responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2074

موضوع: غدیر خم در قرآن

تاريخ پخش: 07/05/1400

عناوين:

1- مقایسه حضرت علی علیه‌السلام با حضرت یوسف علیه‌السلام

2- نقش سامری در انحراف مردم

3- تقاضای بت‌پرستی از سوی بنی‌اسراییل

4- امامت، ادامه رسالت

5- بازگشت مردم پس از 70 روز از ماجرای غدیر

6- اقرار گرفتن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از مردم

7- اتمام و اکمال دین در عید غدیر

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

غدیر خم 1400 را تبریک می‌گویم. بزرگ‌ترین عید اسلام، یک مطالبی را در سال‌های قبل من گفتم که دیشب که یادادشت‌هایم را می‌دیدم، دیدم که می‌ارزد که از این نیم ساعتی که الآن می‌خواهیم صحبت کنیم دو سه دقیقه‌اش را حرف‌های سال قبل را بزنم، چون خیلی حرف‌های مهمی است، پاسخ به یک شبهه هم هست، برای نسل نو و آن این‌که شما می‌گویید در غدیر خم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم دست علی امیرالمؤمنین را گرفت و بلند کرد و فرمود: «مَن کُنتُ مَولاه فَعلیٌ (یا: فَهذا عَلیٌ) مَولاه». خب چه‌قدر جمعیت بودند؟ جمعیت اختلاف است، از هفتاد هزار تا گفته‌اند تا صد و بیست و چهار هزار تا، شما بگو حول و حوش میانگین صد هزار تا. صد هزار نفر شنیدند که پیغمبر فرمود علی بن ابی طالب جانشین من است. چه‌طور تا پیغمبر از دنیا رفت، سراغ دیگران رفتند؟، مگر می‌شود صد هزار نفر فراموش کنند؟!
من به عنوان یک معلم قرآن، این را یکی از طلبه‌های جوان در قم برای من گفت، خیلی استفاده کردم، بعضی از طلبه‌ها وقتی یک چیزی را نگاه می‌کنند، نقّادانه نگاه می‌کنند و تکمیل می‌کنند. من به هر حال از ایشان هم تشکر می‌کنم، اسمش را هم یادم رفت که چه کسی است، ولی تشکر می‌کنم، این یکی دو سه دقیقه حرفی که می‌خواهم بگویم بسیار حرف خوبی است، حرف من هم نیست، حرف طلبه‌ی جوانی است.
1- مقایسه حضرت علی علیه‌السلام با حضرت یوسف علیه‌السلام
– یکی که بین امیرالمؤمنین و حضرت یوسف مقایسه کرده است، چون یوسف را کنار زدند، برادرها او را در چاه انداختند، حضرت علی علیه السلام را کنار زدند، بین این دو تا کنار زدن.
– یکی که برادرهای یوسف، برادر بودند، برادر، برادر را کنار زد، در غدیر خم که این‌ها برادر حضرت علی نبودند. وقتی آدم برادرش را کنار می‌کند، در چاهش می‌اندازد، از غریبه‌ها چه توقع. این یک.
– یکی که شما می‌گویی اجماع کردند، در قرآن راجع به اجماع دارد: (أَجْمَعُوا) (یوسف /102) برادران یوسف هم اجماع کردند که در چاهش بیندازند.
