نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2051
1- سابقه پیمانشکنی از ماجرای غدیر 2- نمونههای پیمانشکنی در قرآن 3- نقش لقمه حرام در انحراف فکری و عملی 4- برخورد گزینشی با دستورات اسلام 5- قساوت قلب، عامل بدعاقبتی 6- دنیازدگی و دلبستن به غیر خدا 7- جهانیشدن عزاداری در روز عاشورا
موضوع: عوامل واقعه کربلا و روز عاشورا تاريخ پخش: 21/06/98
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
عزیزان بحث را دوازدهم محرم، یکی دو روز بعد از عاشورا میبینند، در این جلسه میخواهیم در چند دقیقه صحبت کنیم چطور کربلا درست شد؟ چرا چنین شد؟ دلایلی که کربلا درست شد را بگوییم. پس موضوع بحث این است که چطور یک مرتبه مردم ریختند و پسر پیغمبر را کشتند؟ مگر میشود؟ آره میشود. شبیه این را دربارهی غدیر خم گفتم و احتمالاً تلویزیون پخش کرده و شنیده باشید. یکی دو دقیقه از غدیر شروع کنیم، چطور شد پیغمبر در غدیر خم… اللهم صلی علی محمد و آل محمد. (صلوات حضار) در غدیر خم پیغمبر به مردم بگوید: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» هرکس من پیغمبر او هستم، بعد از من علی… همه فراموش کنند، مگر میشود؟ دو تا و ده تا و صد تا که نبودند، دهها هزار نفر شاهد بودند و دهها هزار نفر هم فراموش کرده بودند. مگر میشود؟ اگر کسی به شما رسید و گفت: من غدیر خم را قبول ندارم. میگوییم: چرا قبول نداری؟ میگوید: مگر میشود دهها هزار نفر همه یکجا یادشان برود؟ جواب، بله میشود. چطور میشود؟ یوسف، یوسف را برادرها صبح قول دادند سالم برگردانند و شب یادشان رفت و گفتند: گرگ خورده است. صبح قول دادند و شب زیرش زدند. باز غدیر خم تا فوت پیغمبر هفتاد روز است. هفتاد روز پیش گفتند: «من کنت مولاه فعلی مولاه» بعد از هفتاد روز پیغمبر از دنیا رفتند و سراغ کسی دیگر رفتند. چرا؟ قرآن میگوید: کینهی علی را داشتند. از کجا؟ «أَحْقَادا بَدْرِيَّةً وَ خَيْبَرِيَّةً وَ حُنَيْنِيَّةً» (مفاتيحالجنان، ص 534) حضرت علی یوسف را که در چاه انداختند همه پیغمبر زاده بودند، بچههای یعقوب را در چاه انداختند. اینهایی که علی را کنار زدند، پیغمبر زاده نبودند، مردم معمولی بودند. یعنی اگر حسادت گل کند، پیغمبرزاده هم انسان را نجات نمیدهد. با اینکه پیغمبرزاده پدرش پیغمبر است اما یوسف را در چاه میاندازد. حسادت! یوسف یک تلنگر و یک سیلی به کسی نزده بود، گفتند: او باید سربه نیست شود. حضرت علی پدران اینها را در جبههها کشته بود، میخواستی قبولش کنند. یوسف که یک تلنگر نزده بود را تحمل نکردند، آنوقت شما میخواهی علی را تحمل کنند؟ یوسف با برادرها دو سه درجه فرق داشت، تحمل نکردند، نگفتند: پدر ما یوسف را دوست دارد. ما را دوست ندارد. گفتند: (لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبِينا مِنَّا) (یوسف /8) یعنی پدر ما، ما را سیزده درجه دوست دارد و او را شانزده درجه. پدر ما را هم دوست دارد منتهی یک مقداری محبوبتر است. یک مقدار محبوبیت یوسف را قبول نکردند و او را در چاه انداختند. شما میخواستی حکومت علی را قبول کنند؟ یوسف محبوب بود و نبود در کنعان بود، کنعان یک ده بود، اینها محبوبیت در ده را قبول نکردند، میخواستی علی(ع) حکومتش را در طول تاریخ قبول کنند. بله اگر حسادت باشد، همه کاری میشود کرد. یک دعا میکنم. خدایا به آبروی محمد و آل محمد از همه مرضهای قلبی از جمله کفر، لجاجت، حسادت، حرص، بخل، ریا، سمعه، غرور و عجب، از همه آفات همه ما را حفظ بفرما. چطور کربلا پیدا شد؟ من اینجا چند عامل نوشتم.
