما را قبول کند، چند تا شرط دارد يک شرايط اعتقادي دارد، شرايط اقتصادي دارد. شرايط سياسي دارد. شرايط اجتماعي دارد. شرايط خانوادگي دارد. شرايط بهداشتي هم دارد. درست مثل يک ماشيني که ميخواهد حرکت کند بايد لاستيک داشته باشد و ترمز داشته باشد و گاز داشته باشد. بايد يک مجموعهاي سالم باشد تا ماشين حرکت کند. هر کدامش نباشد ماشين ميايستد. يک عمل خواسته باشد قبول شود بايد اينها را داشته باشد
4- شرايطي كه در قبولي اعمال دخالت دارند
شرايط اعتقادي ايمان. چون قرآن ميگويد: «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ» چند تا آيه داريم، که اگر کسي کاري انجام دهد اگر دين داشته باشد قبول است. ميگويم از شما آب براي خوردن ميگيرم به شرطي که در ليوان باشد. يعني اگر آب را ريختي در سطل حلبي، آب بريزي در ظرف طلا نميخواهم اگر بخواهي من آب بخورم بايد تو شيشه و ليوان بلور باشد توي ظرف طلا نميخورم توي نقره نميخورم. خدا ميگويد اگر ميخواهي من قبول کنم بايد کارت در ظرف ايمان باشد. «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ». شرايط اقتصادي مسئله زکات، رواياتي داريم که اگر کسي نماز بخواند زکات ندهد قبول نيست شرايط سياسي گفتيم مسئله رهبري، رهبري الهي، عمري عبادت ميکند. اما خط سياسيش درست نيست قبول نيست آدم خوبي است ولي امام را قبول ندارد. خوب تو سرش بخورد. مگر خدا نماز ميخواهد مگر لشگر يزيد در کربلا نماز نميخواندند. لشگر يزيد قرآن را حفظ است ولي ايمان به رهبري معصوم ندارد، فايده ندارد. وزير نفت سعودي همه قرآن را حفظ است. حفظ قرآن و نماز خواندن مهم نيست. خط سياسي چه کسي را قبول داري؟ شرايط اجتماعي: اگر يک کسي غيبت يک کسي را بکند. عبادتش قبول نيست حديث است از خودم نيست. خانوادگي اگر زن و شوهر بهم بگويند من که از تو شوهر خيري نديدهام او هم بگويد من هم که از تو خيري نديدهام اگر زن و شوهر خدمات همديگر را ناديده بگيرند و به هم نيش بزنند عبادت شوهر محو ميشود عبادت خانم هم محو ميشود. شرايط خانوادگي: در فضاي سالم يک هواپيما وقتي ميپرد. پرواز هواپيما به شرطي است که غبار نباشد مه نباشد، يخبندان نباشد، بنزينش سالم باشد، خلبانش سالم باشد، چرخهايش باز باشد، توي باند باشد، تو باند تپه خاکي، چاله، نباشد براي يک پرواز باند سالم هواپيما سالم، بنزين سالم. يک پرواز خيلي کار دارد. بهداشتي: اگر کسي شراب بخورد عبادتهايش قبول نيست. ضرر دارد. اينها شرايط مختلفي است حالا اينها روايتهايش را اينجا نوشتهام ولي فشرده گفتم. شرايط اخلاقي هم داريم. علامت قبول: به امام صادق(ع) گفت دوست دارم که بدانم کارهايم را خدا قبول کرده و يا قبول نکرده است. «عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ أَنَّهُ قَالَ لِلصَّادِقِ(ع) أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ عَلَامَةَ قَبُولِي عِنْدَ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ عَلَامَةُ قَبُولِ الْعَبْدِ عِنْدَ اللَّهِ أَنْ يُصِيبَ بِمَعْرُوفِهِ مَوَاضِعَهُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ فَلَيْسَ كَذَلِكَ» (أعلامالدين/ص283) «فَقَالَ لَهُ» علامت قبول «عِنْدَ اللَّهِ أَنْ يُصِيبَ بِمَعْرُوفِهِ مَوَاضِعَهُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ فَلَيْسَ كَذَلِكَ» علامت کار قبول اين است که آدم بجا کار کند. يعني کاري را که خدا نخواهد قبول کند، کار بجا مصرف نميشود. جوانيش مصرف ميشود اما هدر.