اجماع اگر خلاف وحی باشد، ارزش ندارد، اگر خلاف نصّ صریح باشد، ارزش ندارد. اگر شما با چشمت ماه را دیدی، فردا برای شما عید فطر است، ولو همه‌ی مردم بگویند ثابت نشده است، حتی مراجع تقلید، تمام مراجع تقلید بگویند ثابت نشده است، وقتی کسی با چشمش ماه را دید، فردا عید فطر است. در موضوعات که نمی‌شود تقلید کرد، در چیزهایی که دیدیم که نمی‌شود تقلید کرد.
– یکی چرا علی را کنار گذاشتند، امیرالمؤمنین را؟ به خاطر این‌که می‌گفتند بابایمان او را بیشتر دوست دارد، نگفتند ما محبوب نیستیم، برادرمان محبوب است، گفت او هم محبوب است، ما هم محبوب هستیم، منتها (أَحَبُّ إِلى‌ أَبينا مِنَّا) (یوسف /8)، این‌هایی که می‌گویم متن قرآن است، «أَحَبُّ إِلى» یعنی کمی یا مقداری علاقه‌ی بابایمان به یوسف بیشتر است، حالا که یک کمی علاقه را تحمل نکردند، در چاهش انداختند، آن وقت شما می‌خواستی حکومت حضرت علی در طول تاریخ را نگه دارند؟! محبوبیت یک نفر بین یک نفر قابل تحمل نبود برای آدم حسود، آن وقت حکومت امیرالمؤمنین در طول تاریخ، بعد روایات زیادی هم داریم، من این‌ها را یادداشتش را هم دارم. در غدیر خم چند بار پیامبر فرمود این خط علی نیست، علی و نسل علی تا مهدی، تا آخرالزمان، چند بار، نه یک بار، دو بار، سه بار، چهار بار. چندین بار وسط خطبه فرمود: امروز عید شیعه نیست، عید رهبری بشریت است، دست بشر، در دست رهبر معصوم باید باشد. اصلاً اگر دست ما در دست معصوم نباشد، ظلم به بشریت است، چون خداوند همه‌ی هستی را برای بشر آفریده است، «خَلَقَ لَكُم‌»‌ها (بقره/ 29)، (سَخَّرَ لَكُم‌) (جاثیه /13)، (مَتاعاً لَكُمْ) (نازعات /33)، لَكُم‌، لَكُم‌ در قرآن زیاد است، هستی برای بشر است، بشر هم برای عبادت است، آن وقت این بشری را که می‌خواهیم کارهایش را رنگ الهی برسد و عبادت هم، هر کار خدایی را عبادت می‌گویند، تحصیل، ابتکار، اختراع، جبهه، کمک به محرومین، همه‌ی این‌ها عبادت است، نماز، روزه. هستی برای بشر آفریده شده است، «خَلَقَ لَكُم‌»‌ها، بشر هم برای عبادت آفریده شده است، آن وقت این عبادت، دستمان را در دست غیر معصوم بگذاریم! ظلم به بشریت است.
مگر می‌شود علی را فراموش کنند؟ بله، مگر می‌شود برادر، برادر را بکشد؟ حسادت که آمد او را می‌کشد. یوسف باید از جلوی چشم‌ آن‌ها کنار برود. مگر می‌شود علی را فراموش کنند؟ بله، هفتاد روز گذشت، بین غدیر خم و رحلت پیغمبر که از دنیا رفتند، هفتاد روز تقریباً بود، بعد از هفتاد روز فراموش کردند. برادران یوسف صبح گفتند، غروب فراموش کردند، صبح به بابایشان گفتند: یوسف با ما بیاید ورزش، (إِنَّا لَهُ لَناصِحُون‌) (یوسف /11) خیرخواهش هستیم، (إِنَّا لَهُ لَحافِظُون) (یوسف /12)‌، حفظش می‌کنیم، صبح قول دادند، غروب حاشا کردند، انسان یک روزه فراموش می‌کند.