1- سابقه پیمانشکنی از ماجرای غدیر
1- اول از همه پیمان شکنی؛ زیرش زدند. یک شب حضرت زهرا در دل شب رفت در خانه بعضی از اصحاب را زد. چه کسی است؟ من فاطمه زهرا هستم. شما؟ دختر پیغمبر، چه عجب این وقت شب تاریکی، گفت: شما در غدیر خم نبودی پدرم گفت: بعد از من علی، میدانی چه گفتند؟ گفتند: ما آن دورها بودیم صدا را نشنیدیم. نمیخواهد، اگر کسی نخواهد بفهمد هزار تا هم دلیل برایش بیاوری، نمیفهمد. برگ درختان سبز در نظر هوشیار، اما کسی که مست خواب است، همه برگها را هم نشان بدهی، ایمان ندارد. شما از مغازهی آینه فروش رد میشوی، میبینی یک یقه داخل است و یک یقه بیرون است. مثل الآن، تا نگاه میکنی میبینی یک طرف یقه داخل رفته است، فوری درستش میکنی. چرا؟ چون با یک نگاه خواستی بفهمی، ولی خود آینه فروش ممکن است صبح مغازه بیاید و یقهاش چنین باشد، این آینه فروش هزار بار در آینه نگاه میکنی و آخر هم یقهاش صاف نمیشود. چون او با هزار تا نگاه نمیخواهد یقهاش را صاف کند، شما با یک نگاه میخواهی صاف کنی. من خودم، چرا مثل غریبه بزنم. من چند هزار ساعت با کم و زیادش در ماشین نشستم اما هنوز رانندگی بلد نیستم چون نخواستم یاد بگیرم. اگر سی ساعت میخواستم یاد میگرفتم. برو دکان جگر فروش بگو: آقا سلام علیکم؛ این مویرگ و رگ مو چیست؟ میگوید: مویرگ نمیدانم چیه؟ میگوییم: تو صبح تا شام جگر پاره میکنی. میگوید: من میخواستم به سیخ بکشم و پولش را بگیرم. ولی یک معلم وقتی میخواهد سر کلاس مویرگ را بگوید، جگر را میشکافد و مویرگ را میگوید. یعنی او با یک جگر مویرگ را به همه بچهها نشان میدهد ولی خود جگرفروش با هزار جگر مویرگ را… یک خانم دارد ساعت را پاک میکند. میگوییم: چه ساعتی است؟ تا میگوییم: چه ساعتی است، دستمال را برمیدارد و یکبار دیگر نگاه میکند، میگوید: فلان! یعنی آنوقت هم نگاه میکرد ولی هدفش پاک کردن بود، هدفش چه ساعتی است، نبود. اگر میخواهد بگوید: چه ساعتی است، باید یک نگاه دیگر هم بکند. الآن بنده اینجا صحبت میکنم، بیرون بروم بگویند: آقا مسجد چند متر بود؟ میگویم: نمیدانم. فرشهای مسجد چه رنگی بود؟ نمیدانم. من آمدم سخنرانی کنم. بله اگر برای خرید فرش آمده بودم فرشهای کهنه را بخریم و فرش نو کنیم. نگاه به فرشهای نو کنیم، نگاهها فرق میکند. تا با چه نگاهی، اگر حسادت باشد، پیمان را شکستند. قول دادند و زیر قولشان زدند. قرآن میگوید: اگر به هرکس، به دشمن هم قول دادی باید عمل کنی. (فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ) (توبه /7) وفا از حق انسانی است نه از حق اسلامی، اگر به یک یهودی هم چک دادی نباید چکت برگردد. نباید بگویی: این یهودی است. قول دادی فلان روز بانک بررود بانک پول بگیرد. به بچه گفتی: بسکوئیت میخرم باید بخری. یا نگو یا اگر قول دادی میخری. به دوست، به دشمن و بچه، به زنت گفتی: مهریهات اینقدر است. قول دادی باید بدهی. اگر از اول بگو: حالا بگو پانصد سکه، کی داد و کی گرفت. اگر از اول داماد نیتش باشد، که زیرش بزند، هروقت کنار خانم میخوابد انگار زنا میکند. حدیث است. به همسر، به بچه، به