5- موانع قبولي اعمال
موانع قبول: چه چيزهايي باعث ميشود که عمل قبول نميشود؟ چه چيزي باعث ميشود که آدم کارهايش قبول نشود؟ در روايات چند تا چيزي است که من اينها را، دسته بندي کردهام برايتان ميگويم. گناه، يک چيزهايي که عمل قبول نميشود گناه است. چون قرآن به يک عده ميگويد: (لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْماً فاسِقينَ) (توبه /53) خدا کارتان را قبول نميکند. بعد ميگويد: «إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْماً فاسِقينَ» چون شما فاسق هستيد و از مرزهاي الهي بيرون ميرويد و گناه ميکنيد چون شما گناهکاريد عملتان قبول نميشود فسق، گناه «إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْماً فاسِقينَ». بي نمازي قرآن در سوره توبه ميفرمايد: (وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَ هُمْ كُسالى وَ لا يُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ كارِهُونَ) (توبه /54) ميداني چرا پول خرج کردنشان فايده ندارد؟ براي اينکه اينها با عشق نماز نميخوانند. خيلي کار خوب ميکند صبح سر وقت ميرود اداره. هر کاريش ميگويند انجام ميدهد. اما حال ندارد نماز بخواند، نشاط نداشتن در نماز باعث رد عمل است. اين متن وحي است. فرار از جبهه: قرآن ميفرمايد که افرادي هستند (قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقينَ مِنْكُمْ وَ الْقائِلينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنا وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاَّ قَليلاً) (احزاب /18) آنهايي که در جبهه حاضر نميشوند. هر چه هم کار خوب بکنند، اينها را خدا ميفرمايد: (فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ) (احزاب /19) کسي که همه کارهاي خير را ميکند. اما ميگويد من از دين فقط جبههاش را قبول ندارم، من توي تعزيه نعش ميشود. ميخوابم، بلندم کنيد ميگويم بابا توي تعزيه گاهي هم بايد شمر شد و گاهي هم بايد امام حسين(ع) شد ميگويد: نه من توي تعزيه چون نعش شدن خيلي خوب است آدم ميخوابد، بلندش ميکنند کساني را که «الْمُعَوِّقينَ مِنْكُمْ» وقتي ميگوييم جبهه برويد نميروند اينها را خدا ميگويد: (فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ) (احزاب /19). اعتراض به قوانين الهي، اگر کسي نسبت به بعضي از احکام خدا نق ميزند اين هم آيه داريم که اعمالش قبول نميشود. کمکم شامل ما هم ميشود چون بالاخره کسي نيست که نق نزند. ميگويد (كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ) (محمد /9) کراهت دارند به بعضي از قوانين خدا. ميگويند نميشد اين نماز صبح را بيندازند نزديك. حالا نميشد خدا بگويد اين دخترهاي کوچولو روزه نگيرند، اگر مريض ميشود بخورد. اما اگر مريض نميشود روزه بگيرد. ديگر حالا اين حجاب نميشد نباشد. «كَرِهُوا» ناراحت هستند از حجاب، ناراحت هستند از نماز صبح، ناراحت هستند از جبهه، «كَرِهُوا» يعني کراهت دارند «كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ» از قانون خدا ناراحت هستند، ميگويد: «فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ» تو که از قانون خدا ناراحت هستي، باقي اعمال خيرت را هم قبول نميکنيم. آقا جان اگر يک ماشيني چرخ نداشته باشد شما سوار اين ماشين نميشوي. هي شوفر ميگويد: همه ماشين سالم است. بابا چرخ ندارد. حتي اگر زاپاس نداشته باشد شما سوار نميشوي، در مسافرتهاي طولاني خود شما وقتي ميخواهي ماشين سالم باشد. بايد شوفرش مست نباشد، بايد آبش، روغنش، بنزينش شما که ميخواهي يک ماشين سوار شوي، صد تا شرط دارد. مگر شما هر چه شوهرت گرفت قبول ميکني. مگر شما هر چه خياط دوخت قبول ميکني. خيلي وقتها مدي که من گفتم خياط نميدوزد. قهر ميکنم، پولش را هم نميدهم از خير پارچهام هم ميگذرم. ميگويم: آقا آن چيزي که من گفتم تو ندوختي به بنا ميگوئي آن چيزي که من گفتم نساختي. چطور شما قبول کردنت شرط دارد. خدا که اينطوري نيست هر چه بنجل است بخرد. دنياطلبي کم کم شامل ما هم ميشود افراد دنيا طلب را قرآن ميفرمايد: (مَنْ كانَ يُريدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فيها وَ هُمْ فيها لا يُبْخَسُونَ) (هود /15) کسي که فقط ديدش ديد مادي باشد. شغل، پول، کجاست؟ استخدام، پول کجاست؟ فقط ميگويد: پول کجا، ميآئي برويم، چي بخوريم نميگويد کجا؟ ميگويد بيا برويم. نميگويد: کجا برويم؟ ميگويد: چيست، بخوريم. کساني که ديدشان ديد مادي باشد هيچ حسابي نميکنند به اينکه پاک است و يا ناپاک، حق است يا باطل، فقط به دنيا. از زاويهي دنيا نگاه ميکنند «مَنْ كانَ يُريدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها» کسي که فقط روي دنيا خيز ميگيرد و اينها بعد ميفرمايد «زينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ» يک چيزهايي به آنها ميدهيم منتها (أُولئِكَ الَّذينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ) (هود /16) کارهاي خيرشان محو ميشود. «وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» ميفرمايد: کسي که معيارهايش فقط دنيا باشد آن هم کارهايش درست نيست، حبط ميشود. دنيا هست، آخرت هم هست. دنيا و آخرت را بايد با هم حساب کرد، اگر پنجاه و پنج تا کلمه دنيا در قرآن است پنجاه و پنج تا کلمه آخرت هم در قرآن هست. دنيا و آخرت بايد باهم باشد. بي ادبي نسبت به مقدسات. (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ) (حجرات /2) ميآمدند پشت خانه پيامبر، عربها ميآمدند پشت ديوار ميگفتند: «محمد» بابا! پيغمبر است اينطور صدايش نزن. ميگويد «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ» نعره نکش، «وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ» همينطور که در خانه خودمانيها با هم داد ميزنيد با پيغمبر خيلي خودماني نشويد بعد ميگويد: «أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ» کسي که نسبت به مقدسات بيادب است، کارش باطل است. پيغمبر حريمي دارد. قرآن حريمي دارد. شما اگر کتابت را با يک دست بر ميداري، قرآن را دو دسته بردار، خوشم آمد يک نامه به من نوشتند اين نامهها چقدر اثر خوبي دارد، خيلي به من نامه مينويسند، موعظه ميکنند، از تمام اينهايي که مرا موعظه کردهاند تشکر ميکنم. يک کسي نامه نوشته بود که آقاي قرائتي شما چرا قرآن را که بر ميداري، با يک دست برميداري؟ گاهي شده من وسط درس تلويزيونيم مثلاً ميخواهم قرآن بردارم، گيج سخنراني هستم توجه ندارم با يک دست قرآن را برميدارم، دو دسته بردار. ببوس محترمانه قرآن را باز کن بي وضو دستت را بر آيات آن نگذار، آرام بخوان قرآن خواندن ادب دارد. ذکر خدا ادب دارد. نماز ادب دارد. مقدسات ادب دارد. امام ادب دارد. پيغمبر ادب دارد، حرم ادب دارد. مال مردم احترام دارد. يك نفر ميگفت بنيانگذار جمهوري اسلامي امام(ره) وارد يک سالن شد مردم در سالن منتظر بودند پشت سالن کفش بود امام(ره) هر کاري کرد ديد نميتواند برود آنجا همهاش کفش بود و برگشت. يکي از امام جماعتها که سالها خدمت امام(ره) بوده است ميگفت گفتيم آقا چرا برگشتي؟ گفت: پشت سالن پر از کفش است. من بايد پايم را بگذارم روي کفش مردم، مال مردم محترم است. من چرا پايم را بگذارم روي کفش مردم. گفتيم آقا کفشها را کنار ميزنيم. فرمود: اگر کنار بزني آن وقت تا به تا ميشود وقتي بر ميگردند وقتشان تلف ميشود. گفتيم آقا! نماز جماعت از دست ميرود. فرمود: خوب نماز فرادا بخوانند، لازم نيست که اگر من ميخواهم جماعت بخوانم، پايم را روي کفش مردم بگذارم. ما چه ميکنيم؟ ما گاهي وقتها براي اينکه به نماز جماعت برسيم، دو سه تا خيابان را راه بندان ميکنيم. ماشين را صاف وسط خيابان پارک ميکنيم، خدايا عبادتهاي ما را بيامرز. گناهان که هيچي. خدايا عبادتهاي ما را بيامرز.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2020