2- نقش سامری در انحراف مردم

مگر می‌شود امت خط ولایت را گم کند؟ بله، امت خط توحید را هم گم می‌کند. مگر سامری یک مجسمه‌ساز بود، گوساله‌ای درست کرد، به مردم گفت: (هذا إِلهُكُمْ) (طه /88)، عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است، (هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى‌) (طه /88)، اصلاً خدا همین گوساله است، یک‌مرتبه مردم دنبال گوساله‌پرستی رفتند، یعنی یک نفر سامری، سامری یک نفر بود، جمعیتی نبود، یعنی یک نفر توانست مسیر توحید را به مسیر گوساله‌پرستی، یعنی از خدا‌پرستی به گوساله‌پرستی سوق داد، یک نفر بود. بله می‌شود جمعی بشوند، مسیر را عوض کنند.
یوسف به احدی یک سیلی نزده بود، تلنگر به کسی نزده بود، حذفش کردند. حضرت علی پدران این‌ها را در جبهه‌ها کشته بود، به قول دعای ندبه: «أَحْقاداً بَدْرِيَّةً وَخَيْبَرِيَّةً وَحُنَيْنِيَّةً» کینه‌ی علی را داشتند. اصلاً در کربلا بعضی که آمدند امام حسین را بکشند، به امام حسین گفتند ما با تو خوب هستیم هان، با بابایت بد هستیم، چرا؟ بابای تو، بابای من را از استانداری حذف کرد، بابای من استاندار بود، دسته‌گل آب داد، خلاف کرد، حضرت علی هم با کسی رودربایستی نداشت، استاندار را عزل کرد، چون بابای تو پدر ما را از فرمانداری و استانداری و مسئولیت کندش، ما هم می‌خواهیم کینه‌ی آن حرکت را سر تو دربیاوریم.
یوسف یک تلنگر به کسی نزده بود، حذفش کردند، کنارش زدند، حضرت امیر پدران آن‌ها را در جبهه‌ها کشته بود، می‌خواستی کنار نزنند؟! به سیزده ساله رحم نکردند، می‌خواستی به سی ساله، سی و سه ساله رحم کنند؟! وقتی کسی به سیزده ساله رحم نکرد، به سی و سه ساله‌ی امیرالمؤمنین با کم و زیادش رحم کنند؟ در زمان پدر که نبود، پیغمبر که از دنیا رفت علی را از غدیر خم حذف کردند. پدر زنده بود و حذف کردند، باز پیغمبر هفتاد روز پیش این را گفته بود، حذف کردند.

3- تقاضای بت‌پرستی از سوی بنی‌اسراییل

– مگر می‌شود که مردم یک‌دفعه تغییر روش بدهند؟ بله، قرآن می‌گوید حضرت موسی به فرمان خدا یارانش را برداشت رفت سوی دریا، خدا گفت برو رو به دریا. همان‌طوری که رو به دریا می‌رفتند، نگاه کردند پشت سرشان ارتش فرعون است، جلو دریا است، پشت سر ارتش فرعون، گفتند: ما گیر کردیم، در تنگنا افتادیم، موسی گفت: خدا با ما است. به دریا که رسیدند، خدا به موسی اشاره کرد، الهام کرد، وحی کرد، عصایت را به دریا بزن، (أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ) (شعراء /63)، ( فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَر) (بقره /60)، به حضرت موسی دومرتبه گفتند عصایت را بزن، یک بار به آب بزن خشک می‌شود، به خشکی بزن آب در می‌آید: (فَانْفَجَرَت) (بقره /60)‌، «فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَر»، «أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ». عصایت را بزن به حجر، سنگ، عصایت را بزن به بحر، دریا. این که می‌گویند یک علت یک معلول دارد، با اراده‌ی خدا یک علت صد تا، یعنی ذغال می‌تواند سیاه کند، گچ می‌تواند سفید کند، اما با اراده‌ی خدا می‌شود ذغال را بکشی سفید بشود، گچ را بکشی سیاه بشود. همه چیزی قابل است، با قدرت خدا همه چیزی حل می‌شود. منتها بشر یک جوری است که اگر ما گفتیم هواپیما رفت فلان مدار زمین، ماهواره رفت، قبول می‌کنیم اما اگر بگوییم پیغمبر به معراج رفت می‌گوییم چه جوری هست؟ بابا این بشر توانست آهن را هوا کند، آن وقت پیغمبر یک نفر است نمی‌توانست برود؟ دو نفر است، یکی هم حضرت عیسی را برد بالا، یکی هم پیغمبر را به معراج برد.
عصایش را به دریا زد، خشک شد، موسی گفت حرکت کن، از وسط دریا رفتند، فرعون رسیدند آنجا به دریا خشک شد، گفتند ما عقب این‌ها می‌رویم، فرعون که رفت دریا، آب‌ها روی هم سوار شد و همه غرق شدند. خب طرفدارهای موسی نجات پیدا کردند، رفتند آن طرف آب دیدند یک عده بت‌پرست هستند، به موسی گفتند: نمی‌شود یک بت برای ما درست کنی؟ (اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ) (اعراف /138) ببین این‌ها چگونه گوساله‌پرست هستند، یک بت هم برای ما درست کن. یعنی مردم جوری تغییر روش می‌دهند، خیلی مهم است، خیلی مهم است، این را که می‌گویم زیادی گوش بدهید، خیلی مهم است. با چشمشان دیدند دریا خشک شد، معجزه را دیدند، با چشمشان دیدند خدا نجاتشان داد، با چشمشان دیدند فرعونیان غرق شدند، نگاهشان به یک محیط دیگر افتاد، محیط این‌ها را عوض کرد، خدا ما هم می‌خواهیم گوساله‌پرست بشویم. انسان تغییر می‌کند. این مظلومیت امیرالمؤمنین که مردم با دو تا شاهد، امام صادق فرمود مردم با دو تا شاهد حقشان را می‌توانند بگیرند، امیرالمؤمنین با ده‌ها هزار شاهد نتوانست حقش را بگیرد. (بحارالأنوار، ج ‌37، ص140) خیلی مظلومیت هست، مهم است.
سراغ بحث غدیر برویم. قصه‌ی غدیر در قرآن آمده است. همه‌اش هم نکته هست.
بسم الله الرحمن الرحیم، مسئله‌ی غدیر در قرآن