دوست و دشمن قول دادی، هرچیزی حقی دارد. پیغمبر یک کسی را دید، دید خیلی زلفهایش به هم ریخته و ژولیده است. گفت: آقا ببین زلف هم حقی دارد، یا بتراش و یا شانه کن. زلفت را ول کردی مثل جنگل شده، یا بتراش یا شانه کن. زلف هم حق دارد، دست حق دارد، چشم حق دارد، در تاریک و روشن شما حق نداری مطالعه کنی، چون مطالعه در تاریکی برای چشم ضرر دارد. شما حق نداری غذای نجویده بخوری. یک تابلوی احمقانه در یکی از شهرها دیدم. مردم چطور… نوشته بود هرکس یک ساندویچ شانزده کیلویی را یک ربع بخورد، فلان ماشین جایزهاش است. الاغ هم نمیتواند این را بخورد. گاو هم نمیتواند بخورد. مردم را سیل کنی و آنوقت تابلو هم در شهر است، یعنی مردم را دعوت به کارهای احمقانه کنی. میگویند: ببینید اینها… این تابلوها را ساده نگیرید. اسم شهید باید سر کوچهها باشد. شهید را برداریم یعنی فرهنگ عوض شد. ما با اسمها کار داریم. وقتی در ایران سه هزار تا علی آباد است. این تاریخ این است که ایران کشور شیعه است. سه هزار تا علی آباد، روی اسمها و آرمها… نگوییم: این مهم نیست. پیمان شکنی کردند.
2- نمونههای پیمانشکنی در قرآن
قرآن خیلی از پیمان شکنی نقل میکند که اینها به امام حسین قول دادند بیا کمک تو کنیم، رفتند امام حسین را کشتند، یعنی زیر قولشان زدند. شخصی به نام ثعلبه با «ث» و عین، آمد نزد پیغمبر و گفت: من کشاورزی دارم، مدینه تنگم است. شما دعا کن من بیرون مدینه بروم وضع من بهتر میشود. توسعه پیدا میکنم و مزرعهها و فلان… حضرت فرمود: این مقداری که داری به نفع توست، بس است. گفت: نه، من میخواهم توسعه بدهم. هی گفت: بس است. رفت و توسعه داد و درآمد زیادی، پیامبر، یک کسی به کسی گفت: برو زکات بده. گفت: نخیر ما نمیدهیم. برای چه زکات بدهم؟ قول داده بود، این آیه قرآن دارد که قول داده بود (فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا) (توبه /76) گفت: خدایا اگر وضعم خوب شد، خمس میدهم و زکات میدهم، ولی وضعش خوب شد زیرش زد. آنوقت کسی که زیر قولش بزند، این مقدمهی کشتن امام حسین است. چون انسان یک مرتبه صبح بلند نمیشود تریاکی شود، اول سیگاری میشود، بعد تریاکی میشود، بعد هروئینی میشود. اول تخم مرغ میدزدد، بعد مرغ میدزدد، بعد کشتی نفت را در دریا میدزدد. لذا قرآن میگوید: «خطوات» یعنی گام به گام آدم بد میشود. چرا کربلا پیش آمد؟ به پیغمبر قول دادند، « بخٍِّ بخّ» در غدیر خم گفتند: قول میدهیم که بعد از تو علی باشد، زیر قولشان زدند. به امام حسین قول دادند بیا کمکت میکنیم، زیر قولشان زدند. به مسلم قول دادند، بیعت کنیم، غروب همه برگشتند. گاهی زن و شوهر بچهدار میشوند، قرآن میگوید: «فَلَمَّا تَغَشَّاها» وقتی زن و شوهر پارچه روی خودشان کشیدند و آمیزش جنسی انجام شد و بچه، (حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفاً) (اعراف /189) نطفه در شکم مادر منعقد شد، «دَعَوَا» عروس و داماد با هم میگویند: ای خدا یک بچه صالح به ما بده، انشاءالله بچهی من خوب شود، حافظ قرآن شود. تیزهوش شود و جزء نوابغ باشد، هی میگویند: خدایا بچه خوب، بچه خوب، همین که خدا بچه خوب داد، میگوید: نخیر، این دکتر این آمپول را زد و خوب شد. خدا را یادشان میرود و میگویند: جناب دکتر! زیرش میزند. بعد میگوییم: اسم مذهبی بگذار، حسن، علی، تقی، جواد. میگوید: اینها را خواهر و برادرهای ما دارند، دیگر ما یک اسم نو رویش بگذاریم. خواهر و برادرت یخچال نو هم دارد، شما دیگر نمیخرید؟ نه، یخچال نمیخواهیم، اخوی ما یخچال دارد. در همه خانهها علی و فاطمه باشد، مگر چه میشود؟ با اسم کار سیاسی میشود کرد، امام حسین(ع) با اسم کار سیاسی کرد، چون معاویه بخشنامه کرد اسم علی روی بچههایتان نگذارید، امام حسین فرمود: به کوری چشم معاویه من همه بچههایم را علی میگذارم. سه تا پسر داشت، هر سه را علی گذاشت. علی درجه یک، علی شماره یک، علی شماره دو، علی شماره سه. علی اکبر، علی اوسط، علی اصغر، حالا که دشمن میخواهد فرهنگ ما را عوض کند ما باید اصرار داشته باشیم که فرهنگ خودمان را… نمیدانید چقدر برای این عاشورا دشمن داریم. پیمان شکنی.
3- نقش لقمه حرام در انحراف فکری و عملی
2- لقمه حرام؛ لقمه حرام هم آدم را بد میکند. قرآن بخوانم، یک سوره هست همه حفظ هستید. (بسم الله الرحمن الرحیم، وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ) (مطففین /1) مطفف یعنی کم فروش، وای به کم فروشها، قالب پنیر، قالب شیر، هی کم میگذارد. چانههای خمیر، وای به اینهایی که کم فروشی میکنند. بعد از «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ» میگوید: (إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ) (مطففین /7) آدم همین که لقمهی حرام خورد، کم فروشی کرد، فاجر، فاسق میشود. بعد از فجار میگوید: (وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ) (مرسلات /15) یعنی آدم اول لقمه حرام میخورد، بعد که فاسق شد، فاسق کافر میشود. لقمه حرام! امام حسین فرمود: چرا جمع شدید مرا بکشید؟ آخر فرمود: «قد ملئت بطونکم من الحرام» لقمه حرام خوردید. لقمه حرام روی بچهها اثر میگذارد. «مال الحرام یبین فی الذریه» لقمه حرام روی بچهها اثر میگذارد. خدا وقتی میخواهد به پیغمبر فاطمه بدهد، به پیغمبر میگوید: چهل روز از این غذاهای دنیایی نخور. میوه خاصی را خداوند برای ایشان میفرستد و میگوید: از این میوه بخور. زهرا باید از این میوه متولد شود. چطور شد کربلا آمدند امام حسین را کشتند؟ 1- زیر قولشان زدند. خداوند در قرآن چند بار حضرت ابراهیم را تجلیل کرده است، هروقت تجلیل و تعریف کرده چند کمالات ابراهیم را با هم در یک آیه آورده است ولی به وفا که میرسد فقط یک کلمه میآورد. میگوید: (وَ إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّى) (نجم /37) ابراهیم وفادار بود. کار دیگر هم… بله، ابراهیم صد تا کمال داشت. اما وفا به اندازهی همه کمالات خودش یک آیه است. «ابراهیم الذی وَفّی» آیه تمام شد. یعنی وفای به عهد اینقدر مهم است که در آیات متعدد که خدا از حضرت ابراهیم ستایش میکند، به وفا که میرسد یک کلمهی وفا میگوید: بس است. اول میگوید: «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ» بعد