4- امامت، ادامه رسالت

1- (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ …) (مائده /67)
آیه قرآن است. ای رسول آن‌چه نازل شد از طرف پروردگار به مردم بگو و اگر نگویی زحمات تو لغو و رسالت خدا انجام نگرفته است.
آیه خیلی صراحت دارد. البته بعضی‌ها که نمی‌خواهند زیر بار علی بروند، امیرالمؤمنین علیه السلام، دست و پا می‌زنند ولی هیچ فایده ندارد. اول گفته «يا أَيُّهَا الرَّسُول»، نگفته «یا محمّد»، «یا أحمد»، در قرآن اسم انبیاء با اسم برده شده است «یا نوح»، «یا موسی»، «یا عیسی» در قرآن هست، اما «یا أحمد»، «یا محمّد» در قرآن نیست، «یا أیُّهَا النَّبی» هست یا «يا أَيُّهَا الرَّسُول» است. در بین «یا أیُّهَا النَّبی» و «يا أَيُّهَا الرَّسُول» هم فرق می‌کند، «يا أَيُّهَا الرَّسُول» یعنی مسئله‌ی رسالت مهم است، یعنی پیام داریم، می‌گویند فلانی رسالتش چی هست؟ یعنی پیامش چی هست. چون رسالت غدیر خم، رسالت است و لذا نگفته «یا أیُّهَا النَّبی»، گفته «يا أَيُّهَا الرَّسُول»، یعنی وقت رسالتت است، وقت پیامت است.
«بَلَّغْ» گفته، «أبلِغ» نگفته است، «بَلِّغْ» یعنی با قدرت و با عظمت این را نقل کن.
«ما أُنْزِلَ» از خدا نازل می‌شود، پیام، پیام وحی است، نه چون پسر عمویت است، دامادت است، «مِنْ رَبِّكَ»، خدا این را تعیین کرده است، «مِنْ رَبِّكَ».
«وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» اگر علی را معرفی نکنی ، رسالت خدا را انجام ندادی، نمی‌گوید: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَک». می‌گوید: «رِسالَتَهُ». یک وقت می‌گویم یا محمد، یا بگو یا زحمات تو پوچ یا می‌گویم یا بگو یا رسالت خدا انجام نگرفته است، رسالت خدا مهم‌تر از رسالت پیغمبر است. نمی‌گوید رسالت تو ناکام است، می‌گوید رسالت خدا، یعنی خدا به رسالتش عمل نشده، رسالت خدا ابلاغ نشده است، «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»، نمی‌گوید : «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَک».
معلوم می‌شود یک چیزی هم بوده است که می ترسیده است، می‌گوید نترس: «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»، من تو را حفظت می‌کنم.
ما یک بررسی نگاهی می‌کنیم. چه کسی این را گفته است؟ سلام و صلوات خدا بر علامه‌ی امینی، در ده، یازده جلد کتاب الغدیر، قرن به قرن علماء را اسم برده است، قرن چهارم چه کسانی، قرن پنجم، قرن ششم، از قرن اول تا قرن چهاردهم، شمارش را برایتان بگویم که یادتان باشد من این روضه را از زمان قبل از انقلاب برای جوان‌های کاشان می‌گفتم، یک چیزی را که می‌خواستیم یادشان بماند، این را با یک چیزی قرین می‌کردیم، می‌گفتیم سال چند روز است؟ می‌گفتند: سال 365 روز است، می‌گفتیم: 65 را جایش را عوض کن. 365، 65 جایش عوض بشود، می‌شود 356، 356 نفر در این چهارده قرن از علمای درجه یک و خطباء و محدثین و مورخین، 356 نفرشان را نام برده که همه گفته‌اند این آیه برای غدیر خم است، 356 نفر.

5- بازگشت مردم پس از 70 روز از ماجرای غدیر

«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ» خدا ولایت امیرالمؤمنین را در قرآن گذاشته و به مردم می‌گوید قرآن بخوانید و بعد هم می‌گوید تدبر کنید. می‌خواهیم در آیه تدبر کنیم. غدیر خم چه زمانی است؟ هجدهم ذی الحجه. چند روز به محرم است؟ ده، دوازده روز. خب پس دوازده روز به محرم است، محرم و صفر هم دو ماه، می‌شود شصت روز، شصت روز و دوازده روز می‌شود هفتاد و دو روز. حالا بگو هفتاد روز، هفتاد روز تقریباً به فوت پیغمبر می‌گوید بگو، ما یک سؤال می‌کنیم هر کس که توانست جواب بدهد، جواب بدهد، چه چیزی بود که پیغمبر تا هفتاد روز به مرگش نگفته بود؟ نماز را نگفته بود؟ پشت سرش سال‌ها نماز می‌خواندند. روزه را نگفته بود؟ چهار تا قانون‌ها هم سال دوم هجری نازل شد. دو تا که جان باید داد، جهاد و روزه، دو تا که باید پول داد، خمس و زکات. خمس و زکات که پول دادن است و جبهه و روزه که جان دادن است، این‌ها سال دوم هجری و الآن سال دهم هجری است، سال آخر عمر پیغمبر، سال دهم است. دوم تا دهم، هشت سال. پس روزه را هشت سال پیش گفته، خمس را هشت سال پیش گفته، زکات را هم هشت سال پیش گفته، جهاد را هم هشت سال پیش گفته است. چه چیزی بود؟ ما باید یک چیزی پیدا کنیم که پیغمبر تا هفتاد روز به فوتش نگفته باشد، می‌شود بگوییم «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما»، بگو مردم بروند مکه؟ غلط است، چون مردم دارند از مکه برمی‌گردند، غدیر خم در مسیر برگشت از مکه بود، به کسی که از حمام می‌آید بیرون، سلام علکیم، حال شما خوب است؟ لطفاً بروید حمام، می‌گوید من حالا حمام بوده‌ام. نمی‌شود گفت حج. امر به معروف و نهی از منکر که ترس ندارد، آخر آیه می‌گوید نترس، پیغمبر از چه چیزی می‌ترسید؟ پیغمبر اگر یک آدم ترسو بود باید از آن روزی بترسد که با خداها و بت‌های این‌ها مبارزه کرد، با خدا و بت‌ها مبارزه کرد، نترسید، حالا پیغمبر چه می‌خواهد بگوید که وحشت دارد، می‌گوید نترس؟
این آیه قابل تطبیق با هیچ چیز نیست. بعد هم می‌دانید چه‌قدر مردم معطل شدند؟ غدیر خم، غدیر یک زمینی است که آب داخلش جمع می‌شود، مثل بشقاب. چون خودشان و اسب‌ها و شترهایشان تشنه بودند، باید کنار آب باشند و در یک نمایش بین‌المللی باید افرادی که محور هستند، آن وسط باشند. زمین‌های ورزش را دیدید؟ ورزشکاران وسط هستند، اطرافیان بلندی هستند، از آن بلندی نگاه کنند. باید یک جوری باشد که همه صحنه را ببینند. پیغمبر خطبه‌ی طولانی خواند، فرمود بایستید، آن‌ها که عقب افتاده‌اند، برسند، یک خورده هم به این‌هایی که جلو رفتند، بگویید برگردند. تندروها برگردند، کندروها از راه برسند و ماجرای غدیر را کم و بیش شنیدید، منتها دو، سه تا لطیفه هست، می‌خواهم بگویم:

6- اقرار گرفتن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از مردم

1- قبل از سخنرانی پیغمبر فرمود: «ألا تَسمَعُون؟» رو به این طرف، «ألا تَسمَعُون؟»، صدا می‌آید؟ گفتند: بله، این طرف: «ألا تَسمَعُون؟»، «ألا تَسمَعُون؟»، از چهار طرف پرسید صدا می‌رسد؟ همه گفتند: بله. ما نفهمیدیم یعنی چه، چرا پیغمبر از چهار طرف اقرار گرفت؟ صدا می‌آید؟ صدا می‌آید؟ بعد که مسئله را فهمیدم سوختم، بعد که حق امیرالمؤمنین را به امیرالمؤمنین نداند، فاطمه‌ی زهرا شبانه با امیرالمؤمنین رفت به در خانه‌ی بعضی از اصحاب، در را می‌زد. گفت: شما فاطمه‌ی زهرا دختر پیغمبر؟! بله، فرمایشی داری؟! فرمود که: شما در غدیر خم نبودید که بابایم گفت جانشین من امیرالمؤمنین علی است؟ گفتند که: ما دور بودیم، صدا را نمی‌شنیدیم. من حالا فهمیدم چرا پیغمبر می‌گوید: «ألا تَسمَعُون؟» صدا را می‌شنوید؟، یعنی انگار پیغمبر می‌دید که امّتش «لَمْ يُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ» به قول دعای ندبه، امّتش گوش به حرف پیغمبرشان ندادند، دستشان را از رهبری چه کسی برداشتند، کجا به سراغ چه کسی رفتند. «ألا تَسمَعُون؟» صدا می‌آید؟ یعنی چه؟ یعنی در آینده‌ای نزدیک دخترم شب خواهد آمد در خانه‌ی شما را خواهد زد و خواهد گفت: شما نبودید؟ و شما می‌گویید: ما صدا را نمی‌شنیدیم. این خیلی مسئله‌ی مهمی است.
در عیدها هیچ عیدی مثل عید غدیر نیست. می‌ارزد که ما بخشی از کارهایمان را عید غدیر بگذاریم. جشن‌ها، عروسی‌ها، اطعام‌ها. اسم بچه‌مان را علی بگذاریم، نگوییم برادرمان علی دارد، برادرم فاطمه دارد، خب برادرت یخچال دارد، شما دیگر یخچال نمی‌خواهی، برادرم تلفن دارد، ما دیگر تلفن نمی‌خواهیم، یعنی چه. چرا به اسم ائمه که می‌رسیم بخل می‌کنیم. حدیث داریم اگر کسی اسم اهل بیت را روی بچه‌اش بگذارد، همین کارآیی دارد برایش روز قیامت، ما که کار دیگری نداریم، نمازمان که مثل علی نیست، علم‌مان که مثل او نیست، هیچی مان به هیچ کمالی نمی‌خورد، حداقل اسم بچه‌هایمان را علی بگذاریم و سیدها اظهار بکنند که ما سید هستیم، چون منتظر بودند پیغمبر از دنیا برود، پسر که ندارد، دختر هم در جاهلیت جزء آدم حساب نمی‌کردند، می‌گفتند می‌میرد، خاموش می‌شود، اما وقتی یک زهرا بود، از یک زهرا این همه سید، خب این حفظ شعائر ما می‌شود.
ولایت علی یعنی عمل به دستورات علی. عشق علی. من ولای علی دارم، به علی قسم من ولای علی دارم ولی نماز نمی‌خوانم، اصلاً مسلمان یعنی تسلیم، یعنی هر چه خدا گفته گوش بدهد، اگر تسلیم نباشیم که مسلمان نیستیم. اصلاً کلمه‌ی اسلام با کلمه‌ی تسلیم از یک واژه هستند، به کسی که تسلیم خداست، مسلمان می‌گویند. غدیر خم خیلی عید مهمی است، از همه‌ی عیدها مهم تر است. راجع به عید غدیر قرآن چهار تا لقب گفته است:

7- اتمام و اکمال دین در عید غدیر

1- می‌گوید: (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ) (مائده /3) در قرآن چند تا داریم یتمّ، در چند مورد قرآن «یُتِمُّ» می‌گوید. در آینده برایتان تمام خواهم کرد. «یُتِمُّ»، «یُتِمُّ»، «یُتِمُّ»، «یُتِمُّ»، «یُتِمُّ» چهار پنج تا «یُتِمُّ» در قرآن است، یعنی در آینده کاری برایتان انجام خواهم داد، اما غدیر خم نمی‌گوید «یُتِمُّ»، می‌گوید (أَتْمَمْتُ) (مائده /3)، تمام شد، در باقی مسائل فرمود در آینده تمام خواهم کرد ولی راجع به غدیر خم می‌گوید تمام شد، (أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ) (مائده /3)، دینی که رهبر معصوم نداشته باشد هی، چه‌قدر به ما ضربه خورد؟ شما نگاه کنید فاصله‌ی امیرالمؤمنین تا امام خمینی؟ چه‌قدر فاصله زیاد است، تازه دنیا که دیگر بیشتر، فرسخ‌ها فاصله‌شان از ما بیشتر است، ما که شیعه هستیم و رهبرمان امام خمینی است و الآن مجتهد عادلی هست، مقام معظم رهبری، شما حساب کنید این امیرالمؤمنین باید می‌شد، «أَيْنَ الْحَسَنُ؟ أَيْنَ الْحُسَيْنُ؟» چه‌طور شده است که امام حسن رهبر نیست؟ چه‌طور شد مهدی رهبر نیست؟ دعای ندبه که می‌گویند ندبه، یعنی گریه کن، بسوز: «يَعِجَّ الْعاجُّونَ» با هم نعره کنیم، کسی هست اشکش را به اشک من اضافه کند با هم گریه کنیم؟ دعای ندبه این است، می‌گوید یک کسی بیاید اشک‌هایش را به اشک‌های من وصل کند، گریه‌مان زیاد بشود، چی بود، چی شد. امیرالمؤمنین. آن وقت ما در حدی که مثلاً امیرالمؤمنین غذای خودش را می‌داد، ما می‌گوییم غذایی که زیاد هست بده به فقرا. امیرالمؤمنین با آب افطار می‌کرد، غذایش را به یتیم و مسکین می‌داد، ما وقتی خوردیم، یک کمی هم به فقرا برسیم. شما عید قربان را ببین، به مردم می‌گوید گوشت به مردم بدهید، پول هم ندارید شریک بشوید. عید فطر هم می‌گوید گندم به مردم بدهید، سه کیلو گندم، خرما، برنج، یعنی یک عید می‌گوید نان مردم، یک عید می‌گوید گوشت مردم، یعنی مردم باید به نان و گوشت دسترسی داشته باشند.
– می‌پرسند شما می‌گویید امیرالمؤمنین سر نماز تیر از پایش می‌کشیدند، حالی‌اش نبود، می‌شود یعنی واقعاً؟ می‌گوییم: آره. می‌گوید: چه‌طور؟ در زمین فوتبال گاهی فوتبالیست‌ها استخوان پایشان می‌شکند، حالی‌شان نیست، یعنی وقتی آدم غرق در گل زدن شد، پایش هم بشکند، حالی‌اش نیست.
– می‌گویند شما می‌گویید حضرت علی هزار رکعت نماز می‌خواند، می‌شود؟
چند تا جواب دار، اولاً روز در قرآن به معنای روز نیست، به معنای شبانه‌روز است، مثلا (وَ واعَدْنا مُوسى‌ ثَلاثينَ لَيْلَةً) (اعراف /142)، با موسی قرار گذاشتیم « ثَلاثينَ لَيْلَةً» سی شب بیاید در کوه طور عبادت کند، این نبود که شب برود عبادت کند، روزها برگردد، آنجا می‌ماند، یعنی خداوند به سی شبانه‌روز، سی روز گفته است؛ پس بنابراین در ادبیات عرب گاهی روز می‌گویند ولی مراد شبانه‌روز است. این یکی.
یکی دیگر این‌که شب‌های زمستانی می‌شود. صاحب الغدیر سلام وصلوات خدا بر او باد، علامه‌ی امینی، ایشان یک سال ماه رمضان رفت مشهد، شب‌های طولانی بود، هر شب، شبی هزار رکعت نماز خواند، با توجه به این‌که گاهی وقت‌ها می‌تواند نماز را یک رکعتش را ایستاده بخواند، یک رکعتش را نشسته بخواند، با قل هو الله بخواند، بدون قل هو الله بخواند، علاوه بر این‌که اگر یک کسی یک خورده نمازش هم طول کشید، تا یکی دو ساعت بعد آفتاب، این را گیر نمی‌شود گیر داد.