کم فروشی،«إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ» بعد «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ». آیات برای کم فروشی زیاد است. (وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُم) (اعراف /85) کم فروشی نکنید. (وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ) (اسراء /35) اصلاً اگر کسی لقمهاش حرام باشد، عبادت هم بکند، عبادتش قبول نیست. «العبادة مع أكل الحرام كالبناء علي الرمل» (بحارالانوار، ج 81، ص 258) کسی که لقمههایش حرام است ولی نذر میدهد، عاشورا و تاسوعا و افطاری، این طرف و آن طرف پول خرج میکند و عیدی میدهد و بریز و بپاش میکند و خیریه میدهد. اگر لقمهات حرام باشد، تمام عبادتهایت مثل ساختمان روی ریگ است.
4- برخورد گزینشی با دستورات اسلام
3- صلواتی بفرستید. (صلوات حضار) چه شد که مردم جمع شدند کربلا امام حسین را کشتند، 1- زیر قولشان زدند. 2- لقمه حرام خوردند. 3- اسلام گزینشی. میگوید: من اینجای اسلام را قبول ندارم. نماز میخواندند، میگفتند: حکومت دست یزید باشد. ولی ما نماز میخوانیم و قرآن میخوانیم. بله من نماز میخوانم ولی حجابم اجازه بدهید که ببینم سایتها چطور نشان میدهند و ببینم دیگران چطور هستند؟ آقا خمس، من خودم فقرا را میشناسم و خمس میدهم لازم نیست… آقا یک سؤال میکنم شما جواب بدهید. انسانهایی که پول دارند هوس دارند یا پاک هستند؟ هوس دارند یا نه بی هوس هستند؟ با هم بگویید.. هوس دارند. تو که میگویی: خمسم را خودم میدهم، یعنی چه؟ یعنی ممکن است در خمس دادن دنبال هوست باشی، از یک سید خوشت بیاید به او بدهی، از یک سید خوشت نیاید به او ندهی، پس هوس است. یک سال شب سال ما بود، برای خمس و سهم امام نزد مرجع رفتم. گفتم: امسال درآمد من خوب بوده، خمس بگیرید. بعضی سالها نداریم و بعضی سالها میگوییم: بدهیم. گفت: خودت فقیر سراغ داری بده. گفتم: نمیدهم. گفت: چرا؟ گفتم: من نفس دارم، ممکن است از کسی خوشم بیاید و خمس بدهم و از کسی خوشم نیاید، خمس ندهم. آنوقت خمس باید برای خدا باشد نه برای نفس من. منتهی کسی نمیگوید: به چه کسی بده. هرکسی که خودت میخواهی قبول کنی، بالآخره یک مرجعی را شما پذیرفتهای که دینت را از او بگیری. از مرجعت که دینت را از او گرفتی خمست را هم به او بده. یکجای اسلام را قبول ندارد. یکی حجابش را قبول ندارد. یکی خمسش را قبول ندارد. یکی زیارت کربلایش را قبول ندارد. چرا پولمان را به این عربها بدهیم؟ همینجا ایران خرج میکنیم. مگر قرآن نمیگوید: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ) (حجرات /10) عرب و عجم ندارد، ترک و فارس ندارد. لر و بلوچ ندارد. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» یعنی همین که ایمان دارند، همه با هم برادر هستند. عدهای مثلاً… یک کسی چند وقت پیش از من پرسید: نظر شما در مورد فلانی، حالا اسمش را نمیخواهم در تلویزیون ببرم، چیست؟ گفتم: بنده به ایشان یک سر سوزن ارادت ندارم. گفت: چرا؟ دانشمند است. گفتم: دانشمند باشد. هشت سال در ایران جنگ شد، چندین هزار جوان شهید شد، تشییع جنازهی یک شهید نیامد. در کتابخانه هی مقالهی علمی مینویسد. خوب بنویسد تا خسته شود. یکجای اسلام را قبول نکنند…
5- قساوت قلب، عامل بدعاقبتی
مسألهی دیگر، سنگدلی، قساوت قلب؛ سنگدل، انسان سنگدل که شد علی اصغر را هم روی دست پدرش شهید کند، باکی ندارد. سنگدلی از کجا پیدا میشود؟ بعضی شغلها قساوت قلب میآورد. شغلش سنگدلی میآورد، مثل کفن فروشی، نشسته منتظر است یک کسی بمیرد تا این کفنش فروش برود. شغلش قساوت قلب میآورد. بعضی منظرهها یک فیلمی را شما میبینید، دیگر آن شب نمیتوانی نماز شب بخوانی، آن چشمی که صحنههای گناه میبیند، این چشم دیگر نمیتواند حضرت مهدی را ببیند. با این چشم نمیشود او را دید، اگر او را دیدی، از این محروم میشوی. گفتگوها، بعضی حرفها سنگدلی میآورد. مثل غیبت، من و شما همدیگر را دوست داریم. یکی میآید غیبت مرا نزد شما میکند، مرا خراب میکند. یکی دیگر غیبت شما را نزد من میکند و شما را خراب میکند. یعنی حرفها سنگدلی میآورد. اینها از خودم نیست، حرف لغو، چرت و پرت میگوید. شما اگر یک روز حرفهایی که میزنی بنویسی، میبینی اوه به اندازه سه چهار روزنامه شد. چقدر حرف میزنی؟ حرف لغو، رفیق بد آدم را سنگدل میکند. میگوید: بابا جوان هستیم دنبال کیفمان برویم، پیر شویم توبه میکنیم. 1- از کجا میدانی که پیر میشوی؟ شما برو قبرستان ببین عکس جوان بیشتر است یا عکس پیر؟ جوانها مرگ و میرشان کمتر ار پیرها نیست. منتهی پیرها به عمر طبیعی میمیرند، جوانها با تصادف و کارهای خطرناکی که گاهی میکنند. شنیدن بعضی از آهنگها، آقا این موسیقی را ارشاد اجازه داده است. هر موسیقی که تحریک کند شما را حرام است، ولو ارشاد مهر بزند. ارشاد ضامن روح شما نیست. شما از این موسیقی خوشت میآید، اگر از این موسیقی لذت بردی باید احتیاط کنی. بعضی فیلمها، بعضی غذاها سنگدلی میآورد. کلمات شوخی، راه را باز میکند برای کلمات جدی. قرآن یک آیه دارد میگوید که انسان اول گناه میکند، شیطان میآید «باض» باضَ بیضه، یعنی تخم میریزد. این تخمها رشد میکند، یک ذره یک ذره طوری میشود که فکر شیطانی میشود، چشم شیطانی میشود. حرف که میزند انگار شیطان حرف میزند. نگاهها همه، یک ذره یک ذره آدم عوض میشود. مثل دود، دود اگر داخل اتاق آمد اگر زود بیرون نرود، این دود همه جا را سیاه میکند. چطور کربلا پیش آمد؟ در غدیر خم زیرش زدند و لذا شاعر میگوید: نگویید حرمله تیر زد، غدیر خم وقتی که زیرش زدند، شمشیر حرمله همانجا تیز شد. «و ما رماه اذ رماه حرمله*** و انما رماه من حى عليه» نگاه کنید ریشهی این کجا بود. ریشهی کربلا چه بود؟ ابن زیاد، ابن زیاد را چه کسی نصب کرد؟ یزید، یزید را چه کسی نصب کرد؟ معاویه، معاویه را چه کسی نصب کرد؟ عثمان، ریشه را ببینید که از کجا آب میخورد؟ چطور انسان جمع میشود پسر پیغمبر را میکشد؟ 1- زیر قولش میزند. لقمه حرام میخورد. گزینشی یک جای اسلام را خوشش میآید عمل میکند، میگوید: نماز میخوانم و روزه میگیرم اما حکومت دست یزید باید باشد. یک جای اسلام را قبول میکند و یکجا را قبول نمیکند. سنگدلی است.
6- دنیازدگی و دلبستن به غیر خدا
قرآن در مورد سنگدلان میگوید: (لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ) (اعراف /79) به تو تذکر دادند، اما خوشت نیامد. آقا بوق میزند، عروسی میبرند، هیچی نمیگوید. اما یک اذان میگویند، آقا این صدای مسجد اذان ما را بیدار کرد. بابا الله اکبر، البته قبل از اذان جایز نیست. به اسم سحرخوانی نمیشود مردم را از خواب بیدار کرد. ولی اذان آدم بد صدا را هم گفتند نه، اذان خوش صدا، یک آدم خوش صدا چقدر اذان طول میکشد؟ (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) (رعد /28) اگر انسان ایمان داشته باشد، با اذان آرام میشود. نباید بگوید: صدای اذان مرا اذیت میکند. [صدای زنگ موبایل] (وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ) (زمر /45) نشانه سنگدلی این است که وقتی میگویند: خدا گفته، مشمئز میشود و بدش میآید. اما «وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ» غیر خدا، میگویند: بله، قوانین بین الملل، او میگوید: خدا گفته، او میگوید: بین الملل چه گفته است. من نمیدانم شما تا به حال از بین الملل خیری دیدید یا ندیدید؟ اگر دیدید به من هم بگویید. هشت سال شما بمباران شدید، این بین الملل چه کرد؟ یک عطسه کرد، یک سرفه کرد و یک آروغ زد؟ هی بین الملل، بین الملل، قرآن یک آیه دارد میگوید: (قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ) (انعام /91) بگو خدا و کار به کس دیگر نداشته باش. کار امام حسین کجایش به بین الملل میخورد؟ کجایش به محاسبات ما میخورد؟ آدم بچه شیرخواره را جلوی گلوله میگذارد؟ علی اصغر، با دعوت مردمی که بی وفا هستند، با مسلم بی وفایی کردند، باز هم باید با این دعوت استجابت کرد؟ خیلی از کارهای ما با بین الملل نمیخورد. خیلی از کارهای ما با عقل نمیخورد. ضد عقل نیست اما طبق عقل هم نیست. بله در اسلام قانونی ضد عقل نباید باشد اما لازم نیست همه چیزها را عقل امروز من بفهمد، ممکن است نفهمد. اسلام میگوید: اگر کسی یک انگشت کسی را قطع کرد، ده شتر بدهد. دو تا را قطع کرد بیست تا شتر، سه تا را قطع کرد، سی تا شتر، چهار تا را قطع کرد… میگوید: چهار تا، چهل تا نه، چهار تا شد دوباره بیست تا شتر! عه… عه… یکی ده تا، دو تا بیست تا، سه تا سی تا، چهار تا چهل تا… میگوید: نه، چهار تا بیست تا! حالا این نمیفهمد اما آن کسی که هستی را آفریده میگوید: این قانون است. نمیدانیم چرا؟ قرآن یک آیه دارد میگوید: جهنم نوزده مأمور دارد، (عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ) (مدثر /30) جهنم نوزده مسئول دارد، نوزده تا؟ خدایا یکی دیگر رویش بگذار بیست تا شود. در آیات دیگر میگویی: (ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُو) (مدثر /31) عدد فرشتهها را هیچکس نمیداند. میلیارد میلیارد فرشته داریم. تو که میلیارد میلیارد فرشته داری، یکی دیگر رویش بگذار بیست تا شود. میگوید: مخصوصاً گفتم: نوزده تا ببینم فضول کیست؟ (خنده حضار) «وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا لنَعلَم» مخصوصاً گفتم نوزده تا ببینم فضول کیست؟ ما روی محاسبات که میکنیم، یک چیزی را با چیزی مقایسه میکنیم.
7- جهانیشدن عزاداری در روز عاشورا
از کسانی که نماز جماعت در این سالها در تاسوعا و عاشورا راه انداختند، به عنوان یک طلبه تشکر میکنم. خیلی کار خوبی بود. سالها غصه میخوردم که امام زمان سر نماز است، امام حسین سر نماز است و مردم سینه میزنند، اصولاً این نماز ظهر عاشورا کار خوبی بود. کم کم، الآن چند سال است در آمریکا هم شیعیان جمع میشوند و وسط خیابان نماز جماعت میخوانند. زور امام حسین را میبینید؟ امام حسین نماز جماعت را در خیابانهای آمریکا برقرار کرد. هزار نفر مثل من نمیتوانند نماز جماعت را در خیابانهای آمریکا برقرار کنند. زور دارد. یک یاحسین بگو، هفتاد میلیون سیاه پوش در خیابان بریزند. این زور است. الآن این سیل و زلزله که آمد، آن کسی که کمر همت بست، همین مسألهای بود که آنهایی که برای امام حسین و اربعین غذا میدهند همانها بیایند برای سیل زدهها و زلزله زدهها غذا تهیه کنند. امام حسین همه چیز ماست. انرژی هستهای ما امام حسین است. تعلیم و تربیت ما امام حسین است. دعای ما امام حسین است. مناجات ما امام حسین است. شب عاشورا نگفت: میخواهم نماز بخوانم، گفت: «انی أحبّ الصلاة» نگفت: «انی ارید أن اصلی» نگفت: من میخواهم نماز بخوانم. فرمود: من نماز را دوست دارم. این نماز چیست که امام حسین دوست دارد و ما دوست نداریم؟ امام حسین میفرماید: من نماز را دوست دارم. من یک شب عاشورا میخواهم بمانم، فردا جنگ شود. فردا جنگ شود. من نماز را دوست دارم. چرا ما نماز را دوست نداریم؟ خدایا به خون حسین، به آبروی حسین، به اشک حسین، به مناجاتش، به اصحابش، به اسارت خواهرش قسمت میدهم آن به آن بر عذاب کسانی که قائلهی کربلا را راه انداختند، از روز غدیر خم خط را کج کردند و کربلا راه افتاد، آن به آن بر عذاب ستمگرها بیافزا. ما و نسل ما را تا آخر تاریخ از بهترین طرفداران اهلبیت و قرآن قرار بده. قلب حضرت مهدی را برای همیشه از ما راضی و نسل ما را تا آخر تاریخ حفظ بفرما.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- بروز واقعه کربلا، ریشه در کدام پیمانشکنی مردم دارد؟ 1) ماجرای غدیر خم 2) جنگ صفین 3) صلح امام حسین علیهالسلام 2- آیه 76 سوره توبه به چه امری اشاره دارد؟ 1) پیمانشکنی با مردم 2) پیمانشکنی با خدا 3) پیمانشکنی با پیامبر 3- آیات اولیه سوره مطففین، به کدام یک از عوامل تکذیب حق اشاره میکند؟ 1) گرانفروشی 2) کمفروشی 3) احتکار 4- قرآن در آیه 37 سوره نجم، کدام ویژگی حضرت ابراهیم را ذکر میکند؟ 1) بتشکنی 2) خدامحوری 3) وفاداری 5- قرآن در آیه 45 سوره زمر، به کدام نشانهی سنگدلی اشاره میکند؟ 1) دلبستن به غیرخدا 2) نپذیرفتن نصیحت دیگران 3) ترک ذکر خدا
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2051