اعداد در قرآن، دو رقم عدد داریم، بعضی اعداد دقیقِ دقیقِ دقیق است، مثل چی؟ مثل این‌که می‌گوییم (إِلاَّ خَمْسينَ عاماً) (عنکبوت /14)، داریم حضرت نوح هزار سال پیغمبر بود، بعد گفت مگر پنجاه سال، یعنی عدد دقیق، یعنی نهصد و پنجاه تا. الا. بعضی جاها عددی که قرآن می‌گوید، یعنی عدد همان شماره، نه یکی بیشتر نه یکی کمتر. بعضی جاها که قرآن عدد می‌گوید می‌خواهد بگوید زیاد، خیلی روی عدد خاصی نه، مثل چی؟ مثلاً می‌گوید یهودی‌ها دوست دارند هزار سال عمر کنند، (يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَة) (بقره /96)، قرآن می‌گوید یهودی‌ها بعضی‌هایشان دوست دارند هزار سال عمر کنند، حالا آن که دوست دارد هزار سال عمر کند، هزار و یک سال دوست ندارد؟ هزار و دو سال دوست ندارد؟ می‌خواهد بگوید این‌ها دنبال عمر طولانی هستند، حالا هزار از باب نمونه است. بنابراین جواب‌های مختلفی داده شده است.
– می‌گویند شما می‌گویید حضرت علی سر نماز انگشترش را داد، حواسش پرت نشد؟
حواس‌پرتی اگر از خدا به غیر خدا باشد، حواس‌پرتی است، بد است، اما کمک به فقرا هم کمک به خداست، انگشترش را به فقیر داد، این هم کار خدایی است. «الله الصمد»، کار خدایی است، کمک به فقرا هم کار خدایی است. توجه از خدا به خدا طوری نیست. مثل این‌که قرآن می‌گوید (مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ) (بقره /245) ما هم که به خدا قرض نمی‌دهیم به مردم قرض می‌دهیم اما قرض به مردم، قرض به خداست، خدا در قرآن گفته کیست که به خدا وام بدهد؟! به خدا کسی وام نمی‌دهد، منتها به خلق خدا انگار به خداست، توجه به خلق خدا، توجه به خداست، شاد کردنِ فقیرِ گرسنه.
به هر حال وظیفه‌ی ما این است که هر خانه‌ای یک کتابی برای مکتب تشیع داشته باشد، که شبهاتمان را اگر هست یادداشت کنیم، شبهه‌ای اگر هست، یادداشت کنیم، از کسی بپرسیم، اسم علی را روی بچه‌هایمان بگذاریم.
خدایا تو را به حق آبروی امیرالمؤمنین تمام کسانی را که در طول تاریخ برای غدیر شعر گفتند، سرود خواندند، جشن گرفتند، دختر جهازیه دادند، پسر داماد کردند، به عشق امیرالمؤمنین کاری کردند، همه را الساعه با امیرالمؤمنین محشور کن؛
و خدایا نسل ما را تا آخر تاریخ از شیعیان خالص امیرالمؤمنین قرار بده؛
و هر چه به عمر ما اضافه می‌کنی، به ایمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمق و برکت ما بیزا.

«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- حاضران در غدیر خم، چه تعداد بوده‌اند؟
1) حدود ده هزار نفر
2) حدود سی هزار نفر
3) حدود صد هزار نفر

2- در غدیر خم، رسول خدا امامت چه کسی را اعلام کرد؟

1) حضرت علی علیه‌السلام
2) امام علی، امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام
3) امام علی تا امام مهدی علیهما‌السلام

3- چه کسی بنی‌اسراییل را از خداپرستی به گوساله‌پرستی کشاند؟

1) فرعون
2) سامری
3) ساحران

4- در آیه 67 سوره مائده، ابلاغ امامت، رسالت چه کسی معرفی شده است؟

1) رسالت خدا
2) رسالت رسول خدا
3) رسالت پیامبران الهی

5- ماجرای غدیر، در چه زمانی اتفاق افتاد؟

1) هفتاد روز مانده به رحلت رسول خدا
2) سال هفتم پس از هجرت
3) در صلح حدیبیه و بیعت رضوان

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2074
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست